دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اسراف» ثبت شده است

 

بعضی جملات از کودکی آویزه گوش ما می‌شوند و وقتی بزرگ‌تر می‌شویم، در بزنگاهی به ذهنمان خطور می‌کنند و در تصمیم مهمی مؤثر واقع می‌شوند.

این‌گونه جملات طلایی - چه خوب و چه بد - در وجود کودکان ثبت می‌شوند و حتی اگر در یادشان نمانند، در ناخودآگاهشان باقی می‌مانند و روزی سراغشان می‌روند.

 

 

...عَنِ الْمِقْدَامِ بْنِ شُرَیْحِ قَالَ: سَأَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع ابْنَهُ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ فَقَالَ: «یَا بُنَیَّ مَا الْعَقْلُ؟» قَالَ: «حِفْظُ قَلْبِکَ مَا اسْتَوْدَعْتَهُ.» قَالَ: «فَمَا الْحَزْمُ؟» قَالَ: «أَنْ تَنْتَظِرَ فُرْصَتَکَ وَ تُعَاجِلَ مَا أَمْکَنَکَ.» قَالَ: «فَمَا الْمَجْدُ؟» قَالَ: «حَمْلُ الْمَغَارِمِ وَ ابْتِنَاءُ الْمَکَارِمِ.» قَالَ: «فَمَا السَّمَاحَةُ؟» قَالَ: «إِجَابَةُ السَّائِلِ وَ بَذْلُ النَّائِلِ.» قَالَ: «فَمَا الشُّحُّ؟» قَالَ: «أَنْ تَرَى الْقَلِیلَ سَرَفاً وَ مَا أَنْفَقْتَ تَلَفاً.» قَالَ: «فَمَا الرِّقَّةُ؟» قَالَ: «طَلَبُ الْیَسِیرِ وَ مَنْعُ الْحَقِیرِ.» قَالَ: «فَمَا الْکُلْفَةُ؟» قَالَ: «التَّمَسُّکُ بِمَنْ لَا یُؤْمِنُکَ وَ النَّظَرُ فِیمَا لَا یَعْنِیکَ.» قَالَ: «فَمَا الْجَهْلُ؟» قَالَ: «سُرْعَةُ الْوُثُوبِ عَلَى الْفُرْصَةِ قَبْلَ الِاسْتِمْکَانِ مِنْهَا وَ الِامْتِنَاعُ عَنِ الْجَوَابِ وَ نِعْمَ الْعَوْنُ الصَّمْتُ فِی مَوَاطِنَ کَثِیرَةٍ وَ إِنْ کُنْتَ فَصِیحاً.» ثُمَّ أَقْبَلَ ص عَلَى الْحُسَیْنِ ابْنِهِ ع فَقَالَ لَهُ: «یَا بُنَیَّ مَا السُّؤْدَدُ؟» قَالَ: «اصْطِنَاعُ الْعَشِیرَةِ وَ احْتِمَالُ الْجَرِیرَةِ.» قَالَ: «فَمَا الْغِنَى؟» قَالَ: «قِلَّةُ أَمَانِیِّکَ وَ الرِّضَا بِمَا یَکْفِیکَ.» قَالَ: «فَمَا الْفَقْرُ؟» قَالَ: «الطَّمَعُ وَ شِدَّةُ الْقُنُوطِ.» قَالَ: «فَمَا اللُّؤْمُ؟» قَالَ: «إِحْرَازُ الْمَرْءِ نَفْسَهُ وَ إِسْلَامُهُ عِرْسَهُ.» قَالَ: «فَمَا الْخُرْقُ؟» قَالَ: «مُعَادَاتُکَ أَمِیرَکَ وَ مَنْ یَقْدِرُ عَلَى ضَرِّکَ وَ نَفْعِکَ.» ثُمَّ الْتَفَتَ الْحَارِثُ الْأَعْوَرُ فَقَالَ: «یَا حَارِثُ عَلِّمُوا هَذِهِ الْحِکَمَ أَوْلَادَکُمْ فَإِنَّهَا زِیَادَةٌ فِی الْعَقْلِ وَ الْحَزْمِ وَ الرَّأْیِ.»

 معانی‌الأخبار، ص۴۰۱

 

نقل شده است که روزی امیر مؤمنان از فرزندانشان امام حسن و امام حسین (علیهم‌السلام)، به‌نوبت درباره معنای چند کلمه سؤال کردند و آن دو بزرگوار نیز در پاسخ جملاتی حکمت‌آمیزی که پیش‌تر آموخته بودند را بیان کردند.

به عنوان نمونه:

امیرالمؤمنین پرسیدند: «ای پسرم! عقل چیست؟»

حضرات پاسخ دادند: «این‌که قلبت را نسبت به چیزی که در آن به ودیعه نهاده شده، حفظ کنی.»

پرسیدند: «حزم (هوش‌یاری) چیست؟»

پاسخ دادند: «این‌که چشم‌انتظار فرصت‌هایت باشی و در مورد آن‌چه برایت امکان دارد، شتاب ورزی.»

پرسیدند: «جهل چیست؟»

پاسخ دادند: «این‌که قبل از آن‌که امکان استفاده از فرصت‌ها باشد، به آن‌ها یورش بری.»

پرسیدند: «شُحّ (بخل و حرص) چیست؟»

پاسخ دادند: «این‌که (مصرفِ) اندک را اسراف بدانی و آن‌چه انفاق کرده‌ای را تلف‌شده پنداری.»

 

پس از این‌که این سؤال‌وجواب‌ها رد و بدل شد، حضرت به یار نزدیکشان، حارث همْدانی، رو کردند و فرمودند:

«ای حارث! این حکمت‌ها را به فرزندانتان بیاموزید؛ چراکه موجب افزایش عقل، هوشیاری و (صحتِ) نظر [در تصمیم‌گیری‌ها] خواهد بود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۰۱ ، ۱۲:۱۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ یَاسِرٍ الْخَادِمِ قَالَ: أَکَلَ الْغِلْمَانُ یَوْماً فَاکِهَةً وَ لَمْ یَسْتَقْصُوا أَکْلَهَا وَ رَمَوْا بِهَا فَقَالَ لَهُمْ أَبُو الْحَسَنِ ع: «سُبْحَانَ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمُ اسْتَغْنَیْتُمْ فَإِنَّ أُنَاساً لَمْ یَسْتَغْنُوا أَطْعِمُوهُ مَنْ یَحْتَاجُ إِلَیْهِ.»

 الکافی، ج۶، ص۲۹۷

 

از یاسر خادم (خدمت‌کار امام رضا علیه‌السلام) نقل شده است:

(روزی) پسربچه‌ها میوه‌ای خوردند و بدون این‌که خوردنش را کامل کنند، آن را دور انداختند.

امام رضا (علیه‌السلام) به آن‌ها فرمودند:

«سبحان الله! اگر شما بی‌نیاز هستید، کسانی هستند که بی‌نیاز نیستند؛ میوه را به کسی بخورانید که به آن نیاز دارد.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۰۰ ، ۰۷:۵۰
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع‏ أَنَّهُ قَالَ لَهُ: «إِنَّا نَکُونُ فِی طَرِیقِ مَکَّةَ فَنُرِیدُ الْإِحْرَامَ فَنَطَّلِی وَ لَا تَکُونُ مَعَنَا نُخَالَةٌ نَتَدَلَّکُ بِهَا مِنَ النُّورَةِ فَنَتَدَلَّکُ بِالدَّقِیقِ.» وَ قَدْ دَخَلَنِی مِنْ ذَلِکَ مَا اللَّهُ أَعْلَمُ بِهِ. فَقَالَ: «أَ مَخَافَةَ الْإِسْرَافِ؟» قُلْتُ: نَعَمْ. فَقَالَ: «لَیْسَ فِیمَا أَصْلَحَ‏ الْبَدَنَ‏ إِسْرَافٌ‏ إِنِّی رُبَّمَا أَمَرْتُ بِالنَّقِیِّ فَیُلَتُ بِالزَّیْتِ فَأَتَدَلَّکُ بِهِ إِنَّمَا الْإِسْرَافُ فِیمَا أَفْسَدَ الْمَالَ وَ أَضَرَّ بِالْبَدَنِ.» قُلْتُ: فَمَا الْإِقْتَارُ؟ قَالَ: «أَکْلُ الْخُبْزِ وَ الْمِلْحِ وَ أَنْتَ تَقْدِرُ عَلَى غَیْرِهِ.» قُلْتُ: فَمَا الْقَصْدُ؟ قَالَ: «الْخُبْزُ وَ اللَّحْمُ وَ اللَّبَنُ وَ الْخَلُّ وَ السَّمْنُ مَرَّةً هَذَا وَ مَرَّةً هَذَا.»

 الکافی، ج‏۴، ص۵۳


نقل شده است که امام صادق (علیه‌السلام) به یکی از اصحاب فرمودند:

«ما در راه مکه بودیم و می‌خواستیم مُحرِم شویم. پس (برای نظافت، به بدنمان) نوره کشیدیم، اما پودری نبود که به خود بمالیم تا بوی نوره برود و خوشبو شویم. به‌همین‌خاطر آرد به خود مالیدیم.»

راوی گوید:

با شنیدن این حرف حالتی به من دست داد که خدا می‌داند.

حضرت فرمودند:

«آیا از اسراف بیمناکی؟»

عرض کردم:

بله.

حضرت فرمودند:

«در (مصرفِ) چیزی که موجب اصلاح (سلامتیِ) بدن شود، اسراف نیست. من گاهی دستور می‌دهم آرد را با روغن‌زیتون مخلوط کنند تا به بدنم بمالم.

بلکه اسراف در چیزی است که مال را از بین ببرد و به بدن آسیب رساند.»

عرض کردم:

پس خساست چیست؟

حضرت فرمودند:

«این‌که نان و نمک (که غذایی فقیرانه است) بخوری، درحالی‌که بتوانی غذای دیگری(بهتری) نیز بخوری.»

عرض کردم:

پس میانه‌روی چیست؟

حضرت فرمودند:

«این‌که گاهی نان با گوشت، گاهی با شیر، گاهی با سرکه و گاهی با روغن (بخوری.)»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۷ ، ۰۷:۲۴
ابوالفضل رهبر

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که می‌فرمودند:

«ضَمِنْتُ لِمَنِ اقْتَصَدَ أَنْ لَا یَفْتَقِرَ.»

 الکافی، ج۴، ص۵۳

«ضمانت می‌کنم کسی را که میانه‌روی می‌کند؛ فقیر نمی‌شود.»

 

میانه‌روی در خرج کردن، فقط به معنای «ولخرجی نکردن» نیست، بلکه رفتاری است میان افراط (ول‌خرجی) و تفریط (خساست). پس همان‌طور که بی‌حساب خرج کردن موجب فقیر شدن است، خرج نکردن (از روی «خساست» یا «ترس از فقر» یا...) هم موجب فقر است!

 

مؤید برای این ادعا، این حدیث از امام صادق (علیه‌السلام) است:

«إِنَّ السَّرَفَ یُورِثُ الْفَقْرَ وَ إِنَّ الْقَصْدَ یُورِثُ الْغِنَى.»

 الکافی، ج۴، ص۵۳

«به‌راستی که اسراف؛ موجب فقر می‌شود و میانه‌روی؛ موجب بی‌نیازی.»

 

توضیح آن‌که: اسراف در عربی، به‌خلاف معنایش در فارسی، فقط به معنای ول‌خرجی و زیاده‌روی نیست، بلکه هم افراط را شامل می‌شود و هم تفریط را. پس هم ول‌خرجی موجب فقر است و هم خساست و خرج نکردن.

در این میان، این «میانه‌روی» است، که موجب بی‌نیازی است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۰۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: یَکُونُ لِی ثَلَاثَةُ أَقْمِصَةٍ. قَالَ: «لَا بَأْسَ.» قَالَ: فَلَمْ أَزَلْ حَتَّى بَلَغْتُ عَشَرَةً. فَقَالَ: «أَ لَیْسَ یُوَدِّعُ بَعْضُهَا بَعْضاً؟» قُلْتُ: بَلَى وَ لَوْ کُنْتُ إِنَّمَا أَلْبَسُ وَاحِداً لَکَانَ أَقَلَّ بَقَاءً. قَالَ: «لَا بَأْسَ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۴۳

 

اسحاق‌بن‌عمار گوید: به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم: (فرض کنید) من سه پیراهن دارم.

حضرت فرمودند: «اشکالی ندارد.»

همین‌طور تعداد را بالا بردم، تا رسیدم به ده پیراهن.

حضرت فرمودند: «مگر آن‌ها را کنار نگذاشته‌ای تا یکی‌پس‌ازدیگری استفاده کنی؟»

عرض کردم: بله (همین‌کار را می‌کنم.) و اگر فقط یک لباس را بپوشم، کمتر دوام می‌آورد (زود از بین می‌رود.)

فرمودند: «اشکالی ندارد.»

 

 

...عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع یَکُونُ لِلْمُؤْمِنِ عَشَرَةُ أَقْمِصَةٍ؟ قَالَ: «نَعَمْ» قُلْتُ: عِشْرُونَ؟ قَالَ: «نَعَمْ» قُلْتُ: ثَلَاثُونَ؟ قَالَ: «نَعَمْ لَیْسَ هَذَا مِنَ السَّرَفِ إِنَّمَا السَّرَفُ أَنْ تَجْعَلَ ثَوْبَ صَوْنِکَ ثَوْبَ بِذْلَتِکَ.»

الکافی، ج‏۶، ص۴۴۱

 

اسحاق‌بن‌عمار گوید: به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم: آیا مؤمن می‌تواند ده پیراهن داشته‌باشد؟

حضرت فرمودند: «بله»

عرض کردم: بیست‌تا چطور؟

فرمودند: «بله»

عرض کردم: سی‌تا چطور؟

فرمودند: «بله، این اسراف نیست. اسراف آن است که تو لباس آبرومندانه (مجلسی)ات را به‌جای لباس بی‌ارزش (دم‌دستی)ات استفاده کنی.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۶ ، ۰۸:۱۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ الْمَلِکِ بْنِ عَمْرٍو الْأَحْوَلِ قَالَ: تَلَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع هَذِهِ الْآیَةَ «وَ الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً» قَالَ: فَأَخَذَ قَبْضَةً مِنْ‏ حَصًى‏ وَ قَبَضَهَا بِیَدِهِ‏ فَقَالَ: «هَذَا الْإِقْتَارُ الَّذِی ذَکَرَهُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ.» ثُمَّ قَبَضَ قَبْضَةً أُخْرَى فَأَرْخَى کَفَّهُ کُلَّهَا ثُمَّ قَالَ: «هَذَا الْإِسْرَافُ.» ثُمَّ أَخَذَ قَبْضَةً أُخْرَى فَأَرْخَى بَعْضَهَا وَ أَمْسَکَ بَعْضَهَا وَ قَالَ: «هَذَا الْقَوَامُ.»

 الکافی، ج۴، ص۵۴

 

از عبدالملک‌بن‌عَمرو نقل شده‌است که امام صادق (علیه‌السلام) این آیه را تلاوت کردند:

«وَ الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً»؛ «(بندگان خداوند رحمان) کسانی‌اند که هرگاه انفاق می‌کنند، نه (زیاده‌روی و) اسراف می‌کنند و نه (بخل می‌ورزند و) تنگ می‌گیرند، (بلکه روشِ) انفاقشان، میانِ این دو روش و عادلانه است.» (فرقان:۶۷)

سپس حضرت مشتی سنگ‌ریزه برداشتند و آن را با دستشان محکم گرفتند و فرمودند:

«این (حالت)، همان تنگ گرفتن است که خداوند در کتابش ذکر فرموده.»

بعد، مشتی دیگر برداشتند و دستشان را کامل باز کردند و فرمودند:

«این، اسراف است.»

آن‌گاه مشتی دیگر برداشتند و بخشی از مشتشان را باز کردند و بخشی را نگه داشتند و فرمودند:

«این، روش عادلانه است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۶ ، ۱۳:۲۰
ابوالفضل رهبر

 

ابان بن تغلب از امام صادق (علیه‌السلام) نقل کرده است که فرمودند:

 

«فکر می‌کنی خداوند به عده‌ای مال داده، به خاطر احترام به آن‌ها و به عده‌ای نداده، برای این‌که نزد او خوار هستند؟!
هرگز چنین نیست!
بلکه مال، مالِ خداست، آن را نزد افراد به امانت گذاشته و به آن‌ها اجازه داده است تا به‌اندازه بخورند، به‌اندازه بنوشند، به‌اندازه بپوشند، به‌اندازه خرجِ ازدواج کنند، به‌اندازه خرجِ مَرکب کنند و بقیه را به فقرای مؤمن برگردانند و آشفتگی زندگی آن‌ها را سروسامان دهند.

 
هرکس چنین کند، خوردن و آشامیدن و پوشیدن و سواری و ازدواجش حلال است،
و هرکس چنین نکند، حرام خواهد بود.
«اسراف نکنید که خداوند اسراف‌کاران را دوست ندارد.» (اعراف:۳۱)

 
فکر می‌کنی خداوند مالی را به شخصی امانت می‌سپارد و به او می‌گوید اسبی به قیمت ده هزار درهم (نقره) بخرد، درحالی‌که یک اسبِ بیست درهمی هم برایش کافی است؟!
یا می‌گوید کنیزی به قیمت صد دینار (طلا) بخرد، درحالی‌که یک کنیزِ بیست دیناری هم برایش کافی است؟!
«اسراف نکنید که خداوند اسراف‌کاران را دوست ندارد.» (اعراف:۳۱)»

 

 تفسیر العیاشی، ج‏۲، ص۱۳

 

داداچ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۵ ، ۱۵:۰۰
ابوالفضل رهبر