دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۲۰۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام علی» ثبت شده است

 

از امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) نقل شده است:

«إِذَا أَضَرَّتِ اَلنَّوَافِلُ بِالْفَرِیضَةِ فَارْفُضُوهَا.»

 تحف‌العقول، ص۲۳۶

 

«هرگاه نوافل (مستحبات) به فرائض (واجبات) آسیب می‌رساند، آن‌ها را کنار بگذار.»

 

 

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«لاَ قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ.»

 نهج‌البلاغة، ص۴۷۵

 

«نوافل (مستحبات) اگر به فرائض (واجبات) آسیب بزنند، موجب قربت (نزدیکی به پروردگار) نخواهد بود.»

 

 

 

مطالب مرتبط پیشین:

- «نفست را این‌گونه گول بزن؛ راحت‌گیری در مستحبات، سخت‌گیری در واجبات»

- «در دوره آماده‌سازی فرزندان برای نماز، سخت‌گیر نباشید»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۰۳ ، ۱۵:۲۵
ابوالفضل رهبر

 

در توراتِ تحریف‌شده، تهمتِ دروغینِ زشتی به حضرت داود (علیه‌السلام) نسبت داده شده است؛

چنین ادعا شده که ایشان به زنی علاقه‌مند شد، - نعوذ بالله - با او زنا کرد و آن زن حامله شد. بعد هم برای سرپوش گذاشتن روی ماجرا، شوهرش (اوریای حِتی) را به مهلکه‌ای فرستاد تا کشته شود و آن زن را به ازدواج خود در آورد!

اما اهل‌بیت (علیهم‌السلام) این اتهام شرم‌آور به این نبیِ الهی را ناروا دانسته‌اند و به‌شدت آن را تکذیب کرده‌اند.

 

حتی از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«لاَ أُوتَى بِرَجُلٍ یَزْعُمُ أَنَّ دَاوُدَ تَزَوَّجَ بِامْرَأَةِ أُورِیَا إِلاَّ جَلَدْتُهُ حَدّاً لِلنُّبُوَّةِ وَ حَدّاً لِلْإِسْلاَمِ.»

 مجمع‌البیان، ج۸، ص۴۷۳

«هر مردی که گمان کند داود (علیه‌السلام) با همسرِ اوریا ازدواج کرده، اگر نزد من آورده شود، او را (صد و شصت ضربه) شلاق خواهم زد؛ یک حدّ (هشتاد ضربه) برای (اهانت به مقام) نبوت و یک حدّ (هشتاد ضربه) برای (اتهام زنا به یک اهلِ) اسلام.»

 

 

 

همچنین نقل شده است در مناظره‌ای که توسط مأمون (لعنه‌الله) برای امام رضا (علیه‌السلام) ترتیب داده شده بود، پس از آن‌که حضرت به شبهات قرآنیِ شخصی (به‌نام علی بن محمد بن جَهم) پیرامون معصیت انبیاء (علیهم‌السلام) پاسخ دادند و از عصمت آن‌ها دفاع کردند، آن شخص این نسبت را به حضرت داود (علیه‌السلام) داد که ایشان در حال نماز پرنده‌ای زیبا را دید و نمازش را شکست و دنبال آن رفت و به‌طور اتفاقی زنی برهنه را در خانه‌اش دید و عاشق او شد و شوهرش که به جنگ رفته بود را پیشاپیش سپاه فرستاد تا کشته شود و بتواند با آن زن ازدواج کند.

حضرت وقتی این یاوه‌ها را شنیدند، چنین عکس‌العمل نشان دادند:

 

امام رضا (علیه‌السلام) با دست بر پیشانی‌شان زدند و فرمودند:

««إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَیْهِ رٰاجِعُونَ» به‌راستی که شما به پیامبری از پیامبران خدا نسبت دادید که او برای دنبال کردن یک پرنده، نمازش را سبک شمرد، بعد به کاری زشت روی آورد و بعد هم دست به قتل زد!»

…آن شخص عرض کرد:

ای پسر رسول خدا! پس داستان او با اوریا چه بود؟

حضرت فرمودند:

«إِنَّ اَلْمَرْأَةَ فِی أَیَّامِ دَاوُدَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ کَانَتْ إِذَا مَاتَ بَعْلُهَا أَوْ قُتِلَ لاَ تَتَزَوَّجُ بَعْدَهُ أَبَداً وَ أَوَّلُ مَنْ أَبَاحَ اَللَّهُ لَهُ أَنْ یَتَزَوَّجَ بِامْرَأَةٍ قُتِلَ بَعْلُهَا کَانَ دَاوُدُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَتَزَوَّجَ بِامْرَأَةِ أُورِیَا لَمَّا قُتِلَ وَ اِنْقَضَتْ عِدَّتُهَا مِنْهُ فَذَلِکَ اَلَّذِی شَقَّ عَلَى اَلنَّاسِ مِنْ قِبَلِ أُورِیَا…»

 عیون‌أخبارالرضا، ج۱، ص۱۹۱

 

«زن، در زمان حضرت داود (علیه‌السلام) وقتی شوهرش می‌مرد یا کشته می‌شد، بعد از او، تا ابد ازدواج نمی‌کرد.

اولین کسی که خداوند برایش مباح کرد که با زنی که شوهرش کشته شده ازدواج کند، حضرت داود (علیه‌السلام) بود.

پس وقتی اوریا کشته شد، وقتی دوران عِدّه‌ی همسرش تمام شد، حضرت داود با او ازدواج کرد. [تحملِ] این کار تا قبل از اوریا، برای مردم، بسیار دشوار بود.»

 

امام رضا (علیه‌السلام) در ادامه به ماجرای ازدواج رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) با «زینب بنت جحش» اشاره می‌کنند که این ازدواج نیز به دستور خداوند و برای از بین بردن یک سنت جاهلی انجام شده بود.

توضیح آن‌که پیامبر، کودکی به‌نام «زید بن حارثه» که آزاده‌شده‌ی خودشان بود را به‌عنوان فرزندخوانده پذیرفتند و در خانه خود بزرگ کردند. وقتی زید بزرگ شد، پیامبر زینب (دختر جحش) را برای زید خواستگاری کرد. زید با زینب ازدواج کرد، اما پس از مدتی او را طلاق داد.

در فرهنگ جاهلیت ازدواج با همسرِ فرزندخوانده (مانند ازدواج با همسرِ فرزند) تا ابد حرام بود و خداوند برای برداشتن این فرهنگ، به پیامبر فرمان داد با زینب ازدواج کند. پیامبر برای جلوگیری از طعنه‌ی منافقان قصد پنهان نگه داشتنِ این ماجرا را داشتند، اما فرمان رسید که این ازدواج باید اعلان گردد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۰۲ ، ۰۸:۵۰
ابوالفضل رهبر

 

بعضی از تندروهای اهل‌سنت، تمسک و توسل به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را مطلقاً جایز نمی‌دانند و متمسّکان و متوسّلان به ایشان را مشرک می‌پندارند.

از آنان که بنیان‌های اعتقادی و روش‌های اندیشه‌ورزی‌شان غلط است، توقعی نیست؛ اما برخی از شیعیان مدعی روشن‌فکری نیز کم‌لطفی می‌کنند و محبان اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را شماتت می‌کنند که در مقابل دکان خداوند (عزّوجلّ) بساط پهن کرده‌اند و دکان خدا را خلوت کرده‌اند!

ملاحظه احادیث زیر در پاسخ به آنان خالی از لطف نیست...

 

 

 

…عَنِ اَلْجَعْفَرِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ:

«اَلْأَئِمَّةُ خُلَفَاءُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی أَرْضِهِ.»

 الکافی، ج۱، ص۱۹۳

 

از امام رضا (علیه‌السلام) نقل شده است:

«امامان، جانشینان خداوند (عزّوجلّ) در زمین هستند.»

 

 

 

…عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«اَلْأَوْصِیَاءُ هُمْ أَبْوَابُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اَلَّتِی یُؤْتَى مِنْهَا وَ لَوْلاَهُمْ مَا عُرِفَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بِهِمُ اِحْتَجَّ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ.»

 الکافی، ج۱، ص۱۹۳

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«اوصیاء[۱]، همانا درب‌های خداوند (عزّوجلّ) هستند که از طریق آن‌ها وارد می‌شوند

و اگر آنان نبودند، خداوند (عزّوجلّ) شناخته نمی‌شد

و خداوند (تبارک‌وتعالی) به‌وسیله‌ی آنان، بر مخلوقاتش احتجاج[۲] می‌کند.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] «اوصیاء» جانشینان پیامبران هستند. از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است: «لِکُلِّ نَبِیٍّ وَصِیٌّ وَ وَارِثٌ وَ إِنَّ عَلِیّاً وَصِیِّی وَ وَارِثِی.»؛ «هر پیامبری وصی و وارثی دارد. به‌راستی که وصی و وارث من علی (علیه‌السلام) است.» [المناقب، ج۲، ص۱۸۸]

[۲] «احتجاج» یعنی تمسک جستن به «حجت». «حجت» نیز در لغت به معنای برهان و دلیل واضحی است که شخص هنگام اختلاف با دیگری، اقامه می‌کند و با آن بر طرف مقابل پیروز می‌شود. عبارت مذکور در حدیث، به این معناست که اگر در روز قیامت، کسانی در مقابل خداوند (عزّوجلّ) مدعی شوند که: «علت گم‌راهی ما، این بوده که راه‌نمایی نبوده تا راه را به ما نشان دهد و حقیقت را به ما ابلاغ کند و به‌همین‌خاطر ما معذور هستیم و در این صحنه‌ی داوری محکوم نیستیم»، در این‌صورت، خداوند به وجود اهل‌بیت (علیهم‌السلام) استدلال خواهد فرمود که: «آنان در میان شما بودند و آنان راه ارتباط میان من با شما بودند، اما شما نزد آنان نرفتید و حقیقت را اخذ نکردید و از آنان پیروی نکردید و به‌همین‌خاطر گم‌راه شده‌اید.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۰۲ ، ۰۷:۳۵
ابوالفضل رهبر

 

یکی از ابزارهای تربیتیِ مربیان و والدین، تقلید و الگوپذیریِ فرزندان است.

رسول خدا که سرپرستی علی‌بن‌ابی‌طالب (صلوات‌الله‌علیهم) را از کودکی پذیرفته بودند، به بهترین شکل از این ابزار تربیتی بهره می‌جستند.

 

 

 

از امیرالمؤمنین نقل شده است که درباره چگونگی تربیتشان توسط رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) چنین فرموده‌اند:

«لَقَدْ کُنْتُ أَتَّبِعُهُ اتِّبَاعَ‏ الْفَصِیلِ أَثَرَ أُمِّهِ یَرْفَعُ لِی فِی کُلِّ یَوْمٍ مِنْ أَخْلَاقِهِ عَلَماً وَ یَأْمُرُنِی بِالاقْتِدَاءِ بِه‏.»

 نهج البلاغة، ص۳۰۰

«به‌راستی که من مانند بچه‌شتری که دنبال مادرش می‌رود، از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) پیروی می‌کردم.

ایشان در هر روزی (یکی) از خُلق و خوهایشان را برای من شاخص می‌نمودند و به من دستور می‌دادند که به ایشان اقتدا نمایم.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

خداوند این ویژگی (تقلید و الگوپذیری) را در انسان قرار داده است تا زندگی و نگاه به زندگی را کم‌کم از کسانی که آن‌ها را بزرگ می‌پندارد، بیاموزد.

لازم است والدین و مربیان گرامی توجه داشته باشند که کودکان، آن‌ها را بزرگ می‌پندارند، رفتارشان را به‌دقت تحت نظر دارند و از آنان الگو می‌گیرند.

بنابراین باید از این ابزار تربیتی به‌درستی بهره گیرند، الگوی مناسبی برای متربیان خود باشند و با بی‌توجهی‌ها و ندانم‌کاری‌هایشان، این فرصت را به تهدید تبدیل ننمایند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۰۲ ، ۱۲:۵۶
ابوالفضل رهبر

 

…عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «مَا جَاءَ بِهِ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ آخُذُ بِهِ وَ مَا نَهَى عَنْهُ أَنْتَهِی عَنْهُ جَرَى لَهُ مِنَ اَلْفَضْلِ مِثْلُ مَا جَرَى لِمُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلْفَضْلُ عَلَى جَمِیعِ مَنْ خَلَقَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَلْمُتَعَقِّبُ عَلَیْهِ فِی شَیْءٍ مِنْ أَحْکَامِهِ کَالْمُتَعَقِّبِ عَلَى اَللَّهِ وَ عَلَى رَسُولِهِ وَ اَلرَّادُّ عَلَیْهِ فِی صَغِیرَةٍ أَوْ کَبِیرَةٍ عَلَى حَدِّ اَلشِّرْکِ بِاللَّهِ کَانَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بَابَ اَللَّهِ اَلَّذِی لاَ یُؤْتَى إِلاَّ مِنْهُ وَ سَبِیلَهُ اَلَّذِی مَنْ سَلَکَ بِغَیْرِهِ هَلَکَ وَ کَذَلِکَ یَجْرِی اَلْأَئِمَّةُ اَلْهُدَى وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ جَعَلَهُمُ اَللَّهُ أَرْکَانَ اَلْأَرْضِ أَنْ تَمِیدَ بِأَهْلِهَا وَ حُجَّتَهُ اَلْبَالِغَةَ عَلَى مَنْ فَوْقَ اَلْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ اَلثَّرَى وَ کَانَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ کَثِیراً مَا یَقُولُ أَنَا قَسِیمُ اَللَّهِ بَیْنَ اَلْجَنَّةِ وَ اَلنَّارِ وَ أَنَا اَلْفَارُوقُ اَلْأَکْبَرُ وَ أَنَا صَاحِبُ اَلْعَصَا وَ اَلْمِیسَمِ وَ لَقَدْ أَقَرَّتْ لِی جَمِیعُ اَلْمَلاَئِکَةِ وَ اَلرُّوحُ وَ اَلرُّسُلُ بِمِثْلِ مَا أَقَرُّوا بِهِ لِمُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ لَقَدْ حُمِلْتُ عَلَى مِثْلِ حَمُولَتِهِ وَ هِیَ حَمُولَةُ اَلرَّبِّ وَ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یُدْعَى فَیُکْسَى وَ أُدْعَى فَأُکْسَى وَ یُسْتَنْطَقُ وَ أُسْتَنْطَقُ فَأَنْطِقُ عَلَى حَدِّ مَنْطِقِهِ وَ لَقَدْ أُعْطِیتُ خِصَالاً مَا سَبَقَنِی إِلَیْهَا أَحَدٌ قَبْلِی عُلِّمْتُ اَلْمَنَایَا وَ اَلْبَلاَیَا وَ اَلْأَنْسَابَ وَ فَصْلَ اَلْخِطَابِ فَلَمْ یَفُتْنِی مَا سَبَقَنِی وَ لَمْ یَعْزُبْ عَنِّی مَا غَابَ عَنِّی أُبَشِّرُ بِإِذْنِ اَللَّهِ وَ أُؤَدِّی عَنْهُ کُلُّ ذَلِکَ مِنَ اَللَّهِ مَکَّنَنِی فِیهِ بِعِلْمِهِ.»

 الکافی، ج۱، ص۱۹۶

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرآن‌چه امام علی (علیه‌السلام) آورده باشد (دستور داده باشد)، من به آن عمل می‌کنم و هرآن‌چه ایشان نهی کرده باشد، من از آن پرهیز می‌کنم.

هر فضیلتی که حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) دارد را امام علی (علیه‌السلام) دارد و فضیلت حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از تمام کسانی که خداوند (عزّوجلّ) آفریده است، بیشتر است.

کسی که از یکی از حکم‌ها (دستوراتِ) او پیروی کند، مانند کسی است که از خدا و رسولش پیروی می‌کند و کسی که یکی از این دستوراتش را - چه کوچک باشد و چه بزرگ - نپذیرد، به مرز شرک به خداوند رسیده است.

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) درِ (ورود به بارگاهِ) خداوند است که جز از طریق او نمی‌شود وارد شد و راهی است که هرکس در غیر از آن راه، مسیر بپیماید، نابود خواهد شد.

و امامان هدایت‌گر، یکی پس از دیگری، همین‌طور هستند؛ خداوند آنان را ستون‌های زمین قرار داده است تا اهل زمین استوار باشند. آن‌ها حجت کامل خداوند هستند بر کسانی که روی زمین هستند و کسانی که زیر زمین‌اند.

امیرالمؤمنین (صلوات‌الله‌علیه) بسیار می‌فرمود:

«من، از جانب خداوند، تقسیم‌کننده‌ی بهشت و جهنم هستم و من، بزرگ‌ترین جداکننده [میان حق و باطل] هستم و من صاحب عصا[۱] و مِیسم[۲] هستم.

به‌راستی تمام فرشتگان و روح[۳] و (تمام) رسولانِ (خداوند) برای (حقانیتِ) من اقرار کرده‌اند، همان‌طور که برای (حقانیتِ) حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله اقرار نموده‌اند. همان مَرکبِ باربری که پیامبر با آن حمل می‌شود، من نیز با مثل آن حمل می‌شوم و این مَرکب، همان مرکب پروردگار است.

به‌راستی که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) دعوت شد و [جامع مسئولیت] بر او پوشانده شد؛ من نیز دعوت شدم و پوشانده شدم. ایشان به سخن گفتن واداشته شد؛ من نیز به سخن گفتن واداشته شدم و در همان حدی که ایشان سخن گفتند، من نیز سخن گفتم.

به‌راستی به من ویژگی‌هایی داده شده است که پیش از من به کسی داده نشده بود؛ [ماهیت تمام] خواب‌ها و [زمان و چگونگی تمام] بلاها و شجره‌نامه [تمام انسان‌ها] و فصل‌الخطاب[۴] به من تعلیم شده است.

به‌همین‌خاطر از آن‌چه پیش از من اتفاق افتاده، ناآگاه نیستم و آن‌چه از من غایب است (و پیش چشمانم نیست)، از من پنهان نیست.

با اجازه خداوند [به مردم] بشارت می‌دهم و از جانب او ادای وظیفه می‌کنم. همه این توانایی‌ها از جانب خداوند است و اوست که به‌واسطه‌ی علمش این توانایی‌ها را به من داده است.»»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] احتمالاً مقصود؛ عصای حضرت موسی است که از حضرت شعیب، از حضرت آدم (علیهم‌السلام) به ایشان رسیده بوده و منظور این است که آن قدرت‌هایی که حضرت موسی به‌واسطه عصای داشت را من نیز دارم.

[۲] «مِیسم»؛ وسیله‌ای است فلزی که با آن برای علامت‌گذاری، بر بدن‌ها داغ گذاشته می‌شود. این‌که حضرت صاحب این وسیله هستند، اشاره به این دارد که با آن بر دشمنان اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نشانه می‌گذارند تا از دوستانشان تفکیک شوند و به جهنم هدایت شوند.

در روایتی از رسول خدا نقل شده است که با اشاره به دوران رجعت، خطاب به امیرالمؤمنین (صلوات‌الله‌علیهما) می‌فرمایند:

«یَا عَلِیُّ إِذَا کَانَ آخِرُ الزَّمَانِ أَخْرَجَکَ اللَّهُ فِی أَحْسَنِ صُورَةٍ وَ مَعَکَ مِیسَمٌ تَسِمُ بِهِ أَعْدَاءَک‏»

 تفسیرالقمی، ج‏۲، ص۱۳۰

«ای علی! وقتی آخرالزمان شود، خداوند تو را با زیباترین چهره خارج می‌کند و همراه تو مِیسمی خواهد بود که با آن بر دشمنانت علامت خواهی گذاشت.»

[۳] «روح»؛ موجودی است که از جنس فرشتگان نیست و گویا مقامی بالاتر از آنان دارد. خداوند در سوره مبارکه قدر و چندین سوره دیگر، به «روح» اشاره فرموده است.

[۴] برای «فصل‌الخطاب» معانی متعددی ذکر شده است؛ از جمله: «توانایی تشخیص صحیح از غلط»، «داوری بر اساس واقع»، «علم به زبان‌های گوناگون» و...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۰۲ ، ۱۵:۳۴
ابوالفضل رهبر

 

…قَالَ اَلْمُجَاشِعِیُّ: حَدَّثْنَاهُ اَلرِّضَا عَلِیُّ بْنُ مُوسَى عَنْ أَبِیهِ مُوسَى عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ (عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ) وَ قَالاَ جَمِیعاً عَنْ آبَائِهِمَا عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) یَقُولُ:

«الْمَرْءُ عَلَى دِینِ خَلِیلِهِ، فَلْیَنْظُرْ أَحَدُکُمْ مَنْ یُخَالِلُ.»

 الأمالی(للطوسی)، ص۵۱۸

 

از امام رضا، از پدرانشان، از امیرالمؤمنین، از رسول خدا (صلوات‌الله علیهم) نقل شده است:

«انسان، بر دین دوست نزدیکش است. پس هریک از شما مراقب باشد که با چه کسی دوستی نزدیک دارد.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

در زبان عربی، واژگان متعددی برای «دوست» به‌کار می‌رود که با یکدیگر تفاوت‌های ظریفی دارند؛ مانند: صدیق، رفیق، خلیل، صاحب، حبیب، زمیل.

در این حدیث، از واژه «خلیل» استفاده شده است و در مورد مراقبت از معاشرت با چنین دوستی هشدار داده شده است.

«خلیل»؛ یعنی دوستی که به انسان خیلی نزدیک است، از درونِ او خبر دارد و اصطلاحاً جیک‌وپیکش را می‌داند.

فرزندان، به‌ویژه در دوره نوجوانی، با بعضی هم‌سالان خود چنین رابطه‌ای را برقرار می‌کنند؛ با هم درددل می‌کنند، مشورت می‌کنند، رازهایشان را به هم می‌گویند و...

داشتن چنین رابطه‌ای، نیاز نوجوان است و برایش لازم است، اما والدین و مربیان باید مراقب آفت‌های این رابطه باشند.

اگر آن دوست نزدیک، از اعتقادات و روحیات خوبی برخوردار نباشد یا اگر کم و کیفِ این رابطه متعادل نباشد، یقیناً فرزند دچار آسیب خواهد شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۰۲ ، ۰۷:۳۴
ابوالفضل رهبر

 

قالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

«مَا مِنْ حَرَکَةٍ إِلَّا وَ أَنْتَ مُحْتَاجٌ فِیهَا إِلَى مَعْرِفَةٍ.»

 تحف‌العقول، ص۱۷۱

 

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هیچ حرکتی نیست، مگراین‌که در آن به معرفت (شناخت) نیاز داری.»

 

 

 

…عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَیْدٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ:

«الْعَامِلُ عَلَى غَیْرِ بَصِیرَةٍ کَالسَّائِرِ عَلَى غَیْرِ الطَّرِیقِ لَا یَزِیدُهُ سُرْعَةُ السَّیْرِ إِلَّا بُعْداً.»

 الکافی، ج‏۱، ص۴۳

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«کسی که بدون بصیرت (آگاهی) کاری را انجام می‌دهد، مانند کسی است که در بی‌راهه حرکت می‌کند؛ هرچه سرعتش بیشتر شود، (از مقصد) بیشتر فاصله می‌گیرد.»

 

 

 

…عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏:

«مَنْ عَمِلَ عَلَى غَیْرِ عِلْمٍ کَانَ مَا یُفْسِدُ أَکْثَرَ مِمَّا یُصْلِحُ.»

 الکافی، ج‏۱، ص۴۴

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«کسی که بدون دانش، کاری را انجام دهد، خراب کردنش بیش از درست کردنش خواهد بود.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

همان‌قدر که انسان پیچیده است، تربیت او نیز کاری پیچیده و دشوار است. برای تربیت انسان، باید پیچیدگی‌های او را شناخت، از چندوچون کار آگاه بود و از راه صحیحش ورود نمود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۰۲ ، ۰۷:۴۹
ابوالفضل رهبر

 

قالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

«لَا تُکْثِرَنَّ الْعِتَابَ‏ فَإِنَّهُ یُورِثُ الضَّغِینَةَ یَدْعُو إِلَى الْبَغْضَاءِ.»

 تصنیف‌غررالحکم‌ودررالکلم، ص۴۷۹

 

از امیرالمؤمنین نقل شده است که فرمودند:

«هرگز (دیگران را) زیاد عِتاب[*] نکنید؛

چراکه این‌کار کینه برجای می‌گذارد و (طرف مقابل را) به دشمنی وا می‌دارد.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] عتاب؛ یعنی سرزنش و نکوهشی که با تندی و عصبانیت همراه باشد.

 

 

 

مطلب مرتبط پیشین:

«اگر می‌خواهید گرفتار کودک لج‌باز نشوید،…»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۰۲ ، ۰۸:۴۸
ابوالفضل رهبر

 

گاهی فرزندان یا متربیان ما کار اشتباهی می‌کنند و بعد، برای توجیه کار بدشان، عذر و بهانه‌ای می‌آورند. در چنین موقعیتی، گاهی والدین یا مربیان متوجه می‌شوند که این عذر، نمی‌تواند آن کار بد را توجیه کند. پس شروع به بگو مگو با آن‌ها می‌نمایند.

دستور اهل‌بیت (علیهم‌السلام) این است که حتی اگر عذر خطاکاران را ناموجه و دروغین هم دانستیم، باید گذشت کنیم و عذرشان را بپذیریم.

ملاحظه بفرمایید...

 

 

 

روَى حَمَّادُ بْنُ عَمْرٍو وَ أَنَسُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ لَهُ:

«یَا عَلِیُّ مَنْ لَمْ‏ یَقْبَلِ‏ الْعُذْرَ مِنْ مُتَنَصِّلٍ صَادِقاً کَانَ أَوْ کَاذِباً لَمْ یَنَلْ شَفَاعَتِی»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۴، ص۳۵۳

 

از امام صادق، از پدرشان، از جدشان، از امیرالمؤمنین نقل شده است که رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهم) در ضمن توصیه‌های مهمشان به ایشان فرمودند:

«ای علی! هرکس عذرِ شخص دیگری را که می‌خواهد خود را تبرئه کند، نپذیرد - چه راست بگوید و چه دروغ - ، هرگز به شفاعت من نخواهد رسید.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۰۲ ، ۰۸:۲۰
ابوالفضل رهبر

 

یکی از نگرانی‌های والدینی که خود را نسبت به دنیا و آخرت فرزندشان مسؤول می‌دانند، این است که اگر روزی در کنار فرزندشان نبودند تا او را در امور دنیوی و اخروی «راهنمایی» و «حمایت» کنند، چه سرنوشتی در انتظار فرزندشان خواهد بود؟

برای رفع این نگرانی یک راه‌حل وجود دارد...

 

 

 

قالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

«أَحْسِنُوا فِی‏ عَقِبِ‏ غَیْرِکُمْ‏ تُحْفَظُوا فِی عَقِبِکُمْ‏.»

 نهج‌البلاغة، ص۵۲۲

 

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«به بازماندگانِ دیگران نیکی کنید تا از بازماندگانتان محافظت شود.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

این مسأله از مصادیق قانونِ کلیِ «از هر دست بدهی، با همان دست می‌گیری» است.

اگر ما خود را نسبت به فرزندان دیگران مسؤول بدانیم و در نبود بزرگ‌ترهایشان، هوای دنیا و آخرت آن‌ها را داشته باشیم، مطمئناً خداوند به وسیله‌ای فرزندان ما را نیز در غیابمان حفظ خواهد کرد.

 

 

 

مطالب مرتبط پیشین:

- «هشدارهایی هول‌ناک درباره ناموس، که باید جدی گرفت»

- «چاه مکن بهر کسی…!»

- «خود دانی...»

- «اگر دوست دارید فرزندانتان با شما خوب رفتار کنند...»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۰۲ ، ۰۸:۲۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اَلْحَارِثِ اَلْأَعْوَرِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

«لَا یَصْلُحُ مِنَ الْکَذِبِ جِدٌّ وَ لَا هَزْلٌ وَ لَا أَنْ یَعِدَ أَحَدُکُمْ صَبِیَّهُ ثُمَّ لَا یَفِیَ لَهُ إِنَ‏ الْکَذِبَ‏ یَهْدِی‏ إِلَى‏ الْفُجُورِ وَ الْفُجُورَ یَهْدِی إِلَى النَّارِ.»

 الأمالی(للصدوق)، ص۴۱۹

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«دروغ گفتن درست نیست؛ چه جدی باشد و چه شوخی و چه این‌که یکی از شما به کودکش وعده‌ای دهد و به آن وفا نکند.

دروغ، (انسان را) به فجور (انحراف زیاد و ناگهانی) هدایت می‌کند و فجور (او را) به آتش هدایت می‌نماید.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۰۲ ، ۱۱:۱۶
ابوالفضل رهبر

 

یکی از ارزشمندترین سرمایه‌های والدین و مربیان برای کار تربیتی، این است که فرزند یا متربی‌شان آن‌ها را بزرگ بدانند و به آن‌ها اعتماد داشته باشند.

حال ببینید که پدر، مادر یا یک مربی چه‌طور می‌تواند این سرمایه ارزشمند را به باد دهد و به مربی‌گریِ خود خاتمه دهد!

 

 

 

…عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ ظَرِیفٍ عَنْ أَبِیهِ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ عِیسَى اِبْنُ مَرْیَمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«مَنْ‏ کَثُرَ کَذِبُهُ‏ ذَهَبَ بَهَاؤُهُ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۳۴۱

 

از امام صادق، از حضرت عیسی (علی‌نبیناوآله‌وعلیه‌السلام) نقل شده است:

«کسی که دروغش زیاد شود، ارزش و اعتبارش کم می‌شود.»

 

 

 

قالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

«مَنْ‏ عُرِفَ‏ بِالْکَذِبِ‏ قَلَّتِ الثِّقَةُ بِهِ.»

 عیون‌الحکم‌والمواعظ، ص۴۵۸

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«کسی که به دروغ‌گویی معروف شود، اعتماد به او کاهش می‌یابد.»

 

 

 

قالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

«الْکَذَّابُ وَ الْمَیِّتُ سَوَاءٌ فَإِنَّ فَضِیلَةَ الْحَیِّ عَلَى الْمَیِّتِ الثِّقَةُ بِهِ فَإِذَا لَمْ یُوثَقْ بِکَلَامِهِ بَطَلَتْ حَیَاتُه‏.»

 غررالحکم‌ودررالکلم، ص۱۲۰

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«دروغ‌گو با مُرده مساوی است؛ چراکه برتریِ زنده بر مرده، این است که قابل اعتماد است. پس هرگاه به سخنش اعتماد نشود، حیاتش باطل خواهد بود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۰۲ ، ۱۹:۴۱
ابوالفضل رهبر

 

منْ خُطْبَةٍ لَأَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی وَ اللَّهِ مَا أَحُثُّکُمْ‏ عَلَى‏ طَاعَةٍ إِلَّا وَ أَسْبِقُکُمْ إِلَیْهَا وَ لَا أَنْهَاکُمْ عَنْ مَعْصِیَةٍ إِلَّا وَ أَتَنَاهَى قَبْلَکُمْ عَنْهَا.»

 نهج‌البلاغة، ص۲۵۰

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است که در خطبه‌ای فرمودند:

«ای مردم! من - به خدا قسم - شما را به طاعتی تشویق نمی‌کنم مگرآن‌که در انجام آن از شما پیشی گرفته باشم و از گناهی باز نمی‌دارم مگرآن‌که پیش از شما، آن را ترک کرده باشم.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۰۲ ، ۱۲:۰۹
ابوالفضل رهبر

 

حدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ بِمَدِینَةِ اَلرَّسُولِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ [عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ] عَنْ أَبِیهِ [عَنْ ] عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ قَالَ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

«کَانَ ص... إِذَا انْتَهَى إِلَى قَوْمٍ جَلَسَ حَیْثُ یَنْتَهِی بِهِ الْمَجْلِسُ وَ یَأْمُرُ بِذَلِکَ وَ یُعْطِی کُلَّ جُلَسَائِهِ نَصِیبَهُ حَتَّى لَا یَحْسَبُ أَحَدٌ مِنْ جُلَسَائِهِ أَنَّ أَحَداً أَکْرَمُ عَلَیْهِ مِنْهُ مَنْ جَالَسَهُ صَابَرَهُ حَتَّى یَکُونَ هُوَ الْمُنْصَرِفَ عَنْهُ ... قَدْ وَسِعَ النَّاسَ مِنْهُ خُلُقُهُ وَ صَارَ لَهُمْ أَباً رَحِیماً وَ صَارُوا عِنْدَهُ فِی الْحَقِّ سَوَاءً مَجْلِسُهُ مَجْلِسُ حِلْمٍ وَ حَیَاءٍ وَ صِدْقٍ وَ أَمَانَةٍ لَا تُرْفَعُ فِیهِ الْأَصْوَاتُ وَ لَا تُؤْبَنُ فِیهِ الْحُرَمُ وَ لَا تُثْنَى فَلَتَاتُهُ مُتَعَادِلِینَ مُتَوَاصِلِینَ فِیهِ بِالتَّقْوَى مُتَوَاضِعِینَ یُوَقِّرُونَ الْکَبِیرَ وَ یَرْحَمُونَ الصَّغِیرَ وَ یُؤْثِرُونَ ذَا الْحَاجَةِ وَ یَحْفَظُونَ الْغَرِیبَ. کَانَ دَائِمَ الْبِشْرِ سَهْلَ الْخُلُقِ لَیِّنَ الْجَانِبِ لَیْسَ بِفَظٍّ وَ لَا غَلِیظٍ وَ لَا صَخَّابٍ وَ لَا فَحَّاشٍ وَ لَا عَیَّابٍ وَ لَا مَزَّاحٍ وَ لَا مَدَّاحٍ یَتَغَافَلُ عَمَّا لَا یَشْتَهِی فَلَا یُؤْیِسُ مِنْهُ وَ لَا یُخَیِّبُ فِیهِ مُؤَمِّلِیهِ قَدْ تَرَکَ نَفْسَهُ مِنْ ثَلَاثٍ الْمِرَاءِ وَ الْإِکْثَارِ وَ مَا لَا یَعْنِیهِ وَ تَرَکَ النَّاسَ مِنْ ثَلَاثٍ کَانَ لَا یَذُمُّ أَحَداً وَ لَا یُعَیِّرُهُ وَ لَا یَطْلُبُ عَثَرَاتِهِ وَ لَا عَوْرَتَهُ وَ لَا یَتَکَلَّمُ إِلَّا فِیمَا رَجَا ثَوَابَهُ إِذَا تَکَلَّمَ أَطْرَقَ جُلَسَاؤُهُ کَأَنَّمَا عَلَى رُءُوسِهِمُ الطَّیْرُ وَ إِذَا سَکَتَ تَکَلَّمُوا وَ لَا یَتَنَازَعُونَ عِنْدَهُ الْحَدِیثَ وَ إِذَا تَکَلَّمَ عِنْدَهُ أَحَدٌ أَنْصَتُوا لَهُ حَتَّى یَفْرُغَ مِنْ حَدِیثِهِ یَضْحَکُ مِمَّا یَضْحَکُونَ مِنْهُ وَ یَتَعَجَّبُ مِمَّا یَتَعَجَّبُونَ مِنْهُ وَ یَصْبِرُ لِلْغَرِیبِ عَلَى الْجَفْوَةِ فِی الْمَسْأَلَةِ وَ الْمَنْطِقِ ... وَ لَا یَقْطَعُ عَلَى أَحَدٍ کَلَامَهُ حَتَّى یَجُوزَهُ فَیَقْطَعَهُ بِنَهْیٍ أَوْ قِیَامٍ. کَانَ سُکُوتُهُ عَلَى أَرْبَعٍ الْحِلْمِ وَ الْحَذَرِ وَ التَّقْدِیرِ وَ التَّفَکُّرِ فَأَمَّا التَّقْدِیرُ فَفِی تَسْوِیَةِ النَّظَرِ وَ الِاسْتِمَاعِ بَیْنَ النَّاسِ وَ أَمَّا تَفَکُّرُهُ فَفِیمَا یَبْقَى وَ یَفْنَى وَ جُمِعَ لَهُ الْحِلْمُ فِی الصَّبْرِ فَکَانَ لَا یُغْضِبُهُ شَیْ‏ءٌ وَ لَا یَسْتَفِزُّهُ وَ جُمِعَ لَهُ الْحَذَرُ فِی أَرْبَعٍ أَخْذِهِ الْحَسَنَ لِیُقْتَدَى بِهِ وَ تَرْکِهِ الْقَبِیحَ لِیُنْتَهَى عَنْهُ وَ اجْتِهَادِهِ الرَّأْیَ فِی إِصْلَاحِ أُمَّتِهِ وَ الْقِیَامِ فِیمَا جَمَعَ لَهُمْ مِنْ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ.»

 عیون‌أخبارالرضا، ج‏۱، ص۳۱۸

 

از امام رضا نقل شده است که امیرالمؤمنین جلسات رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهم) با اصحابشان را چنین توصیف فرمودند:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هرگاه نزد گروهی می‌رفتند که نشسته بودند، در انتهای مجلس می‌نشستند و (دیگران را نیز) به همین کار دستور می‌دادند.

سهم و بهره همه افراد حاضر در جلسه را ادا می‌کردند، به‌نحوی که هیچ‌یک از آنان گمان نمی‌کرد دیگری نزد پیامبر از او گرامی‌تر است.

هرکس نزد ایشان می‌نشست، حضرت (خودشان جلسه را تمام نمی‌کردند، بلکه) آن‌قدر صبر می‌کردند تا خود آن شخص بلند شود و جلسه را ترک کند...

خلقِ نیکوی ایشان شامل حال عموم مردم بود (نه فقط برای بعضی اقشار خاص).

برای مردم پدری مهربان بودند و در برابر حق، همه برای ایشان یکسان بودند.

جلسه ایشان، جلسه بردباری، حیاء، راست‌گویی و امانت‌داری بود.

در جلسه ایشان، صدای کسی بلند نمی‌شد، حُرمت کسی نمی‌شکست و اشتباهات کسی بازگو نمی‌گشت.

حاضرین بر اساس تقوا با هم برابر و به هم پیوسته بودند. نسبت به یکدیگر متواضع بودند، به بزرگ‌ترها احترام می‌گذاشتند و با کوچک‌ترها مهربان بودند.

نسبت به نیازمندان ازخودگذشتگی می‌کردند و از افراد غریب محافظت می‌کردند.

ایشان همواره خوش‌رو، نرم‌خو و خوش‌برخورد بودند. سخت‌گیر نبودند.

خشن، اهل دادوفریاد، بدزبان و عیب‌جو نبودند.

نه زیاد شوخی می‌کردند و نه زیاد از کسی تعریف می‌کردند.

خود را نسبت به چیزی که خوش نداشتند، به غفلت می‌زدند تا کسی از ایشان مأیوس نشود و دوست‌دارانشان نااُمید نگردند.

(در جمع‌ها) نسبت به خود، سه چیز را ترک می‌کردند؛ بحث و جدل، پرحرفی و حرف‌های بی‌فایده.

همچنین نسبت به دیگران، سه چیز را ترک می‌کردند؛ هرگز کسی را مذمّت نمی‌کردند و با سرزنش خود او را سرافکنده نمی‌نمودند، دنبال لغزش‌ها و کارهای زشت و شرم‌آور کسی نبودند و جز در موردی که امید ثواب داشتند، سخنی نمی‌گفتند.

زمانی که سخن می‌گفتند، حاضرین در جلسه آرام می‌گرفتند، گویا پرنده‌ای روی سرهایشان بود و زمانی که ایشان ساکت می‌شدند، دیگران سخن می‌گفتند.

حاضرین، نزد ایشان، فرصت صحبت کردن را از یکدیگر نمی‌ربودند و هرگاه نزد ایشان کسی صحبت می‌کرد، دیگران خاموش می‌شدند و گوش می‌دادند تا حرفش تمام شود.

حضرت به چیزی می‌خندیدند که دیگران به آن می‌خندیدند و از چیزی ابراز شگفتی می‌کردند که دیگران از آن شگفت‌زده می‌شدند.

ایشان نسبت به کسی که غریب بود (با آداب حاکم بر جلسه آشنا نبود) و هنگام درخواست کردن و سخن گفتن با بدرفتاری و خشونت برخورد می‌کرد، صبر می‌کردند...

سخن کسی را قطع نمی‌کردند مگر این‌که از حدودِ (الهی) تجاوز کند؛ که در این‌صورت یا با نهی کردن یا با برخواستن از مجلس، حرفش را قطع می‌کردند.

خاموشیِ رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بر اساس چهار چیز بود؛ «بردباری»، «احتیاط شدید»، «اندازه‌گیری» و «تفکّر»؛

- «اندازه‌گیریِ» ایشان این بود که در نگاه کردن به مردم (حاضرین) و گوش دادنِ سخن‌هایشان یکسان برخورد کنند.

- «تفکر»شان در مورد چیزهایی بود که باقی هستند و چیزهایی که فانی‌اند (و از بین می‌روند.)

- «بردباری» ایشان با صبرشان همراه بود؛ به‌همین‌خاطر چیزی ایشان را نه خشمگین می‌ساخت و نه ناخرسند می‌نمود.

- «احتیاط شدید» حضرت نیز در چهار چیز بود: کار زیبا انجام دهند تا دیگران به ایشان اقتدا نمایند، کار زشت را ترک کنند تا دیگران نیز آن را ترک کنند، تمام تلاششان را برای تصمیم‌گیری برای اصلاح امتشان به‌کار گیرند و اقدام برای آن‌چه که خیر دنیا و آخرت را برای مردم در پی داشته باشد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۰۲ ، ۱۲:۱۹
ابوالفضل رهبر

 

توصیه اهل‌بیت (علیهم‌السلام) این بوده است که فرزندان پیش از آن‌که متولد شوند، نام‌گذاری شوند.

ملاحظه بفرمایید…

 

 

 

…عَنْ مُوسَى بْنِ بَکْرٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ ع قَالَ:

«أَوَّلُ مَا یَبَرُّ الرَّجُلُ وَلَدَهُ أَنْ یُسَمِّیَهُ بِاسْمٍ حَسَنٍ فَلْیُحْسِنْ أَحَدُکُمُ اسْمَ وَلَدِهِ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۱۸

 

از امام کاظم (علیه‌السلام) نیز نقل شده است:

«نخستین نیکی‌ای که انسان به فرزندش می‌کند، این است که نامی زیبا برای او انتخاب کند.

پس هریک از شما باید نامی زیبا برای فرزندتان انتخاب کنید.»

 

 

 

…عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع:

«سَمُّوا أَوْلَادَکُمْ قَبْلَ أَنْ یُولَدُوا فَإِنْ لَمْ تَدْرُوا أَ ذَکَرٌ أَمْ أُنْثَى فَسَمُّوهُمْ بِالْأَسْمَاءِ الَّتِی تَکُونُ لِلذَّکَرِ وَ الْأُنْثَى فَإِنَّ أَسْقَاطَکُمْ إِذَا لَقُوکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لَمْ تُسَمُّوهُمْ یَقُولُ السِّقْطُ لِأَبِیهِ أَلَّا سَمَّیْتَنِی وَ قَدْ سَمَّى رَسُولُ اللَّهِ ص مُحَسِّناً قَبْلَ أَنْ یُولَدَ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۱۸

 

از امام صادق، از پدرشان، از جدشان، از امیرالمؤمنین (صلوات‌الله‌علیهم) نقل شده است:

«فرزندانتان را پیش از آن‌که متولد شوند، نام‌گذاری کنید و اگر نمی‌دانید پسر است یا دختر، نام‌هایی رویشان بگذارید که برای پسر و دختر (مشترک) است؛

چراکه آن فرزندانی از شما که نام‌گذاری نشده‌اند و (پیش از تولد) سقط شده‌اند، زمانی که در روز قیامت با شما روبه‌رو شوند، به پدرشان می‌گویند: چرا برای من نامی انتخاب نکردی؟

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) محسن (فرزندِ سقط‌شده‌ی امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهم‌السلام) را پیش از آن‌که متولد شود، نام‌گذاری کرده بودند.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

در روایات فراوانی نقل شده است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نام‌های نامناسب و زشت مسلمانان را به نام‌هایی مناسب و زیبا تغییر می‌دادند.

از آن‌جا که نام زیبا بر «شخصیت اجتماعی» و «روحیات فردی» فرزندان مؤثر خواهد بود، لازم است که والدین در انتخاب نام زیبا برای فرزندانشان دقت کافی به خرج دهند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۰۲ ، ۱۵:۵۱
ابوالفضل رهبر

 

روِّینَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ:

«أَتَى رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ هَلْ أَسْتَأْذِنُ عَلَى أُمِّی إِذَا أَرَدْتُ‏ الدُّخُولَ‏ عَلَیْهَا؟ قَالَ: «نَعَمْ أَ یَسُرُّکَ أَنْ تَرَاهَا عُرْیَانَةً؟» قَالَ: لَا. قَالَ: «فَاسْتَأْذِنْ عَلَیْهَا إِذاً.» قَالَ: فَأُخْتِی یَا رَسُولَ اللَّهِ تَکْشِفُ شَعْرَهَا بَیْنَ یَدَیَّ؟ قَالَ: «لَا.» قَالَ: لِمَ؟ قَالَ: «أَخَافُ عَلَیْکَ إِذَا أَبْدَتْ شَیْئاً مِنْ مَحَاسِنِهَا إِلَیْکَ أَنْ یَسْتَفِزَّکَ الشَّیْطَانُ.»»

 دعائم‌الإسلام، ج‏۲، ص۲۰۲

 

از امام صادق، از پدرشان، از پدرانشان، از امیرالمؤمنین (علیهم‌السلام) نقل شده است:

«مردی نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمد و عرض کرد:

ای رسول خدا! آیا هرگاه که می‌خواهم نزد مادرم بروم، باید هنگام ورود از او اجازه بخواهم؟

حضرت فرمودند:

«بله. مگر دوست داری که او را برهنه ببینی؟»

عرض کرد:

خیر

حضرت فرمودند:

«پس اگر چنین است، از او اجازه بگیر.»

آن مرد عرض کرد:

ای رسول خدا! آیا (اشکال ندارد) خواهرم مویش را جلوی من آشکار کند؟

حضرت فرمودند:

«خیر!»

عرض کرد:

چرا؟!

فرمودند:

«برای تو نگرانم؛ که هرگاه مقداری از زیبایی‌هایش بر تو آشکار شود، شیطان تو را متزلزل سازد.»»[*]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] از آن‌جا که بر اساس روایات دیگر، نگاه کردن به موی محارم جایز است، گویا رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) این سخن را به فراخور حالات روحی مخاطب خود بیان نموده‌اند؛ چنان‌که پیامبر نیز می‌فرمایند: «من "برای تو" نگرانم که...»

شاید بتوان چنین جمع‌بندی کرد که آشکار کردن و دیدن موها و بخش‌های متعارف بدن محارم جایز است، اما اگر ترس این باشد که انسان با دیدن زیبایی‌های آنان دچار گناه شود، آشکار کردن و نیز دیدنِ همین مقدار نیز جایز نخواهد بود.

بنابراین خانواده‌ها باید در انتخاب نوع پوشش خود در خانه، شرایط روحی اعضای دیگر خانواده را نیز در نظر داشته باشند تا برای وسوسه‌های شیطانی زمینه‌ای فراهم نگردد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۰۲ ، ۰۷:۵۷
ابوالفضل رهبر

 

قالَ عَلِیِّ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

«مَنْ‏ نَصَبَ‏ نَفْسَهُ‏ لِلنَّاسِ‏ إِمَاماً فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ وَ لْیَکُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِم‏.»

 نهج البلاغة، ص۴۸۰

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرکه خودش را امامِ[۱] مردم قرار داده است، باید پیش از آن‌که به آموزش دیگران بپردازد، خود را آموزش دهد و پیش از آن‌که با زبانش دیگران را تربیت کند، با رفتارش آن‌ها را تربیت نماید.

کسی که آموزگار خودش و مربیِ خودش است، بیش از کسی که آموزگار مردم و مربی مردم است، شایسته بزرگ‌داشت است.»[۲]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] امام: پیشوا، کسی که توجه‌ها به اوست، کسی که به او اقتدا می‌شود.

[۲] این تذکر حضرت امیر، شامل تمام کسانی است که حرف و عملشان مورد توجه دیگران است و دیگران به نوعی از آن‌ها پیروی می‌کنند. چه در مقیاس خانواده و چه در مقیاس جامعه، چه والدین کودک و چه خواص جامعه، چه روحانیون و چه دانشگاهیان، چه مسؤولان و چه…

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۰۲ ، ۱۶:۳۴
ابوالفضل رهبر

 

تنبیه بدنی روشی توصیه شده برای برخورد با کودک نیست، بلکه شاید بتوان گفت باید به عنوان راه‌حل پایانی به‌کار گرفته شود.

پیش‌تر در مطلبی با عنوان «به‌جای کتک؛ قهر کن، ولی طولش نده!» از امام کاظم (علیه‌السلام) نقل شد که در پاسخ به شخصی که از یکی از پسرانش به ایشان شکایت داشت، فرمودند: «او را کتک نزن. با او قهر کن، اما طولش نده.» (عُدةالداعی، ص۸۹)

و نیز در مطلبی با عنوان «تنبیه کردن، شرط دارد» نقل شد که «رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از تنبیه کردن هنگام عصبانیت نهی فرمودند.» (الکافی، ج‏۷، ص۲۶۰) چراکه تنبیه باید هوش‌مندانه، به‌اندازه و با هدف اصلاح کودک باشد و در حالت عصبانیت، نمی‌توان این ملاحظات را در نظر داشت.

در مورد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز چنین نقل شده است که «ایشان هرگز کسی را - چه غلام و چه آزاد - نزدند، مگر در راه خدا.» (مجموعةورام‏، ج۲، ص۲۶)

اما اگر کسی به هر دلیلی به این نوع تنبیه روی آورد، باید به محدوده آن آگاه باشد.

ملاحظه بفرمایید…

 

 

 

…عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی أَدَبِ الصَّبِیِّ وَ الْمَمْلُوکِ فَقَالَ: «خَمْسَةٌ أَوْ سِتَّةٌ وَ ارْفُقْ.»

 الکافی، ج‏۷، ص۲۶۸

 

حمّاد بن عثمان گوید:

از امام صادق (علیه‌السلام) در مورد تنبیه کودک و غلام سؤال کردم.

حضرت فرمودند:

«(حداکثر) پنج یا شش ضربه و با ملایمت.»

 

 

 

...عَنِ النَّبِیِّ فِیمَا أَوْصَى بِهِ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع‏:

«یَا عَلِیُّ… لَا تَضْرِبَنَ‏ أَدَباً فَوْقَ‏ ثَلَاثٍ‏ فَإِنَّکَ إِنْ فَعَلْتَ فَهُوَ قِصَاصٌ یَوْمَ الْقِیَامَة.»

 مجموعة ورام‏، ج۲، ص۱۵۵

 

از رسول خدا نقل شده است که در ضمن توصیه‌هایشان به امیرالمؤمنین (صلوات‌الله‌علیهما) فرمودند:

«هرگز برای تنبیه، بیش از سه ضربه نزن؛ که اگر چنین کنی، در روز قیامت قصاص خواهی شد.»

 

 

 

…عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع أَلْقَى صِبْیَانُ الْکُتَّابِ أَلْوَاحَهُمْ بَیْنَ یَدَیْهِ لِیَخِیرَ بَیْنَهُمْ فَقَالَ: «أَمَا إِنَّهَا حُکُومَةٌ وَ الْجَوْرُ فِیهَا کَالْجَوْرِ فِی الْحُکْمِ أَبْلِغُوا مُعَلِّمَکُمْ إِنْ ضَرَبَکُمْ فَوْقَ ثَلَاثِ ضَرَبَاتٍ فِی الْأَدَبِ اقْتُصَّ مِنْهُ.»»

 الکافی، ج‏۷، ص۲۶۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«چند کودک که خواندن و نوشتن می‌آموختند، نوشته‌هایشان را نزد امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) آوردند تا ایشان بهترینشان را انتخاب کنند.

حضرت فرمودند:

«بدانید که این کار نوعی قضاوت است و بی‌عدالتی در این کار، مثل بی‌عدالتی در قضاوت است.

[بعد فرمودند: از طرف من] به آموزگارتان بگویید: اگر برای تنبیه، بیش از سه ضربه به شما بزند، او را از جانب شما قصاص خواهم کرد.»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۰۲ ، ۱۹:۴۰
ابوالفضل رهبر

 

…عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«سُئِلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع عَنِ‏ الصَّبِیِ‏ یَحْجُمُ‏ الْمَرْأَةَ قَالَ: «إِنْ کَانَ یُحْسِنُ یَصِفُ فَلَا.»»

 الکافی، ج‏۵، ص۵۳۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) سؤال شد که آیا پسربچه می‌تواند زن را حجامت کند؟

ایشان فرمودند:

«در صورتی که بتواند او را به خوبی توصیف کند، خیر!»»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

هرچند ممکن است حجامت زن توسط پسربچه، امروزه مصداقی نداشته باشد، اما به‌هرحال مصادیق مشابهی دارد.

به عنوان مثال؛ ازآن‌جاکه پسربچه‌ها به مادرهایشان وابسته‌اند، ممکن است تا سال‌ها به همراه آن‌ها در مجالس زنانه رفت و آمد داشته باشند و مادرها معمولاً نمی‌دانند پسرهایشان تا چه سنی اجازه دارند در مجالسی که خانم‌ها از پوشش آزادتری برخوردارند، حضور داشته باشند.

به خلاف آن‌چه بسیاری می‌پندارند، ملاک، رسیدن به سن تکلیف نیست. بلکه پسربچه تا زمانی می‌تواند به بدن زن‌های نامحرم نگاه کند یا آن‌ها را لمس کند که به این حد از ادراک برسد که به ویژگی‌های بدن آن‌ها توجه کند و بتواند آن را توصیف نماید.

اصطلاحاً به این سن، سن تمییز، و به کودکی که به این سن رسیده باشد، ممیّز گفته می‌شود. برای دانستن تعریف دقیق ممیز بودن و احکام مربوط به آن، به رساله مرجع خود مراجعه فرمایید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۰۲ ، ۱۱:۵۴
ابوالفضل رهبر

 

قالَ عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ:

«أَکْرِمْ‏ ضَیْفَکَ‏ وَ إِنْ کَانَ حَقِیراً وَ قُمْ عَنْ مَجْلِسِکَ لِأَبِیکَ وَ مُعَلِّمِکَ وَ إِنْ کُنْتَ أَمِیراً.»

 غررالحکم، ص۱۳۶

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مهمانت را گرامی بدار، هرچند فرد حقیری باشد

و به احترام پدر و آموزگارت از جایت برخیز، هرچند فرمان‌روا باشی.»

 

 

 

قالَ عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ:

«ثَلَاثٌ لَا یُسْتَحْیَى مِنْهُنَّ: خِدْمَةُ الرَّجُلِ‏ ضَیْفَهُ‏، وَ قِیَامُهُ عَنْ مَجْلِسِهِ لِأَبِیهِ وَ مُعَلِّمِهِ، وَ طَلَبُ الْحَقِّ، وَ إِنْ قَلَّ.»

 عیون‌الحکم، ص۲۱۲

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«انسان در سه کار نباید خجالت کشید:

- خدمت به مهمانش،

- برخواستن از جایش، به احترام پدر و آموزگارش

- و طلب کردنِ حقش، هرچند کم باشد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۰۲ ، ۱۹:۰۰
ابوالفضل رهبر