دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رحمت» ثبت شده است

 

…عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ اَلْجَعْفَرِیِّ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى عَلَى اَلْإِنَاثِ أَرْأَفُ مِنْهُ عَلَى اَلذُّکُورِ وَ مَا مِنْ رَجُلٍ یُدْخِلُ فَرْحَةً عَلَى اِمْرَأَةٍ بَیْنَهُ وَ بَیْنَهَا حُرْمَةٌ إِلاَّ فَرَّحَهُ اَللَّهُ تَعَالَى یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ.»

 الکافی، ج۶، ص۶

 

از امام رضا، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«به‌راستی که خداوند (تبارک‌وتعالی) بر زنان نسبت به مردان مهربان‌تر است

و هیچ مردی نیست که شادی‌ای به دل زنی که مَحرمِ اوست، وارد کند، مگر این‌که خداوند (تعالی) در روز قیامت او را شاد خواهد کرد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۰۳ ، ۰۹:۲۵
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ الْجَعْفَرِیِّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ: قَالَ لِی:

«یَا سُلَیْمَانُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى خَلَقَ الْمُؤْمِنَ مِنْ نُورِهِ وَ صَبَغَهُمْ فِی رَحْمَتِهِ وَ أَخَذَ مِیثَاقَهُمْ لَنَا بِالْوَلَایَةِ فَالْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ لِأَبِیهِ وَ أُمِّهِ أَبُوهُ النُّورُ وَ أُمُّهُ الرَّحْمَةُ فَاتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ الَّذِی خُلِقَ مِنْهُ.»

 المحاسن، ج۱، ص۱۳۱

 

از سلیمان بن جعفر نقل شده است:

امام رضا (علیه‌السلام) به من فرمودند:

«ای سلیمان! به‌راستی که خداوند (تبارک‌وتعالی) مؤمنان را از نور خود آفرید و در رحمت خود رنگ‌آمیزی کرد[۱] و از آنان برای ما (اهل‌بیت) پیمانِ ولایت گرفت.

پس مؤمن، برادرِ [تنیِ] مؤمن است، از یک پدر و مادر؛ پدرش نورِ (الهی) است و مادرش رحمتِ (الهی.)[۲]

پس بپرهیز از فراستِ[۳] مؤمن؛ چراکه او با نور خدا، که از آن خلق شده است، می‌بیند.»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] در متن حدیث، ماده «صبغ» به‌کار رفته است؛ به این معنا که چیزی را در رنگ بخوابانند تا رنگ در آن نفوذ کند و به آن رنگ در آید.

[۲] به همین دلیل است که در ادبیات دینی مؤمنان برادر ایمانی یکدیگر محسوب می‌شوند؛ پدر مشترکشان نور و مادر مشترکشان رحمت است.

[۳] فراست؛ یعنی توانایی پی بردن به باطن و عمق هرچیز، با نگاه به ظاهر و سطح آن.

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

پس از مطالعه این کلام نورانی حضرت رضا (علیه‌السلام) و توضیحاتی که دوست فاضلم حجت‌الاسلام دین‌پرستی (در کانال «انباز») درباره‌اش مرقوم فرموده بودند، چندروزی درگیر فهم آن بودم و در نهایت «برداشت»هایی به ذهنم رسید که شاید بیانشان خالی از لطف نباشد.

 

ابتدا چهار «مقدمه» خدمتتان عرض می‌کنم و بعد پنج «برداشت» را به‌طور مختصر تقدیم می‌نمایم...

 

 

مقدمه۱:

بر اساس روایتی که ذکر شد، «ایمان» مولودِ پدری است که عبارت است از «نورِ» خدا و مادری که عبارت است از «رحمتِ» او. این نور در رحمت الهی قرار می‌گیرد تا رنگ رحمت را به خود گیرد.

از این بیان چنین برداشت می‌شود که سنخیتی وجود دارد میان «نور» و «نقش پدری» و میان «رحمت» و «نقش مادری».

 

مقدمه۲:

در روایتی که پیش‌تر با عنوان «حدیثی ساده و مهم در باب هستی‌شناسی عقل» منتشر شده بود، از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شد که: خلقتِ «عقل»، فرشته‌ای است که به تعداد تمام مخلوقات سر دارد و به هر انسانی سری تعلق دارد و هر سر صورتی دارد و روی آن صورت نام آن انسان نوشته شده است. در انتها نیز فرمودند که: مَثَلِ «عقل» در «قلب»، مَثَلِ چراغ است در وسط خانه. [علل‌الشرائع، ج۱، ص۹۸]

بر اساس این حدیث نبوی، «عقل» یک وجود واحد است که در «قلبِ» هر انسانی، شعبه‌ای دارد؛ مثل ژنراتوری که از آن به تک‌تک خانه‌ها سیم‌کشی شده و با نیروی آن، در هر خانه‌ای چراغی روشن شده‌است و صاحب این خانه، به نسبتِ اندازه و کیفیتِ چراغی که در خانه‌ی دلش دارد، می‌تواند اطراف خود را ببیند و بشناسد.

 

مقدمه۳:

بر اساس روایات متعدد (همان‌طور که انسان از خاک خلق شده است و جن از آتش،) «خلقت فرشتگان از نور است.» [تفسیرفرات‌، ج۱، ص۵۶]

با توجه به این مقدمه و مقدمه اول، «عقل» از جنسِ «نور» است؛ چراکه عقل فرشته‌ای است و جنس فرشتگان از نور هستند.

 

مقدمه۴:

از آیات قرآن و روایات اهل‌بیت (علیهم‌السلام) چنین برداشت می‌شود که «قلب» که مرکز احساسات و عواطف و هیجانات روحی است، مثل یک ظرف عمل می‌کند و مظروف‌هایش عبارت‌اند از: ایمان، علم و عواطفی مثل حب و بغض، خوف و رجا، اضطراب و اطمینان و...

این ظرف می‌تواند از مظروف خود اثر (خوب یا بد) بپذیرد یا بر آن اثر (خوب یا بد) بگذارد؛ آن را تقویت کند یا موجب فسادش گردد. [معناشناسی قلب در قرآن؛ شعبان نصرتی]

 

 

برداشت۱:

با کنار هم قرار دادن مقدماتی که ذکر شد، سنخیت و شباهت‌هایی می‌یابید میان نور الهی، نور، چراغ، پرتوافکنی، عقل، عقلانیت، بینش، روشن‌گری، پدر و نقش پدری

و همچنین سنخیت و شباهت‌هایی می‌یابید میان رحمت الهی، رنگ، خانه، لطافت، قلب (دل)، مهربانی، گرایش، مهرورزی، مادر و نقش مادری

و اگر دقت کنید سنخیت و شباهت‌هایی می‌یابید میان:

- خوابانیده شدن نور الهی در رحمت الهی و تلطیف شدن نور با رنگ،

- استقرار عقل در خانه‌ی دل (قلب) و تلطیف عقلانیت با عواطف قلبی،

- قرار گرفتن چراغ در وسط خانه و پرتوافکنی‌ای که در خانه دارد و رنگی که فضای خانه به پرتوهای نور می‌بخشند،

- آمیخته شدن بینش و گرایش، و تعادل و کمالی که حاصل خواهد شد،

- نسبت میان مرد با زن، پدر با مادر، نقش پدری با نقش مادری؛ ورود پدر به خانه و آوردن رزق و آگاهی، با خانه‌داری مادر و مهرپراکنی و تلطیف و رنگ‌آمیزی و زیبایی‌بخشی او، [نسبتی که در مراحل تولید مثل مرد و زن و حتی در دخول اسپرم در تخمک و اثرگذاری و اثرپذیریشان نیز قابل درک است]

و در نتیجه تربیت فرزندانی صالح که حاصل این دو وجود هستند.

 

برداشت۲:

«ایمان»، حاصل آمیختن «نور عقل» و «رحمت قلب» است، ترکیبی از «عقلانیت» و «مهربانی»؛ عقلانیتی که در مهربانی خوابانده شده تا به رنگ آن درآید. پس «مؤمن» این دو خصلت را توأمان دارد.

 

برداشت۳:

برای پرورش فرزندی مؤمن، پدری لازم است که رفتارش عاقلانه و گفتارش روشنی‌بخش باشد، و مادری پرمهر که عواطف و احساساتش تنظیم باشند.

 

برداشت۴:

تأکیدی که در آموزه‌های دینی بر حفظ و حراست از نقش اصیل مرد و نقش اصیل زن در خانواده شده، حکمی است منطبق با عالم تکوین. مرد و زن ویژگی‌هایی دارند و به نسبت این ویژگی‌ها، نقش‌هایی را می‌پذیرند. جنگیدن با این ویژگی‌ها و نپذیرفتن نقش خود - چه از جانب مرد و چه از جانب زن - نه فقط جنگیدن با تشریع شارع، بلکه در افتادن با تکوین و طبیعت خویش نیز هست.

 

برداشت۵:

می‌توانیم از این منظر به احادیثی که در آن‌ها زنان ناقص‌العقل معرفی شده‌اند، نگاهی دوباره بیاندازیم. جنس «مرد» به‌خاطر نقشی که قرار است ایفا کند، با «عقلانیت» سازگاری بیش‌تری دارد و جنس «زن» به‌همین‌خاطر، با «رحمانیت». بنابراین عقلانیت در مرد بیش‌تر تجلی می‌یابد و رحمانیت در زن بیش‌تر.

نزد خداوند کسی مقرب‌تر است که ویژگی‌ها و اهداف خود و عالم هستی را بشناسد، نقشش را در این عالم بپذیرد و در راستای وظیفه‌اش بکوشد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۰۰ ، ۰۹:۰۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اَلْوَلِیدِ بْنِ صَبِیحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«أَیُّ اِمْرَأَةٍ تَطَیَّبَتْ ثُمَّ خَرَجَتْ مِنْ بَیْتِهَا فَهِیَ تُلْعَنُ حَتَّى تَرْجِعَ إِلَى بَیْتِهَا مَتَى مَا رَجَعَتْ.»

 الکافی، ج۵، ص۵۱۸

 

از امام صادق از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«هر زنی که خود را عطرآگین کند و بعد، از خانه‌اش خارج شود، تا زمانی که به خانه‌اش بازگردد، مورد لعنت است.»[*]

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] «لعن» به‌معنای راندن و دور کردنِ همراه با ناراحتی است. لعن از جانب خداوند، به‌معنای قطع رحمت و توفیق دنیوی و عذاب اخروی است. لعن از سوی انسان نیز نوعی نفرین و بدخواهی برای دیگری است.

لعن و مشتقات آن، ۳۷ مرتبه در قرآن ذکر شده است. کافران، ظالمان، منافقان، آزاررسانندگان به خدا و رسول، آن‌ها که قتل عمد انجام می‌دهند و کسانی که حقایق را کتمان می‌کنند و مردم را به اشتباه می‌اندازند، در قرآن مورد لعنت قرار گرفته‌اند.

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز دشمنان رسالت، مشرکان، منافقان و برخی از [به‌اصطلاح] صحابه را لعن کرده‌اند. در روایات اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نیز غلوکنندگان و عاملان قتل سیدالشهداء (علیه‌السلام) لعن شده‌اند. [منبع: ویکی‌شیعه، مدخل «لعن»]

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۰۰ ، ۱۸:۴۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

«مَا مِنْ قَطْرَةٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ قَطْرَةِ دُمُوعٍ فِی سَوَادِ اللَّیْلِ مَخَافَةً مِنَ اللَّهِ لَا یُرَادُ بِهَا غَیْرُهُ.»

 الکافی، ج۲، ص۴۸۲

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هیچ قطره‌ای نزد خداوند دوست‌داشتنی‌تر از قطره اشکی نیست که در سیاهی شب، از خوف خداوند جاری شود و غیر خدا با آن قصد نشده باشد.»

 

 

حال، خداوند در ازای این چیز ارزش‌مند، چه به بنده‌اش عنایت می‌فرماید؟

 

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«مَا مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلَّا وَ لَهُ‏ کَیْلٌ‏ وَ وَزْنٌ إِلَّا الدُّمُوعُ فَإِنَّ الْقَطْرَةَ تُطْفِئُ بِحَاراً مِنْ نَارٍ فَإِذَا اغْرَوْرَقَتِ الْعَیْنُ بِمَائِهَا لَمْ یَرْهَقْ وَجْهاً قَتَرٌ وَ لَا ذِلَّةٌ فَإِذَا فَاضَتْ حَرَّمَهُ اللَّهُ عَلَى النَّارِ وَ لَوْ أَنَّ بَاکِیاً بَکَى فِی أُمَّةٍ لَرُحِمُوا.»

 الکافی، ج۲، ص۴۸۱

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«چیزی نیست، مگراین‌که پیمانه و وزنی دارد، به‌جز اشک‌ها؛ چراکه یک قطره (اشک)، دریاهایی از آتش را خاموش می‌کند.

وقتی چشم اشک‌آلود می‌شود، هرگز تیرگی و خواری‌ای چهره را آلوده نمی‌سازد و وقتی اشک جاری می‌گردد، خداوند او را بر آتش حرام می‌کند

و اگر در یک امت، یک گریه‌کننده گریه کند، همه‌شان مورد رحمت (الهی) قرار می‌گیرند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۰:۰۸
ابوالفضل رهبر

 

مدتی است کلیپ خانم کارشناس یزدی که به بانوان توصیه می‌کند با شستن پای شوهرانشان به آن‌ها آرامش دهند و محبتشان را به دل آن‌ها وارد کنند، دست‌به‌دست می‌شود و واکنش‌های مخالف و موافقی را نیز در پی داشته است.

اما جالب است بدانید که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) عکس این توصیه را دارند؛ یعنی به آقا داماد!

 

در ادامه، ابتدای این حدیث ذکر شده است و متن کامل آن برای علاقه‌مندان در فایلی ضمیمه می‌گردد.

 

روِیَ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ قَالَ: أَوْصَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ ع فَقَالَ:

«یَا عَلِیُّ إِذَا دَخَلَتِ الْعَرُوسُ بَیْتَکَ فَاخْلَعْ خُفَّیْهَا حِینَ تَجْلِسُ وَ اغْسِلْ رِجْلَیْهَا وَ صُبَ‏ الْمَاءَ مِنْ‏ بَابِ‏ دَارِکَ‏ إِلَى أَقْصَى دَارِکَ فَإِنَّکَ إِذَا فَعَلْتَ ذَلِکَ أَخْرَجَ اللَّهُ مِنْ بَیْتِکَ سَبْعِینَ أَلْفَ لَوْنٍ مِنَ الْفَقْرِ وَ أَدْخَلَ فِیهِ سَبْعِینَ أَلْفَ لَوْنٍ مِنَ الْبَرَکَةَ وَ أَنْزَلَ عَلَیْهِ سَبْعِینَ رَحْمَةً تُرَفْرِفُ عَلَى رَأْسِ الْعَرُوسِ حَتَّى تَنَالَ بَرَکَتُهَا کُلَّ زَاوِیَةٍ فِی بَیْتِکَ وَ تَأْمَنَ الْعَرُوسُ مِنَ الْجُنُونِ وَ الْجُذَامِ وَ الْبَرَصِ أَنْ یُصِیبَهَا مَا دَامَتْ فِی تِلْکَ الدَّارِ...»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۵۵۱

 

از ابوسعید خُدری نقل شده است که گفت: رسول خدا به علی‌بن‌ابی‌طالب (صلوات‌الله‌علیهما) سفارش کرد:

«ای علی! هرگاه عروس به اتاقت وارد شد، وقتی نشست، کفش‌هایش را در بیاور و پاهایش را بشوی و آن آب (که پای عروس را در آن شسته‌ای) را از جلوی درب خانه‌ات تا دورترین فاصله از آن بپاش؛ که اگر چنین کنی،

هفتادهزار نوع فقر را از خانه‌ات بیرون می‌رود و هفتادهزار نوع برکت به آن وارد می‌شود

و هفتاد رحمت بر سر عروس بال می‌گشایند تا برکتشان به گوشه‌گوشه خانه‌ات برسد

و عروس تا زمانی که در آن خانه است، از جنون و جُذام و پیسی در امان خواهد بود...»

 

+متن کامل حدیث

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۲۶
ابوالفضل رهبر

 

خداوند برای کسانی که می خواهد آنان را مورد رحمت خود قرار دهد، چگونه دنیایی تدارک می بیند؟

دنیای آن ها را که قصد عذابشان را دارد، چگونه طراحی می کند؟

 

 

 

...عَنِ اِبْنِ اَلْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ:

«وَ عِزَّتِی وَ جَلاَلِی لاَ أُخْرِجُ عَبْداً مِنَ اَلدُّنْیَا وَ أَنَا أُرِیدُ أَنْ أَرْحَمَهُ حَتَّى أَسْتَوْفِیَ مِنْهُ کُلَّ خَطِیئَةٍ عَمِلَهَا إِمَّا بِسُقْمٍ فِی جَسَدِهِ وَ إِمَّا بِضِیقٍ فِی رِزْقِهِ وَ إِمَّا بِخَوْفٍ فِی دُنْیَاهُ فَإِنْ بَقِیَتْ عَلَیْهِ بَقِیَّةٌ شَدَّدْتُ عَلَیْهِ عِنْدَ اَلْمَوْتِ وَ عِزَّتِی وَ جَلاَلِی لاَ أُخْرِجُ عَبْداً مِنَ اَلدُّنْیَا وَ أَنَا أُرِیدُ أَنْ أُعَذِّبَهُ حَتَّى أُوَفِّیَهُ کُلَّ حَسَنَةٍ عَمِلَهَا إِمَّا بِسَعَةٍ فِی رِزْقِهِ وَ إِمَّا بِصِحَّةٍ فِی جِسْمِهِ وَ إِمَّا بِأَمْنٍ فِی دُنْیَاهُ فَإِنْ بَقِیَتْ عَلَیْهِ بَقِیَّةٌ هَوَّنْتُ عَلَیْهِ بِهَا اَلْمَوْتَ.»

 الکافی، ج۲، ص۴۴۴

 

از امام صادق از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) از خداوند (عزّوجلّ) نقل شده است:

 

«قسم به عزت و جلالم،

هیچ بنده‌ای که بخواهم به او رحم کنم را از دنیا خارج نمی‌کنم،

مگر این‌که هر خطایی که کرده، (عوضش را قبل از مرگش) از او استیفا می‌کنم؛

- یا با بیماری‌ای در جسمش،

- یا با تنگی‌ای در روزی‌اش،

- یا با هراسی در دنیایش،

- و اگر (باز هم از خطاهایش) چیزی باقی مانده باشد، مرگ را بر او سخت می‌کنم.

 

قسم به عزت و جلالم،

هیچ بنده‌ای که بخواهم او را عذاب کنم را از دنیا خارج نمی‌کنم،

مگر این‌که هر کار نیکی انجام داده، (عوضش را قبل از مرگش) به او می‌دهم؛

- یا با وسعتی در روزی‌اش،

- یا با سلامتی‌ای در جسمش،

- یا با امنیت (آسودگی خاطر) در دنیایش،

- و اگر (باز هم از کارهای نیکش) چیزی باقی مانده باشد، به‌واسطه کار نیکش، مرگش را بر او راحت می‌گیرم.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۲ ، ۰۲:۲۵
ابوالفضل رهبر