دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۳۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شیطان» ثبت شده است

 

شاید شما هم با پدر یا مادری مواجه شده باشید که به‌خاطر دلخوری از فرزندشان یا ناراحتی از مسیر اشتباهی که در آن افتاده، نزد دوستان و اقوام خود، درددل می‌کنند و از او بد می‌گویند

یا شاید معلمان یا مربیانی را دیده باشید که بین کلاس‌ها در دفتر می‌نشینند و درباره شاگرد یا متربی خود (بدون قصد مشورت گرفتن و اصلاح او) ماجراهایی را برای همکارانشان نقل می‌کنند و حتی گاهی کار به تمسخر می‌انجامد.

چنین رفتارهایی می‌تواند عواقب ناگواری در پی داشته باشد…

 

 

 

…عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«مَنْ‏ رَوَى‏ عَلَى‏ مُؤْمِنٍ‏ رِوَایَةً یُرِیدُ بِهَا شَیْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوءَتِهِ لِیَسْقُطَ مِنْ أَعْیُنِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وَلَایَتِهِ إِلَى وَلَایَةِ الشَّیْطَانِ فَلَا یَقْبَلُهُ الشَّیْطَانُ.»

 الکافی، ج۲، ص۳۵۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرکس به ضرر مؤمنی ماجرایی را نقل کند و قصدش این باشد که آبرویش را ببرد و شخصیتش را بشکند تا از چشم مردم بیفتد،

خداوند او را از ولایت خود خارج می‌کند تا تحت ولایت شیطان قرار گیرد.

اما شیطان هم او را (تحت ولایت خود) نمی‌پذیرد!»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۰۲ ، ۰۷:۵۰
ابوالفضل رهبر

 

روِّینَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ:

«أَتَى رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ هَلْ أَسْتَأْذِنُ عَلَى أُمِّی إِذَا أَرَدْتُ‏ الدُّخُولَ‏ عَلَیْهَا؟ قَالَ: «نَعَمْ أَ یَسُرُّکَ أَنْ تَرَاهَا عُرْیَانَةً؟» قَالَ: لَا. قَالَ: «فَاسْتَأْذِنْ عَلَیْهَا إِذاً.» قَالَ: فَأُخْتِی یَا رَسُولَ اللَّهِ تَکْشِفُ شَعْرَهَا بَیْنَ یَدَیَّ؟ قَالَ: «لَا.» قَالَ: لِمَ؟ قَالَ: «أَخَافُ عَلَیْکَ إِذَا أَبْدَتْ شَیْئاً مِنْ مَحَاسِنِهَا إِلَیْکَ أَنْ یَسْتَفِزَّکَ الشَّیْطَانُ.»»

 دعائم‌الإسلام، ج‏۲، ص۲۰۲

 

از امام صادق، از پدرشان، از پدرانشان، از امیرالمؤمنین (علیهم‌السلام) نقل شده است:

«مردی نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمد و عرض کرد:

ای رسول خدا! آیا هرگاه که می‌خواهم نزد مادرم بروم، باید هنگام ورود از او اجازه بخواهم؟

حضرت فرمودند:

«بله. مگر دوست داری که او را برهنه ببینی؟»

عرض کرد:

خیر

حضرت فرمودند:

«پس اگر چنین است، از او اجازه بگیر.»

آن مرد عرض کرد:

ای رسول خدا! آیا (اشکال ندارد) خواهرم مویش را جلوی من آشکار کند؟

حضرت فرمودند:

«خیر!»

عرض کرد:

چرا؟!

فرمودند:

«برای تو نگرانم؛ که هرگاه مقداری از زیبایی‌هایش بر تو آشکار شود، شیطان تو را متزلزل سازد.»»[*]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] از آن‌جا که بر اساس روایات دیگر، نگاه کردن به موی محارم جایز است، گویا رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) این سخن را به فراخور حالات روحی مخاطب خود بیان نموده‌اند؛ چنان‌که پیامبر نیز می‌فرمایند: «من "برای تو" نگرانم که...»

شاید بتوان چنین جمع‌بندی کرد که آشکار کردن و دیدن موها و بخش‌های متعارف بدن محارم جایز است، اما اگر ترس این باشد که انسان با دیدن زیبایی‌های آنان دچار گناه شود، آشکار کردن و نیز دیدنِ همین مقدار نیز جایز نخواهد بود.

بنابراین خانواده‌ها باید در انتخاب نوع پوشش خود در خانه، شرایط روحی اعضای دیگر خانواده را نیز در نظر داشته باشند تا برای وسوسه‌های شیطانی زمینه‌ای فراهم نگردد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۰۲ ، ۰۷:۵۷
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ رِبْعِیِّ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ: قِیلَ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّا نُسَمِّی بِأَسْمَائِکُمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِکُمْ فَیَنْفَعُنَا ذَلِکَ؟ فَقَالَ: «إِی وَ اَللَّهِ وَ هَلِ اَلدِّینُ إِلاَّ اَلْحُبُّ؟ قَالَ اَللَّهُ: «إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اَللّٰهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اَللّٰهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ»

 تفسیرالعیاشی، ج‏۱، ص۱۶۷

 

ربعی‌بن‌عبدالله گوید:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض شد:

فدایتان شوم، ما(شیعیان) فرزندانمان را به نام‌های شما و پدرانتان نام‌گذاری می‌کنیم. آیا این برایمان سودی دارد؟

حضرت فرمودند:

«بله، به خدا قسم. مگر دین، چیزی جز محبت است؟!

خداوند می‌فرماید:

«إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اَللّٰهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اَللّٰهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ» [آل‌عمران:۳۱]

«اگر خدا را دوست دارید، از من تبعیت کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد.»»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

دین چیزی جز محبت نیست؛ محبت به خدا، محبت به رسول خدا، محبت به اهل‌بیت رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهم).

کسی که محبتش واقعی است، این محبت در گوشه‌گوشه زندگی‌اش و در تمام حرکات و سکنات و تصمیماتش بروز می‌یابد.

او همان‌طور که در عمل تابع دستورات خدا و رسول و اهل‌بیت می‌شود، هنگام نام‌گذاری فرزندانش نیز نام محبوب‌هایش را برایشان برمی‌گزیند.

چنین می‌شود که محبت ایشان نیز به ما افزون می‌شود، شفاعتشان ما را نیز فرا می‌گیرد و گناهان و آلودگی‌هایمان آمرزیده می‌شود، إن‌شاءالله.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۹:۴۳
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ سُلَیْمِ بْنِ قَیْسٍ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «إِنَّ اَللَّهَ حَرَّمَ اَلْجَنَّةَ عَلَى کُلِّ فَحَّاشٍ بَذِیءٍ قَلِیلِ اَلْحَیَاءِ لاَ یُبَالِی مَا قَالَ وَ لاَ مَا قِیلَ لَهُ فَإِنَّکَ إِنْ فَتَّشْتَهُ لَمْ تَجِدْهُ إِلاَّ لِغَیَّةٍ أَوْ شِرْکِ شَیْطَانٍ.» فَقِیلَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ فِی اَلنَّاسِ شِرْکُ شَیْطَانٍ؟! فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «أَ مَا تَقْرَأُ قَوْلَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ شٰارِکْهُمْ فِی اَلْأَمْوٰالِ وَ اَلْأَوْلاٰدِ»

 الکافی، ج‏۲، ص۳۲۳

 

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند:

«به‌راستی که خداوند (ورود به) بهشت را بر هر بددهانِ ناسزاگوی بی‌حیایی که برایش مهم نیست چه می‌گوید و چه درباره‌اش می‌گویند، ممنوع کرده است

به‌راستی که اگر در موردش تحقیق کنی، درمی‌یابی که یا از طریق غیرحلال متولد شده است و یا شیطان در او شریک است!»

به ایشان عرض شد:

ای رسول خدا! مگر در میان مردم کسی هست که شیطان در او شریک باشد؟!

حضرت فرمودند:

«مگر این سخن خداوند (عزّوجلّ) را نخوانده‌ای که [خطاب به شیطان فرمود]:

«وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ» [اسراء:۶۴]

«در دارایی‌ها و فرزندانِ (آدم) شریک شو.»؟»[*]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] در مطالب پیشین عرض شد که گاهی شیطان هنگام انعقاد نطفه با والدین شریک می‌شود و به‌نوعی والدِ آن فرزند محسوب می‌شود. این ویژگی‌های پلید (بددهانی، ناسزاگویی و لااُبالی‌گری) نیز از همین طریق از شیطان به فرزند انسان منتقل می‌شود.
بعضی از اسباب شراکت شیطان در اولاد، عبارت‌اند از: بسته شدن نطفه با زنا، همبستری در هنگام حیض، یاد نکردن از خداوند هنگام همبستری و…

 

مطالب مرتبط پیشین:

«آداب و ادعیه درس‌آموزی که برای شب زفاف توصیه شده است»

«مبادا شیطان در مال و فرزندانمان با ما شریک شود!»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۸:۱۴
ابوالفضل رهبر

 

یکی از توصیه‌های اهل‌بیت (علیهم‌السلام) برای داشتن فرزندان سالم و صالح، دقت‌هایی است که باید هنگام همبستر شدن و انعقاد نطفه داشت.

در مطلب پیشین نکاتی در این رابطه بیان شد.

در این مطلب نیز به بعضی از دعاهایی که برای این زمان توصیه شده است، اشاره می‌شود.

 

 

 

…عَنِ اِبْنِ اَلْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«إِذَا جَامَعَ أَحَدُکُمْ فَلْیَقُلْ «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اللَّهُمَ‏ جَنِّبْنِی‏ الشَّیْطَانَ‏ وَ جَنِّبِ الشَّیْطَانَ مَا رَزَقْتَنِی» فَإِنْ قَضَى اللَّهُ بَیْنَهُمَا وَلَداً لَا یَضُرُّهُ الشَّیْطَانُ بِشَیْ‏ءٍ أَبَداً.»

 الکافی، ج۵، ص۵۰۳

 

از امام صادق، از امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) نقل شده است:

«هرگاه یکی از شما همبستر شد، بگوید:

«بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اللَّهُمَ‏ جَنِّبْنِی‏ الشَّیْطَانَ‏ وَ جَنِّبِ الشَّیْطَانَ مَا رَزَقْتَنِی»؛

«بسم الله و بالله، خدایا! شیطان را از من دور کن و شیطان را از آن‌چه روزی من کرده‌ای دور نما.»

پس (اگر این دعا را بخواند،) خداوند از آن‌ها فرزندی متولد می‌کند که شیطان هرگز به او زیانی نخواهد رساند.»

 

 

 

…عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«إِذَا أَرَدْتَ‏ الْوَلَدَ فَقُلْ‏ عِنْدَ الْجِمَاعِ «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی وَلَداً وَ اجْعَلْهُ تَقِیّاً لَیْسَ فِی خَلْقِهِ زِیَادَةٌ وَ لَا نُقْصَانٌ وَ اجْعَلْ عَاقِبَتَهُ إِلَى خَیْرٍ.»»

 الکافی، ج‏۶، ص۱۱

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرگاه خواستی فرزندی بیاوری، هنگام نزدیکی بگو:

«اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی وَلَداً وَ اجْعَلْهُ تَقِیّاً لَیْسَ فِی خَلْقِهِ زِیَادَةٌ وَ لَا نُقْصَانٌ وَ اجْعَلْ عَاقِبَتَهُ إِلَى خَیْرٍ»؛

«خدایا! فرزندی روزی‌ام نما و او را از بدی‌ها مصون بدار!

و در آفرینشش زیاده و کاستی‌ای قرار نده!

و عاقبتش را به خیر گردان!»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۷:۴۴
ابوالفضل رهبر

 

در مطالب پیشین به برخی توصیه‌ها در مورد زمان نزدیکی و عواقب رعایت نکردن این توصیه‌ها ذکر شد.

از آن‌جا که توصیه‌های بسیاری پیرامون این مسأله بیان شده است، در این مطلب - بدون ذکر متن احادیث - به‌اختصار به بعضی از آن‌ها اشاره می‌شود.

 

 

 

تذکر بسیار مهم:

آن‌چه ذکر می‌شود به این معنا نیست که عواقب همبستری در شرایط مذکور، حتمی و قطعی‌اند؛ چراکه در بسیاری از این دستورات، فرموده‌اند: «اگر چنین کرد و فرزندش چنان شد، کسی جز خودش را سرزنش نکند.» یا «اگر چنین کرد، ایمن نیست از این‌که فرزندش چنان نشود.» یا «اگر چنین کرد، إن‌شاءالله چنان می‌شود.» یا...

بنابراین با عمل کردن به این دستورات، زمینه و امکان ابتلاء به مشکلات مذکور کم می‌شود و با عمل نکردن به آن‌ها، زمینه آن مشکلات فراهم خواهد شد.

همچنین صحیح نیست اگر کسی را دیدیم که به یکی از این مشکلات دچار است، گمان کنیم حتماً والدینش این دستورات را عمل نکرده‌اند؛ چراکه این مشکلات ممکن است به سبب دیگری رخ داده باشند.

 

 

 

الف: زمان‌ها و حالت‌های نهی‌شده برای همبستری:

(۱) در ایام حیض زن؛

«بغض فرزند نسبت به اهل‌بیت، زشت شدن فرزند، ابتلاء فرزند به جذام و پیسی» (من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۱، ص۹۶)

 

(۲) در حالت جنابت مرد؛

«دیوانه شدن فرزند» (من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۴۰۴)

 

(۳) در اول، وسط و آخر ماه (قمری)؛

«دیوانگی، جذام و معلولیت (جسمی یا ذهنی) فرزند» (من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۵۵۲)، «شریک شدنِ شیطان در آن فرزند» (خصال، ج۲، ص۶۳۷)

 

(۴) بعد از ظهر؛

«چپ شدن چشم فرزند» (من‌لایحضره‌الفقیه، ج۳، ص۵۵۲)

 

(۵) صحبت کردن هنگام نزدیکی؛

«لال شدن فرزند» (همان)

 

(۶) نگاه کردن به شرمگاه زن هنگام نزدیکی؛

«کور شدن فرزند» (همان)

 

(۷) نزدیکی کردن با همسر خود، با شهوتِ همسرِ دیگری؛

«زن‌صفت شدنِ فرزند پسر و معلولیت (جسمی یا ذهنیِ) فرزند دختر» (همان)

 

(۸) خواندن قرآن هنگام نزدیکی؛

«عذاب شدن والدین» (همان)

 

(۹) این‌که مرد و زن خود را با دستمالی مشترک تمیز کنند؛

«ایجاد دشمنی میان زن و مرد و منجر شدنِ این اختلافات به طلاق» (همان)

 

(۱۰) در حالت ایستاده؛

«فرزند، بسیار ادرار می‌کند.» (همان)

 

(۱۱) در شب عید قربان؛

«چهارانگشتی یا شش‌انگشتی شدن فرزند» (همان)

 

(۱۲) در زیر درخت میوه؛

«فرزند، قاتلی خشن یا شناخته‌شده می‌شود.» (همان، ص۵۵۳)

 

(۱۳) در زیر آفتاب (مگر با روانداز)؛

«فقیر و بدبخت شدن فرزند تا آخر عمر» (همان)

 

(۱۴) مابین اذان و اقامه؛

«حریص شدن فرزند به خون‌ریزی» (همان)

 

(۱۵) بدون وضو؛

«کوردل شدن و بخیل شدن فرزند» (همان)

 

(۱۶) در نیمه شعبان؛

«شوم شدن فرزند و زشت شدن صورتش» (همان)

 

(۱۷) در دو روز آخر ماه شعبان؛

«باج‌گیر شدن فرزند یا همکاری‌اش با ستمگران» (همان)

 

(۱۸) بر روی پشت‌بام؛

«فرزند، منافق و ریاکار و بدعت‌گر می‌شود.» (همان)

 

(۱۹) در شبِ حرکت برای مسافرت؛

«فرزند، مالش را در راه باطل صرف می‌کند.» (همان)

 

(۲۰) در طول سفری که سه شبانه‌روز راه است؛

«همکاری فرزند با کسانی که به والدینش ظلم می‌کنند» (همان)

 

(۲۱) در اولین ساعت شب؛

«فرزند، ساحری می‌شود که دنیا را بر آخرت ترجیح می‌دهد.» (همان، ص۵۵۴)

 

 

 

ب: زمان‌های توصیه‌شده برای همبستری:

(۱) شب دوشنبه؛

«فرزند، حافظ کتاب خدا می‌شود و به آن‌چه خدا نصیبش کند، راضی می‌گردد.» (همان، ص۵۵۳)

 

(۲) شب سه‌شنبه؛

«شهادت روزی فرزند می‌شود، با مشرکان عذاب نمی‌شود، دهانش خوشبو می‌شود، دل‌رحم و بخشنده می‌گردد و زبانش از غیبت و دروغ و بهتان پاک خواهد بود.» (همان)

 

(۳) شب پنج‌شنبه؛

«حاکم شدن یا عالم شدنِ فرزند» (همان)

 

(۴) روز پنج‌شنبه، زمانی که خورشید از میان آسمان پایین می‌آید؛

«شیطان تا پیری به فرزند نزدیک نمی‌شود و سلامت در دین و دنیا روزی‌اش می‌شود.» (همان)

 

(۵) شب جمعه؛

«فرزند، خطیبی خوش‌سخن و بلیغ می‌شود.» (همان، ص۵۵۴)

 

(۶) روز جمعه، بعد از (وقت نمازِ) عصر؛

«معروف، مشهور و عالم شدنِ فرزند» (همان)

 

(۷) جمعه‌شب، بعد از (وقت نمازِ) عشاء؛

«فرزند، از بزرگان زمانه‌اش می‌شود.» (همان)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۸:۰۵
ابوالفضل رهبر

 

روِّینَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ:

أَتَى رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ هَلْ أَسْتَأْذِنُ عَلَى أُمِّی إِذَا أَرَدْتُ‏ الدُّخُولَ‏ عَلَیْهَا؟ قَالَ: «نَعَمْ أَ یَسُرُّکَ أَنْ تَرَاهَا عُرْیَانَةً؟» قَالَ: لَا. قَالَ: «فَاسْتَأْذِنْ عَلَیْهَا إِذاً.» قَالَ: فَأُخْتِی یَا رَسُولَ اللَّهِ تَکْشِفُ شَعْرَهَا بَیْنَ یَدَیَّ؟ قَالَ: «لَا.» قَالَ: لِمَ؟ قَالَ: «أَخَافُ عَلَیْکَ إِذَا أَبْدَتْ شَیْئاً مِنْ مَحَاسِنِهَا إِلَیْکَ أَنْ یَسْتَفِزَّکَ الشَّیْطَانُ.»

 دعائم‌الإسلام، ج‏۲، ص۲۰۲

 

از امام صادق، از پدرشان، از پدرانشان، از امیرالمؤمنین (علیهم‌السلام) نقل شده است:

مردی نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمد و عرض کرد:

ای رسول خدا! آیا هرگاه که می‌خواهم نزد مادرم بروم، باید هنگام ورود از او اجازه بخواهم؟

حضرت فرمودند:

«بله. مگر دوست داری که او را برهنه ببینی؟»

عرض کرد:

خیر

حضرت فرمودند:

«پس اگر چنین است، از او اجازه بگیر.»

آن مرد عرض کرد:

ای رسول خدا! آیا خواهرم (می‌تواند) مویش را جلوی من آشکار کند؟

حضرت فرمودند:

«خیر!»

عرض کرد:

چرا؟!

فرمودند:

«برای تو نگرانم؛ که هرگاه مقداری از زیبایی‌هایش بر تو آشکار شود، شیطان تو را متزلزل سازد.»[*]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] از آن‌جا که بر اساس آیات قرآن (مثل آیه ۳۱ سوره نور) و روایات اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، نگاه کردن به موی محارم جایز است، گویا رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) این سخن را به فراخور حالات روحی و روانیِ مخاطب خود بیان فرموده‌اند؛ چنان‌که می‌فرمایند: «من "برای تو" نگرانم که...»

شاید بتوان چنین جمع‌بندی کرد که آشکار کردن و دیدن موها و بخش‌های متعارف بدن محارم جایز است، اما اگر ترس این باشد که انسان با دیدن زیبایی‌های آنان دچار گناه شود، آشکار کردن و نیز دیدنِ همین مقدار نیز جایز نخواهد بود.

بنابراین خانواده‌ها باید در انتخاب نوع پوشش خود در خانه، شرایط روحی اعضای خانواده را در نظر داشته باشند تا برای وسوسه‌های شیطانی زمینه‌ای فراهم نگردد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۰۲ ، ۱۴:۲۳
ابوالفضل رهبر

 

گاهی کودکان شروع به گریه می‌کنند، بدون این‌که از دلیلش سر در آوریم.

روح لطیف آن‌ها گاهی چیزهایی را حس می‌کند که ما متوجه نیستیم.

در حدیث ذیل به این مسأله اشاره شده است.

 

 

 

…عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ آبَائِهِ أَنَّ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

«اِغْسِلُوا صِبْیَانَکُمْ مِنَ اَلْغَمَرِ فَإِنَّ اَلشَّیْطَانَ یَشَمُّ اَلْغَمَرَ فَیَفْزَعُ اَلصَّبِیُّ مِنْ رُقَادِهِ وَ یَتَأَذَّى بِهِ اَلْکَاتِبَانِ.»

 علل‌الشرایع، ج۲، ص۵۵۷

 

از امام صادق، از پدرشان، از پدرانشان، از امیرالمؤمنین (علیهم‌السلام) نقل شده است:

«کودکانتان را از چربی[۱] بشویید؛ چراکه شیطان چربی را بو می‌کشد و (موجب می‌شود) کودک در بسترش بترسد و (نیز) آن دو فرشته‌ی کاتب[۲] آزرده شوند.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] مقصود از «غمر» در متن حدیث، چربی و بوی باقی‌مانده از پیه و گوشت است.

[۲] مقصود دو فرشته‌ای هستند که همواره با انسان همراهند و اعمال نیک و بد او را ثبت می‌کنند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۰۱ ، ۱۰:۲۱
ابوالفضل رهبر

 

پس از مطالعه‌ی حدیثی که در مطلب پیشین ذکر شد، خواندن حدیث زیر نیز جالب توجه است…

…عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ شِرْکِ اَلشَّیْطَانِ قَوْلِهِ: «وَ شٰارِکْهُمْ فِی اَلْأَمْوٰالِ وَ اَلْأَوْلاٰدِ» قَالَ: «مَا کَانَ مِنْ مَالٍ حَرَامٍ فَهُوَ شَرِیکُ اَلشَّیْطَانِ.» قَالَ: «وَ یَکُونُ مَعَ اَلرَّجُلِ حَتَّى یُجَامِعَ فَیَکُونُ مِنْ نُطْفَتِهِ وَ نُطْفَةِ اَلرَّجُلِ إِذَا کَانَ حَرَاماً.»

تفسیرالعیاشی، ج۲، ص۲۹۹

 

محمدبن‌مسلم گوید:

از امام باقر (علیه‌السلام) درباره (چگونگیِ) مشارکتی که در این آیه برای شیطان ذکر شده است، سؤال کردم؛ [آن‌گاه که خداوند خطاب به شیطان می‌فرماید:]

«وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ» [إسراء:۶۴]

«در دارایی‌ها و فرزندانِ (بنی‌آدم) با آنان شریک شو!»[۱]

حضرت فرمودند:

«هر مالی که حرام باشد، شیطان در آن شریک است.»

بعد فرمودند:

«شیطان همراه مرد است تا هنگامی که (بخواهد با کسی) همبستر شود؛ پس اگر (این همبستری) حرام (ممنوع) باشد[۲]، فرزندی که حاصل می‌شود هم از نطفه‌ی شیطان است و هم از نطفه آن مرد.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] خداوند این جمله را پس از آن می‌فرماید که شیطان از دستور سجده بر حضرت آدم (علیه‌السلام) سرپیچی نمود و مهلتی خواست تا او و فرزندانش را گمراه سازد. خداوند نیز پس از آن‌که او و پیروانش را به جهنم وعده داد، (برای فراهم شدن شرایط آزمایش انسان‌ها) این مهلت را به او داد.

[۲] مقصود این است که همبستری به‌وجهی حرام (ممنوعه) باشد؛ مثل این‌که خدای‌ناکرده زنا باشد یا در زمانی باشد که همبستری با همسر شرعاً حرام است.

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

در حدیث پیشین اشاره شد که اگر مرد، هنگام همبستری، از خداوند یاد نکند و نام او را نبرد، شیطان در آن نطفه شریک خواهد بود.

بنابراین حتی اگر همبستریِ حلالی صورت گیرد، اما انسان با یاد خداوند شیطان را از خود دور نسازد، شیطان در نطفه‌ای که حاصل می‌شود، شریک است.

هرچند مشارکت شیطان در صورت غفلت از یاد خداوند، نسبت به مشارکت او هنگام زنا، کم‌تر است، اما به‌هرحال اثر شوم خود را در فرزندی که به‌دنیا می‌آید خواهد داشت؛

چراکه شیطان به‌نوعی پدر معنوی آن فرزند محسوب می‌شود و این فرزند ویژگی‌هایی را از شیطان (به‌عنوان یکی از پدرانش) به ارث خواهد برد.

همچنین شاید چون شیطان خود را در این فرزند شریک می‌داند، به‌صورت ویژه برای تربیت او (البته به سبک خودش!) اقدام کند.

این، مسأله‌ی هولناکی است که هر مرد و زن دلسوزی باید نسبت به آن حساس باشند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۰۱ ، ۰۹:۰۶
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «إِذَا تَزَوَّجَ أَحَدُکُمْ کَیْفَ یَصْنَعُ؟» قُلْتُ: لاَ أَدْرِی. قَالَ: «إِذَا هَمَّ بِذَلِکَ فَلْیُصَلِّ رَکْعَتَیْنِ وَ لْیَحْمَدِ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ یَقُولُ: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَتَزَوَّجَ فَقَدِّرْ لِی مِنَ اَلنِّسَاءِ أَعَفَّهُنَّ فَرْجاً وَ أَحْفَظَهُنَّ لِی فِی نَفْسِهَا وَ مَالِی وَ أَوْسَعَهُنَّ رِزْقاً وَ أَعْظَمَهُنَّ بَرَکَةً وَ قَدِّرْ لِی وَلَداً طَیِّباً تَجْعَلْهُ خَلَفاً صَالِحاً فِی حَیَاتِی وَ بَعْدَ مَوْتِی.»» قَالَ: «فَإِذَا دَخَلَتْ إِلَیْهِ فَلْیَضَعْ یَدَهُ عَلَى نَاصِیَتِهَا وَ لْیَقُلِ: «اَللَّهُمَّ عَلَى کِتَابِکَ تَزَوَّجْتُهَا وَ فِی أَمَانَتِکَ أَخَذْتُهَا وَ بِکَلِمَاتِکَ اِسْتَحْلَلْتُ فَرْجَهَا فَإِنْ قَضَیْتَ لِی فِی رَحِمِهَا شَیْئاً فَاجْعَلْهُ مُسْلِماً سَوِیّاً وَ لاَ تَجْعَلْهُ شِرْکَ شَیْطَانٍ.» قَالَ: قُلْتُ: وَ کَیْفَ یَکُونُ شِرْکَ شَیْطَانٍ؟ قَالَ: «إِنْ ذَکَرَ اِسْمَ اَللَّهِ تَنَحَّى اَلشَّیْطَانُ وَ إِنْ فَعَلَ وَ لَمْ یُسَمِّ أَدْخَلَ ذَکَرَهُ وَ کَانَ اَلْعَمَلُ مِنْهُمَا جَمِیعاً وَ اَلنُّطْفَةُ وَاحِدَةٌ.»

 الکافی، ج۵، ص۵۰۱

 

از ابوبصیر نقل شده است:

امام باقر (علیه‌السلام) به من فرمودند:

«وقتی یکی از شما (شیعیان) ازدواج می‌کند، (می‌دانی) باید چه کند؟»

عرض کردم:

نمی‌دانم.

حضرت فرمودند:

«هرگاه قصد آن کار (همبستری) را نمود، باید دو رکعت نماز بخواند و خداوند را حمد کند و بگوید:

«اَللَّهُمَّ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَتَزَوَّجَ فَقَدِّرْ لِی مِنَ اَلنِّسَاءِ أَعَفَّهُنَّ فَرْجاً وَ أَحْفَظَهُنَّ لِی فِی نَفْسِهَا وَ مَالِی وَ أَوْسَعَهُنَّ رِزْقاً وَ أَعْظَمَهُنَّ بَرَکَةً وَ قَدِّرْ لِی وَلَداً طَیِّباً تَجْعَلْهُ خَلَفاً صَالِحاً فِی حَیَاتِی وَ بَعْدَ مَوْتِی.»

«خداوندا! من می‌خواهم ازدواج کنم. برای من، از میان زنان، همسری را مقدَّر فرما که پاکدامن‌ترینشان باشد، در حفظ خودش و حفظ اموالم بهترین باشد و از بقیه روزی‌اش بیشتر و برکتش افزون‌تر باشد. و نیز فرزندی پاک برایم مقدّر فرما که او را برای من؛ چه در زمان حیاتم و چه بعد از مرگم، جانشینی سالم قرار دهی.»

بعد، هرگاه زن نزد مرد آمد، مرد دستش را روی پیشانی همسرش بگذارد و بگوید:

«اَللَّهُمَّ عَلَى کِتَابِکَ تَزَوَّجْتُهَا وَ فِی أَمَانَتِکَ أَخَذْتُهَا وَ بِکَلِمَاتِکَ اِسْتَحْلَلْتُ فَرْجَهَا فَإِنْ قَضَیْتَ لِی فِی رَحِمِهَا شَیْئاً فَاجْعَلْهُ مُسْلِماً سَوِیّاً وَ لاَ تَجْعَلْهُ شِرْکَ شَیْطَانٍ.»

«خداوندا! من بر اساس کتاب (دستورِ) تو با او ازدواج کردم و بر این اساس که او را به‌امانت به من دادی، او را (به همسری) گرفتم و با کلماتِ (آموخته‌شده از) تو دامانش را بر خود حلال نمودم. پس اگر قضای تو بر این شد که در رَحِمِ او چیزی (نطفه‌ای) قرار دهی، آن را مُسلِم و سالم قرار ده و برای شیطان شراکتی در آن قرار نده!»

ابوبصیر گوید: عرض کردم:

نطفه، چگونه می‌شود که شیطان در آن شریک شود؟!

حضرت فرمودند:

«اگر (در زمان انعقاد نطفه) نام خداوند ذکر شود، شیطان [از آن‌دو] دور می‌شود. اما اگر بدون نام بردن از خداوند (بسم‌الله گفتن) کارش را انجام دهد، شیطان آلتش را داخل می‌کند و آن‌چه حاصل می‌شود، - هرچند یک نطفه است - اما از آنِ هر دوی آن‌ها (مرد و شیطان) است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۸ آبان ۰۱ ، ۰۷:۲۱
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «لَوْ یَعْلَمُ اَلنَّاسُ مَا فِی زِیَارَةِ قَبْرِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مِنَ اَلْفَضْلِ لَمَاتُوا شَوْقاً وَ تَقَطَّعَتْ أَنْفُسُهُمْ عَلَیْهِ حَسَرَاتٍ.» قُلْتُ: وَ مَا فِیهِ؟ قَالَ: «مَنْ أَتَاهُ تَشَوُّقاً کَتَبَ اَللَّهُ لَهُ أَلْفَ حِجَّةٍ مُتَقَبَّلَةٍ وَ أَلْفَ عُمْرَةٍ مَبْرُورَةٍ وَ أَجْرَ أَلْفِ شَهِیدٍ مِنْ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أَجْرَ أَلْفِ صَائِمٍ وَ ثَوَابَ أَلْفِ صَدَقَةٍ مَقْبُولَةٍ وَ ثَوَابَ أَلْفِ نَسَمَةٍ أُرِیدَ بِهَا وَجْهُ اَللَّهِ وَ لَمْ یَزَلْ مَحْفُوظاً سَنَتَهُ مِنْ کُلِّ آفَةٍ أَهْوَنُهَا اَلشَّیْطَانُ وَ وُکِّلَ بِهِ مَلَکٌ کَرِیمٌ یَحْفَظُهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ وَ مِنْ فَوْقِ رَأْسِهِ وَ مِنْ تَحْتِ قَدَمِهِ فَإِنْ مَاتَ سَنَتَهُ حَضَرَتْهُ مَلاَئِکَةُ اَلرَّحْمَةِ یَحْضُرُونَ غُسْلَهُ وَ أَکْفَانَهُ وَ اَلاِسْتِغْفَارَ لَهُ وَ یُشَیِّعُونَهُ إِلَى قَبْرِهِ بِالاِسْتِغْفَارِ لَهُ وَ یُفْسَحُ لَهُ فِی قَبْرِهِ مَدَّ بَصَرِهِ وَ یُؤْمِنُهُ اَللَّهُ مِنْ ضَغْطَةِ اَلْقَبْرِ وَ مِنْ مُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ أَنْ یروعانه [یُرَوِّعَاهُ] - وَ یُفْتَحُ لَهُ بَابٌ إِلَى اَلْجَنَّةِ وَ یُعْطَى کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ وَ یُعْطَى لَهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ نورا[نُورٌ]یُضِیءُ لِنُورِهِ مَا بَیْنَ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ وَ یُنَادِی مُنَادٍ هَذَا مَنْ زَارَ اَلْحُسَیْنَ شَوْقاً إِلَیْهِ فَلاَ یَبْقَى أَحَدٌ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ إِلاَّ تَمَنَّى یَوْمَئِذٍ أَنَّهُ کَانَ مِنْ زُوَّارِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ.»

 کامل‌الزیارات، ج۱، ص۱۴۲

 

از محمد بن مسلم نقل شده است:

امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند:

«اگر مردم بدانند که زیارت مزار امام حسین (علیه‌السلام) چه‌قدر فضیلت دارد، از شوق جان می‌دادند و در حسرت زیارت ایشان عمرشان کوتاه می‌شد.»

عرض کردم:

زیارت ایشان چه فضیلت‌هایی دارد؟

امام فرمودند:

«کسی که با شوق به زیارت ایشان برود؛

خداوند برای او هزار حج و هزار عمره‌ی مقبوله می‌نویسد و نیز اجر هزار شهیدی که از شهدای جنگ بدر باشد و اجر هزار روزه‌دار و ثواب هزار صدقه‌ی مقبوله و ثواب هزار غلامی که تنها برای رضای خدا [آزاد شده] باشند

و زائر مزار امام حسین (علیه‌السلام) تا یک‌سال، از هر آسیبی که کم‌ترینش [تسلطِ] شیطان است، محفوظ خواهد بود و خداوند فرشته بزرگواری را مأمور می‌کند تا او را از پیش و پس و راست و چپ و بالا و پایین محافظت کند

و اگر در آن‌سال، مرگش فرا برسد، فرشتگان مهربانی نزد او حاضر می‌شوند تا هنگام غسل و تکفینش حاضر باشند و برایش طلب آمرزش کنند و او را با طلب آمرزش تا محل قبرش مشایعت کنند و [پس از دفن] تا جایی که چشمش کار می‌کند، قبرش را فراخ می‌نمایند

و خداوند او را از فشار قبر و از این‌که منکر و نکیر او را بترسانند، ایمن می‌دارد و برای او دربی به‌سوی بهشت می‌گشاید و نامه‌اش به دست راستش داده می‌شود و در روز قیامت، نوری در اختیارش قرار می‌گیرد که با آن نور فاصله میان شرق تا غربِ [عالَم] برایش روشن می‌شود

و ندا دهنده‌ای ندا می‌دهد: «این شخص، کسی است که با اشتیاق، به زیارت حسین رفته است.» پس در روز قیامت هیچ‌کس نیست، مگراین‌که آرزو می‌کند کاش از زیارت‌کنندگانِ امام حسین (علیه‌السلام) می‌بود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۰۱ ، ۰۷:۵۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اِبْنِ اَلْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«...کَانَ أَبِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ کَثِیرَ اَلذِّکْرِ لَقَدْ کُنْتُ أَمْشِی مَعَهُ وَ إِنَّهُ لَیَذْکُرُ اَللَّهَ وَ آکُلُ مَعَهُ اَلطَّعَامَ وَ إِنَّهُ لَیَذْکُرُ اَللَّهَ وَ لَقَدْ کَانَ یُحَدِّثُ اَلْقَوْمَ وَ مَا یَشْغَلُهُ ذَلِکَ عَنْ ذِکْرِ اَللَّهِ وَ کُنْتُ أَرَى لِسَانَهُ لاَزِقاً بِحَنَکِهِ یَقُولُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ کَانَ یَجْمَعُنَا فَیَأْمُرُنَا بِالذِّکْرِ حَتَّى تَطْلُعَ اَلشَّمْسُ وَ یَأْمُرُ بِالْقِرَاءَةِ مَنْ کَانَ یَقْرَأُ مِنَّا وَ مَنْ کَانَ لاَ یَقْرَأُ مِنَّا أَمَرَهُ بِالذِّکْرِ وَ اَلْبَیْتُ اَلَّذِی یُقْرَأُ فِیهِ اَلْقُرْآنُ وَ یُذْکَرُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ تَکْثُرُ بَرَکَتُهُ وَ تَحْضُرُهُ اَلْمَلاَئِکَةُ وَ تَهْجُرُهُ اَلشَّیَاطِینُ وَ یُضِیءُ لِأَهْلِ اَلسَّمَاءِ کَمَا یُضِیءُ اَلْکَوْکَبُ اَلدُّرِّیُّ لِأَهْلِ اَلْأَرْضِ وَ اَلْبَیْتُ اَلَّذِی لاَ یُقْرَأُ فِیهِ اَلْقُرْآنُ وَ لاَ یُذْکَرُ اَللَّهُ فِیهِ تَقِلُّ بَرَکَتُهُ وَ تَهْجُرُهُ اَلْمَلاَئِکَةُ وَ تَحْضُرُهُ اَلشَّیَاطِینُ...»

 الکافی، ج‏۲، ص۴۹۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«پدرم (امام باقر علیه‌السلام) کثیرالذکر بود (بسیار اهل ذکر بود.) من با او راه می‌رفتم، خداوند را ذکر می‌کرد. با او غذا می‌خوردم، خداوند را ذکر می‌کرد. با مردم سخن می‌گفت، اما این کار، او را از ذکر خداوند غافل نمی‌کرد. من همواره می‌دیدم که زبانش به کامش چسبیده بود و لاإله‌إلاالله می‌گفت.

پدرم [سنتش این بود که پس از نماز صبح] ما (فرزندان) را جمع می‌کرد و به ذکرِ (خداوند) دستور می‌داد، تا زمانی که خورشید طلوع کند؛ از میان ما، کسی که قرآن قرائت می‌کرد (می‌توانست قرائت کند) را به قرائت قرآن دستور می‌داد و کسی که قرآن قرائت نمی‌کرد (نمی‌توانست قرائت کند) را به ذکر گفتن دستور می‌داد.

خانه‌ای که قرآن در آن قرائت می‌شود و خداوند (عزّوجلّ) در آن ذکر (یاد) می‌شود، برکت آن خانه زیاد می‌گردد، فرشتگان آن‌جا حاضر می‌شوند، شیاطین آن را رها می‌کنند و آن خانه، مانند ستاره‌ی درخشانی که برای اهل زمین می‌درخشد، برای اهل آسمان می‌درخشد

و خانه‌ای که قرآن در آن قرائت نمی‌شود و خداوند در آن ذکر (یاد) نمی‌شود، برکت آن کم می‌شود، فرشتگان آن را ترک می‌کنند و شیاطین آن‌جا حاضر می‌شوند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۰۱ ، ۲۱:۲۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«مَنْ وُلِدَ لَهُ مَوْلُودٌ فَلْیُؤَذِّنْ فِی أُذُنِهِ الْیُمْنَى بِأَذَانِ الصَّلَاةِ وَ لْیُقِمْ‏ فِی‏ الْیُسْرَى‏ فَإِنَّهَا عِصْمَةٌ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ.»

 الکافی، ج۶، ص۲۴

 

از امام صادق از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«هرکس برایش فرزندی متولد شد، در گوش راستش اذانِ نماز را بگوید و در گوش چپش اقامه را؛

زیرا این‌کار موجب محفوظ بودن از شیطانِ رانده‌شده است.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

کاش اثر این عصمت ابتدایی که در طلیعه عمر فرزندانمان با صوت دل‌نشینِ اذان و اقامه بر جان‌هایشان گسترده می‌شود، با اصوات ناسالم و تربیت‌های ناصحیح ما، زائل نگردد!

کاش امانت‌دار خوبی باشیم؛ فرزندانی پاک پرورش دهیم، برای خود باقیات‌الصالحاتی فراهم نماییم و در درگاه پروردگارمان سرافکنده نباشیم!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۰۱ ، ۱۸:۰۱
ابوالفضل رهبر

همین اول بگویم که:

نه از وضع موجود راضی‌ام،

نه مرفه بی‌دردم،

نه زاهد و عارفم،

نه قصد ماله‌کشی دارم،

نه می‌خواهم دین‌فروشی کنم،

نه از مشکلات ساختاری و فرهنگی بی‌اطلاعم،

نه این‌که خودم هم نقدی ندارم،

نه این‌که خودم هم وقتی پیش دوستان و آشنایان می‌نشینم، غُر نمی‌زنم،

نه...

 

اما چندوقتی است مشغول مطالعه در مورد «قلب» هستم.

بله، «قلب»، یا همان چیزی که در محاوراتمان به آن می‌گوییم «دل»،

همان که گاهی زیر کامنت‌ها به هم هدیه می‌دهیم،

همان که گاهی وسطش تیر می‌خورد،

همان که گاهی می‌شکند،

همان که گاهی می‌گیرد و گاهی باز می‌شود،

گاهی می‌سوزد و گاهی خنک می‌شود،

گاهی روشن می‌شود و گاهی به تاریکی فرو می‌رود،

همان که به عزیزمان می‌دهیمش و به جایش قلوه می‌گیریم.

بله، همان دل، همان قلب.

 

منابع مطالعاتی‌ام چیست؟

- آیات قرآن

- احادیث اهل‌بیت

- بعضی دروس اخلاق

- بعضی مطالعات جدید پیرامون کارکردهای عاطفی و شناختی قلب مادّی

 

نمی‌گویم همه را خوانده‌ام، در موردشان تأمل داشته‌ام، تسلط کافی یافته‌ام، به جمع‌بندی رسیده‌ام یا...

نه، ولی چیزهایی دستم آمده.

 

این‌ها را گفتم تا بدانید حال و هوای چیزی که می‌خواهم درباره‌اش بگویم، چیست و از چه منظری دارم به موضوع نگاه می‌کنم.

 

خلاصه این‌که در بین مطالعاتم، به حدیثی برخوردم که به نظرم خیلی جالب و مهم است و به درد این روزهایمان هم می‌خورد. (مضمون این حدیث در احادیث متعدد دیگری نیز تکرار شده و قابل اعتماد است.)

 

از هارون بن خارجه نقل شده است:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

من (گاهی) خوشحال می‌شوم، بدون این‌که چیز خوشحال‌کننده‌ای در خودم، در مالم یا در دوستم ببینم و (گاهی) ناراحت می‌شوم، بدون این‌که چیز ناراحت‌کننده‌ای در خودم، در مالم یا در دوستم ببینم.

حضرت فرمودند:

«بله (همین‌طور است.) به‌راستی که آن شیطان به قلبت می‌چسبد و می‌گوید:

"تو اگر نزد خداوند ارزش و اهمیتی داشتی، خداوند دشمنت را بر تو مسلط نمی‌کرد و تو را به او محتاج نمی‌ساخت. آیا می‌خواهی مانند پیشینیان خود همچنان در انتظارِ (گشایش و رفع مشکلات) بمانی؟ آیا آنان چیز (امیدوارکننده)ای به تو گفته‌اند؟"

به همین خاطر است که تو، بدون این‌که چیز ناراحت‌کننده‌ای رخ دهد، ناراحت می‌شوی.

اما خوشحالی‌ات به این‌خاطر است که آن فرشته به قلبت می‌چسبد و می‌گوید:

"اگر خداوند دشمنت را بر تو مسلط نموده و تو را محتاج او ساخته، (بدان که) این تنها برای مدت کوتاهی است. بشارت باد بر تو از جانب خداوند؛ به مغفرت و فضل الهی"

این همان سخن خداوند است که:

«اَلشَّیْطٰانُ یَعِدُکُمُ اَلْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشٰاءِ وَ اَللّٰهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً» [بقرة:۲۶۸]

«شیطان به شما وعده‌ی فقر می‌دهد و شما را به کارهای زشت امر می‌کند، اما خداوند شما را به مغفرت و فضلی از جانب خود وعده می‌دهد.»»

 تفسیرالعیاشی، ج۱، ص۱۵۰

 

[بر اساس روایات، شیطانی که در این حدیث به آن اشاره شد، همواره ملازم قلب است و گویا «وسواس خنّاس» نام دارد. آن فرشته هم فرشته‌ای است که ملازم قلب است و گویا «روح الایمان» نام دارد.]

 

غرضم از نقل این حدیث این بود که حواسمان باشد:

خط مقدم نبرد در #جنگ_شناختی از درون خودمان آغاز می‌شود.

دشمن در این نبرد بیخ گوشمان است؛ بیخ گوش دلمان!

تصورش هم حقیقتاً هولناک است!

  

اما راستش؛ قضیه از این هم هولناک‌تر است.

چرا؟

چون ما خیلی وقت‌ها، اگر دقت کنیم، در ذهنمان، متوجه سخنان آن القاگر شرّ و آن القاگر خیر می‌شویم،

اما حالتی که راوی (هارون بن خارجه) از خود برای امام صادق (علیه‌السلام) گزارش می‌دهد، حاکی از آن است که این القائاتِ شیطانی و الهی، نه در ذهن، بلکه در لایه‌های پنهان‌تر نفس او ایجاد شده است؛ در ناخودآگاهِ او.

چراکه می‌گوید "من بدون آن‌که اتفاق خاصی افتاده باشد و من حادثه‌ای را دیده باشم، ناراحت یا خوشحال می‌شوم."

او با آن‌که در خود تأمل کرده که علت ناراحتی یا خوشحالی‌اش چیست، باز هم علتش را کشف نکرده.

و جالب است که راوی بدون این‌که حتی یاد ظلم‌های دشمنانش و بدبختی‌های خودش بیفتد، دلش می‌گیرد!

هولناک نیست؟!

 

با این حساب، گویا اختیاری هم در کار نیست؛

شیاطین و فرشتگان مشغول کار خود هستند

و ما در لایه ناخودآگاهمان پیام‌های وسوسه‌آمیز آن شیاطین و نویدهای رحمانی آن فرشتگان را دریافت می‌کنیم

و در ناخودآگاه خود با این صف‌بندی مواجه‌ایم.

 

اما آیا واقعاً اختیاری در کار نیست و کاری از دست ما بر نمی‌آید؟

اگر القائاتِ ناامیدکننده‌ی آن شیطان و الهاماتِ امیدوارکننده‌ی آن فرشته در لایه‌های ناخودآگاه وجود ما شکل می‌گیرد و ما متوجه این القائات و الهامات نمی‌شویم، چه‌طور می‌توانیم با آن شیطان مقابله کنیم و با آن فرشته همراه شویم؟

 

پاسخ را می‌توان در احادیثی که پیش‌تر در مطلبی با عنوان «درباره شیطان و فرشته‌ای که کنار قلب ما جا خوش کرده‌اند» نقل کرده بودم، جست‌وجو کرد.

 

- آن‌جا ذکر شد که «قلب» دو گوش دارد که شیطانی (به‌نام «وسواس خنّاس») در یکی از آن دو گوش، انسان را به گناه تشویق می‌کند و فرشته‌ای (به نام «روح الایمان») در گوش دیگر، او را از گناه بازمی‌دارد.

- ذکر شد که «وسواس خنّاس» مثل یک زالو به قلب انسان چسبیده و پوزه‌ای خرطومی‌شکل دارد که با آن القائاتش را در قلب تزریق می‌کند.

- ذکر شد که «وسوسه» یعنی «سخن گفتنِ درِگوشی و پنهانی» و «خُنوس» یعنی «منقبض کردن و پنهان کردن» و آن شیطان به‌این‌خاطر «وسواس خنّاس» نام گرفته که کارش این است که هرگاه انسان از یاد خداوند غافل می‌شود، پوزه‌اش را در قلب فرو می‌کند و پلیدی‌ها را به او القاء می‌کند و هرگاه انسان خداوند را یاد می‌کند، پوزه‌اش را جمع می‌کند و دست از وسوسه‌گری بر می‌دارد.

 

اصلاً اگر بخواهم کلیدی‌ترین نکته‌ای که پس از سیر در آیات و احادیثِ مربوط به قلب دریافت کرده‌ام را در یک جمله خلاصه کنم، این‌طور می‌گویم که:

- رمز سلامتی و رو به راه بودنِ قلب، «ذکر و یاد خداوند» است

- و عامل اصلی بیماری و فساد قلب، «غفلت از خداوند» است.

 

بنابراین فن بدل حربه‌های شیطان، «ذکر خداوند» است؛

- وقتی به هرصورتی یاد خداوند در دل‌هایمان می‌تابد، راه نفوذ آن وسوسه‌گرِ خنّاس به قلب‌هایمان بسته می‌شود

- و هروقت به هرشکلی از خداوند غافل می‌شویم، شیطان بلافاصله به قلب‌هایمان راه می‌یابد و القائاتش را از سر می‌گیرد.

 

در این رابطه، نکته مهم دیگری هم باقی مانده است.

آن، این‌که:

خداوند در سوره ناس اشاره می‌فرماید که این «وسواس خناس» که در سینه‌های ما به وسوسه‌گری می‌پردازد، هم از طایفه جن است و هم از طایفه انس؛

«...من شرّ الوسواس الخناس، الذی یوسوس فی صدور الناس؛ من الجِنّة و الناس»

یعنی هم جن‌هایی هستند که کارشان وسوسه‌گری است و هم انسان‌هایی هستند که به این کار مشغول‌اند.

پس این القای یأس و ناامیدی و این تحریک به ارتکاب کارهای زشت، هم از جانب شیاطین جنی صورت می‌گیرد و هم از جانب انسان‌های شیطان‌صفت!

هم از درون است و هم از بیرون!

 

در مقابل؛

هم در درونمان فرشته‌ای هست که در قلب ما امید می‌آفریند و ما را به زیبایی‌ها فرامی‌خواند

و هم در خارج، انسان‌های فرشته‌خویی هستند که کارشان امیدآفرینی در میان مردم و دعوت به خوبی‌هاست.

 

در هر دو جبهه‌ی درونی و بیرونی، راه نجات و رمز پیروزیِ ما، ذکر خداوند، توجه به او، و پرداختن به کارهای نیک است.

عامل نابودی‌مان، نیز غفلت از خداوند، پرداختن به کارهای زشت یا حتی سرگرم شدن به کارهای بیهوده است.

 

بنابراین توجه به این نکته ضروری است که در مقابل انسان‌های شیطان‌صفت نیز باید با «امیدآفرینی میان مردم»، «تابانیدن یاد خداوند در جامعه» و «دعوت به خوبی‌ها»، به مقابله برخواست.

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

در چنین روزهایی که یقیناً در معرض وسوسه‌های شیاطین جنی و انسان‌های شیطان‌صفت هستیم و همچنین در معرض الهامات فرشتگان الهی و انسان‌های فرشته‌خوی قرار داریم، مراقب باشیم که به کدام نجوای درونی یا تبلیغ بیرونی گوش می‌دهیم و از کدام‌یک اثر می‌پذیریم!

 

و چند سوال هم از خود بپرسیم؛

رفتار من در میانه‌ی این جنگ شناختی منفعلانه است یا فعالانه؟

اگر فعالانه است، کدام‌سوی این میدان ایستاده‌ام؟

در صف شیاطین و شیطان‌صفتان هستم یا در صف فرشتگان و فرشته‌خویان؟

دعوت به شر می‌کنم یا دعوت به خیر؟

القای ناامیدی می‌کنم یا امید می‌آفرینم؟

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۹:۱۱
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«إِنَّ لِلْقَلْبِ أُذُنَیْنِ فَإِذَا هَمَّ اَلْعَبْدُ بِذَنْبٍ قَالَ لَهُ رُوحُ اَلْإِیمَانِ لاَ تَفْعَلْ وَ قَالَ لَهُ اَلشَّیْطَانُ اِفْعَلْ وَ إِذَا کَانَ عَلَى بَطْنِهَا نُزِعَ مِنْهُ رُوحُ اَلْإِیمَانِ.»

 الکافی، ج۲، ص۲۶۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«به‌راستی که قلبِ [هر بنده‌ای] دو گوش دارد. پس هرگاه بنده قصد انجام گناهی را کند؛

روح ایمان (در یکی از گوش‌ها) به او می‌گوید: این کار را نکن!

و شیطان (در گوش دیگرش) به او می‌گوید: این کار را بکن!

و هرگاه [به‌عنوان مثال، برای انجام زنا] روی شکم زن قرار گیرد، روح ایمان از او کَنده می‌شود.»

 

 

 

…عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلاَّ وَ لِقَلْبِهِ أُذُنَانِ فِی جَوْفِهِ أُذُنٌ یَنْفُثُ فِیهَا اَلْوَسْوَاسُ اَلْخَنَّاسُ وَ أُذُنٌ یَنْفُثُ فِیهَا اَلْمَلَکُ فَیُؤَیِّدُ اَللَّهُ اَلْمُؤْمِنَ بِالْمَلَکِ فَذَلِکَ قَوْلُهُ «وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ»

 الکافی، ج۲، ص۲۶۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هیچ مؤمنی نیست، مگراین‌که قلبش دو گوش درون او دارد؛

یکی‌شان گوشی است که (شیطانِ) «وسواسِ خنّاس»[*] در آن تزریق می‌کند

و یکی‌شان گوشی است که فرشته در آن تزریق می‌کند.

پس خداوند مؤمن را به‌وسیله‌ی آن فرشته تقویت (یاری) می‌نماید.

این، همان سخن خداوند است که:

«وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ» [مجادله:۲۲]

«و خداوند مؤمن را به‌وسیله روحی از جانب خود، تقویت (یاری) می‌کند.»»

 

 

 

…رُوِیَ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«إِنَّ اَلشَّیْطَانَ وَاضِعٌ خَطْمَهُ عَلَى قَلْبِ اِبْنِ آدَمَ فَإِذَا ذَکَرَ اَللَّهَ خَنَسَ، وَ إِذَا نَسِیَ اِلْتَقَمَ فَذَلِکَ «اَلْوَسْوَاسُ اَلْخَنَّاسُ»

 تفسیرنورالثقلین، ج۵، ص۷۲۵

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«به‌راستی که شیطان پوزه‌اش را بر قلب فرزند آدم می‌گذارد؛

پس هرگاه مؤمن خداوند را یاد کند، آن را (از قلب مؤمن) می‌کشد و برمی‌دارد

و هرگاه آن مؤمن خداوند را فراموش کند، لقمه می‌گیرد و می‌بلعد.

این همان [تعبیر به] «وسواس خنّاس» [در قرآن است] است.»[*]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] اشاره‌ای است به دو صفتی که خداوند در آیه چهارم سوره ناس به شیطان نسبت داده است.

وسواس در لغت به معنای سخن درگوشی و پنهانی است.

خنّاس نیز به معنای منقبض کردن و پنهان کردن است.

توضیح آن‌که شیطان مانند زالویی بر قلب انسان چسبیده؛ به محض این‌که قلب از یاد خدا غافل می‌شود، شیطان، پوزه‌ی بلندش (یا به تعبیر بعضی روایات؛ خرطومش) را در قلب فرو می‌کند و وسوسه‌ها و القائات خود را در آن تزریق می‌نماید (=وَسْوَسَ) و هرگاه یاد خداوند در قلب جاری می‌شود، خرطومش را جمع می‌کند و بیرون می‌کشد. (=خَنَسَ)]

در حدیث دیگری از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است که راه نفوذ شیطان به انسان، از طریق خونی است که در رگ‌هایش جاری است؛ «...هُوَ [إِبْلِیسَ] یَجْرِی مِنِ اِبْنِ آدَمَ مَجْرَى اَلدَّمِ فِی اَلْعُرُوقِ...» [الکافی، ج۸، ص۱۱۳]

گویا شیطان وساوس و القائاتش را از قلب وارد خون می‌کند و علاوه بر آلوده ساختن و فاسد کردن قلب، این القائات را از طریق رگ‌ها در اعضا و جوارح انسان جاری می‌نماید.

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

در مورد این‌که آیا این قلب، همان قلب گوشتیِ صنوبریِ داخل قفسه‌سینه است یا نه، سخن بسیار است که در این مقال نمی‌گنجد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۸:۴۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ: إِنِّی أَفْرَحُ مِنْ غَیْرِ فَرَحٍ أَرَاهُ فِی نَفْسِی وَ لاَ فِی مَالِی وَ لاَ فِی صَدِیقِی، وَ أَحْزَنُ مِنْ غَیْرِ حُزْنٍ أَرَاهُ فِی نَفْسِی وَ لاَ فِی مَالِی وَ لاَ فِی صَدِیقِی. قَالَ: «نَعَمْ إِنَّ اَلشَّیْطَانَ یُلِمُّ بِالْقَلْبِ فَیَقُولُ: "لَوْ کَانَ لَکَ عِنْدَ اَللَّهِ خَیْراً مَا أَرَاکَ عَلَیْکَ عَدُوَّکَ وَ لاَ جَعَلَ بِکَ إِلَیْهِ حَاجَةً هَلْ تَنْتَظِرُ إِلاَّ مِثْلَ اَلَّذِی اِنْتَظَرَ اَلَّذِینَ مَنْ قَبْلَکَ؟ فَهَلْ قَالُوا شَیْئاً؟" فَذَاکَ اَلَّذِی یَحْزَنُ مِنْ غَیْرِ حُزْنٍ وَ أَمَّا اَلْفَرَحُ فَإِنَّ اَلْمَلَکَ یُلِمُّ بِالْقَلْبِ فَیَقُولُ: إِنْ کَانَ اَللَّهُ أَرَاکَ عَلَیْکَ عَدُوَّکَ وَ جَعَلَ بِکَ إِلَیْهِ حَاجَةً، فَإِنَّمَا هِیَ أَیَّامٌ قَلاَئِلُ أَبْشِرْ بِمَغْفِرَةٍ مِنَ اَللَّهِ وَ فَضْلٍ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: «اَلشَّیْطٰانُ یَعِدُکُمُ اَلْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشٰاءِ وَ اَللّٰهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً»

 التفسیر(للعیاشی)، ج۱، ص۱۵۰

 

از هارون بن خارجه نقل شده است:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

من (گاهی) خوشحال می‌شوم، بدون این‌که چیز خوشحال‌کننده‌ای در خودم، در مالم یا در دوستم ببینم و (گاهی) ناراحت می‌شوم، بدون این‌که چیز ناراحت‌کننده‌ای در خودم، در مالم یا در دوستم ببینم.

حضرت فرمودند:

«بله (همین‌طور است.) به‌راستی که آن شیطان[۱] به قلبت می‌چسبد و می‌گوید:

"تو اگر نزد خداوند ارزش و اهمیتی داشتی، خداوند دشمنت را بر تو مسلط نمی‌کرد و تو را به او محتاج نمی‌ساخت. آیا می‌خواهی مانند پیشینیان خود همچنان در انتظارِ (گشایش و رفع مشکلات) بمانی؟ آیا آنان چیز (امیدوارکننده)ای به تو گفته‌اند؟"

این‌چنین است که تو بدون این‌که چیز ناراحت‌کننده‌ای رخ دهد، ناراحت می‌شوی.

اما خوشحالی‌ات به این‌خاطر است که آن فرشته[۲] به قلبت می‌چسبد و می‌گوید:

"اگر خداوند دشمنت را بر تو مسلط نموده و تو را محتاج او ساخته، (بدان که) این تنها برای مدت کوتاهی است. بشارت باد بر تو از جانب خداوند به مغفرت و فضل الهی"

این همان سخن خداوند است که:

«اَلشَّیْطٰانُ یَعِدُکُمُ اَلْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشٰاءِ وَ اَللّٰهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً» [بقرة:۲۶۸]

«شیطان به شما وعده‌ی فقر می‌دهد و شما را به کارهای زشت امر می‌کند، اما خداوند شما را به مغفرت و فضلی از جانب خود وعده می‌دهد.»»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] مقصود شیطانی است که بر اساس روایات ملازم قلب است.

[۲] مقصود فرشته‌ای است که بر اساس روایات ملازم قلب است.

در مطلب بعدی، به احادیثی در مورد شیطان و فرشته‌ای که ملازم قلب هریک از ما هستند، اشاره خواهد شد، ان‌شاءالله.

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

دقت کنیم؛ در چنین روزهایی که یقیناً در معرض وسوسه‌های شیاطین خبیث و الهامات فرشتگان الهی هستیم، به کدام نجوای درونی گوش فرا می‌دهیم و از کدام‌یک تأثیر می‌پذیریم!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۹:۲۱
ابوالفضل رهبر

 

در مطلب پیشین، ملاحظه فرمودید که در مورد امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است ایشان نیمه‌های شب، وقتی می‌خواستند در عبادتگاهی که در یکی از اتاق‌های خانه‌شان فراهم کرده بودند نماز بخوانند، کودکی را با خود همراه می‌کردند.

در این مطلب به سرّ این کار اشاره می‌گردد…

 

 

 

…عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: نَزَلْتُ عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ ع فَقَالَ: «یَا مَیْمُونُ مَنْ یَرْقُدُ مَعَکَ بِاللَّیْلِ؟ أَ مَعَکَ غُلَامٌ؟» قُلْتُ: لَا. قَالَ: «فَلَا تَنَمْ وَحْدَکَ فَإِنَّ أَجْرَأَ مَا یَکُونُ الشَّیْطَانُ عَلَى الْإِنْسَانِ إِذَا کَانَ وَحْدَهُ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۵۳۳

از مَیمون بن أسود قدّاح[*] نقل شده است:

نزد امام باقر (علیه‌السلام) رفتم.

حضرت فرمودند:

«ای مَیمون! شب‌ها چه کسی همراه تو می‌خوابد؟ آیا پسربچه‌ای همراهت هست؟»

عرض کردم:

خیر.

فرمودند:

«پس تنها نخواب! چراکه شیطان بیش‌ترین جرأت و جسارت نسبت به انسان را زمانی دارد که تنهاست.»

 

 

 

…عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ یَبِیتُ فِی بَیْتٍ وَحْدَهُ. فَقَالَ: «إِنِّی لَأَکْرَهُ ذَلِکَ وَ إِنِ اضْطُرَّ إِلَى ذَلِکَ فَلَا بَأْسَ وَ لَکِنْ یُکْثِرُ ذِکْرَ اللَّهِ فِی مَنَامِهِ مَا اسْتَطَاعَ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۵۳۳

 

از سماعة بن مهران نقل شده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) درباره مردی سؤال کردم که در اتاقی، تنها شب را صبح می‌کند.

حضرت فرمودند:

«من از این کار بدم می‌آید، اما اگر مضطر شد که این کار را کند، اشکال ندارد، ولی باید در بسترش خداوند را، تا جایی که می‌تواند، زیاد یاد کند.»

 

 

 

…عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «إِنَّ الشَّیْطَانَ أَشَدَّ مَا یَهُمُّ بِالْإِنْسَانِ إِذَا کَانَ وَحْدَهُ فَلَا تَبِیتَنَّ وَحْدَکَ وَ لَا تُسَافِرَنَّ وَحْدَکَ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۵۳۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«به‌راستی که شیطان بیش‌ترین همّ و غمّش نسبت به (گمراه کردنِ) انسان را زمانی دارد که او تنهاست. پس شب را به‌تنهایی سپری نکن و به‌تنهایی سفر نرو.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] میمون بن أسود قدّاح و فرزندش عبدالله، از اصحاب امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) محسوب می‌شدند. این پدر و پسر، در مکه ساکن بودند و از اموالی حضرات در این شهر داشتند، نگهداری می‌کردند. خطاب امام باقر (علیه‌السلام) در این روایت، گویا به زمانی مربوط است که مَیمون سفری (مجردی) به مدینه داشته است.

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

جای تأمل دارد که هنگامه‌ی «شب» (زمانی که زمین از نور خورشید محروم است) چه خصوصیتی دارد و «تنهایی» (وقتی از حضور اطرافیان در کنارمان محروم هستیم) چه آثاری دارد که وقتی این دو محرومیت و این دو عدم (عدم وجود نور خورشید و عدم حضور اطرافیان) با هم جمع شوند، شیطان طمع می‌کند، انگیزه می‌یابد و جسارت می‌ورزد تا انسانی که در این موقعیت واقع شده است را اغوا کند و بر او غلبه یابد؟

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۱:۵۶
ابوالفضل رهبر

 

معمولاً وقتی یک عالم دینی از دنیا می‌رود، این جمله زیاد بیان می‌شود که: «وقتی عالمی از دنیا می‌رود آسیبی به اسلام وارد می‌شود که جبران نمی‌شود.»

این جمله، ریشه در امثال حدیث زیر دارد:

 

 

 

...عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«إِذَا مَاتَ الْمُؤْمِنُ الْفَقِیهُ ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْ‏ءٌ.»

 الکافی، ج۱، ص۳۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرگاه مؤمنِ فقیه بمیرد، رخنه‌ای در اسلام ایجاد می‌شود که چیزی جایش را پر نخواهد کرد.»

 

 

 

امام کاظم (علیه‌السلام) با تشبیهی این صدمه را بیشتر توضیح داده‌اند:

 

 

 

...عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع یَقُولُ:

«إِذَا مَاتَ الْمُؤْمِنُ بَکَتْ عَلَیْهِ الْمَلَائِکَةُ وَ بِقَاعُ الْأَرْضِ الَّتِی کَانَ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَیْهَا وَ أَبْوَابُ السَّمَاءِ الَّتِی کَانَ یُصْعَدُ فِیهَا بِأَعْمَالِهِ وَ ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْ‏ءٌ لِأَنَّ الْمُؤْمِنِینَ الْفُقَهَاءَ حُصُونُ الْإِسْلَامِ کَحِصْنِ سُورِ الْمَدِینَةِ لَهَا.»

 الکافی، ج۱، ص۳۸

 

از امام کاظم (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرگاه مؤمن بمیرد، فرشتگان و قطعه‌هایی از زمین که (آن مؤمن) خداوند را بر روی آن‌ها عبادت کرده و درهایی از آسمان که او با اعمالش به آن‌ها صعود کرده است، بر او می‌گریند

و در اسلام شکافی ایجاد می‌شود که چیزی جایش را پر نخواهد کرد؛ چراکه مؤمنانِ فقیه، حصار قلعه‌ی اسلام هستند؛ مانند حصاری که شهر را احاطه کرده.»

 

 

 

امام باقر (علیه‌السلام) در حدیثی علت ایجاد این رخنه را ذکر فرموده‌اند:

 

 

 

...عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:

«إِنَّ أَبِی کَانَ یَقُولُ: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یَقْبِضُ الْعِلْمَ بَعْدَ مَا یُهْبِطُهُ وَ لَکِنْ یَمُوتُ الْعَالِمُ فَیَذْهَبُ بِمَا یَعْلَمُ فَتَلِیهِمُ الْجُفَاةُ فَیَضِلُّونَ وَ یُضِلُّونَ وَ لَا خَیْرَ فِی شَیْ‏ءٍ لَیْسَ لَهُ أَصْلٌ.»»

 الکافی، ج۱، ص۳۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«پدرم (امام باقر علیه‌السلام) می‌فرمودند:

«به‌راستی که خداوند (عزّوجلّ) علم را بعد از این‌که آن را فرو فرستاد، پس نمی‌گیرد.

اما عالم می‌میرد و معلموماتش را (با خود) می‌برد و به‌دنبال او افراد ستم‌گرِ سنگ‌دلی می‌آیند که گم‌راه هستند و گم‌راه می‌کنند

و در چیزی که ریشه‌ای ندارد، خیری نیست.»»

 

 

 

بله، علم ریشه است و انسانِ ریشه‌دار است که گم‌راه نمی‌شود و مردم را از گم‌راهی باز می‌دارد.

با این توضیحات، حکمتِ بیان امام صادق (علیه‌السلام) در حدیث زیر بهتر مشخص می‌شود:

 

 

 

...عَنْ مُدْرِکِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ‏:

«إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ النَّاسَ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ وَ وُضِعَتِ الْمَوَازِینُ فَتُوزَنُ دِمَاءُ الشُّهَدَاءِ مَعَ مِدَادِ الْعُلَمَاءِ فَیَرْجَحُ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج۴، ص۳۹۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«وقتی روز قیامت فرا رسد، خداوند (عزّوجلّ) مردم را در یک سرزمین جمع می‌کند و ترازوها[ی سنجش اعمال] را [در میان] می‌گذارد.

آن‌گاه "خون شهدا" را با "مُرکّب علما"[۱] وزن می‌کند،[۲] پس مرکّب علما نسبت به خون شهدا سنگین‌تر خواهد بود.»

 

 

 

آری، در پیشگاه خداوند، تلاش علمی علمای دین، از مجاهده شهدا، مؤثرتر و - بالتبع - ارزش‌مندتر است.

به همین‌خاطر است که…

 

 

 

...عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«مَا مِنْ أَحَدٍ یَمُوتُ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَحَبَّ إِلَى إِبْلِیسَ مِنْ مَوْتِ فَقِیهٍ.»

 الکافی، ج۱، ص۳۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مرگ هیچ‌یک از مؤمنان برای ابلیس، دوست‌داشتنی‌تر از مرگ یک فقیه نیست.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] مرکّب، همان جوهری است که قلم را در آن می‌زنند تا رنگ گیرد و با آن روی کاغذ بنویسند. مقصود، در این‌جا، تلاش علمی عالمان برای ثبت اندوخته‌های علمی و انتشار آن‌ها می‌باشد.

[۲] ترازوهای قدیمی را تصور کنید که دو کفه داشت و برای مقایسه وزن دو کالا به‌کار می‌رفت.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۰۰ ، ۰۸:۰۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ الْمَلِکِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ صَوْمِ تَاسُوعَاءَ وَ عَاشُورَاءَ مِنْ شَهْرِ الْمُحَرَّمِ. فَقَالَ: «تَاسُوعَاءُ یَوْمٌ حُوصِرَ فِیهِ الْحُسَیْنُ ع وَ أَصْحَابُهُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ بِکَرْبَلَاءَ وَ اجْتَمَعَ عَلَیْهِ خَیْلُ أَهْلِ الشَّامِ وَ أَنَاخُوا عَلَیْهِ وَ فَرِحَ ابْنُ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ بِتَوَافُرِ الْخَیْلِ وَ کَثْرَتِهَا وَ اسْتَضْعَفُوا فِیهِ الْحُسَیْنَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ أَصْحَابَهُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ أَیْقَنُوا أَنْ لَا یَأْتِیَ الْحُسَیْنَ ع نَاصِرٌ وَ لَا یُمِدَّهُ أَهْلُ الْعِرَاقِ بِأَبِی الْمُسْتَضْعَفُ الْغَرِیبُ!» ثُمَّ قَالَ: «وَ أَمَّا یَوْمُ عَاشُورَاءَ فَیَوْمٌ أُصِیبَ فِیهِ الْحُسَیْنُ ع صَرِیعاً بَیْنَ أَصْحَابِهِ وَ أَصْحَابُهُ صَرْعَى حَوْلَهُ عُرَاةً أَ فَصَوْمٌ یَکُونُ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ؟! کَلَّا وَ رَبِّ الْبَیْتِ الْحَرَامِ مَا هُوَ یَوْمَ صَوْمٍ وَ مَا هُوَ إِلَّا یَوْمُ حُزْنٍ وَ مُصِیبَةٍ دَخَلَتْ عَلَى أَهْلِ السَّمَاءِ وَ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ یَوْمُ فَرَحٍ وَ سُرُورٍ لِابْنِ مَرْجَانَةَ وَ آلِ زِیَادٍ وَ أَهْلِ الشَّامِ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ عَلَى ذُرِّیَّاتِهِمْ وَ ذَلِکَ یَوْمٌ بَکَتْ عَلَیْهِ جَمِیعُ بِقَاعِ الْأَرْضِ خَلَا بُقْعَةِ الشَّامِ فَمَنْ صَامَهُ أَوْ تَبَرَّکَ بِهِ حَشَرَهُ اللَّهُ مَعَ آلِ زِیَادٍ مَمْسُوخُ الْقَلْبِ مَسْخُوطٌ عَلَیْهِ وَ مَنِ ادَّخَرَ إِلَى مَنْزِلِهِ ذَخِیرَةً أَعْقَبَهُ اللَّهُ تَعَالَى نِفَاقاً فِی قَلْبِهِ إِلَى یَوْمِ یَلْقَاهُ وَ انْتَزَعَ الْبَرَکَةَ عَنْهُ وَ عَنْ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ وُلْدِهِ وَ شَارَکَهُ الشَّیْطَانُ فِی جَمِیعِ ذَلِکَ.»

 الکافی، ج۴، ص۱۴۷

 

از عبدالملک بن حکیم خثعمی نقل شده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) درباره روزه‌ی تاسوعا (روز نهم) و عاشورا (روز دهم) از ماه محرم سؤال کردم.

حضرت فرمودند:

«تاسوعا؛ روزی است که امام حسین (علیه‌السلام) و یارانش (رضی‌الله‌عنهم) در کربلا محاصره شدند و سواران اهل شام گرد ایشان جمع شدند و ایشان را زمین‌گیر کردند.

ابن‌مرجانه (عبیدالله بن زیاد) و عمر بن سعد از پیاپی بودن و کثرت سواران شادمان شدند و امام حسین (صلوات‌الله‌علیه) و یارانش (رضی‌الله‌عنهم) را در این روز ناتوان شمردند و یقین کردند که هیچ یاری‌گری نزد امام حسین (علیه‌السلام) نخواهد آمد و اهل عراق ایشان را یاری نخواهند کرد.

پدرم فدای آن ضعیف‌شده‌ی غریب!»

سپس حضرت فرمودند:

«اما روز عاشورا؛ روزی است که در آن، امام حسین (علیه‌السلام) دچارِ (بلا) شد، درحالی‌که در میان یارانش نقش بر زمین بود. یارانش نیز اطراف او، عریان، نقش بر زمین بودند.

پس آیا در چنین روزی روزه گرفتن جایز است؟! هرگز!

به پروردگار بیت‌الحرام قسم، عاشورا، روزِ روزه نیست. این روز، فقط روزِ اندوه و مصیبتی است که بر اهل آسمان و اهل زمین و همه‌ی مؤمنان وارد شده است.

این روز، روزِ شادمانی و خوشحالی برای ابن‌مرجانه و آل‌زیاد و اهل شام است، که خداوند بر آن‌ها و نوادگانشان غضب فرماید!

روز عاشورا روزی است که تمام سرزمین‌ها، جز سرزمین شام، بر امام حسین (علیه‌السلام) گریستند.

پس هرکس در این روز روزه بگیرد و به آن تبرک جوید، خداوند او را با آل‌زیاد محشور می‌گرداند، درحالی‌که قلبش مسخ‌شده است و مورد غضبِ (خداوند) است.

و هرکس (در روز عاشورا، به نیت تبرک جستن) اندوخته‌ای در منزلش ذخیره کند، خداوند تا روزی که او را (در روز قیامت) ملاقات کند، با قرار دادنِ نفاق در قلبش، عقوبتش خواهد کرد و برکت را از او و خانواده و فرزندانش خواهد ستاند و شیطان را در تمام آن‌چه اندوخته است، شریک خواهد نمود.»

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

چنان‌که می‌دانید؛ روزه گرفتن، در اعیاد و روزهای مبارک توصیه شده است و گویا رسم بوده است که در چنین روزهایی مسلمانان برای خانه‌شان خریدهایی می‌کردند تا به این مناسبت پربرکت باشند.

دشمنان اهل‌بیت، این روز را مبارک می‌دانستند و در آن، شادمان بودند و روزه می‌گرفتند.

به همین خاطر از روزه‌داری در روز عاشورا، که روز مصیبت زمین و زمان است، نهی شده است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۰۰ ، ۰۰:۵۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ جَرِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ:

«إِنَّ شَیْطَاناً یُقَالُ لَهُ اَلْقَفَنْدَرُ إِذَا ضُرِبَ فِی مَنْزِلِ اَلرَّجُلِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالْبَرْبَطِ وَ دَخَلَ عَلَیْهِ اَلرِّجَالُ وَضَعَ ذَلِکَ اَلشَّیْطَانُ کُلَّ عُضْوٍ مِنْهُ عَلَى مِثْلِهِ مِنْ صَاحِبِ اَلْبَیْتِ ثُمَّ نَفَخَ فِیهِ نَفْخَةً فَلاَ یَغَارُ بَعْدَ هَذَا حَتَّى تُؤْتَى نِسَاؤُهُ فَلاَ یَغَارُ.»

 الکافی، ج۵، ص۵۳۶

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«به‌راستی که هرگاه در منزل مردی چهل روز بَربَط[۱] نواخته شود و مردم نزد او بروند،[۲] شیطانی که به آن "قَفَندَر" گفته می‌شود، تمام اعضای (بدنِ) خود را روی عضو متناظر صاحب خانه می‌گذارد.[۳]

سپس در آن مرد چنان می‌دمد که بعد از آن غیرت نخواهد ورزید، [چنان‌که] حتی (برای زنا) نزد زنانِ (خانواده)اش می‌آیند، اما او غیرت نمی‌ورزد.»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] بربط (بربت) که اعراب به آن عود هم می‌گویند، از سازهای زهی ایرانی است که نواختن آن در خاورمیانه رایج بوده است.

[۲] مقصود این است که مجالسی تشکیل شود که در آن‌ها موسیقی نواخته شود و جمعیتی به آن دعوت شوند و...

[۳] یعنی مثلاً دستش را روی دست او، پایش را روی پای او و...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۰۰ ، ۰۸:۴۱
ابوالفضل رهبر