دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علت احکام» ثبت شده است

 

سَأَلَ رَجُلٌ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقَالَ لَهُ‏: یَا ابْنَ‏ عَمِ‏ خَیْرِ خَلْقِ‏ اللَّهِ‏ تَعَالَى! مَا مَعْنَى رَفْعِ یَدَیْکَ فِی التَّکْبِیرَةِ الْأُولَى؟ فَقَالَ ع: «مَعْنَاهُ اللَّهُ أَکْبَرُ الْوَاحِدُ الْأَحَدُ الَّذِی‏ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ لَا یُلْمَسُ بِالْأَخْمَاسِ وَ لَا یُدْرَکُ بِالْحَوَاسِّ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۱، ص۳۰۶

 

مردی از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) پرسید:

ای پسرعموی بهترین مخلوقات خداوند تعالی! معنای این‌که دستت را هنگام اولین تکبیرِ (نماز) بالا می‌آوری، چیست؟

حضرت فرمودند:

«معنایش این است: خداوند بزرگترین است، یکی است، یگانه‌ای است که چیزی مانند او نیست، با انگشتان دست لمس نمی‌شود و با حواسِّ [پنج‌گانه] درک نمی‌گردد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۸ ، ۱۲:۱۹
ابوالفضل رهبر

 

سَأَلَ رَجُلٌ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقَالَ: یَا ابْنَ‏ عَمِ‏ خَیْرِ خَلْقِ‏ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ! مَا مَعْنَى مَدِّ عُنُقِکَ فِی الرُّکُوعِ؟ فَقَالَ: «تَأْوِیلُهُ آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ لَوْ ضُرِبَتْ عُنُقِی.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۱، ص۳۱۱

 

مردی از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) پرسید:

ای پسرعموی بهترین مخلوقات خداوند عزّوجلّ! معنای این‌که در رکوع گردنت را می‌کشی، چیست؟

حضرت فرمودند:

«تأویلش این است: به خداوند ایمان دارم، حتی اگر گردنم را بزند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۸ ، ۱۲:۱۶
ابوالفضل رهبر

 

سَأَلَ رَجُلٌ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقَالَ لَهُ‏: یَا ابْنَ عَمِّ خَیْرِ خَلْقِ اللَّهِ! مَا مَعْنَى السَّجْدَةِ الْأُولَى؟ فَقَالَ: «تَأْوِیلُهَا اللَّهُمَّ إِنَّکَ مِنْهَا خَلَقْتَنَا یَعْنِی مِنَ الْأَرْضِ وَ تَأْوِیلُ رَفْعِ رَأْسِکَ وَ مِنْهَا أَخْرَجْتَنَا وَ تَأْوِیلُ السَّجْدَةِ الثَّانِیَةِ وَ إِلَیْهَا تُعِیدُنَا وَ رَفْعِ رَأْسِکَ وَ مِنْهَا تُخْرِجُنَا تَارَةً أُخْرَى.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۱، ص۳۱۴

 

مردی از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) پرسید:

ای پسرعموی بهترین مخلوقات خداوند! معنای سجده اول چیست؟

حضرت فرمودند:

«تأویلِ[*] سجده اول، این است: خدایا! تو ما را از این – یعنی از زمین – خلق فرموده‌ای.

تاویل این‌که سرت را (از سجده اول) برمی‌داری، این است: خدایا! تو ما را از این خاک خارج نمودی [و به دنیا آوردی.]

تأویل سجده دوم، این است: خدایا تا ما را به زمین باز خواهی گرداند.

و تأویل این‌که سرت را (از سجده دوم) برمی‌داری، این است: خدایا! ما را بار دیگر از آن خارج می‌گردانی.»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــ

[*] تأویل، یعنی تفسیر و تبیین یک چیز با برگرداندنِ آن به اصلش. در این‌جا یعنی تبیین معنای سجده و این‌که سجده در اصل برای چه تشریع گردیده است.

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــ

ما در طول شبانه‌روز حداقل ۱۷ رکعت نماز می‌خوانیم. اگر در هر شبانه‌روز ۱۷ مرتبه به معنای سجده‌هایمان؛ به مبدأ و معادمان، توجه داشته باشیم، در تنظیم رفتارمان در طول شبانه‌روز بسیار مؤثر خواهد بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۲۳
ابوالفضل رهبر

 

کسی که در نمازهایش بیش‌ازحد شک می‌کند، «کثیرالشک» نامیده می‌شود. چنین کسی نباید به شک خود اعتنا کند، بلکه باید فرض کند نمازش صحیح است و به آن ادامه دهد.

امام صادق (علیه‌السلام) فلسفه این حکم را برای دو تن از شاگردانشان توضیح داده‌اند:

 

...عَنْ زُرَارَةَ وَ أَبِی بَصِیرٍ قَالا قُلْنَا لَهُ: الرَّجُلُ‏ یَشُکُ‏ کَثِیراً فِی‏ صَلَاتِهِ‏ حَتَّى لَا یَدْرِیَ کَمْ صَلَّى وَ لَا مَا بَقِیَ عَلَیْهِ.

قَالَ: «یُعِیدُ.»

قُلْنَا لَهُ: فَإِنَّهُ یَکْثُرُ عَلَیْهِ ذَلِکَ کُلَّمَا عَادَ شَکَّ.

قَالَ: «یَمْضِی فِی شَکِّهِ.» ثُمَّ قَالَ: «لَا تُعَوِّدُوا الْخَبِیثَ مِنْ أَنْفُسِکُمْ بِنَقْضِ الصَّلَاةِ فَتُطْمِعُوهُ فَإِنَّ الشَّیْطَانَ خَبِیثٌ یَعْتَادُ لِمَا عُوِّدَ فَلْیَمْضِ أَحَدُکُمْ فِی الْوَهْمِ وَ لَا یُکْثِرَنَّ نَقْضَ الصَّلَاةِ فَإِنَّهُ إِذَا فَعَلَ ذَلِکَ مَرَّاتٍ لَمْ یَعُدْ إِلَیْهِ الشَّکُّ.»

قَالَ زُرَارَةُ ثُمَّ قَالَ: «إِنَّمَا یُرِیدُ الْخَبِیثُ أَنْ یُطَاعَ فَإِذَا عُصِیَ لَمْ یَعُدْ إِلَى أَحَدِکُمْ.»

 الکافی، ج۳، ص۳۵۸

 

زراره و ابوبصیر گویند: به امام صادق (علیه‌السلام)‌ عرض کردیم:

مردی در (تعداد رکعاتِ) نمازش زیاد شک می‌کند؛ به‌طوری‌که نمی‌داند چه‌قدر خوانده است و چه‌قدر باقی مانده‌است. (تکلیفش چیست؟)

حضرت فرمودند:

«(نمازش را) دوباره بخواند.»

 

به ایشان عرض کردیم:

این اتفاق زیاد برایش می‌افتد؛ به‌طوری‌که هربار که (نمازش را)‌ دوباره می‌خواند، (باز هم) شک می‌کند.

 

حضرت فرمودند:

«به شکش پایان دهد (به آن اعتنا نکند).»

 

سپس فرمودند:

«با شکستن نماز، آن خبیث را به خودتان عادت ندهید؛ که به نفستان طمع می‌کند (تا دائم وسوسه‌اش کند).

به‌راستی که شیطان خبیث است و به آن‌چه عادتش دهند، عادت می‌کند.

پس هریک از شما باید به وهمش پایان دهد و نباید نمازش را بشکند؛ چراکه اگر این کار (بی‌اعتنایی به وهم و شک) را چندبار انجام دهد، دیگر دچار شک نخواهد شد.»

 

زراره گوید: حضرت سپس فرمودند:

«تنها خواسته‌ی آن خبیث، این است که از او اطاعت شود. پس اگر از او نافرمانی شود، نزد هیچ‌یک از شما باز نخواهدگشت.»

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] حضرت صادق (سلام‌الله‌علیه و روحی‌فداه) در این حدیث، ضمن بیان حکم مسأله و فلسفه‌ی حکم، راه‌کاری برای درمان ابتلاءِ بیمارگونه به شک و وسواس و ترفندی برای شکست شیطان را نیز ارائه فرموده‌اند.

[2]‌ کاش رساله‌های عملیه ما، از این ظرائف شیرین، جذاب و مفید روایی تهی نمی‌شدند و به جملاتی خشک و مغلق بدل نمی‌گشتند!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۶ ، ۰۷:۲۱
ابوالفضل رهبر

...عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَخْبِرْنِی جُعِلْتُ فِدَاکَ لِمَ حَرَّمَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى الْخَمْرَ وَ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِیرِ؟

فقَالَ: «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى لَمْ یُحَرِّمْ ذَلِکَ عَلَى عِبَادِهِ وَ أَحَلَّ لَهُمْ سِوَاهُ رَغْبَةً مِنْهُ فِیمَا حَرَّمَ عَلَیْهِمْ وَ لَا زُهْداً فِیمَا أَحَلَّ لَهُمْ وَ لَکِنَّهُ خَلَقَ الْخَلْقَ وَ عَلِمَ عَزَّ وَ جَلَّ مَا تَقُومُ بِهِ أَبْدَانُهُمْ وَ مَا یُصْلِحُهُمْ فَأَحَلَّهُ لَهُمْ وَ أَبَاحَهُ تَفَضُّلًا مِنْهُ عَلَیْهِمْ بِهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لِمَصْلَحَتِهِمْ وَ عَلِمَ مَا یَضُرُّهُمْ فَنَهَاهُمْ عَنْهُ وَ حَرَّمَهُ عَلَیْهِمْ ثُمَّ أَبَاحَهُ لِلْمُضْطَرِّ وَ أَحَلَّهُ لَهُ فِی الْوَقْتِ الَّذِی لَا یَقُومُ بَدَنُهُ إِلَّا بِهِ فَأَمَرَهُ أَنْ یَنَالَ مِنْهُ بِقَدْرِ الْبُلْغَةِ لَا غَیْرِ ذَلِکَ.»

ثمَّ قَالَ: «أَمَّا الْمَیْتَةُ فَإِنَّهُ لَا یُدْمِنُهَا أَحَدٌ إِلَّا ضَعُفَ بَدَنُهُ وَ نَحَلَ جِسْمُهُ وَ ذَهَبَتْ قُوَّتُهُ‏ وَ انْقَطَعَ نَسْلُهُ وَ لَا یَمُوتُ آکِلُ الْمَیْتَةِ إِلَّا فَجْأَةً وَ أَمَّا الدَّمُ فَإِنَّهُ یُورِثُ آکِلَهُ الْمَاءَ الْأَصْفَرَ وَ یُبْخِرُ الْفَمَ وَ یُنَتِّنُ الرِّیحَ وَ یُسِی‏ءُ الْخُلُقَ وَ یُورِثُ الْکَلَبَ‏ وَ الْقَسْوَةَ فِی الْقَلْبِ وَ قِلَّةَ الرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ حَتَّى لَا یُؤْمَنَ أَنْ یَقْتُلَ وَلَدَهُ وَ وَالِدَیْهِ وَ لَا یُؤْمَنَ عَلَى حَمِیمِهِ وَ لَا یُؤْمَنَ عَلَى مَنْ یَصْحَبُهُ وَ أَمَّا لَحْمُ الْخِنْزِیرِ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مَسَخَ قَوْماً فِی صُوَرٍ شَتَّى شِبْهِ الْخِنْزِیرِ وَ الْقِرْدِ وَ الدُّبِّ وَ مَا کَانَ مِنَ الْمُسُوخِ ثُمَّ نَهَى عَنْ أَکْلِهِ لِلْمَثُلَةِ لِکَیْلَا یَنْتَفِعَ النَّاسُ بِهَا وَ لَا یُسْتَخَفَّ بِعُقُوبَتِهَا وَ أَمَّا الْخَمْرُ فَإِنَّهُ حَرَّمَهَا لِفِعْلِهَا وَ لِفَسَادِهَا.»

و قَالَ: «مُدْمِنُ الْخَمْرِ کَعَابِدِ وَثَنٍ تُورِثُهُ الِارْتِعَاشَ وَ تَذْهَبُ بِنُورِهِ وَ تَهْدِمُ مُرُوءَتَهُ وَ تَحْمِلُهُ عَلَى أَنْ یَجْسُرَ عَلَى الْمَحَارِمِ مِنْ سَفْکِ الدِّمَاءِ وَ رُکُوبِ الزِّنَا فَلَا یُؤْمَنُ إِذَا سَکِرَ أَنْ یَثِبَ عَلَى حَرَمِهِ وَ هُوَ لَا یَعْقِلُ ذَلِکَ وَ الْخَمْرُ لَا یَزْدَادُ شَارِبُهَا إِلَّا کُلَّ سُوءٍ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۲۴۲

 

مفضّل بن عُمر گوید: به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

فدایتان شوم، مرا آگاه کنید که چرا خداوند شراب و مردار و خون و گوشت خوک را حرام کرده‌است؟

حضرت فرمودند: 

«به‌راستی خداوند (سبحانه‌وتعالی) هرگز این‌ها را بر بندگانش حرام نکرده و دیگرچیزها را برایشان حلال نکرده، تا به چیزهای حرام رغبت یابند و چیزهای حلال را ترک کنند؛

بلکه خداوند مخلوقات را آفرید و دانست چه‌چیز بدن‌هایشان را نیرومند می‌سازد و چه‌چیز به صلاحشان است، پس از روی فضلی که بر آنان داشت، برای مصلحتشان، آن‌چیز را برایشان حلال نمود.

و دانست چه‌چیز به ضررشان است، پس آنان را از آن نهی کرد و آن را بر آنان حرام نمود.

سپس چیزهای حرام را برای کسی که مضطرّ (ناچار) است، مباح نمود و در زمانی که بدنش فقط با چیز حرام نیرو می‌گیرد، حلال فرمود و دستور داد به قدر نیاز کفایت کند، نه بیش‌تر.»

 

حضرت سپس فرمودند:

«اما «مردار» (گوشت حیوانی که ذبح نشده)؛ هیچ‌کس بر خوردن آن مداومت نکرد، مگر این‌که بدنش ضعیف شد و جسمش لاغر و بیمار گشت و نیرویش از بین رفت و نسلش قطع شد. و هیچ مردارخواری نمرد، مگر به مرگ ناگهانی.

اما «خون»؛ کسی که خون می‌خورد، دچار زردآب (سیروز کبدی) می‌شود و دهان و بدن را بدبو می‌کند و اخلاق را بد می‌سازد و موجب کَلَب (نوعی جنون) و سنگ‌دلی و نامهربانی و بی‌رحمی می‌شود. تاآن‌جاکه ایمن نیست از این‌که فرزندش و پدر و مادرش و دوست نزدیکش و هم‌نشینش را بکشد.

اما «گوشت خوک»؛ خداوند (تبارک‌وتعالی) قومی را به صورت‌های مختلفی مسخ نمود؛ شبیه خوک، میمون، خرس و... سپس (مردم را) به خاطر شباهتشان از خوردن آن‌ها نهی فرمود تا مردم از آن‌ها بهره نبرند و عقوبت آن‌ها را کوچک نشمارند.

اما «شراب»؛ خداوند آن را به‌خاطر آثارش و فسادی که ایجاد می‌کند، حرام کرده است. دائم الخمر، مانند بت‌پرست، دچار رعشه می‌شود و نور(وجود)ش از بین می‌رود و مردانگی‌اش نابود می‌گردد و او را به قتل و زنای محارم وامی‌دارد. پس وقتی مست شود، ایمن نیست از این‌که بی‌آن‌که بفمد به خانواده‌اش حمله کند. شراب برای خورنده‌اش فقط موجب شرّ می‌شود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۶ ، ۰۳:۱۶
ابوالفضل رهبر