دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۷۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نماز» ثبت شده است

 

از امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) نقل شده است:

«إِذَا أَضَرَّتِ اَلنَّوَافِلُ بِالْفَرِیضَةِ فَارْفُضُوهَا.»

 تحف‌العقول، ص۲۳۶

 

«هرگاه نوافل (مستحبات) به فرائض (واجبات) آسیب می‌رساند، آن‌ها را کنار بگذار.»

 

 

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«لاَ قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ.»

 نهج‌البلاغة، ص۴۷۵

 

«نوافل (مستحبات) اگر به فرائض (واجبات) آسیب بزنند، موجب قربت (نزدیکی به پروردگار) نخواهد بود.»

 

 

 

مطالب مرتبط پیشین:

- «نفست را این‌گونه گول بزن؛ راحت‌گیری در مستحبات، سخت‌گیری در واجبات»

- «در دوره آماده‌سازی فرزندان برای نماز، سخت‌گیر نباشید»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۰۳ ، ۱۵:۲۵
ابوالفضل رهبر

 

در توراتِ تحریف‌شده، تهمتِ دروغینِ زشتی به حضرت داود (علیه‌السلام) نسبت داده شده است؛

چنین ادعا شده که ایشان به زنی علاقه‌مند شد، - نعوذ بالله - با او زنا کرد و آن زن حامله شد. بعد هم برای سرپوش گذاشتن روی ماجرا، شوهرش (اوریای حِتی) را به مهلکه‌ای فرستاد تا کشته شود و آن زن را به ازدواج خود در آورد!

اما اهل‌بیت (علیهم‌السلام) این اتهام شرم‌آور به این نبیِ الهی را ناروا دانسته‌اند و به‌شدت آن را تکذیب کرده‌اند.

 

حتی از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«لاَ أُوتَى بِرَجُلٍ یَزْعُمُ أَنَّ دَاوُدَ تَزَوَّجَ بِامْرَأَةِ أُورِیَا إِلاَّ جَلَدْتُهُ حَدّاً لِلنُّبُوَّةِ وَ حَدّاً لِلْإِسْلاَمِ.»

 مجمع‌البیان، ج۸، ص۴۷۳

«هر مردی که گمان کند داود (علیه‌السلام) با همسرِ اوریا ازدواج کرده، اگر نزد من آورده شود، او را (صد و شصت ضربه) شلاق خواهم زد؛ یک حدّ (هشتاد ضربه) برای (اهانت به مقام) نبوت و یک حدّ (هشتاد ضربه) برای (اتهام زنا به یک اهلِ) اسلام.»

 

 

 

همچنین نقل شده است در مناظره‌ای که توسط مأمون (لعنه‌الله) برای امام رضا (علیه‌السلام) ترتیب داده شده بود، پس از آن‌که حضرت به شبهات قرآنیِ شخصی (به‌نام علی بن محمد بن جَهم) پیرامون معصیت انبیاء (علیهم‌السلام) پاسخ دادند و از عصمت آن‌ها دفاع کردند، آن شخص این نسبت را به حضرت داود (علیه‌السلام) داد که ایشان در حال نماز پرنده‌ای زیبا را دید و نمازش را شکست و دنبال آن رفت و به‌طور اتفاقی زنی برهنه را در خانه‌اش دید و عاشق او شد و شوهرش که به جنگ رفته بود را پیشاپیش سپاه فرستاد تا کشته شود و بتواند با آن زن ازدواج کند.

حضرت وقتی این یاوه‌ها را شنیدند، چنین عکس‌العمل نشان دادند:

 

امام رضا (علیه‌السلام) با دست بر پیشانی‌شان زدند و فرمودند:

««إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَیْهِ رٰاجِعُونَ» به‌راستی که شما به پیامبری از پیامبران خدا نسبت دادید که او برای دنبال کردن یک پرنده، نمازش را سبک شمرد، بعد به کاری زشت روی آورد و بعد هم دست به قتل زد!»

…آن شخص عرض کرد:

ای پسر رسول خدا! پس داستان او با اوریا چه بود؟

حضرت فرمودند:

«إِنَّ اَلْمَرْأَةَ فِی أَیَّامِ دَاوُدَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ کَانَتْ إِذَا مَاتَ بَعْلُهَا أَوْ قُتِلَ لاَ تَتَزَوَّجُ بَعْدَهُ أَبَداً وَ أَوَّلُ مَنْ أَبَاحَ اَللَّهُ لَهُ أَنْ یَتَزَوَّجَ بِامْرَأَةٍ قُتِلَ بَعْلُهَا کَانَ دَاوُدُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَتَزَوَّجَ بِامْرَأَةِ أُورِیَا لَمَّا قُتِلَ وَ اِنْقَضَتْ عِدَّتُهَا مِنْهُ فَذَلِکَ اَلَّذِی شَقَّ عَلَى اَلنَّاسِ مِنْ قِبَلِ أُورِیَا…»

 عیون‌أخبارالرضا، ج۱، ص۱۹۱

 

«زن، در زمان حضرت داود (علیه‌السلام) وقتی شوهرش می‌مرد یا کشته می‌شد، بعد از او، تا ابد ازدواج نمی‌کرد.

اولین کسی که خداوند برایش مباح کرد که با زنی که شوهرش کشته شده ازدواج کند، حضرت داود (علیه‌السلام) بود.

پس وقتی اوریا کشته شد، وقتی دوران عِدّه‌ی همسرش تمام شد، حضرت داود با او ازدواج کرد. [تحملِ] این کار تا قبل از اوریا، برای مردم، بسیار دشوار بود.»

 

امام رضا (علیه‌السلام) در ادامه به ماجرای ازدواج رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) با «زینب بنت جحش» اشاره می‌کنند که این ازدواج نیز به دستور خداوند و برای از بین بردن یک سنت جاهلی انجام شده بود.

توضیح آن‌که پیامبر، کودکی به‌نام «زید بن حارثه» که آزاده‌شده‌ی خودشان بود را به‌عنوان فرزندخوانده پذیرفتند و در خانه خود بزرگ کردند. وقتی زید بزرگ شد، پیامبر زینب (دختر جحش) را برای زید خواستگاری کرد. زید با زینب ازدواج کرد، اما پس از مدتی او را طلاق داد.

در فرهنگ جاهلیت ازدواج با همسرِ فرزندخوانده (مانند ازدواج با همسرِ فرزند) تا ابد حرام بود و خداوند برای برداشتن این فرهنگ، به پیامبر فرمان داد با زینب ازدواج کند. پیامبر برای جلوگیری از طعنه‌ی منافقان قصد پنهان نگه داشتنِ این ماجرا را داشتند، اما فرمان رسید که این ازدواج باید اعلان گردد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۰۲ ، ۰۸:۵۰
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبِی هَارُونَ اَلْمَکْفُوفِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«یَا أَبَا هَارُونَ إِنَّا نَأْمُرُ صِبْیَانَنَا بِتَسْبِیحِ‏ فَاطِمَةَ ع کَمَا نَأْمُرُهُمْ بِالصَّلَاةِ فَالْزَمْهُ فَإِنَّهُ لَمْ یَلْزَمْهُ عَبْدٌ فَشَقِیَ.»

 الکافی، ج۳، ص۳۴۳

 

نقل شده است که امام صادق (علیه‌السلام) به ابوهارون مکفوف فرمودند:

«ای ابوهارون! ما (اهل‌بیت) همان‌طور که کودکانمان را به نماز امر می‌کنیم، آن‌ها را به تسبیحات فاطمه (سلام‌الله‌علیها) نیز امر می‌کنیم.[*]

به این ذکر مداومت داشته باش؛ زیرا بنده‌ای نیست که به آن مداومت داشته باشد و بدبخت شود.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] مقصود، همان تسبیحات معروفِ حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) است که بعد از نمازهای یومیه خوانده می‌شود؛

۳۴ مرتبه «الله اکبر»، ۳۳ مرتبه «الحمد لله» و ۳۳ مرتبه «سبحان الله».

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۰۲ ، ۱۹:۲۷
ابوالفضل رهبر

 

تذکرها و نصیحت‌های زبانی، شاید ساده‌ترین و کم‌زحمت‌ترین روش تربیتی باشد، اما کم‌اثرترین نیز هست.

انسان، به‌ویژه از رفتار کسانی که آن‌ها را بزرگ می‌پندارد یا به‌نوعی الگوی خود می‌داند، سخت اثر می‌پذیرد.

برای دعوت دیگران به راه و رفتار صحیح، کافی است به این توصیه امام صادق (علیه‌السلام) عمل کنیم:

 

 

 

…عَنِ اِبْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«کُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ‏ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ‏ لِیَرَوْا مِنْکُمُ الْوَرَعَ وَ الِاجْتِهَادَ وَ الصَّلَاةَ وَ الْخَیْرَ فَإِنَّ ذَلِکَ دَاعِیَةٌ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۷۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مردم را با غیر زبان‌هایتان (به حق) دعوت کنید.

آن‌ها باید از شما ورع[۱]، اجتهاد[۲]، نماز و کارهای خیر را ببینند.

این‌ها خودشان دعوت‌کننده هستند.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] ورع: پرهیزکاری، دوری جستن از گناه و کارهای ناشایست.

[۲] اجتهاد: انجام کارها با مشقّت و جدیت، به کار بستن نهایت تلاش برای رسیدن به مقصود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۰۲ ، ۱۲:۲۵
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ وَ غَیْرِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«لَا تَغْتَرُّوا بِصَلَاتِهِمْ وَ لَا بِصِیَامِهِمْ فَإِنَّ‏ الرَّجُلَ‏ رُبَّمَا لَهِجَ‏ بِالصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ‏ حَتَّى لَوْ تَرَکَهُ اسْتَوْحَشَ وَ لَکِنِ اخْتَبِرُوهُمْ عِنْدَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۱۰۴

 

از امام صادق، علیه‌السلام، نقل شده‌است، که فرمودند:

«با نمازشان و با روزه‌شان، فریب نخورید!

چراکه انسان گاهی چنان نسبت به نماز و روزه حرص می‌ورزد که اگر آن را ترک کند، وحشت می‌کند.

اما آنان را (اگر خواستید بیازمایید؛) هنگام "راست‌گفتاری" و "ادای امانت" آزمایش کنید.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

در حدیث مشابه دیگری بیان شده است که «به طولانی بودن رکوع و سجود افراد نگاه نکنید...»

این گونه احادیث، هرگز به‌معنای بی‌اهمیت بودن نماز و روزه و عبادت نیست، بلکه مقصود این است که نمازهای طولانی و روزه‌های آن‌چنانی، نمی‌تواند سنجه‌ی ارزش واقعی افراد باشد؛

چراکه این حالات، ممکن است «عادتی کهنه» یا «جوّی گذرا» باشد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۰۲ ، ۱۱:۲۱
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«مِنْ فِقْهِ الضَّیْفِ أَنْ لَا یَصُومَ تَطَوُّعاً إِلَّا بِإِذْنِ صَاحِبِهِ وَ مِنْ طَاعَةِ الْمَرْأَةِ لِزَوْجِهَا أَنْ لَا تَصُومَ تَطَوُّعاً إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ أَمْرِهِ وَ مِنْ صَلَاحِ الْعَبْدِ وَ طَاعَتِهِ وَ نُصْحِهِ لِمَوْلَاهُ أَنْ لَا یَصُومَ تَطَوُّعاً إِلَّا بِإِذْنِ مَوْلَاهُ وَ أَمْرِهِ وَ مِنْ بِرِّ الْوَلَدِ أَنْ لَا یَصُومَ تَطَوُّعاً إِلَّا بِإِذْنِ أَبَوَیْهِ وَ أَمْرِهِمَا وَ إِلَّا کَانَ الضَّیْفُ جَاهِلًا وَ کَانَتِ الْمَرْأَةُ عَاصِیَةً وَ کَانَ الْعَبْدُ فَاسِقاً عَاصِیاً وَ کَانَ الْوَلَدُ عَاقّاً.»

 الکافی، ج‏۴، ص۱۵۱

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«از مصادیق «فهمیده بودنِ مهمان» این است که روزه‌ی مستحبی نگیرد، مگر با اجازه‌ی میزبانش،

از مصادیق «اطاعت زن از شوهرش» این است که روزه‌ی مستحبی نگیرد، مگر با اجازه شوهرش و امر او،

از مصادیق «درست‌کاریِ بنده (غلام یا کنیز) و اطاعات و خیرخواهیِ او نسبت به مولایش» این است که روزه‌ی مستحبی نگیرد، مگر با اجازه‌ی مولایش و امر او

و از مصادیق «نیکی فرزند [به والدینش]» این است که روزه‌ی مستحبی نگیرد، مگر با اجازه‌ی پدر و مادرش و امر آن‌ها[*]

اگر چنین نکنند؛

آن مهمان، جاهل است،

آن زن، عاصی (سرکش) است،

آن بنده، فاسق و عاصی است

و آن فرزند، عاق (نافرمان) است.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] مرحوم شیخ صدوق در علل‌الشرائع این حدیث را نقل کرده، با این تفاوت که در مورد فرزند، به‌جز روزه، حج و نماز مستحبی را نیز ذکر کرده است؛

«…وَ مِنْ بِرِّ الْوَلَدِ أَنْ لَا یَصُومَ تَطَوُّعاً وَ لَا یَحُجَّ تَطَوُّعاً وَ لَا یُصَلِّیَ تَطَوُّعاً إِلَّا بِإِذْنِ أَبَوَیْهِ وَ أَمْرِهِمَا…» [علل‌الشرائع، ج۲، ص۳۸۵]

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۰۲ ، ۱۴:۱۵
ابوالفضل رهبر

 

در مطلب پیشین، به امکان برگزاری نماز جماعت خانوادگی اشاره شد.

خواندن نماز جماعت در خانه، از امور پسندیده‌ای است که هم موجب نورانیت خانه می‌گردد و هم اقامه‌ی نماز را میان اعضای خانواده ترویج می‌کند.

اما پدرهای گرامی که قرار است به عنوان امام‌جماعت برای همسر و فرزندانشان به نماز بایستند، باید حال و توان آنان را نیز مدنظر داشته باشند.

 

 

 

...عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: ...فَقُلْتُ کَیْفَ حَدُّ اَلرُّکُوعِ وَ اَلسُّجُودِ. فَقَالَ: «أَمَّا مَا یُجْزِیکَ مِنَ الرُّکُوعِ فَثَلَاثُ تَسْبِیحَاتٍ تَقُولُ سُبْحَانَ اللَّهِ سُبْحَانَ اللَّهِ ثَلَاثاً وَ مَنْ کَانَ یَقْوَى عَلَى أَنْ یُطَوِّلَ الرُّکُوعَ وَ السُّجُودَ فَلْیُطَوِّلْ مَا اسْتَطَاعَ یَکُونُ ذَلِکَ فِی تَسْبِیحِ اللَّهِ وَ تَحْمِیدِهِ وَ تَمْجِیدِهِ وَ الدُّعَاءِ وَ التَّضَرُّعِ فَإِنَّ أَقْرَبَ مَا یَکُونُ الْعَبْدُ إِلَى رَبِّهِ وَ هُوَ سَاجِدٌ فَأَمَّا الْإِمَامُ فَإِنَّهُ إِذَا قَامَ بِالنَّاسِ فَلَا یَنْبَغِی أَنْ یُطَوِّلَ بِهِمْ فَإِنَّ فِی النَّاسِ الضَّعِیفَ وَ مَنْ لَهُ الْحَاجَةُ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص کَانَ إِذَا صَلَّى‏ بِالنَّاسِ‏ خَفَ‏ بِهِمْ‏.»

 تهذیب‌الأحکام، ج‏۲، ص۷۷

 

از سماعة بن مهران نقل شده است:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

مقدار (ذکرِ) رکوع و سجده چگونه است؟

حضرت فرمودند:

«اما آن‌قدری که برای تو در رکوع کافی است، سه تسبیح است؛ سه مرتبه می‌گویی: «سبحان‌الله سبحان‌الله» و هرکس می‌توانست رکوع و سجودش را طولانی نماید، هرچقدر می‌تواند طول دهد؛ خداوند را تسبیح گوید، حمد کند، تمجید نماید، دعا کند و با التماس، حاجتش را بخواهد؛ چراکه نزدیک‌ترین حالت بنده به پروردگارش در حالت سجده‌اش است.

اما امامِ (جماعت)، هرگاه برای مردم به نماز ایستاد، شایسته نیست که (رکوع و سجده‌اش را) برای آنان طولانی گرداند؛ زیرا در میان مردم، کسانی هستند که ناتوان‌اند و کسانی هستند که حاجتی دارند (و باید دنبال کارشان بروند).

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هرگاه برای مردم به نماز می‌ایستادند، بر آنان سبُک می‌گرفتند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۰۲ ، ۱۰:۰۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یُوسُفَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع یَقُولُ:

«إِنَّ الْجُهَنِیَّ أَتَى النَّبِیَّ ص فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی أَکُونُ فِی الْبَادِیَةِ وَ مَعِی أَهْلِی وَ وُلْدِی وَ غِلْمَتِی فَأُؤَذِّنُ وَ أُقِیمُ وَ أُصَلِّی بِهِمْ. أَ فَجَمَاعَةٌ نَحْنُ؟ فَقَالَ: «نَعَمْ.» فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ الْغِلْمَةَ یَتْبَعُونَ قَطْرَ السَّحَابِ وَ أَبْقَى أَنَا وَ أَهْلِی وَ وُلْدِی فَأُؤَذِّنُ وَ أُقِیمُ وَ أُصَلِّی بِهِمْ. فَجَمَاعَةٌ نَحْنُ؟ فَقَالَ: «نَعَمْ.» فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ فَإِنَّ وُلْدِی یَتَفَرَّقُونَ فِی الْمَاشِیَةِ وَ أَبْقَى أَنَا وَ أَهْلِی فَأُؤَذِّنُ وَ أُقِیمُ وَ أُصَلِّی بِهِمْ. أَ فَجَمَاعَةٌ أَنَا؟ فَقَالَ: «نَعَمْ.» فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ الْمَرْأَةَ تَذْهَبُ فِی مَصْلَحَتِهَا فَأَبْقَى أَنَا وَحْدِی فَأُؤَذِّنُ وَ أُقِیمُ فَأُصَلِّی. أَ فَجَمَاعَةٌ أَنَا؟ فَقَالَ: «نَعَمْ الْمُؤْمِنُ وَحْدَهُ جَمَاعَةٌ.»»

 الکافی، ج‏۳، ص۳۷۱

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«شخصی از قبیله جُهینه نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمد و عرض کرد:

ای رسول خدا! گاهی من به‌همراه خانواده و فرزندان و غلامانم به صحرا می‌روم. پس اذان و اقامه می‌گویم و با آنان نماز می‌خوانم. آیا نمازمان جماعت محسوب می‌شود؟

حضرت فرمودند:

«بله.»

عرض کرد:

ای رسول خدا! گاهی غلامان به دنبال آب‌های جمع‌شده از باران می‌روند و من و همسر و فرزندانم باقی می‌مانیم. پس من اذان و اقامه می‌گویم و با آنان نماز می‌خوانم. آیا نمازمان جماعت محسوب می‌شود؟

حضرت فرمودند:

«بله.»

عرض کرد:

ای رسول خدا! گاهی فرزندانم هم به دنبال گله می‌روند و من و همسرم باقی می‌مانیم. پس من اذان و اقامه می‌گویم و با او نماز می‌خوانم. آیا نمازم جماعت محسوب می‌شود؟

حضرت فرمودند:

«بله.»

عرض کرد:

ای رسول خدا! گاهی همسرم نیز به دنبال کارش می‌رود و من تنها می‌مانم. پس اذان و اقامه می‌گویم و نماز می‌خوانم. آیا نمازم جماعت محسوب می‌شود؟

حضرت فرمودند:

«بله، مؤمن به‌تنهایی جماعت محسوب می‌شود.»»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

برای برقراری نماز جماعت، حتماً لازم نیست یک روحانی حاضر باشد، بلکه می‌توانیم به همراه خانواده‌مان نماز جماعت برقرار کنیم؛ یکی از اعضای خانواده که شرایط امامت جماعت را دارد، جلو بایستد و اعضای دیگر به او اقتدا کنند، تا از فضیلت نماز جماعت محروم نشوند.

این‌که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند نماز یک مؤمن نیز جماعت محسوب می‌شود، به این خاطر است که مؤمن نیتش این است که اگر شرایط مهیا باشد، نمازش را به جماعت بخواند. حال اگر تنها باشد و امکان برگزاری نماز جماعت فراهم نباشد، خداوند نیتش را می‌پذیرد و نماز فُرادایش را جماعت محسوب می‌نماید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۰۲ ، ۰۸:۰۲
ابوالفضل رهبر

 

شب نیمه شعبان، یکی از شب‌هایی است که بر احیاء و زنده‌نگه‌داشتنش تأکید شده است.

زید بن علی (فرزند امام سجاد علیه‌السلام) نقل می‌کند که در این شب، در خانه آن‌ها چه خبر بوده است...

 

 

 

روَى زَیْدُ بْنُ عَلِیٍّ ع قَالَ: کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع یَجْمَعُنَا جَمِیعاً لَیْلَةَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ ثُمَّ یُجَزِّئُ اللَّیْلَ أَجْزَاءً ثَلَاثاً فَیُصَلِّی بِنَا جُزْءاً ثُمَّ یَدْعُو وَ نُؤَمِّنُ عَلَى دُعَائِهِ ثُمَّ یَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ نَسْتَغْفِرُهُ وَ نَسْأَلُهُ الْجَنَّةَ حَتَّى یَنْفَجِرَ الصُّبْح‏.

 مصباح‌المتهجد، ج‏۲، ص۸۵۳

 

از زید بن علی نقل شده است:

(پدرمان) علی بن الحسین (علیهماالسلام) در شب نیمه شعبان، همه ما را جمع می‌کردند و آن‌گاه شب را به سه بخش تقسیم می‌فرمودند؛

- بخشی از آن را امام جماعت می‌شدند و ما با ایشان نماز می‌خواندیم.

- سپس دعا می‌کردند و ما برای دعای ایشان آمین می‌گفتیم.

- سپس از خداوند طلب آمرزش می‌کردند و ما نیز از خدا طلب آمرزش می‌کردیم و از او بهشت می‌خواستیم.

(این ادامه داشت) تا موقع اذان صبح می‌شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۰۱ ، ۱۱:۱۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع: فِی کَمْ‏ یُؤْخَذُ الصَّبِیُ‏ بِالصَّلَاةِ؟ فَقَالَ: «فِیمَا بَیْنَ سَبْعِ سِنِینَ وَ سِتِّ سِنِینَ.» قُلْتُ: فِی کَمْ یُؤْخَذُ بِالصِّیَامِ؟ فَقَالَ: «فِیمَا بَیْنَ خَمْسَ عَشْرَةَ أَوْ أَرْبَعَ عَشْرَةَ وَ إِنْ صَامَ قَبْلَ ذَلِکَ فَدَعْهُ فَقَدْ صَامَ ابْنِی فُلَانٌ قَبْلَ ذَلِکَ وَ تَرَکْتُهُ.»

 تهذیب‌الأحکام، ج‏۲، ص۳۸۱

 

معاویه بن وهب گوید:

از امام صادق (علیه‌السلام) پرسیدم:

در چه سنی کودک [پسر] برای نماز بازخواست می‌شود؟

حضرت فرمودند:

«بین هفت سال و شش سال.»

عرض کردم:

در چه سنی برای روزه بازخواست می‌شود؟

حضرت فرمودند:

«بین پانزده سال و چهارده سال، اما اگر خودش پیش از این سن روزه گرفت، آزادش بگذار. فلان‌پسر خودم، قبل از این سن روزه گرفت و من آزادش گذاشتم.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

پیش‌تر در مطلبی با عنوان «کودکان از چه سنی باید نماز بخوانند و روزه بگیرند؟» از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده بود:

«ما (اهل بیت) کودکانمان را هرگاه پنچ‌ساله شوند، به نماز امر می‌کنیم، شما نیز کودکانتان را وقتی هفت‌ساله شدند، به نماز امر کنید... ما کودکانمان را هرگاه هفت‌ساله شوند، به روزه امر می‌کنیم، شما نیز کودکانتان را وقتی نُه‌ساله شدند، به روزه امر کنید، به مقداری که طاقت روزه‌ی یک روز را داشته باشند و هرگاه تشنگی (یا گرسنگی) بر آنان غالب گشت، روزه‌شان را افطار کنند.» (الکافی، ج‏۳، ص۴۰۹)

از این احادیث چنین برداشت می‌شود که:

در مورد نماز؛ هرچند پسربچه در چهارده‌پانزده‌سالگی به سن تکلیف می‌رسد، اما باید از شش‌هفت‌سالگی به نماز امر شود تا برای انجام این عبادت مهم پس از بلوغ آماده گردد.

در مورد روزه؛ لازم نیست کودک را اجبار کرد که پیش از سن بلوغ روزه کامل بگیرد، اما در حدود نه‌سالگی به او امر می‌شود که در حد توانش روزه بگیرد تا کم‌کم برای انجام این عبادت آماده گردد. اگر هم دوست داشت (به تقلید از دیگران) روزه بگیرد، نباید او را از این کار نهی کرد، بلکه باید آزادش گذاشت.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۱۲ اسفند ۰۱ ، ۱۰:۴۴
ابوالفضل رهبر

 

روَى عَبْدُ اللَّهِ بْنُ فَضَالَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ وَ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: «إِذَا بَلَغَ الْغُلَامُ ثَلَاثَ سِنِینَ یُقَالُ لَهُ قُلْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ ثُمَ‏ یُتْرَکُ‏ حَتَّى‏ یَتِمَ‏ لَهُ‏ ثَلَاثُ سِنِینَ وَ سَبْعَةُ أَشْهُرٍ وَ عِشْرُونَ یَوْماً فَیُقَالَ لَهُ قُلْ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ یُتْرَکُ حَتَّى یَتِمَّ لَهُ أَرْبَعُ سِنِینَ ثُمَّ یُقَالَ لَهُ قُلْ سَبْعَ مَرَّاتٍ- صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ثُمَ‏ یُتْرَکُ‏ حَتَّى‏ یَتِمَ‏ لَهُ‏ خَمْسُ سِنِینَ ثُمَّ یُقَالَ لَهُ أَیُّهُمَا یَمِینُکَ وَ أَیُّهُمَا شِمَالُکَ فَإِذَا عَرَفَ ذَلِکَ ۸۱حُوِّلَ وَجْهُهُ إِلَى الْقِبْلَةِ وَ یُقَالُ لَهُ اسْجُدْ ثُمَ‏ یُتْرَکُ‏ حَتَّى‏ یَتِمَ‏ لَهُ‏ سَبْعُ سِنِینَ فَإِذَا تَمَّ لَهُ سَبْعُ سِنِینَ قِیلَ لَهُ اغْسِلْ وَجْهَکَ وَ کَفَّیْکَ فَإِذَا غَسَلَهُمَا قِیلَ لَهُ صَلِّ ثُمَ‏ یُتْرَکُ‏ حَتَّى‏ یَتِمَ‏ لَهُ‏ تِسْعُ سِنِینَ فَإِذَا تَمَّتْ لَهُ عُلِّمَ الْوُضُوءَ وَ ضُرِبَ عَلَیْهِ وَ أُمِرَ بِالصَّلَاةِ وَ ضُرِبَ عَلَیْهَا فَإِذَا تَعَلَّمَ الْوُضُوءَ وَ الصَّلَاةَ غَفَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ وَ لِوَالِدَیْهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۱، ص۲۸۱

 

عبدالله بن فضاله از امام باقر یا امام صادق (علیهماالسلام) نقل کرده است:

«پسربچه وقتی به سه‌سالگی رسید، به او گفته می‌شود: «بگو: "لا إلهَ إلا الله"، هفت بار.»

سپس رها می‌شود تا سه سال و هفت ماه و بیست روزش تمام شود. پس به او گفته می‌شود: «بگو: "محمدٌ رسولُ الله"، هفت بار.»

و رها می‌شود تا چهار سالش تمام شود. سپس به او گفته می‌شود: «هفت بار بگو: "صلَّی اللهُ علی محمدٍ و آلِه".»

سپس رها می‌شود تا پنج سالش تمام شود. سپس به او گفته می‌شود: «(دستِ) راست و چپ‌ات کدام است؟» اگر این را می‌دانست، رو به قبله گردانده می‌شود و به او گفته می‌شود: «سجده کن.»

سپس رها می‌شود تا هفت سالش تمام شود. پس هرگاه هفت سالش تمام شد، به او گفته می‌شود: «صورت و دستانت را بشوی.» وقتی آن‌ها را شست، به او گفته می‌شود: نماز بخوان.

سپس رها می‌شود تا نه سالش تمام شود. پس هر وقت نه سالش تمام شد، وضو به او آموزش داده می‌شود و بر آن سخت‌گیری می‌شود و نیز به نماز امر می‌شود و بر آن سخت‌گیری می‌شود.

پس هرگاه وضو و نماز را آموخت، خداوند (عزّوجل) او و پدر و مادرش را می‌آمرزد، إن‌شاءالله.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

گویا مقصود امام (علیه‌السلام) این است که کودک، در اوقات نماز و به‌جای یک نماز کامل، این اعمال را انجام دهد، نه این‌که مثلاً در تولد سه‌سالگی، به او گفته شود هفت بار این ذکر را بگو، و بعد رها شود تا تولد بعدی…!

ظاهراً مقصود ایشان از این‌که می‌فرمایند «رها می‌شود»، این است که دیگر او را وادار به نماز کامل نکن؛ همین مقدار که فلان ذکر مختصر را بگوید، کافی است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۰۱ ، ۰۷:۵۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: إِنَ‏ لِی‏ أَهْلَ‏ بَیْتٍ‏ وَ هُمْ‏ یَسْمَعُونَ‏ مِنِّی أَ فَأَدْعُوهُمْ إِلَى هَذَا الْأَمْرِ؟ فَقَالَ: «نَعَمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ»

 الکافی، ج‏۲، ص۲۱۱

 

از سلیمان بن خالد نقل شده است:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

خانواده‌ای دارم که به حرفم گوش می‌دهند. آیا آنان را به این امر (ولایت اهل‌بیت) دعوت نمایم؟

حضرت فرمودند:

«بله، خداوند (عزّوجلّ) در کتابش می‌فرماید:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ.» [تحریم:۶]

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! خودتان و خانواده‌تان را از آتشی که هیزمش مردمان و سنگ‌ها هستند، باز دارید.»»

 

 

 

جابِرٌ قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: «دَخَلَ عَلَى أَبِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ رَجُلٌ، فَقَالَ: رَحِمَکَ اَللَّهُ أُحَدِّثُ أَهْلِی؟ قَالَ: «نَعَمْ، إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ: «یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نٰاراً وَقُودُهَا اَلنّٰاسُ وَ اَلْحِجٰارَةُ» وَ قَالَ: «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاٰةِ وَ اِصْطَبِرْ عَلَیْهٰا».»»

 الأصول‌الستةعشر، ص۷۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مردی نزد پدرم (امام باقر علیه‌السلام) آمد و عرض کرد:

خداوند شما را رحمت کند، آیا برای خانواده‌ام حدیث بخوانم؟

ایشان فرمودند:

«بله؛ خداوند می‌فرماید:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ.» [تحریم:۶]

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! خودتان و خانواده‌تان را از آتشی که هیزمش مردمان و سنگ‌ها هستند، باز دارید.»»

و نیز فرموده است:

«وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها» [طه:۱۳۲]

«خانواده‌ات را به نماز امر کن و بر آن صبر و پافشاری نما.»»»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

مطلب مرتبط پیشین:

«توضیحی پیرامون یک وظیفه سنگین نسبت به خانواده»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۰۱ ، ۱۲:۰۴
ابوالفضل رهبر

 

در مطالب پیشین ذکر شد که لازم است کودکان پیش از رسیدن به سن تکلیف، به امور عبادی امر شوند تا آمادگی‌های لازم در آن‌ها ایجاد شود.

همچنین بیان شد که در دوره آماده‌سازی نباید به کودکان سخت گرفت، بلکه تا آن‌جا که ممکن است باید با آن‌ها راه آمد تا آن عبادت را به کلی ترک ننمایند.

حال، به حدیث زیر توجه کنید:

 

 

 

...عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَقُلْتُ: مَتَى یَحْرُمُ الطَّعَامُ وَ الشَّرَابُ عَلَى الصَّائِمِ وَ تَحِلُّ الصَّلَاةُ صَلَاةُ الْفَجْرِ؟ فَقَالَ: «إِذَا اعْتَرَضَ‏ الْفَجْرُ وَ کَانَ کَالْقُبْطِیَّةِ الْبَیْضَاءِ فَثَمَّ یَحْرُمُ الطَّعَامُ وَ یَحِلُّ الصِّیَامُ وَ تَحِلُّ الصَّلَاةُ صَلَاةُ الْفَجْر.» قُلْتُ: فَلَسْنَا فِی وَقْتٍ إِلَى أَنْ یَطْلُعَ شُعَاعُ الشَّمْسِ؟ فَقَالَ: «هَیْهَاتَ أَیْنَ تَذْهَبُ تِلْکَ صَلَاةُ الصِّبْیَانِ.»

 الکافی، ج‏۴، ص۹۹

 

از ابوبصیر نقل شده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) پرسیدم:

از چه زمانی خوردن و آشامیدن بر روزه‌دار حرام می‌شود و می‌شود نماز صبح را خواند؟

حضرت فرمودند:

«هنگامی‌که فجر (در آسمان) گسترده شود و مانند پیراهن قبطی، سفید شود (هنگام اذان صبح)، در آن هنگام، خوردن بر حرام می‌شود و می‌توان روزه گرفت و نماز صبح را خواند.»

عرض کردم:

آیا (برای نماز صبح) تاوقتی‌که خورشید طلوع کند، فرصت نداریم؟

حضرت فرمودند:

«(این حرف از تو) بعید است! این چه حرفی بود؟! آن وقت، (وقتِ) نماز کودکان نابالغ است.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

همان‌طور که ملاحظه می‌فرمایید، امام صادق (علیه‌السلام) تأکید می‌کنند که نماز صبح باید در ابتدای وقتش خوانده شود، اما کودکانی که به سن بلوغ نرسیده‌اند، جایز است که نمازشان تا زمان طلوع آفتاب به تأخیر بیفتد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۰۱ ، ۰۶:۰۱
ابوالفضل رهبر

 

…أَحَادِیثِ اَللَّیْثِ بْنِ سَعْدٍ: أَنَّ اَلنَّبِیَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانَ یُصَلِّی یَوْماً فِی فِئَةٍ وَ اَلْحُسَیْنُ صَغِیرٌ بِالْقُرْبِ مِنْهُ وَ کَانَ اَلنَّبِیُّ إِذَا سَجَدَ جَاءَ اَلْحُسَیْنُ فَرَکِبَ ظَهْرَهُ ثُمَّ حَرَّکَ رِجْلَیْهِ وَ قَالَ: «حُلْ! حُلْ!» وَ إِذَا أَرَادَ رَسُولُ اَللَّهِ أَنْ یَرْفَعَ رَأْسَهُ أَخَذَهُ فَوَضَعَهُ إِلَى جَانِبِهِ فَإِذَا سَجَدَ عَادَ عَلَى ظَهْرِهِ وَ قَالَ: «حُلْ! حُلْ!» فَلَمْ یَزَلْ یَفْعَلُ ذَلِکَ حَتَّى فَرَغَ اَلنَّبِیُّ مِنْ صَلاَتِهِ فَقَالَ یَهُودِیٌّ: یَا مُحَمَّدُ إِنَّکُمْ لَتَفْعَلُونَ بِالصِّبْیَانِ شَیْئاً مَا نَفْعَلُهُ نَحْنُ. فَقَالَ اَلنَّبِیُّ: «أَمَا لَوْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ لَرَحِمْتُمُ اَلصِّبْیَانَ.» قَالَ: فَإِنِّی أُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ فَأَسْلَمَ لَمَّا رَأَى کَرَمَهُ مِنْ عِظَمِ قَدْرِهِ.

 مناقب‌آل‌أبی‌طالب، ج‏۴، ص۷۲

 

نقل شده است که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در میان گروهی نماز می‌خواندند و امام حسین (علیه‌السلام) که کوچک بود، کنار ایشان بود.

وقتی پیامبر به سجده رفتند، امام حسین بر پشت ایشان سوار شد. سپس پاهایش را تکان داد و گفت: «برو! برو!»

وقتی رسول خدا خواستند سر از سجده بردارند، ایشان را گرفتند و کنار خود گذاشتند.

وقتی حضرت دوباره به سجده رفتند، امام حسین دوباره بر پشت پیامبر سوار شد و گفت: «برو! برو!»

این‌کار را ادامه داد تا پیامبر نمازشان تمام شد.

یهودی‌ای (که این صحنه را دیده بود، به پیامبر) عرض کرد:

ای محمد! شما (مسلمانان) با کودکان طوری رفتار می‌کنید که ما (یهودیان) چنین نمی‌کنیم!

پیامبر فرمودند:

«بدان! شما نیز اگر به خدا و فرستاده‌اش ایمان داشتید، با کودکان مهربانی می‌کردید.»

یهودی عرض کرد:

پس من به خدا و فرستاده‌اش ایمان آوردم.

آن یهودی به‌این‌خاطر که دید پیامبر علی‌رغم مرتبه والایشان، چنان بزرگوارانه رفتار می‌کنند، مسلمان شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۰۱ ، ۰۸:۱۱
ابوالفضل رهبر

 

حضور کودکانی که به‌همراه والدینشان یا به‌خاطر دوستانشان در مسجد حاضر می‌شوند و مشغول بازی می‌شوند، برای بعضی نمازگزاران یک معضل است؛ به‌ویژه وقتی امام جماعت تکبیر را می‌گوید و نمازگزاران برای حضور قلب، نیاز به آرامش و تمرکز بیش‌تری دارند.

وقتی این کودکان در کنار گروه هم‌سالانشان به نماز می‌ایستند نیز بعضی نمازگزاران به این‌خاطر که به سن بلوغ نرسیده‌اند و نمازشان صحیح نیست و اتصال جماعت برقرار نمی‌شود، از حضورشان در بین صفوف جلوگیری می‌کنند.

ببینیم توصیه امام باقر (علیه‌السلام) در این خصوص چیست؟

 

 

 

...عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الصِّبْیَانِ إِذَا صَفُّوا فِی‏ الصَّلَاةِ الْمَکْتُوبَةِ قَالَ: «لَا تُؤَخِّرُوهُمْ عَنِ الصَّلَاةِ الْمَکْتُوبَةِ وَ فَرِّقُوا بَیْنَهُمْ.»

 الکافی، ج‏۳، ص۴۰۹

 

از جابر بن یزید جُعفی نقل شده است:

از امام باقر (علیه‌السلام) درباره کودکان نابالغی که در صفوف نمازهای واجب (یومیه) می‌ایستند، سؤال کردم.

حضرت فرمودند:

«آن‌ها را از نماز واجب پس نرانید، بلکه میانشان جدایی بیندازید (بینشان بایستید تا اتصال صفوف جماعت برقرار شود.)»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

پس توصیه حضرت این است که:

الف) از نماز خواندنشان جلوگیری نکنیم و آن‌ها را به نماز دعوت کنیم. (البته حضرت قید نماز واجب را نیز بیان کرده‌اند؛ شاید (با کمک احادیث دیگری که از سخت‌گیری به کودکان در امور مستحب نهی کرده‌اند) بتوان چنین مفهوم گرفت که این توصیه تنها مربوط به نمازهای واجب است، نه مستحب.

ب) جایشان را جدا از هم و در میان نمازگزاران، تعیین کنیم.

برای این توصیه‌ها فوایدی مترتب است:

۱) با جدا کردنشان از هم و ایستاندنشان کنار بزرگ‌ترها، اولاً اتصال صفوف بر هم نمی‌خورد و نماز جماعت سایر نمازگزاران صحیح خواهد بود و ثانیاً از بازی‌ها و بازی‌گوشی‌هایشان با گروه هم‌سالانشان جلوگیری می‌شود.

۲) با قرار گرفتن کنار والدین و سایر بزرگ‌ترها؛ هم به آن‌ها شخصیت داده‌ایم، هم آرام‌آرام به خواندن نماز عادت می‌کنند، و هم این‌که با تقلید از بزرگ‌ترها کم‌کم آداب و احکام نماز را می‌آموزند.

در مورد «تقلید»، این نکته نیز قابل عرض است که:

- تقلید، از خصلت‌هایی است که خداوند به‌طور طبیعی، از بدو تولد، در انسان‌ها قرار داده است تا خود را ارتقاء دهد و رشد کند. انسان‌ها با دیدن رفتار کسی که او را بزرگ می‌دانند، ناخودآگاه میل دارند از او تقلید کنند. به‌این‌ترتیب کم‌کم در زمینه‌های مختلف رشد می‌کنند.

- البته آسیبی که ممکن است از این ناحیه به انسان وارد شود، این است که در شناخت فرد برتر اشتباه کند و راه غلطی را پی بگیرد. اما به‌هرحال والدین باید این فرصت را غنیمت شمارند و با استفاده از این ابزار، رفتارهای خوب و پسندیده را در فرزندانشان نهادینه کنند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۰۱ ، ۰۷:۲۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «صَلَّى رَسُولُ اللَّهِ ص بِالنَّاسِ الظُّهْرَ فَخَفَّفَ فِی الرَّکْعَتَیْنِ الْأَخِیرَتَیْنِ فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ لَهُ النَّاسُ: هَلْ حَدَثَ فِی الصَّلَاةِ حَدَثٌ؟ قَالَ: «وَ مَا ذَاکَ؟» قَالُوا: خَفَّفْتَ فِی الرَّکْعَتَیْنِ الْأَخِیرَتَیْنِ فَقَالَ لَهُمْ: «أَمَا سَمِعْتُمْ صُرَاخَ‏ الصَّبِیِ‏.»»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«(روزی) رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نماز ظهر را بر مردم امامت کردند. ایشان دو رکعت آخر را مختصر (و سریع) خواندند.

وقتی نمازشان را تمام کردند، مردم به ایشان عرض کردند:

آیا حین نماز اتفاقی رخ داد؟

حضرت فرمودند:

«چه‌طور مگر؟!»

عرض کردند:

دو رکعت آخر را مختصر خواندید.

به آنان فرمودند:

«مگر صدای فریاد آن کودک را نشنیدید؟!»»

 

 

 

…عَنْ عَمَّارٍ اَلسَّابَاطِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «لاَ بَأْسَ أَنْ تَحْمِلَ اَلْمَرْأَةُ صَبِیَّهَا وَ هِیَ تُصَلِّی أَوْ تُرْضِعَهُ وَ هِیَ تَتَشَهَّدُ.»

 تهذیب‌الأحکام، ج‏۲، ص۳۳۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«اشکالی ندارد که زن در حال نماز، کودکش را بغل گیرد یا در حال تشهد، او را شیر دهد.»

 

 

 

...وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرْأَةِ تَکُونُ فِی صَلَاةٍ فَرِیضَةٍ وَ وَلَدُهَا إِلَى جَنْبِهَا فَیَبْکِی وَ هِیَ قَاعِدَةٌ هَلْ‏ یَصْلُحُ‏ لَهَا أَنْ تَنَاوَلَهُ فَتُقْعِدَهُ فِی حَجْرِهَا تُسْکِتَهُ أَوْ تُرْضِعَهُ. قَالَ: «لَا بَأْسَ.»

 مسائل‌علی‌بن‌جعفر، ص۱۶۵

 

از علی‌بن‌جعفر، برادر امام کاظم (علیهم‌السلام) نقل شده است:

از ایشان در مورد زنی که در حال خواندن نمازِ واجب است و فرزندش کنارش است پرسیدم که اگر ناگهان گریه کند، درحالی‌که مادرش نشسته است، آیا درست است که او را بغل گیرد، بر دامنش بنشاند و آرامش کند یا به او شیر دهد؟

حضرت فرمودند:

«اشکالی ندارد.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

احتمالاً حدیث اول را بارها شنیده‌اید، اما محل تأمل است که چرا رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به‌خاطر گریه و زاری یک کودک، از نماز به روال همیشگی دست کشیدند و نماز مؤمنان کثیری که در نمازشان حاضر بودند را کوتاه‌تر کردند؟

کودک نیازهایی دارد که وقتی نمی‌تواند آن‌ها را از طریق کلام به والدینش منتقل کند، به گریه متوسل می‌شود. کودک مذکور در این حدیث، یا نوزاد بوده و زبان باز نکرده بوده، و یا چون پدر یا مادرش در حال نماز بوده‌اند و جوابش را نمی‌داده‌اند، نمی‌توانسته ارتباط کلامی برقرار کند.

توصیه این است که هرچه سریع‌تر باید به گریه کودک توجه کرد؛ نیازش را برطرف نمود یا حواسش را پرت کرد تا از این بی‌تابی رها شود. حتی بهتر است قبل از این‌که کار به گریه بکشد، نیازش پیش‌بینی شود و برطرف گردد.

البته این توصیه، به این معنا نیست که اسیر خواسته‌های نابه‌جا و آسیب‌آفرین کودکان شویم و او را بدعادت کنیم یا در معرض آسیب قرار دهیم، اما این هم تصور غلطی است که اگر به گریه نوزاد فوراً عکس‌العمل نشان دهیم، متوقع بار می‌آید و یاد می‌گیرد با این روش از والدین سوءاستفاده کند!

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است: «مَن بَکى صَبِیٌ لَهُ فَأرضاهُ حَتّى یُسَکِّنَهُ، أعطاهُ اللّه ُ عَزّ وَ جَلَّ مِنَ الجَنَّةِ حَتّى یَرضى.» [الفرودس، ج۳، ص۵۴۹]؛ «کسی که کودک خردسالش گریه کند، آن‌گاه او را راضی (خشنود) کند تا آرام گیرد، خداوند (عزّوجلّ) آن‌قدر از بهشت به او می‌دهد تا راضی شود.»

بعضی پژوهش‌گران نیز برای بی‌توجهی به گریه کودک، آسیب‌هایی برشمرده‌اند؛ از جمله: «عصبی شدن کودک»، «اختلال در سیستم ارتباطی و کاهش رابطه عاطفی میان کودک و والدین»، «تقویت حس بی‌اعتمادی نسبت به والدین»، «ایجاد احساس گناه در والدین» (به‌خاطر پاسخ ندادن به گریه‌های فرزند).

به‌هرحال (چنان‌چه در مطلب پیشین نیز ذکر شد) کودک، والدینش را روزی‌رسان و تنها تکیه‌گاه خود می‌پندارد و اگر قطع امید او از آن‌ها آسیب‌های خطرناکی در پی خواهد داشت که در همان مطلب به آن اشاره شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۰۱ ، ۱۵:۵۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اَلْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ: کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ص یَأْمُرُ الصِّبْیَانَ یَجْمَعُونَ بَیْنَ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ وَ یَقُولُ: «هُوَ خَیْرٌ مِنْ أَنْ یَنَامُوا عَنْهَا.»

 الکافی، ج‏۳، ص۴۰۹

 

از فُضیل بن یَسار نقل شده است:

امام سجاد (صلوات‌الله‌علیه) به کودکانشان دستور می‌دادند که نماز مغرب و عشاء را با هم بخوانند و می‌فرمودند:

«این‌که نمازهایشان را با هم بخوانند، بهتر است از این که بخوابند و نمازشان قضا شود.»

 

 

 

...عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ أَنَّهُ کَانَ یَأْخُذُ مَنْ عِنْدِهِ مِنَ اَلصِّبْیَانِ فَیَأْمُرُهُمْ بِأَنْ یُصَلُّوا اَلظُّهْرَ وَ اَلْعَصْرَ فِی وَقْتٍ وَاحِدٍ وَ اَلْمَغْرِبَ وَ اَلْعِشَاءَ فِی وَقْتٍ وَاحِدٍ فَقِیلَ لَهُ فِی ذَلِکَ فَقَالَ: «هُوَ أَخَفُّ عَلَیْهِمْ وَ أَجْدَرُ أَنْ یُسَارِعُوا إِلَیْهَا وَ لاَ یُضَیِّعُوهَا وَ یَنَامُوا عَنْهَا وَ یَشْتَغِلُوا.» وَ کَانَ لاَ یَأْخُذُهُمْ بِغَیْرِ اَلصَّلاَةِ اَلْمَکْتُوبَةِ وَ یَقُولُ: «إِذَا أَطَاقُوا اَلصَّلاَةَ فَلاَ تُؤَخِّرُوهُمْ عَنِ اَلْمَکْتُوبَةِ.»

 دعائم‌الإسلام، ج‏۱، ص۱۹۳

 

نقل شده است که امام سجاد (علیه‌السلام) کودکانی که نزدشان بودند را فرا می‌خواندند و به آن‌ها امر می‌کردند که نماز ظهر و عصر را در یک زمان (با هم) بخوانند و نماز مغرب و عشا را نیز در یک زمان بخوانند.

از ایشان در مورد این کارشان سؤال شد. حضرت فرمودند:

«این‌کار برایشان راحت‌تر است و موجب می‌شود کودکان به نماز خواندن شتاب گیرند، آن را ضایع نکنند، از نماز خواب نمانند و از خواندنش غافل نشوند.»

همچنین نقل شده است که ایشان کودکان را برای غیر از نمازهای واجب (نمازهای نافله) فرا نمی‌خواندند و می‌فرمودند:

«اگر توان نماز خواندن دارند، آن‌ها را از خواندن نمازهای واجب عقب نیندازید.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

برای فهم بهتر این روایات، ذکر چند مقدمه لازم است:

[۱] آن‌چه مطلوب است، این است که نمازهای یومیه در پنج وعده اقامه شوند؛ صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشاء. اهل‌سنت جدا خواندن نمازهای یومیه را واجب می‌دانند، ولی شعیان هرچند این جدا خواندن را مستحب مؤکّد می‌دانند، اما واجب نمی‌دانند و معتقدند جایز است نماز عصر بلافاصله بعد از نماز ظهر، و نماز عشاء بلافاصله بعد از نماز مغرب خوانده شود. به‌هرحال در زمان صدور این حدیث، مردم (از جمله شیعیان) به خواندن این نمازها در وقت خود، اهتمام داشته‌اند؛ در شبانه‌روز پنج بار به مسجد می‌رفتند و نمازها را جداگانه می‌خواندند.

[۲] در مذهب تشیع و با تأسی به دستور رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، خواندن نمازهای نافله (همان ۳۴ رکعت نماز مستحبی که در شبانه‌روز خوانده می‌شوند) از مستحبات مؤکّد است و بر اساس حدیث معروف زیارت اربعین که از امام حسن عسکری (علیه‌السلام) صادر شده است، یکی از پنج علامت برای شناخت شیعیان شمرده شده است. در عصر معصومان، شیعیان خواندن نمازهای نافله را بر خود لازم می‌دانستند.

[۳] در روزگار قدیم که از برق و وسایل مشغله‌آور امروزی خبری نبود، مردمِ خسته از فعالیت روزانه، با تاریکی هوا می‌خوابیدند و صبح‌ها زود از خواب برمی‌خواستند.

[۴] در متن حدیث گفته شده که امام «صِبیانِ»شان را چنان امر می‌فرمودند. صبیان، جمعِ «صَبی» و به معنای کودکانی است که به بلوغ نرسیده‌اند. در مطالب پیشین ذکر شد که اهل‌بیت (علیهم‌السلام) کودکانشان را چندسال قبل از این‌که به سن بلوغ برسند، به نماز و روزه امر می‌کرده‌اند تا به این عبادات عادت کنند و به‌مرور توان انجام آن‌ها را به‌دست آورند.

حال، بعد از ذکر این نکات، این روایات از امام سجاد (علیه‌السلام) بهتر فهمیده می‌شود...

از آن‌جا که بعد از نماز مغرب (تاریکی هوا) کودکان (که از صبح زود برخواسته و به کار و بازی مشغول بوده‌اند) از شدت خستگی به خواب می‌رفتند، حضرت به آنان دستور می‌دادند که نماز مغرب و عشایشان را (علی‌رغم مخالفت با تأکید شرع و عرف) با هم بخوانند. درحالی‌که توقع این بود که ایشان سخت‌گیری کنند و کودکان را وادارند که بیدار باشند و نماز عشایشان را در وقت فضیلتش بخوانند.

همچنین از آن‌جا که خواندن نمازهای نافله برای کودکان دشوار است و موجب زدگی آن‌ها از نماز می‌شود، حضرت آن‌ها را به خواندن این نماز دعوت نمی‌کردند.

بنابراین هرچند امر کردنِ فرزندان به نماز (مدتی پیش از بلوغ) لازم است، اما سخت‌گیری جایز نیست و باید حتی‌الامکان نرمش به خرج داد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۰۱ ، ۰۹:۱۰
ابوالفضل رهبر

 

و کَانَ [عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ] یَقْضِی مَا فَاتَهُ مِنْ صَلاَةِ نَافِلَةِ اَلنَّهَارِ فِی اَللَّیْلِ وَ یَقُولُ: «یَا بُنَیَّ لَیْسَ هَذَا عَلَیْکُمْ بِوَاجِبٍ وَ لَکِنْ أَحَبُّ لِمَنْ عَوَّدَ مِنْکُمْ نَفْسَهُ عَادَةً مِنَ اَلْخَیْرِ أَنْ یَدُومَ عَلَیْهَا.» وَ کَانَ لاَ یَدَعُ صَلاَةَ اَللَّیْلِ فِی اَلسَّفَرِ وَ اَلْحَضَرِ.

 کشف‌الغمة، ج‏۲، ص۷۵

 

امام سجاد (علیه‌السلام) آن نمازهای نافله‌ی روز که از ایشان فوت می‌شد را شب قضاء می‌کردند و (به فرزندانشان) می‌فرمودند:

«فرزندانِ من! این کار (قضاء کردنِ نمازهای نافله) بر شما واجب نیست، اما من دوست دارم که اگر یکی از شما خود را به کار نیکی عادت داد، بر آن مداومت داشته باشد.»

ایشان، چه در سفر و چه در حضر، نماز (نافله‌ی) شب را ترک نمی‌کردند.

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] همان‌طور که ملاحظه فرمودید؛

- اولاً امام سجاد (علیه‌السلام) ابتدا خود قضای نمازهای نافله روزشان را به‌جا می‌آوردند، بعد به فرزندانشان تذکر می‌دادند.

- ثانیاً در جمله‌ای که از ایشان نقل شده است، به آنان می‌فرمایند: «این کار بر شما واجب نیست، اما من دوست دارم که...»

یکی از راه‌کارهای ترغیب فرزندان به کارهای خوب، بهره بردن از محبت موجود میان خود و آنان و تحریک عواطفشان است. کودکی که پدر و مادرش را دوست داشته باشد، سعی می‌کند کارهایی را انجام دهد که پدر و مادرش دوست دارند و از انجامش خوشحال می‌شوند.

بدیهی است هرچه محبت میان والدین و فرزندان بیشتر باشد، این راه‌کار اثربخش‌تر خواهد بود.

[۲] توصیه نهایی حضرت به فرزندانشان این است که وقتی به کار نیک مستمری مشغول می‌شوند، بر آن مداومت داشته باشند و اگر روزی به‌هردلیلی نتوانستند آن کار را انجام دهند، جبران کنند.

اهل‌بیت (علیهم‌السلام) به «مداومت در انجام کارها» توصیه اکید کرده‌اند؛ به‌عنوان مثال از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«قَلِیلٌ یَدُومُ خَیْرٌ مِنْ کَثِیرٍ مُنْقَطِعٍ.»

 عیون‌الحکم، ج۱، ص۳۷۰

«کارِ کمی که مداوم باشد، بهتر از کار زیادی است که نیمه‌کاره رها شود.»

مداومت بر کارهای نیک، علاوه بر این‌که موجب ماندگاری آن در جان انسان می‌شود، در تقویت اراده و پشتکار انسان نیز مؤثر است.

اکثر قریب به اتفاقِ انسان‌های موفق، بیش از آن‌که نبوغشان بهره برده باشند، با اراده و پشتکارشان به قله‌های موفقیت دست یافته‌اند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۰۱ ، ۰۹:۵۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ: «إِنَّا نَأْمُرُ صِبْیَانَنَا بِالصَّلَاةِ إِذَا کَانُوا بَنِی خَمْسِ سِنِینَ فَمُرُوا صِبْیَانَکُمْ بِالصَّلَاةِ إِذَا کَانُوا بَنِی سَبْعِ سِنِینَ وَ نَحْنُ نَأْمُرُ صِبْیَانَنَا بِالصَّوْمِ إِذَا کَانُوا بَنِی سَبْعِ سِنِینَ بِمَا أَطَاقُوا مِنْ صِیَامِ الْیَوْمِ إِنْ کَانَ إِلَى نِصْفِ النَّهَارِ أَوْ أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ أَوْ أَقَلَّ فَإِذَا غَلَبَهُمُ الْعَطَشُ وَ الْغَرَثُ أَفْطَرُوا حَتَّى یَتَعَوَّدُوا الصَّوْمَ وَ یُطِیقُوهُ فَمُرُوا صِبْیَانَکُمْ إِذَا کَانُوا بَنِی تِسْعِ سِنِینَ بِالصَّوْمِ مَا اسْتَطَاعُوا مِنْ صِیَامِ الْیَوْمِ فَإِذَا غَلَبَهُمُ الْعَطَشُ أَفْطَرُوا.»

 الکافی، ج‏۳، ص۴۰۹

 

از امام صادق، از پدرشان امام باقر (علیهماالسلام) نقل شده است:

«ما (اهل بیت) کودکانمان را هرگاه پنچ‌ساله شوند، به نماز امر می‌کنیم. شما نیز کودکانتان را وقتی هفت‌ساله شدند، به نماز امر کنید.

ما کودکانمان را هرگاه هفت‌ساله شوند، به روزه امر می‌کنیم، به مقداری که طاقت روزه‌ی یک روز را داشته باشند؛ چه به قدرِ نصف روز باشد، یا بیشترِ روز یا کمی از آن

و هرگاه تشنگی و گرسنگی بر آنان غالب گشت، روزه‌شان را افطار می‌کنند، تا به این ترتیب به روزه‌گرفتن عادت کنند و طاقتِ روزه را بیابند.

شما نیز کودکانتان را وقتی نُه‌ساله شدند، به روزه امر کنید، به مقداری که طاقت روزه‌ی یک روز را داشته باشند و هرگاه تشنگی بر آنان غالب گشت، روزه‌شان را افطار کنند.»

 

 

 

روِیَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ قَارِنٍ أَنَّهُ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَوْ سُئِلَ وَ أَنَا أَسْمَعُ عَنِ الرَّجُلِ یَخْتِنُ وَلَدَهُ وَ هُوَ لَا یُصَلِّی الْیَوْمَ وَ الْیَوْمَیْنِ. فَقَالَ: «وَ کَمْ أَتَى عَلَى الْغُلَامِ؟» فَقَالَ: ثَمَانِیَ سِنِینَ. فَقَالَ: «سُبْحَانَ اللَّهِ یَتْرُکُ الصَّلَاةَ؟» قَالَ: قُلْتُ: یُصِیبُهُ الْوَجَعُ. قَالَ: «یُصَلِّی عَلَى نَحْوِ مَا یَقْدِرُ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۱، ص۲۸۱

 

از امام رضا (علیه‌السلام) سؤال شد:

مردی فرزندش را ختنه کرده و او یکی‌دو روز نماز نمی‌خواند (آیا اشکالی دارد؟)

حضرت فرمودند:

«مگر آن پسربچه چند سال دارد؟»

عرض شد:

هشت سال.

حضرت فرمودند:

«سبحان الله! نمازش را ترک می‌کند؟!»

عرض شد:

(وقتی نماز می‌خواند) دچار درد می‌شود.

فرمودند:

«به حالتی که می‌تواند (دچار درد نمی‌شود) نماز بخواند.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

در متن حدیث اول گفته شده «صِبیانِ»تان را در این سنین به نماز و روزه امر کنید. صبیان، جمعِ «صَبی» و به معنای کودکی است که به سن بلوغ نرسیده.

امام باقر (علیه‌السلام) دلیل این‌که کودکان باید پیش از بلوغ به نماز و روزه امر شوند را این دانسته‌اند که آن‌ها کم‌کم برای انجام عبادات آماده شوند.

به تجربه ثابت شده است؛ کسانی که این آمادگی را در فرزندشان ایجاد نکرده‌اند و مثلاً از روز جشن تکلیف به او گفته‌اند باید از این به بعد، همه نمازهایت را بخوانی و روزه‌هایت را بگیری، گویا ناگهان باری سنگین بر دوش فرزندشان قرار داده‌اند که توانایی حمل آن را ندارد.

کودک برای این‌که هم به لحاظ جسمی و روحی برای عبادت آماده شود و هم کم‌کم آداب و احکام عبادات را در عمل بیاموزد، نیاز به زمان دارد و اگر این زمان آماده‌سازی برای او فراهم نشود، آسیب خواهد دید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۰۱ ، ۰۸:۵۰
ابوالفضل رهبر

 

در مطلب پیشین، ملاحظه فرمودید که در مورد امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است ایشان نیمه‌های شب، وقتی می‌خواستند در عبادتگاهی که در یکی از اتاق‌های خانه‌شان فراهم کرده بودند نماز بخوانند، کودکی را با خود همراه می‌کردند.

در این مطلب به سرّ این کار اشاره می‌گردد…

 

 

 

…عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: نَزَلْتُ عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ ع فَقَالَ: «یَا مَیْمُونُ مَنْ یَرْقُدُ مَعَکَ بِاللَّیْلِ؟ أَ مَعَکَ غُلَامٌ؟» قُلْتُ: لَا. قَالَ: «فَلَا تَنَمْ وَحْدَکَ فَإِنَّ أَجْرَأَ مَا یَکُونُ الشَّیْطَانُ عَلَى الْإِنْسَانِ إِذَا کَانَ وَحْدَهُ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۵۳۳

از مَیمون بن أسود قدّاح[*] نقل شده است:

نزد امام باقر (علیه‌السلام) رفتم.

حضرت فرمودند:

«ای مَیمون! شب‌ها چه کسی همراه تو می‌خوابد؟ آیا پسربچه‌ای همراهت هست؟»

عرض کردم:

خیر.

فرمودند:

«پس تنها نخواب! چراکه شیطان بیش‌ترین جرأت و جسارت نسبت به انسان را زمانی دارد که تنهاست.»

 

 

 

…عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ یَبِیتُ فِی بَیْتٍ وَحْدَهُ. فَقَالَ: «إِنِّی لَأَکْرَهُ ذَلِکَ وَ إِنِ اضْطُرَّ إِلَى ذَلِکَ فَلَا بَأْسَ وَ لَکِنْ یُکْثِرُ ذِکْرَ اللَّهِ فِی مَنَامِهِ مَا اسْتَطَاعَ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۵۳۳

 

از سماعة بن مهران نقل شده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) درباره مردی سؤال کردم که در اتاقی، تنها شب را صبح می‌کند.

حضرت فرمودند:

«من از این کار بدم می‌آید، اما اگر مضطر شد که این کار را کند، اشکال ندارد، ولی باید در بسترش خداوند را، تا جایی که می‌تواند، زیاد یاد کند.»

 

 

 

…عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «إِنَّ الشَّیْطَانَ أَشَدَّ مَا یَهُمُّ بِالْإِنْسَانِ إِذَا کَانَ وَحْدَهُ فَلَا تَبِیتَنَّ وَحْدَکَ وَ لَا تُسَافِرَنَّ وَحْدَکَ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۵۳۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«به‌راستی که شیطان بیش‌ترین همّ و غمّش نسبت به (گمراه کردنِ) انسان را زمانی دارد که او تنهاست. پس شب را به‌تنهایی سپری نکن و به‌تنهایی سفر نرو.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] میمون بن أسود قدّاح و فرزندش عبدالله، از اصحاب امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) محسوب می‌شدند. این پدر و پسر، در مکه ساکن بودند و از اموالی حضرات در این شهر داشتند، نگهداری می‌کردند. خطاب امام باقر (علیه‌السلام) در این روایت، گویا به زمانی مربوط است که مَیمون سفری (مجردی) به مدینه داشته است.

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

جای تأمل دارد که هنگامه‌ی «شب» (زمانی که زمین از نور خورشید محروم است) چه خصوصیتی دارد و «تنهایی» (وقتی از حضور اطرافیان در کنارمان محروم هستیم) چه آثاری دارد که وقتی این دو محرومیت و این دو عدم (عدم وجود نور خورشید و عدم حضور اطرافیان) با هم جمع شوند، شیطان طمع می‌کند، انگیزه می‌یابد و جسارت می‌ورزد تا انسانی که در این موقعیت واقع شده است را اغوا کند و بر او غلبه یابد؟

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۱:۵۶
ابوالفضل رهبر