دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «همنشینی» ثبت شده است

 

یکی از آسیب‌های اعتقادی در تربیت فرزندان، معاشرت آنان با افراد گمراه و منحرفین فکری است. امروزه به‌ویژه با رشد تکنولوژی و گسترش رسانه‌ها، افراد بیش‌ازپیش در معرض افکار و اعتقادات انحرافی قرار دارند.

هرچند والدین و مربیان، پیش از آن‌که فرزندان و متربیانشان در معرض این افکار قرار گیرند، باید آنان را طوری تربیت کنند که در برابر این هجمه‌ها مقاوم باشند، اما نباید از اثر مخرب هم‌نشینی و معاشرت با این افراد نیز غافل بود.

 

 

 

…عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ مَزْیَدٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلاَمُ) وَ ذَکَرَ أَصْحَابَ أَبِی اَلْخَطَّابِ وَ اَلْغُلاَةَ فَقَالَ لِی: «یَا مُفَضَّلُ! لَا تُقَاعِدُوهُمْ‏ وَ لَا تُؤَاکِلُوهُمْ‏ وَ لَا تُشَارِبُوهُمْ وَ لَا تُصَافِحُوهُمْ وَ لَا تُوَارِثُوهُمْ.»

 رجال‌الکشی، ص۲۹۷

 

از مفضل بن مزید نقل شده است:

زمانی که نزد امام صادق (علیه‌السلام) از یاران ابوالخطاب و غلوکنندگان [که از منحرفان اعتقادی محسوب می‌شدند،] سخن به میان آمد،

ایشان به من فرمودند:

«ای مفضل! با آنان هم‌نشین نشوید، هم‌غذا نشوید، با هم چیزی ننوشید، به آن‌ها دست ندهید و برای یکدیگر چیزی به ارث نگذارید.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۰۲ ، ۱۲:۱۸
ابوالفضل رهبر

 

...قَالَ اِبْنُ حُمْدُونٍ: کَتَبَ اَلْمَنْصُورُ إِلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ: لِمَ لاَ تَغْشَانَا کَمَا یَغْشَانَا سَائِرُ اَلنَّاسِ فَأَجَابَهُ: «لَیْسَ لَنَا مَا نَخَافُکَ مِنْ أَجْلِهِ وَ لاَ عِنْدَکَ مِنْ أَمْرِ اَلْآخِرَةِ مَا نَرْجُوکَ لَهُ وَ لاَ أَنْتَ فِی نِعْمَةٍ فَنُهَنِّیَکَ وَ لاَ تَرَاهَا نَقِمَةً فَنُعَزِّیَکَ بِهَا فَمَا نَصْنَعُ عِنْدَکَ.» قَالَ: فَکَتَبَ إِلَیْهِ: تَصْحَبُنَا لِتَنْصَحَنَا. فَأَجَابَهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «مَنْ أَرَادَ اَلدُّنْیَا لاَ یَنْصَحُکَ وَ مَنْ أَرَادَ اَلْآخِرَةَ لاَ یَصْحَبُکَ.» فَقَالَ اَلْمَنْصُورُ: وَ اَللَّهِ لَقَدْ مَیَّزَ عِنْدِی مَنَازِلَ اَلنَّاسِ مَنْ یُرِیدُ اَلدُّنْیَا مِمَّنْ یُرِیدُ اَلْآخِرَةَ وَ أَنَّهُ مِمَّنْ یُرِیدُ اَلْآخِرَةَ لاَ اَلدُّنْیَا.

 کشف‌الغمة‌فی‌معرفةالأئمة، ج۲، ص۲۰۸

 

از ابن حمدون نقل شده است:

منصور دوانیقی[۱] (در نامه‌ای) خطاب به امام صادق (علیه‌السلام) نوشت:

چرا همان‌طور که مردم نزد ما می‌آیند، تو نزد ما نمی‌آیی؟

امام صادق (علیه‌السلام) به او پاسخ دادند:

«ما [از امور دنیوی] چیزی نداریم که به‌خاطر [از دست دادن] آن از تو بترسیم و تو نیز چیزی از امور آخرتی نداری که ما برای [به دست آوردن] آن به تو امید داشته باشیم.

و (همچنین) تو در نعمتی نیستی تا برای تبریک نزد تو بیاییم و این [حکومت که به‌دست آورده‌ای] را نقمت (عقوبت) هم نمی‌دانی تا برای تسلیت نزدت بیاییم.»[۲]

منصور خطاب به حضرت نوشت:

با ما هم‌نشینی کن، تا ما را نصیحت کنی!

حضرت به او پاسخ دادند:

«کسی که دنیا را بخواهد، تو را نصیحت نخواهد کرد و کسی که آخرت را بخواهد، با تو هم‌نشین نخواهد شد.»

منصور [به اطرافیانش] گفت:

به خدا قسم، او (امام صادق علیه‌السلام) تفاوت جایگاه مردم را برایم آشکار کرد؛ (تفاوت) کسانی که دنیا را می‌خواهند را از کسانی که آخرت را می‌خواهند. به راستی که خودِ او از کسانی است که آخرت را می‌خواهد، نه دنیا را.

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] ابوجعفر عبدالله منصور، مشهور به منصور دوانیقی، دومین خلیفه عباسی و از نوادگان عباس بن عبدالمطلب، عموی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بوده است.

[۲] اشاره‌ای است به این‌که حکومت منصور، در واقع، برای او نعمت نیست، بلکه نقمت (عقوبت) است؛ زیرا بدون این‌که خود متوجه باشد، روزبه‌روز بیش‌تر دستش را به ظلم آلوده می‌سازد و آن‌به‌آن بیش‌تر او را به درکات جهنم فرو می‌برد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۰۰ ، ۱۳:۵۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَنَظَرَ إِلَیَّ بِوَجْهٍ قَاطِبٍ فَقُلْتُ: مَا الَّذِی‏ غَیَّرَکَ‏ لِی‏؟ قَالَ: «الَّذِی غَیَّرَکَ لِإِخْوَانِکَ بَلَغَنِی یَا إِسْحَاقُ أَنَّکَ أَقْعَدْتَ بِبَابِکَ بَوَّاباً یَرُدُّ عَنْکَ فُقَرَاءَ الشِّیعَةِ.» فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنِّی خِفْتُ الشُّهْرَةَ. فَقَالَ: «أَ فَلَا خِفْتَ الْبَلِیَّةَ أَ وَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ الْمُؤْمِنَیْنِ إِذَا الْتَقَیَا فَتَصَافَحَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الرَّحْمَةَ عَلَیْهِمَا فَکَانَتْ تِسْعَةٌ وَ تِسْعُونَ لِأَشَدِّهِمَا حُبّاً لِصَاحِبِهِ فَإِذَا تَوَافَقَا غَمَرَتْهُمَا الرَّحْمَةُ فَإِذَا قَعَدَا یَتَحَدَّثَانِ قَالَ الْحَفَظَةُ بَعْضُهَا لِبَعْضٍ اعْتَزِلُوا بِنَا فَلَعَلَّ لَهُمَا سِرّاً وَ قَدْ سَتَرَ اللَّهُ عَلَیْهِمَا.» فَقُلْتُ: أَ لَیْسَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ «ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ‏ رَقِیبٌ عَتِیدٌ»؟ فَقَالَ: «یَا إِسْحَاقُ إِنْ کَانَتِ الْحَفَظَةُ لَا تَسْمَعُ فَإِنَّ عَالِمَ السِّرِّ یَسْمَعُ وَ یَرَى.»

 الکافی، ج‏۲، ص۱۸۱

 

از اسحاق بن عمّار[*] نقل شده است:

نزد امام صادق (علیه‌السلام) رفتم. ایشان نگاهی اخم‌آلود به من کردند. عرض کردم: چه‌چیز (نظرِ) شما را نسبت به من دگرگون ساخته است؟

حضرت فرمودند: «هم‌آن‌چه (نظرِ) تو را نسبت به برادرانت دگرگون ساخته است. ای اسحاق! به من خبر رسیده است که تو دربانی بر درب [خانه یا محل‌کار]اَت گماشته‌ای تا فقرای شیعه را از تو براند.»

عرض کردم: فدایتان شوم، به‌راستی که من از شهرت (تابلو شدن) می‌ترسم.

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «آیا از (ابتلاء به) بلاها نمی‌ترسی؟ مگر نمی‌دانی که اگر مؤمنین دو نفرشان به هم برسند و با هم دست دهند، خداوند (عزّوجلّ) رحمتِ (خود) را بر آن‌دو نازل می‌فرماید که نود و نه قسمت (از صد قسمت)اش نصیب کسی می‌شود که نسبت به هم‌نشینش محبت شدیدتری داشته باشد. آن‌گاه که کنار هم می‌ایستند، در رحمت خداوند غوطه‌ور می‌شوند و آن‌گاه که به گفتگو می‌نشینند، فرشتگان محافظ به یکدیگر می‌گویند: بیایید به کناری برویم؛ شاید آن‌دو رازی داشته باشند که خداوند آن را پوشانده است.»

اسحاق بن عمّار گوید: عرض کردم: مگر خداوند (عزّوجلّ) نفرموده است که: «ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ‏ رَقِیبٌ عَتِیدٌ» [ق:۱۸]؛ «(انسان) هیچ سخنی بر زبان جاری نمی‌کند، مگرآن‌که [فرشته‌ی] نگهبانِ آماده‌ای نزدش حاضر است.»

حضرت فرمودند: «ای اسحاق! اگر (فرشتگانِ) نگهبان نمی‌شنوند، همانا دانای رازها (خداوند متعال) می‌شنود و می‌بیند.»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] اسحاق بن عمار صیرفی؛ از اصحاب بزرگوار امام صادق و امام کاظم (علیهماالسلام) است که شغلش صرافی بوده و وضع مالی خوبی داشته است.

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

آن‌طور که از فرمایش امام (علیه‌السلام) مشخص است، اسحاق در کمک به فقرا کوتاهی نداشته و گویا آن دربان صدقه‌ای به فقرای شیعه می‌داده و آن‌ها را رد می‌کرده تا سراغِ خودِ اسحاق نیایند.

بلکه توقع اهل‌بیت (علیهم‌السلام) از شیعیان متموّل این است که علاوه بر کمک مالی به نیازمندان، با آن‌ها از نزدیک دیدار کنند و پای درددل‌هایشان بنشینند و... این است که مانع بلاها و سبب خشنودی اولیاء خداست.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۹ ، ۰۹:۱۵
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«لَا یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یَجْلِسَ مَجْلِساً یُعْصَى اللَّهُ فِیهِ وَ لَا یَقْدِرُ عَلَى تَغْیِیرِهِ.»

 الکافی، ج۲، ص۳۷۴

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«برای مؤمن شایسته نیست که در مجلسی بنشیند که در آن معصیت خدا می‌شود و توان تغییر آن وضع را هم ندارد.»

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــ

چندروز پیش دیدم مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت‌الله بهجت (رحمةالله‌علیه)، این سؤال و جواب را از ایشان منتشر کرده بودند:

سؤال: معاشرت با دوستانی که مذهبی نیستند و به نماز اهمیت نمی‌دهند و اهل نوار، موسیقی، پاسور و قمار هستند، اما در معاشرت آدم‌های خوبی هستند، چه صورتی دارد؟

جواب: اگر ارشاد و نصیحت آن‌ها اثر ندارد، با آن‌ها معاشرت نکنید تا آن‌ها در شما تأثیر نگذارند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۸ ، ۰۰:۳۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ بَکْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْجَعْفَرِیِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع یَقُولُ: «مَا لِی رَأَیْتُکَ عِنْدَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ یَعْقُوبَ.» فَقَالَ: إِنَّهُ خَالِی. فَقَالَ: «إِنَّهُ یَقُولُ فِی اللَّهِ قَوْلًا عَظِیماً یَصِفُ اللَّهَ وَ لَا یُوصَفُ فَإِمَّا جَلَسْتَ مَعَهُ وَ تَرَکْتَنَا وَ إِمَّا جَلَسْتَ مَعَنَا وَ تَرَکْتَهُ.» فَقُلْتُ: هُوَ یَقُولُ مَا شَاءَ أَیُّ شَیْءٍ عَلَیَّ مِنْهُ إِذَا لَمْ أَقُلْ مَا یَقُولُ؟ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع: «أَ مَا تَخَافُ أَنْ تَنْزِلَ بِهِ نَقِمَةٌ فَتُصِیبَکُمْ جَمِیعاً؟ أَ مَا عَلِمْتَ بِالَّذِی کَانَ مِنْ أَصْحَابِ مُوسَى ع وَ کَانَ أَبُوهُ مِنْ أَصْحَابِ فِرْعَوْنَ فَلَمَّا لَحِقَتْ خَیْلُ فِرْعَوْنَ مُوسَى تَخَلَّفَ عَنْهُ لِیَعِظَ أَبَاهُ فَیُلْحِقَهُ بِمُوسَى فَمَضَى أَبُوهُ وَ هُوَ یُرَاغِمُهُ حَتَّى بَلَغَا طَرَفاً مِنَ الْبَحْرِ فَغَرِقَا جَمِیعاً فَأَتَى مُوسَى ع الْخَبَرُ فَقَالَ: هُوَ فِی رَحْمَةِ اللَّهِ وَ لَکِنَّ النَّقِمَةَ إِذَا نَزَلَتْ لَمْ یَکُنْ لَهَا عَمَّنْ قَارَبَ الْمُذْنِبَ دِفَاعٌ.»

 الکافی، ج۲، ص۳۷۴

 

از بَکر بن محمد نقل شده است:

شنیدم که امام رضا (علیه‌السلام) به شخصی به نام جعفری می‌فرمودند: «چرا تو را نزد عبدالرحمان بن یعقوب می‌بینم؟»

جعفری عرض کرد: او دایی‌ام است.

حضرت فرمودند: «او در مورد خداوند سخن درشتی می‌گوید؛ خداوند را [به‌عنوان چیزی که جسم است،] توصیف می‌کند، درحالی‌که خداوند به وصف نمی‌آید. یا با او نشست و برخواست کن [و ما را رها کن] یا با ما مجالست کن و او را رها کن.»

جعفری عرض کرد: او هر چه می‌خواهد بگوید. از او چه ضرری به من می‌رسد، اگر من به اعتقادات او معتقد نباشم؟

حضرت فرمودند: «آیا نمی‌ترسی که عذابی نازل شود و همه شما (اطرافیان عبدالرحمان) را دچار کند؟ مگر نمی‌دانی آن‌کس که از اصحاب حضرت موسی (علی‌نبیناوآله‌وعلیه‌السلام) بود و پدرش از اصحاب فرعون بود و وقتی اسب‌سوارانِ فرعون به حضرت موسی رسیدند، از او سرپیچی کرد تا پدرش را نصیحت کند تا او را به حضرت موسی ملحق کند. پدرش رفت و او با پدرش ستیزه می‌کرد. تا این‌که به کنار دریا (رود نیل) رسیدند و هردو غرق شدند. خبر به حضرت موسی رسید. فرمود: او در رحمتِ خداوند است، اما عذاب وقتی نازل می‌شود نمی‌شود از کسی که در کنار گناه‌کار است، دفاع کرد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۸ ، ۰۰:۳۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ الْکِنْدِیِّ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ص إِذَا صَعِدَ الْمِنْبَرَ قَالَ: «یَنْبَغِی لِلْمُسْلِمِ أَنْ یَجْتَنِبَ مُوَاخَاةَ ثَلَاثَةٍ الْمَاجِنِ وَ الْأَحْمَقِ وَ الْکَذَّابِ فَأَمَّا الْمَاجِنُ فَیُزَیِّنُ لَکَ فِعْلَهُ وَ یُحِبُّ أَنْ تَکُونَ مِثْلَهُ وَ لَا یُعِینُکَ عَلَى أَمْرِ دِینِکَ وَ مَعَادِکَ وَ مُقَارَنَتُهُ جَفَاءٌ وَ قَسْوَةٌ وَ مَدْخَلُهُ وَ مَخْرَجُهُ عَلَیْکَ عَارٌ وَ أَمَّا الْأَحْمَقُ فَإِنَّهُ لَا یُشِیرُ عَلَیْکَ بِخَیْرٍ وَ لَا یُرْجَى لِصَرْفِ السُّوءِ عَنْکَ وَ لَوْ أَجْهَدَ نَفْسَهُ وَ رُبَّمَا أَرَادَ مَنْفَعَتَکَ فَضَرَّکَ فَمَوْتُهُ خَیْرٌ مِنْ حَیَاتِهِ وَ سُکُوتُهُ خَیْرٌ مِنْ نُطْقِهِ وَ بُعْدُهُ خَیْرٌ مِنْ قُرْبِهِ وَ أَمَّا الْکَذَّابُ فَإِنَّهُ لَا یَهْنِئُکَ مَعَهُ عَیْشٌ یَنْقُلُ حَدِیثَکَ وَ یَنْقُلُ إِلَیْکَ الْحَدِیثَ کُلَّمَا أَفْنَى أُحْدُوثَةً مَطَّهَا بِأُخْرَى حَتَّى إِنَّهُ یُحَدِّثُ بِالصِّدْقِ فَمَا یُصَدَّقُ وَ یُغْرِی بَیْنَ النَّاسِ بِالْعَدَاوَةِ فَیُنْبِتُ السَّخَائِمَ فِی الصُّدُورِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ انْظُرُوا لِأَنْفُسِکُمْ.»

 الکافی، ج۲، ص۳۷۶

 

از امام صادق نقل شده است که امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) هنگامی که از منبر بالا رفتند، چنین فرمودند:

«برای مسلمان شایسته است که از دوستی با سه گروه دوری نماید؛ لااُبالی[1]، احمق[2] و دروغ‌گو.

- اما لااُبالی؛ کارهایش را برای تو زیبا جلوه می‌دهد، دوست دارد تو هم مثل خودش باشی، تو را در امور دین و آخرتت یاری نمی‌کند، کنار او بودن موجب دوری و قساوت است و رفت‌وآمد با او مایه‌ی ننگت خواهد بود.

- اما احمق؛ تو را به کار خوبی راهنمایی نمی‌کند، امید نیست که بدی‌ای را از تو دور نماید، چه‌بسا سودت را بخواهد اما به تو ضرر رساند. پس مرگش بهتر از حیاتش است، سکوتش بهتر از سخن گفتنش و دوری از او بهتر از نزدیکی به او.

- اما دروغ‌گو؛ زندگی با او برایت گوارا نخواهد بود، سخنت را (برای دیگران) نقل می‌کند و سخن (دیگران) را برای تو نقل می‌کند و هرگاه از بافته‌ای فارغ شود به بافته‌ای دیگر می‌چسباند، اگر راست گوید تصدیق نمی‌شود، میان مردم دشمنی می‌اندازد و در سینه‌ها کینه می‌رویاند.
پس از خدا بترسید و مراقب خودتان باشید.»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــ

[1] در متن عربی حدیث، واژه «ماجن» به‌کار رفته است. «ماجن» یعنی پررو و بی‌باک، بی‌شرم‌وحیا، مسخره و کسی که شوخی‌های رکیک می‌کند.

[2] «حُمق» ضدِ «فهم» است و «احمق» کسی است که عقلش ضعیف و فهمش ناقص است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۸ ، ۲۰:۱۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ أَوْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ ع قَالَ: «قَالَ لِی عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ص: «یَا بُنَیَّ انْظُرْ خَمْسَةً فَلَا تُصَاحِبْهُمْ وَ لَا تُحَادِثْهُمْ وَ لَا تُرَافِقْهُمْ فِی طَرِیقٍ.» فَقُلْتُ: «یَا أَبَهْ مَنْ هُمْ؟» قَالَ: «إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَةَ الْکَذَّابِ فَإِنَّهُ بِمَنْزِلَةِ السَّرَابِ یُقَرِّبُ لَکَ الْبَعِیدَ وَ یُبَاعِدُ لَکَ الْقَرِیبَ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَةَ الْفَاسِقِ فَإِنَّهُ بَائِعُکَ بِأُکْلَةٍ أَوْ أَقَلَّ مِنْ ذَلِکَ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَةَ الْبَخِیلِ فَإِنَّهُ یَخْذُلُکَ فِی مَالِهِ أَحْوَجَ مَا تَکُونُ إِلَیْهِ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَةَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَنْفَعَکَ فَیَضُرُّکَ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَةَ الْقَاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإِنِّی وَجَدْتُهُ مَلْعُوناً فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی ثَلَاثَةِ مَوَاضِعَ...»»

 الکافی، ج۲، ص۳۷۶

 

از امام صادق از امام باقر نقل شده است:

«پدرم امام سجاد (علیهم‌السلام) به من فرمودند:

«پسرم! مراقب پنج گروه باش. با آنان نه هم‌نشین شو، نه هم‌سخن و نه هم‌سفر.»

امام باقر (علیه‌السلام) گویند: عرض کردم:

«پدر! آنان چه کسانی‌اند؟»

ایشان فرمودند:

«مبادا با «دروغ‌گو» هم‌نشینی کنی؛ چراکه او مانند سراب است. دور را برای تو نزدیک می‌نماید و نزدیک را دور.

مبادا با «فاسق»[1] هم‌نشینی کنی؛ چراکه او تو را به یک لقمه یا کمتر از آن می‌فروشد.

مبادا با «بخیل»[2] هم‌نشینی کنی؛ چراکه او تو را زمانی که به مالش نیازمند شوی، رها می‌کند.

مبادا با «احمق»[3] هم‌نشینی کنی؛ چراکه او می‌خواهد به تو سود رساند اما به تو ضرر می‌رساند.

مبادا با «قاطع رَحِم»[4] هم‌نشینی کنی؛ چراکه من سه جا در کتاب خداوند (عزّوجلّ) دیده‌ام که مورد لعن قرار گرفته است...»»[5]

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــ

[1] «فاسق» کسی است که از دایره دستورات الهی خارج شود، به‌نحوی که موجب فساد و ضرر (به دیگران) شود.

[2] «بخیل» کسی است که از پرداخت واجبات مالی‌اش دریغ می‌کند.

[3] «احمق» کسی است که عقلش ضعیف و فهمش ناقص است.

[4] «قاطع رحم» کسی است که ارتباطش را با خویشاوندانش قطع کرده است. (این ارتباط اعم است از رفت‌وآمد و کمک مالی)

[5] در ادامه حضرت این سه آیه را قرائت می‌فرمایند: آیه۲۳ سوره محمد، آیه۲۴ سوره رعد و آیه۲۷ سوره بقره.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۸ ، ۲۰:۱۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ شُعَیْبٍ الْعَقَرْقُوفِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بِها وَ یُسْتَهْزَأُ بِها» إِلَى آخِرِ الْآیَةِ. فَقَالَ: «إِنَّمَا عَنَى بِهَذَا إِذَا سَمِعْتُمُ الرَّجُلَ الَّذِی یَجْحَدُ الْحَقَّ وَ یُکَذِّبُ بِهِ وَ یَقَعُ فِی الْأَئِمَّةِ فَقُمْ مِنْ عِنْدِهِ وَ لَا تُقَاعِدْهُ کَائِناً مَنْ کَانَ.»

 الکافی، ج۲، ص۳۷۷

 

از شعیب‌بن‌یعقوب عَقَرقوفی نقل شده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) درباره (معنای) این آیه سؤال کردم:

«البته خدا [این فرمان را] در قرآن بر شما نازل کرده است که: چون باخبر شوید گروهى آیات خدا را مورد انکار و استهزا قرار مىدهند، با آنان ننشینید تا در سخنى دیگر درآیند، [اگر بنشینید] شما هم [در به دوش کشیدن بار گناه انکار و استهزا] مانند آنان خواهید بود؛ یقیناً خدا همه منافقان و کافران را در دوزخ جمع خواهد کرد.» [نساء:۱۴۰، ترجمه انصاریان]

حضرت فرمودند:

«مقصود خداوند از این آیه، این است که هرگاه شنیدید که مردی حق را انکار می‌کند، آن را تکذیب می‌نماید و از ائمه (علیهم‌السلام) بدگویی می‌کند، از نزدش برخیز و کنارش منشین، هرکه می‌خواهد باشد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۸ ، ۲۰:۰۴
ابوالفضل رهبر

 

...حَدَّثَنِی هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«إِذَا ابْتُلِیتَ بِأَهْلِ النَّصْبِ وَ مُجَالَسَتِهِمْ فَکُنْ کَأَنَّکَ عَلَى الرَّضْفِ حَتَّى تَقُومَ فَإِنَّ اللَّهَ یَمْقُتُهُمْ وَ یَلْعَنُهُمْ فَإِذَا رَأَیْتَهُمْ یَخُوضُونَ فِی ذِکْرِ إِمَامٍ مِنَ الْأَئِمَّةِ فَقُمْ فَإِنَّ سَخَطَ اللَّهِ یَنْزِلُ هُنَاکَ عَلَیْهِمْ.»

 الکافی، ج۲، ص۳۷۹

 

از هشام‌بن‌سالم از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرگاه گرفتار ناصبی‌ها[1] و همنشینی با آنان شدی، چنان باش که گویی روی سنگی داغ و آتشین هستی تا این‌که برخیزی؛[2] زیرا خداوند از آنان به‌شدت بدش می‌آید و لعنتشان می‌کند.

پس هرگاه دیدی که آنان وارد صحبت در مورد امامی از امامان (علیهم‌السلام) شدند، (از آن مجلس) برخیز؛ زیرا عذاب الهی همان‌جا بر آنان نازل خواهد شد.»[3]

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــ

[1] کسانی که دشمن سرسخت اهل‌بیت (علهیم‌السلام) هستند و به ایشان دشنام می‌دهند.

[2] یعنی خطر همنشینی با چنین افرادی مانند نشستن بر سنگی گداخته است و ضرورت برخواستن از کنار آنان، مانند ضرورت برخواستن از روی چنین سنگی است.

[3] مقصود از نزول عذاب الهی، لزوماً این نیست که بلایی نازل شود و جانشان را بگیرد، بلکه می‌تواند محرومیتی معنوی باشد که صدالبته بدتر از آسیب جانی خواهد بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۸ ، ۲۰:۰۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

«مَنْ قَعَدَ فِی مَجْلِسٍ یُسَبُّ فِیهِ إِمَامٌ مِنَ الْأَئِمَّةِ یَقْدِرُ عَلَى الِانْتِصَافِ فَلَمْ یَفْعَلْ أَلْبَسَهُ اللَّهُ الذُّلَّ فِی الدُّنْیَا وَ عَذَّبَهُ فِی الْآخِرَةِ وَ سَلَبَهُ صَالِحَ مَا مَنَّ بِهِ عَلَیْهِ مِنْ مَعْرِفَتِنَا.»

 الکافی، ج۲، ص۳۷۹

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرکس در مجلسی بنشیند که در آن به امامی از امامان دشنام داده شود و بتواند از حق دفاع کند ولی این کار را نکند، خداوند در دنیا لباس ذلت و خواری بر او می‌پوشاند، در آخرت عذابش می‌کند و آن معرفت سالمی که درباره ما اهل‌بیت به او ارزانی داشته بوده را از او می‌گیرد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۸ ، ۱۹:۵۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع‏:

«لَا عَلَیْکَ أَنْ تَصْحَبَ ذَا الْعَقْلِ وَ إِنْ لَمْ تَحْمَدْ کَرَمَهُ وَ لَکِنِ انْتَفِعْ بِعَقْلِهِ وَ احْتَرِسْ مِنْ سَیِّئِ أَخْلَاقِهِ وَ لَا تَدَعَنَّ صُحْبَةَ الْکَرِیمِ وَ إِنْ لَمْ تَنْتَفِعْ بِعَقْلِهِ- وَ لَکِنِ انْتَفِعْ بِکَرَمِهِ بِعَقْلِکَ وَ افْرِرْ کُلَّ الْفِرَارِ مِنَ اللَّئِیمِ الْأَحْمَقِ.»

 الکافی ، ج‏۲، ص۶۳۸

 

امام صادق از امیر مؤمنان (علیهماالسلام) نقل فرموده‌اند:

«به ضررت نیست؛ اگر با فردی عاقل هم‌نشین شوی. اگر بزرگ‌منشی‌اش را نمی‌پسندی، از عقلش بهره ببر و (در عین حال) مراقب اخلاق بدش باش (تا از او تأثیر نپذیری).

هم‌نشینی با فرد بزرگ‌منش را از دست نده. اگر از عقلش بهره نمی‌بری، با عقل خودت، از بزرگ‌منشی‌اش بهره‌مند شو.

هرچه می‌توانی از فرد پست و نادان فرار کن.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۶ ، ۰۲:۵۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ:

«الْمُرُوَّةُ مُرُوَّتَانِ مُرُوَّةُ الْحَضَرِ وَ مُرُوَّةُ السَّفَرِ فَأَمَّا مُرُوَّةُ الْحَضَرِ فَتِلَاوَةُ الْقُرْآنِ وَ حُضُورُ الْمَسَاجِدِ وَ صُحْبَةُ أَهْلِ الْخَیْرِ وَ النَّظَرُ فِی الْفِقْهِ وَ أَمَّا مُرُوَّةُ السَّفَرِ فَبَذْلُ الزَّادِ وَ الْمِزَاحُ فِی غَیْرِ مَا یُسْخِطُ اللَّهَ وَ قِلَّةُ الْخِلَافِ عَلَى مَنْ تَصْحَبُهُ وَ تَرْکُ الرِّوَایَةِ عَلَیْهِمْ إِذَا أَنْتَ فَارَقْتَهُم‏.»

 الأمالی (للمفید)، ص۴۴ ؛ تحف العقول، ص۳۷۴

 

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«مردانگی، دو گونه است؛ مردانگی در حَضَر[1] و مردانگی در سفر.

مردانگی در حضر، عبارت است از:

- تلاوت قرآن،
- حضور در مساجد،
- هم‌نشینی با نیکوکاران،
- و تأمّل در فقه.[2]

و اما مردانگی در سفر:

- بخشیدن از ره‌توشه،[3]
- شوخی کردن در مورد چیزهایی که موجب نارضایتی خداوند نشود،
- کم مخالفت کردن با هم‌راهان،
- تعریف نکردن عیب‌هایشان برای دیگران، وقتی از آن‌ها جدا شدی.»

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــ

[1] حضَر: حضور در وطن خویش

[2] فقه: فهم حاصل از تأمل و تفکر (در دین)

[3] یعنی خوراکی‌ها و وسایلی که برای سفر برده‌ایم را با هم‌سفرانمان شریک شویم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۶ ، ۲۰:۵۲
ابوالفضل رهبر

 

از امام رضا، علیه‌السلام، نقل شده‌است که فرمودند:

 

«اصْحَبِ السُّلْطَانَ بِالْحَذَرِ،

وَ الصَّدِیقَ بِالتَّوَاضُعِ،

وَ الْعَدُوَّ بِالتَّحَرُّزِ،

وَ الْعَامَّةَ بِالْبِشْرِ.»[۱]

 

«با سلطان، با «حَذَر» (احتیاط) هم‌نشینی کن،

و با دوست، با «تواضع»،

و با دشمن، با «احتراز» (تحفّظ)،

و با مردم، با «خوش‌رویی».»

 

 

در ادامه، در مورد هر یک از این فرازها، توضیحاتی ارائه می‌گردد،[۲] اما پیش از آن، دو نکته کلی:

۱- «مصاحبت»، به معنای ملازمت، هم‌راهی، هم‌نشینی، هم‌صحبتی و... است.

۲- امام در این حدیث، به «مصاحبت» با این چهار گروه «اَمر» فرموده‌اند. بنابراین، لازم است که در صورت فراهم بودن شرایط، و نبود مفسده‌ای بزرگتر، با تیپ‌های مختلف، مصاحبت داشت؛ با سلطان، دوست، دشمن و با توده‌ی مردم. این صحیح نیست که انسان، دایره ارتباطاتش را به قشر خاصی محدود نماید و با سایرین کاری نداشته باشد، بلکه با ملاحظات و قیود خاصی، مصاحبت با تیپ‌های مختلف لازم است.

 

 

چگونگی هم‌نشینی با سلطان؛

 

«اصْحَبِ السُّلْطَانَ بِالْحَذَرِ»

«با سلطان، با «حذر» (احتیاط) هم‌نشینی کن»

 

- سلطان: کسی است که با قهر و غلبه بر مجموعه‌ی تحت اختیارش تسلط دارد.

- حَذَر: احتراز از چیز ترسناک، احتیاط، هوش‌یاری، حالت آمادگی برای دفع ضرری که در کمین است.

(فرض کنید قرار است در یک اتاق تاریک که پر از شیشه خرده است، قدم بگذارید. چطور با احتیاط گام برمی‌دارید؛ ابتدا مطمئن می‌شوید که زیر پایتان شیشه نیست، بعد گام بعدی را بر می‌دارید؟

یا فرض کنید هنگام جنگ، نگهبانِ شب هستید. چطور هوش‌یاری خود را حفظ می‌کنید و هر لحظه آماده عکس‌العمل در مقابل خطر احتمالی هستید؟

به این حالت «حَذَر» گفته می‌شود.)

 

در مصاحبت با سلطان باید چنین حالتی داشت.

آقابالاسری که او تعیین تکلیف می‌کند، اما حاضر شده ما را به مصاحبت بپذیرد، نه باید از آن طرف بام افتاد و دوری کرد و روابط را تیره نمود، و نه باید از این طرف بام افتاد و خودمانی شد و رو بازی کرد.

چرا که سلطان می‌خواهد تسلطش را همچنان حفظ کند و اگر کوچک‌ترین خطری احساس کند، به ما آسیب می‌رساند.

 

 

چگونگی هم‌نشینی با دوست؛

  

«[اصْحَبِ] الصَّدِیقَ بِالتَّوَاضُعِ»

«با دوست، با «تواضع» هم‌نشینی کن»

 

- صدیق: دوست نزدیک، کسی که با انسان رو راست است، اهل دروغ و دو رویی و دو رنگی نیست. (البته این حالت دو طرفه است. کسانی صدیقِ یکدیگرند که هر دو نسبت به هم چنین باشند.)

- تواضع: خواری، فروتنی، پایین آوردن.

 

نسبت به دوستان نزدیک باید تواضع داشت. نه این‌که فخر فروخت و افاده داشت و از سوابق درخشان و مدارک و اموال و امکانات خود گفت.

چرا که...

اولاً بقاءِ دوستی، وابسته به تواضع است و چه بسیار دوستی‌هایی که با تکبّرها از بین رفته‌اند.

و ثانیاً تواضع موجب دفع حساسیت‌ها، جلوگیری از حسادت‌ها، و در نتیجه؛ حفظ انسان از آسیب‌دیدگی‌ها می‌شود.

 

اما این «تواضع» باید واقعی باشد، نه ساختگی.

برای این منظور، وقتی خود را نسبت به دوست‌مان برتر می‌یابیم، به این نکات نیز توجه داشته باشیم که:

- شاید امکاناتِ او، کمتر از امکاناتِ من بوده و او به‌نسبت داشته‌هایش، در این زمینه رشد بهتری داشته. امکاناتی مانند هوش و ذکاوت، مال و سرمایه، موقعیت خانوادگی و اجتماعی، خُلقیات و ویژگی هایی که به ارث می‌رسند، و...

- شاید او در زمینه‌های دیگری برتر باشد؛ زمینه‌هایی که من از آن ناآگاهم.

- من گناهانی مرتکب شده‌ام که او انجام نداده. (هرکس به کردار خود به‌خوبی آگاه است.)

- شاید او باتقواتر باشد و نزد خداوند جای‌گاه بهتری داشته باشد.

 

 

چگونگی هم‌نشینی با دشمن؛

 

«[اصْحَبِ] الْعَدُوَّ بِالتَّحَرُّزِ»

«با دشمن، با «احتراز» (تحفّظ) هم‌نشینی کن»

 

- عدو: دشمن، کسی که اهل تجاوز و تعدّی به حقوق یا اموال انسان است، کسی که نسبت به انسان کینه دارد.

- تحرّز: تحفُّظ، پنهان‌کاری، پرهیز، خودداری، چیزی را محکم و پنهان نگاه‌داشتن.

(حِرز: جایگاهی امن، محفوظ از دید دیگران و مصون از سرقت؛ مانند گاوصندوق، کمدِ قفل دار، جیبِ داخل لباس)

 

مصاحبت با دشمن نیز، اگر منفعتش بیش از ضررش باشد، لازم است،

چرا که فوائدی دارد؛ در این مصاحبت می‌توان

- دشمن را شناسائی کرد،

- به نقشه‌ها و نقاط ضعف و قوتش پی برد،

- شاید بتوان نقشه‌هایش را خنثی کرد، یا از کینه و دشمنی‌اش کاست،

- بلکه ممکن است او را از دشمنی منصرف کرد و با خود همراه نمود.

 

البته نباید فراموش کرد که او دشمن است و اهل کینه و تجاوز است. لذا همان طور که امام امر فرمودند، این مصاحبت باید همراه با تحرُّز باشد. باید سعی کنیم که خود را در حِرز قرار دهیم، نه آن که شل شویم و رو بازی کنیم، بلکه پنهان کاری نماییم تا دشمن به نقشه‌ها و نقاط ضعف و قوت‌مان پی نبرد و غافل‌گیرمان نسازد.

 

نکته: فرق است میان «سلطان» و «دشمن»؛

سلطان، لزوماً دشمن نیست. او می‌خواهد سلطه‌اش را حفظ کند و تا وقتی خیالش از این بابت راحت باشد، آسیبی نخواهد رساند. (مگر این‌که این سلطان به دشمنی با ما برخواسته باشد.)

دشمن، هرچند هم رده‌ی ما باشد و تسلطی نداشته باشد، اما از روی کینه و دشمنی، می‌خواهد در اولین فرصت حمله‌ای کند و صدمه‌ای بزند.

 

 

چگونگی هم‌نشینی با مردم؛

 

«[اصْحَبِ] الْعَامَّةَ بِالْبِشْرِ»

«با مردم، با «خوش‌رویی» هم‌نشینی کن.»

 

- عامة: عموم مردم، توده‌ی مردم.

- بِشر: خوش‌رویی، گشاده‌رویی، بشاشت.

 

با مردم نیز باید با روی خوش هم‌نشین شد. مصاحبت و هم‌نشینی، غیر از برخوردِ عادی و گذراست. لازم است که با عموم مردم هم‌نشین شد،

چرا که هم‌نشینی با روی خوش؛

- محبت‌ها را جلب می‌کند،[۳]

- کینه‌ها را از میان برمی‌دارد،[۴]

- دوستان‌مان را زیاد می‌کند،

- و ارتباطات‌مان را گسترده می‌نماید.

به این ترتیب، هم فعالیت‌هامان در جامعه سهل‌تر می‌شود، و هم زمینه‌ای برای تأثیرگذاریِ مثبت بر دیگران و تربیت آنان فراهم می‌شود.

 

 

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] نزهة‌الناظروتنبیه‌الخاطر،ص۱۳۳/ العددالقویة‌لدفع‌المخاوف‌الیومیة،ص۲۹۹/ الدرة‌الباهرة‌من‌الأصداف‌الطاهرة،ص۳۸

[۲] توضیحاتی که پیرامون این حدیث ذکر می‌شود، برگرفته از بیانات استاد حجت‌الاسلام امیر غنوی می‌باشد.

[۳] قال علی (علیه‌السلام): «سَبَبُ المَحَبَّةِ البِشرُ.» ؛ «خوش‌رویی، سببِ محبت است.» (غررالحکم،ج۴،ص۱۲۶)

[۴] قال رسول الله (صلّی الله علیه و آله)‏: «حُسْنُ‏ الْبِشْرِ یَذْهَبُ بِالسَّخِیمَةِ.» ؛ «خوش‌رویی، کینه را از بین می‌برد.» (الکافی،ج‏۲،ص۱۰۴)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۴ ، ۱۹:۵۶
ابوالفضل رهبر