دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۷۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گناه» ثبت شده است

 

و قَالَ الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ:

«لَا تَکُونَنَّ أَوَّلَ مُشِیرٍ، وَ إِیَّاکَ وَ الرَّأْیَ الْفَطِیرَ، وَ تَجَنَّبْ ارْتِجَالَ الْکَلَامِ، وَ لَا تُشِرْ عَلَى مُسْتَبِدٍّ بِرَأْیِهِ، وَ لَا عَلَى وَغْدٍ، وَ لَا عَلَى مُتَلَوِّنٍ، وَ لَا عَلَى لَجُوجٍ. وَ خَفِ اللَّهَ فِی مَوَاقِعِ هَوَى الْمُسْتَشِیرِ، فَإِنَّمَا الْتِمَاسُ مُوَافَقَتِهِ لُؤْمٌ، وَ سُوءُ الِاسْتِمَاعِ مِنْهُ جِنَایَةٌ.»

 نزهةالناظروتنبیه‌الخاطر، ص۱۱۳

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرگز اولین مشورت‌دهنده نباش!

بپرهیز از این‌که نظر خام و ناپخته‌ای دهی!

بپرهیز از این‌که بدون فکر و ناسنجیده سخن گویی!

به کسی که خودرأی است و کسی که بی‌ارزش و بی‌ادب است و کسی که دم‌دمی‌مزاج و چندرنگ است و کسی که لج‌باز است، مشورت نده!

هنگامی که هوا و هوسِ مشورت‌گیرنده به سمتی گرایش دارد، از خدا بترس!

چراکه اگر بخواهی با او موافقت کنی، سزاوار سرزنش خواهی بود و اگر خوب به سخنانش گوش ندهی، جنایب[*] است.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] جنایت؛ گناهی است که مستوجب عقوبت و مجازات است. در بعضی منابع نیز «خیانت» ذکر شده است. (ر.ک: الدرةالباهرةمن‌الأصداف‌الطاهرة، ص۳۱)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۰۳ ، ۱۱:۲۶
ابوالفضل رهبر

 

در توراتِ تحریف‌شده، تهمتِ دروغینِ زشتی به حضرت داود (علیه‌السلام) نسبت داده شده است؛

چنین ادعا شده که ایشان به زنی علاقه‌مند شد، - نعوذ بالله - با او زنا کرد و آن زن حامله شد. بعد هم برای سرپوش گذاشتن روی ماجرا، شوهرش (اوریای حِتی) را به مهلکه‌ای فرستاد تا کشته شود و آن زن را به ازدواج خود در آورد!

اما اهل‌بیت (علیهم‌السلام) این اتهام شرم‌آور به این نبیِ الهی را ناروا دانسته‌اند و به‌شدت آن را تکذیب کرده‌اند.

 

حتی از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«لاَ أُوتَى بِرَجُلٍ یَزْعُمُ أَنَّ دَاوُدَ تَزَوَّجَ بِامْرَأَةِ أُورِیَا إِلاَّ جَلَدْتُهُ حَدّاً لِلنُّبُوَّةِ وَ حَدّاً لِلْإِسْلاَمِ.»

 مجمع‌البیان، ج۸، ص۴۷۳

«هر مردی که گمان کند داود (علیه‌السلام) با همسرِ اوریا ازدواج کرده، اگر نزد من آورده شود، او را (صد و شصت ضربه) شلاق خواهم زد؛ یک حدّ (هشتاد ضربه) برای (اهانت به مقام) نبوت و یک حدّ (هشتاد ضربه) برای (اتهام زنا به یک اهلِ) اسلام.»

 

 

 

همچنین نقل شده است در مناظره‌ای که توسط مأمون (لعنه‌الله) برای امام رضا (علیه‌السلام) ترتیب داده شده بود، پس از آن‌که حضرت به شبهات قرآنیِ شخصی (به‌نام علی بن محمد بن جَهم) پیرامون معصیت انبیاء (علیهم‌السلام) پاسخ دادند و از عصمت آن‌ها دفاع کردند، آن شخص این نسبت را به حضرت داود (علیه‌السلام) داد که ایشان در حال نماز پرنده‌ای زیبا را دید و نمازش را شکست و دنبال آن رفت و به‌طور اتفاقی زنی برهنه را در خانه‌اش دید و عاشق او شد و شوهرش که به جنگ رفته بود را پیشاپیش سپاه فرستاد تا کشته شود و بتواند با آن زن ازدواج کند.

حضرت وقتی این یاوه‌ها را شنیدند، چنین عکس‌العمل نشان دادند:

 

امام رضا (علیه‌السلام) با دست بر پیشانی‌شان زدند و فرمودند:

««إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَیْهِ رٰاجِعُونَ» به‌راستی که شما به پیامبری از پیامبران خدا نسبت دادید که او برای دنبال کردن یک پرنده، نمازش را سبک شمرد، بعد به کاری زشت روی آورد و بعد هم دست به قتل زد!»

…آن شخص عرض کرد:

ای پسر رسول خدا! پس داستان او با اوریا چه بود؟

حضرت فرمودند:

«إِنَّ اَلْمَرْأَةَ فِی أَیَّامِ دَاوُدَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ کَانَتْ إِذَا مَاتَ بَعْلُهَا أَوْ قُتِلَ لاَ تَتَزَوَّجُ بَعْدَهُ أَبَداً وَ أَوَّلُ مَنْ أَبَاحَ اَللَّهُ لَهُ أَنْ یَتَزَوَّجَ بِامْرَأَةٍ قُتِلَ بَعْلُهَا کَانَ دَاوُدُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَتَزَوَّجَ بِامْرَأَةِ أُورِیَا لَمَّا قُتِلَ وَ اِنْقَضَتْ عِدَّتُهَا مِنْهُ فَذَلِکَ اَلَّذِی شَقَّ عَلَى اَلنَّاسِ مِنْ قِبَلِ أُورِیَا…»

 عیون‌أخبارالرضا، ج۱، ص۱۹۱

 

«زن، در زمان حضرت داود (علیه‌السلام) وقتی شوهرش می‌مرد یا کشته می‌شد، بعد از او، تا ابد ازدواج نمی‌کرد.

اولین کسی که خداوند برایش مباح کرد که با زنی که شوهرش کشته شده ازدواج کند، حضرت داود (علیه‌السلام) بود.

پس وقتی اوریا کشته شد، وقتی دوران عِدّه‌ی همسرش تمام شد، حضرت داود با او ازدواج کرد. [تحملِ] این کار تا قبل از اوریا، برای مردم، بسیار دشوار بود.»

 

امام رضا (علیه‌السلام) در ادامه به ماجرای ازدواج رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) با «زینب بنت جحش» اشاره می‌کنند که این ازدواج نیز به دستور خداوند و برای از بین بردن یک سنت جاهلی انجام شده بود.

توضیح آن‌که پیامبر، کودکی به‌نام «زید بن حارثه» که آزاده‌شده‌ی خودشان بود را به‌عنوان فرزندخوانده پذیرفتند و در خانه خود بزرگ کردند. وقتی زید بزرگ شد، پیامبر زینب (دختر جحش) را برای زید خواستگاری کرد. زید با زینب ازدواج کرد، اما پس از مدتی او را طلاق داد.

در فرهنگ جاهلیت ازدواج با همسرِ فرزندخوانده (مانند ازدواج با همسرِ فرزند) تا ابد حرام بود و خداوند برای برداشتن این فرهنگ، به پیامبر فرمان داد با زینب ازدواج کند. پیامبر برای جلوگیری از طعنه‌ی منافقان قصد پنهان نگه داشتنِ این ماجرا را داشتند، اما فرمان رسید که این ازدواج باید اعلان گردد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۰۲ ، ۰۸:۵۰
ابوالفضل رهبر

 

گاهی ما فرزندان یا متربیان خود را به خاطر کاری تنبیه می‌کنیم، درحالی‌که آن‌ها در واقع مستحق تنبیه نیستند.

به فرموده رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) خداوند از نُه کارِ بدی که از مسلمانان سر زده باشد، می‌گذرد و آن‌ها را به‌خاطرشان مجازات نخواهد کرد.

بنابراین سزاوار است ما نیز در چنین مواردی گذشت کنیم.

 

 

 

...عَنْ حَرِیزِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«رُفِعَ‏ عَنْ‏ أُمَّتِی‏ تِسْعَةٌ الْخَطَأُ وَ النِّسْیَانُ وَ مَا أُکْرِهُوا عَلَیْهِ وَ مَا لَا یُطِیقُونَ وَ مَا لَا یَعْلَمُونَ وَ مَا اضْطُرُّوا إِلَیْهِ وَ الْحَسَدُ وَ الطِّیَرَةُ وَ التَّفَکُّرُ فِی الْوَسْوَسَةِ فِی الْخَلْقِ مَا لَمْ یَنْطِقْ بِشَفَةٍ.»

 التوحید(للصدوق)، ص۳۵۳

 

از امام صادق از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«نُه چیز [مجازاتشان] از امت من برداشته شده است:

(۱) اشتباه،

(۲) فراموشی،

(۳) کاری که از روی اکراه (به‌زور) انجام شود،

(۴) [ترکِ] کاری که شخص توان انجامش را ندارد،

(۵) [ترکِ] کاری که شخص از آن آگاه نیست،

(۶) کاری که اضطراری است،

(۷) حسادت،

(۸) فال بد زدن

(۹) و تفکر وسوسه‌آمیز در خلقت

[این سه مورد اخیر] به‌شرطی [مجازات ندارد] که [در دل باقی بماند و] بر لب جاری نگردد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۰۲ ، ۱۲:۴۶
ابوالفضل رهبر

 

حفظ احترام و شخصیت متربی، از واجبات کار یک مربی است. یکی از عوامل شکستن حرمت متربی، این است که کار زشت یا اشتباهش نزد دیگران آشکار شود.

به‌همین‌خاطر است که مربی باید تا جایی که ممکن است، از «اصل تغافل» استفاده کند تا پرده حرمت میان او و متربی‌اش دریده نشود.

وای به حال مربی‌ای که نه‌تنها خود را به ندانستن و نفهمیدن نزند، بلکه کار زشت یا اشتباه متربی‌اش را بر سر دست گیرد و برای دیگران هم بیان نماید.

این‌جاست که گویا جای متهم و شاکی عوض می‌شود؛ متهم تبرئه می‌گردد و شاکی مجرم می‌شود...

 

 

 

…عَنِ اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ:

«مَنِ‏ اطَّلَعَ‏ مِنْ‏ مُؤْمِنٍ‏ عَلَى ذَنْبٍ أَوْ سَیِّئَةٍ فَأَفْشَى ذَلِکَ عَلَیْهِ وَ لَمْ یَکْتُمْهَا وَ لَمْ یَسْتَغْفِرِ اللَّهَ لَهُ کَانَ عِنْدَ اللَّهِ کَعَامِلِهَا وَ عَلَیْهِ وِزْرُ ذَلِکَ الَّذِی أَفْشَاهُ عَلَیْهِ وَ کَانَ مَغْفُوراً لِعَامِلِهَا وَ کَانَ عِقَابُهُ مَا أَفْشَى عَلَیْهِ فِی الدُّنْیَا مَسْتُورٌ عَلَیْهِ فِی الْآخِرَةِ ثُمَّ یَجِدُ اللَّهَ أَکْرَمَ مِنْ أَنْ یُثَنِّیَ عَلَیْهِ عِقَاباً فِی الْآخِرَةِ.»

 الإختصاص، ص۳۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرکس به گناه یا کار بد مؤمنی آگاه شود و آن را برملا سازد، پنهانش ننماید و برای آن شخص از خداوند طلب آمرزش نکند، نزد خداوند مانند همان‌کسی است که آن کار را انجام داده است و گناه همان‌کاری که برملا ساخته است، بر گردنش خواهد بود.

کسی که آن کار را انجام داده، آمرزیده می‌شود و مجازاتش این است که کارش در دنیا برملا شده. کار او در آخرت پنهان خواهد شد و خداوند را بزرگوارتر از این خواهد یافت که مجدداً در آخرت مجازاتش نماید.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۰۲ ، ۰۸:۴۹
ابوالفضل رهبر

 

منْ خُطْبَةٍ لَأَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی وَ اللَّهِ مَا أَحُثُّکُمْ‏ عَلَى‏ طَاعَةٍ إِلَّا وَ أَسْبِقُکُمْ إِلَیْهَا وَ لَا أَنْهَاکُمْ عَنْ مَعْصِیَةٍ إِلَّا وَ أَتَنَاهَى قَبْلَکُمْ عَنْهَا.»

 نهج‌البلاغة، ص۲۵۰

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است که در خطبه‌ای فرمودند:

«ای مردم! من - به خدا قسم - شما را به طاعتی تشویق نمی‌کنم مگرآن‌که در انجام آن از شما پیشی گرفته باشم و از گناهی باز نمی‌دارم مگرآن‌که پیش از شما، آن را ترک کرده باشم.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۰۲ ، ۱۲:۰۹
ابوالفضل رهبر

 

روِّینَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ:

«أَتَى رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ هَلْ أَسْتَأْذِنُ عَلَى أُمِّی إِذَا أَرَدْتُ‏ الدُّخُولَ‏ عَلَیْهَا؟ قَالَ: «نَعَمْ أَ یَسُرُّکَ أَنْ تَرَاهَا عُرْیَانَةً؟» قَالَ: لَا. قَالَ: «فَاسْتَأْذِنْ عَلَیْهَا إِذاً.» قَالَ: فَأُخْتِی یَا رَسُولَ اللَّهِ تَکْشِفُ شَعْرَهَا بَیْنَ یَدَیَّ؟ قَالَ: «لَا.» قَالَ: لِمَ؟ قَالَ: «أَخَافُ عَلَیْکَ إِذَا أَبْدَتْ شَیْئاً مِنْ مَحَاسِنِهَا إِلَیْکَ أَنْ یَسْتَفِزَّکَ الشَّیْطَانُ.»»

 دعائم‌الإسلام، ج‏۲، ص۲۰۲

 

از امام صادق، از پدرشان، از پدرانشان، از امیرالمؤمنین (علیهم‌السلام) نقل شده است:

«مردی نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمد و عرض کرد:

ای رسول خدا! آیا هرگاه که می‌خواهم نزد مادرم بروم، باید هنگام ورود از او اجازه بخواهم؟

حضرت فرمودند:

«بله. مگر دوست داری که او را برهنه ببینی؟»

عرض کرد:

خیر

حضرت فرمودند:

«پس اگر چنین است، از او اجازه بگیر.»

آن مرد عرض کرد:

ای رسول خدا! آیا (اشکال ندارد) خواهرم مویش را جلوی من آشکار کند؟

حضرت فرمودند:

«خیر!»

عرض کرد:

چرا؟!

فرمودند:

«برای تو نگرانم؛ که هرگاه مقداری از زیبایی‌هایش بر تو آشکار شود، شیطان تو را متزلزل سازد.»»[*]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] از آن‌جا که بر اساس روایات دیگر، نگاه کردن به موی محارم جایز است، گویا رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) این سخن را به فراخور حالات روحی مخاطب خود بیان نموده‌اند؛ چنان‌که پیامبر نیز می‌فرمایند: «من "برای تو" نگرانم که...»

شاید بتوان چنین جمع‌بندی کرد که آشکار کردن و دیدن موها و بخش‌های متعارف بدن محارم جایز است، اما اگر ترس این باشد که انسان با دیدن زیبایی‌های آنان دچار گناه شود، آشکار کردن و نیز دیدنِ همین مقدار نیز جایز نخواهد بود.

بنابراین خانواده‌ها باید در انتخاب نوع پوشش خود در خانه، شرایط روحی اعضای دیگر خانواده را نیز در نظر داشته باشند تا برای وسوسه‌های شیطانی زمینه‌ای فراهم نگردد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۰۲ ، ۰۷:۵۷
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«مِنْ فِقْهِ الضَّیْفِ أَنْ لَا یَصُومَ تَطَوُّعاً إِلَّا بِإِذْنِ صَاحِبِهِ وَ مِنْ طَاعَةِ الْمَرْأَةِ لِزَوْجِهَا أَنْ لَا تَصُومَ تَطَوُّعاً إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ أَمْرِهِ وَ مِنْ صَلَاحِ الْعَبْدِ وَ طَاعَتِهِ وَ نُصْحِهِ لِمَوْلَاهُ أَنْ لَا یَصُومَ تَطَوُّعاً إِلَّا بِإِذْنِ مَوْلَاهُ وَ أَمْرِهِ وَ مِنْ بِرِّ الْوَلَدِ أَنْ لَا یَصُومَ تَطَوُّعاً إِلَّا بِإِذْنِ أَبَوَیْهِ وَ أَمْرِهِمَا وَ إِلَّا کَانَ الضَّیْفُ جَاهِلًا وَ کَانَتِ الْمَرْأَةُ عَاصِیَةً وَ کَانَ الْعَبْدُ فَاسِقاً عَاصِیاً وَ کَانَ الْوَلَدُ عَاقّاً.»

 الکافی، ج‏۴، ص۱۵۱

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«از مصادیق «فهمیده بودنِ مهمان» این است که روزه‌ی مستحبی نگیرد، مگر با اجازه‌ی میزبانش،

از مصادیق «اطاعت زن از شوهرش» این است که روزه‌ی مستحبی نگیرد، مگر با اجازه شوهرش و امر او،

از مصادیق «درست‌کاریِ بنده (غلام یا کنیز) و اطاعات و خیرخواهیِ او نسبت به مولایش» این است که روزه‌ی مستحبی نگیرد، مگر با اجازه‌ی مولایش و امر او

و از مصادیق «نیکی فرزند [به والدینش]» این است که روزه‌ی مستحبی نگیرد، مگر با اجازه‌ی پدر و مادرش و امر آن‌ها[*]

اگر چنین نکنند؛

آن مهمان، جاهل است،

آن زن، عاصی (سرکش) است،

آن بنده، فاسق و عاصی است

و آن فرزند، عاق (نافرمان) است.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] مرحوم شیخ صدوق در علل‌الشرائع این حدیث را نقل کرده، با این تفاوت که در مورد فرزند، به‌جز روزه، حج و نماز مستحبی را نیز ذکر کرده است؛

«…وَ مِنْ بِرِّ الْوَلَدِ أَنْ لَا یَصُومَ تَطَوُّعاً وَ لَا یَحُجَّ تَطَوُّعاً وَ لَا یُصَلِّیَ تَطَوُّعاً إِلَّا بِإِذْنِ أَبَوَیْهِ وَ أَمْرِهِمَا…» [علل‌الشرائع، ج۲، ص۳۸۵]

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۰۲ ، ۱۴:۱۵
ابوالفضل رهبر

 

در مطالب پیشین به برخی توصیه‌ها در مورد زمان نزدیکی و عواقب رعایت نکردن این توصیه‌ها ذکر شد.

از آن‌جا که توصیه‌های بسیاری پیرامون این مسأله بیان شده است، در این مطلب - بدون ذکر متن احادیث - به‌اختصار به بعضی از آن‌ها اشاره می‌شود.

 

 

 

تذکر بسیار مهم:

آن‌چه ذکر می‌شود به این معنا نیست که عواقب همبستری در شرایط مذکور، حتمی و قطعی‌اند؛ چراکه در بسیاری از این دستورات، فرموده‌اند: «اگر چنین کرد و فرزندش چنان شد، کسی جز خودش را سرزنش نکند.» یا «اگر چنین کرد، ایمن نیست از این‌که فرزندش چنان نشود.» یا «اگر چنین کرد، إن‌شاءالله چنان می‌شود.» یا...

بنابراین با عمل کردن به این دستورات، زمینه و امکان ابتلاء به مشکلات مذکور کم می‌شود و با عمل نکردن به آن‌ها، زمینه آن مشکلات فراهم خواهد شد.

همچنین صحیح نیست اگر کسی را دیدیم که به یکی از این مشکلات دچار است، گمان کنیم حتماً والدینش این دستورات را عمل نکرده‌اند؛ چراکه این مشکلات ممکن است به سبب دیگری رخ داده باشند.

 

 

 

الف: زمان‌ها و حالت‌های نهی‌شده برای همبستری:

(۱) در ایام حیض زن؛

«بغض فرزند نسبت به اهل‌بیت، زشت شدن فرزند، ابتلاء فرزند به جذام و پیسی» (من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۱، ص۹۶)

 

(۲) در حالت جنابت مرد؛

«دیوانه شدن فرزند» (من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۴۰۴)

 

(۳) در اول، وسط و آخر ماه (قمری)؛

«دیوانگی، جذام و معلولیت (جسمی یا ذهنی) فرزند» (من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۵۵۲)، «شریک شدنِ شیطان در آن فرزند» (خصال، ج۲، ص۶۳۷)

 

(۴) بعد از ظهر؛

«چپ شدن چشم فرزند» (من‌لایحضره‌الفقیه، ج۳، ص۵۵۲)

 

(۵) صحبت کردن هنگام نزدیکی؛

«لال شدن فرزند» (همان)

 

(۶) نگاه کردن به شرمگاه زن هنگام نزدیکی؛

«کور شدن فرزند» (همان)

 

(۷) نزدیکی کردن با همسر خود، با شهوتِ همسرِ دیگری؛

«زن‌صفت شدنِ فرزند پسر و معلولیت (جسمی یا ذهنیِ) فرزند دختر» (همان)

 

(۸) خواندن قرآن هنگام نزدیکی؛

«عذاب شدن والدین» (همان)

 

(۹) این‌که مرد و زن خود را با دستمالی مشترک تمیز کنند؛

«ایجاد دشمنی میان زن و مرد و منجر شدنِ این اختلافات به طلاق» (همان)

 

(۱۰) در حالت ایستاده؛

«فرزند، بسیار ادرار می‌کند.» (همان)

 

(۱۱) در شب عید قربان؛

«چهارانگشتی یا شش‌انگشتی شدن فرزند» (همان)

 

(۱۲) در زیر درخت میوه؛

«فرزند، قاتلی خشن یا شناخته‌شده می‌شود.» (همان، ص۵۵۳)

 

(۱۳) در زیر آفتاب (مگر با روانداز)؛

«فقیر و بدبخت شدن فرزند تا آخر عمر» (همان)

 

(۱۴) مابین اذان و اقامه؛

«حریص شدن فرزند به خون‌ریزی» (همان)

 

(۱۵) بدون وضو؛

«کوردل شدن و بخیل شدن فرزند» (همان)

 

(۱۶) در نیمه شعبان؛

«شوم شدن فرزند و زشت شدن صورتش» (همان)

 

(۱۷) در دو روز آخر ماه شعبان؛

«باج‌گیر شدن فرزند یا همکاری‌اش با ستمگران» (همان)

 

(۱۸) بر روی پشت‌بام؛

«فرزند، منافق و ریاکار و بدعت‌گر می‌شود.» (همان)

 

(۱۹) در شبِ حرکت برای مسافرت؛

«فرزند، مالش را در راه باطل صرف می‌کند.» (همان)

 

(۲۰) در طول سفری که سه شبانه‌روز راه است؛

«همکاری فرزند با کسانی که به والدینش ظلم می‌کنند» (همان)

 

(۲۱) در اولین ساعت شب؛

«فرزند، ساحری می‌شود که دنیا را بر آخرت ترجیح می‌دهد.» (همان، ص۵۵۴)

 

 

 

ب: زمان‌های توصیه‌شده برای همبستری:

(۱) شب دوشنبه؛

«فرزند، حافظ کتاب خدا می‌شود و به آن‌چه خدا نصیبش کند، راضی می‌گردد.» (همان، ص۵۵۳)

 

(۲) شب سه‌شنبه؛

«شهادت روزی فرزند می‌شود، با مشرکان عذاب نمی‌شود، دهانش خوشبو می‌شود، دل‌رحم و بخشنده می‌گردد و زبانش از غیبت و دروغ و بهتان پاک خواهد بود.» (همان)

 

(۳) شب پنج‌شنبه؛

«حاکم شدن یا عالم شدنِ فرزند» (همان)

 

(۴) روز پنج‌شنبه، زمانی که خورشید از میان آسمان پایین می‌آید؛

«شیطان تا پیری به فرزند نزدیک نمی‌شود و سلامت در دین و دنیا روزی‌اش می‌شود.» (همان)

 

(۵) شب جمعه؛

«فرزند، خطیبی خوش‌سخن و بلیغ می‌شود.» (همان، ص۵۵۴)

 

(۶) روز جمعه، بعد از (وقت نمازِ) عصر؛

«معروف، مشهور و عالم شدنِ فرزند» (همان)

 

(۷) جمعه‌شب، بعد از (وقت نمازِ) عشاء؛

«فرزند، از بزرگان زمانه‌اش می‌شود.» (همان)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۸:۰۵
ابوالفضل رهبر

 

در زمان صدر اسلام «شعر» قوی‌ترین و مؤثرترین رسانه محسوب می‌شد و شعرسرایی رونق ویژه‌ای داشت و شاعران میان مردم از محبوبیت و مرجعیت خاصی برخوردار بودند.

حال رفتار امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) با یکی از شاعران مشهور زمانشان که خطای بزرگی مرتکب شده بود را ملاحظه بفرمایید...

 

 

 

…عَنْ جَابِرٍ رَفَعَهُ عَنْ أَبِی مَرْیَمَ قَالَ: أُتِیَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بِالنَّجَاشِیِّ اَلشَّاعِرِ قَدْ شَرِبَ اَلْخَمْرَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَضَرَبَهُ ثَمَانِینَ ثُمَّ حَبَسَهُ لَیْلَةً ثُمَّ دَعَا بِهِ مِنَ اَلْغَدِ فَضَرَبَهُ عِشْرِینَ سَوْطاً فَقَالَ لَهُ: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ فَقَدْ ضَرَبْتَنِی فِی شُرْبِ اَلْخَمْرِ وَ هَذِهِ اَلْعِشْرُونَ مَا هِیَ؟ فَقَالَ: «هَذَا لِتَجَرِّیکَ عَلَى شُرْبِ اَلْخَمْرِ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ.»

 الکافی، ج۷، ص۲۱۶

 

از جابر بن یزید جعفی، از ابو مریم نقل شده است:

نجاشیِ شاعر را نزد امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) آوردند. او در ماه رمضان شراب نوشیده بود.

حضرت هشتاد ضربه تازیانه به او زدند. بعد، یک شب او را حبس کردند. سپس فردای آن روز او را خواستند و بیست ضربه دیگر به او تازیانه زدند.

نجاشی به حضرت عرض کرد:

ای امیر مؤمنان! (دیشب) مرا به‌خاطر شراب‌خواری (هشتاد تازیانه) زدید. اما این بیست ضربه برای چه بود؟

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند:

«این بیست ضربه برای این بود که چنان جسارت به خرج دادی که در ماه رمضان شراب بنوشی.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مقام معظم رهبری، آیت‌الله خامنه‌ای، در خطبه‌های نمازجمعه روز ‍۱۲ بهمن ۱۳۷۵ این ماجرا را نقل کرده‌اند. مطالعه این ماجرا با بیان و توضیحات ایشان جالب و مفید است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۰۲ ، ۱۶:۱۸
ابوالفضل رهبر

 

روِّینَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ:

أَتَى رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ هَلْ أَسْتَأْذِنُ عَلَى أُمِّی إِذَا أَرَدْتُ‏ الدُّخُولَ‏ عَلَیْهَا؟ قَالَ: «نَعَمْ أَ یَسُرُّکَ أَنْ تَرَاهَا عُرْیَانَةً؟» قَالَ: لَا. قَالَ: «فَاسْتَأْذِنْ عَلَیْهَا إِذاً.» قَالَ: فَأُخْتِی یَا رَسُولَ اللَّهِ تَکْشِفُ شَعْرَهَا بَیْنَ یَدَیَّ؟ قَالَ: «لَا.» قَالَ: لِمَ؟ قَالَ: «أَخَافُ عَلَیْکَ إِذَا أَبْدَتْ شَیْئاً مِنْ مَحَاسِنِهَا إِلَیْکَ أَنْ یَسْتَفِزَّکَ الشَّیْطَانُ.»

 دعائم‌الإسلام، ج‏۲، ص۲۰۲

 

از امام صادق، از پدرشان، از پدرانشان، از امیرالمؤمنین (علیهم‌السلام) نقل شده است:

مردی نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمد و عرض کرد:

ای رسول خدا! آیا هرگاه که می‌خواهم نزد مادرم بروم، باید هنگام ورود از او اجازه بخواهم؟

حضرت فرمودند:

«بله. مگر دوست داری که او را برهنه ببینی؟»

عرض کرد:

خیر

حضرت فرمودند:

«پس اگر چنین است، از او اجازه بگیر.»

آن مرد عرض کرد:

ای رسول خدا! آیا خواهرم (می‌تواند) مویش را جلوی من آشکار کند؟

حضرت فرمودند:

«خیر!»

عرض کرد:

چرا؟!

فرمودند:

«برای تو نگرانم؛ که هرگاه مقداری از زیبایی‌هایش بر تو آشکار شود، شیطان تو را متزلزل سازد.»[*]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] از آن‌جا که بر اساس آیات قرآن (مثل آیه ۳۱ سوره نور) و روایات اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، نگاه کردن به موی محارم جایز است، گویا رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) این سخن را به فراخور حالات روحی و روانیِ مخاطب خود بیان فرموده‌اند؛ چنان‌که می‌فرمایند: «من "برای تو" نگرانم که...»

شاید بتوان چنین جمع‌بندی کرد که آشکار کردن و دیدن موها و بخش‌های متعارف بدن محارم جایز است، اما اگر ترس این باشد که انسان با دیدن زیبایی‌های آنان دچار گناه شود، آشکار کردن و نیز دیدنِ همین مقدار نیز جایز نخواهد بود.

بنابراین خانواده‌ها باید در انتخاب نوع پوشش خود در خانه، شرایط روحی اعضای خانواده را در نظر داشته باشند تا برای وسوسه‌های شیطانی زمینه‌ای فراهم نگردد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۰۲ ، ۱۴:۲۳
ابوالفضل رهبر

 

امیر مؤمنان در ضمن نامه مهمشان به امام حسن (علیهماالسلام) فرمودند:

«الْإِفْرَاطُ فِی‏ الْمَلَامَةِ یَشُبُّ نِیرَانَ اللَّجَاجِ.»

 تحف‌العقول، ص۸۴

 

«زیاده‌روی در ملامت[۱]، آتشِ لجاجت[۲] را شعله‌ور می‌سازد.»

 

 

 

و نیز از ایشان نقل شده است:

«إِیَّاکَ أَنْ تُکَرِّرَ الْعَتْبَ فَإِنَّ ذَلِکَ یُغْرِی بِالذَّنْبِ وَ یُهَوِّنُ الْعَتْبَ.»

 تصنیف‌غررالحکم، ص۲۲۳

 

«مبادا که عِتاب[۳] را تکرار نمایی؛ چراکه این‌کار او را به گناه تحریک می‌کند و ارزش عتاب را کم می‌کند.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] ملامت؛ یعنی این‌که انسان، دیگری را به خاطر کاری که انجام داده یا ویژگی‌ای که دارد و از نظرش زشت است، به‌صورت رودررو، مورد انتقاد، سرزنش و نکوهش قرار دهد.

[۲] لجاجت؛ یعنی این‌که شخصی با دیگری ستیزه کند و از سرِ گردن‌کشی و نافرمانی، کاری که او نمی‌پسندد را تکرار کند.

[۳] عتاب؛ یعنی سرزنش و نکوهشی که همراه با تندی و عصبانیت باشد.

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

هرچند ممکن است فرزندان یا اطرافیان ما کارهایی انجام دهند که از نظر ما غلط و زشت است و هرچند گاهی تذکر دادن به آن‌ها لازم است و هرچند گاهی لازم است این تذکر همراه با تندی و خشم کنترل‌شده باشد تا اثر بیشتری داشته باشد، اما طبق فرمایش حضرت نباید در ملامت کردن و عِتاب، افراط نمود؛ چراکه با افراط در سرزنش و نکوهشِ او، آتش لجاجتش برافروخته می‌شود، او اشتباه خود را تکرار می‌کند و این ابزار تربیتی (ملامت و عتاب) بی‌اثر می‌شود.

حضرت در این حدیث، لجاجت را به آتش تشبیه کرده‌اند؛ چیزی که می‌سوزد و می‌سازاند. کسی که با دیگری به لجاجت برمی‌خیزد، علاوه بر این‌که طرف مقابل را آزار می‌دهد، خود نیز در آتش این لجاجت خواهد سوخت؛ چراکه قصد لجاجت‌کننده، صِرفاً گردن‌کشی و مخالفت با طرف مقابل است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۰۱ ، ۱۱:۵۴
ابوالفضل رهبر

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«أَکْرِمُوا أَوْلَادَکُمْ‏ وَ أَحْسِنُوا أَدَبَهُمْ یُغْفَرْ لَکُمْ.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۲۲۲

«فرزندانتان را بزرگ بدارید و آن‌ها را خوب ادب (تربیت) کنید؛ تا آمرزیده شوید.»

 

 

اما چرا ایشان نسبت به بزرگ‌داشت فرزندان تأکید فرموده‌اند؟

در احادیث زیر به آثار فوق‌العاده‌ی «کرامت نفس» اشاره شده است...

 

 

۱

از امام سجاد (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مَنْ‏ کَرُمَتْ‏ عَلَیْهِ‏ نَفْسُهُ‏ هَانَتْ عَلَیْهِ الدُّنْیَا.»

 تحف‌العقول، ص۲۷۸

«هرکه نفْسِ خود را والا بداند، "دنیا" را پست می‌انگارد.»

 

 

۲

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَیْهِ شَهَوَاتُهُ.»

 نهج‌البلاغة، ص۵۵۵

«هرکه نفْس خود را والا بداند، "شهوت"هایش را پست می‌انگارد.»

 

 

۳

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مَنْ‏ کَرُمَتْ عَلَیْهِ‏ نَفْسُهُ‏ لَمْ یُهِنْهَا بِالْمَعْصِیَةِ.»

 عیون‌الحکم‌والمواعظ، ص۴۳۹

«هرکه نفْس خود را والا بداند، آن را با "معصیت" پست نمی‌گرداند.»

 

 

۴

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مَنْ کَرُمَتْ نَفْسُهُ قَلَّ‏ شِقَاقُهُ‏ وَ خِلَافُهُ‏.»

 عیون‌الحکم‌والمواعظ، ص۴۶۴

«هرکه نفْسش والا باشد، "دشمنی و ناسازگاری‌اش" (با دیگران) کم خواهد بود.»

 

 

۵

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مَنْ‏ کَرُمَتْ‏ نَفْسُهُ‏ اسْتَهَانَ‏ بِالْبَذْلِ وَ الْإِسْعَافِ»

 غررالحکم، ص۶۲۹

«هرکه نفْسش والا باشد، "بخشش به دیگران" و "کمک به نیازمندان" برایش راحت است.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

«شخصیت دادن به کودک»، یکی از اصول مهم تربیتی است. چنان‌چه در احادیث مذکور ملاحظه فرمودید، اگر کسی نفْسِ خود را بزرگ بداند، شأنِ خود را اجل از این می‌داند که دامانش را به پستی‌های دنیا، شهوات و معصیت‌ها آلوده نماید.

چنین کسی، با چنین تربیتی، در رابطه با دیگران نیز کریمانه و بزرگوارانه برخورد خواهد کرد.

امروز زمینه‌های آلودگی به دنیا، شهوات و گناهان گوناگون به‌صورت گسترده‌ای فراهم است و روزبه‌روز نیز در حال گسترش است. فرزندان ما روزگاری را تجربه می‌کنند که این زمینه‌ها بسیار بیشتر از امروز خواهد بود.

بنابراین لازم است فرزندانی تربیت کنیم که تاب مقاومت در برابر هجمه‌های روزگار خویش را نیز داشته باشند.

به این منظور، یکی از مسائلی که والدین باید مورد توجه قرار دهند و در عمل به آن اهتمام داشته باشند، شخصیت دادن به کودک و بزرگ‌داشتِ اوست.

این، یکی از ابزار مصونیت‌بخش به کودکان، در برابر آن هجمه‌هاست.

 

 

 

مطلب مرتبط:

اگر می‌خواهید فرزندتان متکبر، زورگو و دروغ‌گو نباشد...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۰۱ ، ۱۲:۳۸
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«إِنَّ لِلْقَلْبِ أُذُنَیْنِ فَإِذَا هَمَّ اَلْعَبْدُ بِذَنْبٍ قَالَ لَهُ رُوحُ اَلْإِیمَانِ لاَ تَفْعَلْ وَ قَالَ لَهُ اَلشَّیْطَانُ اِفْعَلْ وَ إِذَا کَانَ عَلَى بَطْنِهَا نُزِعَ مِنْهُ رُوحُ اَلْإِیمَانِ.»

 الکافی، ج۲، ص۲۶۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«به‌راستی که قلبِ [هر بنده‌ای] دو گوش دارد. پس هرگاه بنده قصد انجام گناهی را کند؛

روح ایمان (در یکی از گوش‌ها) به او می‌گوید: این کار را نکن!

و شیطان (در گوش دیگرش) به او می‌گوید: این کار را بکن!

و هرگاه [به‌عنوان مثال، برای انجام زنا] روی شکم زن قرار گیرد، روح ایمان از او کَنده می‌شود.»

 

 

 

…عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلاَّ وَ لِقَلْبِهِ أُذُنَانِ فِی جَوْفِهِ أُذُنٌ یَنْفُثُ فِیهَا اَلْوَسْوَاسُ اَلْخَنَّاسُ وَ أُذُنٌ یَنْفُثُ فِیهَا اَلْمَلَکُ فَیُؤَیِّدُ اَللَّهُ اَلْمُؤْمِنَ بِالْمَلَکِ فَذَلِکَ قَوْلُهُ «وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ»

 الکافی، ج۲، ص۲۶۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هیچ مؤمنی نیست، مگراین‌که قلبش دو گوش درون او دارد؛

یکی‌شان گوشی است که (شیطانِ) «وسواسِ خنّاس»[*] در آن تزریق می‌کند

و یکی‌شان گوشی است که فرشته در آن تزریق می‌کند.

پس خداوند مؤمن را به‌وسیله‌ی آن فرشته تقویت (یاری) می‌نماید.

این، همان سخن خداوند است که:

«وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ» [مجادله:۲۲]

«و خداوند مؤمن را به‌وسیله روحی از جانب خود، تقویت (یاری) می‌کند.»»

 

 

 

…رُوِیَ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«إِنَّ اَلشَّیْطَانَ وَاضِعٌ خَطْمَهُ عَلَى قَلْبِ اِبْنِ آدَمَ فَإِذَا ذَکَرَ اَللَّهَ خَنَسَ، وَ إِذَا نَسِیَ اِلْتَقَمَ فَذَلِکَ «اَلْوَسْوَاسُ اَلْخَنَّاسُ»

 تفسیرنورالثقلین، ج۵، ص۷۲۵

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«به‌راستی که شیطان پوزه‌اش را بر قلب فرزند آدم می‌گذارد؛

پس هرگاه مؤمن خداوند را یاد کند، آن را (از قلب مؤمن) می‌کشد و برمی‌دارد

و هرگاه آن مؤمن خداوند را فراموش کند، لقمه می‌گیرد و می‌بلعد.

این همان [تعبیر به] «وسواس خنّاس» [در قرآن است] است.»[*]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] اشاره‌ای است به دو صفتی که خداوند در آیه چهارم سوره ناس به شیطان نسبت داده است.

وسواس در لغت به معنای سخن درگوشی و پنهانی است.

خنّاس نیز به معنای منقبض کردن و پنهان کردن است.

توضیح آن‌که شیطان مانند زالویی بر قلب انسان چسبیده؛ به محض این‌که قلب از یاد خدا غافل می‌شود، شیطان، پوزه‌ی بلندش (یا به تعبیر بعضی روایات؛ خرطومش) را در قلب فرو می‌کند و وسوسه‌ها و القائات خود را در آن تزریق می‌نماید (=وَسْوَسَ) و هرگاه یاد خداوند در قلب جاری می‌شود، خرطومش را جمع می‌کند و بیرون می‌کشد. (=خَنَسَ)]

در حدیث دیگری از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است که راه نفوذ شیطان به انسان، از طریق خونی است که در رگ‌هایش جاری است؛ «...هُوَ [إِبْلِیسَ] یَجْرِی مِنِ اِبْنِ آدَمَ مَجْرَى اَلدَّمِ فِی اَلْعُرُوقِ...» [الکافی، ج۸، ص۱۱۳]

گویا شیطان وساوس و القائاتش را از قلب وارد خون می‌کند و علاوه بر آلوده ساختن و فاسد کردن قلب، این القائات را از طریق رگ‌ها در اعضا و جوارح انسان جاری می‌نماید.

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

در مورد این‌که آیا این قلب، همان قلب گوشتیِ صنوبریِ داخل قفسه‌سینه است یا نه، سخن بسیار است که در این مقال نمی‌گنجد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۸:۴۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ یَزِیدَ اَلصَّائِغِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: رَجُلٌ عَلَى هَذَا اَلْأَمْرِ إِنْ حَدَّثَ کَذَبَ وَ إِنْ وَعَدَ أَخْلَفَ وَ إِنِ اُئْتُمِنَ خَانَ مَا مَنْزِلَتُهُ؟ قَالَ: «هِیَ أَدْنَى اَلْمَنَازِلِ مِنَ اَلْکُفْرِ وَ لَیْسَ بِکَافِرٍ.»

 الکافی، ج۲، ص۲۹۰

 

از یزید صائغ نقل شده است:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

مردی (معتقد) بر این امر (امامت و ولایت اهل‌بیت) است، اما اگر خبری دهد، دروغ می‌گوید، اگر وعده‌ای دهد، خُلف وعده می‌کند و اگر امانتی به او سپرده شود، خیانت می‌ورزد. جایگاه او چیست؟

حضرت فرمودند:

«جایگاهش نزدیک‌ترین جایگاه به کفر است، اما کافر نیست.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

مرحوم آیت‌الله مجتبی تهرانی (رحمةالله‌علیه) در شرح این حدیث چنین فرموده‌اند:

«کسی که امام را به امامت قبول دارد و شیعه است، ولی این ویژگی‌ها را هم دارد؛ جایگاه او، نزدیک‌ترین جایگاه به کفر است؛

یعنی یک حرکت دیگر کند، کافر شده!

یعنی اعمالی که به نظر ما چیزی نیست، بعضی‌شان باد هواست؛ مثل دروغ گفتن، وعده الکی دادن و خیانت در امانت، این‌ها ایمان را می‌سابد و تضعیف می‌کند و یک چیز کوچک دیگری هم اضافه شود، از ایمان خارج می‌شود و به کفر سقوط می‌کند.»

نعوذ بالله

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۰۱ ، ۱۳:۰۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَحَدَهُمَا عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ عَنْ شِرَاءِ اَلْخِیَانَةِ وَ اَلسَّرِقَةِ فَقَالَ:

«لاَ إِلاَّ أَنْ یَکُونَ قَدِ اِخْتَلَطَ مَعَهُ غَیْرُهُ فَأَمَّا اَلسَّرِقَةُ بِعَیْنِهَا فَلاَ إِلاَّ أَنْ تَکُونَ مِنْ مَتَاعِ اَلسُّلْطَانِ فَلاَ بَأْسَ بِذَلِکَ.»

 الکافی، ج۵، ص۲۲۸

 

از ابوبصیر نقل شده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) در مورد خریدن (مالِ) خیانت[۱] و دزدی[۲] سؤال کردم.

حضرت فرمودند:

«نه (جایز نیست)، مگراین‌که با مالی که چنین نباشد مخلوط شده باشد. اما چیزی که (می‌دانی) عیناً دزدی است[۳]، (خریدنش) جایز نیست، مگراین‌که از کالاهای سلطانِ (ستم‌گر) باشد[۴] که دراین‌صورت (خریدنش) اشکالی ندارد.»

 

 

 

...عَنْ جَرَّاحٍ اَلْمَدَائِنِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«لاَ یَصْلُحُ شِرَاءُ اَلسَّرِقَةِ وَ اَلْخِیَانَةِ إِذَا عُرِفَتْ.»

 الکافی، ج۵، ص۲۲۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«خریدن (مالِ) دزدی و خیانت، در صورتی که شناسایی شده باشد، درست نیست.»

 

 

 

...عَنِ اِبْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«مَنِ اِشْتَرَى سَرِقَةً وَ هُوَ یَعْلَمُ فَقَدْ شَرِکَ فِی عَارِهَا وَ إِثْمِهَا.»

 الکافی، ج۵، ص۲۲۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرکس (مال) دزدی‌ای را بخرد، درحالی‌که می‌داند (دزدی است)، در رسوایی و گناه آن دزدی شریک است.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] مقصود از خرید خیانت، خریدن مالی است که با خیانت در امانت، از چنگش دیگری در آمده باشد؛ اعم از این‌که مال شخصی بوده باشد یا به بیت‌المال تعلق داشته باشد.

[۲] مقصود از خرید سرقت نیز خریدن مالی است که از دیگری به سرقت رفته است.

[۳] مثلاً بدانی که این موبایل یا این وسیله یا این خوراکی‌ها، عیناً از دیگری به سرقت رفته و چیز دیگری قاطیِ آن نیست.

[۴] یعنی بدانی که این کالاها از سلطان ستم‌گری به سرقت رفته است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۰۰ ، ۰۷:۵۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ مُصْعَبٍ اَلْهَمْدَانِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ:

«ثَلاَثَةٌ لاَ عُذْرَ لِأَحَدٍ فِیهَا أَدَاءُ اَلْأَمَانَةِ إِلَى اَلْبَرِّ وَ اَلْفَاجِرِ وَ اَلْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ إِلَى اَلْبَرِّ وَ اَلْفَاجِرِ وَ بِرُّ اَلْوَالِدَیْنِ بَرَّیْنِ کَانَا أَوْ فَاجِرَیْنِ.»

 الکافی، ج۵، ص۱۳۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«سه چیز است که هیچ‌کس در مورد آن‌ها عذری ندارد:

- ادای امانت؛ به نیکوکار و بدکار،

- وفای به عهد؛ به نیکوکار و بدکار

- و نیکی به والدین؛ چه نیکوکار باشند و چه بدکار.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۰۰ ، ۱۷:۵۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی حَمْزَةَ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی حَجَّةِ اَلْوَدَاعِ: «أَلاَ إِنَّ اَلرُّوحَ اَلْأَمِینَ نَفَثَ فِی رُوعِی أَنَّهُ لاَ تَمُوتُ نَفْسٌ حَتَّى تَسْتَکْمِلَ رِزْقَهَا فَاتَّقُوا اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَجْمِلُوا فِی اَلطَّلَبِ وَ لاَ یَحْمِلَنَّکُمُ اِسْتِبْطَاءُ شَیْءٍ مِنَ اَلرِّزْقِ أَنْ تَطْلُبُوهُ بِشَیْءٍ مِنْ مَعْصِیَةِ اَللَّهِ فَإِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى قَسَمَ اَلْأَرْزَاقَ بَیْنَ خَلْقِهِ حَلاَلاً وَ لَمْ یَقْسِمْهَا حَرَاماً فَمَنِ اِتَّقَى اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ صَبَرَ أَتَاهُ اَللَّهُ بِرِزْقِهِ مِنْ حِلِّهِ وَ مَنْ هَتَکَ حِجَابَ اَلسِّتْرِ وَ عَجَّلَ فَأَخَذَهُ مِنْ غَیْرِ حِلِّهِ قُصَّ بِهِ مِنْ رِزْقِهِ اَلْحَلاَلِ وَ حُوسِبَ عَلَیْهِ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ.»

 الکافی، ج۵، ص۸۰

 

از امام باقر نقل شده است که رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) در حجةالوداع فرمودند:

«آگاه باشید که روح‌الامین[۱] در دلم الهام نمود که:

هیچ‌کس تا وقتی روزی‌اش را کامل دریافت نکرده، نخواهد مرد. پس از (معصیتِ) خداوند (عزّوجلّ) بپرهیزید و در طلب کردنِ (روزی) اجمال[۲] بورزید

و این‌که دیر رسیدنِ بخشی از روزی(تان)، نباید شما را وادار کند که بخواهید آن را با معصیت خداوند طلب کنید؛ زیرا خداوند (تبارک‌وتعالی) روزی‌ها را، از نوع حلال، میان مخلوقاتش تقسیم کرده است؛

پس کسی که از (معصیتِ) خداوند (عزّوجلّ) پرهیز کند و [هنگام دیر رسیدنِ روزی‌اش] صبر نماید، خداوند رزقش را از حلال به او خواهد داد،

اما کسی که پرده‌دری کند و عجله بورزد، آن را از غیرحلال به‌دست خواهد آورد و به تقاصِ (همان‌مقدار که از حرام به‌دست آورده) از روزیِ حلالش کم می‌شود و در روز قیامت (نیز) به ضررش محاسبه خواهد شد.»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] بسیاری از مفسران معتقدند مقصود از «روح الامین»، که در قرآن نیز ذکر شده است، حضرت جبرئیل (علیه‌السلام) است.

[۲] اجمال: کاری را مختصر و مفید انجام دادن.

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

خیلی جالب و تأمل برانگیز است؛

کسی که از راه رشوه و دزدی و اختلاس و گران‌فروشی و حق‌خوری و… مالی به‌دست بیاورد و به ثروت و تمکّنی برسد و فلان خانه و ماشین و ملک را بخرد و ساکن شود، اگر صبر می‌کرد، قطعاً همان ثروت را از راه حلال به‌دست می‌آورد. آن‌گاه هم در دنیا عزت می‌داشت و هم در آخرت مجازات نمی‌شد.

به خداوند پناه می‌بریم از جهل و طمع و عجله و...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۰۰ ، ۱۵:۳۵
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ اَلْعَظِیمِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْحَسَنِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ اَلرِّضَا عَنْ أَبِیهِ اَلرِّضَا عَنْ أَبِیهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

«دَخَلْتُ أَنَا وَ فَاطِمَةُ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَوَجَدْتُهُ یَبْکِی بُکَاءً شَدِیداً فَقُلْتُ: «فِدَاکَ أَبِی وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا اَلَّذِی أَبْکَاکَ؟» فَقَالَ: «یَا عَلِیُّ لَیْلَةَ أُسْرِیَ بِی إِلَى اَلسَّمَاءِ رَأَیْتُ نِسَاءً مِنْ أُمَّتِی فِی عَذَابٍ شَدِیدٍ فَأَنْکَرْتُ شَأْنَهُنَّ فَبَکَیْتُ لِمَا رَأَیْتُ مِنْ شِدَّةِ عَذَابِهِنَّ وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً مُعَلَّقَةً بِشَعْرِهَا یُغْلَى دِمَاغُ رَأْسِهَا وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً مُعَلَّقَةً بِلِسَانِهَا وَ اَلْحَمِیمُ یُصَبُّ فِی حَلْقِهَا وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً مُعَلَّقَةً بِثَدْیَیْهَا وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً تَأْکُلُ لَحْمَ جَسَدِهَا وَ اَلنَّارُ تُوقَدُ مِنْ تَحْتِهَا وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً قَدْ شُدَّ رِجْلاَهَا إِلَى یَدَیْهَا وَ قَدْ سُلِّطَ عَلَیْهَا اَلْحَیَّاتُ وَ اَلْعَقَارِبُ وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً صَمَّاءَ عَمْیَاءَ خَرْسَاءَ فِی تَابُوتٍ مِنْ نَارٍ یَخْرُجُ دِمَاغُ رَأْسِهَا مِنْ مَنْخِرِهَا وَ بَدَنُهَا مُتَقَطِّعٌ مِنَ اَلْجُذَامِ وَ اَلْبَرَصِ وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً مُعَلَّقَةً بِرِجْلَیْهَا فِی تَنُّورٍ مِنْ نَارٍ وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً تُقَطَّعُ لَحْمُ جَسَدِهَا مِنْ مُقَدَّمِهَا وَ مُؤَخَّرِهَا بِمَقَارِیضَ مِنْ نَارٍ وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً یُحْرَقُ وَجْهُهَا وَ یَدَاهَا وَ هِیَ تَأْکُلُ أَمْعَاءَهَا وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً رَأْسُهَا رَأْسُ اَلْخِنْزِیرِ وَ بَدَنُهَا بَدَنُ اَلْحِمَارِ وَ عَلَیْهَا أَلْفُ أَلْفِ لَوْنٍ مِنَ اَلْعَذَابِ وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً عَلَى صُورَةِ اَلْکَلْبِ وَ اَلنَّارُ تَدْخُلُ فِی دُبُرِهَا وَ تَخْرُجُ مِنْ فِیهَا وَ اَلْمَلاَئِکَةُ یَضْرِبُونَ رَأْسَهَا وَ بَدَنَهَا بِمَقَامِعَ مِنْ نَارٍ.» فَقَالَتْ فَاطِمَةُ عَلَیْهَا السَّلاَمُ: «حَبِیبِی وَ قُرَّةُ عَیْنِی أَخْبِرْنِی مَا کَانَ عَمَلُهُنَّ وَ سِیرَتُهُنَّ حَتَّى وَضَعَ اَللَّهُ عَلَیْهِنَّ هَذَا اَلْعَذَابَ؟» فَقَالَ: «یَا بُنَیَّتِی أَمَّا اَلْمُعَلَّقَةُ بِشَعْرِهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ لاَ تُغَطِّی شَعْرَهَا مِنَ اَلرِّجَالِ وَ أَمَّا اَلْمُعَلَّقَةُ بِلِسَانِهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ تُؤْذِی زَوْجَهَا وَ أَمَّا اَلْمُعَلَّقَةُ بِثَدْیَیْهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ تَمْتَنِعُ مِنْ فِرَاشِ زَوْجِهَا وَ أَمَّا اَلْمُعَلَّقَةُ بِرِجْلَیْهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ تَخْرُجُ مِنْ بَیْتِهَا بِغَیْرِ إِذْنِ زَوْجِهَا وَ أَمَّا اَلَّتِی کَانَتْ تَأْکُلُ لَحْمَ جَسَدِهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ تُزَیِّنُ بَدَنَهَا لِلنَّاسِ وَ أَمَّا اَلَّتِی شُدَّ یَدَاهَا إِلَى رِجْلَیْهَا وَ سُلِّطَ عَلَیْهَا اَلْحَیَّاتُ وَ اَلْعَقَارِبُ فَإِنَّهَا کَانَتْ قَذِرَةَ اَلْوَضُوءِ قَذِرَةَ اَلثِّیَابِ وَ کَانَتْ لاَ تَغْتَسِلُ مِنَ اَلْجَنَابَةِ وَ اَلْحَیْضِ وَ لاَ تَنْتَظِفُ وَ کَانَتْ تَسْتَهِینُ بِالصَّلاَةِ وَ أَمَّا اَلصَّمَّاءُ اَلْعَمْیَاءُ اَلْخَرْسَاءُ فَإِنَّهَا کَانَتْ تَلِدُ مِنَ اَلزِّنَاءِ فَتُعَلِّقُهُ فِی عُنُقِ زَوْجِهَا وَ أَمَّا اَلَّتِی کَانَتْ تَقْرِضُ لَحْمَهَا بِالْمَقَارِیضِ فَإِنَّهَا کَانَتْ تَعْرِضُ نَفْسَهَا عَلَى اَلرِّجَالِ وَ أَمَّا اَلَّتِی کَانَتْ تُحْرَقُ وَجْهُهَا وَ بَدَنُهَا وَ هِیَ تَأْکُلُ أَمْعَاءَهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ قَوَّادَةً وَ أَمَّا اَلَّتِی کَانَ رَأْسُهَا رَأْسَ اَلْخِنْزِیرِ وَ بَدَنُهَا بَدَنَ اَلْحِمَارِ فَإِنَّهَا کَانَتْ نَمَّامَةً کَذَّابَةً وَ أَمَّا اَلَّتِی کَانَتْ عَلَى صُورَةِ اَلْکَلْبِ وَ اَلنَّارُ تَدْخُلُ فِی دُبُرِهَا وَ تَخْرُجُ مِنْ فِیهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ قَیْنَةً نَوَّاحَةً حَاسِدَةً.» ثُمَّ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: «وَیْلٌ لاِمْرَأَةٍ أَغْضَبَتْ زَوْجَهَا وَ طُوبَى لاِمْرَأَةٍ رَضِیَ عَنْهَا زَوْجُهَا.»»

 عیون‌أخبارالرضا، ج۲، ص۱۰

 

 

از عبدالعظیم حسنی، از امام جواد، از پدرشان امام رضا، از پدرانشان...، از امیرالمؤمنین (علیهم‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«من و فاطمه (علیهاالسلام) نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) رفتیم و دیدیم ایشان به‌شدت گریه می‌کنند.

به ایشان عرض کردم:

«پدر و مادرم به فدایتان، ای رسول خدا! چه‌چیز موجب گریه شما شده است؟»

فرمودند:

«ای علی! شبی که مرا به آسمان بردند، زنانی از امتم را دیدم که در عذابی شدید بودند. پس وضعیت آن‌ها را نپذیرفتم و از شدت عذابی که برایشان دیدم، به گریه افتادم:

زنی را دیدم که از مویش آویزان بود و مغز سرش می‌جوشید.

زنی را دیدم که از زبانش آویزان بود و آب جوش در گلویش می‌ریختند.

زنی را دیدم که از سینه‌هایش آویزان بود.

زنی را دیدم که گوشت بدن خودش را می‌خورد و آتش از زیر او شعله می‌کشید.

زنی را دیدم که پاهایش را محکم به دستانش بسته بودند و مارها و عقرب‌ها او را فرا گرفته بودند.

زنی را دیدم که کر و کور و لال، در صندوقی از آتش بود، مغز سرش از بینی‌اش بیرون می‌آمده و بدنش بر اثر جذام و پیسی تکه‌تکه شده بود.

زنی را دیدم که در تنوری از آتش، از پاهایش آویزان بود.

زنی را دیدم که گوشت تنش، از پس و پیش، با قیچی‌هایی از آتش بریده می‌شد.

زنی را دیدم که صورت و دست‌هایش آتش گرفته بود و روده‌های خودش را می‌خورد.

زنی را دیدم که سرش سر خوک، و بدنش بدن الاغ بود و دچار هزار هزار نوع عذاب بود.

زنی را دیدم که به صورت سگ بود، آتش در پشتش وارد می‌شد و از دهانش خارج می‌گشت و فرشتگان با میله‌هایی از آتش، بر سر و بدنش می‌زدند.»

 

آن‌گاه فاطمه (علیهاالسلام) عرض کرد:

«ای حبیب من! و ای نور چشمم! به من خبر دهید عمل و شیوه‌ی (زندگیِ) آن زنان چه بوده که خداوند چنین عذابی برایشان تعیین کرده است؟»

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند:

«دخترم!

زنی که از مویش آویزان بود، کسی بود که مویش را از مردان نمی‌پوشاند.

زنی که از زبانش آویزان بود، کسی بود که [با زبانش] همسرش را آزار می‌داد.

زنی که از سینه‌هایش آویزان بود، کسی بود که از همبستری با شوهرش امتناع می‌کرد.

زنی که از پاهایش آویزان بود، کسی بود که بدون اجازه شوهرش از خانه‌اش خارج می‌شد.

زنی که گوشت بدن خود را می‌خورد، کسی بود که بدنش را برای مردم می‌آراست.

زنی که دستانش به پاهایش بسته شده بود و مارها و عقرب‌ها او را فرا گرفته بودند، کسی بود که وضو گرفتنش تمیز نبود، لباس‌هایش کثیف بود، بعد از جنابت و حیض غسل نمی‌کرد، نظافت نمی‌کرد و نماز را سبک می‌شمرد.

زنی که کر و کور و لال بود، کسی بود که از طریق زنا [حامله شده بود و] بچه زاییده بود و آن را به گردن شوهرش انداخته بود.

زنی که گوشت تنش با قیچی‌ها بریده می‌شد، کسی بود که خود را به مردان عرضه می‌کرد (نمایش می‌داد.)

زنی که صورتش و بدنش آتش گرفته بود و روده‌هایش را می‌خورد، کسی بود که واسطه‌ی زنا بود (کارش این بود که زنان را برای زنا به مردان معرفی کند.)

زنی که سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ بود، کسی بود که سخن‌چین و دروغ‌گو بود.

زنی که به صورت سگ بود و آتش در پشتش وارد می‌شد و از دهانش خارج می‌گشت، کسی بود که [در مجالس شادی] آوازه‌خوان (رقّاص) و [در مجالس عزا] نوحه‌گر (ناله‌کننده) بود و حسادت می‌ورزید.»

 

سپس پیامبر فرمودند:

«وای بر زنی که شوهرش را خشمگین سازد و خوشابه‌حال زنی که شوهرش از او خشنود باشد.»»

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

پناه می‌بریم به خداوند رحیم، از کارهایی که جلوه‌ای زیبا و لذتی گذرا دارند، اما حقیقت زشت و عاقبت دردناکشان از چشمان ظاهربین و نفس‌های کوته‌نگرمان پنهان است!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۰۰ ، ۰۹:۵۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«ثَلاَثَةٌ «لاٰ یُکَلِّمُهُمُ اَللّٰهُ یَوْمَ اَلْقِیٰامَةِ وَ لاٰ یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذٰابٌ أَلِیمٌ» اَلشَّیْخُ اَلزَّانِی وَ اَلدَّیُّوثُ وَ اَلْمَرْأَةُ تُوطِئُ فِرَاشَ زَوْجِهَا.»

 الکافی، ج۵، ص۵۳۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«سه نفر هستند که «خداوند در روز قیامت با آنان سخن نمی‌گوید، آن‌ها را پاکیزه نمی‌کند[۱] و عذابی دردناک خواهند داشت»[۲]؛

- پیرمردی که زنا کند،

- مرد دیّوث[۳]

- و زنی که در بستر همسرش (به دیگری) زنا دهد.»

 

 

 

...عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مَیْمُونٍ اَلْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«حُرِّمَتِ اَلْجَنَّةُ عَلَى اَلدَّیُّوثِ.»

 الکافی، ج۵، ص۵۳۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«بهشت، بر دیّوث[۳] حرام شده است.»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] بر اساس آموزه‌های اسلامی، بسیاری از گناه‌کاران، بعد از این‌که - به نسبت سنگینی گناهشان، - مدتی عذاب می‌شوند، با این عذاب‌ها پاک می‌شوند و در نهایت به بهشت می‌روند. اما بعضی گناه‌کاران نیز هستند که آن‌قدر جرمشان سنگین است که تا ابد در جهنم خواهند ماند.

[۲] اشاره به بخشی از آیه ۱۷۴ سوره بقره.

[۳] «دیّوث» مردی است که - نعوذ بالله - نسبت به خانواده‌اش غیرت نمی‌ورزد و از این‌که مورد تعرض واقع شوند، ناراحت نمی‌شود و گاهی استقبال نیز می‌کند!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۰۰ ، ۰۸:۳۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ:

«مَنْ أَذْنَبَ ذَنْباً فَعَلِمَ أَنَّ اَللَّهَ مُطَّلِعٌ عَلَیْهِ إِنْ شَاءَ عَذَّبَهُ وَ إِنْ شَاءَ غَفَرَ لَهُ غَفَرَ لَهُ وَ إِنْ لَمْ یَسْتَغْفِرْ.»

 الکافی، ج۲، ص۴۲۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«کسی که گناهی را مرتکب شود و علم داشته باشد که خداوند بر [کارهای] او واقف است؛ اگر بخواهد، مجازاتش می‌کند و اگر بخواهد، می‌آمرزدش،

خداوند او را می‌آمرزد، هرچند آمرزش نطلبد.»

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

اگر بخواهیم میان این حدیث با احادیث دیگری که شرایط سختی برای پذیرش توبه برشمرده‌اند، جمع کنیم، باید چنین بگوییم که:

گویا علمی که در این حدیث به آن اشاره شده است (علم به این‌که خداوند بر او واقف است و مجازات یا آمرزشش در دست اوست)، به یک دانستنِ ساده خلاصه نمی‌شود؛ نوعی «علم‌الیقین» است که «ذکر دائمی» و «پای‌بندی به لوازم آن علم» را نیز در پی داشته باشد.

 

علامه مجلسی (رحمه‌الله) نیز در شرح این حدیث چنین بیان داشته‌اند:

«شاید مقصود، علمی باشد که در نفس اثر بگذارد و رفتار را به ثمر رساند، و الا، هر مسلمانی به این‌چیزها اقرار دارد و کسی که بخشی از آن را انکار کند، کافر است.

کسی که بر مراقبت از این امور مداومت داشته باشد و درباره‌شان به‌شکل صحیحی فکر کند، گناهی از او سر نمی‌زند، مگر به‌ندرت. اگر هم از او گناهی سر بزند، بعد از ارتکاب گناه، پشیمان است و می‌ترسد...» [مرآة العقول، ج۱۱، ص۲۸۴]

 

در تأیید این فرمایش علامه مجلسی این حدیث نیز قابل توجه است:

 

...عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ:

«مَا مِنْ عَبْدٍ أَذْنَبَ ذَنْباً فَنَدِمَ عَلَیْهِ إِلَّا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ قَبْلَ أَنْ یَسْتَغْفِرَ وَ مَا مِنْ عَبْدٍ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ نِعْمَةً فَعَرَفَ أَنَّهَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِلَّا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ قَبْلَ أَنْ یَحْمَدَهُ.»

 الکافی، ج۲، ص۴۲۷

 

از امام صادق(علیه‌السلام) نقل شده است:

«هیچ بنده‌ای نیست که گناهی مرتکب شود و از آن پشیمان باشد، مگراین‌که خداوند او را می‌آمرزد، پیش از آن‌که آن بنده (به‌خاطر گناهش از خداوند) آمرزش طلبد.

و هیچ بنده‌ای نیست که خداوند به او نعمت دهد و بفهمد که آن نعمت از جانب خداست، مگراین‌که خداوند (گناهش) را می‌پوشاند، پیش از آن‌که آن بنده او را (به‌خاطر نعمتش) حمد کند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۰:۰۵
ابوالفضل رهبر