دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

 

بعضی افراد استطاعت انجام حج واجب را دارند، اما با این توجیه که مثلاً "امسال فلان کار پیش آمده (یا پیش خواهد آمد)، بگذار آن را تمام کنم، سال بعد می‌روم"، حج خود را به تأخیر می‌اندازند.

غافل از این‌‌که…

 

قالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«مَا مِنْ عَبْدٍ یُؤْثِرُ عَلَى اَلْحَجِّ حَاجَةً مِنْ حَوَائِجِ اَلدُّنْیَا إِلاَّ نَظَرَ إِلَى اَلْمُحَلِّقِینَ قَدِ اِنْصَرَفُوا قَبْلَ أَنْ تُقْضَى لَهُ تِلْکَ اَلْحَاجَةُ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج۲، ص۲۲۰

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هیج بنده‌ای نیست که حاجتی از حوائج دنیا را بر حجِّ (واجب) مقدم دارد، مگر این‌که (حاجیانِ) سرتراشیده را می‌بیند که پیش از آن‌که آن حاجتش (که به خاطر آن حج را ترک کرده بود،) برآورده شود، باز می‌گردند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۰۰ ، ۱۲:۵۹
ابوالفضل رهبر

 

قالَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«لِیَحْذَرْ أَحَدُکُمْ أَنْ یُعَوِّقَ أَخَاهُ مِنَ اَلْحَجِّ فَتُصِیبَهُ فِتْنَةٌ فِی دُنْیَاهُ مَعَ مَا یُدَّخَرُ لَهُ فِی اَلْآخِرَةِ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج۲، ص۲۲۱

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هریک از شما باید خیلی حذر کند از این‌که برادرش را از حج باز دارد؛ چراکه (دراین‌صورت) علاوه بر عقوبتی که در آخرت برایش ذخیره می‌شود، در دنیا هم دچار فتنه‌ای می‌شود.»

 

 

اتفاقی که برای اسحاق بن عمار افتاد نیز جالب توجه است:

 

 

...عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ إِنَّ رَجُلاً اِسْتَشَارَنِی فِی اَلْحَجِّ وَ کَانَ ضَعِیفَ اَلْحَالِ فَأَشَرْتُ إِلَیْهِ أَنْ لاَ یَحُجَّ. فَقَالَ: «مَا أَخْلَقَکَ أَنْ تَمْرَضَ سَنَةً.» قَالَ: فَمَرِضْتُ سَنَةً.

 الکافی، ج۴، ص۲۷۱

 

از اسحاق بن عمار صیرفی نقل شده است:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

مردی ضعیف‌الحال درباره حج (رفتن یا نرفتن) با من مشورت کرد. به او گفتم: حج نرود.

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«سزاوار است که (به‌خاطر این حرفت) یک سال مریض شوی.»

اسحاق گوید:

پس از آن، یک سال مریض شدم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۰۰ ، ۱۲:۵۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی خَدِیجَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«کُنْتُ عِنْدَ أَبِی فِی الْیَوْمِ الَّذِی قُبِضَ فِیهِ فَأَوْصَانِی بِأَشْیَاءَ فِی غُسْلِهِ وَ فِی کَفْنِهِ وَ فِی دُخُولِهِ قَبْرَهُ فَقُلْتُ: یَا أَبَاهْ وَ اللَّهِ مَا رَأَیْتُکَ مُنْذُ اشْتَکَیْتَ أَحْسَنَ مِنْکَ الْیَوْمَ مَا رَأَیْتُ عَلَیْکَ أَثَرَ الْمَوْتِ. فَقَالَ: یَا بُنَیَّ أَ مَا سَمِعْتَ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ ع یُنَادِی مِنْ وَرَاءِ الْجِدَارِ «یَا مُحَمَّدُ تَعَالَ عَجِّلْ.»»

 الکافی، ج‏۱، ص۲۶۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«در روزی که پدرم (امام محمد باقر علیه‌السلام) از دنیا رفتند، نزد ایشان بودم. ایشان مرا به کارهایی درباره غسل کردن و کفن نمودن و داخل شدن در قبرشان وصیت کردند.

عرض کردم: «پدر! به خدا قسم، از زمانی که دچار بیماری و درد شده‌اید، شما را بهتر از امروز ندیده‌ام. اثری از مرگ در شما نمی‌بینم.

فرمودند: «پسرم! مگر نشنیدی که (پدرم؛) علی‌بن‌الحسین (علیهماالسلام) از پشت دیوار مرا صدا می‌زند که: «ای محمد! بیا! عجله کن!»؟»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۰۰ ، ۰۸:۴۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ اَلْعَظِیمِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْحَسَنِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ اَلرِّضَا عَنْ أَبِیهِ اَلرِّضَا عَنْ أَبِیهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

«دَخَلْتُ أَنَا وَ فَاطِمَةُ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَوَجَدْتُهُ یَبْکِی بُکَاءً شَدِیداً فَقُلْتُ: «فِدَاکَ أَبِی وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا اَلَّذِی أَبْکَاکَ؟» فَقَالَ: «یَا عَلِیُّ لَیْلَةَ أُسْرِیَ بِی إِلَى اَلسَّمَاءِ رَأَیْتُ نِسَاءً مِنْ أُمَّتِی فِی عَذَابٍ شَدِیدٍ فَأَنْکَرْتُ شَأْنَهُنَّ فَبَکَیْتُ لِمَا رَأَیْتُ مِنْ شِدَّةِ عَذَابِهِنَّ وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً مُعَلَّقَةً بِشَعْرِهَا یُغْلَى دِمَاغُ رَأْسِهَا وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً مُعَلَّقَةً بِلِسَانِهَا وَ اَلْحَمِیمُ یُصَبُّ فِی حَلْقِهَا وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً مُعَلَّقَةً بِثَدْیَیْهَا وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً تَأْکُلُ لَحْمَ جَسَدِهَا وَ اَلنَّارُ تُوقَدُ مِنْ تَحْتِهَا وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً قَدْ شُدَّ رِجْلاَهَا إِلَى یَدَیْهَا وَ قَدْ سُلِّطَ عَلَیْهَا اَلْحَیَّاتُ وَ اَلْعَقَارِبُ وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً صَمَّاءَ عَمْیَاءَ خَرْسَاءَ فِی تَابُوتٍ مِنْ نَارٍ یَخْرُجُ دِمَاغُ رَأْسِهَا مِنْ مَنْخِرِهَا وَ بَدَنُهَا مُتَقَطِّعٌ مِنَ اَلْجُذَامِ وَ اَلْبَرَصِ وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً مُعَلَّقَةً بِرِجْلَیْهَا فِی تَنُّورٍ مِنْ نَارٍ وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً تُقَطَّعُ لَحْمُ جَسَدِهَا مِنْ مُقَدَّمِهَا وَ مُؤَخَّرِهَا بِمَقَارِیضَ مِنْ نَارٍ وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً یُحْرَقُ وَجْهُهَا وَ یَدَاهَا وَ هِیَ تَأْکُلُ أَمْعَاءَهَا وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً رَأْسُهَا رَأْسُ اَلْخِنْزِیرِ وَ بَدَنُهَا بَدَنُ اَلْحِمَارِ وَ عَلَیْهَا أَلْفُ أَلْفِ لَوْنٍ مِنَ اَلْعَذَابِ وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً عَلَى صُورَةِ اَلْکَلْبِ وَ اَلنَّارُ تَدْخُلُ فِی دُبُرِهَا وَ تَخْرُجُ مِنْ فِیهَا وَ اَلْمَلاَئِکَةُ یَضْرِبُونَ رَأْسَهَا وَ بَدَنَهَا بِمَقَامِعَ مِنْ نَارٍ.» فَقَالَتْ فَاطِمَةُ عَلَیْهَا السَّلاَمُ: «حَبِیبِی وَ قُرَّةُ عَیْنِی أَخْبِرْنِی مَا کَانَ عَمَلُهُنَّ وَ سِیرَتُهُنَّ حَتَّى وَضَعَ اَللَّهُ عَلَیْهِنَّ هَذَا اَلْعَذَابَ؟» فَقَالَ: «یَا بُنَیَّتِی أَمَّا اَلْمُعَلَّقَةُ بِشَعْرِهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ لاَ تُغَطِّی شَعْرَهَا مِنَ اَلرِّجَالِ وَ أَمَّا اَلْمُعَلَّقَةُ بِلِسَانِهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ تُؤْذِی زَوْجَهَا وَ أَمَّا اَلْمُعَلَّقَةُ بِثَدْیَیْهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ تَمْتَنِعُ مِنْ فِرَاشِ زَوْجِهَا وَ أَمَّا اَلْمُعَلَّقَةُ بِرِجْلَیْهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ تَخْرُجُ مِنْ بَیْتِهَا بِغَیْرِ إِذْنِ زَوْجِهَا وَ أَمَّا اَلَّتِی کَانَتْ تَأْکُلُ لَحْمَ جَسَدِهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ تُزَیِّنُ بَدَنَهَا لِلنَّاسِ وَ أَمَّا اَلَّتِی شُدَّ یَدَاهَا إِلَى رِجْلَیْهَا وَ سُلِّطَ عَلَیْهَا اَلْحَیَّاتُ وَ اَلْعَقَارِبُ فَإِنَّهَا کَانَتْ قَذِرَةَ اَلْوَضُوءِ قَذِرَةَ اَلثِّیَابِ وَ کَانَتْ لاَ تَغْتَسِلُ مِنَ اَلْجَنَابَةِ وَ اَلْحَیْضِ وَ لاَ تَنْتَظِفُ وَ کَانَتْ تَسْتَهِینُ بِالصَّلاَةِ وَ أَمَّا اَلصَّمَّاءُ اَلْعَمْیَاءُ اَلْخَرْسَاءُ فَإِنَّهَا کَانَتْ تَلِدُ مِنَ اَلزِّنَاءِ فَتُعَلِّقُهُ فِی عُنُقِ زَوْجِهَا وَ أَمَّا اَلَّتِی کَانَتْ تَقْرِضُ لَحْمَهَا بِالْمَقَارِیضِ فَإِنَّهَا کَانَتْ تَعْرِضُ نَفْسَهَا عَلَى اَلرِّجَالِ وَ أَمَّا اَلَّتِی کَانَتْ تُحْرَقُ وَجْهُهَا وَ بَدَنُهَا وَ هِیَ تَأْکُلُ أَمْعَاءَهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ قَوَّادَةً وَ أَمَّا اَلَّتِی کَانَ رَأْسُهَا رَأْسَ اَلْخِنْزِیرِ وَ بَدَنُهَا بَدَنَ اَلْحِمَارِ فَإِنَّهَا کَانَتْ نَمَّامَةً کَذَّابَةً وَ أَمَّا اَلَّتِی کَانَتْ عَلَى صُورَةِ اَلْکَلْبِ وَ اَلنَّارُ تَدْخُلُ فِی دُبُرِهَا وَ تَخْرُجُ مِنْ فِیهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ قَیْنَةً نَوَّاحَةً حَاسِدَةً.» ثُمَّ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: «وَیْلٌ لاِمْرَأَةٍ أَغْضَبَتْ زَوْجَهَا وَ طُوبَى لاِمْرَأَةٍ رَضِیَ عَنْهَا زَوْجُهَا.»»

 عیون‌أخبارالرضا، ج۲، ص۱۰

 

 

از عبدالعظیم حسنی، از امام جواد، از پدرشان امام رضا، از پدرانشان...، از امیرالمؤمنین (علیهم‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«من و فاطمه (علیهاالسلام) نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) رفتیم و دیدیم ایشان به‌شدت گریه می‌کنند.

به ایشان عرض کردم:

«پدر و مادرم به فدایتان، ای رسول خدا! چه‌چیز موجب گریه شما شده است؟»

فرمودند:

«ای علی! شبی که مرا به آسمان بردند، زنانی از امتم را دیدم که در عذابی شدید بودند. پس وضعیت آن‌ها را نپذیرفتم و از شدت عذابی که برایشان دیدم، به گریه افتادم:

زنی را دیدم که از مویش آویزان بود و مغز سرش می‌جوشید.

زنی را دیدم که از زبانش آویزان بود و آب جوش در گلویش می‌ریختند.

زنی را دیدم که از سینه‌هایش آویزان بود.

زنی را دیدم که گوشت بدن خودش را می‌خورد و آتش از زیر او شعله می‌کشید.

زنی را دیدم که پاهایش را محکم به دستانش بسته بودند و مارها و عقرب‌ها او را فرا گرفته بودند.

زنی را دیدم که کر و کور و لال، در صندوقی از آتش بود، مغز سرش از بینی‌اش بیرون می‌آمده و بدنش بر اثر جذام و پیسی تکه‌تکه شده بود.

زنی را دیدم که در تنوری از آتش، از پاهایش آویزان بود.

زنی را دیدم که گوشت تنش، از پس و پیش، با قیچی‌هایی از آتش بریده می‌شد.

زنی را دیدم که صورت و دست‌هایش آتش گرفته بود و روده‌های خودش را می‌خورد.

زنی را دیدم که سرش سر خوک، و بدنش بدن الاغ بود و دچار هزار هزار نوع عذاب بود.

زنی را دیدم که به صورت سگ بود، آتش در پشتش وارد می‌شد و از دهانش خارج می‌گشت و فرشتگان با میله‌هایی از آتش، بر سر و بدنش می‌زدند.»

 

آن‌گاه فاطمه (علیهاالسلام) عرض کرد:

«ای حبیب من! و ای نور چشمم! به من خبر دهید عمل و شیوه‌ی (زندگیِ) آن زنان چه بوده که خداوند چنین عذابی برایشان تعیین کرده است؟»

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند:

«دخترم!

زنی که از مویش آویزان بود، کسی بود که مویش را از مردان نمی‌پوشاند.

زنی که از زبانش آویزان بود، کسی بود که [با زبانش] همسرش را آزار می‌داد.

زنی که از سینه‌هایش آویزان بود، کسی بود که از همبستری با شوهرش امتناع می‌کرد.

زنی که از پاهایش آویزان بود، کسی بود که بدون اجازه شوهرش از خانه‌اش خارج می‌شد.

زنی که گوشت بدن خود را می‌خورد، کسی بود که بدنش را برای مردم می‌آراست.

زنی که دستانش به پاهایش بسته شده بود و مارها و عقرب‌ها او را فرا گرفته بودند، کسی بود که وضو گرفتنش تمیز نبود، لباس‌هایش کثیف بود، بعد از جنابت و حیض غسل نمی‌کرد، نظافت نمی‌کرد و نماز را سبک می‌شمرد.

زنی که کر و کور و لال بود، کسی بود که از طریق زنا [حامله شده بود و] بچه زاییده بود و آن را به گردن شوهرش انداخته بود.

زنی که گوشت تنش با قیچی‌ها بریده می‌شد، کسی بود که خود را به مردان عرضه می‌کرد (نمایش می‌داد.)

زنی که صورتش و بدنش آتش گرفته بود و روده‌هایش را می‌خورد، کسی بود که واسطه‌ی زنا بود (کارش این بود که زنان را برای زنا به مردان معرفی کند.)

زنی که سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ بود، کسی بود که سخن‌چین و دروغ‌گو بود.

زنی که به صورت سگ بود و آتش در پشتش وارد می‌شد و از دهانش خارج می‌گشت، کسی بود که [در مجالس شادی] آوازه‌خوان (رقّاص) و [در مجالس عزا] نوحه‌گر (ناله‌کننده) بود و حسادت می‌ورزید.»

 

سپس پیامبر فرمودند:

«وای بر زنی که شوهرش را خشمگین سازد و خوشابه‌حال زنی که شوهرش از او خشنود باشد.»»

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

پناه می‌بریم به خداوند رحیم، از کارهایی که جلوه‌ای زیبا و لذتی گذرا دارند، اما حقیقت زشت و عاقبت دردناکشان از چشمان ظاهربین و نفس‌های کوته‌نگرمان پنهان است!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۰۰ ، ۰۹:۵۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «أَ تَدْرِی کَیْفَ بَایَعَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلنِّسَاءَ؟» قُلْتُ: اَللَّهُ أَعْلَمُ وَ اِبْنُ رَسُولِهِ أَعْلَمُ. قَالَ: «جَمَعَهُنَّ حَوْلَهُ ثُمَّ دَعَا بِتَوْرِ بِرَامٍ فَصَبَّ فِیهِ نَضُوحاً ثُمَّ غَمَسَ یَدَهُ فِیهِ ثُمَّ قَالَ: «اِسْمَعْنَ یَا هَؤُلاَءِ أُبَایِعُکُنَّ عَلَى أَنْ لاَ تُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئاً وَ لاَ تَسْرِقْنَ وَ لاَ تَزْنِینَ وَ لاَ تَقْتُلْنَ أَوْلاَدَکُنَّ وَ لاَ تَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ تَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیکُنَّ وَ أَرْجُلِکُنَّ وَ لاَ تَعْصِینَ بُعُولَتَکُنَّ فِی مَعْرُوفٍ أَقْرَرْتُنَّ؟» قُلْنَ: نَعَمْ. فَأَخْرَجَ یَدَهُ مِنَ اَلتَّوْرِ ثُمَّ قَالَ لَهُنَّ: «اِغْمِسْنَ أَیْدِیَکُنَّ.» فَفَعَلْنَ فَکَانَتْ یَدُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلطَّاهِرَةُ أَطْیَبَ مِنْ أَنْ یَمَسَّ بِهَا کَفَّ أُنْثَى لَیْسَتْ لَهُ بِمَحْرَمٍ.»

 الکافی، ج۵، ص۵۲۶

 

از سعدان بن مسلم نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«آیا می‌دانی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) چه‌طور با زنان بیعت کردند؟»

عرض کردم:

خداوند بهتر می‌داند و فرزند رسول خدا بهتر می‌داند.

حضرت فرمودند:

«ایشان زنان را دور خود جمع کردند. سپس یک ظرف آب خواستند. پس در آن عطر ریختند.[۱] سپس دستشان را در آن قرار دادند و فرمودند:

«گوش کنید خانم‌ها! با شما بیعت می‌کنم بر این‌که هیچ‌چیز را با خداوند شریک نسازید، دزدی نکنید، زنا نکنید، فرزندانتان را نکشید،[۲] از این‌طرف و آن‌طرف بهتان و افترا نیاورید و از شوهرانتان در کارهای پسندیده[۳] سرپیچی نکنید. آیا می‌پذیرید؟»

زن‌ها گفتند: بله.

پس حضرت دستشان را از ظرف آب بیرون آوردند و به آن‌ها فرمودند:

«دستانتان را در آب بگذارید.»

آن‌ها نیز چنین کردند. پس دست پاکیزه‌ی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه و آله) پاک‌تر از آن بود که ایشان با آن، دست زنانی که به او محرم نبودند را لمس کنند.»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] این دقت و ظرافت حضرت در برخورد با خانم‌ها هم جالب توجه است. رسول خدا و اهل بیتشان (صلوات‌الله‌علیهم) متناسب با روحیه خانم‌ها، دقت‌هایی داشته‌اند و به مسلمانان نیز توصیه کرده‌اند؛ مثل موردی که از رسول خدا نقل شده است وقتی می‌خواهید هدیه‌هایی را که برای خانواده‌تان خریده‌اید بدهید، خانم‌ها را مقدم کنید؛ اول به دختران و زنان بدهید، بعد به پسران.

[۲] اشاره‌ای است به زنده‌به‌گور کردن دختران در آن زمان.

[۳] در متن حدیث از واژه «معروف» استفاده شده؛ کارهایی که مورد پسند و پذیرش هستند و ناپسند و ناپذیرفتنی محسوب نمی‌شوند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۰۰ ، ۰۹:۲۱
ابوالفضل رهبر

 

حدَّثَتْنِی سَعِیدَةُ وَ مِنَّةُ أُخْتَا مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ بَیَّاعِ اَلسَّابِرِیِّ قَالَتَا: دَخَلْنَا عَلَى أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقُلْنَا تَعُودُ اَلْمَرْأَةُ أَخَاهَا؟ قَالَ: «نَعَمْ.» قُلْنَا: تُصَافِحُهُ؟ قَالَ: «مِنْ وَرَاءِ اَلثَّوْبِ.» قَالَتْ إِحْدَاهُمَا: إِنَّ أُخْتِی هَذِهِ تَعُودُ إِخْوَتَهَا. قَالَ: «إِذَا عُدْتِ إِخْوَتَکِ فَلاَ تَلْبَسِی اَلْمُصَبَّغَةَ.»

 الکافی، ج۵، ص۵۲۶

 

از سعیده و مِنّه، دو خواهر محمد بن ابی‌عمیر پارچه‌فروش[۱] نقل شده است:

ما نزد امام صادق (علیه‌السلام) رفتیم و عرض کردیم:

آیا زن می‌تواند از برادرِ (ایمانی)اش عیادت کند؟

امام فرمودند:

«بله.»

عرض کردیم:

(می‌تواند) با او مصافحه[۲] کند؟

حضرت فرمودند:

«(فقط) از پشت لباس.»[۳]

یکی از آن دو خواهر عرض کرد:

این خواهرم به عیادت برادرانِ (ایمانی)اش می‌رود.

حضرت فرمودند:

«هرگاه برادر (ایمانی)ات را عیادت کردی، لباس‌های رنگین نپوش.»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] سعیده و منه، از معدود زنان راوی حدیث و خواهران محمد بن ابی‌عمیر (از بزرگ‌ترین عالمان و راویان شیعه‌ی ساکن بغداد) بوده‌اند. در کتب رجالی نقل شده است: وقتی ابن ابی‌عمیر به این جرم که از بزرگان شیعه است و وجودش مضر به حکومت بنی‌عباس است، به زندان افتاد، خواهرش کتاب‌های حدیثی او را (که بیش از ۹۰ جلد بودند) پنهان کرد، اما همه آن کتاب‌ها بر اثر رطوبت پوسیدند و از بین رفتند.

[۲] مصافحه؛ همان دست دادن هنگام دیدار با دیگران است.

[۳] یعنی دستشان نباید با هم تماس پیدا کند و با مانعی مثل لباس باشد. در روایات دیگر چنین بیان شده که دست دادن از پشت لباس نباید صمیمانه و تحریک‌آمیز باشد؛ مثلاً نباید دست یکدیگر را بفشارند. ملاحظه بفرمایید...

 

...عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ مُصَافَحَةِ اَلرَّجُلِ اَلْمَرْأَةَ. قَالَ: «لاَ یَحِلُّ لِلرَّجُلِ أَنْ یُصَافِحَ اَلْمَرْأَةَ إِلاَّ اِمْرَأَةً یَحْرُمُ عَلَیْهِ أَنْ یَتَزَوَّجَهَا أُخْتٌ أَوْ بِنْتٌ أَوْ عَمَّةٌ أَوْ خَالَةٌ أَوِ اِبْنَةُ أُخْتٍ أَوْ نَحْوُهَا فَأَمَّا اَلْمَرْأَةُ اَلَّتِی یَحِلُّ لَهُ أَنْ یَتَزَوَّجَهَا فَلاَ یُصَافِحْهَا إِلاَّ مِنْ وَرَاءِ اَلثَّوْبِ وَ لاَ یَغْمِزْ کَفَّهَا.»

 الکافی، ج۵، ص۵۲۵

 

از سماعة بن مهران نقل شده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) درباره مصافحه (دست دادنِ) مرد با زن سؤال کردم.

حضرت فرمودند:

«حلال نیست که مرد با زن مصافحه کند، مگر با زنی که ازدواج با او برایش حرام باشد (از محارمش باشد)؛ خواهر، دختر، عمه، خاله، دختر خواهر و مانند این‌ها.

اما زنی که ازدواج با او برای مرد حلال است (به او محرم نیست)، با آن‌ها مصافحه نکند، مگر این‌که از پشت لباس باشد و نباید دستش را بفشارد.»

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

لازم به ذکر است که دست دادن با نامحرم هرچند با رعایت شرایطی مجاز شمرده شده، اما خلاف سنت اهل‌بیت (علیهم‌السلام) است و ایشان بارها تصریح کرده‌اند که با زنان مصافحه نمی‌کنند.

نکته مهم دیگری که لازم است در این رابطه ذکر گردد، این است که هر عملی که با قصد لذت‌جویی یا با ترس از به‌گناه‌افتادن همراه باشد، حرام است.

لذا دست دادن با نامحرم، هرچند با رعایت شرایط مذکور باشد، در صورتی که با قصد لذت جنسی یا با ترس افتادن به گناه همراه باشد، جایز نخواهد بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۰۰ ، ۱۵:۳۰
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«إِنَّ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ نَهَى عَنِ اَلْقَنَازِعِ وَ اَلْقُصَصِ وَ نَقْشِ اَلْخِضَابِ عَلَى اَلرَّاحَةِ وَ قَالَ: «إِنَّمَا هَلَکَتْ نِسَاءُ بَنِی إِسْرَائِیلَ مِنْ قِبَلِ اَلْقُصَصِ وَ نَقْشِ اَلْخِضَابِ.»»

 الکافی، ج۵، ص۵۱۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نهی کرده بودند از این‌که (خانم‌ها) مویشان را بالای سرشان جمع کنند و این‌که مویشان را (از دو طرف) ببافند[۱] و این‌که با خضاب بر کف دستشان نقش ببندند.[۲]

ایشان فرموده‌اند:

«زنان بنی‌اسرائیل فقط به‌خاطر جمع کردن مو بالای سرشان و نقش بستن با خضاب، هلاک شدند.»»

 

 

...عَنْ مِسْمَعٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«لاَ تَحِلُّ لاِمْرَأَةٍ حَاضَتْ أَنْ تَتَّخِذَ قُصَّةً أَوْ جُمَّةً.»

 الکافی، ج۵، ص۵۲۰

 

از امام صادق از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«برای زنی که حایض می‌شود،[۳] حلال نیست که مویش را (از دو طرف) ببافد[۱] یا [پشت سرش] جمع کند.[۴]»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] احتمالاً مقصود این است که به‌نحوی مویش را ببافند که از زیر پوشش سرشان مشخص باشد یا برجستگی‌اش جلب توجه کند.

[۲] در میان زنان عرب مرسوم بوده (و هست) که برای زینت، با حنا بر کف دستشان طرحی را نقاشی می‌کردند.

[۳] منظور زنی است که هنوز به سن یائسگی و پیری نرسیده.

[۴] احتمالاً مقصود این است که به‌نحوی مویش را جمع کند که از زیر پوشش سرشان مشخص باشد یا برجستگی‌اش جلب توجه کند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۰۰ ، ۰۷:۵۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«سُئِلَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَا زِینَةُ اَلْمَرْأَةِ لِلْأَعْمَى؟ قَالَ: «اَلطِّیبُ وَ اَلْخِضَابُ فَإِنَّهُ مِنْ طِیبِ اَلنَّسَمَةِ.»»

 الکافی، ج۵، ص۵۶۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) سؤال شد:

زینت (آرایشِ) زن برای (شوهرِ) نابینا چیست؟

ایشان فرمودند:

«عطر و خضاب؛ چراکه خضاب از عطرهای انسان است.[*]»»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] خضاب کردن؛ همان حنا گذاشتن است و چون حنا معطر است و انسان با خضاب کردن بوی خوش می‌گیرد، از عطرها و زینت‌ها محسوب می‌گردد.

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

آراستن خود برای همسر، آن‌قدر اهمیت دارد که حتی از گردن خانمی که شوهرش نابیناست نیز ساقط نمی‌گردد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۰۰ ، ۱۹:۳۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«إِذَا جَلَسَتِ اَلْمَرْأَةُ مَجْلِساً فَقَامَتْ عَنْهُ فَلاَ یَجْلِسُ فِی مَجْلِسِهَا رَجُلٌ حَتَّى یَبْرُدَ.»

 الکافی، ج۵، ص۵۶۴

 

از امام صادق از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«هرگاه زنی در جایی نشسته بود و از آن‌جا برخواست، هیچ مردی نباید در جای او بنشیند، تا وقتی که آن‌جا سرد شود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۰۰ ، ۱۹:۳۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«ثَلاَثَةٌ «لاٰ یُکَلِّمُهُمُ اَللّٰهُ یَوْمَ اَلْقِیٰامَةِ وَ لاٰ یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذٰابٌ أَلِیمٌ» اَلشَّیْخُ اَلزَّانِی وَ اَلدَّیُّوثُ وَ اَلْمَرْأَةُ تُوطِئُ فِرَاشَ زَوْجِهَا.»

 الکافی، ج۵، ص۵۳۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«سه نفر هستند که «خداوند در روز قیامت با آنان سخن نمی‌گوید، آن‌ها را پاکیزه نمی‌کند[۱] و عذابی دردناک خواهند داشت»[۲]؛

- پیرمردی که زنا کند،

- مرد دیّوث[۳]

- و زنی که در بستر همسرش (به دیگری) زنا دهد.»

 

 

 

...عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مَیْمُونٍ اَلْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«حُرِّمَتِ اَلْجَنَّةُ عَلَى اَلدَّیُّوثِ.»

 الکافی، ج۵، ص۵۳۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«بهشت، بر دیّوث[۳] حرام شده است.»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] بر اساس آموزه‌های اسلامی، بسیاری از گناه‌کاران، بعد از این‌که - به نسبت سنگینی گناهشان، - مدتی عذاب می‌شوند، با این عذاب‌ها پاک می‌شوند و در نهایت به بهشت می‌روند. اما بعضی گناه‌کاران نیز هستند که آن‌قدر جرمشان سنگین است که تا ابد در جهنم خواهند ماند.

[۲] اشاره به بخشی از آیه ۱۷۴ سوره بقره.

[۳] «دیّوث» مردی است که - نعوذ بالله - نسبت به خانواده‌اش غیرت نمی‌ورزد و از این‌که مورد تعرض واقع شوند، ناراحت نمی‌شود و گاهی استقبال نیز می‌کند!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۰۰ ، ۰۸:۳۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ غِیَاثِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«یَا أَهْلَ اَلْعِرَاقِ نُبِّئْتُ أَنَّ نِسَاءَکُمْ یُدَافِعْنَ اَلرِّجَالَ فِی اَلطَّرِیقِ أَ مَا تَسْتَحْیُونَ.»

 الکافی، ج۵، ص۵۳۶

 

از امام صادق از امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) نقل شده است:

«ای اهل عراق! خبردار شده‌ام که زنان شما در مسیرها به مردان تنه می‌زنند (آن‌ها را هُل می‌دهند.) آیا شرم نمی‌کنید؟!»

 

 

 

فی حَدِیثٍ آخَرَ أَنَّ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«أَ مَا تَسْتَحْیُونَ وَ لاَ تَغَارُونَ نِسَاءَکُمْ یَخْرُجْنَ إِلَى اَلْأَسْوَاقِ وَ یُزَاحِمْنَ اَلْعُلُوجَ.»

 الکافی، ج۵، ص۵۳۷

 

همچنین از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«آیا شرم نمی‌کنید و غیرت نمی‌ورزید که زنانتان (از منزل) خارج می‌شوند و به بازارها می‌روند و با کافران درشت‌اندام عجم ازدحام می‌کنند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۰۰ ، ۰۷:۵۵
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ جَرِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ:

«إِنَّ شَیْطَاناً یُقَالُ لَهُ اَلْقَفَنْدَرُ إِذَا ضُرِبَ فِی مَنْزِلِ اَلرَّجُلِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالْبَرْبَطِ وَ دَخَلَ عَلَیْهِ اَلرِّجَالُ وَضَعَ ذَلِکَ اَلشَّیْطَانُ کُلَّ عُضْوٍ مِنْهُ عَلَى مِثْلِهِ مِنْ صَاحِبِ اَلْبَیْتِ ثُمَّ نَفَخَ فِیهِ نَفْخَةً فَلاَ یَغَارُ بَعْدَ هَذَا حَتَّى تُؤْتَى نِسَاؤُهُ فَلاَ یَغَارُ.»

 الکافی، ج۵، ص۵۳۶

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«به‌راستی که هرگاه در منزل مردی چهل روز بَربَط[۱] نواخته شود و مردم نزد او بروند،[۲] شیطانی که به آن "قَفَندَر" گفته می‌شود، تمام اعضای (بدنِ) خود را روی عضو متناظر صاحب خانه می‌گذارد.[۳]

سپس در آن مرد چنان می‌دمد که بعد از آن غیرت نخواهد ورزید، [چنان‌که] حتی (برای زنا) نزد زنانِ (خانواده)اش می‌آیند، اما او غیرت نمی‌ورزد.»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] بربط (بربت) که اعراب به آن عود هم می‌گویند، از سازهای زهی ایرانی است که نواختن آن در خاورمیانه رایج بوده است.

[۲] مقصود این است که مجالسی تشکیل شود که در آن‌ها موسیقی نواخته شود و جمعیتی به آن دعوت شوند و...

[۳] یعنی مثلاً دستش را روی دست او، پایش را روی پای او و...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۰۰ ، ۰۸:۴۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ جَرِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«إِذَا أُغِیرَ اَلرَّجُلُ فِی أَهْلِهِ أَوْ بَعْضِ مَنَاکِحِهِ مِنْ مَمْلُوکِهِ فَلَمْ یَغَرْ وَ لَمْ یُغَیِّرْ بَعَثَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ طَائِراً یُقَالُ لَهُ اَلْقَفَنْدَرُ حَتَّى یَسْقُطَ عَلَى عَارِضَةِ بَابِهِ ثُمَّ یُمْهِلَهُ أَرْبَعِینَ یَوْماً ثُمَّ یَهْتِفَ بِهِ إِنَّ اَللَّهَ غَیُورٌ یُحِبُّ کُلَّ غَیُورٍ فَإِنْ هُوَ غَارَ وَ غَیَّرَ وَ أَنْکَرَ ذَلِکَ فَأَنْکَرَهُ وَ إِلاَّ طَارَ حَتَّى یَسْقُطَ عَلَى رَأْسِهِ فَیَخْفِقَ بِجَنَاحَیْهِ عَلَى عَیْنَیْهِ ثُمَّ یَطِیرَ عَنْهُ فَیَنْزِعُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْهُ بَعْدَ ذَلِکَ رُوحَ اَلْإِیمَانِ وَ تُسَمِّیهِ اَلْمَلاَئِکَةُ اَلدَّیُّوثَ.»

 الکافی، ج۵، ص۵۳۶

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرگاه به خانواده یا برخی همسران از جمله کنیزان مرد تعرّض شود، اما او غیرت نورزد و حالش دگرگون نشود، خداوند پرنده‌ای را که به آن گفته می‌شود "قَفَندَر"[۱]، به‌سوی او می‌فرستد تا این‌که پشت درب خانه‌اش فرود می‌آید و چهل روز به آن مرد مهلت می‌دهد. سپس به او پیغام[۲] می‌دهد:

«به‌راستی که خداوند غیرت‌مند است و غیرت‌مندان را دوست دارد.»

اگر آن مرد غیرت ورزید و دگرگون شد و بی‌غیرتی‌اش را کنار گذاشت، قفندر نیز او را رها می‌کند، اما اگر چنین نکرد، آن پرنده پرواز می‌کند و بر سرش فرود می‌آید و با بال‌هایش به چشمان او می‌کشد. سپس از روی او می‌پرد (و می‌رود.)

بعد از این، خداوند (عزّوجلّ) «روح ایمان»[۳] را از او می‌گیرد و فرشتگان او را «دیّوث»[۴] می‌نامند.»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] «قفندر» در لغت یعنی: چیزی که ظاهری زشت و سری بزرگ و بدقواره دارد. ان‌شاءالله در مطلب بعد، ملاحظه می‌فرمایید که این موجود، یکی از شیاطین است.

[۲] این پیام به شکل ندایی درونی و از قبیل نهیب‌هایی است که انسان در درون خود می‌شنود.

[۳] بر اساس روایات، پنج روح ممکن است در انسان‌ها جاری باشد؛ روح حیات (زندگی)، روح قوت (قدرت)، روح شهوت، روح ایمان و روح القدس. از این میان، روح ایمان مخصوص مؤمنان و روح القدس مخصوص انبیاء و اوصیاء (صلوات‌الله‌علیهم) است. ان‌شاءالله در آینده به تفصیل مباحثی پیرامون «روح» ذکر خواهد شد.

[۴] «دیّوث» مردی است که - نعوذ بالله - نسبت به خانواده‌اش غیرت نمی‌ورزد و از این‌که مورد تعرض واقع شوند، ناراحت نمی‌شود و گاهی استقبال نیز می‌کند!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۰۰ ، ۰۹:۴۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ:

«إِذَا لَمْ یَغَرِ اَلرَّجُلُ فَهُوَ مَنْکُوسُ اَلْقَلْبِ.»

 الکافی، ج۵، ص۵۳۶

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مرد، اگر غیرت[۱] نورزد، دلش وارونه[۲] می‌گردد.»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] غیرت را چنین معنا کرده‌اند: تعلّق شدید به محبوب، و نگرانی و ترس دائمی از تمایل محبوبش به شخص دیگری که او نیز محبوبش را دوست دارد.

[۲] برای توضیح بیش‌تر راجع به «دل وارونه» (قلب منکوس)، به روایت زیر توجه کنید:

 

...عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «إِنَّ اَلْقُلُوبَ أَرْبَعَةٌ قَلْبٌ فِیهِ نِفَاقٌ وَ إِیمَانٌ وَ قَلْبٌ مَنْکُوسٌ وَ قَلْبٌ مَطْبُوعٌ وَ قَلْبٌ أَزْهَرُ أَجْرَدُ.» فَقُلْتُ: مَا اَلْأَزْهَرُ؟ قَالَ: «فِیهِ کَهَیْئَةِ اَلسِّرَاجِ فَأَمَّا اَلْمَطْبُوعُ فَقَلْبُ اَلْمُنَافِقِ وَ أَمَّا اَلْأَزْهَرُ فَقَلْبُ اَلْمُؤْمِنِ إِنْ أَعْطَاهُ شَکَرَ وَ إِنِ اِبْتَلاَهُ صَبَرَ وَ أَمَّا اَلْمَنْکُوسُ فَقَلْبُ اَلْمُشْرِکِ.» ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ اَلْآیَةَ: ««أَ فَمَنْ یَمْشِی مُکِبًّا عَلىٰ وَجْهِهِ أَهْدىٰ أَمَّنْ یَمْشِی سَوِیًّا عَلىٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقِیمٍ» فَأَمَّا اَلْقَلْبُ اَلَّذِی فِیهِ إِیمَانٌ وَ نِفَاقٌ فَهُمْ قَوْمٌ کَانُوا بِالطَّائِفِ فَإِنْ أَدْرَکَ أَحَدَهُمْ أَجَلُهُ عَلَى نِفَاقِهِ هَلَکَ وَ إِنْ أَدْرَکَهُ عَلَى إِیمَانِهِ نَجَا.»

 الکافی، ج۲، ص۴۲۲

 

از سعد بن طُرَیف از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«به‌راستی که دل‌ها چهار (دسته) هستند: (۱) دلی که در آن نفاق و ایمان [توأمان] هست، (۲) دلی که وارونه است، (۳) دل زنگارگرفته و (۴) دل درخشنده‌ی پاک.»

سعد گوید: عرض کردم:

دل درخشنده چیست؟

حضرت فرمودند:

«درون این دل، مانند چراغ است.

دل زنگارگرفته، دل منافق است.

دل درخشنده، دل مؤمن است؛ اگر خداوند به مؤمن (نعمت) عطا کند، او شکر می‌کند و اگر او را مبتلا (به بلا) کند، صبر می‌کند.

دل وارونه، دل مشرک است.»

بعد حضرت [در مورد دل وارونه] این آیه را خواندند:

«أَ فَمَنْ یَمْشِی مُکِبًّا عَلىٰ وَجْهِهِ أَهْدىٰ أَمَّنْ یَمْشِی سَوِیًّا عَلىٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقِیمٍ»[ملک:۲۲]؛

«آیا کسی که بر روی صورت (روی زمین افتاده و) طی مسیر می‌کند، هدایت‌یافته‌تر است یا کسی که ایستاده بر مسیر مستقیم راه می‌رود؟»

[سپس فرمودند:]

«اما قلبی که در آن ایمان و نفاق [توأمان] هست، این‌ها گروهی در طائف بودند که [گاهی مؤمن بودند و گاهی منافق. پس] اگر زمان مرگ یکی از آنان، هنگام نفاقش فرا می‌رسید، هلاک می‌شد و اگر هنگام ایمانش فرا می‌رسید، نجات می‌یافت.»

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

همان‌طور که در پاورقی دوم ملاحظه فرمودید، امام باقر (علیه‌السلام) با تلاوت آیه ۲۲ سوره ملک، این‌طور توضیح دادند که: دل وارونه، سلامت و کارآیی دلِ سالم را ندارد؛ مانند کسی که با صورت روی زمین افتاده و خود را می‌کشد تا جلو برود و چنین حرکت کردنی قابل مقایسه با حرکت ایستاده و بر روی پا نیست.

بنابراین کسی که غیرت نورزد، قلبش به چنین روزی می‌افتد؛ وارونه، بیمار و ناکارآمد می‌گردد. پس مردی که دلی سالم دارد، غیرت نیز دارد و غیرت ورزیدن لازمه سلامت دل است. مردی که غیرت ندارد، بیماردل است.

متأسفانه بعضی خانم‌ها از غیرت داشتن مردان خانواده‌شان اظهار نارضایتی می‌کنند، در حالی که اولاً این غیرت نشانه محبت مردان به ناموسشان است و ثانیاً اگر مردان این ویژگی طبیعی خود را کنار بگذارند، به بیماردلی دچار می‌گردند.

انسان بیماردل علاوه بر این‌که به فرموده امام باقر (علیه‌السلام) خود نمی‌تواند راهش را به درستی طی کند، مسلّماً هم‌راه خوبی نیز در زندگی برای همسرش نخواهد بود و در درازمدت او را نیز به دردسر دچار خواهد کرد.

البته واضح است که غیرت بی‌جا نیز مضموم است و آسیب‌های خود را دارد. در این زمینه به روایت زیر توجه بفرمایید:

 

...عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی اَلْمِقْدَامِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ ...عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ کَثِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «إِنَّ أَمیِرَ اَلْمُؤْمنِیِنَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی رِسَالَتِهِ إِلَى اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «إِیَّاکَ وَ اَلتَّغَایُرَ فِی غَیْرِ مَوْضِعِ اَلْغَیْرَةِ فَإِنَّ ذَلِکَ یَدْعُو اَلصَّحِیحَةَ مِنْهُنَّ إِلَى اَلسَّقَمِ وَ لَکِنْ أَحْکِمْ أَمْرَهُنَّ فَإِنْ رَأَیْتَ عَیْباً فَعَجِّلِ اَلنَّکِیرَ عَلَى اَلصَّغِیرِ وَ اَلْکَبِیرِ.»»

 الکافی، ج۵، ص۵۳۷

 

از امام باقر و امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«امیرالمؤمنین در نامه‌شان به امام حسن (علیهماالسلام) [فرمودند:]

«بپرهیز از غیرت ورزیدن در موردی که جای غیرت ورزیدن نیست؛ چراکه این کار زن‌های سالم را به بیماری (فساد) فرا می‌خواند.

اما در امور زن‌ها قاطع برخورد کن؛ اگر عیبی (در آن‌ها) دیدی، در برخورد قاطع با کوچک و بزرگ(شان) شتاب بورز.»»

 

 

گویا مقصود از عیوب و خطاهایی که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به آن اشاره فرموده‌اند که باید با آن‌ها برخورد قاطع داشت، خطاهای ناموسیِ بانوان است؛ مثل این‌که با نامحرمان برخورد و تعامل نامناسبی داشته باشند یا در جمع‌ها و سطح جامعه با ظاهری آراسته یا حجابی نامناسب حضور یابند.

هرچند به سفارش اکید ایشان، از برخورد نابه‌جا هم باید پرهیز نمود؛ چراکه خود موجب به خطا رفتن بانوان می‌شود و نقض غرض خواهد بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۰۰ ، ۰۸:۲۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى غَیُورٌ یُحِبُّ کُلَّ غَیُورٍ وَ لِغَیْرَتِهِ حَرَّمَ اَلْفَوَاحِشَ ظَاهِرَهَا وَ بَاطِنَهَا.»

 الکافی، ج۵، ص۵۳۵

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«به‌راستی که خداوند (تبارک‌وتعالی) غیرت‌مند و همه‌ی غیرت‌مندان را دوست دارد.

او به‌خاطر غیرتش فواحش (کارهای زشتِ) ظاهری و باطنی را حرام فرموده.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۰۰ ، ۰۸:۲۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مِسْمَعٍ أَبِی سَیَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «فِیمَا أَخَذَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مِنَ اَلْبَیْعَةِ عَلَى اَلنِّسَاءِ أَنْ لاَ یَحْتَبِینَ وَ لاَ یَقْعُدْنَ مَعَ اَلرِّجَالِ فِی اَلْخَلاَءِ.»

 الکافی، ج۵، ص۵۱۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«از جمله مواردی که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هنگام بیعت زنان با ایشان از آن‌ها عهد می‌گرفتند، این بود که: [در جمع‌ها] به حالت احتباء[۱] ننشینند و با مردان در جای خلوت[۲] ننشینند.»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] نشستن به این صورت که پاها را در شکم جمع کنند و دست‌ها را دور پاها قلاب نمایند.

[۲] یعنی با مردان در جایی خلوت، تنها ننشینند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۰۰ ، ۰۸:۳۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ حَفْصِ بْنِ اَلْبَخْتَرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«لاَ یَنْبَغِی لِلْمَرْأَةِ أَنْ تَنْکَشِفَ بَیْنَ یَدَیِ اَلْیَهُودِیَّةِ وَ اَلنَّصْرَانِیَّةِ فَإِنَّهُنَّ یَصِفْنَ ذَلِکَ لِأَزْوَاجِهِنَّ.»

 الکافی، ج۵، ص۵۱۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«برای زن شایسته نیست که در مقابل زن یهودی و زن مسیحی حجابش را بردارد؛

چراکه زنان یهودی و مسیحی او را برای شوهرانشان توصیف می‌کنند.»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

در حکم‌هایی که در آیات و روایات بیان می‌شوند، وقتی علتِ حکم بیان می‌شود، آن حکم محدود به مصداق مورد اشاره نیست و به مصادیق دیگری که آن علت در آن‌ها جاری است نیز تسرّی می‌یابد.

مثلاً اگر معصوم (علیه‌السلام) فرموده باشد: «شراب نخورید؛ چون مست‌کننده است»، می‌توان این‌طور برداشت نمود که «باید از استعمال هرچه که مست‌کننده است، اجتناب کرد.»

در حدیث مذکور نیز چنین است؛ حضرت فرموده‌اند: «چون آن‌ها اوصاف شما را برای شوهرانشان بیان می‌کنند، نزد آنان پوشیده باشید.» بنابراین می‌توان این‌طور برداشت کرد که خانم‌ها باید جلوی خانم‌های بی‌قید دیگری که این حریم‌ها را رعایت نمی‌کنند و اوصافشان را نزد مردان نامحرم بیان می‌کنند، خود را بپوشانند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۰۰ ، ۰۸:۳۰
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اَلْوَلِیدِ بْنِ صَبِیحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«أَیُّ اِمْرَأَةٍ تَطَیَّبَتْ ثُمَّ خَرَجَتْ مِنْ بَیْتِهَا فَهِیَ تُلْعَنُ حَتَّى تَرْجِعَ إِلَى بَیْتِهَا مَتَى مَا رَجَعَتْ.»

 الکافی، ج۵، ص۵۱۸

 

از امام صادق از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«هر زنی که خود را عطرآگین کند و بعد، از خانه‌اش خارج شود، تا زمانی که به خانه‌اش بازگردد، مورد لعنت است.»[*]

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] «لعن» به‌معنای راندن و دور کردنِ همراه با ناراحتی است. لعن از جانب خداوند، به‌معنای قطع رحمت و توفیق دنیوی و عذاب اخروی است. لعن از سوی انسان نیز نوعی نفرین و بدخواهی برای دیگری است.

لعن و مشتقات آن، ۳۷ مرتبه در قرآن ذکر شده است. کافران، ظالمان، منافقان، آزاررسانندگان به خدا و رسول، آن‌ها که قتل عمد انجام می‌دهند و کسانی که حقایق را کتمان می‌کنند و مردم را به اشتباه می‌اندازند، در قرآن مورد لعنت قرار گرفته‌اند.

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز دشمنان رسالت، مشرکان، منافقان و برخی از [به‌اصطلاح] صحابه را لعن کرده‌اند. در روایات اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نیز غلوکنندگان و عاملان قتل سیدالشهداء (علیه‌السلام) لعن شده‌اند. [منبع: ویکی‌شیعه، مدخل «لعن»]

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۰۰ ، ۱۸:۴۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اَلْوَلِیدِ بْنِ صَبِیحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«لَیْسَ لِلنِّسَاءِ مِنْ سَرَوَاتِ اَلطَّرِیقِ شَیْءٌ وَ لَکِنَّهَا تَمْشِی فِی جَانِبِ اَلْحَائِطِ وَ اَلطَّرِیقِ.»

 الکافی، ج۵، ص۵۱۸

 

از امام صادق از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«زنان نباید از قسمت‌های مرتفعِ راه[۱] عبور کنند؛ بلکه باید از کنار دیوار و کناره‌ی راه عبور کنند.»[۲]

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] مقصود قسمت‌هایی از مسیر است که بیشتر در چشم است و توجهات را بیشتر جلب می‌کند.

[۲] غرض این است که گرد و خاکی به پا نشود، در چشمی فرو نرود و دلی گرفتار نگردد که خدای ناکرده زندگی یا زندگی‌هایی خراب شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۰۰ ، ۰۷:۲۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ قَالَ لِی عَبْدٌ صَالِحٌ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ: «یَا سَمَاعَةُ أَمِنُوا عَلَى فُرُشِهِمْ وَ أَخَافُونِی أَمَا وَ اَللَّهِ لَقَدْ کَانَتِ اَلدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا إِلاَّ وَاحِدٌ یَعْبُدُ اَللَّهَ وَ لَوْ کَانَ مَعَهُ غَیْرُهُ لَأَضَافَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ حَیْثُ یَقُولُ: «إِنَّ إِبْرٰاهِیمَ کٰانَ أُمَّةً قٰانِتاً لِلّٰهِ حَنِیفاً وَ لَمْ یَکُ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ» فَغَبَرَ بِذَلِکَ مَا شَاءَ اَللَّهُ ثُمَّ إِنَّ اَللَّهَ آنَسَهُ بِإِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ فَصَارُوا ثَلاَثَةً أَمَا وَ اَللَّهِ إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَقَلِیلٌ وَ إِنَّ أَهْلَ اَلْکُفْرِ لَکَثِیرٌ أَ تَدْرِی لِمَ ذَاکَ؟» فَقُلْتُ: لاَ أَدْرِی جُعِلْتُ فِدَاکَ. فَقَالَ: «صُیِّرُوا أُنْساً لِلْمُؤْمِنِینَ یَبُثُّونَ إِلَیْهِمْ مَا فِی صُدُورِهِمْ فَیَسْتَرِیحُونَ إِلَى ذَلِکَ وَ یَسْکُنُونَ إِلَیْهِ.»

 الکافی، ج۲، ص۲۴۳

 

از سماعة بن مهران نقل شده است:

امام کاظم (صلوات‌الله‌علیه) به من فرمودند:

«ای سماعه! (مدعیان ایمان) در بسترهایشان آسوده‌اند و مرا می‌ترسانند![۱]

بدان که به خدا قسم، زمانی در این دنیا بود که فقط یک نفر خداوند را عبادت می‌کرد و اگر کسی غیر از او همراهش بود، خداوند (عزّوجلّ) از او نیز یاد می‌کرد؛ آن‌جا که می‌فرماید:

«إِنَّ إِبْرٰاهِیمَ کٰانَ أُمَّةً قٰانِتاً لِلّٰهِ حَنِیفاً وَ لَمْ یَکُ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ»[نحل:۱۲۰]؛

«به‌راستی که ابراهیم امتی بود که مطیع خداوند بود، گرایش به حق داشت و هرگز از مشرکان نبود.»[۲]

با خواست خداوند (مدت‌ها) چنین گذشت. سپس خداوند اسماعیل و اسحاق را با او مأنوس فرمود. آن‌گاه سه نفر شدند.[۳]

بدان که به خدا قسم، مؤمن(های حقیقی) کم هستند و اهل کفر بسیارند. می‌دانی چرا؟»

سماعه گوید: عرض کردم:

نمی‌دانم فدایتان شوم.

حضرت فرمودند:

«آنان انیس مؤمنان شده‌اند تا (مؤمنان) آن‌چه در سینه‌شان است را با آنان در میان بگذارند تا (از این طریق) راحت شوند و آرامش یابند.»

 

 

 

...عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: «لَیْسَ کُلُّ مَنْ قَالَ بِوَلاَیَتِنَا مُؤْمِناً وَ لَکِنْ جُعِلُوا أُنْساً لِلْمُؤْمِنِینَ.»

 الکافی، ج۲، ص۲۴۴

 

از امام کاظم (علیه‌السلام) نقل شده است:

«همه کسانی که مدعی ولایت ما هستند، مؤمن نیستند، اما آنان انیس مؤمنین قرار داده شده‌اند.»[۴]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] گویا منظور این است که وضعیت کسانی که ایمان حقیقی ندارند، گرایش به حق ندارند و به تن‌آسایی مشغول‌اند، مرا می‌ترساند (که دین خدا یاری نشود.) در ادامه نیز حضرت اشاره می‌کنند که البته این وضعیت عجیب نیست و در طول تاریخ مؤمنان راستین در اقلیت بوده‌اند.

[۲] معمولاً این تعبیر که «حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) یک امت بود» را چنین تفسیر می‌کنند که ایشان به‌جهت شخصیتِ بزرگی که داشتند (و البته کسی منکر عظمت شیخ‌الانبیاء نیست)، یک‌تنه یک امت بوده‌اند. درحالی‌که بنا بر این حدیث، این آیه شریفه چنین توضیح می‌یابد که چون ایشان تنها موحد و تنها مؤمن بوده‌اند، امت حنیف و امت اسلام، از همین یک نفر تشکیل یافته بود و ایشان این عَلَم را یکه و تنها بر دوش داشتند. البته همین غربت و استقامت ایشان در مسیر حق، نشان از عزم پولادین و شخصیت باعظمت این پیامبر اولوالعزم دارد.

[۳] البته باید دانست که دوران تنهایی حضرت ابراهیم که به آن اشاره شده است، بعد از وفات حضرت لوط (پیامبر الهی و برادرزاده حضرت ابراهیم علیهماالسلام) بوده است. ایشان در فاصله مرگ لوط و ولادت اسماعیل و اسحاق، تنها مؤمن حقیقی روی کره زمین بوده‌اند. علی‌نبینا‌وآله‌وعلیهم‌السلام

[۴] در روایات مذکور، از غربت مؤمنان راستین و تعداد اندکشان نسبت به دیگران سخن گفته شده و چنین بیان شده که خداوند سایرین را مایه «اُنسِ» آنان قرار داده است. «انس» در لغت ضد «وحشت» است. وحشت؛ یعنی ترسی که ناشی از تنهایی است. بنابراین اراده خداوند چنین بوده که مؤمنان حقیقی میان سایرین زندگی کنند، با آنان رفت‌وآمد داشته باشند و از تنهایی و غربتشان دچار وحشت نشوند.

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

پیش‌تر مطلبی با عنوان «چرا اهل‌بیت «غریب»اند؟» منتشر شده بود که در آن به «غربت اهل‌بیت علیهم‌السلام»، «غربت مؤمن»، «غربت عالم» و «علت این غربت» اشاره شده بود. بازخوانی آن مطلب نیز توصیه می‌شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۰۰ ، ۰۸:۳۳
ابوالفضل رهبر