دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رانندگی» ثبت شده است

 

... عَنْ یُونُسَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«إِذَا ذَکَرَ أَحَدُکُمْ‏ نِعْمَةَ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ فَلْیَضَعْ خَدَّهُ عَلَى التُّرَابِ شُکْراً لِلَّهِ فَإِنْ کَانَ رَاکِباً فَلْیَنْزِلْ فَلْیَضَعْ خَدَّهُ عَلَى التُّرَابِ وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ یَقْدِرُ عَلَى النُّزُولِ لِلشُّهْرَةِ فَلْیَضَعْ خَدَّهُ عَلَى قَرَبُوسِهِ وَ إِنْ لَمْ یَقْدِرْ فَلْیَضَعْ خَدَّهُ عَلَى کَفِّهِ‏ ثُمَّ لْیَحْمَدِ اللَّهَ عَلَى مَا أَنْعَمَ عَلَیْهِ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۹۸

 

یونس بن عمار از امام صادق، علیه‌السلام، نقل می‌کند که فرمودند:

«هرگاه یکی از شما(شیعیان)، نعمتِ خداوند، عزّ و جلّ، را به یاد آورد، برای شکر خدا، پیشانی‌اش را بر خاک بگذارد،

اگر راکب(سواره) بود، پس پیاده شود و پیشانی‌اش را بر خاک بگذارد،

و اگر به‌خاطر شهرت(تابلو شدن!) نمی‌توانست پیاده شود، پیشانی‌اش را بر برآمدگیِ زین بگذارد،

و اگر نتوانست، پیشانی‌اش را بر کف دستش[*] بگذارد،

آن‌گاه، حمد خدا را به‌خاطر نعمتی که به او عنایت فرموده، به‌جای آورد.»

 

 

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] "کفّ"؛ از مچ به پایین است و پشت دست را نیز شامل می‌شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۱۶:۲۵
ابوالفضل رهبر

 

هر یک از آثار وجودی ما، گوشه‌ای از حقیقتِ پنهان­مان را برای دیگران به نمایش می‌گذارد.

خواه این اثر انجام کاری باشد یا بروز حالتی، گفتن حرفی یا نوشتن مطلبی، کشیدن شکلی یا ساختن چیزی،...[۱]

حال، هرچه این اثر، ناخودآگاهانه­‌تر باشد، واقع­‌نمایی‌اش بیشتر است و تشخیصِ پشتِ ماجرا راحت‌تر خواهد بود.

و هرچه آگاهانه‌تر، هدف­‌مندتر و بابرنامه­‌تر باشد، فریبندگی بیشتری خواهد داشت و تشخیص حقیقتِ پشتِ نقاب، سخت‌تر خواهد بود.

به‌عنوان مثال مقایسه کنید حرف‌هایی را که یک نفر در حالت هوش­یاری یا بیداری می‌زند با حرف‌هایی که در بی­‌هوشی یا خواب از او می‌شنویم.

وقتی انسان با توجه این که دیگران رفتار و گفتارش را زیر نظر دارند، کاری می­‌کند یا حرفی می‌زند، می‌تواند نقش بازی کند؛ خود را خوب، زرنگ، خیرخواه، متواضع، ازخودگذشته یا ... بنمایاند.

 

رانندگی از آن دست کارهایی است که معمولاً به صورت کاملاً ناخودآگاه انجام می‌شود.

اگر از راننده‌های تازه‌کاری که دائماً حواس­شان به گاز و کلاج و دنده و آینه و تابلوهای خیابان است، بگذریم، راننده‌ها معمولاً بدون این‌که به کلاج و دنده توجه داشته باشند و بدون این‌که به طرز رانندگی‌شان، رفتارشان با سواره‌ها و پیاده‌های کف خیابان توجه داشته باشند، مسیری را طی می‌کنند و به مقصد می­‌رسند.

به‌همین‌خاطر می‌توان با کمی دقت، از طرز رانندگی افراد، به بسیاری از خُلقیات آن­‌ها پی برد.

در واقع راننده‌ها بی‌هیچ پوشش و نقابی، خُلقیات درونی‌شان را در خیابان‌های شهر به ویترینِ نمایش می‌سپارند و دیگران را به مطالعه و شناختِ روان خود فرا می‌خوانند.

 

 

با کمی دقت می‌توان به "عجول" یا "بی‌خیال" بودن یک راننده پی برد،

به "منظم" بودن یا "بی‌نظمی"اش،

به "احتیاط بیش از حد" یا "وسواس"اش،

به "تهوّر" یا "ترسو بودن"اش،

به میزان "گذشت" و "مهربانی"اش،

به "پای­بندی‌اش به قانون و شرع"،

به "صداقت"اش در سخن­رانی­‌های خانوادگی پیرامون "لزوم احترام به حقوق دیگران"، " قبح ظلم"، "لزوم راست­‌گویی"[۲]،...

و...

برای هر یک، نمونه­‌هایی از دوست و آشنا و قوم و خویش، و البته از خودم، سراغ دارم، که به دلایل اخلاقی از بیان­شان صرف­‌نظر می‌کنم.

 

___________________________________

پانوشت: با نگاهی کلی‌تر می­ توان از نوع رانندگی مردم یک شهر یا یک کشور، تا حدودی به فرهنگ حاکم بر آن جامعه پی برد. 

 

[۱] امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در حدیثی زیبا فرموده­‌اند: «تَکَلَّمُوا تُعْرَفُوا، فَإِنَّ الْمَرْءَ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِه»‏؛ «سخن بگویید تا شناخته شوید، که انسان زیر زبان خود پنهان است‏.» [نهج البلاغه، حکمت۳۹۲]

[۲] مانند مواقعی که مأموران یا دوربین‌ها را فریب می‌دهد.

 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۲ ، ۱۹:۳۱
ابوالفضل رهبر