دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر» ثبت شده است

 

در زمان صدر اسلام «شعر» قوی‌ترین و مؤثرترین رسانه محسوب می‌شد و شعرسرایی رونق ویژه‌ای داشت و شاعران میان مردم از محبوبیت و مرجعیت خاصی برخوردار بودند.

حال رفتار امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) با یکی از شاعران مشهور زمانشان که خطای بزرگی مرتکب شده بود را ملاحظه بفرمایید...

 

 

 

…عَنْ جَابِرٍ رَفَعَهُ عَنْ أَبِی مَرْیَمَ قَالَ: أُتِیَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بِالنَّجَاشِیِّ اَلشَّاعِرِ قَدْ شَرِبَ اَلْخَمْرَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَضَرَبَهُ ثَمَانِینَ ثُمَّ حَبَسَهُ لَیْلَةً ثُمَّ دَعَا بِهِ مِنَ اَلْغَدِ فَضَرَبَهُ عِشْرِینَ سَوْطاً فَقَالَ لَهُ: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ فَقَدْ ضَرَبْتَنِی فِی شُرْبِ اَلْخَمْرِ وَ هَذِهِ اَلْعِشْرُونَ مَا هِیَ؟ فَقَالَ: «هَذَا لِتَجَرِّیکَ عَلَى شُرْبِ اَلْخَمْرِ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ.»

 الکافی، ج۷، ص۲۱۶

 

از جابر بن یزید جعفی، از ابو مریم نقل شده است:

نجاشیِ شاعر را نزد امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) آوردند. او در ماه رمضان شراب نوشیده بود.

حضرت هشتاد ضربه تازیانه به او زدند. بعد، یک شب او را حبس کردند. سپس فردای آن روز او را خواستند و بیست ضربه دیگر به او تازیانه زدند.

نجاشی به حضرت عرض کرد:

ای امیر مؤمنان! (دیشب) مرا به‌خاطر شراب‌خواری (هشتاد تازیانه) زدید. اما این بیست ضربه برای چه بود؟

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند:

«این بیست ضربه برای این بود که چنان جسارت به خرج دادی که در ماه رمضان شراب بنوشی.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مقام معظم رهبری، آیت‌الله خامنه‌ای، در خطبه‌های نمازجمعه روز ‍۱۲ بهمن ۱۳۷۵ این ماجرا را نقل کرده‌اند. مطالعه این ماجرا با بیان و توضیحات ایشان جالب و مفید است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۰۲ ، ۱۶:۱۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

«یَا مَعْشَرَ الشِّیعَةِ عَلِّمُوا أَوْلَادَکُمْ‏ شِعْرَ الْعَبْدِیِّ فَإِنَّهُ عَلَى دِینِ اللَّهِ.»

 رجال‌الکشی، ص۴۰۱

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«ای شیعیان! اشعار «عَبدی» را به فرزندانتان بیاموزید؛ چراکه او بر دین خدا است.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

شاید برای شما هم این سؤال پیش آمده باشد که «عَبدی» چه کسی بوده و اشعارش چه ویژگی‌هایی داشته که امام صادق (علیه‌السلام) شیعیانشان را به آموزش اشعار این شاعر به فرزندانشان توصیه فرموده‌اند؟

ابو محمد سُفیان بن مُصعَب عبدی، از اصحاب امام صادق و از شعرای چیره‌دست و محب اهل‌بیت (علیهم‌السلام) در شهر کوفه بوده است.

اشعار وی شامل مناقب امیرالمؤمنین، معرفی اهل بیت و ذکر مصائب و رنج‌های ایشان (علیهم‌السلام) بوده است. (علامه امینی در کتاب ارزشمند الغدیر (ج۲، ص۲۹۰) مجموعه اشعار این شاعر بزرگوار را جمع‌آوری نموده است.)

نقل است که او اشعاری در رثای عاشورا در منزل امام صادق (علیه‌السلام) خواند و اهل منزل چنان منقلب شدند که از شدت شیونِ آنان، مردم مدینه در منزل امام جمع شدند.

بنابراین از آن‌جا که اعتقادات عبدی - همان‌طور که امام فرموده‌اند - بر پایه‌های صحیحی بنا شده بوده و مضمون اشعارش نیز مناسب بوده است، امام صادق (علیه‌السلام) شیعیانشان را به آموزش این اشعار به فرزندانشان توصیه فرموده‌اند.

نکته: از آن‌جا که امام صادق (علیه‌السلام) علت توصیه‌شان به آموزش اشعار این شاعر را ذکر کرده‌اند (این‌که «او بر دین خدا است»)، لذا می‌توان از این توصیه، یک حکم کلی برداشت کرد؛

این‌که توصیه ایشان شامل اشعار تمام شاعران متدیّنی که دارای اعتقادات سالمی هستند و این اعتقادات در اشعارشان ظهور و بروز دارد نیز می‌شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۰۱ ، ۰۸:۳۹
ابوالفضل رهبر

 

و کَانَتْ فَاطِمَةُ عَلَیْهَا السَّلاَمُ تُرَقِّصُ اِبْنَهَا حَسَناً عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ تَقُولُ: «أَشْبِهْ أَبَاکَ یَا حَسَنُ، وَ اِخْلَعْ عَنِ اَلْحَقِّ اَلرَّسَنَ، وَ اُعْبُدْ إِلَهاً ذَا مِنَنٍ، وَ لاَ تُوَالِ ذَا اَلْإِحَنِ.» وَ قَالَتْ لِلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: «أَنْتَ شَبِیهٌ بِأَبِی، لَسْتَ شَبِیهاً بِعَلِیٍّ.»

 مناقب‌آل‌أبی‌طالب، ج‏۳، ص۳۸۹

 

نقل شده است که حضرت زهرا پسرشان امام حسن (علیهماالسلام) را بالا و پایین می‌انداختند و (این شعر را) می‌فرمودند:

«أَشْبِهْ‏ أَبَاکَ‏ یَا حَسَنُ / وَ اخْلَعْ عَنِ الْحَقِّ الرَّسَنَ

و اعْبُدْ إِلَهاً ذَا مِنَنٍ / وَ لَا تُوَالِ ذَا الْإِحَنِ»

«شبیه پدرت باش، ای حسن! و ریسمان را از (پای) حق باز کن.

خداوندِ بخشنده را عبادت کن و از کینه‌توز پیروی مکن.»

و برای امام حسین (علیه‌السلام) می‌فرمودند:

«أَنْتَ شَبِیهٌ بِأَبِی / لَسْتَ شَبِیهاً بِعَلِیٍ»

«تو شبیه پدرم هستی، شبیه علی (علیه‌السلام) نیستی.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

چه صحنه زیبا و عبرت‌آموزی!

مادر، با نشاط و محبتِ سرشارش کودکان را پرواز می‌دهد،

برایشان شعر می‌خواند،

محبتش را به آن‌ها ابراز می‌کند،

پدرشان را در چشمشان بزرگ می‌کند،

برایشان الگوهایی می‌سازد،

آن‌ها را به خوبی‌ها فرا می‌خواند

و از بدی‌ها باز می‌دارد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۰۱ ، ۱۰:۵۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ وَ غَیْرِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «لَا یُنْشَدُ الشِّعْرُ بِلَیْلٍ وَ لَا یُنْشَدُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ بِلَیْلٍ وَ لَا نَهَارٍ.» فَقَالَ لَهُ إِسْمَاعِیلُ: یَا أَبَتَاهْ فَإِنَّهُ فِینَا. قَالَ: «وَ إِنْ کَانَ فِینَا.»

 الکافی، ج۴، ص۸۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«در شب، شعر خوانده نشود و در ماه رمضان نه در شب و نه در روز شعر خوانده نشود.»

اسماعیل (فرزند بزرگ امام صادق) به ایشان عرض کرد:

پدر! به‌راستی که این (شعر خواندن) در مورد ما (اهل‌بیت) است.

حضرت فرمودند:

«هرچند در مورد ما اهل‌بیت باشد.»[۱]

 

 

 

...عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: «یُکْرَهُ رِوَایَةُ اَلشِّعْرِ لِلصَّائِمِ وَ لِلْمُحْرِمِ وَ فِی اَلْحَرَمِ وَ فِی یَوْمِ اَلْجُمُعَةِ وَ أَنْ یُرْوَى بِاللَّیْلِ.» قَالَ: قُلْتُ: وَ إِنْ کَانَ شِعْرَ حَقٍّ؟ قَالَ: «وَ إِنْ کَانَ شِعْرَ حَقٍّ.»

 تهذیب‌الأحکام، ج۴، ص۱۹۵

 

حماد بن عثمان گوید:

شنیدم که امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمودند:

«روایت کردنِ شعر (برای دیگران) کراهت دارد؛ برای روزه‌دار، برای مُحرِم[۲]، برای کسی که در حَرَم است[۳]، در روز جمعه و این‌که در شب خوانده شود.»

حماد گوید: عرض کردم:

اگر چه شعر حقّی باشد؟[۴]

حضرت فرمودند:

«هرچند شعر حقی باشد.»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] مرحوم علامه مجلسی در شرح این حدیث چنین بیان داشته‌اند: «این حدیث دلالت دارد بر این‌که شعر خواندن در شب، مطلقاً مرجوح است (بهتر است انجام نشود) و در ماه رمضان نیز چه در شب و چه در روز، بهتر است انجام نشود، هرچند در مدح ائمه (علیهم‌السلام) باشد. شاید شعر خواندن در مدح اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، برگردد به این‌که ثوابش نسبت به زمان‌های دیگر کم‌تر است.» [مرآةالعقول، ج۱۶، ص۲۴۹]

[۲] کسی که برای انجام اعمال حج یا عمره، مُحرِم شده است.

[۳] کسی که در محدوده حرم الهی (محدوده‌ی مشخص پیرامون مسجدالحرام) است، چه مُحرِم باشد و چه نباشد.

[۴] حق، ضد باطل است و «شعر حق»، شعری است که مضمون باطلی نداشته باشد.

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

آن‌چه از این دو حدیث صحیح‌السند برداشت می‌شود، این است که این زمان‌ها، زمان‌های مبارکی هستند که باید مغتنم دانسته شوند و بهتر است از این فرصت‌ها به بهترین‌شکل بهره جست؛ با خواندن نماز، قرائت قرآن، دعا، ذکر و...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۰۰ ، ۱۴:۳۳
ابوالفضل رهبر

بسم الله...

نیمه‌شب است. به سرت می‌زند وبلاگی راه بیاندازی، تا راهی باز کنی برای کلماتی که سال‌هاست خود را به دیوارهای بلند سینه‌ات کوبیده‌اند، راهی برای نفَس‌هایت که این روزها سخت‌تر بالا می‌آیند، و راهی برای خودت.

 

اسمش، در گوشه‌ای از دیوان «ابوالفرج رونی» نشسته است و از آن دور، صدایت می‌کند. ساعت‌ها به دنبال صدا می‌گردی و آخر پیدایش می‌کنی؛ «دستوار».

 

نماز و کمی خواب...

صبح لپ‌تاپت را روشن می‌کنی، مرورگر کرومت را باز می‌کنی و عجب...

چه جالب...

راه‌اندازی وبلاگت مصادف شده با سا‌ل‌روز تولدت.

«اریک اشمیت» کیک و کادوها را روی صفحه مانیتورت چیده و لابد خودش جایی همین گوشه‌کنارها (مثلاً در لنز وِب‌کَم‌ات) نشسته، تا برق شگفتی و قدردانی را در چشمانت شکار کند و بلافاصله برود سراغ دیگر مولودهای ۱۱مهر.

 

 

بعد، این فکر، مثل موریانه، از منفذی وارد سرت می‌شود که در «اولین پست» چه بنویسی؟ خُب «اولین پست» خیلی مهم است و تو باید از پَسَش خوب برآیی.

بعد، می‌ترسی نکند این «اولین پست»ات هم به سرنوشت «اولین پست» وبلاگ قبلی‌ات - که آخرینش هم بود - دچار شود.

 

این می‌شود که «روز»ها یکی‌یکی از تو و وبلاگِ خالی‌ات رد می‌شوند و چندقدمی آن‌طرف‌تر، برمی‌گردند و با پوزخندی، بابت تمام ترس‌هایت تحقیرت می‌کنند.

 

این می‌شود که ۳۳ روز می‌گذرد و تو زیر آوار این همه «ترس» و «حقارت»، ناتوان‌تر می‌شوی...

 

...تا این‌که یاد جمله‌ای می‌افتی که بارها دستت را کشیده و از «رکود» به «حرکت»ات رسانده؛

«إِذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِیهِ، فَإِنَّ شِدَّةَ تَوَقِّیهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنْهُ»

 نهج‌البلاغه، حکمت۱۷۵

«هرگاه از چیزى ‏ترسیدی، در آن واقع شو؛ چراکه تحمل این ترس، سخت‌تر است از تحمل چیزی که از آن می‌ترسی.»

 

باز هم علی(ع) به دادت رسیده و راه‌ها را گشوده.

 

نیمه شب است. دل به دریا می زنی، «بسم الله»ی می‌نویسی و شروع می‌کنی؛ «نیمه‌شب است. به سرت می‌زند وبلاگی راه بیاندازی، تا راهی باز کنی برای کلماتی که...»

 

کل هم و غم سینجلی

بُن‌بستی نیست، و غمی نخواهد بود، با «ولایت»ات

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۲ ، ۰۴:۵۸
ابوالفضل رهبر