دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قرائت قرآن» ثبت شده است

 

…عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: کُنْتُ أُقْرِئُ امْرَأَةً الْقُرْآنَ بِالْکُوفَةِ فَمَازَحْتُهَا بِشَیْ‏ءٍ فَلَمَّا دَخَلْتُ عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ ع عَاتَبَنِی وَ قَالَ: «مَنِ ارْتَکَبَ الذَّنْبَ فِی الْخَلَاءِ لَمْ یَعْبَأِ اللَّهُ بِهِ أَیَّ شَیْ‏ءٍ قُلْتَ لِلْمَرْأَةِ؟» فَغَطَّیْتُ وَجْهِی حَیَاءً وَ تُبْتُ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: «لَا تَعُدْ!»

 الخرائج والجرائح، ج۲، ص۵۹۴

 

از ابوبصیر نقل شده است:

من در کوفه به زنی قرائت قرآن می‌آموختم. [یک بار] با حرفی با او شوخی کردم.

وقتی که [در مدینه] خدمت امام باقر (علیه‌السلام) رسیدم، مرا سرزنش کردند و فرمودند:

«کسی که در خلوت گناهی انجام دهد، خداوند به او اعتنایی نخواهد کرد. به آن زن چه گفتی؟»

ابوبصیر گوید:

من از روی خجالت صورتم را پوشاندم و توبه کردم.

امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند:

«دیگر تکرار نکن!»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۴:۲۰
ابوالفضل رهبر

 

بخش بزرگی از تربیت را «تربیت در رفتار» تشکیل می‌دهد. یکی از توصیه‌های تربیتی و تبلیغیِ اهل‌بیت (علیهم‌السلام) این است که: مردم را با غیر زبان (با رفتار) به کارهای نیک دعوت کنید.

چراکه بسیاری از عادات و آداب و اخلاق – چه خوب و چه بد – از طریق رفتار افرادی که برای انسان مهم یا الگو هستند، به او منتقل می‌شوند.

والدین، به‌عنوان کسانی که سالیان درازی در چشم فرزندانشان بزرگ هستند و زیر ذره‌بین آن‌ها قرار دارند، باید علاوه بر توصیه‌های لسانی، از ظرفیت مهم تربیت عملی نیز به بهترین شکل بهره ببرند.

 

 

 

…عَنِ اِبْنِ اَلْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«…کَانَ أَبِی ع کَثِیرَ الذِّکْرِ لَقَدْ کُنْتُ أَمْشِی مَعَهُ وَ إِنَّهُ لَیَذْکُرُ اللَّهَ وَ آکُلُ مَعَهُ الطَّعَامَ وَ إِنَّهُ لَیَذْکُرُ اللَّهَ وَ لَقَدْ کَانَ یُحَدِّثُ الْقَوْمَ وَ مَا یَشْغَلُهُ ذَلِکَ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ کُنْتُ أَرَى لِسَانَهُ لَازِقاً بِحَنَکِهِ یَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ یَأْمُرُ بِالْقِرَاءَةِ مَنْ کَانَ یَقْرَأُ مِنَّا وَ مَنْ کَانَ لاَ یَقْرَأُ مِنَّا أَمَرَهُ بِالذِّکْرِ…»

 الکافی، ج‏۲، ص۴۹۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که پس از تبیین ارزش و اهمیت بی‌مانند «ذکر خداوند»، فرمودند:

«…پدرم (امام باقر علیه‌السلام) بسیار اهل ذکر بودند. وقتی با ایشان راه می‌رفتم، ذکر خدا می‌نمودند. وقتی با ایشان غذا می‌خوردم، ذکر خدا می‌نمودند. وقتی با مردم صحبت می‌کردند، این صحبت کردن، ایشان را از ″ذکر خدا″ غافل نمی‌کرد؛ زبانشان را می‌دیدم که به کامشان چسبیده بود و می‌فرمودند: لاإله‌إلاالله.

ایشان، هریک از ما (فرزندان) که می‌توانست قرآن بخواند را به ″قرائت قرآن″، و هریک از ما که نمی‌توانست را به ″ذکر″ دستور می‌دادند…»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ.

همان‌طور که ملاحظه می‌فرمایید؛ امام باقر (علیه‌السلام) به‌عنوان مربیِ فرزندانشان، پیش از آن‌که آنان را به ″ذکر پروردگار″ توصیه کنند، خود، عامل بودند و این عمل را دائماً به سمع و نظر فرزندانشان می‌رساندند تا اثر توصیه لسانی‌شان را چندبرابر نمایند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۰۲ ، ۰۹:۴۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اِبْنِ اَلْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«...کَانَ أَبِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ کَثِیرَ اَلذِّکْرِ لَقَدْ کُنْتُ أَمْشِی مَعَهُ وَ إِنَّهُ لَیَذْکُرُ اَللَّهَ وَ آکُلُ مَعَهُ اَلطَّعَامَ وَ إِنَّهُ لَیَذْکُرُ اَللَّهَ وَ لَقَدْ کَانَ یُحَدِّثُ اَلْقَوْمَ وَ مَا یَشْغَلُهُ ذَلِکَ عَنْ ذِکْرِ اَللَّهِ وَ کُنْتُ أَرَى لِسَانَهُ لاَزِقاً بِحَنَکِهِ یَقُولُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ کَانَ یَجْمَعُنَا فَیَأْمُرُنَا بِالذِّکْرِ حَتَّى تَطْلُعَ اَلشَّمْسُ وَ یَأْمُرُ بِالْقِرَاءَةِ مَنْ کَانَ یَقْرَأُ مِنَّا وَ مَنْ کَانَ لاَ یَقْرَأُ مِنَّا أَمَرَهُ بِالذِّکْرِ وَ اَلْبَیْتُ اَلَّذِی یُقْرَأُ فِیهِ اَلْقُرْآنُ وَ یُذْکَرُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ تَکْثُرُ بَرَکَتُهُ وَ تَحْضُرُهُ اَلْمَلاَئِکَةُ وَ تَهْجُرُهُ اَلشَّیَاطِینُ وَ یُضِیءُ لِأَهْلِ اَلسَّمَاءِ کَمَا یُضِیءُ اَلْکَوْکَبُ اَلدُّرِّیُّ لِأَهْلِ اَلْأَرْضِ وَ اَلْبَیْتُ اَلَّذِی لاَ یُقْرَأُ فِیهِ اَلْقُرْآنُ وَ لاَ یُذْکَرُ اَللَّهُ فِیهِ تَقِلُّ بَرَکَتُهُ وَ تَهْجُرُهُ اَلْمَلاَئِکَةُ وَ تَحْضُرُهُ اَلشَّیَاطِینُ...»

 الکافی، ج‏۲، ص۴۹۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«پدرم (امام باقر علیه‌السلام) کثیرالذکر بود (بسیار اهل ذکر بود.) من با او راه می‌رفتم، خداوند را ذکر می‌کرد. با او غذا می‌خوردم، خداوند را ذکر می‌کرد. با مردم سخن می‌گفت، اما این کار، او را از ذکر خداوند غافل نمی‌کرد. من همواره می‌دیدم که زبانش به کامش چسبیده بود و لاإله‌إلاالله می‌گفت.

پدرم [سنتش این بود که پس از نماز صبح] ما (فرزندان) را جمع می‌کرد و به ذکرِ (خداوند) دستور می‌داد، تا زمانی که خورشید طلوع کند؛ از میان ما، کسی که قرآن قرائت می‌کرد (می‌توانست قرائت کند) را به قرائت قرآن دستور می‌داد و کسی که قرآن قرائت نمی‌کرد (نمی‌توانست قرائت کند) را به ذکر گفتن دستور می‌داد.

خانه‌ای که قرآن در آن قرائت می‌شود و خداوند (عزّوجلّ) در آن ذکر (یاد) می‌شود، برکت آن خانه زیاد می‌گردد، فرشتگان آن‌جا حاضر می‌شوند، شیاطین آن را رها می‌کنند و آن خانه، مانند ستاره‌ی درخشانی که برای اهل زمین می‌درخشد، برای اهل آسمان می‌درخشد

و خانه‌ای که قرآن در آن قرائت نمی‌شود و خداوند در آن ذکر (یاد) نمی‌شود، برکت آن کم می‌شود، فرشتگان آن را ترک می‌کنند و شیاطین آن‌جا حاضر می‌شوند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۰۱ ، ۲۱:۲۲
ابوالفضل رهبر

در قرآن و احادیث، به آموختن و خواندنِ قرآن و انس با آن تأکید بسیاری شده و برای آن برکات زیادی شمرده شده است.

بهره‌مند ساختن خانه‌ها از نور قرآن نیز برکاتی برای خانه و اهالی‌اش در پی دارد که در حدیث زیر به آن اشاره شده است.

 

 

...عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ رَفَعَهُ إِلَى اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«اجْعَلُوا لِبُیُوتِکُمْ نَصِیباً مِنَ الْقُرْآنِ فَإِنَّ الْبَیْتَ إِذَا قُرِئَ فِیهِ یُسِّرَ عَلَى أَهْلِهِ وَ کَثُرَ خَیْرُهُ وَ کَانَ‏ سُکَّانُهُ‏ فِی‏ زِیَادَةٍ وَ إِذَا لَمْ یُقْرَأْ فِیهِ الْقُرْآنُ ضُیِّقَ عَلَى أَهْلِهِ وَ قَلَّ خَیْرُهُ وَ کَانَ سُکَّانُهُ فِی نُقْصَانٍ.»

 عدة الداعی، ص۲۸۷

 

از امام رضا، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«برای خانه‌هایتان بهره‌ای از قرآن قرار دهید؛

زیرا اگر در خانه، قرآن خوانده شود، کارها بر اهالی آن خانه آسان می‌شود، خیرِ آن خانه زیاد می‌شود و ساکنانش در فزونیِ (برکت) خواهند بود.

اما اگر در خانه، اصلاً قرآن خوانده نشود، کارها بر اهل خانه سخت می‌شود، خیرِ آن خانه کم می‌شود و ساکنانش در کمبودِ (برکت) خواهند بود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۰۱ ، ۲۱:۱۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ أَبِی قُرَّةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«مَنْ‏ قَبَّلَ‏ وَلَدَهُ‏ کَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ حَسَنَةً وَ مَنْ فَرَّحَهُ فَرَّحَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ...»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۹

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«هرکس فرزندش را ببوسد، خداوند (عزّوجلّ) برای او حسنه‌ای می‌نویسد

و هرکس فرزندش را شاد کند، خداوند در روز قیامت او را شاد می‌گرداند.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] در روایات متعددی به بوسیدن و محبت کردن به فرزندان توصیه شده است و برای این کار پاداش‌هایی وعده داده شده است. این توصیه‌ها و پاداش‌ها، علاوه بر این‌که نشان می‌دهد این کار برای والدین مفید است و سبب ارتقاء درجه آن‌ها می‌گردد، گویا به نیاز شدید کودک به مورد محبت قرار گرفتن و شاد شدن نیز اشاره دارد.

بنابراین شاید بتوان از این دسته روایات فهمید که کودکان نیز در فرآیند رشد صحیح خود، نیاز دارند که به آن‌ها محبت شود، مورد توجه قرار گیرند، مورد احترام باشند، با آن‌ها بازی شود، بوسیده شوند، شاد شوند و…

[۲] حضرت در فراز دیگری از همین حدیث، چنین فرموده‌اند: «...وَ مَنْ عَلَّمَهُ اَلْقُرْآنَ دُعِیَ بِالْأَبَوَیْنِ فَیُکْسَیَانِ حُلَّتَیْنِ یُضِیءُ مِنْ نُورِهِمَا وُجُوهُ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ.»؛ «و هرکس به فرزندش قرآن بیاموزد، [در بهشت] پدر و مادرش را دعوت می‌کنند و دو ردای بلند به آن‌ها می‌پوشانند که از نور آن رداها، چهره‌ی اهل بهشت نورانی می‌گردد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۰۱ ، ۰۷:۱۳
ابوالفضل رهبر

 

آیات قرآن کریم، خطاب به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نازل شده است؛ به‌عنوان مثال، هرجا خداوند در قرآن می‌فرماید: «قُل...»؛ «بگو...»، خطابش به پیامبر است، هرجا می‌فرماید: «اُذکُر...»؛ «یاد کن...»، خطابش با پیامبر است و در کل، هرجا خداوند خطاب به یک «مفرد مذکر» سخنی می‌فرماید، همه، خطاب به پیامبر است.

اما روایات مهمی از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که نگاه جدیدی به‌دست می‌دهد. ملاحظه بفرمایید...

 

 

...عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«نَزَلَ اَلْقُرْآنُ بِإِیَّاکِ أَعْنِی وَ اِسْمَعِی یَا جَارَةُ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۳۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«قرآن به(روشِ ضرب‌المثلِ) «منظورم تو هستی، اما تو بشنو، ای همسایه!» نازل شده است.»

 

 

مشابهِ این ضرب‌المثل در فارسی، «به در می‌گویم که دیوار بشنود» است.

امام صادق (علیه‌السلام) در روایتی دیگر، این سخن خود را توضیح داده‌اند:

 

 

«مَعْنَاهُ مَا عَاتَبَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ عَلَى نَبِیِّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَهُوَ یَعْنِی بِهِ مَا قَدْ مَضَى فِی اَلْقُرْآنِ مِثْلُ قَوْلِهِ «وَ لَوْ لاٰ أَنْ ثَبَّتْنٰاکَ لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئاً قَلِیلاً» عَنَى بِذَلِکَ غَیْرَهُ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۳۱

 

«معنایش این است که: هرجا که خداوند (عزّوجل) در قرآن، به‌وسیله‌ی آن، پیامبرش (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را مورد سرزنش قرار داده است، مقصودش دیگری است؛ مثل این سخن خداوند:

«وَ لَوْ لاٰ أَنْ ثَبَّتْنٰاکَ لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئاً قَلِیلاً»[اسراء:۷۴]؛

«و اگر تو را ثابت‌قدم نکرده بودیم، نزدیک بود اندکی به آنان (مشرکان) اعتماد کنی»

خداوند به‌این‌وسیله، غیر از پیامبر را قصد کرده است.»

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

به همین‌خاطر گفته میشود: نماز، سخن ماست با خداوند، و قرآن، سخن خداوند است با ما.

خوب است با این نگاه، قرآن را باز کنیم، به معنای آیات توجه کنیم، خود را مخاطب این آیات فرض کنیم و پیغام پروردگار به خودمان را بخوانیم.

این‌گونه قرائت قرآن شیرین‌تر و اثرگذارتر نیز خواهد بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۹ ، ۰۷:۵۵
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع:‏

«أَلَا لَا خَیْرَ فِی عِلْمٍ لَیْسَ فِیهِ تَفَهُّمٌ أَلَا لَا خَیْرَ فِی قِرَاءَةٍ لَیْسَ‏ فِیهَا تَدَبُّرٌ أَلَا لَا خَیْرَ فِی عِبَادَةٍ لَیْسَ فِیهَا تَفَکُّرٌ.»

 الکافی، ج‏۱، ص۳۶

 

از امام صادق از امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) نقل شده است:

«آگاه باشید! در علمی که در آن تفهّم[1] نباشد، هیچ خیری نیست.

آگاه باشید! در قرائتی که در آن تدبّر[2] نباشد، هیچ خیری نیست.

آگاه باشید! در عبادتی که در آن تفکّر نباشد، هیچ خیری نیست.»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــ

[1] تفهّم: تلاش برای فهم تدریجی.

[2] تدبّر: تلاش برای دیدنِ پشت‌صحنه‌ها و عواقب. (در این‌جا یعنی: توجه به معانیِ عمیق و اصیل قرآن)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۱:۰۶
ابوالفضل رهبر

 ️

همان‌طور که می‌دانید پس از خواندن یا شنیدن چهار آیه از قرآن، واجب است فوراً به سجده رویم؛

آیه۱۵ سوره سجده، آیه۳۷ سوره فصلت، آیه۶۲ سوره نجم و آیه۱۹ سوره علق.

 

هرچند به فتوای مراجع، صِرف انجام سجده کافی است و گفتن ذکر لازم نیست، اما امام صادق (علیه‌السلام) ذکری را توصیه فرموده‌اند:

 

...عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ الْحَذَّاءِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«إِذَا قَرَأَ أَحَدُکُمُ‏ السَّجْدَةَ مِنَ‏ الْعَزَائِمِ‏ فَلْیَقُلْ فِی سُجُودِهِ: «سَجَدْتُ لَکَ تَعَبُّداً وَ رِقّاً لَا مُسْتَکْبِراً عَنْ عِبَادَتِکَ وَ لَا مُسْتَنْکِفاً وَ لَا مُتَعَظِّماً بَلْ أَنَا عَبْدٌ ذَلِیلٌ خَائِفٌ مُسْتَجِیرٌ.»»

 الکافی، ج۳، ص۳۲۸

 

از ایشان نقل شده است:

«هرگاه یکی از شما آیه سجده‌داری را قرائت کرد، در سجده‌اش بگوید:

«سَجَدْتُ لَکَ تَعَبُّداً وَ رِقّاً، لَا مُسْتَکْبِراً عَنْ عِبَادَتِکَ وَ لَا مُسْتَنْکِفاً وَ لَا مُتَعَظِّماً، بَلْ أَنَا عَبْدٌ ذَلِیلٌ خَائِفٌ مُسْتَجِیرٌ.»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۷ ، ۲۳:۳۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع: 

«أ أَلَا لَا خَیْرَ فِی عِلْمٍ لَیْسَ فِیهِ تَفَهُّمٌ أَلَا لَا خَیْرَ فِی قِرَاءَةٍ لَیْسَ فِیهَا تَدَبُّرٌ أَلَا لَا خَیْرَ فِی عِبَادَةٍ لَیْسَ فِیهَا تَفَکُّر»

 الکافی، ج‏۱، ص۳۶

 

امام صادق از امیر مؤمنان (علیهماالسلام) نقل کرده‌اند:

«بدان! در علمی که در آن «تفهّم»[1] نباشد، هیچ خیری نیست.

بدان! در قرآن خواندنی که در آن «تدبّر»[2] نباشد، هیچ خیری نیست.

بدان! در عبادتی که در آن «تفکّر»[3] نباشد، هیچ خیری نیست.»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] «تفهّم»: فهمِ جرعه‌جرعه و تدریجی.

[2] «تدبّر»: توجه به پشت صحنه و آخر و عاقبت یک چیز.

[3] «تفکّر»: توجه به مقدمات و دلائل، برای فهمیدن مسئله‌ای که نمی‌دانیم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۳:۰۴
ابوالفضل رهبر

 

حتماً برای‌تان پیش آمده که موقع نماز، وقتی گروهی از مؤمنین جمع هستند و قصد اقامه‌ی نماز به جماعت دارند، گاهی بحث‌ها و تعارفاتی در می‌گیرد که کدام‌یک جلو بایستد تا دیگران به او اقتدا کنند، و معمولاً افراد از روی تواضع، یا دشواری مسئولیتِ امامتِ جماعت، یا به هر دلیل دیگری، شانه خالی می‌کنند و بحث ادامه می‌یابد...

امام صادق (علیه‌السلام) به نقل از رسول اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) «ملاک» را ارائه می‌فرمایند تا اولویت‌ها مشخص شود...

 

 

 

...عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْقَوْمِ مِنْ أَصْحَابِنَا یَجْتَمِعُونَ فَتَحْضُرُ الصَّلَاةُ فَیَقُولُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ تَقَدَّمْ یَا فُلَانُ فَقَالَ:

«إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ یَتَقَدَّمُ الْقَوْمَ أَقْرَؤُهُمْ لِلْقُرْآنِ فَإِنْ کَانُوا فِی الْقِرَاءَةِ سَوَاءً فَأَقْدَمُهُمْ هِجْرَةً فَإِنْ کَانُوا فِی الْهِجْرَةِ سَوَاءً فَأَکْبَرُهُمْ سِنّاً فَإِنْ کَانُوا فِی السِّنِّ سَوَاءً فَلْیَؤُمَّهُمْ أَعْلَمُهُمْ بِالسُّنَّةِ وَ أَفْقَهُهُمْ فِی الدِّینِ وَ لَا یَتَقَدَّمَنَّ أَحَدُکُمُ الرَّجُلَ فِی مَنْزِلِهِ وَ لَا صَاحِبَ السُّلْطَانِ فِی سُلْطَانِهِ.»

 الکافی، ج‏۳، ص۳۷۶

 

ابو عبیده حذاء، می‌گوید: از امام صادق، علیه‌السلام، در مورد جماعتی از شیعیان سؤال کردم که جمع می‌شوند و وقتی نماز فرا می‌رسد، بعضی از آنان به بعضی دیگر می‌گویند «فلانی! جلو بایست»

حضرت فرمودند: 

«به‌راستی که رسول خدا، صلی‌الله‌علیه‌وآله، فرمودند:

کسی مقدم می‌شود که بهتر از بقیه قرآن قرائت کند،

اگر در قرائت برابر بودند، کسی‌که پیش از بقیه (از سرزمین شرک) هجرت کرده است،

اگر در هجرت هم برابر بودند، کسی‌که از بقیه مُسِن‌تر باشد،

اگر در سن هم برابر بودند، کسی امامِ جمع می‌شود که نسبت به دیگران از سنت[۱] آگاه‌تر باشد و در دین، فهم عمیق‌تری داشته باشد، 

و هیچ‌یک از شما در منزلِ کسی، بر او(میزبان) مقدم نشود،

و (نیز هیچ یک) در (حیطه‌ی) سلطنتِ سلطان[۲] بر او مقدم نشود.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] سنت: مجموعه دستورات رسول خدا، صلی‌الله‌علیه‌وآله، و نیز افعالی که ایشان انجام داده‌اند تا در میان مسلمانان رواج یابد.

[۲] سلطنت: تسلّط بر امور‌‌ و توانایی انجام امور از روی قهر و غلبه. مقصود از سلطان، کسی است که این‌چنین، بر مجموعه‌ی تحت اختیارش تسلط دارد.

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــ

در دیگر احادیث، شرایط دیگری نیز ذکر شده است؛ به عنوان مثال از امام قرار دادن این افراد نهی شده است: کسی‌که جذام دارد، یا به پیسی مبتلاست، دیوانه، زنازاده، بادیه‌نشین(کسی‌که از تمدن به‌دور است و با احکام دین ناآشناست).

همچنین از امامت اسیر بر اشخاص آزاد، فلج بر افراد سالم، کسی‌که تیمم دارد بر کسانی که وضو دارند نهی شده است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۲۳:۳۲
ابوالفضل رهبر