دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

 

...عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی سَعِیدٍ الْمُکَارِی عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «أَتَی رَسُولَ اللَّهِ ص وَفْدٌ مِنَ الْیَمَنِ وَ فِیهِمْ رَجُلٌ کَانَ أَعْظَمَهُمْ کَلَاماً وَ أَشَدَّهُمْ اسْتِقْصَاءً فِی مُحَاجَّةِ النَّبِیِّ ص فَغَضِبَ النَّبِیُّ ص حَتَّی الْتَوَی عِرْقُ الْغَضَبِ بَیْنَ عَیْنَیْهِ وَ تَرَبَّدَ وَجْهُهُ وَ أَطْرَقَ إِلَی الْأَرْضِ فَأَتَاهُ جَبْرَئِیلُ ع فَقَالَ: رَبُّکَ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ هَذَا رَجُلٌ سَخِیٌّ یُطْعِمُ الطَّعَامَ فَسَکَنَ عَنِ النَّبِیِّ ص الْغَضَبُ وَ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ لَهُ: «لَوْ لَا أَنَّ جَبْرَئِیلَ أَخْبَرَنِی عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّکَ سَخِیٌّ تُطْعِمُ الطَّعَامَ لَشَرَدْتُ بِکَ وَ جَعَلْتُکَ حَدِیثاً لِمَنْ خَلْفَکَ.» فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ: وَ إِنَّ رَبَّکَ لَیُحِبُّ السَّخَاءَ؟ فَقَالَ: «نَعَمْ.» فَقَالَ: إِنِّی أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّکَ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ لَا رَدَدْتُ مِنْ مَالِی أَحَداً.»

 الکافی، ج۴، ص۳۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«گروهی از یمن نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمدند. در میان آنان، مردی بود که در محاجّه (مباحثه و مناظره) با پیامبر، از بقیه درشت‌سخن‌تر و سخت‌بحث‌تر بود.

پس پیامبر آن‌قدر خشمگین شدند که رگ عصبانیتِ میان چشمانشان متورم گشت، چهره‌شان درهم شد، ساکت شدند و به زمین خیره گشتند.

در این هنگام، جبرئیل نزد ایشان آمد و عرض کرد:

«پروردگارت به تو سلام می‌رساند و به تو می‌فرماید: «این مرد سخاوتمند است؛ (به دیگران) غذا می‌دهد (سفره‌اش پهن است).»»

پس خشم پیامبر فرو نشست، سرشان را بلند کردند و به آن مرد فرمودند:

«اگر جبرئیل از جانب خداوند (عزّوجلّ) خبر نیاورده بود که تو سخاوتمندی و (به دیگران) غذا می‌دهی، تو را طرد می‌کردم و (داستان) تو را ماجرایی (عبرت‌انگیز) برای آیندگان قرار می‌دادم.»

آن مرد به پیامبر عرض کرد:

آیا پروردگارت سخاوت را دوست دارد؟

حضرت فرمودند:

«بله.»

پس آن مرد گفت:

شهادت می‌دهم که خدایی جز الله نیست و تو فرستاده‌ی الله هستی.

قسم به خدایی که تو را به‌حق فرستاد، (تاکنون) هیچ‌کس را از اموالم (نااُمید) باز نگردانده‌ام.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۸:۲۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ حَاتِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«رَأَیْتُ الْمَعْرُوفَ لَا یَصْلُحُ إِلَّا بِثَلَاثِ خِصَالٍ تَصْغِیرِهِ وَ تَسْتِیرِهِ وَ تَعْجِیلِهِ فَإِنَّکَ إِذَا صَغَّرْتَهُ عَظَّمْتَهُ عِنْدَ مَنْ تَصْنَعُهُ إِلَیْهِ وَ إِذَا سَتَّرْتَهُ تَمَّمْتَهُ وَ إِذَا عَجَّلْتَهُ هَنَّأْتَهُ وَ إِنْ کَانَ غَیْرُ ذَلِکَ سَخَّفْتَهُ وَ نَکَّدْتَهُ.»

 الکافی، ج‏۴، ص۳۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«به نظرم «کار نیک» سالم نمی‌ماند، مگر با سه ویژگی:

«کوچک شمردن آن»،

«پنهان کردنش»

و «سریع انجام دادنش».

زیرا اگر آن را کوچک شماری، نزد کسی که آن کار نیک را برای او انجام داده‌ای، بزرگش کرده‌ای

و اگر آن را پنهان کنی، به کمالش رسانده‌ای

و اگر آن را سریع انجام دهی، آن را (برای آن شخص) دل‌چسب کرده‌ای.

اما اگر کار نیکت این ویژگی‌ها را نداشته باشد، آن را بی‌ارزش و ناگوارا نموده‌ای.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۸:۱۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَجْلَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ: «أَحْسِنُوا جِوَارَ النِّعَمِ.» قُلْتُ: وَ مَا حُسْنُ جِوَارِ النِّعَمِ؟ قَالَ: «الشُّکْرُ لِمَنْ أَنْعَمَ بِهَا وَ أَدَاءُ حُقُوقِهَا.»

 الکافی، ج۴، ص۳۸

 

محمد بن عَجلان گوید:

شنیدم که امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمودند:

«با نعمت‌ها خوب همسایگی کنید!»

عرض کردم:

خوب همسایگی کردن با نعمت‌ها یعنی چه؟

حضرت فرمودند:

«شکرِ کسی که آن نعمت‌ها را داده

و ادای حقوق آن نعمت‌ها.»[*]

 

 

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَرَفَةَ قَالَ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا ع: «یَا ابْنَ عَرَفَةَ! إِنَّ النِّعَمَ کَالْإِبِلِ الْمُعْتَقَلَةِ فِی عَطَنِهَا عَلَی الْقَوْمِ مَا أَحْسَنُوا جِوَارَهَا فَإِذَا أَسَاءُوا مُعَامَلَتَهَا وَ إِنَالَتَهَا نَفَرَتْ عَنْهُمْ.»

 الکافی، ج۴، ص۳۸

 

محمد بن عرفه گوید:

امام رضا (علیه‌السلام) فرمودند:

«ای ابن‌عرفه! به‌راستی که نعمت‌ها تا زمانی که با آن‌ها خوب همسایگی شود، مانند شتری هستند که در همسایگیِ عده‌ای بسته شده است (تا نتوانند حرکت کنند)،

اما هروقت با آن‌ها بد رفتار شود و بد همسایگی شود، از آن عده دور می‌شوند.»

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] نعمت‌هایی که خداوند به ما می‌دهد، حقوقی بر گردن ما دارند و ما در قبال آن‌ها وظایفی داریم؛ وظایفی که در قبال خداوند و اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، خودمان، اعضاء و جوارحمان، والدین و خویشاوندانمان و سایر نعمت‌های مادی و معنوی‌مان داریم. حق این نعمت‌ها این است که رفتار صحیحی با آن‌ها داشته باشیم و استفاده بهینه‌ای از آن‌ها بنماییم. امام سجاد (علیه‌السلام) در «رساله حقوق» به بخشی از این حقوق اشاراتی فرموده‌اند.

 

مطلب مرتبط:

اگر می‌خواهید نعمت‌هایی که دارید از دستتان نرود...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۸:۱۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ الْحَسَنِ بْنِ خُنَیْسٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: إِنَّ لِعَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَیَابَةَ دَیْناً عَلَی رَجُلٍ قَدْ مَاتَ وَ قَدْ کَلَّمْنَاهُ أَنْ یُحَلِّلَهُ فَأَبَی. فَقَالَ: «وَیْحَهُ أَ مَا یَعْلَمُ أَنَّ لَهُ بِکُلِّ دِرْهَمٍ عَشَرَةً إِذَا حَلَّلَهُ فَإِذَا لَمْ یُحَلِّلْهُ فَإِنَّمَا لَهُ دِرْهَمٌ بَدَلَ دِرْهَمٍ؟!»

 الکافی، ج۴، ص۳۶

 

حسن بن خُنَیس گوید: به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

عبدالرحمان بن سَیابه بدهی‌ای بر گردن مردی داشته که او مرده است. ما با عبدالرحمان صحبت کردیم تا آن مرد را حلال کند، اما قبول نکرد.

حضرت فرمودند:

«وای بر او! مگر نمی‌داند اگر او را حلال کند، به ازای هر درهم (طلبش)، ده درهم از آنِ او خواهد بود و اگر حلال نکند، به ازای هر درهم، فقط همان یک درهم از آنِ او خواهد بود؟!»[*]

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] اگر حلال نکند؛ همان مقدار طلبش به گردن میت است که ورّاث باید بپردازند یا حسابش به روز قیامت موکول می‌شود، اما اگر حلال کند؛ شاید منظور حضرت این بوده که ده برابرش در دنیا نصیبش می‌شود و شاید منظور این بوده که در روز قیامت ده برابرش را برای او محاسبه می‌کنند.

و اللهُ العالِم

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۸:۱۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ یَحْیَی بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «صَعِدَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمِنْبَرَ ذَاتَ یَوْمٍ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَی عَلَیْهِ وَ صَلَّی عَلَی أَنْبِیَائِهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمْ ثُمَّ قَالَ: «أَیُّهَا النَّاسُ لِیُبَلِّغِ الشَّاهِدُ مِنْکُمُ الْغَائِبَ أَلَا وَ مَنْ أَنْظَرَ مُعْسِراً کَانَ لَهُ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کُلِّ یَوْمٍ صَدَقَةٌ بِمِثْلِ مَالِهِ حَتَّی یَسْتَوْفِیَهُ.»» ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: ««وَ إِنْ کانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلی مَیْسَرَةٍ وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» أَنَّهُ مُعْسِرٌ فَتَصَدَّقُوا عَلَیْهِ بِمَالِکُمْ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ.»

 الکافی، ج۴، ص۳۵

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«روزی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بالای منبر رفتند و حمد و ثنای خداوند را به جا آوردند و بر پیامبران الهی (صلی‌الله‌علیهم) درود فرستادند.

سپس فرمودند:

«ای مردم! (این سخن را) حاضران باید به غائبان برسانند؛ آگاه باشید:

هرکس به کسی (بدهکاری) که دستش تنگ است، مهلت دهد، نزد خداوند (عزّوجلّ) مانند این است که هرروز به مقدار طلبش صدقه می‌دهد، تا وقتی که طلبش را بازپس گیرد.»»

سپس امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

««و اگر دستش تنگ بود، تا زمانی که دستش باز شود، به او مهلت دهید و اگر طلبتان را صدقه دهید (به او ببخشید)، برایتان بهتر است، اگر بدانید.»[1]

چراکه او تنگدست است، پس اگر با مالتان به او صدقه دهید، برایتان بهتر است.»[2]

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] سوره بقره، آیه۲۸۰.

[2] این، در مورد بدهکاری است که می‌دانیم دستش تنگ است و واقعاً ندارد، و الّا کسی که دارد و نمی‌دهد، تکلیفش روشن است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۸:۰۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْبَغْدَادِیِّ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ: «لَعَنَ اللَّهُ قَاطِعِی سُبُلِ الْمَعْرُوفِ.» قِیلَ: وَ مَا قَاطِعُو سُبُلِ الْمَعْرُوفِ؟ قَالَ: «الرَّجُلُ یُصْنَعُ إِلَیْهِ الْمَعْرُوفُ فَیَکْفُرُهُ فَیَمْتَنِعُ صَاحِبُهُ مِنْ أَنْ یَصْنَعَ ذَلِکَ إِلَی غَیْرِهِ.»

 الکافی، ج۴، ص۳۳

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«خدا لعنت کند کسانی را که راه‌های (انجام) کار نیک را می‌بندند.»

از ایشان سؤال شد:

چه کسانی راه‌های کار نیک را می‌بندند؟

حضرت فرمودند:

«مردی که در حقش کار نیکی انجام می‌شود، اما ناسپاسی می‌کند

و این سبب می‌شود که انجام‌دهنده‌ی کار نیک، آن کار را در حق شخص دیگری انجام ندهد.»

 

 

 

...عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنْ أُتِیَ إِلَیْهِ مَعْرُوفٌ فَلْیُکَافِئْ بِهِ فَإِنْ عَجَزَ فَلْیُثْنِ عَلَیْهِ فَإِنْ لَمْ یَفْعَلْ فَقَدْ کَفَرَ النِّعْمَةَ.»

 الکافی، ج۴، ص۳۳

 

از امام صادق از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«هرکس در حقش کار نیکی انجام شد، باید آن را جبران کند

و اگر نتوانست (جبران کند)، باید به‌خاطر کاری که در حقش شده، تشکر و قدردانی کند

که اگر این کار را هم نکند، کفران نعمت (ناسپاسی) کرده است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۸:۰۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ الْحَارِثِ الْهَمْدَانِیِّ قَالَ: سَامَرْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ فَقُلْتُ: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَرَضَتْ لِی حَاجَةٌ. قَالَ: «فَرَأَیْتَنِی لَهَا أَهْلًا؟» قُلْتُ: نَعَمْ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ. قَالَ: «جَزَاکَ اللَّهُ عَنِّی خَیْراً.» ثُمَّ قَامَ إِلَى السِّرَاجِ فَأَغْشَاهَا وَ جَلَسَ ثُمَّ قَالَ: «إِنَّمَا أَغْشَیْتُ السِّرَاجَ لِئَلَّا أَرَى ذُلَّ حَاجَتِکَ فِی وَجْهِکِ فَتَکَلَّمْ فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ: «الْحَوَائِجُ أَمَانَةٌ مِنَ اللَّهِ فِی صُدُورِ الْعِبَادِ فَمَنْ کَتَمَهَا کُتِبَتْ لَهُ عِبَادَةٌ وَ مَنْ أَفْشَاهَا کَانَ حَقّاً عَلَى مَنْ سَمِعَهَا أَنْ یَعْنِیَهُ.»»

 الکافی، ج۴، ص۲۴

 

حارث هَمْدانی گوید:

شبی با امیر مؤمنان (صلوات‌الله‌علیه) گفتگویی دوستانه داشتم. به ایشان عرض کردم:

حاجتی برایم پیش آمده.

حضرت فرمودند:

«کاری از دست من بر می‌آید؟»

عرض کردم:

بله، ای امیر مؤمنان!

حضرت فرمودند:

«خداوند از جانب من به تو پاداش دهد.»

سپس برخواستند، سراغ چراغ رفتند، روی آن را پوشاندند و نشستند. آن‌گاه فرمودند:

«چراغ را پوشاندم تا خواریِ نیاز را در چهره‌ات نبینم. حال سخن بگو؛ زیرا از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) شنیدم که می‌فرمودند:

«نیازها، امانتی از جانب خدا، در سینه‌ی بندگان هستند؛

پس کسی که نیازش را مخفی بدارد، برایش عبادت نوشته می‌شود

و کسی که آن‌ها را فاش نماید، بر کسی که آن‌ها را می‌شنود، لازم می‌گردد او را یاری رساند.»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۸:۰۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ الْیَسَعِ بْنِ حَمْزَةَ قَالَ: کُنْتُ فِی مَجْلِسِ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع أُحَدِّثُهُ وَ قَدِ اجْتَمَعَ إِلَیْهِ خَلْقٌ کَثِیرٌ یَسْأَلُونَهُ عَنِ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ رَجُلٌ طُوَالٌ آدَمُ فَقَالَ: السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ! رَجُلٌ مِنْ مُحِبِّیکَ وَ مُحِبِّی آبَائِکَ وَ أَجْدَادِکَ ع مَصْدَرِی مِنَ الْحَجِّ وَ قَدِ افْتَقَدْتُ نَفَقَتِی وَ مَا مَعِی مَا أَبْلُغُ مَرْحَلَةً فَإِنْ رَأَیْتَ أَنْ تُنْهِضَنِی إِلَى بَلَدِی وَ لِلَّهِ عَلَیَّ نِعْمَةٌ فَإِذَا بَلَغْتُ بَلَدِی تَصَدَّقْتُ بِالَّذِی تُوَلِّینِی عَنْکَ فَلَسْتُ مَوْضِعَ صَدَقَةٍ. فَقَالَ لَهُ: «اجْلِسْ رَحِمَکَ اللَّهُ.» وَ أَقْبَلَ عَلَى النَّاسِ یُحَدِّثُهُمْ حَتَّى تَفَرَّقُوا وَ بَقِیَ هُوَ وَ سُلَیْمَانُ الْجَعْفَرِیُّ وَ خَیْثَمَةُ وَ أَنَا. فَقَالَ: «أَ تَأْذَنُونَ لِی فِی الدُّخُولِ؟» فَقَالَ لَهُ سُلَیْمَانُ: قَدَّمَ اللَّهُ أَمْرَکَ. فَقَامَ فَدَخَلَ الْحُجْرَةَ وَ بَقِیَ سَاعَةً ثُمَّ خَرَجَ وَ رَدَّ الْبَابَ وَ أَخْرَجَ یَدَهُ مِنْ أَعْلَى الْبَابِ وَ قَالَ: «أَیْنَ الْخُرَاسَانِیُّ؟» فَقَالَ: هَا أَنَا ذَا. فَقَالَ: «خُذْ هَذِهِ الْمِائَتَیْ دِینَارٍ وَ اسْتَعِنْ بِهَا فِی مَئُونَتِکَ وَ نَفَقَتِکَ وَ تَبَرَّکْ بِهَا وَ لَا تَصَدَّقْ بِهَا عَنِّی وَ اخْرُجْ فَلَا أَرَاکَ وَ لَا تَرَانِی.» ثُمَّ خَرَجَ فَقَالَ لَهُ سُلَیْمَانُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ لَقَدْ أَجْزَلْتَ وَ رَحِمْتَ فَلِمَا ذَا سَتَرْتَ وَجْهَکَ عَنْهُ؟ فَقَالَ: «مَخَافَةَ أَنْ أَرَى ذُلَّ السُّؤَالِ فِی وَجْهِهِ لِقَضَائِی حَاجَتَهُ أَ مَا سَمِعْتَ حَدِیثَ رَسُولِ اللَّهِ ص: «الْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ یَعْدِلُ سَبْعِینَ حِجَّةً وَ الْمُذِیعُ بِالسَّیِّئَةِ مَخْذُولٌ وَ الْمُسْتَتِرُ بِهَا مَغْفُورٌ لَهُ.» أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ الْأُوَلِ: «مَتَى آتِهِ یَوْماً لِأَطْلُبَ حَاجَةً / رَجَعْتُ إِلَى أَهْلِی وَ وَجْهِی بِمَائِهِ‏»»

 الکافی، ج۴، ص۲۳

 

یسع بن حمزه گوید:

در مجلس امام رضا (علیه‌السلام) بودم و با ایشان سخن می‌گفتم. مردم زیادی نیز گِرد حضرت جمع بودند و از ایشان درباره حلال و حرام سؤال می‌کردند.

در این هنگام، مردی بلندقد و گندم‌گون بر ایشان وارد شد و عرض کرد:

سلام بر شما، ای فرزند رسول خدا! من از محبّین شما و پدران و اجدادتان هستم و از حج می‌آیم. خرجی‌ام را گم کرده‌ام و آن‌قدری ندارم که بشود با آن مسافرت کنم (و به شهرم بازگردم.)

اگر شما بپذیرید که مرا به شهرم برسانید، به خدا قسم، این نعمتی است بر من. من نیز هروقت به شهرم رسیدم، از طرف شما به همان مقدار که داده‌اید، صدقه می‌دهم؛ زیرا من (فقیر و) مستحق صدقه نیستم.

حضرت فرمودند:

«بنشین (و منتظر باش)، خدا رحمتت کند.»

آن‌گاه به مردم رو کردند و با آنان صحبت کردند تا این‌که (مجلس تمام شد و مردم) پراکنده شدند و فقط آن مرد ماند و سلیمان جعفری و خیثمه و من. پس حضرت فرمودند:

«اجازه می‌دهید داخلِ (اتاقم) شوم؟»

سلیمان عرض کرد:

خداوند امر شما را مقدم داشته است ( اختیار دارید.)

پس حضرت برخواستند و وارد اتاقشان شدند و مدتی آن‌جا ماندند. آمدند و درب اتاق را بستند و دستشان را از بالای درب بیرون آوردند و فرمودند:

«کجاست آن خراسانی؟»

مرد خراسانی عرض کرد:

بله، من این‌جا هستم.

حضرت فرمودند:

«این دویست دینار (سکه طلا) را بگیر، صرف مخارجت کن و به آن تبرک بجوی. لازم نیست (معادلِ) آن را از طرف من صدقه دهی. حال، بیرون برو تا نه من تو را ببینم و نه تو مرا!»

بعد از این‌که آن مرد رفت، سلیمان به حضرت عرض کرد:

فدایتان شوم، بخششی هنگفت نمودید و محبت کردید، اما چرا روی خود را از او مخفی نمودید؟

حضرت فرمودند:

«از ترس این‌که (مبادا) خوار شدنش به‌خاطر درخواست برای رفع حاجت را در چهره‌اش ببینم.

مگر حدیث رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را نشنیده‌ای که:

«پنهان کردنِ کار نیک، ا هفتاد حج برابر است و کسی که بدی را فاش نماید، تنها و بی یاور می‌شود و کسی که بدی را بپوشاند، مورد مغفرت قرار می‌گیرد.»

و مگر سخن (شعر) پیشینیان را نشنیده‌ای که:

«روزی که از نزدِ (فلان مرد کریم) رفتم و حاجتم را از او درخواست کردم، درحالی نزد خانواده‌ام برگشتم که آبرویم محفوظ بود.»»

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

فدای مرامت، ای امام رئوف! ای مٌعین ضعفاء!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۱:۵۹
ابوالفضل رهبر

 

سیزده‌چهارده‌سالَم بیش‌تر نبود.

تنها، از این‌ور تهران راه افتادم به آن‌ورش، تا فیلم پرسروصدای آن سال را ببینم.

اولین‌باری بود که چنین کاری می‌کردم و آن‌طور که یادم است، اولین‌باری بود که احساس «استقلال» و «قدرت» می‌کردم. این احساس وقتی از سینما بیرون می‌آمدم، چندبرابر شده بود.

خطی که «آژانس» در ذهن من کشید، هیچ فیلم دیگری تا امروز نکشیده است.

نه من، که در ذهن خیلی‌ها؛ براساس چندین نظرسنجی، «آژانس شیشه‌ای» مدال بهترین فیلم بعد از انقلاب را بر سینه دارد. (درود بر ابراهیم حاتمی‌کیا)

 

امروز در سینمای «محمدحسین مهدویان» دوباره بعد از سال‌ها، ردی از آژانس را دیدم.

نه به آن قوت، اما در برهوت این سال‌ها، بسیار بسیار غنیمت است.

امروز احساس کردم چقدر جای «آژانس»ها و «لاتاری»ها در سینمای ایران خالی است.

مردم این‌روزها انگار به این‌ها نیاز دارند؛ نیازی که گویا سال‌هاست انکارش می‌کردند و حالا، با تشویق‌های مدامی که نثار قهرمانان باغیرت داستان، در آن پایان شگفت‌انگیز می‌کنند، میل اصیل خود را لو می‌دهند.

نه‌خیر آقای جیرانی! دوره این حرف‌ها نگذشته. این مردم، همان مردمِ عاشق «قیصر» و «حاج‌کاظم» هستند. همان مردم، با همان «فطرت»، با همان «غیرت».

 

امروز، مردمی که از صندلی‌هایشان بلند می‌شدند و با چشمان تر و لب‌های خندان به سمت درب خروج حرکت می‌کردند، یک‌طور دیگر بودند؛ چشم‌هایشان یک برق دیگری داشت، یک‌طور دیگر راه می‌رفتند.

حسی داشتند شبیه حسی که وقتی بچه بودند، بعد از تماشای فیلم‌های «بروسلی» پیدا می‌کردند.

امروز مردانی را دیدم که موقع خروج، یک‌کتی راه می‌رفتند، دستانشان را دور ناموسشان حلقه کرده بودند و با تیزی نگاهشان چشم بی‌ناموس‌ها را نشانه گرفته بودند.

 

اما راستش امروز وقتی از راهروهای خروجی، وارد خیابان شدم و نور خورشید به صورتم پاشید، ناگهان به خود آمدم که فیلم تمام شد و حالا داری به دنیای واقعی پا می‌گذاری. قانونِ آن تو با این بیرون فرق دارد؛ این بیرون دولتی روی کار است که ماقبل «لاتاری» است، ماقبل «آژانس» است، حتی ماقبل «قیصر».

برای همین، سر صدور پروانه ساخت و اعطای جوایز فجر مشتش را آن‌قدر سفت کرده بود.

اما نااُمید نیستم؛ چون هنوز صدای تشویق‌های مردم برای سکانس غرورآفرین پایانی، در گوشم هست.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

پانوشت۱: امروز در راه خانه، هوس کردم دوباره «آژانس» را ببینم.

پانوشت۲: به سازمان اوج هم بابت موفقیت‌های پی‌در‌پیِ امسالشان که حاصل «تلاش» و «صبر»شان است، تبریک می‌گویم.

پانوشت۳: چه مُصادفتِ معناداری بود برای من؛ تماشای لاتاری با «روز پاسدار».

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۱:۳۵
ابوالفضل رهبر

 

در مطلب پیش، ذکر شد که اگر انسان بدون این‌که واقعاً نیازمند باشد، از دیگری درخواست کمک مالی کند، چه عواقبی دارد.

حال، اگر نیازمند باشد، چه؟

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع:

«یَا مُحَمَّدُ لَوْ یَعْلَمُ السَّائِلُ مَا فِی الْمَسْأَلَةِ مَا سَأَلَ أَحَدٌ أَحَداً وَ لَوْ یَعْلَمُ الْمُعْطِی مَا فِی الْعَطِیَّةِ مَا رَدَّ أَحَدٌ أَحَداً.»

 الکافی، ج۴، ص۲۰

 

محمد بن مسلم گوید:

امام باقر ( علیه‌السلام) فرمودند:

«ای محمد! اگر سائل (درخواسته‌کننده) می‌دانست که درخواست‌اش چه اثری دارد، هیچ‌کس از دیگری درخواستی نمی‌کرد

و اگر بخشنده (کمک‌کننده) می‌دانست که بخشش‌اش چه اثری دارد، هیچ‌کس درخواست دیگری را رد نمی‌کرد.»

 

 

 

...عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ حَمَّادٍ عَمَّنْ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ:

«إِیَّاکُمْ وَ سُؤَالَ النَّاسِ فَإِنَّهُ ذُلٌّ فِی الدُّنْیَا وَ فَقْرٌ تُعَجِّلُونَهُ وَ حِسَابٌ طَوِیلٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.»

 الکافی، ج۴، ص۲۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«مبادا از مردم درخواستی کنید؛

چراکه این درخواست، (موجبِ)

خواری در دنیا،‎

فقر زودرس

و طولانی شدن حساب‌و‌کتاب در روز قیامت است.»

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سؤال: پس اگر نیازمند شدیم، چه کنیم؟

جواب: این مطلب مرتبط را مطالعه فرمایید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۰:۱۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مَالِکِ بْنِ حُصَیْنٍ السَّکُونِیِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:

«مَا مِنْ عَبْدٍ یَسْأَلُ مِنْ غَیْرِ حَاجَةٍ فَیَمُوتُ حَتَّى یُحْوِجَهُ اللَّهُ إِلَیْهَا وَ یُثَبِّتَ اللَّهُ لَهُ بِهَا النَّارَ.»

 الکافی، ج‏۴، ص۱۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«هیچ بنده‌ای نیست که بدون این‌که (به چیزی) نیاز داشته باشد، (آن را از دیگران) درخواست کند،

مگراین‌که پیش از مرگش (واقعاً) به آن محتاج می‌شود

و خداوند به‌خاطر آن درخواست، آتشی برایش مهیا می‌کند.»

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خسر الدنیا و الآخرة

 

مطالب مرتبط:

- دست نیاز

- دست دراز کردن جلوی دیگران، فقط در سه مورد

- سفره دلت را پیش دیگران باز نکن

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۰:۰۳
ابوالفضل رهبر

 

شاید به‌ظاهر عجیب بیاید؛

کسی که فقیر است و چه‌بسا خود، مستحق دریافت صدقه است، با صدقه دادن، به‌ظاهر از دارایی‌هایش کم می‌شود. چه‌طور فقرش رفع می‌گردد؟!

اصلاً چنین‌کسی از کجا بیاورد تا به دیگری صدقه دهد؟!

اما...

 

...عَنْ عَلِیِّ بْنِ سُوَیْدٍ السَّائِیِّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ: أَوْصِنِی. فَقَالَ: «آمُرُکَ بِتَقْوَى اللَّهِ.» ثُمَّ سَکَتَ فَشَکَوْتُ إِلَیْهِ قِلَّةَ ذَاتِ یَدِی وَ قُلْتُ: وَ اللَّهِ لَقَدْ عَرِیتُ حَتَّى بَلَغَ مِنْ عُرْیَتِی أَنَّ أَبَا فُلَانٍ نَزَعَ ثَوْبَیْنِ کَانَا عَلَیْهِ وَ کَسَانِیهِمَا. فَقَالَ: «صُمْ وَ تَصَدَّقْ.» قُلْتُ: أَتَصَدَّقُ مِمَّا وَصَلَنِی بِهِ إِخْوَانِی وَ إِنْ کَانَ قَلِیلًا؟ قَالَ: «تَصَدَّقْ بِمَا رَزَقَکَ اللَّهُ وَ لَوْ آثَرْتَ عَلَى نَفْسِکَ.»

 الکافی، ج‏۴، ص۱۸

 

علی بن سُوَید گوید:

به امام کاظم (علیه‌السلام) عرض کردم:

توصیه‌ای به من بفرمایید.

حضرت فرمودند:

«تو را به تقوای خداوند امر می‌کنم.»

سپس سکوت کردند. من نیز از دست‌تنگی‌ام به ایشان شکایت کردم و عرض کردم:

به خدا قسم، لباسی نداشتم که بپوشم، تاجایی‌که فلانی دو تا از لباس‌های تنش را درآورد و به من پوشانید.

حضرت فرمودند:

«روزه بگیر و صدقه بده.»

عرض کردم:

 آیا از آن‌چه برادران(ایمانی)ام به من بخشیده‌اند، صدقه دهم، هرچند کم باشد؟

حضرت فرمودند:

«از آن‌چه خداوند به تو روزی فرموده، صدقه بده؛ هرچند (آن‌قدر کم باشد که مجبور شوی آن فقیر را) بر خودت ترجیح دهی.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۹:۵۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ زِیَادٍ الْقَنْدِیِّ عَمَّنْ ذَکَرَهُ قَالَ:

«إِذَا أَعْطَیْتُمُوهُمْ فَلَقِّنُوهُمُ الدُّعَاءَ فَإِنَّهُ یُسْتَجَابُ الدُّعَاءُ لَهُمْ فِیکُمْ وَ لَا یُسْتَجَابُ لَهُمْ فِی أَنْفُسِهِمْ.»

 الکافی، ج‏۴، ص۱۷

 

از امام صادق یا امام کاظم (علیهماالسلام) نقل شده است:

«هرگاه به آنان (کسانی که درخواست کمک کرده‌اند) چیزی بخشیدید، دعایی از زبانشان (در حق خودتان) بگیرید؛

زیرا دعای آنان در حق شما مستجاب است، اما دعایشان در حق خودشان مستجاب نیست.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۹:۴۴
ابوالفضل رهبر

 

همان‌طور که می‌دانید اهل‌بیت تأکید کرده‌اند که درخواستِ هیچ سائل(گدایی) را رد نکنیم.

گاهی پیش می‌آید که در روز چندین نفر جلوی ما را می‌گیرند و درخواست کمک می‌کنند. 

و گاهی وقتی بعضی‌شان را رد می‌کنیم، دچار عذاب وجدان می‌شویم.

آیا باید درخواست همه‌شان را اجابت کنیم؟

 

...عَنِ الْوَلِیدِ بْنِ صَبِیحٍ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَجَاءَهُ سَائِلٌ فَأَعْطَاهُ ثُمَّ جَاءَهُ آخَرُ فَأَعْطَاهُ ثُمَّ جَاءَهُ آخَرُ فَأَعْطَاهُ ثُمَّ جَاءَهُ آخَرُ فَقَالَ: «یَسَعُ اللَّهُ عَلَیْکَ.»

 الکافی، ج‏۴، ص۱۶

 

ولید بن صَبیح نقل می‌کند:

نزد امام صادق (علیه‌السلام) بودم که...

سائلی نزد ایشان آمد و حضرت به او چیزی بخشیدند.

سپس شخص دیگری آمد و حضرت به او نیز چیزی بخشیدند.

سپس شخص دیگری آمد و حضرت باز به او چیزی بخشیدند.

سپس شخص دیگری آمد و حضرت (این‌بار) به او فرمودند:

«خداوند به تو وسعتِ (روزی) دهد.»

 

 

 

...عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ فِی السُّؤَّالِ: «أَطْعِمُوا ثَلَاثَةً إِنْ شِئْتُمْ أَنْ تَزْدَادُوا فَازْدَادُوا وَ إِلَّا فَقَدْ أَدَّیْتُمْ حَقَّ یَوْمِکُمْ.»

 الکافی، ج‏۴، ص۱۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که درمورد درخواستِ سائل‌ها فرمودند:

«به سه نفر غذا دهید. اگر خواستید، به افراد بیشتری بدهید

و الّا (اگر نخواستید، گناهی بر شما نیست؛ زیرا) شما حقی را که آن روز بر گردنتان بوده، ادا کرده‌اید.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۹:۴۲
ابوالفضل رهبر

 

آیا چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است؟

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: قَالَ رَجُلٌ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع: إِنَّ لِی ضَیْعَةً بِالْجَبَلِ أَسْتَغِلُّهَا فِی کُلِّ سَنَةٍ ثَلَاثَ آلَافِ دِرْهَمٍ فَأُنْفِقُ عَلَى عِیَالِی مِنْهَا أَلْفَیْ دِرْهَمٍ وَ أَتَصَدَّقُ مِنْهَا بِأَلْفِ دِرْهَمٍ فِی کُلِّ سَنَةٍ. فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: «إِنْ کَانَتِ الْأَلْفَانِ تَکْفِیهِمْ فِی جَمِیعِ مَا یَحْتَاجُونَ إِلَیْهِ لِسَنَتِهِمْ فَقَدْ نَظَرْتَ لِنَفْسِکَ وَ وُفِّقْتَ لِرُشْدِکَ وَ أَجْرَیْتَ نَفْسَکَ فِی حَیَاتِکَ بِمَنْزِلَةِ مَا یُوصِی بِهِ الْحَیُّ عِنْدَ مَوْتِهِ.»

 الکافی، ج‏۴، ص۱۱

 

محمد بن مسلم نقل کرده است:

مردی به امام باقر (علیه‌السلام) عرض کرد:

من مزرعه‌ای در کوهستان دارم که سالانه (به اندازه‌ی) سه‌هزار درهم از آن محصول برداشت می‌کنم. از این مقدار، دوهزار درهم را خرج اهل و عیالم می‌کنم و هرسال، هزار درهمش را صدقه می‌دهم.

امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند:

«اگر آن دوهزار درهم، برای همه نیازمندی‌های[*] سالانه اهل و عیالت کافی باشد، (با صدقه‌ای که می‌دهی) به خودت یاری رسانده‌ای و برای هدایت خودت توفیق یافته‌ای و آن‌چه را که دیگران هنگام مرگ وصیت می‌کنند [که مثلاً فلان مقدار از دارایی‌هایم را خرج فلان کار خیر کنید]، تو در زمان حیاتت به جا آورده‌ای.»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] در متن حدیث، از واژه «احتیاج» استفاده شده است. شاید اگر این واژه، درست ترجمه گردد و توضیح داده شود، سؤالات و ابهامات پیرامون این مسأله، برطرف شود؛ این‌که حد و مرز «تأمین احتیاجات شخصی» و «اهتمام به گرفتاری‌های دیگران»، که هردو مورد تأکید اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بوده‌اند، کجاست؟

ابن‌فارس، ریشه‌ی این واژه را «الاضطرار إلى الشى‏ء» می‌داند؛ یعنی: «نیاز ضروری». (معجم‌مقاییس‌اللغة، ج۲، ص۱۱۴)

در دیگر کتب لغویِ دقیق نیز، گوهر معناییِ این واژه «نقصان» (کمبود) دانسته شده است.

بنابراین تأمین احتیاجات ضروریِ خود و خانواده (که نبودشان کمبودی در زندگی محسوب می‌شود) بر اهتمام به گرفتاری‌های دیگران و تأمین احتیاجات برادران ایمانی، اولویت دارد و بعد از تأمین آن احتیاجاتِ ضروری، رسیدگی به امور دیگران در اولویت قرار می‌گیرد.

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سالیانی است بعضی می‌گویند: «چراغی که به خانه رواست، به سوریه حرام است.»

البته این جمله از مصادیق مسأله بالا نیست و در واقع یک مغالطه است. از کسانی که چنین جملاتی می‌گویند، باید پرسید: «اگر این چراغ در سوریه روشن نشود، آیا خانه‌ای می‌ماند که بخواهیم روشنش کنیم؟»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۹:۳۵
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ سَدِیرٍ الصَّیْرَفِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أُطْعِمُ سَائِلًا لَا أَعْرِفُهُ مُسْلِماً؟ فَقَالَ: «نَعَمْ أَعْطِ مَنْ لَا تَعْرِفُهُ بِوَلَایَةٍ وَ لَا عَدَاوَةٍ لِلْحَقِّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً» وَ لَا تُطْعِمْ مَنْ نَصَبَ لِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْحَقِّ أَوْ دَعَا إِلَى شَیْ‏ءٍ مِنَ الْبَاطِلِ.»

 الکافی، ج‏۴، ص۱۳

 

سدیر بن حکیم صَیرَفی گوید:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

آیا به درخواست‌کننده(گدا)ای که نمی‌دانم مسلمان است یا نه، غذا بدهم؟

حضرت فرمودند:

«بله، به کسی که نمی‌دانی ولایت دارد یا با حق دشمنی دارد، کمک کن؛ به‌راستی‌که خداوند (عزّوجلّ) می‌فرماید: «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً»[1]؛ «با مردم زیبا سخن بگویید.»[2]

اما به کسی که (می‌دانی) با حقی دشمنی دارد یا به باطلی دعوت می‌کند، غذا نده.»

 

 

 

...عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْفَضْلِ النَّوْفَلِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ السَّائِلِ یَسْأَلُ وَ لَا یُدْرَى مَا هُوَ؟ قَالَ: «أَعْطِ مَنْ وَقَعَتْ لَهُ الرَّحْمَةُ فِی قَلْبِکَ.» وَ قَالَ: «أَعْطِ دُونَ الدِّرْهَمِ.» قُلْتُ: أَکْثَرُ مَا یُعْطَى؟ قَالَ: «أَرْبَعَةُ دَوَانِیقَ.»

 الکافی، ج‏۴، ص۱۴

فضل بن عبدالله نوفلی گوید:

از امام صادق (علیه‌السلام) سؤال شد:

در مورد درخواست‌کننده(گدا)ای که هویتش مشخص نیست، تکلیف چیست؟

حضرت فرمودند:

«به کسی که دلت نسبت به او به رحم آمد، کمک کن»

و فرمودند:

«کمتر از یک درهم (سکه نقره) کمک کن.»

راوی گوید: عرض کردم:

حداکثر چقدر بدهم؟

فرمودند:

«دوسومِ درهم.[3]»[4]

 

پاورقـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] سوره بقره، آیه۸۳.

[2] شاید ارتباط آیه با فرمایش امام این باشد که: جواب رد دادن به درخواست‌کننده (که جزئی از مردم است)، با «زیبا سخن گفتن» تعارض دارد و یکی از مصادیق زیبا سخن گفتن، این است که به کسی که درخواستی دارد، جواب رد ندهیم، هرچند غریبه‌ای باشد که او را نشناسیم.

[3] اگر هر درهم؛ معادل دو و نیم گرم نقره باشد و هر گرم نقره؛ حدود ۲۳۰۰تومان، حداکثر مقداری که می‌توان به چنین کسی کمک کرد، چیزی کمتر از ۴۰۰۰تومان است.

[4] پس به کسی که او را نمی‌شناسیم، نباید کمکِ زیادی کنیم. از طرفی اگر دلمان به حالش سوخت، نباید او را رد کنیم؛ شاید به این دلیل که به نوعی تکلیف به گردنمان می‌آید یا به این دلیل که اگر به کسی که دلمان به حالش سوخته، کمک نکنیم، کم‌کم سنگ‌دل می‌شویم و باب احسان بسته می‌شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۹:۳۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع:

«لَأَنْ أَدْخُلَ السُّوقَ وَ مَعِی دَرَاهِمُ أَبْتَاعُ بِهِ لِعِیَالِی لَحْماً وَ قَدْ قَرِمُوا أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أُعْتِقَ نَسَمَةً.»

 الکافی، ج‏۴، ص۱۲

 

ابوحمزه ثمالی از امام سجاد (علیه‌السلام) نقل کرده است:

«قطعاً این‌که پولی داشته باشم و به بازار بروم تا برای اهل و عیالم[1] که هوس گوشت کرده‌اند، گوشت بخرم، برای من[2] دوست‌داشتنی‌تر است از این‌که برده‌ای را آزاد کنم.»

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] «عیالِ مرد؛ کسانی‌اند که تحت تکفّلش هستند و او باید نفقه‌شان را بدهد»؛ لسان‌العرب، ج۱۱، ص۴۸۸.

[2] باید توجه داشت که امام سجاد (علیه‌السلام) به خرید، تربیت و آزاد کردنِ هزاران برده، در شهر مدینه معروف بودند. ایشان در شرایط اختناقِ بعد از حادثه عاشورا، با این‌کار، به تربیت نیرو و آماده کردن فضا برای امامان بعدی می‌پرداختند.

 

این مطلب مرتبط را نیز مطالعه فرمایید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۷ ، ۱۵:۰۲
ابوالفضل رهبر

 

در مطلب پیشین، از امام رضا (علیه‌السلام) نقل شد که «برای مرد شایسته است که هرگاه بر نعمتش افزوده شد، (در هزینه کردن) برای اهل و عیالش نیز وسعت بخشد.»

از آن‌طرف خانم هم باید رعایت جیب همسرش را بنماید و اگر می‌داند دستش تنگ است، شرمنده‌اش نکند. به حدیث زیر توجه کنید:

 

...عَنْ نَجْمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: «إِنَّ فَاطِمَةَ ع ضَمِنَتْ لِعَلِیٍّ ع عَمَلَ الْبَیْتِ وَ الْعَجِینَ وَ الْخُبْزَ وَ قَمَّ الْبَیْتِ وَ ضَمِنَ لَهَا عَلِیٌّ ع مَا کَانَ خَلْفَ الْبَابِ نَقْلَ الْحَطَبِ وَ أَنْ یَجِی‏ءَ بِالطَّعَامِ فَقَالَ لَهَا یَوْماً یَا فَاطِمَةُ هَلْ عِنْدَکِ شَیْ‏ءٌ قَالَتْ وَ الَّذِی عَظَّمَ حَقَّکَ مَا کَانَ عِنْدَنَا مُنْذُ ثَلَاثَةِ أَیَّامٍ شَیْ‏ءٌ نَقْرِیکَ بِهِ قَالَ أَ فَلَا أَخْبَرْتِنِی قَالَتْ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص نَهَانِی أَنْ أَسْأَلَکَ شَیْئاً فَقَالَ لَا تَسْأَلِینَ ابْنَ عَمِّکِ شَیْئاً إِنْ جَاءَکِ بِشَیْ‏ءٍ [عَفْوٍ] وَ إِلَّا فَلَا تَسْأَلِیهِ قَالَ فَخَرَجَ ع فَلَقِیَ رَجُلًا فَاسْتَقْرَضَ مِنْهُ دِینَاراً ثُمَّ أَقْبَلَ بِهِ وَ قَدْ أَمْسَى فَلَقِیَ مِقْدَادَ بْنَ الْأَسْوَدِ فَقَالَ لِلْمِقْدَادِ مَا أَخْرَجَکَ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ قَالَ الْجُوعُ وَ الَّذِی عَظَّمَ حَقَّکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع وَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَیٌّ قَالَ وَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَیٌّ قَالَ فَهُوَ أَخْرَجَنِی وَ قَدِ اسْتَقْرَضْتُ دِینَاراً وَ سَأُوثِرُکَ بِهِ فَدَفَعَهُ إِلَیْهِ فَأَقْبَلَ فَوَجَدَ رَسُولَ اللَّهِ ص جَالِساً وَ فَاطِمَةُ تُصَلِّی وَ بَیْنَهُمَا شَیْ‏ءٌ مُغَطًّى فَلَمَّا فَرَغَتْ اجْتَرَّتْ ذَلِکَ الشَّیْ‏ءَ فَإِذَا جَفْنَةٌ مِنْ خُبْزٍ وَ لَحْمٍ قَالَ یَا فَاطِمَةُ أَنَّى لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص أَ لَا أُحَدِّثُکَ بِمَثَلِکَ وَ مَثَلِهَا قَالَ بَلَى قَالَ مَثَلُکَ مَثَلُ زَکَرِیَّا إِذَا دَخَلَ عَلَى مَرْیَمَ الْمِحْرَابَ فَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ فَأَکَلُوا مِنْهَا شَهْراً وَ هِیَ الْجَفْنَةُ الَّتِی یَأْکُلُ مِنْهَا الْقَائِمُ ع وَ هِیَ عِنْدَنَا.»

 تفسیر العیاشی، ج‏۱، ص۱۷۱

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«حضرت فاطمه به امام علی (علیهماالسلام) تعهد دادند که کارهای خانه؛ (مثل:) خمیر کردن آرد و پختن نان و جارو کردن منزل را انجام دهند و امام علی نیز به حضرت زهرا تعهد دادند که کارهای پشت درِ خانه؛ (مثل:) آوردن هیزم و تهیه غذا را انجام دهند.

روزی امیر مؤمنان به ایشان فرمودند:

«فاطمه! آیا در خانه چیزی (برای خوردن) هست؟»

حضرت زهرا فرمودند:

«قسم به خدایی که حقِ تو را بزرگ گردانیده، سه روز است که چیزی نزد ما (من و فرزندانمان) نیست، غیر از چیزی که (در روزهای گذشته) از خود دریغ داشتم و به شما دادم.»

امیر مؤمنان فرمودند:

«پس چرا به من خبر ندادی (تا غذایی تهیه کنم)؟!»

حضرت زهرا فرمودند:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) مرا نهی کرده‌اند از این‌که از تو چیزی بخواهم و فرموده‌اند:

«از پسرعمویت چیز طلب نکن؛ اگر خودش برایت چیزی آورد، اشکال ندارد، و الا، از او چیزی نخواه!»»

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

در ادامه، امام باقر (علیه‌السلام) بقیه ماجرا را نیز نقل می‌کنند؛ خلاصه این‌که:

امیر مؤمنان (علیهماالسلام) از خانه خارج شدند و دیناری قرض کردند تا غذایی تهیه کنند.

در راه بازگشت مقداد را دیدند که او هم برای تهیه غذا از خانه خارج شده بود و حضرت یک دینار را به مقداد دادند و دست خالی به خانه برگشتند.

آن‌گاه دیدند که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در خانه‌شان نشسته‌اند و حضرت زهرا (علیهاالسلام) نماز می‌خوانند و ظرفی سرپوشیده نیز میانشان است.

وقتی نماز حضرت زهرا تمام شد، پیامبر به ایشان فرمودند: آن ظرف را بیاور و...

ادامه ماجرا، پیش‌تر در این مطلب نقل شده است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۵۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ ع قَالَ: «یَنْبَغِی لِلرَّجُلِ أَنْ یُوَسِّعَ عَلَى عِیَالِهِ کَیْلَا یَتَمَنَّوْا مَوْتَهُ.» وَ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً» قَالَ: «الْأَسِیرُ عِیَالُ الرَّجُلِ یَنْبَغِی لِلرَّجُلِ إِذَا زِیدَ فِی النِّعْمَةِ أَنْ یَزِیدَ أُسَرَاءَهُ فِی السَّعَةِ عَلَیْهِمْ.» ثُمَّ قَالَ: «إِنَّ فُلَاناً أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ بِنِعْمَةٍ فَمَنَعَهَا أُسَرَاءَهُ وَ جَعَلَهَا عِنْدَ فُلَانٍ فَذَهَبَ اللَّهُ بِهَا.» قَالَ مُعَمَّرٌ: وَ کَانَ فُلَانٌ حَاضِراً.

 الکافی، ج‏۴، ص۱۱

 

معمَّر بن خلاد از امام رضا (علیه‌السلام) نقل کرده است که فرمودند:

«برای مرد شایسته است که (در هزینه کردن) برای اهل و عیالش[1] وسعت بخشد؛ تا آرزوی مرگش را نکنند!»

و این آیه را تلاوت کردند:

«وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً»؛ غذایشان را – با این‌که دوستش داشتند – به مسکین و یتیم و اسیر دادند.»[2]

آن‌گاه فرمودند:

«(در این آیه، منظور از) «اسیر»، اهل و عیال مرد هستند.

برای مرد شایسته است که هرگاه بر نعمتش (که خداوند به او می‌دهد) افزوده شد، (در هزینه کردن) برای اسیرانش نیز وسعت بخشد.»

سپس فرمودند:

«خداوند به فلانی نعمتی داد، اما او آن را از خانواده‌اش دریغ نمود و نزد فلانی گذاشت. پس خداوند آن نعمت را از او گرفت.» 

معمّر بن خلاد گوید:

آن فلانی نزد امام حاضر بود (که ایشان آن حرف را زدند.)

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] «عیالِ مرد؛ کسانی‌اند که تحت تکفّلش هستند و او باید نفقه‌شان را بدهد»؛ لسان‌العرب، ج۱۱، ص۴۸۸.

[2] سوره دهر، آیه۸.

 

این مطلب مرتبط را نیز مطالعه فرمایید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۴۸
ابوالفضل رهبر

 

امیر مؤمنان، علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) هنگامی که مالک اشتر را به فرمانرواییِ مصر برگزیدند، در نامه‌ای خطاب به وی نوشتند:

 

«...ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ وَ ابْعَثِ الْعُیُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَ الْوَفَاءِ عَلَیْهِمْ فَإِنَّ تَعَاهُدَکَ فِی السِّرِّ لِأُمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِعْمَالِ الْأَمَانَةِ وَ الرِّفْقِ بِالرَّعِیَّةِ وَ تَحَفَّظْ مِنَ الْأَعْوَانِ فَإِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ یَدَهُ إِلَى خِیَانَةٍ اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَیْهِ عِنْدَکَ أَخْبَارُ عُیُونِکَ اکْتَفَیْتَ بِذَلِکَ شَاهِداً فَبَسَطْتَ عَلَیْهِ الْعُقُوبَةَ فِی بَدَنِهِ وَ أَخَذْتَهُ بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقَامِ الْمَذَلَّةِ وَ وَسَمْتَهُ بِالْخِیَانَةِ وَ قَلَّدْتَهُ عَارَ التُّهَمَةِ...»

 نهج‌البلاغة، ص۴۳۵

 

«...آن‌گاه نواقص کارهای کارگزارانت را بررسی کن و خبرچین‌هایی راستگو و وفادار برای نظارت بر کارشان بفرست؛

زیرا سرکشیِ پنهانِ تو بر کارهای آنان، (مانند آواز مخصوصی که شتربان برای حرکت دادن و هدایتِ شتران می‌خواند،) آنان را به رعایت امانت، نرم‌خویی با مردم و نظارت بر دستیارانشان وا می‌دارد.

اما اگر یک نفر از آنان دست به خیانتی دراز کرد که گزارش‌های همه‌ی خبرچین‌هایت آن خیانت را تأیید می‌کرد؛

به همان گزارش‌ها، به‌عنوان شاهد، اکتفا کن

و او را تنبیه بدنی کن

و آن‌چه (از اموال) که با کار (خائنانه)اش به‌دست آورده، از او بگیر.

سپس او را به مقامی بگمار که موجب خواری‌اش شود

و داغ خیانت بر پیشانی‌اش بزن (او را به خیانتکاری معروف کن)

و حلقه‌ی ننگِ تهمت را بر گردنش بیاویز (کاری کن که دیگران همواره او را متهم کنند و به او اعتماد ننمایند)...»

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

کلُّ هَمٍّ وَ غَمٍّ سَیَنْجَلِی بِوَلَایَتِکَ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا عَلِی‏

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۴۱
ابوالفضل رهبر