سفره دلت را پیش دیگران باز نکن
...عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ قَیْسِ بْنِ رُمَّانَةَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَذَکَرْتُ لَهُ بَعْضَ حَالِی. فَقَالَ «یَا جَارِیَةُ هَاتِ ذَلِکَ الْکِیسَ هَذِهِ أَرْبَعُمِائَةِ دِینَارٍ وَصَلَنِی بِهَا أَبُو جَعْفَرٍ فَخُذْهَا وَ تَفَرَّجْ بِهَا.» قَالَ فَقُلْتُ لَا وَ اللَّهِ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا هَذَا دَهْرِی وَ لَکِنْ أَحْبَبْتُ أَنْ تَدْعُوَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لِی. قَالَ فَقَالَ «إِنِّی سَأَفْعَلُ وَ لَکِنْ إِیَّاکَ أَنْ تُخْبِرَ النَّاسَ بِکُلِّ حَالِکَ فَتَهُونَ عَلَیْهِمْ.»
الکافی، ج۴، ص۲۱
مفضل بن قیس گوید:
خدمت امام صادق (علیهالسلام) رسیدم و بعضی از مسائلم را برای ایشان بازگو کردم.
حضرت به کنیزشان فرمودند:
«آن کیسه را بیاور.»
(آنگاه به من فرمودند:)
«این، چهارصد دینار(سکه طلا) است که ابوجعفر (منصور دوانیقی) به من هدیه دادهاست. آن را بگیر و اندوهت را با آن برطرف کن.»
عرض کردم:
نه به خدا قسم - فدایتان شوم - منظورم این نبود، بلکه دوست دارم در پیشگاه خداوند برایم دعا کنید.
حضرت فرمودند:
«این کار را خواهم کرد، اما مبادا تمام مسائلت را به مردم بگویی، که نزدشان خوار خواهی شد.»