دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مزد» ثبت شده است

 

قیلَ‏ إِنَّ عَبْدَ الرَّحْمَنِ السُّلَمِیَّ عَلَّمَ‏ وَلَدَ الْحُسَیْنِ‏ الْحَمْدُ. فَلَمَّا قَرَأَهَا عَلَى أَبِیهِ أَعْطَاهُ أَلْفَ دِینَارٍ وَ أَلْفَ حُلَّةٍ وَ حَشَا فَاهُ دُرّاً. فَقِیلَ لَهُ فِی ذَلِکَ. قَالَ: «وَ أَیْنَ یَقَعُ هَذَا مِنْ عَطَائِهِ.» یَعْنِی تَعْلِیمِهِ.

 مناقب‌آل‌أبی‌طالب(لابن‌شهرآشوب)، ج‏۴، ص۶۶

 

نقل شده است که عبدالرحمان سُلَمی سوره حمد را به فرزند امام حسین (علیه‌السلام) آموخت.

وقتی سوره حمد را برای پدرش خواند، امام حسین (علیه‌السلام) هزار دینار (سکه طلا) و هزار دست لباس نو به عبدالرحمان داد و دهانش را پر از مروارید درشت کرد.

به ایشان در این رابطه اعتراض شد.

حضرت فرمودند:

«این‌ها کجا، و چیزی که او (به فرزندم) عطا کرده است کجا؟!»

مقصود حضرت، «تعلیم قرآن» بوده است.

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

حتی اگر این مقدار بخششِ سیدالشهداء (علیه‌السلام) به آن معلم قرآن مبالغه‌آمیز باشد، لااقل فراوانی و شگفت‌آور بودن مبلغ اعطاشده محرز است.

حال در این رابطه چند سؤال از خود بپرسیم:

- آیا قرآن‌آموزیِ فرزندان، در چشمِ پدران و مادرانشان، این‌چنین درخشان هست؟

- معلمان قرآن، نسبت به سایر معلمان، در جامعه چه جایگاهی دارند؟

- ما برای قرآن‌آموزیِ فرزندانمان اهتمام بیشتری داریم، یا برای زبان‌آموزی‌شان یا قبولی‌شان در کنکور یا…؟

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۰۲ ، ۰۸:۳۵
ابوالفضل رهبر

 

اگر پای درد دل بعضی جوانان بنشینید، می‌شنوید که دختری را می‌خواهند، اما پدر یا مادرشان راضی نیستند یا شخص دیگری را برایش در نظر دارند.

گویا این مشکل، تاریخی است و در زمان اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نیز وجود داشته است!

ملاحظه بفرمایید…

 

 

 

...عَنِ ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ: إِنِّی‏ أُرِیدُ أَنْ‏ أَتَزَوَّجَ‏ امْرَأَةً وَ إِنَّ أَبَوَیَّ أَرَادَا غَیْرَهَا قَالَ: «تَزَوَّجِ الَّتِی هَوِیتَ وَ دَعِ الَّتِی یَهْوَى أَبَوَاکَ.»

 الکافی، ج‏۵، ص۴۰۱

 

از عبدالله بن ابی‌یعفور نقل شده است:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

من می‌خواهم با زنی ازدواج کنم، اما پدر و مادرم شخص دیگری را در نظر دارند. (تکلیف چیست؟)

حضرت فرمودند:

«با کسی ازدواج کن که خودت می‌خواهی و کسی که پدر و مادرت می‌خواهند را رها کن.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

به‌هرحال والدین باید توجه داشته باشند که ملاک، رضایت کسی است که قرار است سال‌ها با آن زن زندگی کند و به قول معروف «علف باید به دهان بزی شیرین بیاید!» آن‌ها حق ندارند کسی را که فرزندشان نمی‌پسندد، به زور به او تحمیل کنند و او را یک عمر در عذاب قرار دهند. هرچند وظیفه دارند نسبت به فرزند کم‌تجربه‌شان خیرخواهی داشته باشند و به او مشورت دهند.

از طرفی، اگر بخواهیم این حدیث را با احادیث دیگری که بر لزوم اطاعت از والدین و حفظ احترام آن‌ها تأکید دارند، جمع کنیم، شاید بتوان گفت: پیروی نکردن از خواست والدین، زمانی جایز است که اولاً منجر به عاقّ والدین (نافرمانیِ گستاخانه نسبت به پدر و مادر) نشود و ثانیاً تبعیت از نظر آن‌ها مفسده‌ی بزرگ‌تری در پی داشته باشد. و الله العالم.

این امکان نیز وجود دارد که امام صادق (علیه‌السلام) با توجه به شخصیت مخاطب چنین دستوری داده‌اند؛ احتمال دارد ابن‌ابی‌یعفور در زمان این ماجرا جوانی خام نبوده، بلکه مثلاً عالمی جاافتاده‌ای بوده و امام با توجه به ویژگی‌های او و اطمینانی که به انتخابش داشته، چنین به او فرموده‌اند. و الله العالم.

درهرصورت رعایت نکردن خواست پدر و مادر در انتخاب همسر، نباید با بی‌احترامی و ایجاد کدورت نسبت به آن‌ها همراه باشد و پسران جوان باید نهایت تلاش خود را بنمایند تا والدینشان را با خود همراه کنند، در غیر این‌صورت زندگیِ سخت و پرچالشی پیش‌رویشان خواهد بود و ممکن است در نهایت منجر به جدایی شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۰۱ ، ۰۸:۳۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ اَلْجَعْفَرِیِّ قَالَ: کُنْتُ مَعَ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی بَعْضِ اَلْحَاجَةِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَنْصَرِفَ إِلَى مَنْزِلِی فَقَالَ لِیَ: «اِنْصَرِفْ مَعِی فَبِتْ عِنْدِیَ اَللَّیْلَةَ.» فَانْطَلَقْتُ مَعَهُ فَدَخَلَ إِلَى دَارِهِ مَعَ اَلْمُعَتِّبِ فَنَظَرَ إِلَى غِلْمَانِهِ یَعْمَلُونَ بِالطِّینِ أَوَارِیَ اَلدَّوَابِّ وَ غَیْرَ ذَلِکَ وَ إِذاً مَعَهُمْ أَسْوَدُ لَیْسَ مِنْهُمْ فَقَالَ: «مَا هَذَا اَلرَّجُلُ مَعَکُمْ؟» فَقَالُوا: یُعَاوِنُنَا وَ نُعْطِیهِ شَیْئاً. قَالَ: «قَاطَعْتُمُوهُ عَلَى أُجْرَتِهِ؟» فَقَالُوا: لاَ هُوَ یَرْضَى مِنَّا بِمَا نُعْطِیهِ. فَأَقْبَلَ عَلَیْهِمْ یَضْرِبُهُمْ بِالسَّوْطِ وَ غَضِبَ لِذَلِکَ غَضَباً شَدِیداً فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ لِمَ تُدْخِلُ عَلَى نَفْسِکَ؟ فَقَالَ: «إِنِّی قَدْ نَهَیْتُهُمْ عَنْ مِثْلِ هَذَا غَیْرَ مَرَّةٍ أَنْ یَعْمَلَ مَعَهُمْ أَحَدٌ حَتَّى یُقَاطِعُوهُ أُجْرَتَهُ وَ اِعْلَمْ أَنَّهُ مَا مِنْ أَحَدٍ یَعْمَلُ لَکَ شَیْئاً بِغَیْرِ مُقَاطَعَةٍ ثُمَّ زِدْتَهُ لِذَلِکَ اَلشَّیْءِ ثَلاَثَةَ أَضْعَافٍ عَلَى أُجْرَتِهِ إِلاَّ ظَنَّ أَنَّکَ قَدْ نَقَصْتَهُ أُجْرَتَهُ وَ إِذَا قَاطَعْتَهُ ثُمَّ أَعْطَیْتَهُ أُجْرَتَهُ حَمِدَکَ عَلَى اَلْوَفَاءِ فَإِنْ زِدْتَهُ حَبَّةً عَرَفَ ذَلِکَ لَکَ وَ رَأَى أَنَّکَ قَدْ زِدْتَهُ.»

 الکافی، ج۵، ص۲۸۸

 

از سلیمان بن جعفر نقل شده است:

برای حاجتی نزد امام رضا (علیه‌السلام) بودم.

خواستم به خانه برگردم که حضرت به من فرمودند:

«با من بیا و امشب را نزد من بگذران.»

پس همراه ایشان حرکت کردم. ایشان همراه (غلامشان) مُعَتِّب[*]، وارد خانه‌شان شدند. آن‌گاه به غلامانشان نگاه انداختند که با گل چیزی می‌ساختند، به چهارپایان رسیدگی می‌کردند و کارهای دیگری انجام می‌دادند. در میانشان مرد سیاهی بود که جزء غلامانشان نبود.

حضرت فرمودند:

«این مرد که همراه شماست، کیست؟»

عرض کردند:

او (در کارها) به ما کمک می‌کند و ما هم چیزی (مزدی) به او می‌دهیم.

فرمودند:

«در مورد مقدار مزدش با او توافق کرده‌اید؟»

عرض کردند:

نه، هرقدر به او بدهیم، او راضی است.

حضرت به سمتشان رفتند تا به آن‌ها شلاق بزنند و به‌شدت از این موضوع خشمگین شدند.

سلیمان گوید: عرض کردم:

فدایتان شوم، چرا خود را چنین ناراحتی می‌کنید؟

امام رضا (علیه‌السلام) فرمودند:

«به‌راستی که من بارها آن‌ها را از چنین‌کاری نهی کرده‌ام؛ از این‌که تا وقتی در مورد مزد با کسی توافق نکرده‌اند، او را همراه خود به کار نگیرند.

بدان! به‌راستی هیچ‌کس نیست که بدون توافق (بر سر مزد) برایت کاری انجام دهد و تو بعد (از اتمام کار)، بیش از سه‌برابر مزدش به او بپردازی، مگراین‌که (پیش خود) گمان می‌کند که مزدش را کم‌تر (از حقش) پرداخته‌ای!

اما اگر با او (مبلغی را) توافق کنی و بعد (همان مبلغِ) مزدش را به او بپردازی، سپاس‌گزار تو خواهد بود که به توافقتان عمل کرده‌ای. آن‌گاه اگر به‌اندازه یک دانه به او بیش‌تر دهی، آن را برای تو می‌داند و متوجه می‌شود که به او بیش‌تر داده‌ای.»

 

 

 

...عَنْ شُعَیْبٍ قَالَ: تَکَارَیْنَا لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَوْماً یَعْمَلُونَ فِی بُسْتَانٍ لَهُ وَ کَانَ أَجَلُهُمْ إِلَى اَلْعَصْرِ فَلَمَّا فَرَغُوا قَالَ لِمُعَتِّبٍ: «أَعْطِهِمْ أُجُورَهُمْ قَبْلَ أَنْ یَجِفَّ عَرَقُهُمْ.»

 الکافی، ج۵، ص۲۸۹

 

از شعیب بن یعقوب نقل شده است:

ما برای امام صادق (علیه‌السلام) گروهی را اجیر کردیم که در نخلستانشان کار کنند. زمان پایان کارشان عصر بود.

وقتی دست از کار کشیدند، حضرت به معتّب[*] فرمودند:

«قبل از این‌که عرقشان خشک شود، مزدشان را به آن‌ها بپرداز.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] معتّب، غلام امام صادق، امام کاظم و امام رضا (علیهم‌السلام) بوده و مسؤولیت اداره غلامان و خدمتکاران حضرات را بر عهده داشته است. (به بیانی سرکارگر بوده است.)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۰۱ ، ۱۵:۱۴
ابوالفضل رهبر