دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۱۱۵ مطلب با موضوع «قرآن» ثبت شده است

 

امام صادق (علیه‌السلام) در ضمن حدیث طولانی‌ای که در چند جلسه، پیرامون آفرینش جهان و شگفتی‌ها و حکمت‌های آن، برای مفضّل‌بن‌عمر املاء کردند و مفضّل نیز آن را در کتابی به نام «التوحید» (معروف به «توحید مفضل») گرد آورده است، فرموده‌اند:

«...فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ فَلِمَ صَارَتْ هَذِهِ الْأَرْضُ تُزَلْزَلُ قِیلَ لَهُ إِنَّ الزَّلْزَلَةَ وَ مَا أَشْبَهَهَا مَوْعِظَةٌ وَ تَرْهِیبٌ یُرَهَّبُ بِهَا النَّاسُ لِیَرْعَوُوا وَ یَنْزِعُوا عَنِ الْمَعَاصِی وَ کَذَلِکَ مَا یَنْزِلُ بِهِمْ مِنَ الْبَلَاءِ فِی أَبْدَانِهِمْ وَ أَمْوَالِهِمْ یَجْرِی فِی التَّدْبِیرِ عَلَى مَا فِیهِ صَلَاحُهُمْ وَ اسْتِقَامَتُهُمْ وَ یُدَّخَرُ لَهُمْ إِنْ صَلَحُوا مِنَ الثَّوَابِ وَ الْعِوَضِ فِی الْآخِرَةِ مَا لَا یَعْدِلُهُ شَیْ‏ءٌ مِنْ أُمُورِ الدُّنْیَا وَ رُبَّمَا عُجِّلَ ذَلِکَ فِی الدُّنْیَا إِذَا کَانَ ذَلِکَ فِی الدُّنْیَا صَلَاحاً لِلْعَامَّةِ وَ الْخَاصَّة.»

 توحید المفضل، ص۱۴۴

 

«اگر کسی بگوید:

"چرا این زمین می‌لرزد؟"،

به او گفته می‌شود:

«به‌راستی که زلزله و (بلاهای) شبیه آن، پند و هشداری است که مردم با آن ترسانده می‌شوند تا مراقب باشند و از نافرمانی‌ها دست بکشند.

همچنین بلایی که به بدن‌ها و اموالشان وارد می‌شود، بر اساس این تدبیر[1] جاری می‌شود که صلاح[2] و استقامت[3] آنان در آن است

و به این خاطر است که اگر (در این آزمایش‌ها) سالم به در آمدند، برایشان ثواب و جایگزینی در آخرت ذخیره شود که هیچ چیز از امور دنیا با آن برابری نمی‌کند

و ممکن است وقوع زلزله، هرگاه به صلاح عوام و خواص مردم باشد، در دنیا جلو انداخته شود.[4]»»

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

گاهی ما از چیزی بدمان می‌آید درحالی‌که برایمان خوب است و گاهی از چیزی خوشمان می‌آید که برایمان بد است و این خداست که می‌داند و این ماییم که نمی‌دانیم؛

«عَسى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»[5]

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] تدبیر: دیدنِ پشت‌صحنه و عاقبت امور، نه ظاهر آن‌ها.

[2] صلاح: سلامت از فساد و تباهی.

[3] استقامت: همواره در راه بودن، پیمودنِ دائمیِ راه حق.

[4] گویا لرزش زمین اوقات مشخصی دارد که گاهی به‌خاطر مصلحت مردم جلو انداخته می‌شود.

[5] سوره بقره، آیه۲۱۶.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۰۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ حُمْرَانُ أَوْ أَنَا وَ بُکَیْرٌ عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ: إِنَّا نَمُدُّ الْمِطْمَارَ قَالَ: «وَ مَا الْمِطْمَارُ؟» قُلْتُ: التُّرُّ فَمَنْ وَافَقَنَا مِنْ عَلَوِیٍّ أَوْ غَیْرِهِ تَوَلَّیْنَاهُ وَ مَنْ خَالَفَنَا مِنْ عَلَوِیٍّ أَوْ غَیْرِهِ بَرِئْنَا مِنْهُ فَقَالَ لِی: «یَا زُرَارَةُ قَوْلُ اللَّهِ أَصْدَقُ مِنْ قَوْلِکَ فَأَیْنَ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا أَیْنَ الْمُرْجَوْنَ‏ لِأَمْرِ اللَّهِ‏ أَیْنَ الَّذِینَ‏ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً أَیْنَ‏ أَصْحابُ الْأَعْرافِ‏ أَیْنَ‏ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ‏.»

 الکافی، ج‏۲، ص۳۸۲

 

از زراره نقل شده است: من همراه با حُمران یا بُکیر نزد امام باقر (علیه‌السلام) رفتیم و عرض کردیم:

ما با نخ بنّایی[1] اندازه‌گیری می‌کنیم.

حضرت فرمودند:

«این نخ بنایی چیست؟»

عرض کردیم:

شاقولی (که با آن مردم را می‌سنجیم) هرکس با (عقیده‌ی) ما (شیعیان) موافق بود؛ چه علویّ و چه غیرعلوی، او را دوست می‌داریم و هرکس با (عقیده‌ی) ما مخالف بود، از او دوری می‌جوییم.

حضرت به من فرمودند:

«ای زراره! گفته‌ی خداوند از گفته‌ی تو درست‌تر است. پس آن دسته افرادی که خداوند (در قرآن) از آنان نام برده، کجا(ی محاسبه شما) هستند؟!؛

- «مردان و زنان و کودکانی که (توسط دیگران یا محیطشان) ناتوان شده‌اند و هیچ چاره‌ای ندارند و هیچ راهی نمی‌یابند»[2] کجا هستند؟!

- «آن اعرابی‌ها(ی بادیه‌نشین و دور از معارفی) که امرشان به خداوند واگذار شده؛ که عذابشان کند یا توبه‌شان را بپذیرد»[3] کجا هستند؟!

- «آن اعرابی‌هایی که به گناهانشان اعتراف دارند و کار نیک را با کار بد درآمیخته‌اند و امید است خداوند توبه‌شان را بپذیرد»[4] کجا هستند؟!

- «اصحاب اعراف (که در میان بهشت و جهنم، منتظر رحمت خداوند هستند)»[5] کجا هستند؟!

- «کفارِ تازه‌مسلمان و سست‌ایمانی که باید دل‌هایشان را (حتی با پول) پیوند داد»[6] کجا هستند؟!»

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] بنّاها نخی دارند که با آن فاصله‌ها، هم‌ترازی، بلندی و پستی و کجی و راستی را می‌سنجند.

[2] «إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطیعُونَ حیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبیلاً»؛ سوره نساء، آیه۹۸.

[3] «وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا یُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ»؛ سوره توبه، آیه۱۰۶.

[4] «وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً عَسَى اللَّهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ»؛ سوره توبه، آیه۱۰۲.

[5] «أَصْحابُ الْأَعْرافِ»؛ سوره اعراف، آیه۴۸.

[6] «الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ»؛ سوره توبه، آیه۶۰.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۶ ، ۱۱:۵۷
ابوالفضل رهبر

 

...عنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«بَکَى عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ عَلَى أَبِیهِ حُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ص عِشْرِینَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِینَ سَنَةً وَ مَا وُضِعَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَعَامٌ‏ إِلَّا بَکَى عَلَى الْحُسَیْنِ حَتَّى قَالَ لَهُ مَوْلًى لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْهَالِکِینَ قَالَ‏ إِنَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ‏ إِنِّی لَمْ أَذْکُرْ مَصْرَعَ بَنِی فَاطِمَةَ إِلَّا خَنَقَتْنِی الْعَبْرَةُ لِذَلِکَ.»

 کامل‌الزیارات، ص۱۰۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند: 

«علی‌بن‌الحسین (امام سجاد علیه‌السلام) بیست یا چهل سال برای پدرش، حسین‌بن‌علی (علیه‌السلام) گریه کرد. 

هر غذایی مقابل او گذاشته می‌شد، برای امام حسین گریه می‌کرد. 

تا این‌که یکی از غلامانش به ایشان عرض کرد:

فدایتان شوم، ای پسر رسول خدا! من می‌ترسم که شما هلاک شوید. 

فرمود:

««إِنَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»[یوسف:۸۶]؛ «درددل و اندوه خود را فقط نزد خداوند می‌برم و از خداوند چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید»

هیچ‌وقت نمی‌شود که قتلگاه فرزندان فاطمه (علیهاالسلام) را به یاد آورم و بغض گلویم را نفشارد.»»

 

در روایتی دیگر نقل شده‌است: وقتی امام سجاد (علیه‌السلام) در محل سرپوشیده‌ی مخصوصشان در حال سجده و گریه بودند، یکی از غلامان به ایشان عرض کرد:

 

آقای من! ای علی‌بن‌الحسین! آیا وقت آن نرسیده که به اندوهتان پایان دهید؟

حضرت سرشان را بلند کردند و فرمودند:

«وَیْلَکَ أَوْ ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ وَ اللَّهِ لَقَدْ شَکَا یَعْقُوبُ إِلَى رَبِّهِ فِی أَقَلَّ مِمَّا رَأَیْتَ حَتَّى قَالَ‏ یا أَسَفى‏ عَلى‏ یُوسُفَ‏ أَنَّهُ فَقَدَ ابْناً وَاحِداً وَ أَنَا رَأَیْتُ أَبِی وَ جَمَاعَةَ أَهْلِ بَیْتِی یُذْبَحُونَ حَوْلِی.»

 کامل‌الزیارات، ص۱۰۷

 

«وای بر تو! 

به خدا قسم، حضرت یعقوب، به خاطر مصیبتی کمتر آن‌چه می‌بینی، به پروردگار شکوا می‌کرد و می‌گفت: «بسی تأسف برای یوسف!» درحالی‌که که تنها یک فرزند از دست داده‌بود، 

اما من (خودم) دیدم که پدرم را و جماعتی از خانواده‌ام را پیش خودم سر بریدند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۶ ، ۱۲:۵۰
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: دَخَلَ أَبُو حَنِیفَةَ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ: لَهُ رَأَیْتُ ابْنَکَ مُوسَى ع یُصَلِّی وَ النَّاسُ یَمُرُّونَ‏ بَیْنَ‏ یَدَیْهِ‏ فَلَا یَنْهَاهُمْ‏ وَ فِیهِ مَا فِیهِ. فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: «ادْعُوا لِی مُوسَى» فَدُعِیَ فَقَالَ لَهُ: «یَا بُنَیَّ إِنَّ أَبَا حَنِیفَةَ یَذْکُرُ أَنَّکَ کُنْتَ تُصَلِّی وَ النَّاسُ یَمُرُّونَ بَیْنَ یَدَیْکَ فَلَمْ تَنْهَهُمْ.» فَقَالَ: «نَعَمْ یَا أَبَةِ إِنَّ الَّذِی کُنْتُ أُصَلِّی لَهُ کَانَ أَقْرَبَ إِلَیَّ مِنْهُمْ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ».» قَالَ: فَضَمَّهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِلَى نَفْسِهِ ثُمَّ قَالَ: «یَا بُنَیَّ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا مُودَعَ الْأَسْرَارِ.»

 الکافی، ج‏۳، ص۲۹۷

 

از محمدبن‌مسلم نقل شده‌است:

ابوحنیفه[1] نزد امام صادق (علیه‌السلام) آمد و به حضرت گفت:

پسرت، موسی را دیدم که نماز می‌خواند و مردم از جلویش عبور می‌کردند، اما او آنان را (از این کار) باز نمی‌داشت و این درست نیست![2]

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«موسی را صدا بزنید تا نزد من بیاید.»

ایشان را صدا زدند (و آمد.) آن‌گاه حضرت به پسرشان فرمودند:

«پسرکم! ابوحنیفه می‌گوید تو نماز می‌خوانده‌ای و مردم از جلویت عبور می‌کرده‌اند، اما آنان را باز نمی‌داشته‌ای.»

امام کاظم (علیه‌السلام) فرمود:

«بله، ای پدر! کسی که من برای او نماز می‌خوانم، از مردم به من نزدیک‌تر است. خداوند (عزّوجلّ) می‌فرماید:

«وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ»؛ «ما از رگ گردن به انسان نزدیک‌تریم».»[3]

امام صادق (علیه‌السلام) فرزندشان را در آغوش گرفتند و فرمودند:

«پسرکم! پدر و مادرم به فدایت، ای گنجینه‌ی اسرار!»[4]

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] ابوحنیفه، نعمان بن ثابت (۸۰ -۱۵۰ هـ ق) فقیه و متکلم نامدار کوفه و پایه‌گذار «مذهب حنفی»، از مذاهب چهارگانه اهل سنت است. اصلیتش کابلی بوده است و جدش ایرانی. وی یکی از بزرگ‌ترین فقهای اهل‌سنت به شمار می‌آید و به «امام اعظم» و «سراج الائمة» ملقب است.

[2] کسانی که به عربستان سفر کرده‌اند، نقل می‌کنند که اهل‌سنت حساسیت ویژه‌ای دارند که وقتی نماز می‌خوانند، کسی از جلویشان (یعنی حدفاصل جایی که ایستاده‌اند تا سجده‌گاه) عبور نکند و وقتی بعضی شیعیان که از این مسأله آگاه نیستند، از بین صفوف نماز عبور می‌کنند، با دست مانع می‌شوند و گاه محکم می‌زنند! گویا گمان می‌کنند اتصالشان با خداوند قطع می‌شود!

[3] سوره ق، آیه۱۱۶.

[4] این‌که حضرت فرزندشان را صدا کردند و مسأله را از او پرسیدند، احتمالاً هم برای تعلیم و تأدیب ابوحنیفه بوده‌است و هم برای شناساندنِ امام بعدی که علی‌القاعده باید وارث علم امام قبلی باشد؛ چنان‌چه بعد از امام صادق، فرزند دیگرشان، اسماعیل، ادعای امامت کرد و بزرگان شیعه نزد او رفتند و با سؤالاتشان او را سنجیدند و به امام کاظم رجوع کردند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۶ ، ۱۳:۲۵
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ وَ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ وَ بُکَیْرِ بْنِ أَعْیَنَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَةَ وَ أَبِی الْجَارُودِ جَمِیعاً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

«أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ رَسُولَهُ بِوَلَایَةِ عَلِیٍّ وَ أَنْزَلَ عَلَیْهِ «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ» وَ فَرَضَ وَلَایَةَ أُولِی الْأَمْرِ فَلَمْ یَدْرُوا مَا هِیَ فَأَمَرَ اللَّهُ مُحَمَّداً ص أَنْ یُفَسِّرَ لَهُمُ الْوَلَایَةَ کَمَا فَسَّرَ لَهُمُ الصَّلَاةَ وَ الزَّکَاةَ وَ الصَّوْمَ وَ الْحَجَّ فَلَمَّا أَتَاهُ ذَلِکَ مِنَ اللَّهِ ضَاقَ بِذَلِکَ صَدْرُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ تَخَوَّفَ أَنْ یَرْتَدُّوا عَنْ دِینِهِمْ وَ أَنْ یُکَذِّبُوهُ فَضَاقَ صَدْرُهُ وَ رَاجَعَ رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ‏ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ» فَصَدَعَ بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى ذِکْرُهُ فَقَامَ بِوَلَایَةِ عَلِیٍّ ع یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ فَنَادَى الصَّلَاةَ جَامِعَةً وَ أَمَرَ النَّاسَ أَنْ یُبَلِّغَ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ.»

 الکافی، ج‏۱، ص۲۸۹

 

عمربن‌اُذَینه از شش نفر از اصحاب بزرگ (زُراره‌بن‌اعیَن، فُضَیل‌بن‌یسار، بُکَیربن‌اعیَن، محمدبن‌مُسلم، بُرَیدبن‌معاویه و ابی‌الجارود) نقل کرده‌است که همگی از امام باقر (علیه‌السلام) نقل کرده‌اند:

«خداوند (عزّوجلّ) پیام‌برش را به ولایتِ امام علی (صلوات‌الله‌علیهما) دستور داد و این آیه را بر او نازل فرمود:

«إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَوةَ وَ هُمْ رَاکِعُونَ»[مائده:۵۵]؛

«ولیِ شما تنها خداست و پیام‌بر او و کسانی که ایمان آورده‌اند؛ آن‌کسانی که نماز را به‌پا می‌دارند و در حال رکوع، زکات می‌پردازند.»

و خداوند ولایتِ صاحبان امرِ (ولایت) را واجب گردانید، اما (مردم) نفهمیدند ولایت چیست.

پس خداوند به حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) دستور داد که همان‌طور که نماز و زکات و روزه و حج را برای مردم شرح نموده، ولایت را نیز برایشان شرح دهد.

زمانی که این دستور از جانب خداوند رسید، سینه پیام‌بر خدا تنگ شد و نگران شد که مردم از دینشان برگردند و او را تکذیب کنند، به همین دلیل، سینه‌اش تنگ شد و به پروردگارش رجوع کرد.

پس خداوند (عزّوجلّ) این آیه را به او وحی فرمود:

«یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ‏ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ»[مائده:۶۷]؛

«ای پیام‌بر! آن‌چه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده‌است را (به مردم) برسان، چراکه اگر چنین نکنی، پیام او را نرسانده‌ای. خداوند تو را از مردم حفظ می‌کند.»

پس پیام‌بر دستور خداوند (تعالی‌ذکره) را اعلان نمود و در روز «غدیر خم» برای (برپاییِ) ولایت حضرت علی (علیه‌السلام) به‌پا خواست، برای نماز دسته‌جمعی ندا داد و به مردم دستور داد شاهدان، (این ماجرا را) به غائبان برسانند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۶ ، ۱۳:۱۲
ابوالفضل رهبر

 

اردو، گل سرسبد برنامه‌های تابستانی و نمک سفره کانون‌های تربیتی است.

اگر از بعضی اردوهای بی‌هدف، بی‌برنامه و (درنتیجه) بی‌خاصیت بگذریم، هستند مسئولان و مربیان دغدغه‌مندی که اردوها را چنان با برنامه‌های متنوع و فشرده‌ی فرهنگی و آموزشی پُر بار! می‌کنند که هنگام بازگشت، نه جانی برای خودشان می‌ماند و نه نشاطی برای بچه‌ها.

حال، به نمونه‌ای موفق از اردویی ساده و پرورنده که ۱۴۰۰سال پیش، در صحرایی بی‌آب‌وعلف برپا شده‌است، توجه فرمایید:

 

...قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:

«إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص نَزَلَ بِأَرْضٍ قَرْعَاءَ فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ: «ائْتُوا بِحَطَبٍ.» فَقَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ نَحْنُ بِأَرْضٍ قَرْعَاءَ مَا بِهَا مِنْ حَطَبٍ. قَالَ: «فَلْیَأْتِ کُلُّ إِنْسَانٍ بِمَا قَدَرَ عَلَیْهِ.» فَجَاءُوا بِهِ حَتَّى رَمَوْا بَیْنَ یَدَیْهِ بَعْضَهُ عَلَى بَعْضٍ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «هَکَذَا تَجْتَمِعُ الذُّنُوبُ.» ثُمَّ قَالَ: «إِیَّاکُمْ‏ وَ الْمُحَقَّرَاتِ‏ مِنَ‏ الذُّنُوبِ‏ فَإِنَّ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ طَالِباً أَلَا وَ إِنَّ طَالِبَهَا یَکْتُبُ‏ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ‏ وَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ أَحْصَیْناهُ‏ فِی إِمامٍ مُبِینٍ.»»

 الکافی، ج‏۲، ص۲۸۸

 

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در سرزمینی بی‌آب‌وعلف توقف کردند و به یارانشان فرمودند:

«هیزم بیاورید!»

عرض کردند:

ای رسول خدا! ما در سرزمینی بی‌آب‌وعلف هستیم، هیزمی در آن نیست.

فرمودند:

«هرکس، هرچه‌قدر توانست (بیاورد.)»

پس هرکدام هیزم آوردند و مقابل ایشان روی هم انباشتند. آن‌گاه رسول خدا فرمودند:

«آگاه باشید که گناهان نیز این‌چنین جمع می‌شوند.»

سپس فرمودند:

«از گناهانی که کوچک شمرده می‌شوند، بپرهیزید؛

چراکه هرچیزی طلب‌کاری دارد و طلب‌کارِ این گناهان هرعملی را که از پیش فرستاده‌اید و آثار پسین اعمالتان را ثبت می‌کند و همه‌چیز را در لوحی آشکار بر شمرده‌است.» (اشاره به سوره یس، آیه۱۲)»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۶ ، ۰۷:۲۹
ابوالفضل رهبر

 

امیر مؤمنان (علیه‌السلام) فرمودند:

«یَا ابْنَ آدَمَ إِذَا رَأَیْتَ رَبَّکَ سُبْحَانَهُ یُتَابِعُ عَلَیْکَ نِعَمَهُ وَ أَنْتَ تَعْصِیهِ فَاحْذَرْهُ‏.»

 نهج‌البلاغة، ص۴۷۲، الحکمة۲۵

 

«ای فرزند آدم! هرگاه دیدی پروردگارت نعمت‌هایش را پی‌درپی بر تو نازل می‌کند، درحالی‌که تو نافرمانی‌اش می‌کنی، از این وضعیت سخت بترس.»

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

این هشدار حضرت امیر، اشاره به قانون «استدراج» دارد که در قرآن (آل‌عمران:۱۷۸، قلم:۴۵، أعراف:۱۸۲ و أنعام:۴۴) و بسیاری احادیث به آن اشاره شده‌است؛

وقتی کسی علی‌رغم این‌که حق را می‌شناسد و حجت بر او تمام شده، اما خود را به آن‌راه می‌زند، انکار می‌نماید و سرکشی می‌کند، خداوند نعمت‌هایش را یکی‌پس‌ازدیگری بر او نازل می‌کند تا به آن‌ها مشغول گردد، از توبه و بازگشت به سوی خداوند غافل شود، پله‌پله نزول کند و به عذابی شدید گرفتار آید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۶ ، ۱۹:۰۹
ابوالفضل رهبر

 

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در اواخر سال هشتم هجری از همسرشان «ماریه قبطیه» (که از طرف حاکم قبط[1] به ایشان اهداء شده بود) صاحب فرزندی به نام ابراهیم شدند. در این هنگام، یکی دیگر از همسرانشان، ماریه را به کاری زشت متهم کرد.[2] در تفسیر علی‌بن‌ابراهیم‌قمی، ماجرا از زبان امام صادق (علیه‌السلام) چنین نقل شده است:

 

...و قوله: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى‏ ما فَعَلْتُمْ نادِمینَ» [فإنها نزلت فی ماریة القبطیة أم إبراهیم ع] «وَ کَانَ‏ سَبَبُ‏ ذَلِکَ‏ أَنَ‏ عَائِشَةَ قَالَتْ‏ لِرَسُولِ اللَّهِ ص إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لَیْسَ هُوَ مِنْکَ وَ إِنَّمَا هُوَ مِنْ جَرِیحٍ الْقِبْطِیِّ فَإِنَّهُ یَدْخُلُ إِلَیْهَا فِی کُلِّ یَوْمٍ، فَغَضِبَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ قَالَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع: خُذِ السَّیْفَ وَ أْتِنِی بِرَأْسِ جَرِیحٍ فَأَخَذَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع السَّیْفَ ثُمَّ قَالَ: بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّکَ إِذَا بَعَثْتَنِی فِی أَمْرٍ أَکُونُ فِیهِ کَالسَّفُّودِ الْمُحْمَاةِ فِی الْوَبَرِ فَکَیْفَ تَأْمُرُنِی أَثْبُتُ فِیهِ أَوْ أَمْضِی عَلَى ذَلِکَ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص: بَلْ تَثَبَّتْ، فَجَاءَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع إِلَى مَشْرَبَةِ أُمِّ إِبْرَاهِیمَ فَتَسَلَّقَ عَلَیْهَا فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهِ جَرِیحٌ هَرَبَ مِنْهُ وَ صَعِدَ النَّخْلَةَ فَدَنَا مِنْهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ قَالَ لَهُ انْزِلْ، فَقَالَ لَهُ یَا عَلِیُّ! اتَّقِ اللَّهَ مَا هَاهُنَا أُنَاسٌ، إِنِّی مَجْبُوبٌ ثُمَّ کَشَفَ عَنْ عَوْرَتِهِ، فَإِذَا هُوَ مَجْبُوبٌ، فَأَتَى بِهِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص: مَا شَأْنُکَ یَا جَرِیحُ! فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ الْقِبْطَ یَجُبُّونَ حَشَمَهُمْ وَ مَنْ یَدْخُلُ إِلَى أَهْلِیهِمْ وَ الْقِبْطِیُّونَ لَا یَأْنَسُونَ إِلَّا بِالْقِبْطِیِّینَ فَبَعَثَنِی أَبُوهَا لِأَدْخُلَ إِلَیْهَا وَ أَخْدُمَهَا وَ أُونِسَهَا- فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ» الْآیَة.»

 تفسیر القمی، ج‏۲، ص۳۱۸

 

عایشه به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) گفت: ابراهیم فرزند تو نیست، بلکه فرزند جریح قبطی است. او هرروز نزد ماریه می‌رود.

رسول خدا خشمگین شدند و به امیر مؤمنان (علیهماالسلام) فرمودند: «این شمشیر را بگیر و سر جریح را برایم بیاور.»

امیر مؤمنان شمشیر را گرفتند و فرمودند: «پدر و مادرم به فدایتان، ای رسول خدا. شما اگر مرا دنبال کاری بفرستید، سخت و سریع عمل می‌کنم. دستورتان چه‌گونه است؛ آیا (تحقیق کنم و) وقتی برایم ثابت شد، اقدام کنم یا (بدون تحقیق) کار را به سرانجام رسانم؟»

رسول خدا فرمودند: (تحقیق کن تا) برایت ثابت شود.

امیر مؤمنان به مکان سرسبزی که مادر ابراهیم (ماریه) آن‌جا بود، رفتند و خود را از دیوار بالا کشیدند.

وقتی جریح ایشان را دید، (از ترس) پا به فرار گذاشت و از درخت نخلی بالا رفت.

امیر مؤمنان نزدیک او رفتند و به او گفتند: «پایین بیا.»

جریح به حضرت عرض کرد: ای علی، از خدا بترس، این‌جا کسی نیست، من اخته‌ام. سپس عورتش را آشکار نمود و مشخص شد که او اخته است.

امیر مؤمنان او را نزد رسول خدا بردند.

رسول خدا به او فرمودند: «وضعیتت چطور است، ای جریح؟»

جریح عرض کرد: ای رسول خدا، قبطی‌ها خدمت‌کارانشان و کسانی که در میان خانواده‌شان رفت‌وآمد دارند را اخته می‌کنند. قبطی‌ها فقط با قبطی‌ها انس می‌گیرند. به‌همین‌خاطر، پدر ماریه مرا فرستاد تا نزد او روم، به او خدمت کنم و با او انس گیرم.

در این هنگام، این آیه نازل شد: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اگر فاسقی به شما خبری داد، تحقیق کنید تا گروهی را ناآگاهانه متهم نسازید و به خاطر کارتان پشیمان گردید.»[3]»

 

سؤال این است که چرا رسول خدا با آن‌که از بی‌پایه بودن این تهمت آگاه بودند، خشمگین شدند و دستور قتل متهم را صادر نمودند؟! این سؤال برای عبدالله‌بن‌بکیر، یکی از یاران امام صادق (علیه‌السلام) نیز پیش آمده‌است؛

 

...عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ قَالَ‏ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: جُعِلْتُ فِدَاکَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَمَرَ بِقَتْلِ الْقِبْطِیِّ وَ قَدْ عَلِمَ‏ أَنَّهَا قَدْ کَذَبَتْ‏ عَلَیْهِ‏، أَوْ لَمْ یَعْلَمْ وَ إِنَّمَا دَفَعَ اللَّهُ عَنِ الْقِبْطِیِّ الْقَتْلَ بِتَثَبُّتِ عَلِیٍّ ع فَقَالَ: «بَلَى قَدْ کَانَ وَ اللَّهِ أَعْلَمَ وَ لَوْ کَانَتْ عَزِیمَةً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص الْقَتْلُ مَا رَجَعَ عَلِیٌّ ع حَتَّى یَقْتُلَهُ، وَ لَکِنْ إِنَّمَا فَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِتَرْجِعَ عَنْ ذَنْبِهَا، فَمَا رَجَعَتْ وَ لَا اشْتَدَّ عَلَیْهَا قَتْلُ رَجُلٍ مُسْلِمٍ بِکَذِبِهَا.»

 تفسیر القمی، ج‏۲، ص۳۱۹

 

عبدالله‌بن‌بکیر گوید به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم: فدایتان شوم، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) دستور به قتل آن مرد قبطی دادند، با آن‌که حتماً می‌دانستند عایشه به او دروغ بسته است! یا ایشان نمی‌دانستند و خداوند با تحقیقی که امام علی (علیه‌السلام) کردند، از کشته شدنِ مرد قبطی جلوگیری کرد؟

حضرت فرمودند:

«به خدا قسم، ایشان می‌دانستند و اگر دستور قاطع به قتل او می‌دادند، امام علی قبل از کشتن او بازنمی‌گشتند.

اما رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) این کار را کردند تا عایشه (بترسد و) از گناهش منصرف شود، اما برای او سخت نبود که یک مرد مسلمان با دروغ او کشته شود!»

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] یکی از اقوام اصیل مصر که مسیحی بوده‌اند.

[2] خداوند در آیات ۱۱ الی ۲۰ سوره نور (که به آیات «اِفک» مشهور است)، به ماجرای این تهمت ناروا اشاره فرموده است.

[3] سوره حجرات، آیه۶.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۶ ، ۰۱:۰۳
ابوالفضل رهبر

 

در مطلب پیشین، به توصیه اکید اهل بیت (علیهم‌السلام) به «کتمان حدیث و افشاء نکردن آن نزد نامحرمان» اشاره شد.

حال به سرانجام خطرناک بی‌توجهی به این توصیه توجه فرمایید:

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«مَا قَتَلَنَا مَنْ أَذَاعَ حَدِیثَنَا قَتْلَ خَطَإٍ وَ لَکنْ قَتَلَنَا قَتْلَ عَمْدٍ.»

 الکافی، ج۲، ص۳۷۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«کسی که حدیث ما (اهل‌بیت) را افشاء کند، ما را به‌اشتباه نکشته‌است، بلکه به‌عمد کشته‌است!»

 

جالب است بدانید این مسئله در زمان پیامبران پیشین نیز سابقه داشته است.

به حدیث زیر توجه نمایید:

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ تَلَا هَذِهِ الآیةَ «ذلِک بِأَنَّهُمْ کانُوا یکفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یقْتُلُونَ النَّبِیینَ بِغَیرِ الْحَقِّ ذلِک بِما عَصَوْا وَ کانُوا یعْتَدُونَ» قَالَ:

«وَ اللَّهِ مَا قَتَلُوهُمْ بِأَیدِیهِمْ وَ لَا ضَرَبُوهُمْ بِأَسْیافِهِمْ وَ لَکنَّهُمْ سَمِعُوا أَحَادِیثَهُمْ فَأَذَاعُوهَا فَأُخِذُوا عَلَیهَا فَقُتِلُوا فَصَارَ قَتْلًا وَ اعْتِدَاءً وَ مَعْصِیةً.»

 الکافی، ج۲، ص۳۷۱

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که این آیه را تلاوت کردند:

«(بنی‌اسرائیل ذلیل شدند و مورد خشم خداوند قرار گرفتند؛) به‌این‌خاطر که آیات خداوند را منکر شدند و پیامبران را به‌ناحق کشتند، به‌این‌خاطر که معصیت کردند و (از حدود) تجاوز کردند.» (بقره:61)

و فرمودند:

«به خدا قسم، آنان پیامبران را نه با دستانشان کشتند و نه با ضربه شمشیرهایشان، بلکه احادیث پیامبران را شنیدند و آن‌ها را افشاء کردند و به‌این‌ترتیب پیامبران دستگیر شدند و به قتل رسیدند. این کار موجب قتل، تجاوز (از حدود) و معصیت شد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۶ ، ۰۲:۰۶
ابوالفضل رهبر

 

قالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ‏ ع:

«إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ‏ فِی‏ أَمْوَالِ‏ الْأَغْنِیَاءِ أَقْوَاتَ‏ الْفُقَرَاءِ فَمَا جَاعَ فَقِیرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِیٌّ وَ اللَّهُ تَعَالَى سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِک‏.»

 نهج‌البلاغة، ص۵۳۳، حکمة۳۲۸

 

امیر مؤمنان (علیه‌السلام) فرمودند:

«خداوند سبحان، در دارائی ثروتمندان، خوراک فقرا را واجب گردانده. پس هیچ فقیری گرسنه نمی‌شود، مگر این‌که ثروتمندی از سهم او بهره برده‌است و خداوند (تعالی) آنان را دراین‌باره بازخواست می‌کند.»

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برخی معتقدند هرکس ثروتی کسب کرده، لزوماً با ظلم به دیگران و از راه حرام بوده‌است و به این جمله‌ی منتسب به حضرت امیر استناد می‌کنند که «هیچ کاخی ساخته نمی‌شود مگر با تخریب کوخی» یا «هیچ مالی جمع نمی‌شود، مگر با تضییع حقی».

اما باید گفت که این جملات در میان روایات یافت نشده‌اند و حتی برخی مدعی‌اند در سالیان اخیر توسط کمونیست‌ها جعل/تحریف شده‌اند.

بلکه آن‌چه مورد تأکید قرآن و احادیث است، این است که هرکس مالی دارد، در میان اموالش، برای فقرا و نیازمندان سهمی هست که پرداخت آن واجب است و الّا بازخواست خواهد شد.

چنان‌چه خداوند در قرآن می‌فرماید: 

«وَ فی‏ أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ»؛ «و در میان اموال آنان (باتقوایان) حقّى براى سائل و محروم بود.» [سوره ذاریات، آیه۱۹]

و یا می‌فرماید:

«وَ الَّذِینَ فىِ أَمْوَالهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ لِّلسَّائلِ وَ الْمَحْرُومِ»؛ «و (نمازگزاران حقیقی) آنان‌اند که در میان اموالشان حقّى معلوم است، براى سائل و محروم» [سوره معارج، آیه۲۴و۲۵]

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۶ ، ۲۲:۱۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع یَقُولُ «آلٓمٓ * أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ» ثُمَّ قَالَ لِی «مَا الْفِتْنَةُ؟» قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ الَّذِی عِنْدَنَا الْفِتْنَةُ فِی الدِّینِ. فَقَالَ «یُفْتَنُونَ کَمَا یُفْتَنُ الذَّهَبُ.» ثُمَّ قَالَ: «یُخْلَصُونَ کَمَا یُخْلَصُ الذَّهَبُ.»

 الکافی، ج‏۱، ص۳۷۰

 

معَمّر بن خلّاد گوید:

از امام ابوالحسن (الرضا علیه‌السلام) شنیدم که فرمودند:

«آیا مردم گمان کردند هم‌این‌که بگویند «ایمان آوردیم»، (به حال خود) رها می‌شوند و به فتنه (آزمایش) دچار نخواهند شد؟!»[1]

 

سپس به من فرمودند:

«فتنه چیست؟»

 

عرض کردم:

فدایتان شوم، به نظر ما فتنه در دین است.

 

حضرت فرمودند:

«مردم به فتنه دچار می‌شوند، همان‌طور که طلا دچار فتنه می‌شود.»

سپس فرمودند:

«(آن‌گاه) خالص می‌شوند، همان‌طور که طلا خالص می‌شود.»[2]

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] سوره عنکبوت، آیه۱و۲.

[2] «ریشه (لغوی ماده) «فتن» این است که: (سنگ) طلا را در آتش داخل کنند تا طلای ناب از ناخالصی‌ها جدا شود.» [مفردات ألفاظ القرآن، ج۱، ص۶۲۳]

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۶ ، ۰۳:۰۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ ابْنِ یَقْطِینٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: «مَنْ أَصَابَتْهُ زَلْزَلَةٌ فَلْیَقْرَأْ «یَا مَنْ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کانَ حَلِیماً غَفُوراً صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَمْسِکْ عَنَّا السُّوءَ إِنَّکَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ».» قَالَ: «إِنَّ مَنْ قَرَأَهَا عِنْدَ النَّوْمِ لَمْ یَسْقُطْ عَلَیْهِ الْبَیْتُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى.»

 تهذیب الأحکام، ج‏۳، ص۲۹۴

 

علی بن یقطین از امام صادق (علیه‌السلام) نقل می‌کند که فرمودند:

«هرکس با زلزله‌ای روبه‌رو شد، بخواند:

«یَا مَنْ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کانَ حَلِیماً غَفُوراً صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَمْسِکْ عَنَّا السُّوءَ إِنَّکَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ»؛

«ای کسی (خدایی) که آسمان‌ها و زمین را از این‌که (از جای خود) دور شوند حفظ می‌کند و اگر آسمان‌ها و زمین جابه‌جا شوند، جز او هیچ‌کس آن‌ها را حفظ نخواهدکرد، او که (نسبت به کوتاهی بندگان) بردبار و آمرزنده (گناهان آن‌ها) است، بر محمد و آل محمد درود فرست و ما را از این اتفاق بد حفظ نما. همانا تو توانایی هرکاری را داری».» [برگرفته از آیه۴۱ سوره فاطر]

(آن‌گاه) حضرت فرمودند:

«به‌راستی، کسی که این (دعا) را هنگام خواب بخواند، هرگز خانه بر سرش آوار نخواهد شد، اگر خدا بخواهد.»

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هفته گذشته که اطراف مشهد زلزله‌ای رخ داد، آیت‌الله شیخ مصطفی اشرفی‌شاهرودی، وقتی در میان تدریس، زلزله را احساس کردند، با آرامش «آیه۴۱ سوره فاطر» را قرائت کردند و بلافاصله به درس خود ادامه دادند. واکنش ایشان به این اتفاق، جالب و آموزنده بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۴۶
ابوالفضل رهبر

 

...رَوَى عَلِیُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا ع عَنِ الْعِلَّةِ الَّتِی مِنْ أَجْلِهَا لَا تَحِلُّ الْمُطَلَّقَةُ لِلْعِدَّةِ لِزَوْجِهَا حَتَّى تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ.

فقَالَ «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّمَا أَذِنَ فِی الطَّلَاقِ مَرَّتَیْنِ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ «الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسانٍ» یَعْنِی فِی التَّطْلِیقَةِ الثَّالِثَةِ فَلِدُخُولِهِ فِیمَا کَرِهَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ مِنَ الطَّلَاقِ الثَّالِثِ حَرَّمَهَا عَلَیْهِ فَلَا تَحِلُّ لَهُ حَتَّى تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ لِئَلَّا یُوقِعَ النَّاسُ الِاسْتِخْفَافَ بِالطَّلَاقِ وَ لَا یُضَارُّوا النِّسَاءَ.»

 کتاب‌من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۵۰۲

 

از حسن‌بن‌علی‌بن‌فضّال نقل شده‌است که گفت: از امام رضا (علیه‌السلام) پرسیدم: چرا زن سه‌طلاقه[1] برای شوهرش حلال نیست، مگراین‌که با مرد دیگری (مُحلِّل[2]) ازدواج کند؟

حضرت فرمودند: «خداوند (عزّوجلّ) دو بار طلاق دادن را اجازه داده‌است و فرموده‌است: «طلاق دو مرتبه است، (پس از آن) باید به طور شایسته از همسر خود نگاهدارى کند یا با نیکى رهایش سازد.»[3]

مقصود این آیه، طلاق سوم است. اما از آن‌جا که مرد (با طلاق سوم) کاری انجام داده که خداوند بدش می‌آید، آن زن را بر او حرام کرده‌است.

پس (ازدواج با) آن زن، تا وقتی با مرد دیگری (مُحلِّل) ازدواج نکرده است، بر آن مرد حلال نیست،

به این خاطر که مردم طلاق را امری کم‌اهمیت نشمارند و به زنان ضرر نرسانند.»[4]

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــ

[1] در متن روایت، اصطلاح «طلاق عِدّی» آمده‌است که به این معناست: هرگاه مرد همسرش را دو بار طلاق دهد و هربار پیش از پایان زمان «عِدّه»، طلاقش را فسخ کند و به همسرش رجوع کند و برای بار سوم هم او را طلاق دهد، به طلاق آخر «طلاق عِدّی» گفته می‌شود. دراین‌صورت زن بر مرد حرام می‌شود و مرد دیگر نمی‌تواند با او ازدواج کند، مگراین‌که آن زن با مرد دیگری ازدواج کند.

[2] به مردی که پس از سه‌طلاقه شدن زن، با او ازدواج می‌کند و موجب می‌شود زن مجدداً بر شوهر اولش حلال شود، اصطلاحاً «مُحلِّل» گویند.

[3] سوره بقره، آیه۲۲۹.

[4] وقتی مردی همسرش را طلاق دهد و رجوع کند، بعد طلاق دهد و باز رجوع کند و مجدداً برای بار سوم طلاق دهد، آسیب روحی قابل ملاحظه‌ای به همسرش وارد می‌نماید. گویی از اختیارات خود سوءاستفاده کرده‌است و زن را بازیچه امیال خود نموده‌است. اما اگر بداند طلاق سوم مانند طلاق‌های پیشین بازگشت‌پذیر نیست و برایش تنبیهی در نظر گرفته‌شده، احتیاط بیش‌تری خواهد کرد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۵ ، ۱۲:۱۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الْمَرْأَةِ الْحَسْنَاءِ الْفَاجِرَةِ هَلْ یَجُوزُ لِلرَّجُلِ أَنْ یَتَمَتَّعَ مِنْهَا یَوْماً أَوْ أَکْثَرَ.

فقَالَ: «إِذَا کَانَتْ مَشْهُورَةً بِالزِّنَا فَلَا یَتَمَتَّعْ مِنْهَا وَ لَا یَنْکِحْهَا.»

 الکافی، ج‏۵، ص۴۵۴

محمد بن فُضیل گوید: از امام کاظم (علیه‌السلام) درباره زن زیبای بدکاره سؤال کردم که آیا مرد می‌تواند برای یک روز یا بیشتر او را متعه کند؟

حضرت فرمودند: «اگر مشهور به زنا باشد، با او متعه نکند و ازدواج (دائم) هم ننماید.»

 

 

عنْ أَبِی مَرْیَمَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع‏ أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الْمُتْعَةِ.

فقَالَ: «إِنَّ الْمُتْعَةَ الْیَوْمَ لَیْسَ کَمَا کَانَتْ قَبْلَ الْیَوْمِ إِنَّهُنَّ کُنَّ یَوْمَئِذٍ یُؤْمَنَّ وَ الْیَوْمَ لَا یُؤْمَنَّ فَاسْأَلُوا عَنْهُنَّ.»

 الکافی، ج‏۵، ص۴۵۳

ابو مریم انصاری گوید: از امام باقر (علیه‌السلام) درباره متعه (ازدواج موقت) سؤال شد.

حضرت فرمودند: «متعه (ازدواج موقت) در این روزگار، مانند روزگاران پیشین نیست. زنان در آن روزگار مورد اطمینان بودند، اما امروزه مورد اطمینان نیستند. پس در مورد آنان تحقیق کنید.»

 

 

...عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرْأَةِ وَ لَا أَدْرِی مَا حَالُهَا أَ یَتَزَوَّجُهَا الرَّجُلُ مُتْعَةً.

قالَ: «یَتَعَرَّضُ لَهَا فَإِنْ أَجَابَتْهُ إِلَى الْفُجُورِ فَلَا یَفْعَلْ.»

 الکافی، ج‏۵، ص۴۵۴

عبدالله بن ابی‌یعفور گوید: از امام صادق (علیه‌السلام) درباره زنی که وضعیتش معلوم نیست، پرسیدم؛ که آیا یک مرد می‌تواند او را به متعه (ازدواج موقت) در آورد؟

حضرت فرمودند: «مرد به او پیشنهاد (عملی زشت) دهد، اگر آن زن پیشنهاد عمل زشت را پذیرفت، او را متعه نکند.»

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــ

از کنار هم قرار دادن احادیث مربوطه، چنین بر می‌آید که این دستورات برای مؤمن است که باید با مؤمن ازدواج کند و الا هرکس با مثل خود ازدواج می‌کند؛ چنان‌چه خداوند می‌فرماید:

«مرد زناکار جز زن زناکار یا زن مشرک را به همسرى نمی‌گیرد و زن زناکار را جز مرد زناکار یا مرد مشرک به همسرى نمی‌گیرد و این کار بر مؤمنان حرام گشته‌است.»؛ سوره نور، آیه۳

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۵ ، ۱۱:۵۳
ابوالفضل رهبر

 

زرارة بن اعین نقل می‌کند:

«عبدالله بن عُمیر لیثی» نزد امام باقر (علیه‌السلام) آمد و گفت: نظرت در مورد متعه زنان (ازدواج موقت) چیست؟
حضرت فرمودند: خداوند آن را حلال کرده‌است؛ هم در کتابش[1] و هم بر زبان پیامبرش، بنابراین تا روز قیامت حلال خواهدبود.

گفت: ای ابو جعفر! تو چنین می‌گویی، اما عُمَر آن را حرام کرده و از آن نهی نموده‌است.[2]
حضرت فرمودند: (حکم خدا همان است،) هرچند او چنین‌کاری کرده‌باشد.

گفت: من تو را دعوت می‌کنم به خدا پناه ببری از اینکه چیزی را که عُمر حرام کرده است، حلال کنی.
حضرت فرمودند: پس تو به سخن هم‌نشین‌ات پای‌بند باش، من هم به سخن رسول خدا پای‌بند خواهم بود. من حاضرم با تو ملاعنه[3] کنم که قول حق، همان است که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرموده‌است و قول باطل، همان است که هم‌نشین تو (عُمر بن خطاب) گفته‌است.

در این هنگام عبدالله بن عمیر رو به حضرت کرد و گفت: آیا خوشحال می‌شوی که زنان و دختران و خواهران و دخترعموهایت چنین کنند؟
امام صادق (علیه‌السلام) وقتی نام زنان و دخترعموهایشان برده شد، از او روی برگرداند.[4]

 الکافی، ج‏۵، ص۴۴۹

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] «...وَ أُحِلَّ لَکُمْ ما وَراءَ ذلِکُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِکُمْ مُحْصِنینَ غَیْرَ مُسافِحینَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَریضَةً وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ فیما تَراضَیْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَریضَةِ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلیماً حَکیماً»؛ سوره نساء، آیه۲۴.

[2] شیعه و اهل سنت از عُمر نقل کرده‌اند که گفت: «دو چیز در زمان پیامبر خدا حلال بود، اما من آن‌ها را حرام اعلام می‌کنم و هرکه را انجام دهد، مجازات خواهم‌کرد؛ متعه زنان (ازدواج موقت) و متعه حج (طواف نساء).»

[3] ملاعنه یا مباهله، این است که دو طرفی که ادعا می‌کنند حرفشان حق است، یکدیگر را لعن کنند تا عذاب الهی بر کسی که حرفش باطل است، نازل شود. مردِ عُمری‌مذهب، از ملاعنه سر باز می‌زند و سخن مستدلّ حضرت را با جسارتی زشت پاسخ می‌دهد.

[4] حضرت از کنار این حرف توهین‌آمیز، کریمانه عبور کردند. إن شاء الله، در مطلب بعد، پاسخ این شبهه، از زبان یکی از شاگردان امام صادق (علیه‌السلام) ذکر خواهد شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۰۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ فُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کِتَابِهِ «وَ مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً» قَالَ مِنْ حَرَقٍ أَوْ غَرَقٍ‏ قُلْتُ فَمَنْ أَخْرَجَهَا مِنْ ضَلَالٍ إِلَى هُدًى قَالَ ذَاکَ تَأْوِیلُهَا الْأَعْظَمُ‏.

 الکافی، ج‏۲، ص۲۱۰

 

فضیل بن یسار نقل می‌کند:

به امام باقر (علیه‌السلام) عرض کردم: کلام خداوند در قرآن «و هر کس انسانى را حیات بخشد، گویا همه‌ی مردم را زنده کرده است.»[1] (در مورد چه کسی است؟)

حضرت فرمودند: «(در مورد کسی که انسانی را نجات دهد) از سوختن و غرق شدن.»

عرض کردم: پس کسی که انسانی را از گمراهی خارج کند و به هدایت برساند، چه؟

فرمودند: «این تأویل اعظم آیه است.»[2]

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] سوره مائده، آیه32.
[2] «کسی که دیگری را از مرگ نجات دهد و به او حیاتی دوباره ببخشد» در معنای ظاهری آیه است و «کسی که دیگری را از گمراهی نجات دهد و به او حیات معنوی ببخشد» در معنای باطنی و تأویل آیه است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۵ ، ۱۸:۰۲
ابوالفضل رهبر

 

احتمالاً شنیده‌اید که اگر آیاتی از قرآن را حفظ کنید و بعد فراموش کنید، دچار عذاب خواهید شد و...

چه‌بسا افرادی که به‌همین‌خاطر از حفظ قرآن صرف نظر کرده‌اند و افرادی که پس از فراموشی آیاتی که قبلاً حفظ کرده‌اند، دچار عذاب وجدان شده‌اند.

ریشه این باور دسته‌ای از احادیث است که نمونه‌ای از آن‌ها ذکر می‌شود:

 

قالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏:

«وَ مَنْ تَعَلَّمَ الْقُرْآنَ ثُمَ‏ نَسِیَهُ لَقِیَ‏ اللَّهَ‏ یَوْمَ‏ الْقِیَامَةِ مَغْلُولًا یُسَلِّطُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِ بِکُلِّ آیَةٍ مِنْهُ حَیَّةً تَکُونُ قَرِینَتَهُ إِلَى النَّارِ إِلَّا أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَه‏»

 من لا یحضره الفقیه، ج‏۴، ص۱۲

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند:

«کسی که قرآن را بیاموزد و بعد آن را فراموش کند، در روز قیامت، خداوند را در حالی ملاقات می‌کند که در غل و زنجیر است و خداوند به ازای هر آیه‌ای، ماری بر او مسلط می‌کند که تا جهنم همراه او باشند، مگر این‌که خداوند او را بیامرزد.»

 

در مقابل، گروه دیگری از احادیث، این مسئله را نفی می‌کنند. به عنوان مثال:

 

عنْ أَبِی کَهْمَسٍ الْهَیْثَمِ بْنِ عُبَیْدٍ قَالَ:

سأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ قَرَأَ الْقُرْآنَ ثُمَّ نَسِیَهُ فَرَدَدْتُ عَلَیْهِ ثَلَاثاً أَ عَلَیْهِ فِیهِ حَرَجٌ قَالَ لَا.

 الکافی، ج‏۲، ص۶۰۸

از هیثم بن عُبید نقل شده است که گفت:
از امام صادق (علیه‌السلام) در مورد مردی که قرآن بخواند و بعد فراموش کند، سؤال کردم (و سه بار از ایشان پرسیدم که) آیا حَرَجی بر او هست؟ فرمودند: نه.

 

اما جالب است بدانید با تحقیق لغوی در مورد ماده «ن س ی» (که معمولاً «فراموش کردن» معنا می‌شود)، مشخص می‌شود گوهر معنایی آن «ترک کردن» است. بنابراین گویا مقصود از «نسیان»، این است که انسان آیاتی از قرآن را بخواند و مفهومشان را دریابد، اما از روی کوتاهی و غفلت، آن آیات را به فراموشی بسپارد و عمل به مفادشان را ترک کند. نه این‌که صرفاً الفاظی را که به خاطر سپرده، فراموش کند.

به حدیث زیر که این تحقیق لغوی را تأیید می‌کند، توجه کنید:

 

عنِ ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ:

«إِنَّ الرَّجُلَ إِذَا کَانَ یَعْلَمُ السُّورَةَ ثُمَّ نَسِیَهَا أَوْ تَرَکَهَا وَ دَخَلَ الْجَنَّةَ أَشْرَفَتْ عَلَیْهِ مِنْ فَوْقٍ فِی أَحْسَنِ صُورَةٍ فَتَقُولُ تَعْرِفُنِی فَیَقُولُ لَا فَتَقُولُ أَنَا سُورَةُ کَذَا وَ کَذَا لَمْ تَعْمَلْ بِی وَ تَرَکْتَنِی أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ عَمِلْتَ بِی لَبَلَغْتُ بِکَ هَذِهِ الدَّرَجَةَ وَ أَشَارَتْ بِیَدِهَا إِلَى فَوْقِهَا.»

 الکافی، ج‏۲، ص۶۰۸

ابن ابی‌یعفور از امام صادق (علیه السلام) نقل می‌کند که فرمودند:

«وقتی مردی سوره‌ای را می‌آموزد و بعد آن را فراموش می‌کند یا ترک می‌کند و وارد بهشت می‌شود، آن سوره به زیباترین صورت، از بالا بر او نور می‌افکند و می‌گوید: آیا مرا می‌شناسی؟ مرد می‌گوید: نه. می‌گوید: من فلان‌سوره هستم که به من عمل نکردی و مرا ترک نمودی. آن‌گاه درحالی‌که با دستش به بالا اشاره می‌کند، می‌گوید: به خدا قسم! اگر به من عمل کرده بودی، به آن درجه می‌رسیدی.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۵ ، ۱۵:۳۹
ابوالفضل رهبر

 

ابان بن تغلب از امام صادق (علیه‌السلام) نقل کرده است که فرمودند:

 

«فکر می‌کنی خداوند به عده‌ای مال داده، به خاطر احترام به آن‌ها و به عده‌ای نداده، برای این‌که نزد او خوار هستند؟!
هرگز چنین نیست!
بلکه مال، مالِ خداست، آن را نزد افراد به امانت گذاشته و به آن‌ها اجازه داده است تا به‌اندازه بخورند، به‌اندازه بنوشند، به‌اندازه بپوشند، به‌اندازه خرجِ ازدواج کنند، به‌اندازه خرجِ مَرکب کنند و بقیه را به فقرای مؤمن برگردانند و آشفتگی زندگی آن‌ها را سروسامان دهند.

 
هرکس چنین کند، خوردن و آشامیدن و پوشیدن و سواری و ازدواجش حلال است،
و هرکس چنین نکند، حرام خواهد بود.
«اسراف نکنید که خداوند اسراف‌کاران را دوست ندارد.» (اعراف:۳۱)

 
فکر می‌کنی خداوند مالی را به شخصی امانت می‌سپارد و به او می‌گوید اسبی به قیمت ده هزار درهم (نقره) بخرد، درحالی‌که یک اسبِ بیست درهمی هم برایش کافی است؟!
یا می‌گوید کنیزی به قیمت صد دینار (طلا) بخرد، درحالی‌که یک کنیزِ بیست دیناری هم برایش کافی است؟!
«اسراف نکنید که خداوند اسراف‌کاران را دوست ندارد.» (اعراف:۳۱)»

 

 تفسیر العیاشی، ج‏۲، ص۱۳

 

داداچ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۵ ، ۱۵:۰۰
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا تَقُولُ فِی حَدِیثٍ رُوِیَ عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ قَالَ: «إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ ع قَتَلَ ذَرَارِیَّ قَتَلَةِ الْحُسَیْنِ ع بِفِعَالِ آبَائِهِمْ» فَقَالَ ع: «هُوَ کَذَلِکَ» فَقُلْتُ: وَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى»‏ مَا مَعْنَاهُ؟ قَالَ: «صَدَقَ اللَّهُ فِی جَمِیعِ أَقْوَالِهِ وَ لَکِنْ ذَرَارِیُّ قَتَلَةِ الْحُسَیْنِ ع یَرْضَوْنَ بِأَفْعَالِ آبَائِهِمْ وَ یَفْتَخِرُونَ بِهَا وَ مَنْ رَضِیَ شَیْئاً کَانَ کَمَنْ أَتَاهُ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا قُتِلَ بِالْمَشْرِقِ فَرَضِیَ بِقَتْلِهِ رَجُلٌ فِی الْمَغْرِبِ لَکَانَ الرَّاضِی عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ شَرِیکَ الْقَاتِلِ وَ إِنَّمَا یَقْتُلُهُمُ الْقَائِمُ ع إِذَا خَرَجَ لِرِضَاهُمْ بِفِعْلِ آبَائِهِمْ»

 [عیون أخبار الرضا، ج‏۱، ص۲۷۳]

 

از عبدالسلام بن صالح هَرَوی نقل شده است که گفت:

 

به امام ابوالحسن الرضا (علیه السلام) عرض کردم:

ای فرزند پیامبر خدا! نظرتان در مورد حدیثی که از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است چیست که: «هنگامی که حضرت قائم (علیه السلام) قیام کند، کسانی که از نسل قاتلان امام حسین (علیه السلام) باشند را به خاطر کاری که پدرانشان کرده‌اند، می‌کشد»؟

 

امام رضا (علیه السلام) فرمودند:

«همین‌طور است.»

 

عرض کردم:

پس معنای این کلام خدا چیست که: «هیچ گنه‌کارى، گناه دیگرى را متحمل نمی‌شود»؟ [انعام:۱۶۴]

 

حضرت فرمودند:

«خداوند در تمام گفته‌هایش راست گفته است.

کسانی که از نسل قاتلان امام حسین (علیه السلام) هستند، از کارهای پدرانشان راضی هستند و به آن افتخار می‌کنند.

هرکس از کاری راضی باشد، مانند کسی است که آن را انجام داده باشد. حتی اگر مردی در شرق عالم کشته شود و مردی در غرب عالم به کشته شدن او راضی باشد، کسی که راضی است، نزد خداوند (عزّ و جلّ)، با قاتل شریک است.

حضرت قائم (علیه السلام) نیز وقتی قیام کند، آنان را به خاطر رضایتشان (از کشته شدن امام حسین توسط پدرانشان) خواهد کشت.»

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۵ ، ۲۳:۲۶
ابوالفضل رهبر

 

 این مطلب پیش تر در قدس آنلاین منتشر شده است.

 

بعضی آیات قرآن کریم، "محکم" و بعضی "متشابه" اند. "محکمات قرآن"، آیاتی هستند که معنایشان واضح است و می توان در مورد معنایشان حکم قطعی صادر کرد و به آن ها عمل نمود. اما "متشابهات قرآن" آیاتی هستند که معنای حقیقی شان، به خاطر تشابه با دیگر معانی، مشخص نیست.

یکی از ضروریات فهم قرآن، شناخت آیات محکم و آیات متشابه و ارجاع متشابهات به محکمات است؛ به این ترتیب که متشابهات بر محکمات (که در حکم قواعد ثابت و یقینی هستند) تطبیق داده شوند، تا معنای صحیح خود را بیابند و مخاطبانشان را دچار گمراهی نکنند.

شایسته ترین اشخاص برای این مهم، اهل بیت (علیهم السلام) هستند که وحی در خانه شان نازل شده است و قرآن را به راستی شناخته اند. ایشان مفسّران حقیقیِ کلام الهی هستند و می توان گفت تمام احادیث شان، در ذیل آیات قرآن و در تفسیر آن ها بیان شده است.

 

حال جالب است بدانید، روایات اهل بیت (علیهم السلام) نیز مانند آیات قرآن، دارای محکمات و متشابهاتی هستند؛

 

...عَنْ أَبِی حَیُّونٍ مَوْلَى الرِّضَا ع قَالَ: «مَنْ رَدَّ مُتَشَابِهَ الْقُرْآنِ إِلَى مُحْکَمِهِ هُدِیَ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» ثُمَّ قَالَ «إِنَّ فِی أَخْبَارِنَا مُتَشَابِهاً کَمُتَشَابِهِ الْقُرْآنِ وَ مُحْکَماً کَمُحْکَمِ الْقُرْآنِ فَرُدُّوا مُتَشَابِهَهَا إِلَى مُحْکَمِهَا وَ لَا تَتَّبِعُوا مُتَشَابِهَهَا دُونَ مُحْکَمِهَا فَتَضِلُّوا.»

 عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج۱، ص۲۹۰

 

«ابو حیّون»، غلام امام رضا (علیه السلام) نقل می کند که حضرت فرمودند:

«کسی که "متشابهات قرآن" را به "محکمات قرآن" ارجاع دهد، به صراط مستقیم هدایت شده است.»

سپس فرمودند:

«به راستی که در روایات ما (اهل بیت) نیز مانند متشابهات قرآن، متشابهاتی هست، و مانند محکمات قرآن، محکماتی. پس روایات متشابه را به روایات محکم ارجاع دهید و از روایات متشابه، بدون (توجه به) روایات محکم، تبعیت نکنید، که در این صورت گمراه خواهید شد.»

 

 

 

به همین خاطر است که گاهی دیده می شود برخی با دیدن احادیثی به ظاهر ناسازگار، دچار سردرگمی و تردید می شوند.

و به همین خاطر است که توصیه می شود افراد ناوارد با مشاهده ی تنها یک آیه یا حدیث، حکم صادر نکنند، چرا که برای فهم یک آیه یا حدیث، باید به اصول محکم قرآنی و روایی رجوع کرد و مجموع آموزه های دینی را در نظر گرفت.

واضح است که تشخیص محکمات و متشابهات روایات اهل بیت (علیهم السلام) از عالمانی ساخته است که با مجموع روایات ایشان آشنایی کامل داشته باشند و سال ها عمر خود را برای فهم احادیث اهل بیت و اجتهاد احکام دین مصروف داشته باشند.

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۵ ، ۰۷:۲۶
ابوالفضل رهبر