دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حق» ثبت شده است

 

…عَنْ عَبْدِ الْوَهَّابِ بْنِ الصَّبَّاحِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:

«الْفَرْضُ‏ فِی‏ الرَّضَاعِ‏ أَحَدٌ وَ عِشْرُونَ شَهْراً فَمَا نَقَصَ عَنْ أَحَدٍ وَ عِشْرِینَ شَهْراً فَقَدْ نَقَصَ الْمُرْضَعُ وَ إِنْ أَرَادَ أَنْ یُتِمَّ الرَّضَاعَ فَحَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ‏.»

 تهذیب الأحکام، ج‏۸، ص۱۰۶

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مقدار واجب در شیر دادن، بیست و یک ماه است

و هرچه از بیست و یک ماه کم شود، به شیرخوار آسیب می‌رسد

و اگر بخواهد شیر دادن را کامل کند، باید دو سال کامل باشد.»

 

 

 

…عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«الرَّضَاعُ أَحَدٌ وَ عِشْرُونَ شَهْراً فَإِنْ نَقَصَ فَهُوَ جَوْرٌ عَلَى الصَّبِیِّ.»

 تهذیب الأحکام، ج‏۸، ص۱۰۶

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«شیر دادن، بیست و یک ماه است

و اگر از این مدت کم شود، این کار ظلم به کودک است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۰۲ ، ۰۹:۳۳
ابوالفضل رهبر

 

عقیقه، برای هر نوزادی که متولد می‌شود، واجب (یا مستحب مؤکّد) است. (الکافی، ج۶، ص۲۴) در روایات تأکید شده است که در روز قیامت هرکس در گروی عقیقه‌ی خویش است. (من‌لایحضره‌الفقیه، ج۳، ص۴۸۴)

حال به احادیثی در این رابطه توجه بفرمایید…

 

 

 

…عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَارِدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْعَقِیقَةِ فَقَالَ: «شَاةٌ أَوْ بَقَرَةٌ أَوْ بَدَنَةٌ ثُمَّ یُسَمِّی وَ یَحْلِقُ رَأْسَ الْمَوْلُودِ یَوْمَ السَّابِعِ وَ یَتَصَدَّقُ بِوَزْنِ شَعْرِهِ ذَهَباً أَوْ فِضَّةً فَإِنْ کَانَ ذَکَراً عَقَّ عَنْهُ ذَکَراً وَ إِنْ کَانَ أُنْثَى عَقَّ عَنْهَا أُنْثَى.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۴۸۵

 

از محمد بن مارِد نقل شده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) درباره عقیقه سؤال کردم.

حضرت در پاسخ فرمودند:

«عقیقه، یا گوسفند است، یا گاو است و یا شتر.

در روز هفتم، سر نوزاد تراشیده می‌شود و به وزن موهایش طلا یا نقره صدقه داده می‌شود.

اگر نوزاد، پسر بود، حیوانی نر از جانب او عقیقه می‌شود و اگر دختر بود، حیوانی ماده.»

 

 

 

به‌هرحال برای هر نوزادی باید عقیقه انجام شود و اگر کسی از جانب او، عقیقه نکرد، وقتی بزرگ شد، خودش باید برای خود عقیقه کند...

 

 

 

…عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع‏: إِنِّی وَ اللَّهِ مَا أَدْرِی کَانَ أَبِی عَقَّ عَنِّی أَمْ لَا؟ قَالَ: فَأَمَرَنِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَعَقَقْتُ‏ عَنْ‏ نَفْسِی‏ وَ أَنَا شَیْخٌ.

 الکافی، ج‏۶، ص۲۵

 

از عمر بن یزید نقل شده است:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم: من - به خدا قسم – نمی‌دانم پدرم از جانب من عقیقه کرده است یا نه؟

حضرت به من دستور دادند که از جانب خودم عقیقه کنم، درحالی‌که من (در آن زمان) پیرمرد بودم.

 

 

 

برای عقیقه حتماً باید قربانی انجام شود و صورت دیگرش پذیرفته نیست.

 

 

 

…عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَجَاءَهُ رَسُولُ عَمِّهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِیٍّ فَقَالَ لَهُ یَقُولُ لَکَ عَمُّکَ إِنَّا طَلَبْنَا الْعَقِیقَةَ فَلَمْ نَجِدْهَا فَمَا تَرَى نَتَصَدَّقُ بِثَمَنِهَا؟ فَقَالَ: «لَا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ إِطْعَامَ الطَّعَامِ وَ إِرَاقَةَ الدِّمَاءِ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۲۵

 

از عبدالله بن بُکَیر نقل شده است:

من نزد امام صادق (علیه‌السلام) بودم که فرستاده‌ی عمویشان؛ عبدالله بن علی (فرزند امام سجاد علیه‌السلام) نزد ایشان آمد و عرض کرد:

عمویتان می‌گوید: ما می‌خواهیم عقیقه کنیم، اما (حیوانی) پیدا نکرده‌ایم. نظرتان چیست که قیمتش را صدقه دهیم؟

حضرت فرمودند:

«خیر، خداوند غذا دادن (به دیگران) و خون ریختن (قربانی کردن) را دوست دارد.»

 

 

 

البته افرادی که دستشان تنگ است، نباید نگران باشند.

 

 

 

...رَوَى عَمَّارٌ السَّابَاطِیُّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «الْعَقِیقَةُ لَازِمَةٌ لِمَنْ‏ کَانَ‏ غَنِیّاً وَ مَنْ کَانَ فَقِیراً إِذَا أَیْسَرَ فَعَلَ فَإِنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَى ذَلِکَ فَلَیْسَ عَلَیْهِ شَیْ‏ءٌ...»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۴۸۵

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«عقیقه برای کسی که توانگر است، لازم است.

کسی که فقیر است، هرگاه دستش باز شد، عقیقه کند

و اگر [تا آخر عمر] توانش را نداشت، چیزی به گردنش نیست...»

 

 

 

عقیقه، احکام خاص دیگری نیز دارد که در جای خود، به تفصیل بیان شده است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۰۲ ، ۱۰:۱۷
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«مِنْ فِقْهِ الضَّیْفِ أَنْ لَا یَصُومَ تَطَوُّعاً إِلَّا بِإِذْنِ صَاحِبِهِ وَ مِنْ طَاعَةِ الْمَرْأَةِ لِزَوْجِهَا أَنْ لَا تَصُومَ تَطَوُّعاً إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ أَمْرِهِ وَ مِنْ صَلَاحِ الْعَبْدِ وَ طَاعَتِهِ وَ نُصْحِهِ لِمَوْلَاهُ أَنْ لَا یَصُومَ تَطَوُّعاً إِلَّا بِإِذْنِ مَوْلَاهُ وَ أَمْرِهِ وَ مِنْ بِرِّ الْوَلَدِ أَنْ لَا یَصُومَ تَطَوُّعاً إِلَّا بِإِذْنِ أَبَوَیْهِ وَ أَمْرِهِمَا وَ إِلَّا کَانَ الضَّیْفُ جَاهِلًا وَ کَانَتِ الْمَرْأَةُ عَاصِیَةً وَ کَانَ الْعَبْدُ فَاسِقاً عَاصِیاً وَ کَانَ الْوَلَدُ عَاقّاً.»

 الکافی، ج‏۴، ص۱۵۱

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«از مصادیق «فهمیده بودنِ مهمان» این است که روزه‌ی مستحبی نگیرد، مگر با اجازه‌ی میزبانش،

از مصادیق «اطاعت زن از شوهرش» این است که روزه‌ی مستحبی نگیرد، مگر با اجازه شوهرش و امر او،

از مصادیق «درست‌کاریِ بنده (غلام یا کنیز) و اطاعات و خیرخواهیِ او نسبت به مولایش» این است که روزه‌ی مستحبی نگیرد، مگر با اجازه‌ی مولایش و امر او

و از مصادیق «نیکی فرزند [به والدینش]» این است که روزه‌ی مستحبی نگیرد، مگر با اجازه‌ی پدر و مادرش و امر آن‌ها[*]

اگر چنین نکنند؛

آن مهمان، جاهل است،

آن زن، عاصی (سرکش) است،

آن بنده، فاسق و عاصی است

و آن فرزند، عاق (نافرمان) است.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] مرحوم شیخ صدوق در علل‌الشرائع این حدیث را نقل کرده، با این تفاوت که در مورد فرزند، به‌جز روزه، حج و نماز مستحبی را نیز ذکر کرده است؛

«…وَ مِنْ بِرِّ الْوَلَدِ أَنْ لَا یَصُومَ تَطَوُّعاً وَ لَا یَحُجَّ تَطَوُّعاً وَ لَا یُصَلِّیَ تَطَوُّعاً إِلَّا بِإِذْنِ أَبَوَیْهِ وَ أَمْرِهِمَا…» [علل‌الشرائع، ج۲، ص۳۸۵]

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۰۲ ، ۱۴:۱۵
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏:

«یَلْزَمُ الْوَالِدَیْنِ مِنَ الْعُقُوقِ لِوَلَدِهِمَا إِذَا کَانَ الْوَلَدُ صَالِحاً مَا یَلْزَمُ الْوَلَدَ لَهُمَا.»

 الخصال، ج‏۱، ص۵۵

 

از امام صادق، از پدرشان، از پدرانشان، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهم) نقل شده است:

«همان‌طور که فرزند باید [حقوق والدینش را رعایت کند و] از عاق شدن بپرهیزد، پدر و مادر نیز اگر فرزندشان صالح باشد، باید [حقوق فرزندشان را رعایت کنند و] از عاق شدن پرهیز کنند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۰۲ ، ۰۸:۴۴
ابوالفضل رهبر

 

قالَ عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ:

«أَکْرِمْ‏ ضَیْفَکَ‏ وَ إِنْ کَانَ حَقِیراً وَ قُمْ عَنْ مَجْلِسِکَ لِأَبِیکَ وَ مُعَلِّمِکَ وَ إِنْ کُنْتَ أَمِیراً.»

 غررالحکم، ص۱۳۶

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مهمانت را گرامی بدار، هرچند فرد حقیری باشد

و به احترام پدر و آموزگارت از جایت برخیز، هرچند فرمان‌روا باشی.»

 

 

 

قالَ عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ:

«ثَلَاثٌ لَا یُسْتَحْیَى مِنْهُنَّ: خِدْمَةُ الرَّجُلِ‏ ضَیْفَهُ‏، وَ قِیَامُهُ عَنْ مَجْلِسِهِ لِأَبِیهِ وَ مُعَلِّمِهِ، وَ طَلَبُ الْحَقِّ، وَ إِنْ قَلَّ.»

 عیون‌الحکم، ص۲۱۲

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«انسان در سه کار نباید خجالت کشید:

- خدمت به مهمانش،

- برخواستن از جایش، به احترام پدر و آموزگارش

- و طلب کردنِ حقش، هرچند کم باشد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۰۲ ، ۱۹:۰۰
ابوالفضل رهبر

 

در رساله حقوق امام سجاد (علیه‌السلام) از ایشان نقل شده است:

«...وَ أَمَّا حَقُّ وَلَدِکَ فَتَعْلَمُ أَنَّهُ مِنْکَ وَ مُضَافٌ إِلَیْکَ فِی عَاجِلِ الدُّنْیَا بِخَیْرِهِ وَ شَرِّهِ وَ أَنَّکَ مَسْئُولٌ عَمَّا وُلِّیتَهُ مِنْ حُسْنِ الْأَدَبِ وَ الدَّلَالَةِ عَلَى رَبِّهِ وَ الْمَعُونَةِ لَهُ عَلَى طَاعَتِهِ فِیکَ وَ فِی نَفْسِهِ فَمُثَابٌ عَلَى ذَلِکَ وَ مُعَاقَبٌ فَاعْمَلْ‏ فِی‏ أَمْرِهِ‏ عَمَلَ‏ الْمُتَزَیِّنِ بِحُسْنِ أَثَرِهِ عَلَیْهِ فِی عَاجِلِ الدُّنْیَا الْمُعَذِّرِ إِلَى رَبِّهِ فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ بِحُسْنِ الْقِیَامِ عَلَیْهِ وَ الْأَخْذِ لَهُ مِنْهُ...‏»

 تحف‌العقول، ص۲۶۳

 

«حق فرزندت (بر تو) این است که بدانی او از توست و در این دنیا منسوب به توست؛ چه کارهای خوبش و چه کارهای بدش

و بدانی که در برابر آن‌چه در وجود او باقی می‌گذاری، مسؤولی؛ در برابر تربیت نیکویش، راهنمایی‌اش به سوی پروردگار و نیز کمک کردنش برای این‌که دستورات خداوند در مورد تو و در مورد خدا را اطاعت کند

و تو در برابر این مسؤولیت، هم پاداش می‌گیری و هم مجازات می‌شوی.

پس در این رابطه مانند کسی رفتار کن که با آثار نیکویی که در این دنیا از خود باقی گذاشته، آراسته شده است و چنان رفتار کن که با انجام نیکوی وظایفی که پروردگار بر عهده‌ات گذاشته است و از تو می‌خواهد، معذور باشی.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

فرزند، از وجود والدین است؛ از آن‌ها متولد می‌شود و در دامان آن‌ها پرورش می‌یابد. به همین خاطر منسوب به آن‌هاست و اگر کار خوب یا بدی انجام دهد، می‌گویند فرزند فلانی این کار را کرده است و به‌هرحال افتخار یا ننگ کارهای او، به والدینش نیز سرایت می‌کند.

تأکید حضرت این است که انسان وظیفه دارد به این واقعیت توجه داشته باشد و خود را در برابر تربیت صحیح فرزندش مسؤول بداند تا در این دنیا با اثر نیکویی که از خود به یادگار می‌گذارد، خود را بیاراید.

البته هرچند بر والدین واجب است نسبت به تربیت فرزندشان اهتمام و کوشش داشته باشند و در صورت ترک این واجب، عقوبت می‌شوند، اما اگر آنان برای تربیت صحیح فرزندشان کوشیدند و در این امر کوتاهی نکردند، ولی با این وصف فرزندشان به راه نیامد و به زشتی‌هایی آلوده شد، خودش در قبال کارهایی که انجام داده، بازخواست و عقوبت خواهد شد، نه دیگران.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۷:۵۵
ابوالفضل رهبر

امام سجاد (علیه‌السلام) در رساله‌ای که به «رساله حقوق» معروف است، حقوق افرادی که با ما سر و کار دارند را برشمرده‌اند و در واقع وظایف ما در قبال آن‌ها را متذکر شده‌اند.

به بخشی از این حقوق که مربوط به حقوق کوچک‌ترهاست، توجه فرمایید...

 

«أَمَّا حَقُّ الصَّغِیرِ فَرَحْمَتُهُ وَ تَثْقِیفُهُ وَ تَعْلِیمُهُ وَ الْعَفْوُ عَنْهُ وَ السَّتْرُ عَلَیْهِ وَ الرِّفْقُ بِهِ وَ الْمَعُونَةُ لَهُ وَ السَّتْرُ عَلَى جَرَائِرِ حَدَاثَتِهِ فَإِنَّهُ سَبَبٌ لِلتَّوْبَةِ وَ الْمُدَارَاةُ لَهُ وَ تَرْکُ مُمَاحَکَتِهِ فَإِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى لِرُشْدِهِ.»

 تحف‌العقول، ص۲۷۰

 

«...اما حق خردسال این است که:

- با او مهربانی نمایی،

- او را به‌خوبی تربیت کنی،

- (آن‌چه نیاز دارد را) به او بیاموزی،

- از (اشتباهاتِ) او درگذری،

- کاستی‌هایش را (از چشم دیگران) بپوشانی،

- با ملایمت با او رفتار کنی،

- (در کارهایی که باید انجام دهد و نیاز به کمک دارد،) او را یاری نمایی،

- جرم‌هایی که از روی خامی انجام داده را بپوشانی؛ چراکه این‌کار موجب توبه(بازگشت) او می‌شود و مدارا با اوست،

- با او لجبازی نکنی؛ چراکه (رعایت این مسأله) به هدایت او نزدیک‌تر است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۰۱ ، ۰۷:۴۶
ابوالفضل رهبر

 

روَى حَمَّادُ بْنُ عَمْرٍو وَ أَنَسُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع عَنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ لَه‏:

«یَا عَلِیُّ حَقُّ اَلْوَلَدِ عَلَى وَالِدِهِ أَنْ یُحْسِنَ اِسْمَهُ وَ أَدَبَهُ وَ یَضَعَهُ مَوْضِعاً صَالِحاً.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۴، ص۳۷۲

 

از رسول خدا نقل شده است که در ضمن توصیه‌های چهارصدگانه‌شان به امیرالمؤمنین (صلوات‌الله‌علیهما) فرمودند:

«ای علی! حق فرزند بر گردن پدرش این است که:

نامی زیبا بر او بگذارد،[۱]

ادبش را نیکو سازد

و او را در جایگاهی سالم[۲] قرار دهد.»

 

 

 

قالَ الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ:

«تَجِبُ‏ لِلْوَلَدِ عَلَى‏ وَالِدِهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ: اخْتِیَارُهُ لِوَالِدَتِهِ وَ تَحْسِینُ اسْمِهِ وَ الْمُبَالَغَةُ فِی تَأْدِیبِهِ.»

 تحف‌العقول، ص۳۲۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«سه چیز در حق فرزند، بر پدرش واجب است:

برگزیدن مادری مناسب برای فرزندش،[۳]

انتخاب نامی زیبا برای آن فرزند

و کوشش فراوان و کوتاهی نکردن در تربیت او.»

 

 

 

قالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏:

«مِنْ حَقِ‏ الْوَلَدِ عَلَى‏ وَالِدِهِ ثَلَاثَةٌ؛ یُحَسِّنُ اسْمَهُ وَ یُعَلِّمُهُ الْکِتَابَةَ وَ یُزَوِّجُهُ إِذَا بَلَغَ.»

 روضة‌الواعظین‌وبصیرة‌المتعظین، ج‏۲، ص۳۶۹

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«از حقوق فرزند بر گردن پدرش، سه چیز است:

نامی زیبا بر او بگذارد،

نوشتن را به او بیاموزد

و هروقت بالغ شد[۴]، او را به ازدواج درآورد.»[۵]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] در اهمیت «انتخاب نام نیکو برای فرزند»، همین بس که این امر به عنوان یکی از حقوق اساسی فرزند و هم‌عرضِ «تلاش برای تربیت او» ذکر شده است.

[۲] در متن حدیث، عبارت «موضعاً صالحاً» به کار رفته است. «موضع» به معنای مکان قرار گرفتن شیء است و «صَلاح» یعنی: سلامت از فساد و تباهی. در مورد مقصود رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) احتمالاتی مطرح است:

- این، حق فرزند است که والدینش او را حتی‌الامکان در محیط سالمی پرورش دهند که به دور از فساد باشد؛ محیط زندگی، تحصیل، تفریح و…

- این‌که تلاش کنند برای فرزندشان موقعیت خوب و سلامتی فراهم کنند؛ خانواده‌ی خوبی برای ازدواج، شغلی مناسب، مقام و منزلتی شایسته یا…

- این‌که او را در نهایت (با تلاش‌هایی که برای تربیتش می‌کنند،) به ساحل سلامتی برسانند که به دور از آفات و آسیب‌ها باشد. (و الله العالم)

[۳] این نکته بسیار مهمی است که در روایات نیز بر آن تأکید شده و کم‌تر به آن توجه می‌شود؛ این‌که انسان هنگام انتخاب همسر، تنها به دنبال «همسر مناسب برای خود» نباشد، بلکه وقتی در شور و حرارت ازدواج افتاده است و عشق و علاقه‌ای ایجاد شده است، به این فکر کند که همسر آینده‌اش قرار است «مادر فرزندانش» نیز باشد. بنابراین وقتی ملاک‌هایی برای انتخاب همسر مشخص می‌کند، باید ویژگی‌های یک «مادر مناسب» نیز جزء ملاک‌هایش باشد، تا در آینده شرمنده‌ی فرزندانش نشود! زن مهربانی که توانایی اداره خانه و تربیت فرزندانش را داشته باشد.

[۴] بلوغ؛ یعنی «کاملاً رسیدن به چیزی» و در این عبارت یعنی آمادگی کامل برای ازدواج.

[۵] متأسفانه بسیاری از والدین در دو مرحله، در قبال این حق اساسی فرزندانشان کوتاهی می‌کنند:

- یکی در مرحله بلوغ؛ یعنی وقتی فرزند به سن ازدواج رسید، کوتاهی می‌کنند و به بهانه‌های مختلف، شرایط ازدواج او را فراهم نمی‌کنند.

- و نیز در مرحله پیش از بلوغ؛ یعنی پیش از آن‌که فرزند به سن بلوغ برسد، او را آماده ازدواج نمی‌کنند. به‌همین‌خاطر است که در جامعه با دختران و پسرانی مواجهیم که سنشان روز به روز بیشتر می‌شود، اما نه آمادگیِ تحمل بارهای زندگی مشترک را دارند و نه تمایلی به پذیرش این مسؤولیت.

بنابراین شایسته است:

- والدین با سپردن مسؤولیت‌های مختلف (مانند مسؤولیت نگهداری و مدیریت برادرها و خواهرهای کوچک‌تر یا انجام بعضی کارهای خانه)، شانه‌های فرزندانشان را برای تحمل بار زندگی آماده کنند.

- یا خودشان و یا از طریق یک واسطه‌ی آگاه، دانستنی‌ها و مهارت‌های لازم برای همسرداری را به آن‌ها بیاموزند. البته این مهارت‌ها در وهله اول با مشاهده رفتار والدین به فرزندان منتقل می‌شود.

- آنان را به لحاظ ذهنی برای «ازدواج در اولین فرصت» آماده نمایند.

- هنگام برنامه‌ریزی اقتصادی خانواده، مخارج ازدواج فرزندان را نیز از پیش درنظر بگیرند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۸:۱۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ عَلَى اَلْمِنْبَرِ:

«یَا مَعْشَرَ اَلتُّجَّارِ اَلْفِقْهَ ثُمَّ اَلْمَتْجَرَ اَلْفِقْهَ ثُمَّ اَلْمَتْجَرَ اَلْفِقْهَ ثُمَّ اَلْمَتْجَرَ وَ اَللَّهِ لَلرِّبَا فِی هَذِهِ اَلْأُمَّةِ أَخْفَى مِنْ دَبِیبِ اَلنَّمْلِ عَلَى اَلصَّفَا شُوبُوا أَیْمَانَکُمْ بِالصِّدْقِ اَلتَّاجِرُ فَاجِرٌ وَ اَلْفَاجِرُ فِی اَلنَّارِ إِلاَّ مَنْ أَخَذَ اَلْحَقَّ وَ أَعْطَى اَلْحَقَّ.»

 الکافی، ج۵، ص۱۵۰

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است که بر فراز منبر فرمودند:

«ای جماعت تاجر!

(اول آموختنِ) فقه، بعد تجارت (کاسبی). اول فقه، بعد تجارت. اول فقه، بعد تجارت.

به خدا قسم، ربا در این امت، از حرکت مورچه روی کوه صفا پنهان‌تر است.

ایمانِ خود را با صداقت بیامیزید.

تاجر، فاجر است و فاجر در آتش است، مگر کسی که حق بگیرد و حق بپردازد.»

 

 

 

...عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَیْدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ:

«مَنِ اِتَّجَرَ بِغَیْرِ عِلْمٍ اِرْتَطَمَ فِی اَلرِّبَا ثُمَّ اِرْتَطَمَ.»

 الکافی، ج۵، ص۱۵۴

 

از امام صادق از امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) نقل شده است:

«هرکس بدون علم، تجارت (خریدوفروش) کند، پی‌در‌پی در (باتلاقِ) ربا فرو می‌رود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۰۰ ، ۰۹:۵۶
ابوالفضل رهبر

 

محَمَّدُ بْنُ یَحْیَى رَفَعَهُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ لَهُ رَجُلٌ إِنَّ لِی عَلَى بَعْضِ اَلْحَسَنِیِّینَ مَالاً وَ قَدْ أَعْیَانِی أَخْذُهُ وَ قَدْ جَرَى بَیْنِی وَ بَیْنَهُ کَلاَمٌ وَ لاَ آمَنُ أَنْ یَجْرِیَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ فِی ذَلِکَ مَا أَغْتَمُّ لَهُ. فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «لَیْسَ هَذَا طَرِیقَ اَلتَّقَاضِی وَ لَکِنْ إِذَا أَتَیْتَهُ أَطِلِ اَلْجُلُوسَ وَ اِلْزَمِ اَلسُّکُوتَ.» قَالَ اَلرَّجُلُ: فَمَا فَعَلْتُ ذَلِکَ إِلاَّ یَسِیراً حَتَّى أَخَذْتُ مَالِی.

 الکافی، ج۵، ص۱۰۱

 

نقل شده است مردی به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کرد:

من نزد یکی از نوادگان امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) مالی (طلب) دارم، اما نمی‌توانم آن را از او پس بگیرم. بینمان درگیری لفظی‌ای هم رخ داده و اطمینان ندارم که بدون ناراحتی مسأله‌مان حل شود.

امام صادق (علیه‌السلام) به او فرمودند:

«این، شیوه تقاضا کردنِ (طلب) نیست، بلکه وقتی نزد او رفتی، مدت طولانی بنشین و سکوت اختیار کن.»

آن مرد گوید:

مدت کوتاهی این کار را کردم و مالم را پس گرفتم.

 

 

 

...عَنْ خَضِرِ بْنِ عَمْرٍو اَلنَّخَعِیِّ قَالَ قَالَ أَحَدُهُمَا عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ فِی اَلرَّجُلِ یَکُونُ لَهُ عَلَى رَجُلٍ مَالٌ فَیَجْحَدُهُ قَالَ: «إِنِ اِسْتَحْلَفَهُ فَلَیْسَ لَهُ أَنْ یَأْخُذَ مِنْهُ بَعْدَ اَلْیَمِینِ شَیْئاً وَ إِنْ تَرَکَهُ وَ لَمْ یَسْتَحْلِفْهُ فَهُوَ عَلَى حَقِّهِ.»

 الکافی، ج۵، ص۱۰۱

 

از امام باقر یا امام صادق (علیهماالسلام) نقل شده است که در مورد مردی که مالی به کسی داده و او انکار می‌کند، فرمودند:

«اگر او (بدهکار) را قسم دهد، بعد از آن‌که قسم خورد [که من از تو پولی نگرفته‌ام]، دیگر نمی‌تواند چیزی از او بگیرد، اما اگر او را رها کند و قسمش ندهد، حقش محفوظ خواهد بود.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

از فرمایشات مذکور می‌توان چنین آموخت که طلب‌کار برای گرفتن طلبش باید رعایت اخلاق و آدابی را بنماید؛

نباید بی‌تابی کند و به پر و پای بدهکار بپیچد، باید با طمأنیه پیش برود و کار را به بن‌بست نکشاند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۰۰ ، ۱۰:۲۴
ابوالفضل رهبر

 

و قَالَ [الإمام الباقر] عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«إِیَّاکَ وَ اَلْکَسَلَ وَ اَلضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا مِفْتَاحُ کُلِّ شَرٍّ مَنْ کَسِلَ لَمْ یُؤَدِّ حَقّاً وَ مَنْ ضَجِرَ لَمْ یَصْبِرْ عَلَى حَقٍّ.»

 تحف‌العقول، ج۱، ص۲۹۵

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«از تنبلی و بی‌حوصلگی بپرهیز؛ چراکه این‌دو، کلید تمام شرّها هستند.

کسی که تنبلی کند، حقی را ادا نخواهد کرد

و کسی که بی‌حوصلگی ورزد، بر [انجامِ] حق صبر نخواهد نمود.»

 

 

 

...عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِی خَلَفٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَى عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ أَبِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لِبَعْضِ وُلْدِهِ:

«إِیَّاکَ وَ اَلْکَسَلَ وَ اَلضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا یَمْنَعَانِکَ مِنْ حَظِّکَ مِنَ اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَةِ.»

 الکافی، ج۵، ص۸۵

 

از امام کاظم (علیه‌السلام) نقل شده است:

پدرم (امام صادق علیه‌السلام) به یکی از فرزندانش فرمود:

«از تنبلی و بی‌حوصلگی بپرهیز؛ چراکه این‌دو تو را از بهره بردن از دنیا و آخرت باز می‌دارند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۰۰ ، ۱۳:۲۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی حَمْزَةَ اَلثُّمَالِیِّ قَالَ: هَذِهِ رِسَالَةُ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ إِلَى بَعْضِ أَصْحَابِهِ:

«...وَ أَمَّا حَقُّ إِمَامِکَ فِی صَلاَتِکَ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ قَدْ تَقَلَّدَ اَلسِّفَارَةَ فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ رَبِّکَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَکَلَّمَ عَنْکَ وَ لَمْ تَتَکَلَّمْ عَنْهُ وَ دَعَا لَکَ وَ لَمْ تَدْعُ لَهُ وَ کَفَاکَ هَوْلَ اَلْمُقَامِ بَیْنَ یَدَیِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنْ کَانَ بِهِ نَقْصٌ کَانَ بِهِ دُونَکَ وَ إِنْ کَانَ تَمَاماً کُنْتَ شَرِیکَهُ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ عَلَیْکَ فَضْلٌ فَوَقَى نَفْسَکَ بِنَفْسِهِ وَ صَلاَتَکَ بِصَلاَتِهِ فَتَشْکُرُ لَهُ عَلَى قَدْرِ ذَلِکَ...»

 الخصال، ج۲، ص۵۶۴

 

در رساله حقوق امام سجاد (علیه‌السلام) ذکر شده است:

«...اما حق امام تو در نمازت (امامت جماعت) این است که بدانی او وساطت میان تو و پروردگارت (عزّوجلّ) را بر عهده گرفته؛

او از جانب تو سخن می‌گوید و تو از جانب او سخن نمی‌گویی، او برای تو دعا می‌کند و تو برای او دعا نمی‌کنی، و اوست که هراس ایستادن در مقابل خداوند (عزّوجلّ) را از جانب تو متحمل می‌شود.

پس اگر [در نمازش] نقصی باشد، بر او وارد است، نه تو، اما اگر [نمازش] تمام (و بدون نقص) باشد، تو شریک او [در نمازش] هستی و او بر تو برتری‌ای (در ثواب) ندارد.

او با جانش جان تو را حفظ کرده و با نمازش نماز تو را. پس به همین اندازه، سپاس‌گزار او باش...»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۰۰ ، ۰۸:۳۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَمْرِو بْنِ جُبَیْرٍ الْعَزْرَمِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا حَقُّ الزَّوْجِ عَلَى الْمَرْأَةِ؟ قَالَ: «أَکْثَرُ مِنْ ذَلِکَ.» فَقَالَتْ: فَخَبِّرْنِی عَنْ شَیْ‏ءٍ مِنْهُ. فَقَالَ: «لَیْسَ لَهَا أَنْ تَصُومَ إِلَّا بِإِذْنِهِ یَعْنِی تَطَوُّعاً وَ لَا تَخْرُجَ مِنْ بَیْتِهَا إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ عَلَیْهَا أَنْ تَطَیَّبَ بِأَطْیَبِ طِیبِهَا وَ تَلْبَسَ أَحْسَنَ ثِیَابِهَا وَ تَزَیَّنَ بِأَحْسَنِ زِینَتِهَا وَ تَعْرِضَ نَفْسَهَا عَلَیْهِ غُدْوَةً وَ عَشِیَّةً وَ أَکْثَرُ مِنْ ذَلِکَ حُقُوقُهُ عَلَیْهَا.»»

 الکافی، ج۵، ص۵۰۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«زنی نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمد و عرض کرد:

ای رسول خدا! حق شوهر بر زن چیست؟

رسول خدا فرمودند:

«بیشتر از آن است [که همه‌اش را بتوانم بیان کنم.]»

آن زن عرض کرد:

پس مرا به مقداری از آن آگاه کنید.

حضرت فرمودند:

«زن حق ندارد روزه بگیرد مگر با اجازه شوهرش (مقصود ایشان روزه مستحبی بوده است) و از خانه‌اش خارج نشود مگر با اجازه او

و بر او واجب است با بهترین عطرهایش خود را خوش‌بو سازد، زیباترین لباس‌هایش را بپوشد، با زیباترین زیورآلاتش خود را بیاراید و خود را صبح و شام بر او عرضه کند

و حقوق شوهر بر زن بیش از این است.»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۹ ، ۰۸:۰۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِی عَمْرٍو الْجَلَّابِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:

«أَیُّمَا امْرَأَةٍ بَاتَتْ وَ زَوْجُهَا عَلَیْهَا سَاخِطٌ فِی حَقٍّ لَمْ تُقْبَلْ مِنْهَا صَلَاةٌ حَتَّى یَرْضَى عَنْهَا وَ أَیُّمَا امْرَأَةٍ تَطَیَّبَتْ لِغَیْرِ زَوْجِهَا لَمْ تُقْبَلْ مِنْهَا صَلَاةٌ حَتَّى تَغْتَسِلَ مِنْ طِیبِهَا کَغُسْلِهَا مِنْ جَنَابَتِهَا.»

 الکافی، ج۵، ص۵۰۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هر زنی شب بخوابد، درحالی‌که شوهرش به‌خاطر حقی [از حقوقش، که از او ضایع شده] از او خشمگین باشد، هیچ نمازی از او پذیرفته نمی‌شود، تا وقتی که شوهرش از او راضی گردد

و هر زنی که خود را برای غیر شوهرش خوش‌بو سازد، هیچ نمازی از او پذیرفته نمی‌شود، تا وقتی که خود را از آن عطر بشوید، مثل غسلی که برای جنابتش انجام می‌دهد.»[*]

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] پیش‌تر در مطلبی اشاره شد که «زنا» صورت‌های مختلفی دارد؛ زنای چشم، زنای گوش، زنای زبان، زنای پوست و… شاید بتوان از بخش آخر سخن امام صادق، این معنای لطیف را برداشت کرد که خوش‌بو کردنِ خود برای نامحرم نوعی زنا دادن است و دنبال کردن بوی خوش زن نامحرم از روی لذت‌جویی نیز نوعی زناست.

و الله العالم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۹ ، ۲۰:۴۳
ابوالفضل رهبر

 
...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«ثَلَاثَةٌ هُمْ أَقْرَبُ الْخَلْقِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ حَتَّى یَفْرُغَ مِنَ الْحِسَابِ رَجُلٌ لَمْ تَدْعُهُ قُدْرَةٌ فِی حَالِ غَضَبِهِ إِلَى أَنْ یَحِیفَ عَلَى مَنْ تَحْتَ یَدِهِ وَ رَجُلٌ مَشَى بَیْنَ اثْنَیْنِ فَلَمْ یَمِلْ مَعَ أَحَدِهِمَا عَلَى الْآخَرِ بِشَعِیرَةٍ وَ رَجُلٌ قَالَ بِالْحَقِّ فِیمَا لَهُ وَ عَلَیْهِ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۱۴۵

 

...محمد بن مسلم از امام صادق علیه‌السلام نقل کرده‌است که فرمودند:

«سه شخص در روز قیامت از همه‌ی خلائق به خداوند نزدیک‌ترند، تا زمانی که از حساب‌رسی فارغ شوند؛

- مردی که در حال خشم، قدرت، او را وا ندارد که در مورد زیردستِ خود بی‌عدالتی کند،

- و مردی که میان دو نفر میانجی‌گری کند و به اندازه‌ی دانه‌ی کوچک جویی، از یکی‌شان به ضرر دیگری، طرف‌داری ننماید،

- و مردی که حق را بگوید، چه به نفعش باشد، و چه به ضررش.» 

 

 

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آنان که همواره به عدالت رفتار کرده‌اند و با حق همراه بوده‌اند، در روز قیامِ عدل و هنگامه‌ی احقاق حق، به خالق عدل و حق نزدیک‌ترند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۳۷
ابوالفضل رهبر

...عَنْ مُعَلَّی بْنِ خُنَیْسٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا حَقُّ الْمُسْلِمِ عَلَی الْمُسْلِمِ؟ قَالَ: «لَهُ سَبْعُ حُقُوقٍ وَاجِبَاتٍ مَا مِنْهُنَّ حَقٌّ إِلَّا وَ هُوَ عَلَیْهِ وَاجِبٌ إِنْ ضَیَّعَ مِنْهَا شَیْئاً خَرَجَ مِنْ وِلَایَةِ اللَّهِ وَ طَاعَتِهِ وَ لَمْ یَکُنْ لِلَّهِ فِیهِ مِنْ نَصِیبٍ.» قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ مَا هِیَ؟ قَالَ: «یَا مُعَلَّی إِنِّی عَلَیْکَ شَفِیقٌ أَخَافُ أَنْ تُضَیِّعَ وَ لَا تَحْفَظَ وَ تَعْلَمَ وَ لَا تَعْمَلَ.» قَالَ: قُلْتُ لَهُ: لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ. قَالَ: «أَیْسَرُ حَقٍّ مِنْهَا أَنْ تُحِبَّ لَهُ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِکَ وَ تَکْرَهَ لَهُ مَا تَکْرَهُ لِنَفْسِکَ وَ الْحَقُّ الثَّانِی أَنْ تَجْتَنِبَ سَخَطَهُ وَ تَتَّبِعَ مَرْضَاتَهُ وَ تُطِیعَ أَمْرَهُ وَ الْحَقُّ الثَّالِثُ أَنْ تُعِینَهُ بِنَفْسِکَ وَ مَالِکَ وَ لِسَانِکَ وَ یَدِکَ وَ رِجْلِکَ وَ الْحَقُّ الرَّابِعُ أَنْ تَکُونَ عَیْنَهُ وَ دَلِیلَهُ وَ مِرْآتَهُ وَ الْحَقُّ الْخَامِسُ أَنْ لَا تَشْبَعَ وَ یَجُوعُ وَ لَا تَرْوَی وَ یَظْمَأُ وَ لَا تَلْبَسَ وَ یَعْرَی وَ الْحَقُّ السَّادِسُ أَنْ یَکُونَ لَکَ خَادِمٌ وَ لَیْسَ لِأَخِیکَ خَادِمٌ فَوَاجِبٌ أَنْ تَبْعَثَ خَادِمَکَ فَیَغْسِلَ ثِیَابَهُ وَ یَصْنَعَ طَعَامَهُ وَ یَمْهَدَ فِرَاشَهُ وَ الْحَقُّ السَّابِعُ أَنْ تُبِرَّ قَسَمَهُ وَ تُجِیبَ دَعْوَتَهُ وَ تَعُودَ مَرِیضَهُ وَ تَشْهَدَ جَنَازَتَهُ وَ إِذَا عَلِمْتَ أَنَّ لَهُ حَاجَةً تُبَادِرُهُ إِلَی قَضَائِهَا وَ لَا تُلْجِئُهُ أَنْ یَسْأَلَکَهَا وَ لَکِنْ تُبَادِرُهُ مُبَادَرَةً فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِکَ وَصَلْتَ وَلَایَتَکَ بِوَلَایَتِهِ وَ وَلَایَتَهُ بِوَلَایَتِکَ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۱۶۹

 

از معلی بن خُنیس نقل شده است که گفت:
به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:
«حق مسلمان بر مسلمان» چیست؟

حضرت فرمودند: 
«برای مسلمان هفت حقِ واجب است؛ حقوقی که آن‌چنان واجب‌اند که اگر مقداری از آن را ضایع کند، از ولایت و طاعتِ خداوند خارج می‌گردد، و برایش بهره‌ای نخواهد بود.»

معلّی بن خُنیس گوید عرض کردم: 
فدای‌تان شوم، آن حقوق چیست؟

حضرت فرمودند:
«ای معلّی! من دلسوزِ تو هستم. می‌ترسم (آن حقوق را) ضایع نمایی، و مراعات ننمایی، و (مطلبِ مسئولیت‌آوری را) بدانی و عمل نکنی.»

معلّی گوید عرض کردم: 
«لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ‏»؛ هیچ نیرویی جز (نیروی) خداوند نیست.

حضرت فرمودند: 
«۱- راحت‌ترین حق از آن حقوق، این است که آن‌چه برای خودت دوست می‌داری، برای او نیز دوست بداری، و آن‌چه برای خودت نمی‌پسندی، برای او نیز نپسندی.

۲- و حق دوم، این است که از (موجباتِ) نارضایتی او پرهیز کنی و به دنبال رضایتش باشی و دستورش را اطاعت کنی.

۳- و حق سوم، این‌که او را با جان و مال و زبان و دست و پایت یاری نمایی.

۴- و حق چهارم، این‌که چشم، راهنما و آینه‌اش باشی.

۵- و حق پنجم، این‌که سیر نشوی و سیرآب نگردی و لباس نپوشی، درحالی‌که او گرسنه و تشنه و بی‌لباس است.

۶- و حق ششم، این‌که اگر خدمت‌کاری داشتی و برادرت خدمت‌کار نداشت، واجب است خدمت‌کارت را بفرستی تا لباسش را بشوید و غذایش را درست کند و رخت‌خوابش را پهن نماید.

۷- و حق هفتم، آن است که سوگندش را بپذیری، و دعوتش را اجابت نمایی، و در بیماری‌اش به عیادتش روی، و بر جنازه‌اش حاضر شوی، و هرگاه فهمیدی نیازی دارد، به رفع آن، پیش‌دستی کنی و مجبورش نکنی که آن را از تو بخواهد، بلکه باید به‌سرعت پیش‌دستی کنی.

پس هرگاه چنین کردی، ولایت خود را به ولایت او، و ولایت او را به ولایت خود، پیوند داده‌ای.»



پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یک: به این ترتیب (با توجه به جمله آخر امام)، یک «شبکه‌ی ولایی منسجم» میان مسلمین شکل می‌گیرد.
دو: حقوق مذکور، حقوق «مسلمین» به گردن هم‌دیگر است، نه حقوق «شیعیان» و نه فقط «مؤمنین».

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۴ ، ۰۸:۰۱
ابوالفضل رهبر

 

پیش‌تر مطلبی منتشر شد با این عنوان: «حسن‌ظن به برادر ایمانی تا چه حد؟!!!»

 

در آن روایت، امام کاظم (علیه‌السلام) شدیداً به «حسن‌ظن نسبت به برادر ایمانی» تأکید فرموده بودند.

تا آن ‌جا که اگر ۵۰ نفر علیه وی سوگند خوردند و رد کرد، سخن او را راست شمار و سوگند آنان را دروغ! [الکافی، ج۸، ص۱۴۷] 

با این‌حال،...

این حدیث نیز از هم‌ایشان (علیه‌السلام) قابل تأمّل است؛

 

«إِذَا کَانَ‏ الْجَوْرُ أَغْلَبَ‏ مِنَ‏ الْحَقِ‏، لَمْ یَحِلَّ لِأَحَدٍ أَنْ یَظُنَّ بِأَحَدٍ خَیْراً، حَتّى‏ یَعْرِفَ ذلِکَ مِنْهُ».

 الکافی، ج۵، ص۲۹۸

 

«آن‌هنگام که جور[۱] بر حق[۲] غالب گشت، بر احدی روا نباشد که به دیگری گمان نیک بَرَد، تا زمانی که آن (نیکی) را در وی بیابد.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] جور: انحراف از طریق، خلافِ عدل.

[۲] حق: صحت و درستی، خلافِ باطل.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۱۵:۴۳
ابوالفضل رهبر

 

دم صبح بود. برعکس خیلی خواب‌­ها، همه‌چیز واضح بود؛ هوای نیمه‌ابری، دیوار سیمانی سفید، درب فلزی سفیدی که یک لنگه‌­اش باز بود، کفش­‌های رها شده‌­ی جلوی درب، باز هم بگم؟ بگم؟ (می‌­دانم به این کلمه حساسیت داری. اصلاً برای همین دو بار تکرارش کردم.)

یادت هست؟ کروبی زودتر از تو بیرون زد. با همان دست­پاچه­گیِ همیشگی، کفش­‌هایش را پیدا کرد، هول­‌هولی پوشید و بدون این‌که سلامی کند، راهش را گرفت و رفت.

او را کاری ندارم. کسی با او کاری ندارد. اصلاً فکر کنم اگر روزی برای سران داخلی فتنه (می‌­دانم با شنیدن این کلمه (فتنه) هم مور مورت می­‌شود. شنیدنش چیزی است در مایه‌­های کشیده شدن ناخن­‌های معلم شیمی­‌ات روی تخته سیاه)، داشتم می­‌گفتم؛ فکر کنم اگر روزی برای سران داخلی فتنه هم دادگاهی تشکیل شود، فراموش کنند نام او را در پرونده بیاورند.

سرت پائین بود. انگار می­‌ترسیدی تیزی نگاهم در چشم­‌هایت فرو برود. خب حق هم داشتی. بعد از چند سال رهایت کرده بودند، بدون محاکمه­‌ای، بدون تقاصی، بدون شلاقی، بدون دیده شدن در لباس راه‌­راه آبی با آرم ترازوهای عهد بوق، بدون.... و حالا قرار است راست‌راست در خیابان راه بروی. من هم بودم شرمنده بودم.

بیرون که آمدی، آن‌­قدر سلام نکردی که همسرت هم بیرون آمد. چرا؟، نمی­‌دانم. اما علت تأخیرت را می­‌شد فهمید. رویت نمی‌­شد سلام کنی. اصلاً سلام یعنی «تو از جانب من در امان و سلامتی»، یعنی «من با تو کاری ندارم، نمی­‌خواهم پاچه‌­ات را بگیرم»، و من دیگر به سلام تو را باور نداشتم. اگر سلام می­‌کردی، نمی­‌دانستم این‌­بار راست می­‌گویی یا از این سلام­ت هم مثل سلام­‌های بیانیه­‌هایت آتش و خون می­‌پاشد.

 

 

بالاخره دلت را یکی کردی و ناامید از شنیدن جواب، همان­‌طور که به بهانه پیدا کردن کفش سرت پائین بود، سلامی گفتی. از صدایت خجالت می­‌بارید.

جوابت را دادم. تنها گفت‌­وگوی رد و بدل شده بینمان همین بود، اما در لحنِ سلام و در بهتِ نگاهم یک دنیا حرف موج می‌­زد که نمی‌­دانم فهمیدی یا نه.

نمی‌­دانم این­‌که همان‌­طور که سرت پائین بود، رفتی، از نفهمی‌­ات بود، یا از فهمیده­‌گی‌­ات.

تو رفتی و من دیگر همسرت را ندیدم، که دنبال­ت آمد یا نه؟ شاید او جلوتر می‌­رفت و تو دنبالش بودی.

ندیدم، چون نگاهم به کفش‌­ها خیره شده بود. در فکر بودم که آیا در دادگاهی محاکمه خواهی شد؟ آیا مدعی­‌العموم علاوه بر جرم­‌های اجتماعی‌­ات[۱]، شکایت­‌های شخصی من را هم قرائت خواهد کرد؟ اگر محکوم شوی، چه‌­طور می­‌خواهی این خسارت‌­ها را جبران کنی؟

- فشار روحی و استرس گاه‌­وبی­‌گاهی که به لطف بیانیه­‌های احساسی و رفتار جنون‌­آمیز هواداران تحریک شده‌­ات به من وارد کردی.[۲]

- تپش قلب، فشار خون و عدم تمرکز برای درس خواندن و ...

- دقایق و ساعاتی که پای تلویزیون و اینترنت صرف شد، برای پی­گیری اخبار افتضاحی که بار آورده بودی.

- مهم‌­تر از همه، اختلافات جدی خانوادگی با کسانی که تا دیروز با دیدن یک­دیگر آرامش می­‌یافتیم و بعد از ظهور پدیده‌­ای چون تو، روزبه‌روز بر فاصله­‌مان افزوده ­شد. اختلافاتی که ضربه‌های جبران ناپذیری به خانواده‌­ام وارد کرد. اختلافاتی که هنوز محو نشده‌­اند.

- فشارهایی که جمعیت در راه­پیمایی­ بی­‌سابقه­‌ی مردم در ۹ دی ۱۳۸۸، به من و دختر دو ساله­‌ام وارد کرد. اضافه کن نگرانی‌­ام را از تخریب پلی که از قم‌­رود می­‌گذشت و در هیچ ۲۲ بهمنی، چنین جمعیتی را روی خود ندیده بود.[۳]

- باز هم بگم؟ بگم؟

حقیقتاً آدم به قیامت اعتقاد پیدا می­‌کند. خب معلوم است که در این دنیا ظرفیت تقاص «همین»ها هم نیست، چه رسد به تقاص «همین»های میلیون­‌ها آدم دیگر. چه رسد به آسیب‌های اجتماعی و بین‌­المللی‌­ای که وارد کردی.

پس دیدارمان به قیامت، میرحسین!

 

 

[۱] سیاهه­‌ی ۲۲گناهِ (بی­‌تعارف) نابخشودنی­‌ات را این‌­جا بخوان یا در این‌­جا تماشا کن.

[۲] دو سه سالی هست که ترجیح می­‌دهم گزارش‌­های تلویزیون در مناسبت­‌های مختلف راجع به فتنه را نبینم، که می­‌دانم باز اذیت خواهم شد.

[۳] این یکی را می­‌بخشم. به‌­خاطر لذتی که آن روز بردم!

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۲ ، ۰۶:۰۴
ابوالفضل رهبر