دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۷۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نماز» ثبت شده است

 

...عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ وَ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ قَالا قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏:

«اخْتَبِرُوا إِخْوَانَکُمْ بِخَصْلَتَیْنِ فَإِنْ کَانَتَا فِیهِمْ وَ إِلَّا فَاعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ مُحَافَظَةٍ عَلَى الصَّلَوَاتِ فِی مَوَاقِیتِهَا وَ الْبِرِّ بِالْإِخْوَانِ فِی الْعُسْرِ وَ الْیُسْرِ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۶۷۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«دو ویژگی را در برادران(ایمانی)تان آزمایش کنید؛ 

اگر آن دو ویژگی در آن‌ها بودند، (که به دوستی‌تان ادامه دهید)، و الا، (از آن‌ها) شدیداً دوری گزینید:

- مواظبت بر نمازها، در وقتشان

- نیکی به برادران(ایمانی) در سختی و گشایش.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۶ ، ۰۹:۴۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: دَخَلَ أَبُو حَنِیفَةَ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ: لَهُ رَأَیْتُ ابْنَکَ مُوسَى ع یُصَلِّی وَ النَّاسُ یَمُرُّونَ‏ بَیْنَ‏ یَدَیْهِ‏ فَلَا یَنْهَاهُمْ‏ وَ فِیهِ مَا فِیهِ. فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: «ادْعُوا لِی مُوسَى» فَدُعِیَ فَقَالَ لَهُ: «یَا بُنَیَّ إِنَّ أَبَا حَنِیفَةَ یَذْکُرُ أَنَّکَ کُنْتَ تُصَلِّی وَ النَّاسُ یَمُرُّونَ بَیْنَ یَدَیْکَ فَلَمْ تَنْهَهُمْ.» فَقَالَ: «نَعَمْ یَا أَبَةِ إِنَّ الَّذِی کُنْتُ أُصَلِّی لَهُ کَانَ أَقْرَبَ إِلَیَّ مِنْهُمْ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ».» قَالَ: فَضَمَّهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِلَى نَفْسِهِ ثُمَّ قَالَ: «یَا بُنَیَّ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا مُودَعَ الْأَسْرَارِ.»

 الکافی، ج‏۳، ص۲۹۷

 

از محمدبن‌مسلم نقل شده‌است:

ابوحنیفه[1] نزد امام صادق (علیه‌السلام) آمد و به حضرت گفت:

پسرت، موسی را دیدم که نماز می‌خواند و مردم از جلویش عبور می‌کردند، اما او آنان را (از این کار) باز نمی‌داشت و این درست نیست![2]

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«موسی را صدا بزنید تا نزد من بیاید.»

ایشان را صدا زدند (و آمد.) آن‌گاه حضرت به پسرشان فرمودند:

«پسرکم! ابوحنیفه می‌گوید تو نماز می‌خوانده‌ای و مردم از جلویت عبور می‌کرده‌اند، اما آنان را باز نمی‌داشته‌ای.»

امام کاظم (علیه‌السلام) فرمود:

«بله، ای پدر! کسی که من برای او نماز می‌خوانم، از مردم به من نزدیک‌تر است. خداوند (عزّوجلّ) می‌فرماید:

«وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ»؛ «ما از رگ گردن به انسان نزدیک‌تریم».»[3]

امام صادق (علیه‌السلام) فرزندشان را در آغوش گرفتند و فرمودند:

«پسرکم! پدر و مادرم به فدایت، ای گنجینه‌ی اسرار!»[4]

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] ابوحنیفه، نعمان بن ثابت (۸۰ -۱۵۰ هـ ق) فقیه و متکلم نامدار کوفه و پایه‌گذار «مذهب حنفی»، از مذاهب چهارگانه اهل سنت است. اصلیتش کابلی بوده است و جدش ایرانی. وی یکی از بزرگ‌ترین فقهای اهل‌سنت به شمار می‌آید و به «امام اعظم» و «سراج الائمة» ملقب است.

[2] کسانی که به عربستان سفر کرده‌اند، نقل می‌کنند که اهل‌سنت حساسیت ویژه‌ای دارند که وقتی نماز می‌خوانند، کسی از جلویشان (یعنی حدفاصل جایی که ایستاده‌اند تا سجده‌گاه) عبور نکند و وقتی بعضی شیعیان که از این مسأله آگاه نیستند، از بین صفوف نماز عبور می‌کنند، با دست مانع می‌شوند و گاه محکم می‌زنند! گویا گمان می‌کنند اتصالشان با خداوند قطع می‌شود!

[3] سوره ق، آیه۱۱۶.

[4] این‌که حضرت فرزندشان را صدا کردند و مسأله را از او پرسیدند، احتمالاً هم برای تعلیم و تأدیب ابوحنیفه بوده‌است و هم برای شناساندنِ امام بعدی که علی‌القاعده باید وارث علم امام قبلی باشد؛ چنان‌چه بعد از امام صادق، فرزند دیگرشان، اسماعیل، ادعای امامت کرد و بزرگان شیعه نزد او رفتند و با سؤالاتشان او را سنجیدند و به امام کاظم رجوع کردند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۶ ، ۱۳:۲۵
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ «فَلا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى» قَالَ: «قَوْلُ الْإِنْسَانِ صَلَّیْتُ الْبَارِحَةَ وَ صُمْتُ أَمْسِ وَ نَحْوَ هَذَا.» ثُمَّ قَالَ ع: «إِنَّ قَوْماً کَانُوا یُصْبِحُونَ فَیَقُولُونَ صَلَّیْنَا الْبَارِحَةَ وَ صُمْنَا أَمْسِ‏ فَقَالَ عَلِیٌّ ع: «لَکِنِّی أَنَامُ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ وَ لَوْ أَجِدُ بَیْنَهُمَا شَیْئاً لَنِمْتُهُ.»»

 معانی‌الأخبار، ص۲۴۳

 

جمیل‌بن‌درّاج گوید: از امام صادق (علیه‌السلام) درباره این سخن خداوند سؤال کردم:

«فَلا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى»؛ «پس خودستایی نکنید، او(خداوند)، کسی که تقوا ورزیده‌است را بهتر می‌شناسد.»[1]

حضرت فرمدند:

«(منظور) این حرف انسان است که "دیشب نمازشب خواندم و دیروز روزه گرفتم" و مثل این حرف‌ها.»

سپس فرمودند:

«گروهی بودند که وقتی صبح می‌شد، می‌گفتند "دیشب نمازشب خواندیم و دیروز روزه گرفتیم."

امام علی (علیه‌السلام) فرمود:

«اما من شب و روز می‌خوابم و اگر دراین‌میان فرصتی پیدا کنم، باز هم می‌خوابم!»[2]»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] سوره نجم، آیه۳۲.

[2] واضح است که حضرت در این‌جا قصد شکستن این فضا را داشته‌اند؛ توضیح آن‌که ایشان زاهدترین و عابدترینِ زمانه‌ی خود بوده‌اند و احتمالاً افرادی برای خودنمایی جلوی ایشان از خود این‌گونه تعریف می‌کرده‌اند. احتمالاً حضرت هم از باب تواضع و هم برای شکستن فضای ریاکاری و چاپلوسی، این‌طور سخن گفته‌اند.

و مشخص است که (نعوذ بالله) دروغ هم نگفته‌اند؛ ایشان احتمالاً علاوه بر خواب سرشب، در میانه روز هم قیلوله‌ای داشته‌اند و فرموده‌اند اگر دراین‌میان فرصتی برای استراحت پیدا کنند، باز هم استراحت می‌کنند، که البته با توجه به برنامه فشرده‌شان در شبانه‌روز، احتمالاً چنین فرصتی نمی‌یافته‌اند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۶ ، ۱۳:۱۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أُمِ‏ حَمِیدَةَ أُعَزِّیهَا بِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَبَکَتْ وَ بَکَیْتُ لِبُکَائِهَا ثُمَّ قَالَتْ: یَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَوْ رَأَیْتَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عِنْدَ الْمَوْتِ لَرَأَیْتَ عَجَباً. فَتَحَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَالَ: «اجْمَعُوا إِلَیَّ کُلَّ مَنْ کَانَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ قَرَابَةٌ.» قَالَتْ: فَمَا تَرَکْنَا أَحَداً إِلَّا جَمَعْنَاهُ. قَالَتْ: فَنَظَرَ إِلَیْهِمْ ثُمَّ قَالَ: «إِنَّ شَفَاعَتَنَا لَا تَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاةِ.»

 المحاسن، ج‏۱، ص۸۰

 

ابوبصیر گوید: خدمت ام‌حمیده (همسر امام صادق علیهماالسلام) رسیدم تا برای (شهادت) امام صادق به ایشان تسلیت گویم.

ایشان گریه کردند و من نیز به‌خاطر گریه‌شان گریه کردم.

سپس فرمود:

ای ابومحمد! اگر امام صادق (علیه‌السلام) را هنگام مرگ می‌دیدی، تعجب می‌کردی؛ چشمانشان را باز کردند و فرمودند:

«همه کسانی که با آن‌ها قرابت (خویشاوندی) دارم را حاضر کنید!»

ام‌حمیده فرمود: (از میان نزدیکان) کسی نبود که حاضر نکرده‌باشیم.

آن‌گاه حضرت به آن‌ها نگاهی کردند و فرمودند:

«به‌راستی کسی که نماز را سبک شمارد، به شفاعت ما (اهل بیت) دست نمی‌یابد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۳۰
ابوالفضل رهبر

 

...قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:

«یُسْأَلُ الْمَیِّتُ فِی قَبْرِهِ عَنْ خَمْسٍ عَنْ صَلَاتِهِ وَ زَکَاتِهِ وَ حَجِّهِ وَ صِیَامِهِ وَ وَلَایَتِهِ إِیَّانَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَتَقُولُ الْوَلَایَةُ مِنْ جَانِبِ الْقَبْرِ لِلْأَرْبَعِ مَا دَخَلَ فِیکُنَّ مِنْ نَقْصٍ فَعَلَیَّ تَمَامُهُ.»

 الکافی، ج‏۳، ص۲۴۱

 

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«از مُرده، در قبرش، از پنج مسئله سؤال می‌شود؛ از نمازش، زکاتش، حجّش، روزه‌اش و ولایتش نسبت به ما اهل بیت.

آن‌گاه ولایت از گوشه‌ای از قبر، به چهارتای دیگر می‌گوید: هر نقصی در شما باشد، کامل کردنش با من!»

 

این پنج مسئله، به تصریح احادیث، بنیان‌های اصلی اسلام هستند و جالب است بدانید در آن احادیث نیز «ولایت اهل بیت علیهم‌السلام» مهمترین رکن معرفی شده‌است. به عنوان نمونه:

 

...عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

«بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَةِ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْ‏ءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ فَأَخَذَ النَّاسُ بِأَرْبَعٍ وَ تَرَکُوا هَذِهِ یَعْنِی الْوَلَایَةَ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۱۸

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«اسلام بر پنج (پایه) استوار شده‌است؛ نماز، زکات، روزه، حج و ولایت.

هرگز برای چیزی مثل ولایت فریاد (دعوت) بر نیامده‌است، اما مردم آن چهارتا را گرفته‌اند و «ولایت» را رها کرده‌اند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۵:۴۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع:‏

«إِذَا قُمْتَ‏ فِی‏ الصَّلَاةِ فَعَلَیْکَ بِالْإِقْبَالِ عَلَى صَلَاتِکَ؛ فَإِنَّمَا یُحْسَبُ لَکَ مِنْهَا مَا أَقْبَلْتَ عَلَیْهِ.»

 الکافی، ج‏۳، ص۲۹۹

 

زرارة بن اعین از امام باقر (علیه‌السلام) نقل کرده است:

«هرگاه به نماز ایستادی، بر تو واجب است به نمازت توجه داشته باشی؛

زیرا فقط بخشی از آن برایت حساب می‌شود که به آن توجه داشته‌ای.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۳:۰۶
ابوالفضل رهبر

 

 این مطلب پیش تر در قدس آنلاین منتشر شده است.

 

 یکی از اعمال مستحب بعد از نماز، سجده شکر است. چرا بعد از هر نماز، سجده شکر به جای آورده می شود؟ این سجده چگونه باید باشد؟

 

...حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ: «السَّجْدَةُ بَعْدَ الْفَرِیضَةِ شُکْراً لِلَّهِ تَعَالَى ذِکْرُهُ عَلَى مَا وَفَّقَ لَهُ الْعَبْدَ مِنْ أَدَاءِ فَرِیضَتِهِ وَ أَدْنَى مَا یُجْزِی فِیهَا مِنَ الْقَوْلِ أَنْ یُقَالَ شُکْراً لِلَّهِ شُکْراً لِلَّهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ.» قُلْتُ: فَمَا مَعْنَى قَوْلِهِ شُکْراً لِلَّهِ؟ قَالَ: «یَقُولُ هَذِهِ السَّجْدَةُ مِنِّی شُکْراً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى مَا وَفَّقَنِی لَهُ مِنْ خِدْمَتِهِ وَ أَدَاءِ فَرَائِضِهِ وَ الشُّکْرُ مُوجِبٌ لِلزِّیَادَةِ فَإِنْ کَانَ فِی الصَّلَاةِ تَقْصِیرٌ لَمْ یَتِمَّ بِالنَّوَافِلِ تَمَّ بِهَذِهِ السَّجْدَةِ.»[۱]

 

«حسن بن علی بن فَضّال»، از امام ابوالحسن الرضا (علیه السلام) نقل می کند که فرمودند:

«سجده بعد از نمازهای واجب یومیه، برای شکرِ خداوند تعالی است. این یاد خدا، به خاطر توفیقی است که بنده در انجام واجباتش یافته است و حداقل ذکری که در سجده شکر گفته می شود، این است که سه مرتبه گفته شود: «شکراً لله شکراً لله».»

حسن بن علی بن فضّال می گوید: عرض کردم: معنای «شکراً لله» چیست؟

امام رضا (علیه السلام) فرمودند:

«بنده می گوید: این سجده از جانب من، شکری است برای خداوند (عزّ و جلّ)، به این خاطر که مرا موفق ساخت که در خدمتش باشم و واجباتش را انجام دهم. شکر، موجب زیادت است،[۲] پس اگر در نماز، کوتاهی و نقصی صورت گیرد که با نمازهای نافله جبران نشود، با این سجده جبران خواهد شد.»

 

«سلیمان بن حفص مَروَزی» نیز نقل کرده است که امام ابوالحسن[۳] (علیه السلام) در نامه ای خطاب به من نوشتند:

«در سجده شکر، صد مرتبه بگو «شکراً شکراً» و اگر خواستی بگو «عفواً عفواً».»[۴]

 

 

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

[۱] عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج۱، ص۲۸۱.

[۲] چنان چه خداوند (تبارک و تعالی) فرموده است: «لَئنِ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ  وَ لَئنِ کَفَرْتمُ‏ إِنَّ عَذَابىِ لَشَدِیدٌ» ؛ «اگر شکرگزارى کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسى کنید، مجازاتم شدید است!» ؛ سوره ابراهیم، آیه۷، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی.

[۳] شیخ صدوق، پس از ذکر این حدیث بیان می کند: از آنجا که «سلیمان بن حفص» هم از اصحاب امام کاظم و هم از اصحاب امام رضا (علیهما السلام) بوده است [و کنیه هر دو امام «ابوالحسن» بوده است،] مشخص نیست مقصودِ سلیمان، کدام امام است.

[۴] ...عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ حَفْصٍ الْمَرْوَزِیِّ قَالَ کَتَبَ إِلَیَّ أَبُو الْحَسَنِ ع «قُلْ فِی سَجْدَةِ الشُّکْرِ مِائَةَ مَرَّةٍ شُکْراً شُکْراً وَ إِنْ شِئْتَ عَفْواً عَفَواً»؛ عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏۱، ص۲۸۰.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۵ ، ۰۷:۲۱
ابوالفضل رهبر

 

«علی بن یقطین» از یاران امام صادق و امام کاظم (علیهماالسلام) بود، که در دستگاه عباسیان نفوذ کرده و چنان پیش رفته بود که به مقام وزارت هارون‌الرشید (لعنةالله‌علیه) رسیده بود. امام کاظم (علیه‌السلام) او را دوست داشتند و بهشت را بر او بشارت داده بودند. وی که چهار سال از امام بزرگ‌تر بود، در سن ۵۸ سالگی و یک سال پیش از شهادت امام، از دنیا رفت. علی بن یقطین، چنان مورد اعتماد عباسیان بود که امین، ولی‌عهدِ هارون، بر جنازه‌اش نماز خواند.

 

 

 

وروى محمدُ بن إِسماعیل ، عن (محمدِ بن الفضل ) قال: إِختلفَتِ الروایةُ مِن بینِ أَصحابنا فی مسحِ الرجلَینِ فی الوضوء ، أَهوَ من الأصابِع إِلى الکَعْبَینِ ، أَمْ مِنَ الکَعبینِ إِلى الأصابِع؟ فکتبَ علیُّ بن یقطین إِلى أَبی الحسن موسى: جُعِلْتُ فِداکَ ، إنّ أَصحابَنا قَدْ اختلفُوا فی مسحِ الرجلینِ ، فإِن رأَیتَ أَنْ تَکتُبَ إِلیَّ بخطِّکَ ما یکونُ عَملی بحَسَبِهِ فَعَلْت إِنْ شاءَ اللهُ. فکتبَ إِلیهِ أَبو الحسنِ: «فَهِمْتُ ما ذَکَرْتَ مِنَ الاختِلافِ فی الوُضوء ، والذی امرُکَ بهِ فی ذلکَ أَنْ َتتمضمض ثلاثاً ، وتَستَنْشِقَ ثلاثاً ، وتغسِلَ وَجْهَکَ ثلاثاً ، وتُخَلِّلَ شَعْرَ لحیَتِکَ (و تَغْسِلَ یدَکَ إِلى المِرفقَینِ ثلاثاً) وتمسَحَ رأسَکَ کُلَّه ، وتمسَحَ ظاهِرَ أُذُنَیْکَ وباطِنَهُما ، وتَغْسِلَ رِجْلَیْکَ إِلى الکَعْبَینِ ثلاثاً ، ولا تُخالفْ ذلکَ إلى غیرِه». فلمّا وصَلَ الکتابُ إِلى علیِّ بنِ یقطین ، تعجَّبَ ممّا رُسِمَ لَهُ فیهِ ممّا جمیعُ العصابةِ على خلافهِ ، ثم قال : مولایَ أَعلمُ بما قال ، وأَنا ممتثلٌ أَمرَهُ ، فکانَ یعملُ فی وضوئهِ على هذا الحدِّ ، ویخالفُ ما علیه جمیعُ الشِیعةِ ، امتثالاً لأمرِ أَبی الحسنِ. وسُعِیَ بعَلیِّ بنِ یقطین إِلى الرشیدِ وقیِلَ لَهُ: إِنّه رافِضی مخالِف لَکَ ، فقالَ الرشیدُ لِبعضِ خاصَّتِه : قَدْ کَثُر عِندی القولُ فی علیِّ بن یَقطین ، والقرْفُ له بخلافنا ، ومَیْلُهَ إِلى الرَّفْضِ ، ولَسْتُ أَرى فی خِدْمته لی تقصیراً ، وقَدِ امْتَحَنْتُه مِراراً ، فما ظَهَرْتُ منه على مایُقْرَفُ به ، وأُحبّ أَن أستَبرىءَ أَمرَهُ مِنْ حیثُ لایَشْعُرُ بذلک فَیَتَحرّز منّی. فقیلَ له : إِنّ الرافِضَةَ ـ یا أَمیرَ المؤمنین ـ تُخالِفُ الجماعةَ فی الوُضوء فتُخَفِّفُه ، ولا ترى غَسْلَ الرِجْلین ، فامْتَحِنْهُ مِنْ حَیث لا یَعْلمُ بالوقوفِ على وضوئه. فقال : أَجَلْ ، إِنَّ هذا الوَجْهَ یَظْهَرُ به أَمْرُه. ثم ترکه مدَّةً وَناطَهُ بشیءٍ من الشُّغْلِ فی الدارِ حتى دَخَلَ وَقْتُ الصلاة ، وکانَ علیُّ بن یَقْطین یَخلُو فی حُجْرةٍ فی الدارِ لِوُضُوئهِ وَصَلاتِه ، فلَمّا دَخَلَ وَقْتُ الصلاةِ وَقَفَ الرشید مِنْ وَراء حائطِ الحُجْرَةِ بحیث یَرى عَلیَّ بن یقطین ولا یَراه هو ، فَدَعا بالماءِ لِلْوُضُوء ، فَتَمَضْمَضَ ثلاثاً ، وَاسْتَنْشَقَ ثلاثاً ، وغَسَلَ وَجْهَهُ ، وخَلَّل شَعْرَ لِحْیَتِه ، وغَسَلَ یَدَیْه إِلى المِرْفَقَیْن ثلاثاً ، ومَسَحَ رَأْسَهُ وأُذنَیْه ، وغَسَلَ رِجْلَیْهِ ، والرشیدُ یَنْظُرُ إِلیه ، فَلَمَا رآه قد فَعَلَ ذلک لَمْ یَمْلِکْ نَفْسَهُ حتى أشْرفَ علیه بحیث یَراه ، ثم ناداهُ : کَذبَ ـ یا علیّ بن یقطین ـ مَنْ زَعَمَ أَنّکَ مِنَ الرّافِضَةِ. وصلُحَتْ حالهُ عِنْدَه. ووَرَدَ علیه کتابُ أَبی الحسن: «ابتدِئ من الان یا علیَّ بن یقَطین ، تَوَضَّأ کما أَمَرَ اللهُّ ، اغْسلْ وَجْهَکَ مَرّةً فریضةً وأًخْرى إِسباغاً ، وَاغْسلْ یَدَیْکَ مِنَ المِرْفَقَیْنِ کذلکَ ، وَامْسَحْ بِمُقَدَمِ رَأْسِکَ وَظاهِرِ قَدَمَیْکَ مِنَ فَضلِ نَداوَةِ وُضُوئکَ ، فَقَدْ زالَ ما کان یُخافُ عَلَیْکَ ، والسَّلام».

 الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد (للشیخ المفید)، ج‏۲، ص۲۲۷

 

از محمد بن فضل نقل شده است که گفت:

میان شیعیان اختلاف شد که آیا مسح پا از انگشتان تا برآمدگی پاست، یا از برآمدگی پا تا انگشتان؟

 

به همین خاطر علی بن یقطین (در نامه‌ای) خطاب به امام کاظم (علیه‌السلام) نوشت:

«فدایتان شود! شیعیان در مورد مسح پا دچار اختلاف شده‌اند. پس اگر صلاح می‌دانید، به خطِ خودتان برایم بنویسید که تکلیفم در مورد آن چیست؟ تا إن‌شاءالله، انجام دهم.»

 

(در پاسخ) امام کاظم (علیه‌السلام) نوشتند:

«آن‌چه را که در مورد اختلاف در وضو ذکر کردی، فهمیدم، و آن‌چه را که تو را به آن امر می‌کنم، این است که آب را سه بار مضمضه کنی (در دهان بگردانی)، و سه بار استنشاق کنی (در بینی بکشی)، سه بار صورت خود را بشویی و دست در موی ریشت کنی، و دستت را (از انگشتان) تا آرنج بشویی، و تمام سرت را مسح کنی، و بیرون و داخلِ گوشَت را مسح کنی، و سه بار پایت را تا برآمدگی پا بشویی، و از این (روشِ وضو گرفتن) تخلف نکنی.»

 

وقتی نامه به علی بن یقطین رسید، از آن‌چه در مورد مسئله، برایش مرقوم شده بود، تعجب کرد، چراکه دقیقاً مطابق فتوای اهل سنت بود!

 

آن‌گاه گفت: «مولایم بهتر می‌داند که چه گفته و من مطیعِ امر او هستم.»

 

پس (علی بن یقطین، از آن پس) به‌خلاف تمامِ شیعیان، طبق آن دستورالعمل وضو می‌گرفت، تا از دستور امام کاظم (علیه‌السلام) اطاعت کرده‌باشد.

 

(از طرفی) عده‌ای نزد هارون‌الرشید، از علی بن یقطین سعایت (بدگویی و سخن‌چینی) کردند و گفتند که او شیعه است و از مخالفین شماست.

 

هارون‌الرشید به برخی از نزدیکانش گفت: «گزارش‌های زیادی در مورد علی بن یقطین به من رسیده و او را متهم می‌کنند که مخالف ماست و به تشیّع گرایش دارد، اما من تا به حال کوتاهی‌ای از او ندیده‌ام. او را بارها آزموده‌ام، اما چیزی از آن اتهامات برایم ثابت نشده‌است. دوست دارم به صورتی که متوجه نشود مذهبش را بیازمایم و بی‌گناهی‌اش بر من ثابت شود.»

 

اطرافیان گفتند: «ای امیر‌المؤمنین! شیعیان در وضو گرفتن، خلاف دیگران عمل می‌کنند و آن را خلاصه می‌کنند؛ چنان‌که نمی‌بینید پاهاشان را (مانند غیرشیعیان) بشویند (بلکه تنها مسح می‌کنند.) پس به نحوی که متوجه نشود، در گوشه‌ای وضویش را نظاره کنید و او را بیازمایید.»

 

هارون‌الرشید گفت: «بله، این کار مذهبش را مشخص می‌کند.»

 

مدتی او را رها کردند و (بعد) برای کاری به خانه‌ای فرستادند، تا این‌که وقت نماز شد - و علی بن یقطین چنین بود که همواره در اتاقی به تنهایی وضو می‌گرفت و نماز می‌خواند - پس زمانی که وقت نماز شد، هارون‌الرشید از پشت پرده‌ی اتاق، طوری که علی بن یقطین او را نبیند، به نظاره ایستاد.

 

علی، مقداری آب خواست تا وضو بگیرد. آن‌گاه (مانند اهل سنت) سه بار مضمضه کرد و صورتش را شست و دست در ریش برد و دستانش را به سمت آرنج سه بار شست و سر و گوشش را مسح کرد و پاهایش را شست، در حالی که هارون‌الرشید او را می‌دید.

 

هارون، وقتی این صحنه را دید، اختیارش را از دست داد و از پشت پرده بیرون آمد و به او گفت: «هر که گمان کند تو از شیعیان هستی، دروغ گفته‌است، ای علی بن یقطین!»

 

بعد از آن‌که رابطه‌ی میانشان خوب شد، نامه‌ای از امام کاظم (علیه‌السلام) به او رسید که (در آن نوشته شده‌بود):

«ای علی بن یقطین! از این لحظه، چنان‌که خداوند امر فرموده‌است، وضو بگیر؛ صورتت را کامل بشوی، و دستانت را نیز از آرنج بشوی، و جلوی سر و روی پاهایت را با آب باقی مانده‌ی وضویت مسح کن. دیگر از این‌جهت بر تو هراسی نیست. والسلام.»

 

 

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

در مورد رابطه‌ی علی بن یقطین با امام و خدماتش به شیعیان، ماجراهای جالب دیگری نیز نقل شده‌است، که با اندکی جستجو در اینترنت، قابل مشاهده است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۴ ، ۰۲:۱۵
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: 

«لَا تَغْتَرُّوا بِصَلَاتِهِمْ وَ لَا بِصِیَامِهِمْ فَإِنَّ‏ الرَّجُلَ‏ رُبَّمَا لَهِجَ‏ بِالصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ‏ حَتَّى لَوْ تَرَکَهُ اسْتَوْحَشَ وَ لَکِنِ اخْتَبِرُوهُمْ عِنْدَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ.»

 الکافی، ج۲، ص۱۰۴

 

از امام صادق، علیه‌السلام، نقل شده‌است، که فرمودند:

«با نمازشان و با روزه‌شان، فریب نخورید!

که همانا انسان گاهی چنان نسبت به نماز و روزه حرص می‌ورزد که اگر آن را ترک کند، وحشت می‌کند،

اما آنان را (اگر خواستید بیازمائید؛) هنگام "راست‌گفتاری" و "ادای امانت" بیازمائید.»

 

 

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــ

چنین برداشت نشود که نماز و روزه اهمیتی ندارند، و راست‌گوی امانت‌دارِ بی‌نمازِ روزه‌خوار، در این آزمون سربلند است!

بلکه اهمیت به نماز و روزه لازم است، اما کافی نیست، و ملاک هم نیست، چراکه ممکن است عادتی کهنه، یا جوّی گذرا باشد.

 

پیش‌تر نیز در مطلبی ذکر شده بود که:

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) وقتی محمد حنفیه را به فرمان‌رواییِ مصر گماشتند، در ضمن عهدنامه‌ای به وی فرمودند:

«بدان، ای محمد! همه‌ی کارهایت از «نماز»ت تبعیت می‌کند،

و بدان، هرکه در «نماز» کوتاهی کند، در غیر«نماز» بیش‌تر کوتاهی می‌کند.»

 الغارات، ج۱، ص۱۴۱

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۲۳:۱۲
ابوالفضل رهبر

 

اگر بخواهیم شریک، کارمند یا کارگری، برای همکاری برگزینیم،

یا همسری برای خود یا فرزندمان،

یا رفیقی برای طی مسیری طولانی،

یا ...

بهتر نیست اول او را بشناسیم و بدانیم تا چه حد مسئولیت‌پذیر است و کارهایش را به درستی انجام می‌دهد؟

 

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) وقتی محمد بن ابی‌بکر را به فرمانرواییِ مصر گماشت، در ضمن عهدنامه‌ای به وی فرمود:

«اِعْلَمْ یَا مُحَمَّدُ أَنَّ کُلَّ شَیْ‏ءٍ مِنْ عَمَلِکَ یَتْبَعُ صَلَاتَکَ‏ 

وَ اعْلَمْ أَنَّ مَنْ‏ ضَیَّعَ الصَّلَاةَ فَهُوَ لِغَیْرِهَا أَضْیَعُ‏»

 الغارات، ج‏۱، ص۱۴۱

 

«بدان ای محمد! همه کارهایت، از «نماز»ت تبعیت می‌کند.

و بدان! هرکه «نماز» را تضییع کند (در آن کوتاهی کند)، در غیر«نماز» بیش‌تر کوتاهی خواهد کرد.»

 

*   *   *   *   *

 

با دانستن این نکته، علاوه بر سنجش دیگران، می‌توانیم در اصلاح رفتار خود نیز بکوشیم؛

 

همان‌طور که حضرت امیر (علیه‌السلام) فرموده‌اند؛ کارهای ما از «نماز»مان تبعیت می‌کنند.

پس ...

اگر بخواهیم «سستی در امور زندگی» و «کوتاهی در کارهایمان» را کنار بگذاریم،

اگر بخواهیم مسئولیت پذیر باشیم،

اگر بخواهیم مورد اعتمادِ اطرافیانمان باشیم،

اگر...

«نماز» خود را اصلاح کنیم،

تا دیگر کارهایمان نیز اصلاح شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۳ ، ۰۷:۵۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّ النَّوْمَ بَعْدَ الْفَجْرِ مَکْرُوهٌ لِأَنَّ الْأَرْزَاقَ تُقَسَّمُ فِی ذَلِکَ الْوَقْتِ فَقَالَ:

«الْأَرْزَاقُ مَوْظُوفَةٌ مَقْسُومَةٌ وَ لِلَّهِ فَضْلٌ یَقْسِمُهُ مِنْ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ: «وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ»ثُمَّ قَالَ: «وَ ذِکْرُ اللَّهِ بَعْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ أَبْلَغُ فِی طَلَبِ الرِّزْقِ مِنَ الضَّرْبِ فِی الْأَرْضِ.»

 تفسیرالعیاشی، ج۱، ص۲۴۰

 

از حسین بن مسلم نقل شده است:

به امام باقر (علیه‌السلام) عرض کردم:

فدایتان شوم، آن‌ها (اهل‌سنت) می‌گویند "خواب بعد از فجر(اذان صبح) مکروه است، زیرا روزی‌ها در آن زمان تقسیم می‌شوند."

حضرت فرمودند:

«روزی‌ها مقدّر و تقسیم‌شده هستند.

و خداوند را فضل و زیادتی است که آن را از طلوع فجر تا طلوع خورشید(بین‌الطلوعین) تقسیم می‌کند.

این، همان سخن خداوند است که:

«وَ اسْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ» [نساء:۳۲]

از خداوند، از فضل او بخواهید.»»

سپس فرمودند:

«بعد از طلوع فجر، «یاد خدا»، از «کسب‌وکار»، در طلب روزی، نتیجه‌بخش‌تر است.»[*]

 

 

 

پاورقیــــــــــــــــــــ

[*] ظاهراً مقصود این است که اگر انسان در فرصت بین‌الطلوعین به ذکر و یاد خدا مشغول باشد، به روزی نزدیکتر است، تا این‌که در این فرصت سراغ کسب‌وکار رود، هرچند در روایات، توصیه شده است که انسان صبحِ خیلی‌زود به پی‌گیری حوایجش مبادرت ورزد، که فزونیِ نعمت و روزی را در پی خواهد داشت.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۲ ، ۰۶:۱۲
ابوالفضل رهبر