…عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص کَانَ فِی سَفَرٍ یَسِیرُ عَلَى نَاقَةٍ لَهُ إِذَا نَزَلَ فَسَجَدَ خَمْسَ سَجَدَاتٍ فَلَمَّا أَنْ رَکِبَ قَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّا رَأَیْنَاکَ صَنَعْتَ شَیْئاً لَمْ تَصْنَعْهُ! فَقَالَ: «نَعَمْ اسْتَقْبَلَنِی جَبْرَئِیلُ ع فَبَشَّرَنِی بِبِشَارَاتٍ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَسَجَدْتُ لِلَّهِ شُکْراً لِکُلِّ بُشْرَى سَجْدَةً.»»
الکافی، ج۲، ص۹۸
از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است:
«رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در سفری، بر مادهشتر خود سوار بودند. ناگهان پیاده شدند و پنج سجده بهجا آوردند.
وقتی سوار شدند، (اصحاب) عرض کردند:
ای رسول خدا! ما دیدیم شما کاری کردید که پیشتر چنین نکرده بودید!
پیامبر فرمودند:
«بله، جبرئیل (علیهالسلام) نزد من آمد و مژدههایی از جانب خداوند (عزّوجلّ) به من داد. پس من در ازای هر مژده، سجدهای بهجا آوردم.»»
…عَنْ هِشَامِ بْنِ أَحْمَرَ قَالَ: کُنْتُ أَسِیرُ مَعَ أَبِی الْحَسَنِ ع فِی بَعْضِ أَطْرَافِ الْمَدِینَةِ إِذْ ثَنَى رِجْلَهُ عَنْ دَابَّتِهِ فَخَرَّ سَاجِداً فَأَطَالَ وَ أَطَالَ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ رَکِبَ دَابَّتَهُ فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ قَدْ أَطَلْتَ السُّجُودَ! فَقَالَ: «إِنَّنِی ذَکَرْتُ نِعْمَةً أَنْعَمَ اللَّهُ بِهَا عَلَیَّ فَأَحْبَبْتُ أَنْ أَشْکُرَ رَبِّی.»
الکافی، ج۲، ص۹۸
از هشام بن احمر نقل شده است:
من بههمراه امام کاظم (علیهالسلام) در اطراف مدینه در حرکت بودم. ناگهان ایشان بر بالای مَرکبِ خود، پاهاشان را (بهحالت دوزانو) جمع کردند، به سجده رفتند و سجدهشان را بسیار طولانی کردند. بعد، سر (از سجده) برآوردند و به مَرکب خود زدند (تا حرکت کند).
به ایشان عرض کردم:
فدایتان شوم! چقدر سجدهتان طولانی شد!
امام کاظم (علیهالسلام) فرمودند:
«بهراستی که من یاد نعمتی از نعمتهایی که خداوند به من عطا کرده، افتادم و دوست داشتم که پروردگارم را شکر گزارم.»
مطلب مرتبط پیشین:
«سجدهی شکر، هنگام یاد آوری نعمت، ولو هنگام رانندگی!!!»