دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۱۷۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام باقر» ثبت شده است

 

…عَنْ عَنْبَسَةَ الْعَابِدِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ: «کَثْرَةُ الضَّحِکِ تَذْهَبُ بِمَاءِ الْوَجْهِ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۶۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«زیاد خندیدن، آبرو را می‌برد.»

 

 

 

…عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ وَ عَلِیِّ بْنِ عُقْبَةَ وَ ثَعْلَبَةَ رَفَعُوهُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ وَ أَبِی جَعْفَرٍ أَوْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: «کَثْرَةُ الْمِزَاحِ تَذْهَبُ بِمَاءِ الْوَجْهِ وَ کَثْرَةُ الضَّحِکِ تَمُجُّ الْإِیمَانَ مَجّاً.»

 الکافی، ج۲، ص۶۶۵

 

از امام باقر یا امام صادق یا هردوشان (علیهماالسلام) نقل شده است:

«زیاد شوخی کردن، آبرو را می‌برد و زیاد خندیدن، ایمان را به‌شدت (از انسان) دور می‌کند.»

 

 

 

…عَنْ حَرِیزٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «کَثْرَةُ الضَّحِکِ تُمِیتُ الْقَلْبَ.» وَ قَالَ: «کَثْرَةُ الضَّحِکِ تَمِیثُ الدِّینَ کَمَا یَمِیثُ الْمَاءُ الْمِلْحَ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۶۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«زیاد خندیدن، قلب را می‌میراند.»

همچنین فرمودند:

«زیاد خندیدن، دین را ذوب می‌کند؛ چنان‌که آب، نمک را ذوب می‌کند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۰۳ ، ۰۸:۰۲
ابوالفضل رهبر

 

پاسخ دادن به عطسه با اذکاری مثل «یرحمک الله» لازم است.

اما گاهی شخصی به عطسه‌کردن می‌افتد و چندین عطسه پشت‌سرهم می‌کند.

در این مواقع تکرار آن پاسخ، ملال‌آور و خنده‌دار می‌شود.

اهل‌بیت برای این تعداد هم حدی مشخص کرده‌اند…

 

 

…عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

«إِذَا عَطَسَ الرَّجُلُ ثَلَاثاً فَسَمِّتْهُ ثُمَّ اتْرُکْهُ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۵۷

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرگاه انسان سه‌بار عطسه کرد، با ذکری پاسخش را بده. سپس (برای عطسه‌های بیشتر) این پاسخ‌دادن را ترک کن.»

 

 

 

...عَنْ وَهْبٍ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِیهِ ع أَنَّ عَلِیّاً ع قَالَ: «یُسَمَّتُ الْعَاطِسُ ثَلَاثاً فَمَا فَوْقَهَا فَهُوَ رِیحٌ.» وَ فِی حَدِیثٍ آخَرَ: «أَنَّهُ إِنْ زَادَ الْعَاطِسُ عَلَى ثَلَاثٍ قِیلَ لَهُ شَفَاکَ اللَّهُ لِأَنَّ ذَلِکَ مِنْ عِلَّةٍ.»

 الخصال، ج۱، ص۱۲۷

 

از امام صادق، از پدرشان امام باقر، از امام علی (علیهم‌السلام) نقل شده است:

«به عطسه‌کننده تا سه بار با ذکر پاسخ داده می‌شود و چیزی که موجب این عطسه شده است، باد (هوا) است.»

در حدیث دیگری نقل شده است:

«اگر عطسه‌کننده بیش از سه عطسه کرد، به او گفته می‌شود: «خدا شفایت دهد.»؛ زیرا این عطسه (بیش‌تر از سه‌تا) از بیماری است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۰۳ ، ۰۸:۰۹
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ رَفَعَهُ قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع: «مَنْ قَالَ إِذَا عَطَسَ «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» عَلَى کُلِّ حَالٍ لَمْ یَجِدْ وَجَعَ الْأُذُنَیْنِ وَ الْأَضْرَاسِ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۵۵

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«کسی که هنگام عطسه کردن، در هر حالتی (که بود،) بگوید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»، هرگز دچار درد گوش و دندان نمی‌شود.»

 

 

 

…عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ فِی وَجَعِ الْأَضْرَاسِ وَ وَجَعِ الْآذَانِ: «إِذَا سَمِعْتُمْ مَنْ یَعْطِسُ فَابْدَءُوهُ بِالْحَمْدِ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۵۶

 

نقل شده است که امام صادق (علیه‌السلام) در مورد [پیش‌گیری از] درد گوش و درد دندان فرمودند:

«هرگاه شنیدید کسی عطسه کرد، شما اول به او بگویید: «الحمد لله».»

 

 

 

…عَنْ أَبِی أُسَامَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: «مَنْ سَمِعَ عَطْسَةً فَحَمِدَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ صَلَّى عَلَى النَّبِیِّ ص وَ أَهْلِ بَیْتِهِ لَمْ یَشْتَکِ عَیْنَیْهِ وَ لَا ضِرْسَهُ.» ثُمَّ قَالَ: «إِنْ سَمِعْتَهَا فَقُلْهَا وَ إِنْ کَانَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ الْبَحْرُ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۵۶

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«کسی که صدای عطسه‌‌ای را بشنود و خداوند (عزّوجلّ) را حمد کند و بر پیامبر و اهل‌بیتش (صلوات‌الله‌علیهم) صلوات فرستد، هرگز دچار بیماری (دردِ) چشم و دندان نمی‌شود.»

بعد، حضرت فرمودند:

«اگر صدای عطسه را شنیدی، این را بگو، حتی اگر میان تو و عطسه‌کننده دریایی فاصله بود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۰۳ ، ۰۷:۴۶
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «إِذَا عَطَسَ الْمَرْءُ الْمُسْلِمُ ثُمَّ سَکَتَ لِعِلَّةٍ تَکُونُ بِهِ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ عَنْهُ: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» فَإِنْ قَالَ: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ: «یَغْفِرُ اللَّهُ لَکَ».» قَالَ: وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «الْعُطَاسُ لِلْمَرِیضِ دَلِیلُ الْعَافِیَةِ وَ رَاحَةٌ لِلْبَدَنِ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۵۶

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند:

«هرگاه شخص مسلمانی عطسه کند و به‌دلیل مانعی که دارد، سکوت کند (نتواند خودش الحمدلله گوید)، فرشتگان از جانب او می‌گویند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»

و اگر خودش بگوید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»، فرشتگان می‌گویند: «یَغْفِرُ اللَّهُ لَکَ».»

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) همچنین فرمودند:

«عطسه کردن برای مریض، نشانه‌ی سلامتی و آسایش بدن است.»

 

 

 

…عَنْ حُذَیْفَةَ بْنِ مَنْصُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ: «الْعُطَاسُ یَنْفَعُ فِی الْبَدَنِ کُلِّهِ مَا لَمْ یَزِدْ عَلَى الثَّلَاثِ فَإِذَا زَادَ عَلَى الثَّلَاثِ فَهُوَ دَاءٌ وَ سُقْمٌ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۵۶

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«عطسه کردن، به تمام (اعضای) بدن سود می‌رساند، البته تا زمانی که از سه تا بیش‌تر نشود.

اما هرگاه از سه تا بیش‌تر شد، (نشانه‌ی) درد و بیماری است.»

 

 

 

…عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَوَاهُ عَنْ رَجُلٍ مِنَ الْعَامَّةِ قَالَ: کُنْتُ أُجَالِسُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَلَا وَ اللَّهِ مَا رَأَیْتُ مَجْلِساً أَنْبَلَ مِنْ مَجَالِسِهِ قَالَ: فَقَالَ لِی ذَاتَ یَوْمٍ: «مِنْ أَیْنَ تَخْرُجُ الْعَطْسَةُ؟» فَقُلْتُ: مِنَ الْأَنْفِ. فَقَالَ لِی: «أَصَبْتَ الْخَطَأَ.» فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ مِنْ أَیْنَ تَخْرُجُ؟ فَقَالَ: «مِنْ جَمِیعِ الْبَدَنِ کَمَا أَنَّ النُّطْفَةَ تَخْرُجُ مِنْ جَمِیعِ الْبَدَنِ وَ مَخْرَجُهَا مِنَ الْإِحْلِیلِ.» ثُمَّ قَالَ: «أَ مَا رَأَیْتَ الْإِنْسَانَ إِذَا عَطَسَ نُفِضَ أَعْضَاؤُهُ وَ صَاحِبُ الْعَطْسَةِ یَأْمَنُ الْمَوْتَ سَبْعَةَ أَیَّامٍ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۵۷

 

یکی از اصحاب از مردی از عامه (اهل‌سنت) نقل کرده است:

من در جلسات امام صادق (علیه‌السلام) شرکت می‌کردم و به خدا قسم، جلسه‌ای گران‌مایه‌تر از جلسات ایشان ندیده‌ام.

روزی ایشان به من فرمودند:

«عطسه از کجا خارج می‌شود.»

عرض کردم:

از بینی.

فرمودند:

«اشتباه کردی.»

عرض کردم:

فدایتان شوم، پس از کجا خارج می‌شود.

فرمودند:

«از تمام (اعضای) بدن؛ همان‌طور که نطفه نیز از تمام بدن خارج می‌شود، هرچند محل خروج آن شکاف آلت مرد است.»

سپس فرمودند:

«مگر ندیده‌ای که انسان وقتی عطسه می‌کند، (تمام) اعضای بدنش تکان می‌خورد و عطسه‌کننده تا هفت روز از مرگ در امان است؟»

 

 

 

…عَنْ جَابِرٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: «نِعْمَ الشَّیْ‏ءُ الْعَطْسَةُ تَنْفَعُ فِی الْجَسَدِ وَ تُذَکِّرُ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.» قُلْتُ: إِنَّ عِنْدَنَا قَوْماً یَقُولُونَ لَیْسَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص فِی الْعَطْسَةِ نَصِیبٌ. فَقَالَ: «إِنْ کَانُوا کَاذِبِینَ فَلَا نَالَهُمْ شَفَاعَةُ مُحَمَّدٍ ص.»

 الکافی، ج۲، ص۶۵۴

 

از جابر بن یزید جُعفی نقل شده است:

امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند:

«چه خوب چیزی است عطسه؛ به بدن سود می‌رساند و خداوند (عزّوجلّ) را به یاد می‌آورد.»

عرض کردم:

گروهی از ما هستند که می‌گویند: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بهره‌ای از عطسه نداشتند (عطسه نمی‌کردند.)

حضرت فرمودند:

«اگر دروغ بگویند، شفاعت حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به ایشان نمی‌رسد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۰۳ ، ۰۸:۰۶
ابوالفضل رهبر

 

…عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ: عَطَسَ رَجُلٌ‏ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ ع فَقَالَ: «الْحَمْدُ لِلَّهِ» فَلَمْ یُسَمِّتْهُ أَبُو جَعْفَرٍ ع وَ قَالَ: «نَقَصَنَا حَقَّنَا.» ثُمَّ قَالَ: «إِذَا عَطَسَ أَحَدُکُمْ فَلْیَقُلِ «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ».» قَالَ: فَقَالَ الرَّجُلُ فَسَمَّتَهُ أَبُو جَعْفَرٍ.

 الکافی، ج۲، ص۶۵۴

 

از یکی از اصحاب نقل شده است:

مردی نزد امام باقر (علیه‌السلام) عطسه کرد و گفت: «الحمد لله».

امام باقر (علیه‌السلام) [با آنکه جواب ذکرش واجب است] در پاسخ، ذکری نفرمودند و فرمودند:

«از حق ما (اهل‌بیت) کاستی!»

بعد فرمودند:

«هرگاه یکی از شما عطسه کرد، بگوید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ».»

آن مرد این ذکر را گفت و امام باقر (علیه‌السلام، نیز در پاسخ) ذکری فرمودند.

 

 

 

…عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع: إِنَّ النَّاسَ یَکْرَهُونَ الصَّلَاةَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فِی ثَلَاثَةِ مَوَاطِنَ عِنْدَ الْعَطْسَةِ وَ عِنْدَ الذَّبِیحَةِ وَ عِنْدَ الْجِمَاعِ. فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: «مَا لَهُمْ وَیْلَهُمْ نَافَقُوا لَعَنَهُمُ اللَّهُ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۵۵

 

از فُضیل بن یَسار نقل شده است:

به امام باقر (علیه‌السلام) عرض کردم:

مردم در سه موقعیت خوششان نمی‌آید از این صلوات بر حضرت محمد و آل او (صلوات‌الله‌علیهم) صلوات بفرستند؛ هنگام عطسه کردن، هنگام ذبح کردن و هنگام همبستری.

امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند:

«آنان را چه شده است؟! وای بر آنان! نفاق می‌ورزند! خدا لعنتشان کند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۰۳ ، ۰۷:۳۷
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: «إِذَا عَطَسَ الرَّجُلُ فَلْیَقُلِ: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ لَا شَرِیکَ لَهُ» وَ إِذَا سَمَّتَ الرَّجُلُ فَلْیَقُلْ: «یَرْحَمُکَ اللَّهُ» وَ إِذَا رَدَدْتَ فَلْیَقُلْ: «یَغْفِرُ اللَّهُ لَکَ وَ لَنَا» فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص سُئِلَ عَنْ آیَةٍ أَوْ شَیْ‏ءٍ فِیهِ ذِکْرُ اللَّهِ فَقَالَ: «کُلُّمَا ذُکِرَ اللَّهُ فِیهِ فَهُوَ حَسَنٌ.»»

 الکافی، ج۲، ص۶۵۵

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرگاه مردی عطسه کرد، بگوید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ لَا شَرِیکَ لَهُ»

و هرگاه آن مرد این ذکر را گفت، به او گفته شود: «یَرْحَمُکَ اللَّهُ»

و هرگاه به آن مرد (عطسه‌کننده) پاسخ داده شد، بگوید: «یَغْفِرُ اللَّهُ لَکَ وَ لَنَا»

چراکه از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در مورد یک آیه‌ای یا یک موضوعی که در آن «ذکر خداوند» بود، سؤال شد.

ایشان فرمودند: «هرآن‌چه که در آن خداوند ذکر شود، نیکو است.»»

 

 

 

…عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِی خَلَفٍ قَالَ: کَانَ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِذَا عَطَسَ فَقِیلَ لَهُ: «یَرْحَمُکَ اللَّهُ» قَالَ: «یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ وَ یَرْحَمُکُمْ» وَ إِذَا عَطَسَ عِنْدَهُ إِنْسَانٌ قَالَ: «یَرْحَمُکَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ».

 الکافی، ج۲، ص۶۵۵

 

از سعد بن ابی‌خَلَف نقل شده است:

امام باقر (علیه‌السلام) وقتی عطسه می‌کردند، به ایشان گفته می‌شد: «یَرْحَمُکَ اللَّهُ».

ایشان نیز می‌فرمودند: «یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ وَ یَرْحَمُکُمْ».

همچنین وقتی انسانی نزد ایشان عطسه می‌کرد، می‌فرمودند: «یَرْحَمُکَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ».

 

 

 

…عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «عَطَسَ غُلَامٌ لَمْ یَبْلُغِ الْحُلُمَ عِنْدَ النَّبِیِّ ص فَقَالَ: «الْحَمْدُ لِلَّهِ» فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ ص: «بَارَکَ اللَّهُ فِیکَ».»

 الکافی، ج۲، ص۶۵۵

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«پسربچه‌ای که به سن بلوغ نرسیده بود، نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) عطسه کرد و گفت: «الْحَمْدُ لِلَّهِ».

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز به او فرمودند: «بَارَکَ اللَّهُ فِیکَ».»

 

 

 

…عَنْ مِسْمَعِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِکِ قَالَ: عَطَسَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» ثُمَّ جَعَلَ إِصْبَعَهُ عَلَى أَنْفِهِ فَقَالَ: «رَغِمَ أَنْفِی لِلَّهِ رَغْماً دَاخِراً.»

 الکافی، ج۲، ص۶۵۵

 

از مِسمع بن عبدالملک نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام) عطسه کردند و فرمودند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»

بعد، انگشت خود را روی بینی‌شان گذاشتند و فرمودند: «رَغِمَ أَنْفِی لِلَّهِ رَغْماً دَاخِراً»؛ «بینی‌ام در برابر خداوند برخاک‌مالیده است، مالیده‌شدنی همراه با خواری.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۰۳ ، ۱۴:۲۱
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

«إِنَّ أَعْرَابِیّاً مِنْ بَنِی تَمِیمٍ أَتَى النَّبِیَّ ص فَقَالَ لَهُ: أَوْصِنِی فَکَانَ مِمَّا أَوْصَاهُ: «تَحَبَّبْ إِلَى النَّاسِ یُحِبُّوکَ.»»

 الکافی، ج۲، ص۶۴۲

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«بادیه‌نشینی از بنی‌تمیم نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمد و به ایشان عرض کرد:

به من توصیه(هایی) بفرمایید.

یکی از توصیه‌هایی که به او فرمودند این بود:

«به مردم مهربانی نما (اظهار محبت کن) تا تو را دوست بدارند.»»

 

 

 

…عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«التَّوَدُّدُ إِلَى النَّاسِ نِصْفُ الْعَقْلِ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۴۳

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«مهرورزی به مردم، نصف عقل است.»

 

 

 

…عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«مُجَامَلَةُ النَّاسِ ثُلُثُ الْعَقْلِ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۴۳

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«برخورد زیبا با مردم، یک‌سوّم عقل است.»

 

 

 

اما مقصود از «مهرورزی به مردم» چیست؟

مصادیقی از آن را ملاحظه بفرمایید…

 

 

 

…عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«ثَلَاثٌ یُصْفِینَ وُدَّ الْمَرْءِ لِأَخِیهِ الْمُسْلِمِ یَلْقَاهُ بِالْبِشْرِ إِذَا لَقِیَهُ وَ یُوَسِّعُ لَهُ فِی الْمَجْلِسِ إِذَا جَلَسَ إِلَیْهِ وَ یَدْعُوهُ بِأَحَبِّ الْأَسْمَاءِ إِلَیْهِ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۴۳

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«سه چیز است که «مهرورزیِ خالصانه‌ی انسان به برادر مسلمانش» محسوب می‌شود:

- هنگامی‌که با او دیدار می‌کند، با خوش‌رویی برخورد کند،

- وقتی در مجلسی پیش او می‌نشیند، برایش جا باز کند

- و او را با نامی که خود او بیشتر دوستش دارد، صدا زند.»[*]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] احتمالاً شما هم دوست یا قوم‌وخویشی دارید که به هر دلیلی از نام یا نام‌خانوادگی‌اش خوشش نمی‌آید یا دوست دارد او را با نام دیگری صدا بزنند.

بر اساس توصیه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، یکی از مصادیق مهربانی کردن با مردم و اظهار محبت به آنان (که نیمی از عقلانیت می‌باشد،) این است که آن‌ها را به همان نامی صدا بزنیم که خودش بیشتر دوست دارد.

گاهی ما از سر لجاجت، شیطنت یا عادت، دیگران را با نامی که خودش دوست ندارد، صدا می‌زنیم که خلاف عقل است.

أعاذنا اللهَ من شرور أنفسنا!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۰۳ ، ۲۰:۱۰
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبِی الْعُدَیْسِ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع:

«یَا صَالِحُ اتَّبِعْ مَنْ یُبْکِیکَ وَ هُوَ لَکَ نَاصِحٌ وَ لَا تَتَّبِعْ مَنْ یُضْحِکُکَ وَ هُوَ لَکَ غَاشٌّ وَ سَتَرِدُونَ عَلَى اللَّهِ جَمِیعاً فَتَعْلَمُونَ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۳۸

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است که به ابو عُدَیس فرمودند:

«ای صالح!

از کسی پیروی کن که تو را به گریه می‌اندازد، ولی خیرخواه توست

و از کسی پیروی کسی نکن که تو را می‌خنداند، ولی فریبت می‌دهد.

شما، همه‌تان (در قیامت) بر خداوند وارد خواهید شد و [حقیقت را] خواهید دانست.» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۰۳ ، ۱۵:۰۲
ابوالفضل رهبر

 

قالَ الْبَاقِرُ ع:

«النَّوْمُ أَوَّلَ النَّهَارِ خُرْقٌ وَ الْقَائِلَةُ نِعْمَةٌ وَ النَّوْمُ بَعْدَ الْعَصْرِ حُمْقٌ وَ النَّوْمُ بَیْنَ الْعِشَاءَیْنِ یَحْرِمُ الرِّزْقَ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج۱، ص۵۰۲

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«خوابِ اول روز[۱] بی‌عقلی است،

خوابِ قیلوله[۲] نعمت است،

خوابِ بعد از عصر[۳] حماقت است

و خوابِ میان دو عشاء[۴] از روزی محروم می‌سازد.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] مقصود، خواب بین‌الطلوعین است؛ از طلوع فجر (هنگام اذان صبح) تا طلوع خورشید.

[۲] قیلوله، خوابِ هنگام ظهر است. در مورد این‌که زمانِ این خوابِ مفید و توصیه‌شده، قبل از نماز ظهر است یا بعد از نماز ظهر، اختلاف است. اما احتمال بیش‌تر این است که زمان آن، بعد از نماز ظهر تا اذان عصر است.

[۳] مقصود از عصر، آغاز وقت فضیلت نماز عصر یا اذان عصر است. این زمان به‌طور میانگین حدود سه ساعت و ربع بعد از اذان ظهر است (که البته در طول فصول سال متغیر است.)

[۴] مقصود، فاصله‌زمانی میان اول وقت نماز مغرب (اذان مغرب) تا اول وقت فضیلت نماز عشا (اذان عشاء) است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۰۳ ، ۰۷:۳۸
ابوالفضل رهبر

 

روَى جَابِرٌ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: «إِنَّ إِبْلِیسَ إِنَّمَا یَبُثُّ جُنُودَ اللَّیْلِ مِنْ حِینِ تَغِیبُ الشَّمْسُ إِلَى مَغِیبِ الشَّفَقِ وَ یَبُثُّ جُنُودَ النَّهَارِ مِنْ حِینِ یَطْلُعُ الْفَجْرُ إِلَى مَطْلَعِ الشَّمْسِ.» وَ ذَکَرَ أَنَّ نَبِیَّ اللَّهِ ع کَانَ یَقُولُ: «أَکْثِرُوا ذِکْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی هَاتَیْنِ السَّاعَتَیْنِ وَ تَعَوَّذُوا بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ شَرِّ إِبْلِیسَ وَ جُنُودِهِ وَ عَوِّذُوا صِغَارَکُمْ فِی هَاتَیْنِ السَّاعَتَیْنِ فَإِنَّهُمَا سَاعَتَا غَفْلَةٍ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج۱، ص۵۰۱

 

از جابر بن یزید جُعفی نقل شده است:

امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند:

«به‌راستی که ابلیس از هنگام غروب خورشید تا هنگام ناپدید شدن شفق،[۱] لشگریان شب را، و از هنگام طلوع فجر[۲] تا هنگام طلوع خورشید، لشگریان روز را [در میان آدمیان] پراکنده می‌کند.»[۳]

همچنین امام باقر ذکر کردند که پیامبر خدا (صلوات‌الله‌علیهما) می‌فرمودند:

«در این دو ساعت،[۴] خداوند (عزّوجلّ) را بسیار "ذکر" (یاد) کنید و از شر ابلیس و لشگریانش به خداوند (عزّوجلّ) پناه ببرید

و در این دو ساعت، برای کودکان خردسال خود تعویذ[۵] کنید؛ چراکه این دو ساعت، ساعات "غفلت" هستند.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] «شفق» یا «حُمره‌ی مغربیه»، همان سرخی‌ای است که پس از غروب آفتاب در افق غربیِ آسمان منتشر می‌شود و به‌مرور کم می‌شود تا کاملاً از بین می‌رود. زمانِ از میان رفتن شفق، آغاز فضیلت نماز عشا یا اذان عشا است.

[۲] «طلوع فجر» یا «صبح صادق»، هنگامی است که نوری سفید در افق شرقیِ آسمان پراکنده می‌شود. این زمان، آغاز وقت اقامه نماز صبح یا اذان صبح است.

[۳] این دو زمان در شبانه‌روز زمان‌های مهم و بافضیلتی است که بسیار توصیه شده انسان مشغول «ذکرِ» خداوند باشد. شیاطین که کارشان «غفلتِ» بندگان است برای این دو زمان تدارکِ تمام‌عیاری می‌بینند.

[۴] مقصود، همان دو فاصله‌ی زمانی میان «طلوع فجر تا طلوع خورشید» و «غروب خورشید تا غروب شفق» است. فاصله زمانی نخست را «بین‌الطلوعین» و فاصله زمانی دوم را «غَسَق» گویند.

[۵] تعویذ، یعنی پناه بردن از شرّی به خداوند، به‌وسیله‌ی ذکر؛ دعا و قرآن و… دو سوره «ناس» و «فلق» که با «قل أعوذ» آغاز می‌شوند را «معوّذتین» گویند که قرائت آن‌ها در این مواقع و برای پناه بردن از شر شیاطین و وسوسه‌هایشان توصیه شده است.

 

 

 

مطلب مرتبط پیشین:

«علت خواندن ۵۱ رکعت نماز در روز چیست؟»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۰۳ ، ۱۷:۲۸
ابوالفضل رهبر

 

به فاصله زمانی میان «طلوع فجر» (هنگام اذان صبح، بامداد، سپیده‌دم) تا «طلوع خورشید» (هنگام قضا شدن نماز صبح)، «بین‌الطلوعین» گفته می‌شود.

در مورد خوابیدن در این فاصله زمانی (که معمولاً برای کسانی که شب‌ها دیر می‌خوابند، بسی شیرین است!)، هشدارهایی داده شده است که به مواردی اشاره می‌گردد…

 

 

…عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ النَّوْمِ بَعْدَ الْغَدَاةِ فَقَالَ: «إِنَّ الرِّزْقَ یُبْسَطُ تِلْکَ السَّاعَةَ فَأَنَا أَکْرَهُ أَنْ یَنَامَ الرَّجُلُ تِلْکَ السَّاعَةَ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج۱، ص۵۰۱

 

از محمد بن مسلم نقل شده است:

از امام باقر یا امام صادق (علیهماالسلام) در مورد خوابِ بعد از بامداد (هنگام اذان صبح) سؤال کردم.

حضرت فرمودند:

«به‌راستی که روزی، در این ساعت گسترده می‌شود. بنابراین من خوشم نمی‌آید که مرد (انسان) در این ساعت بخوابد.»

 

 

 

قالَ الصَّادِقُ ع: «نَوْمَةُ الْغَدَاةِ مَشُومَةٌ تَطْرُدُ الرِّزْقَ وَ تُصَفِّرُ اللَّوْنَ وَ تُقَبِّحُهُ وَ تُغَیِّرُهُ وَ هُوَ نَوْمُ کُلِّ مَشْئُومٍ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَقْسِمُ الْأَرْزَاقَ مَا بَیْنَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ فَإِیَّاکُمْ وَ تِلْکَ النَّوْمَةَ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج۱، ص۵۰۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«خوابِ بامداد (بین‌الطلوعین)، شوم و نامبارک است؛ روزی(ای که رو آورده) را پس می‌راند و چهره را زرد می‌کند و آن را زشت و دگرگون می‌سازد.

این خواب، خواب همه انسان‌های شوم و نامبارک است.

به‌راستی که خداوند (تبارک‌وتعالی) روزی‌ها را بین طلوع فجر (اذان صبح) تا طلوع خورشید تقسیم می‌کند؛

پس بپرهیزید از این خواب!»

 

 

 

قالَ الرِّضَا ع فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً» قَالَ: «الْمَلَائِکَةُ تُقَسِّمُ أَرْزَاقَ بَنِی آدَمَ مَا بَیْنَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ فَمَنْ یَنَامُ فِیمَا بَیْنَهُمَا یَنَامُ عَنْ رِزْقِهِ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج۱، ص۵۰۴

 

از امام رضا (علیه‌السلام) نقل شده است که در مورد آیه شریفه «فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً»[ذاریات:۴]؛ «قسم به فرشتگانی که کارها را تقسیم می‌کنند»، فرمودند:

«فرشتگان روزی‌های فرزندان آدم (علیه‌السلام) را در میان طلوع فجر (اذان صبح) تا طلوع خورشید تقسیم می‌کنند؛ پس هرکس در فاصله‌ی بین این دو زمان بخوابد، از روزی‌اش خواب می‌ماند (محروم می‌شود.)»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۰۳ ، ۰۸:۳۵
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: «بَیْنَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع عَلَى الْمِنْبَرِ إِذْ أَقْبَلَ ثُعْبَانٌ مِنْ نَاحِیَةِ بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ الْمَسْجِدِ فَهَمَّ النَّاسُ أَنْ یَقْتُلُوهُ فَأَرْسَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع أَنْ کُفُّوا فَکَفُّوا وَ أَقْبَلَ الثُّعْبَانُ یَنْسَابُ حَتَّى انْتَهَى إِلَى الْمِنْبَرِ فَتَطَاوَلَ فَسَلَّمَ عَلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَأَشَارَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع إِلَیْهِ أَنْ یَقِفَ حَتَّى یَفْرُغَ مِنْ خُطْبَتِهِ وَ لَمَّا فَرَغَ مِنْ خُطْبَتِهِ أَقْبَلَ عَلَیْهِ فَقَالَ: «مَنْ أَنْتَ؟» فَقَالَ: عَمْرُو بْنُ عُثْمَانَ خَلِیفَتِکَ عَلَى الْجِنِّ وَ إِنَّ أَبِی مَاتَ وَ أَوْصَانِی أَنْ آتِیَکَ فَأَسْتَطْلِعَ رَأْیَکَ وَ قَدْ أَتَیْتُکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَمَا تَأْمُرُنِی بِهِ وَ مَا تَرَى؟ فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع: «أُوصِیکَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ أَنْ تَنْصَرِفَ فَتَقُومَ مَقَامَ أَبِیکَ فِی الْجِنِّ فَإِنَّکَ خَلِیفَتِی عَلَیْهِمْ.» قَالَ: «فَوَدَّعَ عَمْرٌو أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ انْصَرَفَ فَهُوَ خَلِیفَتُهُ عَلَى الْجِنِّ.» فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ فَیَأْتِیکَ عَمْرٌو وَ ذَاکَ الْوَاجِبُ عَلَیْهِ؟ قَالَ: «نَعَمْ.»

 الکافی، ج۱، ص۳۹۶

 

از جابر بن یزید جعفی نقل شده است:

امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند:

«هنگامی‌که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بر منبر (مشغول سخنرانی) بودند، ناگهانی ماری غول‌پیکر[*] از جانب یکی از درهای مسجدِ [کوفه] پیش آمد.

مردم به تکاپو افتادند که آن را بکشند. امیرالمؤمنین کسی را فرستاد تا از این کار دست بکشند. آن‌ها مار را رها کردند. مار با سرعت خزید و پیش رفت و خود را به منبر رساند.

آن‌گاه سر بلند کرد و به امیرالمؤمنین سلام کرد. امیرالمؤمنین به مار اشاره کرد که همان‌جا بایستد تا سخنرانی‌شان تمام شود.

وقتی سخنرانی‌شان تمام شد، رو به مار کردند و فرمودند: «تو که هستی؟»

مار عرض کرد: "عَمرو بن عثمان" و خلیفه شما بر جنّیان هستم. پدرم [که خلیفه شما بود،] از دنیا رفت و به من وصیت کرد که نزد شما بیایم و نظر شما را جویا شوم. ای امیرالمؤمنین! من نیز نزد شما آمده‌ام. پس چه دستور می‌فرمایید و نظرتان [در مورد جانشینی من] چیست؟

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به او فرمودند: «تو را به تقوای خداوند توصیه می‌کنم و این‌که نزد قوم خود بازگردی و قائم‌مقام پدرت در میان جنّیان باشی. به‌راستی که تو خلیفه‌ی من بر آنان هستی.»

عمرو (جنّی که به شکل مار وارد شده بود) با امیرالمؤمنین خداحافظی کرد و رفت. او خلیفه‌ی امیرالمؤمنین بر جنّیان بود.»

جابر بن یزید جُعفی گوید: به امام باقر (علیه‌السلام) عرض کردم:

فدایتان شوم، آیا عَمرو (خلیفه امیرالمؤمنین بر جنّیان) نزد شما نیز آمده است و آیا این کسب تکلیف (از شما) بر او واجب است؟

امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند:

«بله»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] در متن حدیث از واژه «ثُعبان» استفاده شده است که خداوند در قرآن (اعراف:۱۰۷) در ماجرای معجزه‌ی تبدیل عصای حضرت موسی (علیه‌السلام) به اژدها و شکست دادن ساحران، به آن اشاره فرموده است. (در زبان فارسی کهن، «اژدها» همان مار غول‌پیکر است.)

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۰۳ ، ۰۸:۰۲
ابوالفضل رهبر

 

در مطلب پیشین (با عنوان «اهل‌بیت برای چه کارهایی اجنه را به خدمت می‌گرفتند؟») ملاحظه فرمودید که اهل‌بیت (علیهم‌السلام) خدمت‌گزارانی از طایفه جن داشته‌اند که گاه برای کارهای اضظراری که نیاز به سرعت داشته، از آن‌ها کمک می‌گرفتند.

در زیر به نمونه‌ای جالب از این موارد که برای نجات جان یکی از اصحاب خاص حضرات معصومین (علیهم‌السلام) صورت گرفته است، اشاره می‌شود…

 

 

…عَنِ النُّعْمَانِ بْنِ بَشِیرٍ قَالَ: کُنْتُ مُزَامِلًا لِجَابِرِ بْنِ یَزِیدَ الْجُعْفِیِّ فَلَمَّا أَنْ کُنَّا بِالْمَدِینَةِ دَخَلَ عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ ع فَوَدَّعَهُ وَ خَرَجَ مِنْ عِنْدِهِ وَ هُوَ مَسْرُورٌ حَتَّى وَرَدْنَا الْأُخَیْرِجَةَ أَوَّلَ مَنْزِلٍ نَعْدِلُ مِنْ فَیْدَ إِلَى الْمَدِینَةِ یَوْمَ جُمُعَةٍ فَصَلَّیْنَا الزَّوَالَ فَلَمَّا نَهَضَ بِنَا الْبَعِیرُ إِذَا أَنَا بِرَجُلٍ طُوَالٍ آدَمَ مَعَهُ کِتَابٌ فَنَاوَلَهُ جَابِراً فَتَنَاوَلَهُ فَقَبَّلَهُ وَ وَضَعَهُ عَلَى عَیْنَیْهِ وَ إِذَا هُوَ مِنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ إِلَى جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ وَ عَلَیْهِ طِینٌ أَسْوَدُ رَطْبٌ فَقَالَ لَهُ: مَتَى عَهْدُکَ بِسَیِّدِی؟ فَقَالَ: السَّاعَةَ. فَقَالَ لَهُ: قَبْلَ الصَّلَاةِ أَوْ بَعْدَ الصَّلَاةِ؟ فَقَالَ: بَعْدَ الصَّلَاةِ. فَفَکَّ الْخَاتَمَ وَ أَقْبَلَ یَقْرَؤُهُ وَ یَقْبِضُ وَجْهَهُ حَتَّى أَتَى عَلَى آخِرِهِ ثُمَّ أَمْسَکَ الْکِتَابَ فَمَا رَأَیْتُهُ ضَاحِکاً وَ لَا مَسْرُوراً حَتَّى وَافَى الْکُوفَةَ فَلَمَّا وَافَیْنَا الْکُوفَةَ لَیْلًا بِتُّ لَیْلَتِی فَلَمَّا أَصْبَحْتُ أَتَیْتُهُ إِعْظَاماً لَهُ فَوَجَدْتُهُ قَدْ خَرَجَ عَلَیَّ وَ فِی عُنُقِهِ کِعَابٌ قَدْ عَلَّقَهَا وَ قَدْ رَکِبَ قَصَبَةً وَ هُوَ یَقُولُ: أَجِدُ مَنْصُورَ بْنَ جُمْهُورٍ أَمِیراً غَیْرَ مَأْمُورٍ وَ أَبْیَاتاً مِنْ نَحْوِ هَذَا فَنَظَرَ فِی وَجْهِی وَ نَظَرْتُ فِی وَجْهِهِ فَلَمْ یَقُلْ لِی شَیْئاً وَ لَمْ أَقُلْ لَهُ وَ أَقْبَلْتُ أَبْکِی لِمَا رَأَیْتُهُ وَ اجْتَمَعَ عَلَیَّ وَ عَلَیْهِ الصِّبْیَانُ وَ النَّاسُ وَ جَاءَ حَتَّى دَخَلَ الرَّحَبَةَ وَ أَقْبَلَ یَدُورُ مَعَ الصِّبْیَانِ وَ النَّاسُ یَقُولُونَ جُنَّ جَابِرُ بْنُ یَزِیدَ جُنَّ فَوَ اللَّهِ مَا مَضَتِ الْأَیَّامُ حَتَّى وَرَدَ کِتَابُ هِشَامِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِکِ إِلَى وَالِیهِ أَنِ انْظُرْ رَجُلًا یُقَالُ لَهُ جَابِرُ بْنُ یَزِیدَ الْجُعْفِیُّ فَاضْرِبْ عُنُقَهُ وَ ابْعَثْ إِلَیَّ بِرَأْسِهِ فَالْتَفَتَ إِلَى جُلَسَائِهِ فَقَالَ لَهُمْ: مَنْ جَابِرُ بْنُ یَزِیدَ الْجُعْفِیُّ؟ قَالُوا: أَصْلَحَکَ اللَّهُ کَانَ رَجُلًا لَهُ عِلْمٌ وَ فَضْلٌ وَ حَدِیثٌ وَ حَجَّ فَجُنَّ وَ هُوَ ذَا فِی الرَّحَبَةِ مَعَ الصِّبْیَانِ عَلَى الْقَصَبِ یَلْعَبُ مَعَهُمْ قَالَ: فَأَشْرَفَ عَلَیْهِ فَإِذَا هُوَ مَعَ الصِّبْیَانِ یَلْعَبُ عَلَى الْقَصَبِ فَقَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی عَافَانِی مِنْ قَتْلِهِ قَالَ وَ لَمْ تَمْضِ الْأَیَّامُ حَتَّى دَخَلَ مَنْصُورُ بْنُ جُمْهُورٍ الْکُوفَةَ وَ صَنَعَ مَا کَانَ یَقُولُ جَابِرٌ.

 الکافی، ج۱، ص۳۹۶

 

از نُعمان بن بشیر نقل شده است:

من [در سفری از کوفه به مدینه] هم‌سفرِ "جابر بن یزید جُعفی" بودم.

وقتی به مدینه رسیدیم، جابر نزد امام باقر (علیه‌السلام) رفت و [بعد از دیدار] با ایشان خداحافظی کرد و درحالی‌که شادمان بود، از محضرشان خارج شد.

[از مدینه خارج شدیم] تا این‌که در روز جمعه، به "اُخَیرجه" که اولین توقف‌گاه قبل از سه‌راهی مدینه (و کوفه و مکه) بود، رسیدیم.

هنگام ظهر، نماز خواندیم. وقتی شترهایمان از جا برخواستند (که راه بیفتیم)، ناگهان مردی بلندقد و گندم‌گون را دیدم که نامه‌ای همراه داشت و آن را به‌سمت جابر گرفت. جابر نامه را گرفت و آن را بوسید و بر چشمانش گذاشت.

آن نامه از جانب امام باقر (علیه‌السلام) خطاب به جابر بن یزید بود و بر آن مهر و مومی از گل سیاه بود که هنوز خشک نشده بود.

جابر به آن مرد گفت: کِی مولایم را دیدی؟

مرد گفت: هم‌اکنون.

جابر گفت: قبل از نماز (ظهر) یا بعد از نماز؟

مرد گفت: بعد از نماز.

جابر مهر نامه را گشود و شروع به خواندن آن کرد. چهره‌اش در هم شد تا وقتی که به آخر نامه رسید. بعد، نامه را بست. من تا زمانی که به کوفه برسیم، دیگر او را خندان و شادمان ندیدم.

وقتی به کوفه رسیدیم، شب بود. شب را خوابیدم و صبح به‌جهت احترام به جابر، نزد او رفتم. آن‌گاه او را دیدم که از خانه خارج شد و نزد من آمد، درحالی‌که استخوانی به گردنش آویخته بود و بر چوبی سوار شده بود و می‌دوید و می‌گفت: "منصور بن جمهور [حاکمِ بعدیِ کوفه] را فرمانروا یافتم، نه فرمان‌پذیر." و شعرهایی از این‌دست می‌خواند.

به من نگاه کرد و من نیز به او نگاه کردم، اما چیزی به من نگفت و من نیز چیزی به او نگفتم. از چیزی که دیده بودم، به گریه افتادم. کودکان خردسال و مردم دور من و جابر جمع شدند. جابر آمد و وارد حیاط خانه شد. به‌همراه کودکان شروع کرد به چرخیدن دور حیاط. مردم نیز می‌گفتند: "جابر دیوانه شده است. به خدا قسم، او دیوانه شده است."

به خدا قسم، چند روز بیش‌تر نگذشته بود که نامه‌ای از جانب هشام بن عبدالملک [خلیفه اموی] به فرمانروایش در کوفه رسید که: "مردی که به او جابر بن یزید جعفی گفته می‌شود را پیدا کن، گردنش را بزن و سرش را برایم بفرست."

حاکم کوفه رو به افرادی که نزدش نشسته بودند کرد و به آنان گفت: جابر بن یزید جعفی کیست؟

گفتند: خدا شما را سلامت بدارد! او مردی بود اهل علم و فضل و حدیث. به حج رفت و دیوانه شد. او اکنون در حیاط خانه به‌همراه کودکان سوار بر چوبی است و با آنان مشغول بازی است.

حاکم کوفه خودش نزد جابر رفت و دید او همراه کودکان سوار بر چوبی بازی می‌کند. گفت: "سپاس خدایی را که مرا از قتل او معاف داشت."

چند روز بیش‌تر نگذشته بود که منصور بن جمهور [به‌عنوان حاکم جدید] وارد کوفه شد و همان شد که جابر [در اشعارش] می‌گفت.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۰۳ ، ۰۸:۳۹
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ سَدِیرٍ الصَّیْرَفِیِّ قَالَ: أَوْصَانِی أَبُو جَعْفَرٍ ع بِحَوَائِجَ لَهُ بِالْمَدِینَةِ فَخَرَجْتُ فَبَیْنَا أَنَا بَیْنَ فَجِّ الرَّوْحَاءِ عَلَى رَاحِلَتِی إِذَا إِنْسَانٌ یَلْوِی ثَوْبَهُ قَالَ فَمِلْتُ إِلَیْهِ وَ ظَنَنْتُ أَنَّهُ عَطْشَانُ فَنَاوَلْتُهُ الْإِدَاوَةَ فَقَالَ لِی لَا حَاجَةَ لِی بِهَا وَ نَاوَلَنِی کِتَاباً طِینُهُ رَطْبٌ قَالَ فَلَمَّا نَظَرْتُ إِلَى الْخَاتَمِ إِذَا خَاتَمُ أَبِی جَعْفَرٍ ع فَقُلْتُ مَتَى عَهْدُکَ بِصَاحِبِ الْکِتَابِ قَالَ السَّاعَةَ وَ إِذَا فِی الْکِتَابِ أَشْیَاءُ یَأْمُرُنِی بِهَا ثُمَّ الْتَفَتُّ فَإِذَا لَیْسَ عِنْدِی أَحَدٌ قَالَ ثُمَّ قَدِمَ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَلَقِیتُهُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ رَجُلٌ أَتَانِی بِکِتَابِکَ وَ طِینُهُ رَطْبٌ فَقَالَ: «یَا سَدِیرُ إِنَّ لَنَا خَدَماً مِنَ الْجِنِّ فَإِذَا أَرَدْنَا السُّرْعَةَ بَعَثْنَاهُمْ.»

 الکافی، ج۱، ص۳۹۵

 

از سَدیر صَیرَفی نقل شده است:

امام باقر (علیه‌السلام) در مدینه، نیازمندی‌هایی که داشتند را به من سفارش دادند.

من از شهر خارج شدم و زمانی که در تنگه روحاء (مکانی در ۸۰ کیلومتری مدینه و در مسیر مکه)، سوار بر شتر خود بودم، ناگهان انسانی را دیدم که جامه‌اش را دور خود پیچیده بود. سمت او رفتم. گمان کردم تشنه است. ظرف آب را به طرفش دراز کردم.

گفت: من نیازی به آن ندارم.

آن‌گاه نامه‌ای را به سمتم گرفت که مهر و مومش هنوز خشک نشده بود. وقتی مُهر (امضای) آن را نگاه کردم، دیدم مهر امام باقر (علیه‌السلام) است.

گفتم: کِی نزد فرستنده این نامه بودی؟

گفت: هم‌اکنون.

در آن نامه حضرت مرا به کارهایی امر فرموده بودند.

[بعد از خواندن نامه] به سویش رو کردم، اما هیچ‌کس پیشم نبود!

بعدها امام باقر (علیه‌السلام) [به مکه] آمدند و من ایشان را ملاقات کردم.

عرض کردم: فدایتان شوم، مردی نامه‌ای برایم آورد که مهر و مومش خشک نشده بود.

حضرت فرمودند:

«ای سَدیر! به‌راستی که ما خدمت‌گزارانی از جن داریم که وقتی بخواهیم کاری به‌سرعت انجام شود، آن‌ها را می‌فرستیم.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۰۳ ، ۰۸:۰۷
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ سَعْدٍ الْإِسْکَافِ قَالَ: أَتَیْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع فِی بَعْضِ مَا أَتَیْتُهُ فَجَعَلَ یَقُولُ: «لَا تَعْجَلْ» حَتَّى حَمِیَتِ الشَّمْسُ عَلَیَّ وَ جَعَلْتُ أَتَتَبَّعُ الْأَفْیَاءَ فَمَا لَبِثَ أَنْ خَرَجَ عَلَیَّ قَوْمٌ کَأَنَّهُمُ الْجَرَادُ الصُّفْرُ عَلَیْهِمُ الْبُتُوتُ قَدِ انْتَهَکَتْهُمُ الْعِبَادَةُ قَالَ: فَوَ اللَّهِ لَأَنْسَانِی مَا کُنْتُ فِیهِ مِنْ حُسْنِ هَیْئَةِ الْقَوْمِ فَلَمَّا دَخَلْتُ عَلَیْهِ قَالَ لِی: «أَرَانِی قَدْ شَقَقْتُ عَلَیْکَ؟» قُلْتُ: أَجَلْ وَ اللَّهِ لَقَدْ أَنْسَانِی مَا کُنْتُ فِیهِ قَوْمٌ مَرُّوا بِی لَمْ أَرَ قَوْماً أَحْسَنَ هَیْئَةً مِنْهُمْ فِی زِیِّ رَجُلٍ وَاحِدٍ کَأَنَّ أَلْوَانَهُمُ الْجَرَادُ الصُّفْرُ قَدِ انْتَهَکَتْهُمُ الْعِبَادَةُ. فَقَالَ: «یَا سَعْدُ رَأَیْتَهُمْ؟» قُلْتُ: نَعَمْ. قَالَ: «أُولَئِکَ إِخْوَانُکَ مِنَ الْجِنِّ.» قَالَ: فَقُلْتُ: یَأْتُونَکَ؟ قَالَ: «نَعَمْ یَأْتُونَّا یَسْأَلُونَّا عَنْ مَعَالِمِ دِینِهِمْ وَ حَلَالِهِمْ وَ حَرَامِهِمْ.»

 الکافی، ج۱، ص۳۹۴

 

از سعد اِسکاف نقل شده است:

در یکی از مراجعاتی که به امام باقر (علیه‌السلام) داشتم، حضرت فرمودند:

«[برای این‌که داخل بیایی،] عجله نکن.»

[من بیرون منزل ایشان ماندم] تا زمانی که خورشید به‌شدت بر من می‌تابید و من [برای فرار از گرما] سایه‌ها را دنبال می‌کردم. چیزی نگذشت که گروهی [از منزل حضرت] خارج شدند که [رنگشان] شبیه ملخ‌های زردرنگ بودند و جامه‌هایی ضخیم بر دوش داشتند و عبادت، آن‌ها را دچار سستی و ضعف کرده بود. به خدا قسم، از زیباییِ ظاهر این گروه، وضعیت بدی که در آن بودم را فراموش کردم.

وقتی [آن‌ها خارج شدند و من] نزد امام باقر (علیه‌السلام) رفتم، حضرت به من فرمودند:

«به‌نظرم تو را به مشقت انداختم.»

عرض کردم:

بله، ولی به خدا قسم، گروهی که از کنارم عبور کردند، موجب شدند وضعیتی که در آن بودم را فراموش کنم. من هرگز گروهی در لباس یک مرد را خوش‌سیماتر از آن‌ها ندیده بودم. رنگشان مانند ملخ‌های زردرنگ بود و عبادت آن‌ها را دچار ضعف و سستی کرده بود.

حضرت فرمودند:

«ای سعد! آن‌ها را دیدی؟»

عرض کردم:

بله.

فرمودند:

«آن‌ها برادران تو از طایفه جن بودند.»

عرض کردم:

نزد شما آمده بودند؟

حضرت فرمودند:

«بله، آن‌ها نزد ما می‌آیند و پیرامون معارف دینشان و از حلال و حرامشان از ما سؤال می‌کنند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۰۳ ، ۱۳:۴۸
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ جَابِرٍ اَلْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّ فِیکَ خَیْراً فَانْظُرْ إِلَى قَلْبِکَ فَإِنْ کَانَ یُحِبُّ أَهْلَ طَاعَةِ اَللَّهِ وَ یُبْغِضُ أَهْلَ مَعْصِیَتِهِ فَفِیکَ خَیْرٌ وَ اَللَّهُ یُحِبُّکَ وَ إِنْ کَانَ یُبْغِضُ أَهْلَ طَاعَةِ اَللَّهِ وَ یُحِبُّ أَهْلَ مَعْصِیَتِهِ فَلَیْسَ فِیکَ خَیْرٌ وَ اَللَّهُ یُبْغِضُکَ وَ اَلْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ.»

 الکافی، ج۲، ص۱۲۶

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرگاه خواستی بدانی که در تو خیری هست، به قلبت نگاه کن؛

اگر (قلبت) اهل طاعت خداوند را دوست دارد و با اهل معصیت خداوند دشمنی دارد، در تو خیری هست و خداوند تو را دوست دارد

و اگر با اهل طاعت خداوند دشمنی دارد و اهل معصیت خداوند را دوست دارد، در تو خیری نیست و خداوند با تو دشمنی دارد

هرکس [در آخرت،] همراه کسی است که او را دوست دارد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۰۳ ، ۰۸:۰۸
ابوالفضل رهبر

 

زید شحام (قصّاب)، از اصحاب اهل‌بیت و راویان حدیث بوده که اهل کوفه بوده و به سنت سایر اصحاب هرچندوقت‌یک‌بار از کوفه به مدینه می‌آمده و با رعایت ملاحظات امنیتی (که به‌دلیل حساسیت بنی‌امیه و بنی‌عباس نسبت به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) حاکم شده بوده) نزد ایشان حاضر می‌شده و مدتی از خرمن علم و معرفت ایشان خوشه‌ای می‌چیده و به میان شیعیان کوفه بازمی‌گشته و ره‌آورد سفرش را (با رعایت ملاحظات محرمانگی) به جامعه شیعی کوفه منتقل می‌کرده.

وی یکی از توصیه‌های امام جعفر صادق (علیه‌السلام) را خطاب به شیعیان کوفه چنین نقل کرده است…

 

…عَنْ أَبِی أُسَامَةَ زَیْدٍ اَلشَّحَّامِ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«اِقْرَأْ عَلَى مَنْ تَرَى أَنَّهُ یُطِیعُنِی مِنْهُمْ وَ یَأْخُذُ بِقَوْلِیَ اَلسَّلاَمَ وَ أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اَلْوَرَعِ فِی دِینِکُمْ وَ اَلاِجْتِهَادِ لِلَّهِ وَ صِدْقِ اَلْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ اَلْأَمَانَةِ وَ طُولِ اَلسُّجُودِ وَ حُسْنِ اَلْجِوَارِ فَبِهَذَا جَاءَ مُحَمَّدٌ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَدُّوا اَلْأَمَانَةَ إِلَى مَنِ اِئْتَمَنَکُمْ عَلَیْهَا بَرّاً أَوْ فَاجِراً فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانَ یَأْمُرُ بِأَدَاءِ اَلْخَیْطِ وَ اَلْمِخْیَطِ صِلُوا عَشَائِرَکُمْ وَ اِشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ فَإِنَّ اَلرَّجُلَ مِنْکُمْ إِذَا وَرِعَ فِی دِینِهِ وَ صَدَقَ اَلْحَدِیثَ وَ أَدَّى اَلْأَمَانَةَ وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ اَلنَّاسِ قِیلَ هَذَا جَعْفَرِیٌّ فَیَسُرُّنِی ذَلِکَ وَ یَدْخُلُ عَلَیَّ مِنْهُ اَلسُّرُورُ وَ قِیلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ وَ إِذَا کَانَ عَلَى غَیْرِ ذَلِکَ دَخَلَ عَلَیَّ بَلاَؤُهُ وَ عَارُهُ وَ قِیلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ فَوَ اَللَّهِ لَحَدَّثَنِی أَبِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّ اَلرَّجُلَ کَانَ یَکُونُ فِی اَلْقَبِیلَةِ مِنْ شِیعَةِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَیَکُونُ زَیْنَهَا آدَاهُمْ لِلْأَمَانَةِ وَ أَقْضَاهُمْ لِلْحُقُوقِ وَ أَصْدَقَهُمْ لِلْحَدِیثِ إِلَیْهِ وَصَایَاهُمْ وَ وَدَائِعُهُمْ تُسْأَلُ اَلْعَشِیرَةُ عَنْهُ فَتَقُولُ مَنْ مِثْلُ فُلاَنٍ إِنَّهُ لآَدَانَا لِلْأَمَانَةِ وَ أَصْدَقُنَا لِلْحَدِیثِ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۳۶

 

از زید شحّام نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام) به من فرمودند:

«[وقتی به کوفه بازگشتی،] هرکس را دیدی که از من پیروی می‌کرد و به دستوراتم عمل می‌کرد، سلام مرا به او برسان و [به آن‌ها بگو:]

من شما را توصیه می‌کنم به تقوای خداوند (عزّوجلّ) و ورع (پرهیزکاری) در دینتان و به‌کارگیری تمام توانتان برای خدا و راست‌گویی و امانت‌داری و طولانی کردن سجده و خوب همسایگی کردن؛ چراکه حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) برای همین آمده است (مبعوث شده است.)

امانت را به کسی که شما را نسبت به آن امانت امین شمرده (به شما اعتماد کرده)، واسپارید؛ چرا که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) همواره دستور می‌دادند که [حتی] نخ و سوزنِ (امانت‌گرفته‌شده) را پس دهید.

با خویشاوندان خود پیوند (صله رحم) داشته باشید و [وقتی مردند، برای تشییع‌جنازه] بر جنازه‌هایشان حاضر شوید و از بیمارانشان عیادت کنید و حقوقشان را ادا کنید؛

زیرا اگر یکی از شما (شیعیان) در دینش ورع (پرهیزکاری) داشته باشد و راست‌گفتار باشد و ادای امانت کند و با مردم خوش‌اخلاق باشد، گفته می‌شود: «این مرد «جعفری» (پیروِ جعفر بن محمد) است.» و این، مرا خوش‌حال می‌کند و از این کار، شادی بر (قلبِ) من وارد می‌شود و گفته می‌شود: «این، ادب جعفر (بن محمد) است.»

اما اگر غیر از این باشد [یعنی اگر پرهیزکار و راست‌گفتار و امانت‌دار و خوش‌اخلاق نباشد]، بلا و شرمساریِ این رفتار بر من وارد می‌شود و گفته می‌شود: «این، ادب جعفر (بن محمد) است.»

به خدا قسم، پدرم (امام باقر علیه‌السلام) برای من روایت کرد که مردی از شیعیان امام علی (علیه‌السلام) در قبیله‌ای زندگی می‌کرد. او زینت آن قبیله بود؛ امانت‌دارترین مردم آن قبیله بود، حقوق دیگران را بیش‌تر از دیگران رعایت می‌کرد، در سخن گفتن با دیگران راست‌گوترین بود و مردم وصیت‌ها و ودیعه‌های خود را به او می‌سپردند. وقتی از خویشاوندانش درباره او سؤال می‌شد، می‌گفتند: کسی مثل فلانی نیست؛ به‌راستی که او امانت‌دارترین و راست‌گوترین ماست.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۰۳ ، ۱۰:۴۲
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: کُنْتُ أُقْرِئُ امْرَأَةً الْقُرْآنَ بِالْکُوفَةِ فَمَازَحْتُهَا بِشَیْ‏ءٍ فَلَمَّا دَخَلْتُ عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ ع عَاتَبَنِی وَ قَالَ: «مَنِ ارْتَکَبَ الذَّنْبَ فِی الْخَلَاءِ لَمْ یَعْبَأِ اللَّهُ بِهِ أَیَّ شَیْ‏ءٍ قُلْتَ لِلْمَرْأَةِ؟» فَغَطَّیْتُ وَجْهِی حَیَاءً وَ تُبْتُ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: «لَا تَعُدْ!»

 الخرائج والجرائح، ج۲، ص۵۹۴

 

از ابوبصیر نقل شده است:

من در کوفه به زنی قرائت قرآن می‌آموختم. [یک بار] با حرفی با او شوخی کردم.

وقتی که [در مدینه] خدمت امام باقر (علیه‌السلام) رسیدم، مرا سرزنش کردند و فرمودند:

«کسی که در خلوت گناهی انجام دهد، خداوند به او اعتنایی نخواهد کرد. به آن زن چه گفتی؟»

ابوبصیر گوید:

من از روی خجالت صورتم را پوشاندم و توبه کردم.

امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند:

«دیگر تکرار نکن!»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۴:۲۰
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «إِنَّمَا یَعْبُدُ اَللَّهَ مَنْ یَعْرِفُ اَللَّهَ فَأَمَّا مَنْ لاَ یَعْرِفُ اَللَّهَ فَإِنَّمَا یَعْبُدُهُ هَکَذَا ضَلاَلاً.» قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ فَمَا مَعْرِفَةُ اَللَّهِ؟ قَالَ: «تَصْدِیقُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَصْدِیقُ رَسُولِهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ مُوَالاَةُ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ اَلاِئْتِمَامُ بِهِ وَ بِأَئِمَّةِ اَلْهُدَى عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ وَ اَلْبَرَاءَةُ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ عَدُوِّهِمْ هَکَذَا یُعْرَفُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ.»

 الکافی، ج۱، ص۱۸۰

 

از ابوحمزه ثمالی نقل شده است:

امام باقر (علیه‌السلام) به من فرمودند:

«خداوند را فقط کسی [آن‌طور که سزاوار است] عبادت می‌کند که خدا را بشناسد. اما کسی که خداوند را نمی‌شناسد، به‌راستی که او را از روی گمراهی عبادت می‌کند.»

عرض کردم:

فدایتان شوم، [منظورتان از] «شناخت خداوند» چیست؟

حضرت فرمودند:

«تصدیق خداوند (عزّوجل) و تصدیق رسولش (صلی‌الله‌علیه‌وآله)،

دوست داشتنِ امام علی (علیه‌السلام) و پیروی از او و امامان هدایت‌گر (علیهم‌السلام)

و دوری‌جستن از دشمنان آن‌ها و نزدیک شدن به خداوند (عزّوجلّ).

این‌طور، خداوند (عزّوجلّ) شناخته می‌شود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۰۳ ، ۲۱:۳۴
ابوالفضل رهبر

 

پیش‌تر ذکر شد که: «حجت» در لغت به معنای برهان و دلیل واضحی است که شخص هنگام اختلاف با دیگری، اقامه می‌کند و با آن بر طرف مقابل پیروز می‌شود. به این معنا که در روز قیامت، اگر کسانی در مقابل خداوند (عزّوجلّ) مدعی شوند علت گم‌راهی ما، این بوده که راه‌نمایی نبوده تا راه را به ما نشان دهد و حقیقت را به ما ابلاغ کند و به‌همین‌خاطر ما معذور هستیم و در این صحنه‌ی داوری محکوم نیستیم، خداوند به وجود حجت‌های خود بر روی زمین استدلال خواهد کرد که: آنان در میان شما بودند و آنان راه ارتباط میان من با شما بودند، اما شما نزد آنان نرفتید و حقیقت را اخذ نکردید و از آنان پیروی نکردید و به‌همین‌خاطر گم‌راه شده‌اید.

در روایات، ذکر شده است که رسول خدا و خاندانشان (صلوات‌الله‌علیهم) حجت‌های خداوند بر روی زمین هستند و زمین هرگز خالی از «حجت» نخواهد بود.

در روایات ذیل به این مطلب و این‌که وظیفه و کارکرد حجت‌های الهی میان مخلوقات چیست، اشاره شده است…

 

 

 

…عَنْ حَمْزَةَ بْنِ اَلطَّیَّارِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «لَوْ بَقِیَ اِثْنَانِ لَکَانَ أَحَدُهُمَا اَلْحُجَّةَ عَلَى صَاحِبِهِ.»

 الکافی، ج۱، ص۱۷۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«اگر (بر روی زمین) فقط دو نفر باقی باشند، یکی از آنان حجت بر دیگری خواهد بود.»

 

 

 

…عَنْ کَرَّامٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «لَوْ کَانَ اَلنَّاسُ رَجُلَیْنِ لَکَانَ أَحَدُهُمَا اَلْإِمَامَ.» وَ قَالَ: «إِنَّ آخِرَ مَنْ یَمُوتُ اَلْإِمَامُ لِئَلاَّ یَحْتَجَّ أَحَدٌ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّهُ تَرَکَهُ بِغَیْرِ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَیْهِ.»

 الکافی، ج۱، ص۱۸۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«اگر مردم، دو نفر باشند، یکی از آن‌دو امام خواهد بود.»

ایشان همچنین فرمودند:

«به‌راستی آخرین نفری که می‌میرد، امام خواهد بود؛ برای این‌که هیچ‌کس به خداوند (عزّوجلّ) احتجاج نکند که او را بدون این‌که حجتی برایش قرار داده باشد، رها کرده است.»

 

 

 

…عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سُلَیْمَانَ اَلْعَامِرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «مَا زَالَتِ اَلْأَرْضُ إِلاَّ وَ لِلَّهِ فِیهَا اَلْحُجَّةُ یُعَرِّفُ اَلْحَلاَلَ وَ اَلْحَرَامَ وَ یَدْعُو اَلنَّاسَ إِلَى سَبِیلِ اَللَّهِ.»

 الکافی، ج۱، ص۱۷۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«زمین باقی نخواهد بود، مگر این‌که در آن حجتی خواهد بود که حلال و حرام را معرفی کند و مردم را به راه خداوند دعوت نماید.»

 

 

 

…عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ: «وَ اَللَّهِ مَا تَرَکَ اَللَّهُ أَرْضاً مُنْذُ قَبَضَ آدَمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ إِلاَّ وَ فِیهَا إِمَامٌ یُهْتَدَى بِهِ إِلَى اَللَّهِ وَ هُوَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ لاَ تَبْقَى اَلْأَرْضُ بِغَیْرِ إِمَامٍ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى عِبَادِهِ.»

 الکافی، ج۱، ص۱۷۸

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«به خدا قسم، خداوند از زمانی که جان حضرت آدم (علیه‌السلام) را گرفت، زمین را رها نکرده است، مگر این‌که در آن امامی هست که به‌واسطه او (مردم) به‌سوی خدا هدایت می‌شوند. او حجت خداوند بر بندگانش است. زمین بدون امامی که خدا بر بندگانش است، باقی نخواهد ماند.»

 

 

 

…عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: «إِنَّ اَلْأَرْضَ لاَ تَخْلُو إِلاَّ وَ فِیهَا إِمَامٌ کَیْمَا إِنْ زَادَ اَلْمُؤْمِنُونَ شَیْئاً رَدَّهُمْ وَ إِنْ نَقَصُوا شَیْئاً أَتَمَّهُ لَهُمْ.»

 الکافی، ج۱، ص۱۷۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«به‌راستی که زمین خالی نخواهد بود، مگر این‌که در آن امامی خواهد بود که اگر مؤمنان چیزی [به دین خدا] افزودند، آن را رد کند و اگر چیزی [از دین خدا] کاستند، آن را برایشان کامل کند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۰۲ ، ۱۵:۰۱
ابوالفضل رهبر