دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۴۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مرگ» ثبت شده است

 

…عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ صَفْوَانَ اَلْجَمَّالِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ أَمَّا اَلْجِدٰارُ فَکٰانَ لِغُلاٰمَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِی اَلْمَدِینَةِ وَ کٰانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُمٰا» فَقَالَ: «أَمَا إِنَّهُ مَا کَانَ ذَهَباً وَ لاَ فِضَّةً وَ إِنَّمَا کَانَ أَرْبَعَ کَلِمَاتٍ: لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنَا مَنْ أَیْقَنَ بِالْمَوْتِ لَمْ یَضْحَکْ سِنُّهُ وَ مَنْ أَیْقَنَ بِالْحِسَابِ لَمْ یَفْرَحْ قَلْبُهُ وَ مَنْ أَیْقَنَ بِالْقَدَرِ لَمْ یَخْشَ إِلاَّ اَللّٰهَ.»

 الکافی، ج۲، ص۵۸

 

از صفوان جمّال (شتردار) نقل شده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) در مورد این سخن خداوند (عزّوجل) سؤال کردم: «وَ أَمَّا اَلْجِدٰارُ فَکٰانَ لِغُلاٰمَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِی اَلْمَدِینَةِ وَ کٰانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُمٰا»[کهف:۸۲]؛ «و اما آن دیوار؛ برای دو پسربچه یتیم در آن شهر بود و زیر آن دیوار گنجی متعلق به آن‌دو بود.»[*]

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«بدان که آن گنج طلا و نقره نبود؛ فقط چهار جمله بود:

(۱) هیچ خدایی جز من نیست.

(۲) کسی که به مرگ یقین داشته باشد، خنده‌ی دندان‌نما (قهقهه) نمی‌کند.

(۳) کسی که به محاسبه (در روز قیامت) یقین داشته باشد، دلش دچار فرح (شادی سرخوشانه) نمی‌شود.

(۴) کسی که به تقدیرِ (الهی) یقین داشته باشد، از چیزی جز خداوند نمی‌ترسد.»

 

 

سال‌ها بعد، علی بن اَسباط در مورد محتوای این گنج، سخنی از امام رضا (علیه‌السلام) نقل می‌کند که چون امام آن را به او املاء کرده است و او در همان مجلس مکتوب کرده است، قابل‌اتکاتر است.

ملاحظه بفرمایید…

 

 

…عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع یَقُولُ: «کَانَ فِی الْکَنْزِ الَّذِی قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ کانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُما» کَانَ فِیهِ: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ عَجِبْتُ لِمَنْ أَیْقَنَ بِالْمَوْتِ کَیْفَ یَفْرَحُ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَیْقَنَ بِالْقَدَرِ کَیْفَ یَحْزَنُ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ رَأَى الدُّنْیَا وَ تَقَلُّبَهَا بِأَهْلِهَا کَیْفَ یَرْکَنُ إِلَیْهَا وَ یَنْبَغِی لِمَنْ عَقَلَ عَنِ اللَّهِ أَنْ لَا یَتَّهِمَ اللَّهَ فِی قَضَائِهِ وَ لَا یَسْتَبْطِئَهُ فِی رِزْقِهِ.»» فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ أُرِیدُ أَنْ أَکْتُبَهُ. قَالَ: فَضَرَبَ وَ اللَّهِ یَدَهُ إِلَى الدَّوَاةِ لِیَضَعَهَا بَیْنَ یَدَیَّ فَتَنَاوَلْتُ یَدَهُ فَقَبَّلْتُهَا وَ أَخَذْتُ الدَّوَاةَ فَکَتَبْتُهُ.

 الکافی، ج۲، ص۵۹

 

از علی بن اَسباط نقل شده است:

از امام ابوالحسن رضا (علیه‌السلام) شنیدم که می‌فرمودند:

«در آن گنجی که خداوند (عزّوجلّ) فرمود: «وَ کانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُما»؛ «زیر آن (دیوار) گنجی بود.»[*]، نوشته شده بود: «بسم الله الرحمن الرحیم

(۱) تعجب می‌کنم از کسی که یقین به مرگ دارد؛ که چگونه فرح‌ناک می‌شود؟!

(۲) تعجب می‌کنم از کسی که یقین به تقدیر دارد؛ که چگونه غم‌گین می‌شود؟!

(۳) تعجب می‌کنم از کسی که دنیا را و دگرگونی‌هایش نسبت به اهلش را می‌بیند؛ که چگونه به دنیا اتکا می‌کند؟!

(۴) شایسته است برای کسی که پیرامون خداوند تعقّل می‌کند؛ که خداوند را در قضایش متهم نسازد و او را در روزی‌رسانی‌اش به کُندی نسبت ندهد.»»

عرض کردم: فدایتان شوم، می‌خواهم آن‌چه فرمودید را بنویسم.

آن‌گاه - به خدا قسم - حضرت به دوات دست بردند تا آن را به‌دست من دهند. من نیز دست ایشان را گرفتم و بوسیدم و دوات را از ایشان گرفتم و فرمایششان را نوشتم.

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] اشاره دارد به فرمایش حضرت خضر خطاب به حضرت موسی (علیهماالسلام) در مورد حکمت تخریب و بازسازی دیواری که متعلق به دو بچه‌یتیم بود:

«وَ أَمَّا الْجِدَارُ فَکَانَ لِغُلَامَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِی الْمَدِینَةِ وَ کَانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُمَا وَ کَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّکَ أَنْ یَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَ یَسْتَخْرِجَا کَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ وَ مَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِی ذَٰلِکَ تَأْوِیلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَیْهِ صَبْرًا» [کهف:۸۲]

«و اما آن دیوار از دو نوجوان یتیم در این شهر بود، و زیرش گنجی متعلق به آن دو قرار داشت، و پدرشان مردی شایسته بود، پس پروردگارت خواست که آن دو یتیم به حد رشد رسند و گنجشان را به سبب مِهر[ی که] پروردگارت [به آن دو] داشت بیرون آورند؛ و من این را از پیش خود انجام ندادم. این است تفسیر و علت آن‌چه نتوانستی بر آن شکیبایی ورزی.» (ترجمه حسین انصاریان)

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

همان‌طور که ملاحظه فرمودید، حدیث دوم نسبت به حدیث اول کمی متفاوت، و از آن کامل‌تر است. این، تفاوت نقل شفاهی و نقل مکتوب است.

هرچند این نقل شفاهی مربوط به امام صادق، و این نقل مکتوب مربوط به امام رضا (علیهماالسلام) است، اما از آن‌جا که متن آن گنج یکی بوده، احتمالاً تفاوت در متن دو حدیث، به این دلیل است که صفوان جمّال (راوی حدیث نخست) همان‌موقع آن را مکتوب نکرده و تا آن را ثبت و ضبط کند، بخشی از عبارات از ذهنش رفته.

این نکته قابل توجه است که تفاوت میراث حدیثی شیعه و اهل‌سنت در همین مکتوب بودن و شفاهی بودن است؛

مکتوب کردنِ احادیث پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) - به‌دستور خلفای خبیث و جاهل - تا حدود سال صد هجری ممنوع بوده است و همین امر موجب شده احادیث ایشان تا حداقل سه نسل از راویان، به‌صورت شفاهی و دهان‌به‌دهان نقل شود.

برعکس؛ اهل‌بیت (علیهم‌السلام) از همان ابتدایی که امکان بیان حدیث را یافتند، اصحاب را به مکتوب کردن احادیث خود و تدوین آن‌ها در قالب کتاب تشویق و ملزم می‌کردند. به‌مرور این فرهنگ در میان اصحاب جا افتاد که حتی‌الامکان کاغذ و قلم همراه داشته باشند و فرمایشات ایشان را فی‌المجلس مکتوب کنند یا اگر امکانش نبود، بلافاصله پس از مراجعت به منزل آن را بنویسند.

همین امر موجب شد احادیث اهل‌بیت (علیهم‌السلام) با دقت ثبت و ضبط گردند و نسبت به میراث حدیثی اهل‌سنت، بسیار بسیار کم‌تر دچار آسیب (فراموشی، تحریف، دسیسه و…) شوند.

بر اساس تحقیقات صورت‌گرفته بخش عمده‌ی احادیث شیعه به‌صورت مکتوب و در قالب کتاب ثبت و منتقل شده‌اند و تنها آسیبی که آن را تهدید می‌کرده، خطاهای نسخه‌برداران یا استهلاک نسخه‌ها بوده است.

علمای شیعه این مشکل را هم تا حدودی حل کرده بودند و روشی که در نقل کتاب پیش گرفته بودند، اختلاف در نقل مکتوب را نیز به حداقل می‌رساند؛ به این ترتیب که راوی کتاب حدیثی، احادیث آن کتاب را برای راوی بعدی املاء می‌کرد و او می‌نوشت و مجدداً برای استاد خود می‌خواند و راوی اول تأیید می‌کرد و در نهایت اجازه نقل آن کتاب را به شاگردش می‌داد. یک کتاب حدیثی، به این شکل از استاد به شاگرد منتقل می‌شده.

باری، سخن در این زمینه تفصیل دارد و در این مقال نمی‌گنجد!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۰۳ ، ۲۲:۵۸
ابوالفضل رهبر

 

…حَدَّثَنِی اَلْعُبَیْدِیُّ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی اَلْحَسَنِ اَلْأَوَّلِ (عَلَیْهِ السَّلاَمُ) فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ اُدْعُ اَللَّهَ لِی أَنْ یَرْزُقَنِی دَاراً وَ زَوْجَةً وَ وَلَداً وَ خَادِماً وَ اَلْحَجَّ فِی کُلِّ سَنَةٍ! فَقَالَ: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اُرْزُقْهُ دَاراً وَ زَوْجَةً وَ وَلَداً وَ خَادِماً وَ اَلْحَجَّ خَمْسِینَ سَنَةً.» قَالَ حَمَّادٌ: فَلَمَّا اِشْتَرَطَ خَمْسِینَ سَنَةً عَلِمْتُ أَنِّی لاَ أَحُجُّ أَکْثَرَ مِنْ خَمْسِینَ سَنَةً. قَالَ حَمَّادٌ: وَ حَجَجْتُ ثَمَانِیاً وَ أَرْبَعِینَ سَنَةً وَ هَذِهِ دَارِی قَدْ رُزِقْتُهَا وَ هَذِهِ زَوْجَتِی وَرَاءَ اَلسِّتْرِ تَسْمَعُ کَلاَمِی وَ هَذَا اِبْنِی وَ هَذَا خَادِمِی قَدْ رُزِقْتُ کُلَّ ذَلِکَ. فَحَجَّ بَعْدَ هَذَا اَلْکَلاَمِ حَجَّتَیْنِ تَمَامَ اَلْخَمْسِینَ، ثُمَّ خَرَجَ بَعْدَ اَلْخَمْسِینَ حَاجّاً: فَزَامَلَ أَبَا اَلْعَبَّاسِ اَلنَّوْفَلِیَّ اَلْقَصِیرَ ، فَلَمَّا صَارَ فِی مَوْضِعِ اَلْإِحْرَامِ دَخَلَ یَغْتَسِلُ: فَجَاءَ اَلْوَادِی فَحَمَلَهُ فَغَرَقَهُ اَلْمَاءُ رَحِمَنَا اَللَّهُ وَ إِیَّاهُ، قَبْلَ أَنْ یَحُجَّ زِیَادَةً عَلَى اَلْخَمْسِینَ، عَاشَ إِلَى وَقْتِ اَلرِّضَا (عَلَیْهِ السَّلاَمُ) وَ تُوُفِّیَ سَنَةَ تِسْعٍ وَ مِائَتَیْنِ…

 اختیارمعرفةالرجال(رجال‌الکشی)، ج۱، ص۳۱۶

 

از عُبیدی نقل شده است:

حمّاد بن عیسی گوید: نزد امام کاظم (علیه‌السلام) رفتم و به ایشان عرض کردم:

فدایتان شوم، برای من از خداوند بخواهید که خانه‌ای و همسری و فرزندی و خادمی و حجِ هرساله‌ای روزی‌ام کند!

حضرت فرمودند:

«خداوندا! بر محمد و آل‌محمد درود فرست و خانه‌ای و همسری و فرزندی و خادمی و پنجاه سال حج روزی‌اش فرما!»

حماد گفت:

وقتی حضرت پنجاه سال حج را برایم شرط کردند، دانستم که من بیش از پنجاه سال حج به‌جا نخواهم آورد.

و (الآن) چهل و هشت سال حج به‌جا آورده‌ام، این خانه‌ام است که به من روزی شده است، این همسرم است که پشت پرده است و سخنم را می‌شنود، این پسرم است و این خادمم است. همه آن‌ها (که حضرت برایم دعا کرده بود،) روزی‌ام شده است.

عبیدی گوید:

حماد، بعد از این سخن، دو حج دیگر به‌جا آورد و پنجاه سال را تمام کرد. بعد برای حج پنجاه و یکم از شهر خارج شد و با ابوالعباس نوفلی همسفر بود.

وقتی به محل احرام بستن رسید، وارد شد تا غسل کند. اما سیلی آمد و او را با خود برد و حماد در آب غرق شد، پیش از آن‌که حج پنجاه و یکم را به‌جا آورد. خداوند او را و ما را رحمت کند!

او تا زمان امام رضا (علیه‌السلام) زندگی کرد و در سال دویست و نه از دنیا رفت…

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۰۳ ، ۱۰:۱۶
ابوالفضل رهبر

 

«شرطةالخمیس»، گروهی انتظامی شامل نیروهای وفادار و فداییِ امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بوده‌اند که با ایشان بیعت بسته بودند که خالصانه و تا پای جان، برای انجام فرامین ایشان مجاهده کنند؛ در جنگ پیش‌قراول سپاه بودند و در غیر جنگ، حافظ نظم و امنیت شهر و مجری احکام قضایی.

بر اساس روایات موجود، این گروه علاوه بر توانمندی‌های نظامی و اجرایی، جایگاه معنوی خاصی نیز داشته‌اند و افرادی مثل سلمان فارسی، مقداد بن عَمرو، ابوذر غفاری، عمار بن یاسر، سُلیم بن قیس، اصبغ بن نباتة و‌ جابر بن عبدالله انصاری، از سرانشان بوده‌اند.

به چند نمونه از روایات پیرامون این گروه توجه بفرمایید…

 

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است که در روز جنگ جمل، خطاب به عبدالله بن یحیی حضرمی فرمودند:

«أبشر یا ابن یحیى! فإنک و أباک من شرطة الخمیس حقاً، لقد أخبرنی رسول الله باسمک و اسم أبیک فی شرطة الخمیس، و الله سمّاکم فی السماء شرطة الخمیس على لسان نبیه.»

 رجال‌البرقی، ص۳

 

«بشارت باد بر تو، ای پسر یحیی! چراکه تو و پدرت به‌حق از شرطةالخمیس هستید. به‌راستی که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از نام تو و پدرت به من خبر داده است که در میان شرطةالخمیس هستند و خداوند شما را در آسمان، از زبان پیامبرش «شرطة الخمیس» نام نهاده است.»

 

 

 

مردی از اصبغ بن نُباته سؤال کرد که چه‌طور شما شرطةالخمیس نام گرفتید؟ اصبغ پاسخ داد:

إنَّا ضَمِنَّا لَهُ اَلذَّبْحَ وَ ضَمِنَ لَنَا اَلْفَتْحَ، یَعْنِی أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ.

 رجال‌الکشی، ج۱، ص۱۰۳

 

ما به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) ضمانت دادیم که سرمان را (برای انجام دستورات ایشان) بدهیم. ایشان هم پیروزی (سعادتِ) را برای ما تضمین فرمودند.

 

 

 

همچنین (گویا پس از شهادت امیرالمؤمنین علیه‌السلام) از اصبغ بن نُباته سؤال شد که جایگاه ایشان نزد شما چه‌گونه بود. اصبغ در پاسخ می‌گوید:

ما أَدْرِی مَا تَقُولُ إِلَّا أَنَّ سُیُوفَنَا کَانَتْ عَلَى عَوَاتِقِنَا فَمَنْ أَوْمَى إِلَیْهِ ضَرَبْنَاهُ بِهَا، وَ کَانَ یَقُولُ لَنَا: «تَشَرَّطُوا فَوَ اللَّهِ مَا اشْتِرَاطُکُمْ لِذَهَبٍ وَ لَا لِفِضَّةٍ وَ مَا اشْتِرَاطُکُمْ إِلَّا لِلْمَوْتِ، إِنَّ قَوْماً مِنْ قَبْلِکُمْ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ تَشَارَطُوا بَیْنَهُمْ فَمَا مَاتَ أَحَدٌ مِنْهُمْ حَتَّى کَانَ نَبِیَّ قَوْمِهِ أَوْ نَبِیَّ قَرْیَتِهِ أَوْ نَبِیَّ نَفْسِهِ، وَ إِنَّکُمْ لَبِمَنْزِلَتِهِمْ غَیْرَ أَنَّکُمْ لَسْتُمْ بِأَنْبِیَاءَ.»

 رجال‌الکشی، ج۱، ص۵

 

نمی‌دانم چه می‌گویی! فقط این را می‌دانم که شمشیرهایمان روی دوشِمان (آماده) بود و به محض این‌که ایشان به کسی اشاره می‌کردند، او را با شمشیر می‌زدیم.

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) همواره به ما می‌فرمودند:

«پیمان ببندید! که به خدا قسم، پیمان شما برای (رسیدن به) طلا و نقره (دینار و درهم) نیست؛ پیمان شما فقط برای (رسیدن به) «مرگ» است!

به‌راستی که گروهی از پیشینیان شما از بنی‌اسرائیل، با یکدیگر برای مرگ پیمان بستند. پس هیچ‌یک از آن‌ها از دنیا نرفت مگراین‌که پیامبرِ قوم خود یا پیامبرِ قبیله‌ی خود یا پیامبرِ خودش بود.

شما نیز مانند آن‌ها خواهید بود، با این تفاوت که شما پیامبر نخواهید بود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۰۳ ، ۱۶:۰۵
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «إِذَا عَطَسَ الْمَرْءُ الْمُسْلِمُ ثُمَّ سَکَتَ لِعِلَّةٍ تَکُونُ بِهِ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ عَنْهُ: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» فَإِنْ قَالَ: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ: «یَغْفِرُ اللَّهُ لَکَ».» قَالَ: وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «الْعُطَاسُ لِلْمَرِیضِ دَلِیلُ الْعَافِیَةِ وَ رَاحَةٌ لِلْبَدَنِ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۵۶

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند:

«هرگاه شخص مسلمانی عطسه کند و به‌دلیل مانعی که دارد، سکوت کند (نتواند خودش الحمدلله گوید)، فرشتگان از جانب او می‌گویند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»

و اگر خودش بگوید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»، فرشتگان می‌گویند: «یَغْفِرُ اللَّهُ لَکَ».»

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) همچنین فرمودند:

«عطسه کردن برای مریض، نشانه‌ی سلامتی و آسایش بدن است.»

 

 

 

…عَنْ حُذَیْفَةَ بْنِ مَنْصُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ: «الْعُطَاسُ یَنْفَعُ فِی الْبَدَنِ کُلِّهِ مَا لَمْ یَزِدْ عَلَى الثَّلَاثِ فَإِذَا زَادَ عَلَى الثَّلَاثِ فَهُوَ دَاءٌ وَ سُقْمٌ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۵۶

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«عطسه کردن، به تمام (اعضای) بدن سود می‌رساند، البته تا زمانی که از سه تا بیش‌تر نشود.

اما هرگاه از سه تا بیش‌تر شد، (نشانه‌ی) درد و بیماری است.»

 

 

 

…عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَوَاهُ عَنْ رَجُلٍ مِنَ الْعَامَّةِ قَالَ: کُنْتُ أُجَالِسُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَلَا وَ اللَّهِ مَا رَأَیْتُ مَجْلِساً أَنْبَلَ مِنْ مَجَالِسِهِ قَالَ: فَقَالَ لِی ذَاتَ یَوْمٍ: «مِنْ أَیْنَ تَخْرُجُ الْعَطْسَةُ؟» فَقُلْتُ: مِنَ الْأَنْفِ. فَقَالَ لِی: «أَصَبْتَ الْخَطَأَ.» فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ مِنْ أَیْنَ تَخْرُجُ؟ فَقَالَ: «مِنْ جَمِیعِ الْبَدَنِ کَمَا أَنَّ النُّطْفَةَ تَخْرُجُ مِنْ جَمِیعِ الْبَدَنِ وَ مَخْرَجُهَا مِنَ الْإِحْلِیلِ.» ثُمَّ قَالَ: «أَ مَا رَأَیْتَ الْإِنْسَانَ إِذَا عَطَسَ نُفِضَ أَعْضَاؤُهُ وَ صَاحِبُ الْعَطْسَةِ یَأْمَنُ الْمَوْتَ سَبْعَةَ أَیَّامٍ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۵۷

 

یکی از اصحاب از مردی از عامه (اهل‌سنت) نقل کرده است:

من در جلسات امام صادق (علیه‌السلام) شرکت می‌کردم و به خدا قسم، جلسه‌ای گران‌مایه‌تر از جلسات ایشان ندیده‌ام.

روزی ایشان به من فرمودند:

«عطسه از کجا خارج می‌شود.»

عرض کردم:

از بینی.

فرمودند:

«اشتباه کردی.»

عرض کردم:

فدایتان شوم، پس از کجا خارج می‌شود.

فرمودند:

«از تمام (اعضای) بدن؛ همان‌طور که نطفه نیز از تمام بدن خارج می‌شود، هرچند محل خروج آن شکاف آلت مرد است.»

سپس فرمودند:

«مگر ندیده‌ای که انسان وقتی عطسه می‌کند، (تمام) اعضای بدنش تکان می‌خورد و عطسه‌کننده تا هفت روز از مرگ در امان است؟»

 

 

 

…عَنْ جَابِرٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: «نِعْمَ الشَّیْ‏ءُ الْعَطْسَةُ تَنْفَعُ فِی الْجَسَدِ وَ تُذَکِّرُ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.» قُلْتُ: إِنَّ عِنْدَنَا قَوْماً یَقُولُونَ لَیْسَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص فِی الْعَطْسَةِ نَصِیبٌ. فَقَالَ: «إِنْ کَانُوا کَاذِبِینَ فَلَا نَالَهُمْ شَفَاعَةُ مُحَمَّدٍ ص.»

 الکافی، ج۲، ص۶۵۴

 

از جابر بن یزید جُعفی نقل شده است:

امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند:

«چه خوب چیزی است عطسه؛ به بدن سود می‌رساند و خداوند (عزّوجلّ) را به یاد می‌آورد.»

عرض کردم:

گروهی از ما هستند که می‌گویند: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بهره‌ای از عطسه نداشتند (عطسه نمی‌کردند.)

حضرت فرمودند:

«اگر دروغ بگویند، شفاعت حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به ایشان نمی‌رسد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۰۳ ، ۰۸:۰۶
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «إِذَا عَطَسَ الرَّجُلُ فَسَمِّتُوهُ وَ لَوْ کَانَ مِنْ وَرَاءِ جَزِیرَةٍ.» وَ فِی رِوَایَةٍ أُخْرَى: «وَ لَوْ مِنْ وَرَاءِ الْبَحْرِ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۵۳

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«هرگاه مردی عطسه کرد، نام خداوند را برایش ذکر کنید، حتی اگر از پشت جزیره‌ای باشد.»

در روایت دیگری، چنین نقل شده است:

«…، حتی اگر از پشت دریا باشد.»

 

 

 

…عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ یَزِیدَ وَ مُعَمَّرِ بْنِ أَبِی زِیَادٍ وَ ابْنِ رِئَابٍ قَالُوا: کُنَّا جُلُوساً عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِذْ عَطَسَ رَجُلٌ فَمَا رَدَّ عَلَیْهِ أَحَدٌ مِنَ الْقَوْمِ شَیْئاً حَتَّى ابْتَدَأَ هُوَ فَقَالَ: «سُبْحَانَ اللَّهِ أَلَّا سَمَّتُّمْ إِنَّ مِنْ حَقِّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ أَنْ یَعُودَهُ إِذَا اشْتَکَى وَ أَنْ یُجِیبَهُ إِذَا دَعَاهُ وَ أَنْ یَشْهَدَهُ إِذَا مَاتَ وَ أَنْ یُسَمِّتَهُ إِذَا عَطَسَ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۵۳

 

از سه نفر از اصحاب نقل شده است:

ما نزد امام صادق (علیه‌السلام) نشسته بودیم که مردی عطسه کرد، اما هیچ‌یک از حاضران در پاسخش چیزی نگفت، تا این‌که خودِ حضرت پاسخ دادند.

آن‌گاه فرمودند:

«سبحان‌الله! چرا برایش ذکری از خداوند نگفتید؟! به‌راستی که از جمله حقوق مسلمان بر مسلمان این است که:

- هرگاه دچار بیماری شد، او را عیادت کند،

- هرگاه او را (به کاری) خواند، اجابتش کند،

- هرگاه مُرد، بر جنازه‌اش حاضر شود

- و هرگاه عطسه کرد، نام خدا را برایش ذکر کند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۰۳ ، ۱۱:۵۰
ابوالفضل رهبر

 

…عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْعَبَّاسِ بْنِ الْحَرِیشِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی ع: «أَنَّ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ لِأَبِی بَکْرٍ یَوْماً: ««لاٰ تَحْسَبَنَّ اَلَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ أَمْوٰاتاً بَلْ أَحْیٰاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ رَسُولُ اَللَّهِ مَاتَ شَهِیداً وَ اَللَّهِ لَیَأْتِیَنَّکَ فَأَیْقِنْ إِذَا جَاءَکَ فَإِنَّ اَلشَّیْطَانَ غَیْرُ مُتَخَیِّلٍ بِهِ.» فَأَخَذَ عَلِیٌّ بِیَدِ أَبِی بَکْرٍ فَأَرَاهُ اَلنَّبِیَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ لَهُ: یَا أَبَا بَکْرٍ آمِنْ بِعَلِیٍّ وَ بِأَحَدَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِهِ إِنَّهُمْ مِثْلِی إِلاَّ اَلنُّبُوَّةَ وَ تُبْ إِلَى اَللَّهِ مِمَّا فِی یَدِکَ فَإِنَّهُ لاَ حَقَّ لَکَ فِیهِ.»» قَالَ: «ثُمَّ ذَهَبَ فَلَمْ یُرَ.»

 الکافی، ج۱، ص۵۳۳

 

از امام جواد (علیه‌السلام) نقل شده است:

«روزی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به ابوبکر فرمودند:

««لاٰ تَحْسَبَنَّ اَلَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ أَمْوٰاتاً بَلْ أَحْیٰاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ»[آل‌عمران:۱۶۹]؛ «هرگز گمان نکن کسانی که در راه خدا کشته شده‌اند، مردگانی هستند؛ خیر؛ آن‌ها زنده‌هایی هستند که نزد پروردگارشان به آن‌ها روزی داده می‌شود.»

(ای ابوبکر!) گواهی می‌دهم که حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) رسول خدا بود و شهید از دنیا رفت. به خدا قسم، پیامبر حتماً نزد تو می‌آید و هرگاه نزد تو آمد، یقین بدان (که خودِ اوست)؛ چراکه شیطان نمی‌تواند به‌صورت پیامبر به خیال در آید (ظاهر شود.)»

آن‌گاه امام علی (علیه‌السلام) دست ابوبکر را گرفت و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را به او نشان داد! پیامبر به ابوبکر گفت:

«ای ابوبکر! به علی و یازده نفر از فرزندانش ایمان بیاور. آن‌ها مثل من هستند، جزاین‌که نبوت ندارند و به‌خاطر چیزی که (غصب کرده‌ای و) در دست توست اما در آن حقی نداری (پیشوایی مسلمانان)، به درگاه خداوند توبه کن!»

بعد (از این فرمایش، روحِ) پیامبر رفت و دیگر دیده نشد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۰۳ ، ۲۰:۲۸
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبِی الزَّعْلَى قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«انْظُرُوا مَنْ تُحَادِثُونَ فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَحَدٍ یَنْزِلُ بِهِ الْمَوْتُ إِلَّا مُثِّلَ لَهُ أَصْحَابُهُ إِلَى اللَّهِ إِنْ کَانُوا خِیَاراً فَخِیَاراً وَ إِنْ کَانُوا شِرَاراً فَشِرَاراً وَ لَیْسَ أَحَدٌ یَمُوتُ إِلَّا تَمَثَّلْتُ لَهُ عِنْدَ مَوْتِهِ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۳۸

 

از امیرالمؤمنین، از رسول خدا (صلوات‌الله علیهما) نقل شده است:

«دقت کنید با چه کسی هم‌سخن می‌شوید؛ زیرا هیچ‌کس نیست که مرگش فرا رسد، مگر این‌که هم‌نشینان او برایش ظاهر می‌شوند:

- اگر هم‌نشینانش خوب باشند، برایش خوب است

- و اگر هم‌نشینانش بد باشد، برایش بد می‌شود.

و هیچ‌کس نیست که بمیرد، مگراین‌که من هنگام مرگش بر او ظاهر خواهم شد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۰۳ ، ۱۱:۵۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ سَدِیرٍ اَلصَّیْرَفِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ! هَلْ یُکْرَهُ اَلْمُؤْمِنُ عَلَى قَبْضِ رُوحِهِ؟ قَالَ: «لاَ وَ اَللَّهِ إِنَّهُ إِذَا أَتَاهُ مَلَکُ اَلْمَوْتِ لِقَبْضِ رُوحِهِ جَزِعَ عِنْدَ ذَلِکَ فَیَقُولُ لَهُ مَلَکُ اَلْمَوْتِ: «یَا وَلِیَّ اَللَّهِ لاَ تَجْزَعْ فَوَ اَلَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَأَنَا أَبَرُّ بِکَ وَ أَشْفَقُ عَلَیْکَ مِنْ وَالِدٍ رَحِیمٍ لَوْ حَضَرَکَ اِفْتَحْ عَیْنَکَ فَانْظُرْ!»» قَالَ: «وَ یُمَثَّلُ لَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ فَاطِمَةُ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ وَ اَلْأَئِمَّةُ مِنْ ذُرِّیَّتِهِمْ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ فَیُقَالُ لَهُ: «هَذَا رَسُولُ اَللَّهِ وَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ فَاطِمَةُ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ وَ اَلْأَئِمَّةُ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ رُفَقَاؤُکَ.»» قَالَ: «فَیَفْتَحُ عَیْنَهُ فَیَنْظُرُ فَیُنَادِی رُوحَهُ مُنَادٍ مِنْ قِبَلِ رَبِّ اَلْعِزَّةِ فَیَقُولُ: «یٰا أَیَّتُهَا اَلنَّفْسُ اَلْمُطْمَئِنَّةُ» إِلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ: «اِرْجِعِی إِلىٰ رَبِّکِ رٰاضِیَةً» بِالْوَلاَیَةِ «مَرْضِیَّةً» بِالثَّوَابِ «فَادْخُلِی فِی عِبٰادِی» یَعْنِی مُحَمَّداً وَ أَهْلَ بَیْتِهِ «وَ اُدْخُلِی جَنَّتِی» فَمَا شَیْءٌ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنِ اِسْتِلاَلِ رُوحِهِ وَ اَللُّحُوقِ بِالْمُنَادِی.»

الکافی، ج۳، ص۱۲۷

 

از سَدیٖر صَیرَفی نقل شده است:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

فدایتان شوم، ای فرزند رسول خدا! آیا مؤمن از قبض روح خود بدش می‌آید؟

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«نه، به خدا قسم! به‌راستی هرگاه فرشته‌ی مرگ برای قبض روح نزد مؤمن می‌آید، او در این‌هنگام بی‌تابی می‌کند.

آن‌گاه فرشته‌ی مرگ به او می‌گوید: «ای دوست خدا! بی‌تابی نکن! قسم به خدایی که محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را فرستاد، قطعاً من نسبت به تو، مهربان‌تر و خیرخواه‌تر از پدر مهربانی هستم که نزدت حاضر باشد. چشمت را باز کن و نگاه کن!»

آن‌گاه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، امیرالمؤمنین، حضرت فاطمه، امام حسن، امام حسین و امامان از نوادگان ایشان (علیهم‌السلام) نزد او ممثَّل (مجسّم) می‌شوند و به او گفته می‌شود: «این رسول خداست و امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین و امامان از نوادگان ایشان؛ (همگی) رفقای تو هستند.» پس آن مؤمن چشمش را می‌گشاید و نگاه می‌کند.

آن‌گاه ندادهنده‌ای از جانب خداوندِ بلندمرتبه، خطاب به روح او ندا می‌دهد: «ای نفْسی که به‌واسطه‌ی محمد و اهل‌بیتش (صلوات‌الله‌علیهم) آرامش یافته‌ای! به‌سوی پروردگارت بازگرد، درحالی‌که به ولایت ایشان رضایت داری و با پاداشـ[ـی که به تو داده می‌شود] رضایت می‌یابی. پس در میان بندگان من - یعنی محمد و اهل‌بیتش صلوات‌الله‌علیهم - وارد شو و به بهشت من داخل شو!»[*]

هیچ چیزی برای آن مؤمن دوست‌داشتنی‌تر از خارج شدن روحش (از بدن) و پیوستنش به آن ندادهنده نیست.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] اشاره‌ای است به آیات ۲۷ الی ۳۰ سوره مبارکه فجر:

«یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِی إِلَىٰ رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً * فَادْخُلِی فِی عِبَادِی * وَادْخُلِی جَنَّتِی»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۰۲ ، ۱۵:۵۵
ابوالفضل رهبر

 

یکی از ارزشمندترین سرمایه‌های والدین و مربیان برای کار تربیتی، این است که فرزند یا متربی‌شان آن‌ها را بزرگ بدانند و به آن‌ها اعتماد داشته باشند.

حال ببینید که پدر، مادر یا یک مربی چه‌طور می‌تواند این سرمایه ارزشمند را به باد دهد و به مربی‌گریِ خود خاتمه دهد!

 

 

 

…عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ ظَرِیفٍ عَنْ أَبِیهِ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ عِیسَى اِبْنُ مَرْیَمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«مَنْ‏ کَثُرَ کَذِبُهُ‏ ذَهَبَ بَهَاؤُهُ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۳۴۱

 

از امام صادق، از حضرت عیسی (علی‌نبیناوآله‌وعلیه‌السلام) نقل شده است:

«کسی که دروغش زیاد شود، ارزش و اعتبارش کم می‌شود.»

 

 

 

قالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

«مَنْ‏ عُرِفَ‏ بِالْکَذِبِ‏ قَلَّتِ الثِّقَةُ بِهِ.»

 عیون‌الحکم‌والمواعظ، ص۴۵۸

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«کسی که به دروغ‌گویی معروف شود، اعتماد به او کاهش می‌یابد.»

 

 

 

قالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

«الْکَذَّابُ وَ الْمَیِّتُ سَوَاءٌ فَإِنَّ فَضِیلَةَ الْحَیِّ عَلَى الْمَیِّتِ الثِّقَةُ بِهِ فَإِذَا لَمْ یُوثَقْ بِکَلَامِهِ بَطَلَتْ حَیَاتُه‏.»

 غررالحکم‌ودررالکلم، ص۱۲۰

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«دروغ‌گو با مُرده مساوی است؛ چراکه برتریِ زنده بر مرده، این است که قابل اعتماد است. پس هرگاه به سخنش اعتماد نشود، حیاتش باطل خواهد بود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۰۲ ، ۱۹:۴۱
ابوالفضل رهبر

 

این یک امر عادی است که پدر و مادر یا معلم و مربی، از فرزند یا متربی خود، اخلاق یا رفتار زشتی سراغ داشته باشند.

کسی که وظیفه پرورش دیگری را بر عهده دارد، در چنین مواقعی باید تا جایی که ممکن است «تغافل» کند و در صدد باشد که او را به شیوه‌ای صحیح از آن زشتی بپیراید.

اما متأسفانه شاهد هستیم که افراد گاهی از روی ناآگاهی یا بی‌توجهی، نه‌تنها اصل اساسیِ «تغافل» را رعایت نمی‌کنند، بلکه به روی فرزند یا متربیِ خود می‌آورند و گاه‌گاه به او «طعنه» نیز می‌زنند.

جالب است بدانید ماده «طعن» در زبان عربی در اصل برای «فرو کردن نیزه در بدن دشمن» به کار می‌رفته و بعدها به جهت شباهتش به طعنه زبانی، به این کار زشت نیز اطلاق شده است.

 

 

 

…عَنْ اَلْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«مَا مِنْ‏ إِنْسَانٍ‏ یَطْعُنُ فِی عَیْنِ مُؤْمِنٍ إِلَّا مَاتَ بِشَرِّ مِیتَةٍ وَ کَانَ قَمِناً أَنْ لَا یَرْجِعَ إِلَى خَیْرٍ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۳۶۱

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هیچ انسانی نیست که در چشم مؤمنی (رو در روی او) به او طعنه زند، مگراین‌که حتماً به بدترین نوع مرگ خواهد مُرد و سزاوار است که به خیر بازنگردد (عاقبت‌به‌خیر نشود.)»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۰۲ ، ۱۰:۲۳
ابوالفضل رهبر

 

…حَدَّثَنَا أَبُو بَصِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَحَبَّ عَبْداً قَبَضَ أَحَبَّ وُلْدِهِ إِلَیْهِ.»

 الکافی، ج‏۳، ص۲۱۹

 

ابوبصیر گوید:

از امام صادق (علیه‌السلام) شنیدم که می‌فرمودند:

«به‌راستی که خداوند (عزّوجلّ) هرگاه بنده‌ای را دوست بدارد، محبوب‌ترین فرزندش را می‌میراند.»

 

 

 

…عَنِ ابْنِ مِهْرَانَ قَالَ: کَتَبَ رَجُلٌ إِلَى أَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی ع یَشْکُو إِلَیْهِ مُصَابَهُ بِوَلَدِهِ وَ شِدَّةَ مَا دَخَلَهُ فَکَتَبَ إِلَیْهِ: «أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَخْتَارُ مِنْ مَالِ الْمُؤْمِنِ وَ مِنْ وُلْدِهِ أَنْفَسَهُ لِیَأْجُرَهُ عَلَى ذَلِکَ؟»

 الکافی، ج‏۳، ص۲۱۸

 

از ابن مهران (علی بن مهزیار) نقل شده است:

مردی به امام جواد (علیه‌السلام) نامه‌ای نوشت و از مصیبتی که به‌خاطر (مرگ) فرزندش بر او وارد شده بود، به ایشان شکایت کرد.

حضرت (در پاسخ) به او نوشتند:

«آیا نمی‌دانی که خداوند (عزّوجلّ) از مال و فرزندانِ عزیز مؤمن برمی‌گزیند تا در اِزایش، به او اجر دهد؟»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۰۲ ، ۱۰:۰۸
ابوالفضل رهبر

 

والدین همواره سعی می‌کنند فرزندشان را یاری رسانند و آن‌ها را رشد دهند؛ در زمینه جسمی، اخلاقی، درسی، اجتماعی، اقتصادی و...

جالب است بدانید این تلاش برای ارتقاء فرزند، حتی پس مرگ او نیز می‌تواند ادامه داشته باشد.

 

 

 

أبُو اَلْقَاسِمِ اَلْکُوفِیُّ فِی کِتَابِ اَلْأَخْلاَقِ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ:

«إِنَّ الْعَبْدَ لَیُرْفَعُ لَهُ دَرَجَةٌ فِی الْجَنَّةِ لَا یَعْرِفُهَا مِنْ‏ أَعْمَالِهِ‏ فَیَقُولُ: رَبِّ أَنَّى لِی هَذِهِ؟ فَیَقُولُ: بِاسْتِغْفَارِ وَالِدَیْکَ لَکَ مِنْ بَعْدِکَ.»

 مستدرک الوسائل، ج‏۶، ص۴۳۹

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است که فرمودند:

«به‌راستی (گاهی) بنده‌ای درجه‌اش در بهشت ارتقاء می‌یابد، اما (عامل این ارتقاء را) در اعمالش نمی‌یابد.

عرض می‌کند:

پروردگارا! این از کجا (به من رسیده است)؟!

خداوند می‌فرماید:

«به‌واسطه طلب آمرزشی که پدر و مادرت، بعد از تو انجام داده‌اند.»»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

چه خوب است عزیزانمان را وقتی نیاز به یاری دارند و دستشان کوتاه است، فراموش نکنیم و آن‌ها را با دعایی مختصر و هدایایی معنوی مهمان سازیم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۰۱ ، ۱۱:۱۵
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «لَوْ یَعْلَمُ اَلنَّاسُ مَا فِی زِیَارَةِ قَبْرِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مِنَ اَلْفَضْلِ لَمَاتُوا شَوْقاً وَ تَقَطَّعَتْ أَنْفُسُهُمْ عَلَیْهِ حَسَرَاتٍ.» قُلْتُ: وَ مَا فِیهِ؟ قَالَ: «مَنْ أَتَاهُ تَشَوُّقاً کَتَبَ اَللَّهُ لَهُ أَلْفَ حِجَّةٍ مُتَقَبَّلَةٍ وَ أَلْفَ عُمْرَةٍ مَبْرُورَةٍ وَ أَجْرَ أَلْفِ شَهِیدٍ مِنْ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أَجْرَ أَلْفِ صَائِمٍ وَ ثَوَابَ أَلْفِ صَدَقَةٍ مَقْبُولَةٍ وَ ثَوَابَ أَلْفِ نَسَمَةٍ أُرِیدَ بِهَا وَجْهُ اَللَّهِ وَ لَمْ یَزَلْ مَحْفُوظاً سَنَتَهُ مِنْ کُلِّ آفَةٍ أَهْوَنُهَا اَلشَّیْطَانُ وَ وُکِّلَ بِهِ مَلَکٌ کَرِیمٌ یَحْفَظُهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ وَ مِنْ فَوْقِ رَأْسِهِ وَ مِنْ تَحْتِ قَدَمِهِ فَإِنْ مَاتَ سَنَتَهُ حَضَرَتْهُ مَلاَئِکَةُ اَلرَّحْمَةِ یَحْضُرُونَ غُسْلَهُ وَ أَکْفَانَهُ وَ اَلاِسْتِغْفَارَ لَهُ وَ یُشَیِّعُونَهُ إِلَى قَبْرِهِ بِالاِسْتِغْفَارِ لَهُ وَ یُفْسَحُ لَهُ فِی قَبْرِهِ مَدَّ بَصَرِهِ وَ یُؤْمِنُهُ اَللَّهُ مِنْ ضَغْطَةِ اَلْقَبْرِ وَ مِنْ مُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ أَنْ یروعانه [یُرَوِّعَاهُ] - وَ یُفْتَحُ لَهُ بَابٌ إِلَى اَلْجَنَّةِ وَ یُعْطَى کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ وَ یُعْطَى لَهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ نورا[نُورٌ]یُضِیءُ لِنُورِهِ مَا بَیْنَ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ وَ یُنَادِی مُنَادٍ هَذَا مَنْ زَارَ اَلْحُسَیْنَ شَوْقاً إِلَیْهِ فَلاَ یَبْقَى أَحَدٌ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ إِلاَّ تَمَنَّى یَوْمَئِذٍ أَنَّهُ کَانَ مِنْ زُوَّارِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ.»

 کامل‌الزیارات، ج۱، ص۱۴۲

 

از محمد بن مسلم نقل شده است:

امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند:

«اگر مردم بدانند که زیارت مزار امام حسین (علیه‌السلام) چه‌قدر فضیلت دارد، از شوق جان می‌دادند و در حسرت زیارت ایشان عمرشان کوتاه می‌شد.»

عرض کردم:

زیارت ایشان چه فضیلت‌هایی دارد؟

امام فرمودند:

«کسی که با شوق به زیارت ایشان برود؛

خداوند برای او هزار حج و هزار عمره‌ی مقبوله می‌نویسد و نیز اجر هزار شهیدی که از شهدای جنگ بدر باشد و اجر هزار روزه‌دار و ثواب هزار صدقه‌ی مقبوله و ثواب هزار غلامی که تنها برای رضای خدا [آزاد شده] باشند

و زائر مزار امام حسین (علیه‌السلام) تا یک‌سال، از هر آسیبی که کم‌ترینش [تسلطِ] شیطان است، محفوظ خواهد بود و خداوند فرشته بزرگواری را مأمور می‌کند تا او را از پیش و پس و راست و چپ و بالا و پایین محافظت کند

و اگر در آن‌سال، مرگش فرا برسد، فرشتگان مهربانی نزد او حاضر می‌شوند تا هنگام غسل و تکفینش حاضر باشند و برایش طلب آمرزش کنند و او را با طلب آمرزش تا محل قبرش مشایعت کنند و [پس از دفن] تا جایی که چشمش کار می‌کند، قبرش را فراخ می‌نمایند

و خداوند او را از فشار قبر و از این‌که منکر و نکیر او را بترسانند، ایمن می‌دارد و برای او دربی به‌سوی بهشت می‌گشاید و نامه‌اش به دست راستش داده می‌شود و در روز قیامت، نوری در اختیارش قرار می‌گیرد که با آن نور فاصله میان شرق تا غربِ [عالَم] برایش روشن می‌شود

و ندا دهنده‌ای ندا می‌دهد: «این شخص، کسی است که با اشتیاق، به زیارت حسین رفته است.» پس در روز قیامت هیچ‌کس نیست، مگراین‌که آرزو می‌کند کاش از زیارت‌کنندگانِ امام حسین (علیه‌السلام) می‌بود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۰۱ ، ۰۷:۵۸
ابوالفضل رهبر

 

بسم الله الرحمن الرحیم
إنا لله و إنا إلیه راجعون

 

سال ۸۱ در یکی از دانشگاه‌های نزدیک اصفهان، شهرسازی قبول شدم.

علاوه بر دوری از خانواده، تحمل شرایط فرهنگی ویژه‌ای که آن شهر، آن دانشگاه و آن رشته تحصیلی داشت، برای منِ بچه‌مذهبی بسیار دشوار بود.

 

در آن شرایط، شرکت در جلسات شرح زیارت جامعه کبیره‌ی مرحوم آیت‌الله ناصری دولت‌آبادی و ارتباط با طلبه‌های بامحبتِ مدرسه علمیه ولی‌عصر (عج) که تحت اشراف ایشان اداره می‌شد، برایم حکم هوا را داشت.

 

مثل غواصی که هر چنددقیقه یک‌بار باید خود را به سطح آب می‌رساند، تا نفسی بگیرد و دوباره برگردد.

دوشنبه‌های مسجد کمرزرین دقیقاً حکم همین نفس گرفتن را برایم داشت.

 

این عالمِ عاملِ عارفِ امام‌زمانیِ بامحبتِ شیرین‌بیانِ خوش‌رویِ دوست‌داشتنی به گردن بنده و بسیاری از طلاب و دانشجویان و مردم شهر اصفهان و کشور ایران حق دارند.

دعا می‌کنم و امید دارم همان‌طور که این مرد الهی، امید به رحمت واسعه پروردگار را در قلوب بندگانِ بی‌پناهش زنده نگه می‌داشت، خداوند رحمت واسعه‌اش را به‌صورت ویژه، شامل حال ایشان گرداند و او را با خاصّانِ اولیائش محشور فرماید.

غفر الله له و لنا.

 

 

پانوشت۱:

ناسپاسی است اگر در این میان از آیت‌الله سیدابوالحسن مهدوی و جلسات دعای ابوحمزه‌اش، از آیت‌الله حسین مظاهری و درس اخلاق پنجشنبه‌شب‌هایش و از حجت‌الاسلام سیدمجتبی موسوی درچه‌ای و طلاب عزیز درچه یادی نکنم.

حفظهم الله و ایّانا.

 

پانوشت۲:

چندوقت پیش که نماز مغرب و عشایم را در مصلای حرم حضرت عبدالعظیم می‌خواندم، بین دو نماز، جوانی افغان که مقیم اتریش بود، مسأله‌ای شرعی از من پرسید و گفتگویی میانمان سر گرفت. موقع خداحافظی، به او که دچار غربتِ غرب بود، برادرانه، سه توصیه کردم؛ یکی همین بود که ارتباط مستمری با مراکز اسلامی شهر محل سکونتش داشته باشد.

وفّقه الله و إیّانا.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۰۱ ، ۰۸:۲۵
ابوالفضل رهبر

 

قالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ:

«لاَ تَجْعَلَنَّ أَکْثَرَ شُغُلِکَ بِأَهْلِکَ وَ وَلَدِکَ فَإِنْ یَکُنْ أَهْلُکَ وَ وَلَدُکَ أَوْلِیَاءَ اَللَّهِ فَإِنَّ اَللَّهَ لاَ یُضِیعُ أَوْلِیَاءَهُ وَ إِنْ یَکُونُوا أَعْدَاءَ اَللَّهِ فَمَا هَمُّکَ وَ شُغُلُکَ بِأَعْدَاءِ اَللَّهِ؟!»

 نهج‌البلاغة، ص۵۳۶

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است که به یکی از یارانشان فرمودند:

«مبادا بیشترین مشغله‌ات را به [تأمین دنیای] خانواده و فرزندت اختصاص دهی!

زیرا اگر خانواده و فرزندت از اولیاء (دوستانِ) خداوند باشد، خداوند دوستانش را درمانده رها نخواهد کرد

و اگر آنان از دشمنان خداوند باشند، پس اهتمام و اشتغالت نسبت به [تأمین دنیای] دشمنان خدا برای چیست؟!»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

وقتی در احوالات خود یا اطرافیانمان دقت می‌کنیم، گاهی متوجه می‌شویم که ما هم دچار این خطای فاحش هستیم؛

آن‌قدر دغدغه‌ی دنیای همسر و فرزندانمان را داریم که آخرت خود و آن‌ها را فراموش می‌کنیم،

آن‌قدر سرگرم تأمین نیازهای مادی خانواده‌مان می‌شویم، که از نیازهای معنوی خود و آن‌ها غافل می‌شویم

و آن‌قدر نگران این هستیم که بعد از ما چه خواهند داشت و چگونه امرار معاش خواهند کرد، که حیات معنوی و زندگی جاودان خود و آن‌ها را در نظر نمی‌گیریم.

بدتر این‌که:

گاهی دینمان را فدای دنیایمان می‌کنیم،

نیازهای مادی‌مان را به نیاز‌های معنوی‌مان ترجیح می‌دهیم

و در نهایت، چیزی که بعد از خود باقی می‌گذاریم، نسلی است که از دین و معنویت بهره‌ای ناچیز دارد.

چه خوش فرموده است امیر کلام، امیر مؤمنان، علی علیه‌السلام که:

«خَیْرُ مَا وَرَّثَ اَلْآبَاءُ اَلْأَبْنَاءَ اَلْأَدَبُ.»

 غررالحکم، ج۱، ص۳۵۹

«بهترین چیزی که پدران برای فرزندان به ارث می‌گذارند، ادب (تربیت) است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۰۱ ، ۱۷:۵۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ أَبِی قُرَّةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «مَرَّ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ ع بِقَبْرٍ یُعَذَّبُ صَاحِبُهُ ثُمَّ مَرَّ بِهِ مِنْ قَابِلٍ فَإِذَا هُوَ لَا یُعَذَّبُ فَقَالَ: یَا رَبِّ مَرَرْتُ بِهَذَا الْقَبْرِ عَامَ أَوَّلَ فَکَانَ یُعَذَّبُ وَ مَرَرْتُ بِهِ الْعَامَ فَإِذَا هُوَ لَیْسَ یُعَذَّبُ. فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ أَنَّهُ أَدْرَکَ لَهُ وَلَدٌ صَالِحٌ فَأَصْلَحَ طَرِیقاً وَ آوَى یَتِیماً فَلِهَذَا غَفَرْتُ لَهُ بِمَا فَعَلَ ابْنُهُ.» ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «مِیرَاثُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ عَبْدِهِ اَلْمُؤْمِنِ وَلَدٌ یَعْبُدُهُ مِنْ بَعْدِهِ.»»

 الکافی، ج‏۶، ص۴

 

از امام صادق از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«عیسی بن مریم (علیهماالسلام) از کنار قبری گذر کرد که صاحبش در حال عذاب کشیدن بود. سال بعد نیز از کنار همان قبر عبور کرد، اما صاحبش دیگر عذاب نمی‌کشید.

عیسی (علیه‌السلام) عرض کرد:

«پروردگارا! سال اول که از کنار این قبر عبور کردم، عذاب می‌شد، اما امسال که عبور می‌کنم، عذاب نمی‌شود!»

خداوند به او وحی فرمود:

«او فرزند صالحی داشت که جاده‌ای را تعمیر کرد و یتیمی را سرپرستی نمود. به‌همین‌خاطر او را در عوض کاری که پسرش انجام داد، آمرزیدم.»

میراث خداوند (عزّوجلّ) از بنده‌ی مؤمنش؛ فرزندی است که بعد از او، خداوند را بندگی کند.»[*]

 

 

 

قالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«وَلَدُ السَّوْءِ یَعَرُّ الشَّرَفَ وَ یَشِینُ السَّلَفَ.»

 عیون‌الحکم‌والمواعظ، ص۵۰۳

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«فرزند بد، به شرافتِ (فرد) آسیب می‌رساند و پیشینه خانوادگی را لکه‌دار می‌سازد.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] تعبیر لطیفی است؛

فرزند صالح عابد، ارثی است که خداوندِ عالَم، پس از مرگ بنده‌ی مؤمنش، از او می‌برد!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۰۱ ، ۱۵:۱۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ اَلرَّبَعِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ :

«أَنَّ رَجُلًا مِنَ الْأَنْصَارِ تُوُفِّیَ وَ لَهُ صِبْیَةٌ صِغَارٌ وَ لَهُ سِتَّةٌ مِنَ الرَّقِیقِ فَأَعْتَقَهُمْ عِنْدَ مَوْتِهِ وَ لَیْسَ لَهُ مَالٌ غَیْرُهُمْ فَأُتِیَ النَّبِیُّ ص فَأُخْبِرَ فَقَالَ: «مَا صَنَعْتُمْ بِصَاحِبِکُمْ؟» قَالُوا: دَفَنَّاهُ. قَالَ: «لَوْ عَلِمْتُ مَا دَفَنَّاهُ مَعَ أَهْلِ الْإِسْلَامِ؛ تَرَکَ‏ وُلْدَهُ‏ یَتَکَفَّفُونَ‏ النَّاسَ.»»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۴، ص۱۸۶

 

از امام صادق از پدرشان امام باقر (علیهماالسلام) نقل شده است:

«مردی از انصار از دنیا رفت، درحالی‌که فرزندان خردسالی داشت. او شش غلام نیز داشت که هنگام مرگش آزادشان کرد، درحالی‌که غیر از آن غلامان، داراییِ دیگری نداشت.

دوستانش نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمدند و ماجرا را به حضرت اطلاع دادند.

حضرت فرمودند: «با دوستتان چه کردید؟»

عرض کردند: او را دفن کردیم.

حضرت فرمودند: «اگر (جای شما بودم و از کاری که کرده) اطلاع داشتم، او را با اهل اسلام (در قبرستان مسلمانان) دفن نمی‌کردم؛

زیرا او فرزندانش را رها کرده است تا دستشان را جلوی مردم دراز کنند.»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۰۱ ، ۰۸:۴۴
ابوالفضل رهبر

 

...مُحَمَّدُ بْنُ مُرَازِمٍ عَنْ أَبِیهِ أَوْ عَمِّهِ قَالَ: شَهِدْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ هُوَ یُحَاسِبُ وَکِیلاً لَهُ وَ اَلْوَکِیلُ یُکْثِرُ أَنْ یَقُولَ وَ اَللَّهِ مَا خُنْتُ وَ اَللَّهِ مَا خُنْتُ. فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «یَا هَذَا خِیَانَتُکَ وَ تَضْیِیعُکَ عَلَیَّ مَالِی سَوَاءٌ لِأَنَّ [إِلاَّ أَنَّ] اَلْخِیَانَةَ شَرُّهَا عَلَیْکَ.» ثُمَّ قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «لَوْ أَنَّ أَحَدَکُمْ هَرَبَ مِنْ رِزْقِهِ لَتَبِعَهُ حَتَّى یُدْرِکَهُ کَمَا أَنَّهُ إِنْ هَرَبَ مِنْ أَجَلِهِ تَبِعَهُ حَتَّى یُدْرِکَهُ مَنْ خَانَ خِیَانَةً حُسِبَتْ عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِهِ وَ کُتِبَ عَلَیْهِ وِزْرُهَا.»»

 الکافی، ج۵، ص۳۰۴

 

محمد بن مُزارِم از پدر یا عمویش نقل کرده است:

نزد امام صادق (علیه‌السلام) بودم، درحالی‌که ایشان مشغول حساب و کتاب با یکی از وکلایشان بودند. آن وکیل بسیار می‌گفت: "به خدا قسم، خیانت نکرده‌ام! به خدا قسم، خیانت نکرده‌ام!"

امام به او فرمودند:

«فلانی! این‌که خیانت کرده باشی و (یا) این‌که مال مرا [با بی‌تدبیری و سهل‌انگاری‌ات] از بین برده باشی، [برای من] مساوی است (فرقی نمی‌کند)، جزاین‌که اگر خیانت کرده باشی، برای خودت بدتر است.»

سپس فرمودند:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند:

«اگر یکی از شما از روزیِ خود بگریزد، روزی‌اش او را دنبال می‌کند تا به او برسد؛ همان‌طور که اگر از مرگ خود بگریزد، مرگش او را دنبال می‌کند تا او را دریابد.

هرکس خیانتی مرتکب شود، [آن‌چه با خیانت به‌دست آورده] از روزی‌اش محاسبه [و کسر] می‌گردد و [علاوه بر آن] گناهش نیز برایش نوشته می‌شود.»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۰۱ ، ۰۹:۱۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ یَحْیَى بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْحَسَنِ بْنِ اَلْحَسَنِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «صَعِدَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلْمِنْبَرَ ذَاتَ یَوْمٍ فَحَمِدَ اَللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ وَ صَلَّى عَلَى أَنْبِیَائِهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِمْ ثُمَّ قَالَ: «أَیُّهَا اَلنَّاسُ لِیُبَلِّغِ اَلشَّاهِدُ مِنْکُمُ اَلْغَائِبَ أَلاَ وَ مَنْ أَنْظَرَ مُعْسِراً کَانَ لَهُ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کُلِّ یَوْمٍ صَدَقَةٌ بِمِثْلِ مَالِهِ حَتَّى یَسْتَوْفِیَهُ.»» ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ««وَ إِنْ کٰانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلىٰ مَیْسَرَةٍ وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» أَنَّهُ مُعْسِرٌ فَتَصَدَّقُوا عَلَیْهِ بِمَالِکُمْ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ.»

 الکافی، ج۴، ص۳۵

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«روزی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بالای منبر رفتند، خداوند را حمد کردند و ستایش نمودند و بر پیامبرانش صلوات گفتند.

بعد فرمودند:

«ای مردم! کسانی که شاهدِ (سخنان من) هستند، (این سخن را) باید به غایبان برسانند؛

آگاه باشید هرکس به تنگ‌دستی مهلت دهد، بر عهده‌ی خداوند (عزّوجلّ) است که: تا زمانی که مالش را به او پس دهد، در هر روز، به‌مقدار مالش، صدقه محسوب کند.»»[*]

آن‌گاه امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

««وَ إِنْ کٰانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلىٰ مَیْسَرَةٍ وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» [بقره:۲۸۰]

«اگر دستش تنگ بود، تا زمانی که دستش باز شود، به او مهلت دهید و اگر (آن مال) را به او صدقه دهید، برایتان بهتر است، اگر بدانید.»

کسی که دستش تنگ است، مالتان را به او صدقه دهید؛ که این برایتان بهتر است.»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] برای تقریب به ذهن، این‌طور فرض کنیم که دوستمان پنج میلیون تومان، یک‌ماهه، از ما قرض گرفته است.

بر اساس فرمایش رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، تا روزی که این مبلغ را به ما بازگرداند، روزی یک صدقه پنج میلیونی برایمان محاسبه می‌شود.

یعنی اگر پس از یک ماه، پنج میلیون را برگرداند، گویا ما در این مدت صدوپنجاه میلیون تومان صدقه داده‌اید! ضمن این‌که پولمان هم برگشته است.

این‌مقدار صدقه برای مایی که معمولاً در هر ماه، مبلغ ناچیزی صدقه می‌دهیم، باورنکردنی است و ثواب بزرگی محسوب می‌شود.

با این نگاه، مهلت دادن به بدهکار، نه‌تنها برایمان سخت نیست، بلکه شیرین نیز خواهد بود.

حال اگر بدهکار تنگدست باشد و توان پرداخت بدهی‌اش را نداشته باشد، اگر از پولمان بگذریم، یک صدقه‌ی جاریه و یک پاداش بزرگ برای آخرتمان فراهم کرده‌ایم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۰۰ ، ۰۷:۴۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ فُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«مَا مِنْ مُؤْمِنٍ أَقْرَضَ مُؤْمِناً یَلْتَمِسُ بِهِ وَجْهَ اَللَّهِ إِلاَّ حَسَبَ اَللَّهُ لَهُ أَجْرَهُ بِحِسَابِ اَلصَّدَقَةِ حَتَّى یَرْجِعَ إِلَیْهِ مَالُهُ.»

 الکافی، ج۴، ص۳۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هیچ مؤمنی نیست که برای کسب رضای خداوند، به مؤمنی (دیگر) مالی قرض دهد، مگراین‌که خداوند تا زمانی که مالش به او برگردد، آن را به‌عنوان صدقه (زکات) برایش محسوب می‌کند.»

 

 

 

...عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ اَلسِّنْدِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«قَرْضُ اَلْمُؤْمِنِ غَنِیمَةٌ وَ تَعْجِیلُ خَیْرٍ إِنْ أَیْسَرَ أَدَّاهُ وَ إِنْ مَاتَ اُحْتُسِبَ مِنَ اَلزَّکَاةِ.»

 الکافی، ج۴، ص۳۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«قرض دادن به مؤمن، غنیمت[۱] و شتاب گرفتن در خوبی‌هاست؛

اگر (آن مؤمن) دستش باز شود، بدهی‌اش را می‌پردازد

و اگر [پیش از پرداخت بدهی‌اش] بمیرد، (مالِ قرض‌داده‌شده، برای طلبکار) از زکات محسوب می‌گردد.»[۲]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] غنیمت، ثروتی است که بدون رنج به‌دست آید.

[۲] مقصود این است که خداوند چنین برای او لحاظ می‌کند که گویا آن مال را به‌عنوان زکات پرداخته و چنین ثوابی برایش محاسبه می‌کند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۰۰ ، ۱۳:۴۰
ابوالفضل رهبر