دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غیبت صغری» ثبت شده است

 

غیبت کبری، در نیمه‌ی شعبان سال ۳۲۹ق، و با وفات علی بن محمد سَمُری؛ چهارمین و آخرین نائب خاص امام زمان (عجل‌الله‌فرجه‌الشریف) آغاز شده است.

مرحوم شیخ صدوق (۳۰۵-۳۸۱ق) نقل کرده است که شش روز پیش از وفات سَمُری، توقیعی (دست‌نوشته‌ای از جانب امام زمان) به او تحویل می‌شود که طبعاً محتوایی غم‌انگیز و دردناک برای او و شیعیان داشته و دارد.

در این توقیع شریف که آخرین حدیث از اهل‌بیت (علیهم‌السلام) محسوب می‌شود، حضرت، زمان دقیق مرگ سَمُری و آغاز دوران طولانی یتیمی شیعیان را اعلام می‌فرمایند…

 

 

حدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ اَلْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ اَلْمُکَتِّبُ قَالَ: کُنْتُ بِمَدِینَةِ اَلسَّلاَمِ فِی اَلسَّنَةِ اَلَّتِی تُوُفِّیَ فِیهَا اَلشَّیْخُ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلسَّمُرِیُّ قَدَّسَ اَللَّهُ رُوحَهُ فَحَضَرْتُهُ قَبْلَ وَفَاتِهِ بِأَیَّامٍ فَأَخْرَجَ إِلَى اَلنَّاسِ تَوْقِیعاً نُسْخَتُهُ: «بسم الله الرحمن الرحیم. یَا عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ اَلسَّمُرِیَّ أَعْظَمَ اَللَّهُ أَجْرَ إِخْوَانِکَ فِیکَ فَإِنَّکَ مَیِّتٌ مَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ سِتَّةِ أَیَّامٍ فَاجْمَعْ أَمْرَکَ وَ لاَ تُوصِ إِلَى أَحَدٍ یَقُومُ مَقَامَکَ بَعْدَ وَفَاتِکَ فَقَدْ وَقَعَتِ اَلْغَیْبَةُ اَلثَّانِیَةُ فَلاَ ظُهُورَ إِلاَّ بَعْدَ إِذْنِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ذَلِکَ بَعْدَ طُولِ اَلْأَمَدِ وَ قَسْوَةِ اَلْقُلُوبِ وَ اِمْتِلاَءِ اَلْأَرْضِ جَوْراً وَ سَیَأْتِی شِیعَتِی مَنْ یَدَّعِی اَلْمُشَاهَدَةَ أَلاَ فَمَنِ اِدَّعَى اَلْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ اَلسُّفْیَانِیِّ وَ اَلصَّیْحَةِ فَهُوَ کَاذِبٌ مُفْتَرٍ وَ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ اَلْعَلِیِّ اَلْعَظِیمِ.» قَالَ فَنَسَخْنَا هَذَا اَلتَّوْقِیعَ وَ خَرَجْنَا مِنْ عِنْدِهِ فَلَمَّا کَانَ اَلْیَوْمُ اَلسَّادِسُ عُدْنَا إِلَیْهِ وَ هُوَ یَجُودُ بِنَفْسِهِ فَقِیلَ لَهُ مَنْ وَصِیُّکَ مِنْ بَعْدِکَ فَقَالَ لِلَّهِ أَمْرٌ هُوَ بَالِغُهُ وَ مَضَى رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ فَهَذَا آخِرُ کَلاَمٍ سُمِعَ مِنْهُ.

 کمال‌الدین‌وتمام‌النعمة، ج۲، ص۵۱۶

 

از حسن بن احمد مُکتِّب نقل شده است:

من در همان سالی که «شیخ علی بن محمد سمری» (قدّس‌الله‌روحه) از دنیا رفت، در مدینة السلام (بغداد) بودم و چند روز پیش از وفاتش نزد او رفتم.

او توقیعی (دسته‌نوشته‌ای به‌خط امام زمان) برای مردم منتشر کرد که نسخه‌ی آن (دقیقاً) این بود:

 

«بسم الله الرحمن الرحیم

ای علی بن محمد سمری! خداوند اجر برادرانت را در (عزای) تو عظیم دارد؛ تو در شش روز آینده خواهی مرد!

کارهایت را جمع‌وجور کن و برای پس از مرگت، به هیچ‌کس به‌عنوان قائم‌مقامِ خودت (نائب خاصِ بعدی) وصیت نکن.

پس غیبت دوم اتفاق افتاده است و بعد از آن ظهوری نخواهد بود، مگر بعد از اذن خداوند (عزّوجلّ).

این ظهور، بعد از آن خواهد بود که مدتی طولانی سپری شود، دل‌ها دچار قساوت شوند و زمین لبریز از ستم گردد.

از میان شیعیانم کسانی خواهند آمد که ادعای مشاهده[۱] خواهند کرد. آگاه باشید که هرکس پیش از خروج سفیانی و (شنیده شدنِ) صیحه(ی آسمانی)، ادعای مشاهده کند، چنین‌کسی دروغ می‌گوید و افترا می‌زند.

و لا حول و لا قوة إلا بالله العلی العظیم.»

 

حسن بن احمد گوید:

ما[۲] از این توقیع نسخه‌برداری کردیم و از نزد علی بن محمد سمری رفتیم. روز ششم نزد او بازگشتیم. او در حال احتضار بود.

به علی بن محمد سمری گفته شد: بعد از تو وصیِ تو کیست؟

او گفت: خداوند امری دارد که خودش آن را خواهد رسانید. (این جمله را گفت) و از دنیا رفت. خداوند از او راضی باشد.

این آخرین سخنی بود که از او شنیده شد.

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] مقصود از «ادعای مشاهده»، به‌قرینه‌ی جملات قبل و بعد، این است که شخصی مدعی شود که من امام زمان (عجل‌الله‌فرجه) را می‌بینم، با او ارتباط دارم، نائب او هستم و از جانب او برای شیعیان حامل پیغام هستم.

[۲] مقصود از «ما»، چند نفر از علما و اصحاب نزدیکی هستند که با آخرین نائب خاص در ارتباط بوده‌اند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۰۲ ، ۰۸:۲۶
ابوالفضل رهبر

 

با نزدیک شدن به عصر غیبت، امامان شیعه (علیهم‌السلام) کم‌کم شیعیان را آماده ساختند تا بتوانند خود را در غیاب ایشان حفظ کنند، باقی بمانند و این راه ادامه یابد.

این روند از زمان امامین صادقین و با پایه‌ریزی «سازمان وکالت»[۱] آغاز شد؛ اهل‌بیت (علیهم‌السلام) با ایجاد و تقویت شبکه‌ای از اصحاب که در اقصی‌نقاط جهان تشیع پراکنده بودند، امور دینی و اجتماعی شیعیان را اداره می‌کردند.

جالب است بدانید هرچه به عصر غیبت صغری نزدیک‌تر می‌شویم، مشاهده می‌کنیم که شرایط بیشتر به شرایط غیبت صغری شباهت پیدا می‌کند؛

مثلاً در دوره امام حسن عسکری (علیه‌السلام) ارتباط با امام، فقط باید از طریق وکلای ایشان صورت می‌گرفت. درخواست‌ها حتماً باید به‌صورت مکتوب به ایشان رسانده می‌شد و پاسخ‌ها نیز مکتوب داده می‌شد.

مرحوم کلینی نقل می‌کند که «سیف‌بن‌لیث» که از مصر به سامرا آمده بود تا به‌خاطرِ ظلمی که به او شده بود شکایت کند، درخواستش را، به توصیه اصحاب، به‌صورت مکتوب به امام رسانید.[۲]

تعداد نامه‌های منسوب به امام حسن عسکری (علیه‌السلام) به قدری زیاد شده بود که «احمد بن اسحاق» (وکیل امام در قم) برای تشخیص صحت انتساب نامه‌هایی که در دست داشت، از ایشان تقاضای نمونه دست‌خط کرد تا آن‌ها را با دست‌خط امام تطبیق دهد.[۳]

 

مسعودی در «اثبات‌الوصیة» نکته‌ی مهمی نقل کرده است که نشان می‌دهد پدر و پدربزرگ امام عصر (صلوات‌الله‌علیهم) چه‌طور شیعیان را برای پذیرش غیبت فرزندشان آماده ساختند.

ملاحظه بفرمایید...

 

 

رُوی أنّ أبا الحسنِ، صاحبَ العسکر، احتَجَبَ عن کثیرٍ مِن الشیعةِ إلّا عن عددٍ یسیرٍ مِن خواصِّهِ فلمّا أفضی الأمرُ إلى أبی محمّدٍ؟ع؟، کان یُکلِّم شیعتَه الخواص و غیرَهم مِن وراءِ السِّترِ إلّا فی الأوقاتِ التی یَرکَبُ فیها إلى دارِ السلطانِ و إنَّ ذلک إنّما کانَ منه و من أبیه قبلَه؛ مقدّمةً لغیبةِ صاحبِ الزمان لتألُّفِ الشیعةِ ذلک و لا تَنکُرُ الغیبةَ و تَجری العادةُ بالاحتجابِ و الاستتارِ.

 اثبات الوصیة، ص۲۷۲

 

روایت شده که امام هادی(علیه‌السلام)، به‌جز تعداد معدودی از اصحابِ خاصشان، از بقیه شیعیان مخفی بودند. وقتی امامت به امام حسن عسکری(علیه‌السلام) رسید، ایشان چه با اصحاب خاصشان و چه با سایر شیعیان، از پشتِ پرده سخن می‌گفتند، مگر زمانی که سوار بر اسب، به خانه سلطان می‌رفتند.

کاری که ایشان و پدرشان انجام می‌دادند، برای این بود که مقدمه غیبتِ حضرت صاحب‌الزمان (عجل‌الله‌فرجه) را فراهم کنند، تا شیعیان با این وضعیت انس گیرند، غیبت برایشان ناخوش‌آیند نباشد و به پنهان بودن و پشت‌پرده بودنِ امامشان عادت کنند.

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] پس از شهادت امام حسین (علیه‌السلام) و دشوارتر شدن شرایط برای امامان شیعه، آنان مجبور به تقیه شدند و از طرفی با گسترش جامعه شیعی، نیاز به ارتباطی مخفیانه برای اداره امور آنان، احساس می‌شد. لذا اهل‌بیت (علیهم‌السلام) شبکه‌ای مخفی از اصحاب و علما ایجاد کردند، که مانند درختی از تنه، شاخه‌شاخه می‌شد و در کشورها و شهرها و آبادی‌های شیعه‌نشین نفوذ می‌کرد، تا به رفع نیازهای شیعیان بپردازند؛ نیاز به راهنمایی‌های اعتقادی، علمی و اجتماعی، قضاوت در اختلافات، پرداخت وجوهات شرعی، تقسیم آن در جای خود و... (برای آگاهی از پیچیدگی های شبکه وکالت، مطالعه کتاب «سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه علیهم السلام» نوشته آقای محمدرضا جباری، توصیه می‌شود.)

[۲] الکافی، ج۱، ص۵۱۱.

[۳] الکافی، ج۱، ص۵۱۳.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۹ ، ۰۷:۳۳
ابوالفضل رهبر