پیشتر در مورد محبت برخی خلفای بنیعباس به اهل بیت (علیهم السلام) و آگاهیشان نسبت به حقانیت و منزلت ایشان روایاتی ذکر شد.
ملاحظه شد که آنان به خاطر ترس از قیام اهل بیت (علیهم السلام) ـ به قول امام حسن عسکری (علیه السلام) ـ همواره شمشیرهایشان را بر سر آن بزرگواران قرار داده بودند و یکی را پس از دیگری به شهادت میرساندند.
در روایت ذیل نیز نقل شده است که منصور دوانیقی پس از اینکه امام صادق (علیه السلام) به دستور او به شهادت میرسد، برای ایشان میگرید و در عین حال، دستور قتل جانشینشان را نیز صادر میکند!
ابو ایوب نحوی نقل کرده است:
ابو جعفر منصور (دوانیقی)، نیمهشبی (کسانی را) دنبال من فرستاد. نزد او رفتم و بر او وارد شدم، در حالی که بر تخت نشسته بود و شمعی مقابلش بود و در دستش نامهای بود. وقتی به او سلام کردم، در حالی که گریه میکرد، نامه را به سویم پرتاب کرد.
به من گفت: «این نامه محمد بن سلیمان (حاکم مدینه) است که به ما خبر داده جعفر بن محمد (علیهما السلام) مرده است. إنّا لله و إنّا إلیه راجعون، إنّا لله و إنّا إلیه راجعون، إنّا لله و إنّا إلیه راجعون، کجا شخصی مثل جعفر را میتوان یافت؟»
سپس گفت: «بنویس»
من مقدمه نامه (به حاکم مدینه) را نوشتم.
گفت: «بنویس: اگر (جعفر بن محمد) کسی را به طور مشخص وصیِ خود کرده است، او را (نزد خود)حاضر کن و گردنش را بزن!»
(بعدها) پاسخِ نامه آمد که «او (امام صادق) پنج نفر را وصیِ خود کرده است که یکیشان ابو جعفر منصور (دوانیقی) است و (بقیه:) محمد بن سلیمان (حاکم مدینه)، عبدالله (فرزند بزرگشان؛ عبدالله افطح)، موسی (فرزند دیگرشان؛ امام کاظم) و حمیده (همسرشان؛ مادر امام کاظم).»
آنگاه منصور گفت: «اینها را نمیتوان کشت.»
الکافی، ج۱، ص۳۱۰
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پانوشت: یکی از دلائل انشعاب فرقه فطحیه (که عبدالله افطح را جانشین امام صادق و امام هفتم میدانند) همین وصیت امام صادق است.
چنانچه قبلاً ذکر شده است، اهل بیت برای رفع خطرات از سلسله امامت و جامعه شیعی، گاه اختلافاتی را میان شیعیان شکل میدادند، تا حکومت از انسجام شیعیان احساس خطر نکند و کمر به نابودیشان نبندد.
بعد از شهادت امام صادق، جمعی از علمای شیعه نزد عبدالله افطح رفتند و سؤالاتی از او پرسیدند و وقتی دیدند قادر به پاسخگویی نیست، متوجه شدند او شأن امامت را ندارد. با این روشنگری، بسیاری از خطاکاران بازگشتند. بعضی دیگر هم که بر امامت عبدالله اصرار داشتند، پس از مرگش (که به فاصله هفتاد روز از شهادت امام صادق رخ داد) به امام کاظم رجوع کردند. به این ترتیب فرقه فطحیه پس از مدتی، آرام آرام مضمحل شد.