فرزندی که دست مادرش را میگیرد و به بهشت میبرد
...عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:
«دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَى خَدِیجَةَ حِینَ مَاتَ الْقَاسِمُ ابْنُهَا وَ هِیَ تَبْکِی فَقَالَ لَهَا مَا یُبْکِیکِ فَقَالَتْ دَرَّتْ دُرَیْرَةٌ فَبَکَیْتُ فَقَالَ یَا خَدِیجَةُ أَ مَا تَرْضَیْنَ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ أَنْ تَجِیءَ إِلَى بَابِ الْجَنَّةِ وَ هُوَ قَائِمٌ فَیَأْخُذَ بِیَدِکِ فَیُدْخِلَکِ الْجَنَّةَ وَ یُنْزِلَکِ أَفْضَلَهَا وَ ذَلِکِ لِکُلِّ مُؤْمِنٍ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَحْکَمُ وَ أَکْرَمُ أَنْ یَسْلُبَ الْمُؤْمِنَ ثَمَرَةَ فُؤَادِهِ ثُمَّ یُعَذِّبَهُ بَعْدَهَا أَبَداً.»
الکافی، ج۳، ص۲۱۸
جابربنعبداللهانصاری از امام باقر (علیهالسلام) نقل کردهاست:
«رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) زمانی که پسرشان قاسم از دنیا رفت، درحالیکه (همسرشان) خدیجه (سلاماللهعلیها) گریه میکرد، وارد شدند.
به او فرمودند:
«چهچیز تو را به گریه انداختهاست؟»
عرض کرد:
بغضم ترکید و اشکم جاری شد.
فرمودند:
«ای خدیجه! آیا راضی نیستی که وقتی روز قیامت فرا رسید، کنار درب بهشت بروی، درحالیکه او (فرزندت، آنجا) ایستاده باشد و دستت را بگیرد و تو را به بهشت داخل کند و در بهترین جای آن ساکن کند؟
این، برای هر مؤمنی هست. بهراستیکه خداوند (عزّوجلّ) حکیمتر و کریمتر از این است که میوهی دلِ مؤمن را بگیرد و بعد، او را تا ابد عذاب نماید.»»