«کنار مادر بودن» یا «جهاد در راه خدا»؟
...عَنْ جَابِرٍ قَالَ: أَتَى رَجُلٌ رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَ: إِنِّی رَجُلٌ شَابٌّ نَشِیطٌ وَ أُحِبُّ الْجِهَادَ وَ لِی وَالِدَةٌ تَکْرَهُ ذَلِکَ. فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ ص: «ارْجِعْ فَکُنْ مَعَ وَالِدَتِکَ فَوَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَأُنْسُهَا بِکَ لَیْلَةً خَیْرٌ مِنْ جِهَادِکَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ سَنَةً.»
الکافی، ج۲، ص۱۶۳
جابر بن عبدالله انصاری گوید:
مردی نزد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) آمد و عرض کرد:
من مردی جوان و سرحال هستم و جهاد را دوست دارم، اما مادری دارم که خوش ندارد به جهاد بروم.
پیامبر به او فرمودند:
«برگرد و کنار مادرت باش! قسم به خدایی که به حق مرا به عنوان پیامبر فرستاد، اینکه مادرت یک شب با وجود تو آرامش بیابد، از یک سال جهادت در راه خدا، بهتر است.»
پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در صورتی که جهاد بر فرد، واجب عینی باشد (مثلاً نیرو کم باشد و به وجود او نیاز باشد)، اجازه پدر و مادر، لازم نیست و به آن اعتنایی نمیشود، اما اگر جهاد برای فرد، واجب کفایی باشد (یعنی اگر او نرود، دیگران میروند)، جلب رضایت پدر و مادر، بر جهاد اولویت دارد.
از ظاهر این روایت نیز چنین برمیآید که آن جوان دوست داشته به جهاد برود و جهاد به عنوان وظیفه بر او واجب نبوده است.