وقتی در حیرتِ «نبودن امام» بهسرمیبریم، تکلیف چیست؟
احتمالاً ماجرای پاسخ امام زمان (عجلاللهفرج) در آن توقیع معروف را شنیدهاید:
...عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ یَعْقُوبَ قَالَ: سَأَلْتُ مُحَمَّدَ بْنَ عُثْمَانَ الْعَمْرِیَّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ أَنْ یُوصِلَ لِی کِتَاباً قَدْ سَأَلْتُ فِیهِ عَنْ مَسَائِلَ أَشْکَلَتْ عَلَیَّ فَوَرَدَتْ فِی التَّوْقِیعِ بِخَطِّ مَوْلَانَا صَاحِبِ الزَّمَانِ ع: «...وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ...»
کمالالدینوتمامالنعمة، ج۲، ص۴۸۴
اسحاق بن یعقوب گوید:
از محمد بن عثمان عَمری (دومین نائب خاص امام زمان (عجلاللهتعالیفرجه) در دوران غیبت صغری) خواستم تا از طرف من نامهای را که در آن چند مسأله که برایم مشکل بود را پرسیده بودم، به امام برساند.
(وقتی پاسخ نامه رسید،) در نامهی مهرومومشدهای که به خط سرورمان صاحبالزمان (عجلاللهتعالیفرجه) بود، چنین نوشته شده بود:
«...و اما در مورد پیشآمدهای تازهرخداده، به راویانِ حدیثِ[1] ما (اهلبیت) رجوع کنید؛ چراکه آنها حجتِ ما بر شما هستند و ما حجت خدا بر آنها...[2]»[3]
این نگرانی در زمان امام صادق (علیهالسلام) نیز بودهاست.
حضرت در پاسخ به سؤالی در این رابطه، با ارجاع به آیهای از قرآن کریم، در مورد کسانی که باید مرجع مردم در وقایع روز باشند، توضیح بیشتری دادهاند و مسأله را روشنتر نمودهاند:
...عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: إِذَا حَدَثَ عَلَى الْإِمَامِ حَدَثٌ کَیْفَ یَصْنَعُ النَّاسُ؟ قَالَ: «أَیْنَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ»» قَالَ: «هُمْ فِی عُذْرٍ مَا دَامُوا فِی الطَّلَبِ وَ هَؤُلَاءِ الَّذِینَ یَنْتَظِرُونَهُمْ فِی عُذْرٍ حَتَّى یَرْجِعَ إِلَیْهِمْ أَصْحَابُهُمْ.»
الکافی، ج۱، ص۳۷۸
یعقوب بن شعیب گوید:
به امام صادق (علیهالسلام) عرض کردم: هرگاه اتفاقی برای امام افتاد، مردم چه کنند؟
حضرت فرمودند:
«مگر این سخن خداوند (عزّوجلّ) در چه موردی است؟ که:
«فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ»[4]
«پس چرا از هر دستهای از مؤمنان، جمعیشان رنج سفر نمیکشند تا در دین تفقّه[5] کنند و آنگاه که به قوم خود بازگشتند، قومشان را بیم دهند تا شاید (به سبب آگاهی از دین، از نافرمانیِ خداوند) بپرهیزند»[6]
(سپس) حضرت فرمودند:
«آنها (کسانی که برای تفقّه در دین رنج سفر کشیدهاند) تازمانیکه در طلبِ (علمآموزی و تفقّه) هستند، معذورند و کسانی که (در سرزمین خود ماندهاند و) انتظار سفرکردگان را میکشند نیز تازمانیکه یارانشان به سویشان باز نگشتهاند، معذور خواهند بود.»
پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] راویان حدیث در عصر ائمه (علیهمالسلام) عالمان دینیِ زمانهشان بودهاند؛ کسانی که با روش صحیح به اخذ و نقل و تصفیه احادیث میپرداختند، با اصول و قواعد آشنا بودند و احادیث صحیح را از احادیث جعلی تشخیص میدادند، کتابها، نسخهها و راویان را میشناختند و در میان احادیث، به فهم مقصود اهلبیت همت میگماردند.
[2] یعنی شما اگر سخنان آنها را بپذیرید و عمل کنید، نزد ما معذور خواهید بود و آنها نیز اگر سخنان ما را بپذیرند و عمل کنند، نزد خداوند معذور خواهند بود.
[3] این حدیث، از ادله نقلی اثبات «ولایت فقیه» شمرده میشود.
[4] سوره توبه، آیه۱۲۲.
[5] تفقّه؛ یعنی فهمِ عمیقِ حاصل از تأمل و تفکر.
[6] این آیه (که به آیه «نَفْر» معروف است)، از دلایل تأسیس حوزههای علمیه و هجرت طلاب برای کسب علوم دینی و تفقه در دین شمرده میشود.