قابل توجه «صلحکل»ها؛ عاقبت عابدی که هیچوقت حتی بهخاطر خدا خشمگین نشد
طایفههایی از اهل عرفان و تصوّف هستند که به گونهای پلورالیسم معتقدند؛ همه را حق میدانند، کسی را قابل نقد نمیدانند، کسی را شماتت نمیکنند، از کسی تنفر ندارند و با کسی دشمنی نمیکنند، «حتی بهخاطر خدا»!
...عَنْ دُرُسْتَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَعَثَ مَلَکَیْنِ إِلَى أَهْلِ مَدِینَةٍ لِیَقْلِبَاهَا عَلَى أَهْلِهَا فَلَمَّا انْتَهَیَا إِلَى الْمَدِینَةِ وَجَدَا رَجُلًا یَدْعُو اللَّهَ وَ یَتَضَرَّعُ فَقَالَ أَحَدُ الْمَلَکَیْنِ لِصَاحِبِهِ: أَ مَا تَرَى هَذَا الدَّاعِیَ؟ فَقَالَ: قَدْ رَأَیْتُهُ وَ لَکِنْ أَمْضِی لِمَا أَمَرَ بِهِ رَبِّی. فَقَالَ: لَا وَ لَکِنْ لَا أُحْدِثُ شَیْئاً حَتَّى أُرَاجِعَ رَبِّی فَعَادَ إِلَى اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى. فَقَالَ: یَا رَبِّ إِنِّی انْتَهَیْتُ إِلَى الْمَدِینَةِ فَوَجَدْتُ عَبْدَکَ فُلَاناً یَدْعُوکَ وَ یَتَضَرَّعُ إِلَیْکَ. فَقَالَ: «امْضِ بِمَا أَمَرْتُکَ بِهِ فَإِنَّ ذَا رَجُلٌ لَمْ یَتَمَعَّرْ وَجْهُهُ غَیْظاً لِی قَطُّ.»»
الکافی، ج۵، ص۵۸
از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است:
«خداوند (عزّوجلّ) دو فرشته را بهسوی اهالی شهری فرستاد تا شهر را بر سر اهالیاش ویران کنند.
وقتی آن دو فرشته به شهر رسیدند، مردی را دیدند که مشغول دعا و نیایش و زاری با خداوند بود.
یکی از آن دو فرشته به دیگری گفت: آیا این مرد دعاکننده را نمیبینی؟
فرشته دیگر گفت: میبینم، اما کاری را که پروردگارم دستور داده را انجام میدهم.
فرشته اولی گفت: نه، من تا وقتی نزد پروردگارم بازگردم، دست به کاری نمیزنم.
پس به سوی خداوند (تبارکوتعالی) بازگشت و عرض کرد: پروردگارا! من به آن شهر رفتم و فلانبندهات را دیدم که تو را میخواند و با تو نیایش میکرد و زاری مینمود.
خداوند فرمود: «کاری را که به تو دستور داده بودم، انجام بده؛ چراکه او مردی است که تاکنون هرگز بهخاطر من، رنگ چهرهاش از روی خشم، دگرگون نشده است.»»
پانوشتــــــــــــــــــــــــــ
حجتالاسلام مرتضی آقاتهرانی نقل میکرد: وقتی که قرار شد برای ادامه تحصیل به کانادا بروم، نزد آیتالله مصباح یزدی رفتم و عقایدم را به استاد عرضه کردم تا اگر نقصی دارد، آن را تصحیح کنند.
یکی از چیزهایی که به ایشان گفتم، این بود که عرض کردم: «من حالتی دارم که همه را؛ همه مخلوقات خداوند را دوست دارم، از کسی بدم نمیآید، با کسی دشمنی ندارم.» (نقل به مضمون)
ایشان این عقیده مرا رد کردند و گفتند: مگر میشود مؤمن از هیچکس بدش نیاید و با هیچکس دشمنی نداشته باشد؟! مؤمن بهخاطر خدا دوستی میکند و بهخاطر خدا دشمنی میورزد. با دوستان خدا و اهلبیت (علیهمالسلام) دوست است و با دشمنانشان دشمن است. (نقل به مضمون)