میزان، حالِ فعلیِ افراد است
...عَنْ عِیسَى شَلَقَانَ قَالَ: کُنْتُ قَاعِداً فَمَرَّ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى ع وَ مَعَهُ بَهْمَةٌ. قَالَ: قُلْتُ: یَا غُلَامُ مَا تَرَى مَا یَصْنَعُ أَبُوکَ؟ یَأْمُرُنَا بِالشَّیْءِ ثُمَّ یَنْهَانَا عَنْهُ أَمَرَنَا أَنْ نَتَوَلَّى أَبَا الْخَطَّابِ ثُمَّ أَمَرَنَا أَنْ نَلْعَنَهُ وَ نَتَبَرَّأَ مِنْهُ! فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع وَ هُوَ غُلَامٌ: «إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ خَلْقاً لِلْإِیمَانِ لَا زَوَالَ لَهُ وَ خَلَقَ خَلْقاً لِلْکُفْرِ لَا زَوَالَ لَهُ وَ خَلَقَ خَلْقاً بَیْنَ ذَلِکَ أَعَارَهُ الْإِیمَانَ یُسَمَّوْنَ الْمُعَارِینَ إِذَا شَاءَ سَلَبَهُمْ وَ کَانَ أَبُو الْخَطَّابِ مِمَّنْ أُعِیرَ الْإِیمَانَ.» قَالَ: فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَأَخْبَرْتُهُ مَا قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ ع وَ مَا قَالَ لِی. فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: «إِنَّهُ نَبْعَةُ نُبُوَّةٍ.»
الکافی، ج۲، ص۴۱۸
از عیسی بن ابیمنصور نقل شده است:
من نشسته بودم که موسیبنجعفر (علیهماالسلام) درحالیکه برّهای همراهش بود، (از کنارم) عبور میکرد. به او گفتم:
پسر! نظرت در مورد کاری که پدرت کرد، چیست؟ (ابتدا) ما را به چیزی امر کرد و بعد، ما را از آن نهی نمود؛ به ما دستور داد که با ابوالخطّاب[*] دوستی کنیم، سپس دستور داد که او را لعن کنیم و از او بیزاری جوییم!
امام کاظم (علیهالسلام) درحالیکه پسربچهای بود، فرمود:
«بهراستی که خداوند مخلوقاتی را برای ایمان آفرید که (ایمانشان) از بین نمیرود
و مخلوقاتی را برای کفر آفرید که (کفرشان) از بین نمیرود
و مخلوقاتی را بینابین آفرید که ایمان را به آنها عاریه داده است. آنها «مُعارین» نامیده میشوند و (خداوند) هرگاه بخواهد، (ایمان را) از آنها میگیرد.
ابوالخطاب از کسانی است که ایمان به او عاریه داده شده بوده.»
عیسیبنابیمنصور گوید:
(بعداً) نزد امام صادق رفتم و به ایشان اطلاع دادم که به (فرزندشان) امام کاظم (علیهماالسلام) چه گفتم و او چه پاسخ داد.
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند:
«بهراستی که او از نسل نبوت است.»
پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ
[*] ابوالخطاب، ابتدا از اصحاب امام صادق (علیهالسلام) و از راویان حدیث ایشان بوده است. وی کمکم به عقاید غلوآمیز نسبت به امام صادق (علیهالسلام) روی میآورد و خود را وصیّ ایشان معرفی میکند. ابوالخطاب که از انقلابیون ابتدای دوره بنیعباس نیز بود، بعدتر خود را نبیّ و صاحب رسالت میداند و سپس ادعا میکند از فرشتگان است و فرستاده خداوند بر روی زمین!
محدثین شیعه، تا زمانی که ابوالخطاب بر عقیدهی صحیح بود، روایات او از امام صادق (علیهالسلام) را نقل میکردند. اما پس از آنکه به عقاید انحرافی روی آورد (و از سوی اهلبیت (علیهمالسلام) فاسق، مشرک، کافر و دشمنِ خداوند خوانده شد)، دیگر روایتی از او نقل نکردند و روایات موجود را نیز به تأیید امام صادق رساندند. لذا احادیثی که از او در کتب حدیثی شیعه راه یافته است، غیرقابل اعتماد نیستند.