دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

قابل توجه شیعیانی که وضع مالی‌شان خوب است!

سه شنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۹، ۰۹:۱۵ ق.ظ

 

...عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَنَظَرَ إِلَیَّ بِوَجْهٍ قَاطِبٍ فَقُلْتُ: مَا الَّذِی‏ غَیَّرَکَ‏ لِی‏؟ قَالَ: «الَّذِی غَیَّرَکَ لِإِخْوَانِکَ بَلَغَنِی یَا إِسْحَاقُ أَنَّکَ أَقْعَدْتَ بِبَابِکَ بَوَّاباً یَرُدُّ عَنْکَ فُقَرَاءَ الشِّیعَةِ.» فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنِّی خِفْتُ الشُّهْرَةَ. فَقَالَ: «أَ فَلَا خِفْتَ الْبَلِیَّةَ أَ وَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ الْمُؤْمِنَیْنِ إِذَا الْتَقَیَا فَتَصَافَحَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الرَّحْمَةَ عَلَیْهِمَا فَکَانَتْ تِسْعَةٌ وَ تِسْعُونَ لِأَشَدِّهِمَا حُبّاً لِصَاحِبِهِ فَإِذَا تَوَافَقَا غَمَرَتْهُمَا الرَّحْمَةُ فَإِذَا قَعَدَا یَتَحَدَّثَانِ قَالَ الْحَفَظَةُ بَعْضُهَا لِبَعْضٍ اعْتَزِلُوا بِنَا فَلَعَلَّ لَهُمَا سِرّاً وَ قَدْ سَتَرَ اللَّهُ عَلَیْهِمَا.» فَقُلْتُ: أَ لَیْسَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ «ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ‏ رَقِیبٌ عَتِیدٌ»؟ فَقَالَ: «یَا إِسْحَاقُ إِنْ کَانَتِ الْحَفَظَةُ لَا تَسْمَعُ فَإِنَّ عَالِمَ السِّرِّ یَسْمَعُ وَ یَرَى.»

 الکافی، ج‏۲، ص۱۸۱

 

از اسحاق بن عمّار[*] نقل شده است:

نزد امام صادق (علیه‌السلام) رفتم. ایشان نگاهی اخم‌آلود به من کردند. عرض کردم: چه‌چیز (نظرِ) شما را نسبت به من دگرگون ساخته است؟

حضرت فرمودند: «هم‌آن‌چه (نظرِ) تو را نسبت به برادرانت دگرگون ساخته است. ای اسحاق! به من خبر رسیده است که تو دربانی بر درب [خانه یا محل‌کار]اَت گماشته‌ای تا فقرای شیعه را از تو براند.»

عرض کردم: فدایتان شوم، به‌راستی که من از شهرت (تابلو شدن) می‌ترسم.

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «آیا از (ابتلاء به) بلاها نمی‌ترسی؟ مگر نمی‌دانی که اگر مؤمنین دو نفرشان به هم برسند و با هم دست دهند، خداوند (عزّوجلّ) رحمتِ (خود) را بر آن‌دو نازل می‌فرماید که نود و نه قسمت (از صد قسمت)اش نصیب کسی می‌شود که نسبت به هم‌نشینش محبت شدیدتری داشته باشد. آن‌گاه که کنار هم می‌ایستند، در رحمت خداوند غوطه‌ور می‌شوند و آن‌گاه که به گفتگو می‌نشینند، فرشتگان محافظ به یکدیگر می‌گویند: بیایید به کناری برویم؛ شاید آن‌دو رازی داشته باشند که خداوند آن را پوشانده است.»

اسحاق بن عمّار گوید: عرض کردم: مگر خداوند (عزّوجلّ) نفرموده است که: «ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ‏ رَقِیبٌ عَتِیدٌ» [ق:۱۸]؛ «(انسان) هیچ سخنی بر زبان جاری نمی‌کند، مگرآن‌که [فرشته‌ی] نگهبانِ آماده‌ای نزدش حاضر است.»

حضرت فرمودند: «ای اسحاق! اگر (فرشتگانِ) نگهبان نمی‌شنوند، همانا دانای رازها (خداوند متعال) می‌شنود و می‌بیند.»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] اسحاق بن عمار صیرفی؛ از اصحاب بزرگوار امام صادق و امام کاظم (علیهماالسلام) است که شغلش صرافی بوده و وضع مالی خوبی داشته است.

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

آن‌طور که از فرمایش امام (علیه‌السلام) مشخص است، اسحاق در کمک به فقرا کوتاهی نداشته و گویا آن دربان صدقه‌ای به فقرای شیعه می‌داده و آن‌ها را رد می‌کرده تا سراغِ خودِ اسحاق نیایند.

بلکه توقع اهل‌بیت (علیهم‌السلام) از شیعیان متموّل این است که علاوه بر کمک مالی به نیازمندان، با آن‌ها از نزدیک دیدار کنند و پای درددل‌هایشان بنشینند و... این است که مانع بلاها و سبب خشنودی اولیاء خداست.

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی