شرط جواز خدمت به حکومتهای ظالم (۱)
...عَنْ زِیَادِ بْنِ أَبِی سَلَمَةَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَى عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ لِی: «یَا زِیَادُ إِنَّکَ لَتَعْمَلُ عَمَلَ اَلسُّلْطَانِ؟» قَالَ: قُلْتُ: أَجَلْ. قَالَ لِی: «وَ لِمَ؟» قُلْتُ: أَنَا رَجُلٌ لِی مُرُوءَةٌ وَ عَلَیَّ عِیَالٌ وَ لَیْسَ وَرَاءَ ظَهْرِی شَیْءٌ. فَقَالَ لِی: «یَا زِیَادُ لَأَنْ أَسْقُطَ مِنْ حَالِقٍ فَأَتَقَطَّعَ قِطْعَةً قِطْعَةً أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَتَوَلَّى لِأَحَدٍ مِنْهُمْ عَمَلاً أَوْ أَطَأَ بِسَاطَ أَحَدِهِمْ إِلاَّ لِمَا ذَا؟» قُلْتُ: لاَ أَدْرِی جُعِلْتُ فِدَاکَ. فَقَالَ: «إِلاَّ لِتَفْرِیجِ کُرْبَةٍ عَنْ مُؤْمِنٍ أَوْ فَکِّ أَسْرِهِ أَوْ قَضَاءِ دَیْنِهِ یَا زِیَادُ إِنَّ أَهْوَنَ مَا یَصْنَعُ اَللَّهُ بِمَنْ تَوَلَّى لَهُمْ عَمَلاً أَنْ یُضْرَبَ عَلَیْهِ سُرَادِقٌ مِنْ نَارٍ إِلَى أَنْ یَفْرُغَ اَللَّهُ مِنْ حِسَابِ اَلْخَلاَئِقِ یَا زِیَادُ فَإِنْ وُلِّیتَ شَیْئاً مِنْ أَعْمَالِهِمْ فَأَحْسِنْ إِلَى إِخْوَانِکَ فَوَاحِدَةٌ بِوَاحِدَةٍ وَ اَللَّهُ مِنْ وَرَاءِ ذَلِکَ...»
الکافی، ج۵، ص۱۰۹
از زیاد بن ابیسلمه نقل شده است:
نزد امام کاظم (علیهالسلام) رفتم. ایشان به من فرمودند:
«ای زیاد! تو کارهای حکومتی انجام میدهی.»
عرض کردم:
بله.
فرمودند:
«چرا؟»
عرض کردم:
من مردی جوانمرد[۱] و عیالوار هستم و (سرمایهای بهعنوان) پشتوانه هم ندارم.
حضرت فرمودند:
«ای زیاد! بهراستی اینکه از کوه سقوط کنم و تکهتکه شوم، برای من دوستداشتنیتر از این است که برای یکی از آنها (بنیعباس) کاری بهعهده گیرم یا برایشان بساطی بگسترانم. [اگر گفتی] مگر اینکه چه؟»
عرض کردم:
نمیدانم، فدایتان شوم.
حضرت فرمودند:
«مگر برای اینکه (با این کار) گرفتاری مؤمنی را برطرف کنم یا مؤمنی را از اسارت رها کنم یا بدهیاش را بپردازم.
ای زیاد! بهراستی آسانترین کار (مجازاتی) که خداوند با کسی که کاری برای آنها (بنیعباس) عهدهدار شود، انجام میدهد، این است که او را، تا وقتی که از محاسبهی [اعمالِ] مخلوقات فارغ شود، در خیمهای از آتش نگه میدارد.
ای زیاد! اگر بخشی از کارهای آنها را بهعهده گرفتی، در مقابل تکتکِ کارهایت، به برادرانت نیکی کن.[۲] خداوند پشت آن است...»[۳]
پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ
[۱] مقصودش این است که انسانی بخشنده، دستودلباز، دستگیر و سفرهدار هستم.
[۲] مقصود این است که در مقابل هر قلم کاری که برای حکومتهای ظالم انجام میدهی، یک کار نیک هم برای مؤمنان انجام بده.
[۳] مقصود این است که تو در واقع داری این کار را برای خداوند انجام میدهی و خداوند جبران خواهد کرد.