دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع‏ فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى «وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُمْ مُشْرِکُونَ‏» قَالَ:

«هُوَ قَوْلُ الرَّجُلِ لَوْ لَا فُلَانٌ لَهَلَکْتُ وَ لَوْ لَا فُلَانٌ لَمَا أَصَبْتُ کَذَا وَ کَذَا وَ لَوْ لَا فُلَانٌ لَضَاعَ عِیَالِی أَ لَا تَرَى أَنَّهُ قَدْ جَعَلَ لِلَّهِ شَرِیکاً فِی مُلْکِهِ یَرْزُقُهُ وَ یَدْفَعُ عَنْهُ»

قُلْتُ: فَیَقُولُ لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ مَنَّ عَلَیَّ بِفُلَانٍ لَهَلَکْتُ؟ قَالَ:

«نَعَمْ لَا بَأْسَ بِهَذَا وَ نَحْوِهِ.»

 عدة الداعی و نجاح الساعی، ص۹۹

 

از امام صادق، علیه‌السلام، نقل شده‌است که راجع به این سخن خداوند، تبارک‌وتعالی؛

«و بیش‌تر آنان(مردم) به خداوند ایمان نمی‌آورند، مگر آن‌که در همین حال (که ظاهراً ایمان آورده‌اند)، مشرک‌اند»[۱]

فرمودند:

«این، حرف کسی است که (می‌گوید:)

"اگر فلانی نبود، هلاک شده‌بودم."

و "اگر فلانی نبود، فلان‌چیز و بهمان‌چیز به من نمی‌رسید."

و "اگر فلانی نبود، عیالم[۲] تباه شده‌بود."

آیا نمی‌بینی برای خدا، در مُلکش، شریکی قرار داده است که به او روزی می‌رساند و (ناملایمات را) از او دفع می‌کند؟!»

راوی گوید عرض کردم:

پس (درستش این است که) بگوید: اگر چنین نبود که خداوند به‌وسیله فلانی بر من منت بگذارد، هلاک شده‌بودم؟

حضرت فرمودند:

«بله، در آن(چه گفتی) و مانند آن، اشکالی نیست.»

 

 

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] یوسف:۱۰۶.

[۲] عیال: افراد تحت تکفل و سرپرستی.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۲۳:۱۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُعَلَّى بْنِ خُنَیْسٍ قَالَ:سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏:إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَقُولُ:

«مَنْ أَهَانَ لِی وَلِیّاً فَقَدْ أَرْصَدَ لِمُحَارَبَتِی وَ أَنَا أَسْرَعُ شَیْ‏ءٍ إِلَى نُصْرَةِ أَوْلِیَائِی»

 الکافی، ج۲، ص۳۵۱

 

معلى بن خنیس گوید: از امام صادق، علیه‌السلام، شنیدم که فرمود:

«به‌راستی که خداى، تبارک و تعالى، می‌فرماید:

هرکه به یک «دوست» من «اهانت»[*] کند، برای جنگ با من کمین کرده است،

و من به یارى دوستانم از هر چیزی شتابان‌ترم.»

 

 

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*]  «اهانت» را چنین معنا کرده‌اند: خوار و ذلیل کردن، تحقیر نمودن، مسخره کردن، ناسزا گفتن، رسوا نمودن، بی اهمیت جلوه دادن، سبک کردن، ناتوان و ضعیف نمودن،...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۲۳:۰۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ:

یَا بُنَیَّ إِنْ کُنْتَ زَعَمْتَ أَنَّ الْکَلَامَ مِنْ فِضَّةٍ فَإِنَّ السُّکُوتَ مِنْ ذَهَبٍ.»

 الکافی، ج۲، ص۱۱۴

 

از امام صادق، علیه‌السلام، نقل شده است که فرمودند:

«لقمان به پسرش گفت:

پسرکم! اگر گمان می‌کنی که "سخن" از نقره است، پس به‌راستی که "سکوت" از طلاست.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۲۲:۵۷
ابوالفضل رهبر

 

عَنْ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع یَقُولُ‏

«إِنَّمَا شِیعَتُنَا الْخُرْسُ.»‏[۱]

 الکافی، ج۲، ص۱۱۳

 

از ابوحمزه ثمالی نقل شده است که گفت:

از امام باقر، علیه‌السلام، شنیدم که فرمودند:

«به‌راستی که شیعیان ما بی‌حرف اند.»[۲]

 

 

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] «الخرس فی اللسان، و هو ذهاب النطق»؛ معجم مقاییس اللغة، ص۲۹۱.

[۲] علامه مجلسی در مرآةالعقول در مورد این حدیث دو برداشت دارند؛ «یعنی حرف لغو و باطلی نمی‌زنند و چیزی را که نمی‌دانند نمی‌گویند. و در مقام تقیه نیز، از ترسِ به خطر افتادن جانِ امامان‌شان، خودشان و برادران‌شان، حرفی نمی‌زنند.»؛ مرآةالعقول‌فی‌شرح‌أخبارآل‌الرسول، ج۸، ص۲۱۱.

* ممکن است با توجه به شخصیت راوی (ابوحمزه ثمالی؛ که از اصحاب سرّ اهل بیت، علیهم‌السلام، بوده است) معنای دوم (تقیه) محتمَل‌تر باشد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۲۳:۵۰
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:‏ عَلَیْکُمْ‏ بِالْعَفْوِ فَإِنَ‏ الْعَفْوَ لَا یَزِیدُ الْعَبْدَ إِلَّا عِزّاً فَتَعَافَوْا یُعِزَّکُمُ اللَّهُ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۱۰۸

 

از امام صادق، علیه‌السلام، نقل شده است که از رسول خدا،صلی‌الله‌علیه‌وآله، نقل فرمودند:

«بر شما باد عفو کردن[*]، که جُز "عزّت" بر بنده نمی‌افزاید. پس هم‌دیگر را عفو کنید تا خداوند شما را عزیز گرداند.»

 

 

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] عفو: رها نمودنِ (خطاکار) و عقوبت نکردنِ او [معجم مقاییس اللغة، ص۶۴۲].

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۲۳:۴۵
ابوالفضل رهبر

 

از مواعظ امام کاظم، علیه‌السلام، به هشام بن حکم:

«یَا هِشَامُ‏ تَمَثَّلَتِ الدُّنْیَا لِلْمَسِیحِ ع فِی صُورَةِ امْرَأَةٍ زَرْقَاءَ فَقَالَ لَهَا کَمْ تَزَوَّجْتِ فَقَالَتْ کَثِیراً قَالَ فَکُلٌّ طَلَّقَکِ قَالَتْ لَا بَلْ کُلًّا قَتَلْتُ قَالَ الْمَسِیحُ ع فَوَیْحُ لِأَزْوَاجِکِ الْبَاقِینَ کَیْفَ لَا یَعْتَبِرُونَ بِالْمَاضِینَ‏»

 تحف‌العقول، ص۳۹۶

 

«ای هشام!

دنیا به صورت زنی چشم‌آبی برای مسیح(ع) مجسّم شد.

به او فرمود: چند بار شوهر کرده‌ای؟

گفت: بسیار.

فرمود: همه‌شان طلاقت دادند؟

گفت: نه‌خیر، همه‌شان را کُشتم!

مسیح(ع) فرمود: پس وای بر شوهران باقی مانده‌ات، چگونه از (سرنوشت) قبلی‌ها عبرت نمی‌گیرند؟!»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۲۳:۴۱
ابوالفضل رهبر

 

از مواعظ امام کاظم، علیه السلام، به هشام بن حکم: 

«یَا هِشَامُ لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً اسْتَزَادَ مِنْهُ وَ إِنْ عَمِلَ سَیِّئاً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَیْهِ‏»

 تحف‌العقول، ص۳۹۶

 

«ای هشام! از ما (اهل بیت) نیست؛ کسی که هر روز خود را محاسبه نکند؛

- تا اگر عمل نیکویی انجام داده بود، قصد کند که بر آن بیافزاید،

- و اگر عمل بدی انجام داده بود، از خدا طلب غفران[*] نماید و به سویش بازگردد.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] غفر: محو کردنِ اثرِ (کار بد) [التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۷، ص۲۴۱]

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۲۳:۳۷
ابوالفضل رهبر

 

از مواعظ امام کاظم، علیه‌السلام، به هشام‌بن‌حکم:

 

«یَا هِشَامُ‏ مَثَلُ الدُّنْیَا مَثَلُ مَاءِ الْبَحْرِ کُلَّمَا شَرِبَ مِنْهُ الْعَطْشَانُ ازْدَادَ عَطَشاً حَتَّى یَقْتُلَه‏»

 تحف‌العقول، ص۳۹۶

 

«ای هشام!

مَثَلِ دنیا، مَثَلِ آب دریاست،

که تشنه هرچه از آن می‌نوشد، تشنه‌تر می‌شود،

تا آن‌جا که او را می‌کُشد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۲۳:۳۲
ابوالفضل رهبر

 

مثلِ چنین حدیثی را بارها خوانده یا شنیده‌ایم.

این بار با دقت بیش‌تری ملاحظه فرمائید...

 

 

 

از امام موسی‌کاظم (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«اِجْتهِدُوا فِی أنْ یکُون زمانُکُمْ أرْبع ساعاتٍ ساعةً لِمُناجاةِ اللّهِ و ساعةً لِأمْرِ الْمعاشِ و ساعةً لِمُعاشرةِ الْإِخْوانِ و الثِّقاتِ الّذِین یُعرِّفُونکُمْ عُیُوبکُمْ و یُخْلِصُون لکُمْ فِی الْباطِنِ و ساعةً تخْلُون فِیها لِلذّاتِکُمْ فِی غیْرِ مُحرّمٍ و بِهذِهِ السّاعةِ تقْدِرُون على الثّلاثِ ساعاتٍ لا تُحدِّثُوا أنْفُسکُمْ بِفقْرٍ و لا بِطُولِ عُمُرٍ فإِنّهُ منْ حدّث نفْسهُ بِالْفقْرِ بخِل و منْ حدّثها بِطُولِ الْعُمُرِ یحْرِصُ اِجْعلُوا لِأنْفُسِکُمْ حظّاً مِن الدُّنْیا بِإِعْطائِها ما تشْتهِی مِن الْحلالِ و ما لا یثْلِمُ الْمُرُوّة و ما لا سرف فِیهِ و اِسْتعِینُوا بِذلِک على أُمُورِ الدِّینِ فإِنّهُ رُوِی لیْس مِنّا منْ ترک دُنْیاهُ لِدِینِهِ أوْ ترک دِینهُ لِدُنْیاهُ.»

 تحف‌العقول، ص۴۰۹

 

«بکوشید که وقت‌تان چهار بخش[۱] باشد:

(۱) ساعتی برای مناجات[۲] با خدا؛

(۲) و ساعتی برای امر معاش[۳]؛

(۳) و ساعتی برای معاشرت با برادران (ایمانی) و افراد مورد اعتمادی که شما را به عیب‌های‌تان آگاه می‌سازند و در باطن با شما خالص (یک‌رو) هستند؛

(۴) و ساعتی را نیز برای لذت‌های حلال خالی نمائید؛

و به‌واسطه‌ی همین (بخش چهارم) است که بر (انجام وظائفِ) سه بخش نخست قادر خواهید بود.»

 

[ممکن است به ذهنی خطور کند: "حال که صبح تا شب می‌دویم، وضع‌مان این است، اگر بخواهیم برای این امور هم وقتی اختصاص دهیم که..."

که امام (علیه‌السلام) در ادامه می‌فرمایند:]

 

«نه فقر را، و نه طول عمر را، به نفسِ خود تلقین نکنید؛

هرکه فقر را به خود تلقین کند، بخیل[۴] گردد،

و هرکه طول عمر را به خود تلقین کند، حریص[۵] گردد، 

برای نفسِ خود بهره‌ای از دنیا قرار دهید؛

به این نحو که اگر (نفس‌تان) به "چیزی که حلال بود و به مردانگی(تان) خللی وارد نمی‌کرد و در آن اسراف[۶] نبود"، اشتیاق شدید یافت، آن را در اختیارش قرار دهید،

و به این وسیله براى انجام امور دین (از نفسِ خود) یارى جوئید[۷]،

چرا که روایت شده است: هرکه دنیایش را به خاطر دینش، و یا دینش را به خاطر دنیایش ترک گوید، از ما(اهل بیت) نیست.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] این چهار بخشِ زمانی، لزوماً به معنای چهار قسم مساوی نیست.

[۲] مُناجات: گفت‌وگوی درِگوشی، ردّوبدل کردن اسرار، رازونیاز.

[۳] مَعاش: "زندگی و آن‌چه زندگی با آن ممکن شود"، اعم از تلاش برای به‌دست آوردن لقمه‌ای نان یا ظرفی آب، برای زنده ماندن.

‏[۴] بُخل: حبسِ اموالى که باید مصرف شوند.

[۵] حِرص: رغبتِ مُفرَط به چیزی، هم‌راه با فعالیتِ فراوان برای رسیدن به آن.

[۶] سَرف: تجاوزِ عمل از حد معقول یا معروف خود. اسراف، غیر از تبذیر(به‌معنای: ول‌خرجی و ریخت‌وپاش) است؛ به‌عنوان‌مثال اگر بعد از سیر شدن، غذای باقی‌مانده در ظرف را بخوریم(تا به‌قول خودمان اسراف نشود)، این کار تبذیر نیست، اما اسراف هست.

[۷] نمی‌شود همیشه با زبانِ «نکن نکن» با نفس سخن گفت و توقع داشت او نیز ما را در انجام امور دین هم‌راهی نماید. برای به راه آوردن‌اش باید کمی با او هم قدم شد و خواسته‌های مُجازش را اجابت نمود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۲۳:۲۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«مَنْ‏ رَقَّ‏ وَجْهُهُ‏ رَقَّ‏ عِلْمُهُ.»

 الکافی، ج۲، ص۱۰۶

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است:

«هرکس کم‌رو باشد، کم‌دانش خواهد بود.»

 

زیرا کسی که کم‌روست، خجالت می‌کشد سؤالاتش را بپرسد، و علمش زیاد نخواهد شد.

 

در همین زمینه، مطالعه‌ی دو روایت خواندنیِ زیر توصیه می‌شود؛

 

۱- از امام صادق نقل شده است که امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) فرمودند:

«...همه‌ی اصحاب رسول خدا، صلی‌الله‌علیه‌وآله، چنین نبودند که از ایشان سؤال کنند و بخواهند چیزی دریابند،

تا آن‌جا که دوست داشتند عربی بادیه‌نشین یا ره‌گذری بیاید و از پیامبر سؤالی کند تا سخن ایشان را بشنوند،

ولی برای من موردی پیش نمی‌آمد مگر که آن را از پیامبر می‌پرسیدم و حفظ می‌کردم...»

 الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج۱، ص۲۶۵ / نهج البلاغة، خطبه۲۱۰

 

۲- از انس بن مالک نقل شده‌است که گفت:

«ما هرگاه می‌خواستیم از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) چیزی بپرسیم، از علی بن ابی طالب یا سلمان فارسی یا ثابت بن معاذ انصاری می خواستیم تا آن را سؤال کنند؛

چرا که آنان جسورترین اصحاب در «پرسش» بودند.»

 تاریخ مدینة دمشق، ج۱، ص۱۳۰ (به نقل از المسترشد فی امامة علی بن ابی طالب ع، ص۲۶۳، پاورقی۵)

 

 

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

لذا حضرت، بابِ علم رسول بودند. (روحی فداهما)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۲۳:۱۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: 

«لَا تَغْتَرُّوا بِصَلَاتِهِمْ وَ لَا بِصِیَامِهِمْ فَإِنَّ‏ الرَّجُلَ‏ رُبَّمَا لَهِجَ‏ بِالصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ‏ حَتَّى لَوْ تَرَکَهُ اسْتَوْحَشَ وَ لَکِنِ اخْتَبِرُوهُمْ عِنْدَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ.»

 الکافی، ج۲، ص۱۰۴

 

از امام صادق، علیه‌السلام، نقل شده‌است، که فرمودند:

«با نمازشان و با روزه‌شان، فریب نخورید!

که همانا انسان گاهی چنان نسبت به نماز و روزه حرص می‌ورزد که اگر آن را ترک کند، وحشت می‌کند،

اما آنان را (اگر خواستید بیازمائید؛) هنگام "راست‌گفتاری" و "ادای امانت" بیازمائید.»

 

 

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــ

چنین برداشت نشود که نماز و روزه اهمیتی ندارند، و راست‌گوی امانت‌دارِ بی‌نمازِ روزه‌خوار، در این آزمون سربلند است!

بلکه اهمیت به نماز و روزه لازم است، اما کافی نیست، و ملاک هم نیست، چراکه ممکن است عادتی کهنه، یا جوّی گذرا باشد.

 

پیش‌تر نیز در مطلبی ذکر شده بود که:

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) وقتی محمد حنفیه را به فرمان‌رواییِ مصر گماشتند، در ضمن عهدنامه‌ای به وی فرمودند:

«بدان، ای محمد! همه‌ی کارهایت از «نماز»ت تبعیت می‌کند،

و بدان، هرکه در «نماز» کوتاهی کند، در غیر«نماز» بیش‌تر کوتاهی می‌کند.»

 الغارات، ج۱، ص۱۴۱

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۲۳:۱۲
ابوالفضل رهبر

 

...الْفُضَیْل بْن یَسَارٍ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع‏:

«مَا ضَعُفَ‏ بَدَنٌ‏ عَمَّا قَوِیَتْ عَلَیْهِ النِّیَّةُ.»

 کتاب‌من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۴، ص۴۰۰

 

از فضیل بن یسار از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است:

«بدن نسبت به چیزی که نیت بر آن قوّت می‌ورزد، ضعف نمی‌ورزد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۲۳:۰۲
ابوالفضل رهبر

  

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: 

«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَعَارَ أَعْدَاءَهُ أَخْلَاقاً مِنْ‏ أَخْلَاقِ‏ أَوْلِیَائِهِ‏ لِیَعِیشَ أَوْلِیَاؤُهُ مَعَ أَعْدَائِهِ فِی دَوْلَاتِهِمْ.»

وَ فِی رِوَایَةٍ أُخْرَى:‏ «وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَمَا تَرَکُوا وَلِیّاً لِلَّهِ إِلَّا قَتَلُوه‏»

 الکافی، ج۲، ص۱۰۱

از امام صادق، علیه‌السلام، نقل شده‌است که فرمودند:

«به راستی که خداوند، تبارک‌و‌تعالی، اخلاقی از اخلاقِ دوستانش را به دشمنانش عاریه داده‌است، تا دوستانش (بتوانند) با دشمنانش، در زمان حکومتشان، زندگی کنند.»

در روایتی دیگر، چنین فرموده‌اند:

«...و اگر چنین نبود، هیچ‌یک از دوستان خدا را رها نمی‌کردند، مگر این‌که او را بکشند.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــ

«أولیاء الله»، مسامحةً «دوستان خدا» ترجمه شده است، و الّا رابطهٔ «ولایت» و «دوستی» متفاوت‌اند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۲۳:۰۰
ابوالفضل رهبر

 

تفاوت است بین «کسی‌که مادرزاد خوش‌خُلق است»

و «او که از روی قصد، و با تمرین، چنین می‌کند»

 

 

 

... إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «إِنَّ الْخُلُقَ مَنِیحَةٌ یَمْنَحُهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ خَلْقَهُ فَمِنْهُ سَجِیَّةٌ وَ مِنْهُ نِیَّةٌ.» فَقُلْتُ: فَأَیَّتُهُمَا أَفْضَلُ؟ فَقَالَ: «صَاحِبُ‏ السَّجِیَّةِ هُوَ مَجْبُولٌ‏ لَا یَسْتَطِیعُ غَیْرَهُ وَ صَاحِبُ النِّیَّةِ یَصْبِرُ عَلَى الطَّاعَةِ تَصَبُّراً فَهُوَ أَفْضَلُهُمَا.»

 الکافی، ج‏۲، ص۱۰۱

 

اسحاق بن عمّار، از امام صادق (علیه‌السلام) نقل می‌کند که فرمودند:

«به‌راستى خُلق (نیکو) هدیه‌ای است که خداوند، عزّ و جلّ، به مخلوقِ خود می‌بخشد؛ برخى از آن، سجیّت(فطری و طبیعی) است، و برخى از روی نیت(عمدی و اکتسابی) است.»

[اسحاق گوید] عرض کردم: 

کدام‌یک باارزش‌تر است؟

حضرت فرمودند:

«کسی‌که طبع و منشش چنین است، بر آن سرشته شده و نمی‌تواند جز این کند،

و او ‌که با قصد و نیت چنین باشد، با سختی و مشقت بر طاعتِ (خدا) صبر می‌کند، پس او برتر است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۱۶:۲۹
ابوالفضل رهبر

 

... عَنْ یُونُسَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«إِذَا ذَکَرَ أَحَدُکُمْ‏ نِعْمَةَ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ فَلْیَضَعْ خَدَّهُ عَلَى التُّرَابِ شُکْراً لِلَّهِ فَإِنْ کَانَ رَاکِباً فَلْیَنْزِلْ فَلْیَضَعْ خَدَّهُ عَلَى التُّرَابِ وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ یَقْدِرُ عَلَى النُّزُولِ لِلشُّهْرَةِ فَلْیَضَعْ خَدَّهُ عَلَى قَرَبُوسِهِ وَ إِنْ لَمْ یَقْدِرْ فَلْیَضَعْ خَدَّهُ عَلَى کَفِّهِ‏ ثُمَّ لْیَحْمَدِ اللَّهَ عَلَى مَا أَنْعَمَ عَلَیْهِ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۹۸

 

یونس بن عمار از امام صادق، علیه‌السلام، نقل می‌کند که فرمودند:

«هرگاه یکی از شما(شیعیان)، نعمتِ خداوند، عزّ و جلّ، را به یاد آورد، برای شکر خدا، پیشانی‌اش را بر خاک بگذارد،

اگر راکب(سواره) بود، پس پیاده شود و پیشانی‌اش را بر خاک بگذارد،

و اگر به‌خاطر شهرت(تابلو شدن!) نمی‌توانست پیاده شود، پیشانی‌اش را بر برآمدگیِ زین بگذارد،

و اگر نتوانست، پیشانی‌اش را بر کف دستش[*] بگذارد،

آن‌گاه، حمد خدا را به‌خاطر نعمتی که به او عنایت فرموده، به‌جای آورد.»

 

 

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] "کفّ"؛ از مچ به پایین است و پشت دست را نیز شامل می‌شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۱۶:۲۵
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏:

«إِذَا رَأَیْتُمْ أَهْلَ الْبَلَاءِ فَاحْمَدُوا اللَّهَ وَ لَا تُسْمِعُوهُمْ فَإِنَ‏ ذَلِکَ‏ یَحْزُنُهُمْ‏.»

 الکافی، ج۲، ص۹۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«هنگامی که اهل بلاء را دیدید، خدا را حمد کنید و (حمد خود را) به گوششان نرسانید، که این کار آنان را غمگین می‌سازد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۱۶:۲۰
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «إِنَّا صُبُرٌ وَ شِیعَتُنَا أَصْبَرُ مِنَّا.» قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ کَیْفَ صَارَ شِیعَتُکُمْ أَصْبَرَ مِنْکُمْ قَالَ: «لِأَنَّا نَصْبِرُ عَلَى مَا نَعْلَمُ وَ شِیعَتُنَا یَصْبِرُونَ عَلَى مَا لَا یَعْلَمُونَ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۹۳

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«ما (اهل بیت) صبوریم، و شیعیانمان از ما صبورترند.»

 

[راوی گوید:] عرض کردم:

فدایت شوم، چطور می‌شود شیعیانتان صبورتر از شما باشند؟!

حضرت فرمودند:

«زیرا ما بر چیزی صبر می‌کنیم که به آن علم داریم،

و شیعیانمان بر چیزی صبر می‌کنند که به آن علم ندارند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۱۶:۱۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ جَابِرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع: یَرْحَمُکَ اللَّهُ مَا الصَّبْرُ الْجَمِیلُ‏؟ قَالَ:

«ذَلِکَ صَبْرٌ لَیْسَ فِیهِ شَکْوَى إِلَى النَّاسِ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۹۳

 

از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده است:

به ابوجعفر (امام باقر علیه‌السلام) عرض کردم:

خداوند شما را مشمول رحمتش گرداند. «صبر جمیل» چیست؟

فرمودند:

«صبری است که در آن عرض شکایتی به مردم نباشد.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــ

ظاهراً مقصود این است که انسان نزد دیگران، از ابتلائاتش، گِلِه‌گذاری و آه‌وناله نکند؛ که فلان بلاها سرم آمد و بدبخت شدم و...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۱۶:۱۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«مَرَّ بِی أَبِی وَ أَنَا بِالطَّوَافِ‏ وَ أَنَا حَدَثٌ‏ وَ قَدِ اجْتَهَدْتُ فِی الْعِبَادَةِ فَرَآنِی وَ أَنَا أَتَصَابُّ عَرَقاً.» فَقَالَ لِی: «یَا جَعْفَرُ یَا بُنَیَّ إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَحَبَّ عَبْداً أَدْخَلَهُ الْجَنَّةَ وَ رَضِیَ عَنْهُ بِالْیَسِیرِ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۸۶

 

از ابوبصیر از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«پدرم (امام باقر علیه‌السلام) درحالی که طواف می‌کردم، بر من گذشت،

و من نوجوان بودم و نهایت کوششم را در عبادت می‌نمودم،

پس مرا درحالی که عرق از من سرازیر بود، دید،

آن‌گاه به من فرمود:

جعفر، پسرم!

خداوند اگر بنده‌ای را دوست داشته باشد، او را به بهشت داخل می‌گرداند، و از او به اندک [عبادتی] راضی می‌گردد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۱۶:۰۵
ابوالفضل رهبر

 

چرا در مقابل (در نهایت) ۱۰۰سال معصیتِ خدا، آتش ابدی در انتظار است؟!

و در برابر (در نهایت) ۱۰۰سال اطاعت او، بهشت ابدی؟!

 

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ، علیه السلام:

«إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ‏ النَّارِ فِی‏ النَّارِ لِأَنَّ نِیَّاتِهِمْ کَانَتْ فِی الدُّنْیَا أَنْ لَوْ خُلِّدُوا فِیهَا أَنْ یَعْصُوا اللَّهَ أَبَداً، وَ إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ الْجَنَّةِ فِی الْجَنَّةِ لِأَنَّ نِیَّاتِهِمْ کَانَتْ فِی الدُّنْیَا أَنْ لَوْ بَقُوا فِیهَا أَنْ یُطِیعُوا اللَّهَ أَبَداً، فَبِالنِّیَّاتِ خُلِّدَ هَؤُلَاءِ وَ هَؤُلَاءِ.» ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ تَعَالَى: «قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى‏ شاکِلَتِهِ» قَالَ: «عَلَى نِیَّتِهِ.»

 الکافی، ج۲، ص۸۵

 

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«اهل آتش، به این خاطر در آتش جاودان می‌شوند که اگر در دنیا جاودان می‌شدند، قصدشان این بود که تا ابد خدا را معصیت کنند،

و اهل بهشت، به این خاطر در بهشت جاودان می‌شوند که اگر در دنیا جاودان می‌شدند، قصدشان این بود که تا ابد خدا را اطاعت کنند.

پس به واسطه نیت‌هاست، که این دو گروه، [در آتش یا بهشت] جاودان می‌شوند.»

 

سپس امام (علیه‌السلام) این سخن خداوند را تلاوت نمودند:

«بگو هرکس بر اساس شاکله‌اش عمل می‌کند» [الاسراء:۸۴]

و فرمودند:

«یعنی بر اساس نیّتش.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۱۵:۵۹
ابوالفضل رهبر