…عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ الرَّجُلُ یَکُونُ مَعَ الْقَوْمِ فَیَجْرِی بَیْنَهُمْ کَلَامٌ یَمْزَحُونَ وَ یَضْحَکُونَ. فَقَالَ: «لَا بَأْسَ مَا لَمْ یَکُنْ فَظَنَنْتُ أَنَّهُ عَنَى الْفُحْشَ.» ثُمَّ قَالَ: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص کَانَ یَأْتِیهِ الْأَعْرَابِیُّ فَیُهْدِی لَهُ الْهَدِیَّةَ ثُمَّ یَقُولُ: مَکَانَهُ أَعْطِنَا ثَمَنَ هَدِیَّتِنَا فَیَضْحَکُ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ کَانَ إِذَا اغْتَمَّ یَقُولُ: «مَا فَعَلَ الْأَعْرَابِیُّ لَیْتَهُ أَتَانَا.»»
الکافی، ج۲، ص۶۶۳
از مُعمَّر بن خلّاد نقل شده است:
به امام کاظم (علیهالسلام) عرض کردم:
فدایتان شوم! مردی همراه گروهی است و میانشان سخنی درمیگیرد؛ شوخی میکنند و میخندند. [اشکالی ندارد؟]
حضرت فرمودند:
«تا زمانی که احساس نکنی این شوخیها فحش (حرف یا کار زشت) است، اشکالی ندارد.»
بعد فرمودند:
«گاهی یک اعرابی نزد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) میآمد و هدیهای به ایشان میداد. بعد میگفت: قیمتِ هدیهمان را بدهید! آنگاه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) میخندیدند.
ایشان گاهی که غمگین میشدند، میفرمودند: «آن اعرابی چه کرد! کاش نزد ما میآمد.»»