دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۶۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام حسین» ثبت شده است

 

...عَنْ أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع قَالَ:

«مَنْ تَرَکَ السَّعْیَ فِی حَوَائِجِهِ یَوْمَ عَاشُورَاءَ قَضَى اللَّهُ لَهُ حَوَائِجَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ مَنْ کَانَ یَوْمُ عَاشُورَاءَ یَوْمَ مُصِیبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکَائِهِ جَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَوْمَ فَرَحِهِ وَ سُرُورِهِ وَ قَرَّتْ بِنَا فِی الْجِنَانِ عَیْنُهُ وَ مَنْ سَمَّى یَوْمَ عَاشُورَاءَ یَوْمَ بَرَکَةٍ وَ ادَّخَرَ فِیهِ لِمَنْزِلِهِ شَیْئاً لَمْ یُبَارَکْ لَهُ فِیمَا ادَّخَرَ وَ حُشِرَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَعَ یَزِیدَ وَ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ زِیَادٍ وَ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ لَعَنَهُمُ اللَّهُ تَعَالَى إِلَى أَسْفَلِ دَرَکَةٍ مِنَ النَّارِ.»

 عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏۱، ص۲۹۸

 

شیخ صدوق در کتاب «عیون أخبار الرضا علیه السلام» از امام ابوالحسن علی بن موسی الرضا (علیه السلام) نقل می کند که فرمودند:

«هرکس در روز عاشورا تلاش برای (رفع) نیازهایش را کنار بگذارد، خداوند نیازهای دنیا و آخرتش را رفع می کند،

و هرکس روز عاشورا، روز مصیبت[۱] و حزن[۲] و گریه اش باشد، خداوند (عزّ و جلّ) روز قیامت را روز شادمانی و شادی اش قرار می دهد و چشمش در بهشت به (دیدار) ما (اهل بیت) روشن می گردد،

و هرکس روز عاشورا را روز خیر و برکت بنامد[۳] و چیزی را برای خانه اش ذخیره کند، برایش در چیزی که ذخیره کرده است، خیری نخواهد بود و در روز قیامت به همراه «یزید» و «عبیدالله بن زیاد» و «عمر بن سعد» – که خداوند تعالی لعنتشان کند و به قعر آتش بیفکند  محشور می شود.»

 
 
 
پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] مصیبت: بلا، سختی و پیشامد بد.

[۲] حزن: غم و اندوه.

[۳] چنان چه عده ای از مسلمانان (به سبب عدم فهم صحیح از برخی احادیث) روز عاشورا را روزی مبارک می دانند و در این روز روزه می گیرند. توضیح اینکه: گویا این روز در آیین یهودیان مبارک بوده و پیش از تشریع روزه ماه مبارک رمضان، سنت پیامبر نیز روزه گرفتن در این روز بوده است. در سالهای ابتدایی بعثت پیامبر، این روز در تقویم یهودیان، با روز دهم ماه محرم منطبق بوده است و مسلمانان گمان کرده اند که برکت مربوط به دهم محرم بوده است. بعدها نیز بنی امیه بر این مسئله تأکید کردند و امروزه شاهد تبرک جستن و روزه گرفتن بعضی از مسلمانان در این روز هستیم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۰۲:۳۷
ابوالفضل رهبر

 

 این مطلب پیش تر در قدس آنلاین منتشر شده است.

 

...عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا تَقُولُ فِی حَدِیثٍ رُوِیَ عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ قَالَ «إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ ع قَتَلَ ذَرَارِیَّ قَتَلَةِ الْحُسَیْنِ ع بِفِعَالِ آبَائِهِمْ» فَقَالَ ع هُوَ کَذَلِکَ فَقُلْتُ وَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏» مَا مَعْنَاهُ قَالَ صَدَقَ اللَّهُ فِی جَمِیعِ أَقْوَالِهِ وَ لَکِنْ ذَرَارِیُّ قَتَلَةِ الْحُسَیْنِ ع یَرْضَوْنَ بِأَفْعَالِ آبَائِهِمْ وَ یَفْتَخِرُونَ بِهَا وَ مَنْ رَضِیَ شَیْئاً کَانَ کَمَنْ أَتَاهُ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا قُتِلَ بِالْمَشْرِقِ فَرَضِیَ بِقَتْلِهِ رَجُلٌ فِی الْمَغْرِبِ لَکَانَ الرَّاضِی عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ شَرِیکَ الْقَاتِلِ وَ إِنَّمَا یَقْتُلُهُمُ الْقَائِمُ ع إِذَا خَرَجَ لِرِضَاهُمْ بِفِعْلِ آبَائِهِمْ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ بِأَیِّ شَیْ‏ءٍ یَبْدَأُ الْقَائِمُ ع مِنْکُمْ إِذَا قَامَ قَالَ یَبْدَأُ بِبَنِی شَیْبَةَ فَیُقَاطِعُ أَیْدِیَهُمْ لِأَنَّهُمْ سُرَّاقُ بَیْتِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.[۱]

 

از عبدالسلام بن صالح هَرَوی نقل شده است که گفت:

به امام ابوالحسن الرضا (علیه السلام) عرض کردم: ای فرزند پیامبر خدا! نظرتان در مورد حدیثی که از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است چیست؛ که «هنگامی که حضرت قائم (علیه السلام) قیام کند، کسانی را که از نسل قاتلان امام حسین (علیه السلام) باشند، به خاطر کاری که پدرانشان کرده اند، می کشد.»؟

امام رضا (علیه السلام) فرمودند: «همین طور است.»

عرض کردم: پس معنای این کلام خدا چیست؛ که «و هیچ گنهکارى، گناه دیگرى را متحمل نمی شود»[۲]؟

حضرت فرمودند: «خداوند در تمام گفته هایش راست گفته است. اما کسانی که از نسل قاتلان امام حسین (علیه السلام) هستند، از کارهای پدرانشان راضی هستند و به آن افتخار می کنند. هرکس از کاری راضی باشد، مانند کسی است که آن را انجام داده باشد.[۳] حتی اگر مردی در شرق عالم کشته شود و مردی در غرب عالم به کشته شدن او راضی باشد، کسی که راضی است، نزد خداوند (عزّ و جلّ)، با قاتل شریک است. حضرت قائم (علیه السلام) نیز وقتی قیام کند، آنان را به خاطر رضایتشان (از کشته شدن امام حسین توسط پدرانشان) خواهد کشت.»

عرض کردم: حضرت قائم (علیه السلام) وقتی قیام کنند، با چه کاری آغاز می کنند؟

حضرت فرمودند: «ابتدا دستان بنی شیبة را قطع می کنند، چراکه آنان سارقان خانه خدا (عزّ و جلّ) هستند.»

 
 
 
پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
[۱] عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج۱، ص۲۷۳.

[۲] سوره انعام، آیه۱۶۴؛ ترجمه آیت الله مکارم شیرازی.

[۳] همچنین امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرموده اند: «الرَّاضِی‏ بِفِعْلِ‏ قَوْمٍ‏ کَالدَّاخِلِ‏ فِیهِ‏ مَعَهُمْ وَ عَلَى کُلِّ دَاخِلٍ فِی بَاطِلٍ إِثْمَانِ إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ وَ إِثْمُ الرِّضَى بِه‏» (نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص۴۹۹) ؛ «کسی که به کار عده ای راضی باشد، مانند کسی است که با آنها در آن کار شرکت داشته است و هرکس که در کار باطلی وارد شود، دو گناه دارد؛ گناه عمل به آن کار و گناه رضایت به آن».

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۵ ، ۰۷:۰۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: 
کَتَبَ رَجُلٌ إِلَى الْحُسَیْنِ ص: «عِظْنِی بِحَرْفَیْنِ.» فَکَتَبَ إِلَیْهِ:

«مَنْ‏ حَاوَلَ‏ أَمْراً بِمَعْصِیَةِ اللَّهِ کَانَ أَفْوَتَ لِمَا یَرْجُو وَ أَسْرَعَ لِمَجِی‏ءِ مَا یَحْذَرُ.»
 الکافی، ج۲، ص۳۷۳
 
...از امام صادق علیه‌السلام نقل شده‌است که فرمودند: 
مردی خطاب به امام حسین علیه‌السلام نوشت:
«مرا با دو حرف پند دهید.»

حضرت خطاب به او نوشتند: 
«هرکه بخواهد کاری را با نافرمانیِ خدا انجام دهد، 
هرآن‌چه را که به آن امید دارد، زودتر از دست می‌دهد، 
و هرآن‌چه از آن بیم دارد، زودتر به سراغش می‌آید.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۴ ، ۱۰:۲۷
ابوالفضل رهبر

 

در میان ما، امام رضا (علیه‌السلام) به «غریب الغرباء»[۲] مشهورند،

اما جالب است بدانید که در روایات، این صفت تنها در وصفِ امام حسین (علیه‌السلام) به‌کار رفته است.

- به عنوان مثال، در ضمن زیارتی که در نیمه شعبان، خطاب به امام حسین (علیه‌السلام) وارد شده است، ایشان «غریب الغرباء» نامید شده‌اند.[۳]

 

در مورد سایر ائمه، صفت «غریب»[۴] به کار رفته است؛

 

- به‌عنوان مثال، امام صادق، در مورد نوه بزرگوارشان، امام رضا (علیهماالسلام) روایت فرموده‌اند:

«مردى از فرزندان پسرم موسى ع، طلوع می‌کند که هم نام امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است و در زمین طوس، که در خراسان است، دفن می‌شود. در آنجا با زهر کشته می‌شود و در حالی که «غریب» است، دفن می‌شود...»[۵]

 

- و یا امام جواد، در زیارتی خطاب به پدر بزرگوارشان (علیهماالسلام) خود را «مسموم غریب» نامیده‌اند.[۶]

 

غربتِ برخی ائمه، که به نوعی از خانواده و دیار خود دور افتاده بوده‌اند و در غربت به خاک سپرده شده‌اند، قابل درک است، اما این چه غربتی است که میان تمام اهل‌بیت (علیهم‌السلام) مشترک است؟

 

به نظر می‌رسد این غربت، همان «غربت مؤمن» و «غربت عالِم» باشد.

به این دو حدیث توجه کنید:

 

۱) کامل بن علاء از امام صادق (علیه‌السلام) نقل می‌کند که فرمودند:

««مؤمنین قطعاً پیروزند»[۷] آیا می‌دانی که آنان که هستند؟»

عرض کردم: شما داناترید.

فرمودند:

«قطعاً «مؤمن»ها، که «تسلیم»[۸] نیز هستند، پیروزند،

به راستی، این «تسلیم»ها هستند که «نجیب»[۹] اند،

پس «مؤمن»، «غریب» است،

و خوشا به سعادتِ «غریب»ها.»[۱۰]

 

اگر دقت کرده باشید، امام صادق (علیه‌السلام) در این حدیث یک قیاس به کار برده‌اند:

الف: «مؤمن»، «تسلیم» است.

ب: کسی که «تسلیم» است، «نجیب» است.

[ج: کسی که «نجیب» است، «غریب» است.]

نتیجه: پس «مؤمن»، «غریب» است.

           

۲) در روایت دیگری از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«عالمان غریب‌اند، چرا که نادانانِ زیادی در میانشان‌ هستند.»[۱۱]

 

***

 

آری! چنین است که:

اهل‌بیت؛

این مؤمنین تام،

این تسلیم‌شدگان بی‌ادعا،

این نُجَبای دست‌نایافتنی،

این دانایان کل،

و در یک کلام:

این قله‌های «قربت»،

در اوجِ «غربت» به سر می‌برند،

هرچند در دیارشان،

کنار خانواده‌شان،

و در میان حلقه‌ی یاران و علاقه‌مندان خویش باشند.

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] برگرفته از سخنان استاد حجت‌الاسلام امیر غنوی، در جلساتِ درس تاریخ اسلام.

[۲] یعنی کسی که در میان غریب‌ها نیز غریب است.

[۳] «...السَّلامُ عَلَیْکَ یا قَتِیلَ الظَّلماءِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا غَرِیبَ‏ الْغُرَباءِ...» [الإقبال‌بالأعمال‌الحسنة(طبع‌الحدیثة)، ج‏۳، ص۳۴۷]

[۴] راغب اصفهانی در مفردات، در معنای «غریب» چنین گفته: «به هرکس که از دیگران دور شود، و در میان هم جنسانِ خود بی‌نظیر باشد، «غریب» گفته می‌شود ... و گفته شده: «علما، به خاطر فراوانیِ نادانان در میانشان، غریب‌اند.» و کلاغ به این دلیل «غُراب» نامیده شده است که در رفت‌و‌آمدش از دیگران دوری می‌جوید.» [مفردات‌ألفاظ‌القرآن، ص۶۰۴]

[۵] «یَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ ابْنِی مُوسَى اسْمُهُ اسْمُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَیُدْفَنُ فِی أَرْضِ طُوسَ وَ هِیَ بِخُرَاسَانَ یُقْتَلُ فِیهَا بِالسَّمِّ فَیُدْفَنُ فِیهَا غَرِیباً...» [الأمالی(للصدوق)، ص۱۱۸] (مرحوم شیخ صدوق این حدیث را در مجلسی که به تاریخ ۱۳ذی الحجة سال۳۶۷ هـ.ق، در مشهدالرضا تشکیل شده بوده، املاء کرده‌اند.)

[۶] «...السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ إِمَامٍ عَصِیبٍ وَ إِمَامٍ نَجِیبٍ وَ بَعِیدٍ قَرِیبٍ وَ مَسْمُومٍ‏ غَرِیبٍ‏...» [بحارالأنوار، ج‏۹۹، ص۵۳] (مرحوم علامه مجلسی این روایات را که در آثار قدماء یافته‌اند، اما بدون ذکر منبع و سند نقل کرده‌‌اند.)

[۷] سوره مؤمنون، آیه۱.

[۸] امام صادق (علیه‌السلام) در حدیثی، مقام «تسلیم» را همان مقام «اخبات» دانسته‌اند. («... ثُمَّ قَالَ أَ تَدْرُونَ مَا التَّسْلِیمُ فَسَکَتْنَا فَقَالَ هُوَ وَ اللَّهِ الْإِخْبَاتُ» [الکافی، ج‏۱، ص۳۹۱]) «اخبات» نیز یعنی: تواضع مطلق در برابر خداوند، خود را هیچ انگاشتن و ادعایی از خود نداشتن.

[۹] آن‌چه که در نوع خود باارزش و کم‌یاب است. («النَّجِیبُ‏: الفاضل من کلّ حیوان. و قد نَجُبَ‏ یَنْجُبُ‏ نَجَابَةً، إذا کان فاضلا نفیسا فى نوعه» [النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج۵، ص۱۷])

[۱۰] ...عَنْ کَامِلٍ التَّمَّارِ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع‏: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ‏ أَ تَدْرِی مَنْ هُمْ قُلْتُ أَنْتَ أَعْلَمُ قَالَ قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الْمُسَلِّمُونَ إِنَّ الْمُسَلِّمِینَ هُمُ النُّجَبَاءُ فَالْمُؤْمِنُ غَرِیبٌ فَطُوبَى لِلْغُرَبَاءِ.» [الکافی، ج‏۱، ص۳۹۱]

[۱۱] «الْعُلَمَاءُ غُرَبَاءُ لِکَثْرَةِ الْجُهَّالِ بَیْنَهُمْ.» [کشف‌الغمةفی‌معرفةالأئمة(طبع‌القدیمة)، ج‏۲، ص۳۴۹]

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۳۷
ابوالفضل رهبر

 

۱- مختصری راجع به «ابوذر»

جُندب بن جُناده بن سفیان الغِفاری، بیست سال پیش از اسلام، در طایفه غِفار به دنیا آمد.

او را به واسطه نام فرزندش(ذَر)، «ابو ذر» می‌نامیدند.

وی را مردی بلندقامت، لاغراندام و قوی هیکل توصیف کرده‌اند.

 

ابوذر قبل از اسلام یکتاپرست بود و بعد از آن، چهارمین یا پنجمین نفری بود که اسلام آورد.

پس از رحلت پیامبر، از جانشینِ به حقش، حمایتِ کامل کرد.

او از اصحاب نزدیک اهل بیت بود، تا آن‌جا که در تشییع شبانه‌ی پیکر «سرور زنان اهل بهشت»، شرکت داشت.

 

ابوذر به صراحت در «بیان حق» معروف بود. وی به دستور غاصبان خلافت، مبنی بر منع نقل و نگارش حدیث، اعتنایی نداشت و می‌گفت:

«والله اگر شمشیری را بر دهانم نهند تا از پیامبر خدا نقل روایت نکنم، تحمل بُرندگی شمشیر را بر ترک سخن رسول خدا ترجیح خواهم داد.» [طبقات کبری، ج۲، ص۳۵۴]

این پایبندی به نقل حدیث تا آن جا بود که ابوذر در زمان عُمَر، به همین جرم، زندانی شد.

 

در پی بخشش مبالغ هنگفتی از بیت‌المال به مروان بن حکم، زید بن ثابت و دیگران توسط عثمان، ابوذر در کوچه و خیابان فریاد می‌زد و اعتراض می‌کرد، تا این که عثمان، او را به شام و بعدتر به ربذه تبعید کرد.

 

ابوذر در سال 32 هـ.ق و در دوره عثمان، در حالی در ربذه از دنیا رفت که در خانه اش چیزی نبود که او را کفن کنند.

 

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ابوذر را راستگوترین مردم توصیف می‌کند، در زهد و فروتنی، با عیسی بن مریم مقایسه‌‌اش می‌کند، هم‌چنین او را، مانند سلمان، از اهل‌بیت می‌داند.

 

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نیز ابوذر را دارای علمی می‌داند که مردم از آن عاجزند و از افرادی می داند که بهشت مشتاق آنان است.

 

امام صادق (علیه‌السلام) درباره عبادت ابوذر فرمود: بیش‌ترین عبادت ابوذر، تفکر بود ... آن قدر از ترس خدا گریه کرد تا چشمانش مجروح شد.

 

 

۲- حالا توجه کنید...

قیل للحسین علیه السلام انّ اباذر یقول:

«الفقر أحبّ إلىّ من الغِنى و السُقم أحبّ إلىّ من الصحة.»

فقال علیه السلام:

«رحم اللَّه تعالى اباذر، أمّا أَنا، فأقول: من اتّکل على حُسن اختیار اللَّه تعالى له، لَم یَتَمَنَّ غیر ما اختاره اللَّه عزّوجل له.»

 إحقاق‌الحق، ج۱۱، ص۵۹۱

 

به امام حسین (علیه‌السلام) گفته شد که ابوذر می‌گوید:

«فقر و تهیدستى براى من محبوب تر از بی‌نیازى است و مریضى و بیمارى برایم محبوب تر از تندرستى است.»

حضرت فرمود:

«خداوند ابوذر را رحمت کند، امّا من می‌گویم؛ هرکس بر "زیبایی و خوبیِ انتخابِ خدا برای خود" تکیه کرد، جز آن چه که خداوند عزّوجلّ برای او انتخاب نموده، تمنایی نخواهد داشت و چیز دیگری نخواهد خواست.»

 

...

 

نگاه ارباب را حال اومدید؟

 


یکی درد و یکی درمان پسندد

یکی وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران

پسندم آنچه را جانان پسندد

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۹:۵۸
ابوالفضل رهبر

 

آیا تباکی، یعنی اَدای «گریه کردن» را در آوردن؟

آیا معقول است که «اَدا در آوردن»، ثواب داشته باشد؟

...

در روایات متعددی، به مؤمنین توصیه شده است:

برای اهل‌بیت (علیهم السلام) و یا هنگام دعا، اشک بریزید، و اگر اشک نداشتید، «تباکی» کنید.

...

آن‌چه که در متن روایات آمده است، لفظ «تباکی» است.

معمولاً این لفظ را چنین معنا می‌کنند:

«حالت گریه کردن را به خود گرفتن»

یا «این که شخص حالت خود را شبیه کسی کند که گریه می‌کند»

 

اما با تحقیق در معنای لغویِ «تباکی»، و نیز با دقت در متن نورانی روایات، در می‌یابیم که این واژه غلط ترجمه می‌شود.

توجه کنید؛

 

الف) «تباکی» در کتب لغت:

۱- ابن‌منظور در «لسان‌العرب»، پس از ذکر این روایت که «اگر گریه‌ای نیفتید، تباکی کنید»، در معنای «تباکی» می‌گوید: «أَی: تَکَلَّفُوا البُکاء»[۱]

و در معنای «تکلّف» آورده است:

«تَکَلَّفْتَ‏ الشی‏ءَ: تَجَشَّمْتَه على مشقَّة و على خلاف عادتک.»[۲]

در معنای «تجشّم» نیز آورده است:

«تَجَشَّمْتَ کذا و کذا، أَی: فعلتَه على کُرْهٍ و مشقةٍٍ»[۳]

 

خلاصه این‌که:

«تباکی» یعنی: «گریه‌ی با تکلّف»،

و «تکلّف» نیز یعنی: «به سختی کاری را انجام دادن».

پس «تباکی» به‌معنای «با سختی و مشقت گریه کردن» است.

 

۲- فخرالدین طریحی در «مجمع‌البحرین» چنین آورده است:

«تَبَاکَى‏ الرجل: تکلّف البکاء.»[۴]

طریحی نیز «تکلّف» را مانند ابن منظور معنا کرده است.

 

۳- راغب اصفهانی در «مفردات الفاظ قرآن»، در معنای «کاری را با تکلّف انجام دادن» آورده است:

«تَکَلُّفُ‏ الشی‏ءِ: ما یفعله الإنسان بإظهار کَلَفٍ مع مشقّة تناله فی تعاطیه»[۵]

یعنی: کاری است که انسان با اظهار بر افروختگى چهره و با سختى و مشقتى که از آن کار به او می‌رسد  انجام می‌دهد.

بنابراین از کلام مرحوم راغب اصفهانی نیز همان برداشتی می‌شود، که از کلام صاحب «لسان‌العرب» شد.

 

ب) «تباکی» در لسان روایات:

به روایات زیر توجه کنید:

۱- ...عَنْ سَعِیدِ بْنِ یَسَارٍ بَیَّاعِ اَلسَّابِرِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: إِنِّی أَتَبَاکَى فِی اَلدُّعَاءِ وَ لَیْسَ لِی بُکَاءٌ قَالَ: «نَعَمْ وَ لَوْ مِثْلَ رَأْسِ اَلذُّبَابِ.»

 الکافی، ج۲، ص۴۸۳

 

سعید بن یسار گوید: به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

من در هنگام دعا تباکی می‌کنم، در حالی که گریه‌ای ندارم. [چه می‌فرمائید؟]

حضرت فرمودند:

«باشد [اشکالی ندارد]، ولو به اندازه‌ی سر مگسی باشد.»

 

۲- ...عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لِأَبِی بَصِیرٍ: «إِنْ خِفْتَ أَمْراً یَکُونُ أَوْ حَاجَةً تُرِیدُهَا فَابْدَأْ بِاللَّهِ وَ مَجِّدْهُ وَ أَثْنِ عَلَیْهِ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ صَلِّ عَلَى اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلْ حَاجَتَکَ وَ تَبَاکَ وَ لَوْ مِثْلَ رَأْسِ اَلذُّبَابِ إِنَّ أَبِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ کَانَ یَقُولُ إِنَّ أَقْرَبَ مَا یَکُونُ اَلْعَبْدُ مِنَ اَلرَّبِّ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ سَاجِدٌ بَاکٍ.»

 الکافی، ج۲، ص۴۸۳

 

امام صادق (علیه‌السلام) به ابوبصیر فرمودند:

«اگر از وقوع چیزی ترسیدی، یا حاجتی داشتی، [دعایت را] با نام الله شروع کن، و خدا را تمجید کن، و او را مدح کن آن گونه که سزاوارش است، و بر پیامبر صلوات فرست، و حاجتت را بخواه، و تباکی کن، ولو به اندازه بال مگسی باشد.»[۷]

 

۳- ...عَنْ إِسْمَاعِیلَ اَلْبَجَلِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«إِنْ لَمْ یَجِئْکَ اَلْبُکَاءُ فَتَبَاکَ فَإِنْ خَرَجَ مِنْکَ مِثْلُ رَأْسِ اَلذُّبَابِ فَبَخْ بَخْ.»

 الکافی، ج۲، ص۴۸۳

 

اسماعیل بجلی، از امام صادق (علیه‌السلام) نقل می‌کند که فرمودند:

«اگر گریه‌ات نیامد، تباکی کن، که اگر به اندازه‌ی سر مگسی [اشک] خارج شود، پس به‌به! [خوشا به حالت]»[۸]

 

همان‌طور که به وضوح از روایات بر می‌آید، «تباکی» در لسان روایات نیز به معنای «سعی کردن برای گریه کردن» است، ولو این که اشکی هم جاری نشود، و فقط به‌اندازه ناچیزی (سر مگسی) اشک خارج شود.

 

لذا می‌توان گفت:

«تباکی»، به معنای «ادا در آوردن» نیست،

و «حالت گریه کردن را به خود گرفتن» ثوابی ندارد،

بلکه آن‌چه در روایات به آن توصیه شده است، این است که:

«انسان، با مشقت، سعی کند گریه کند، و ذره‌ای اشک (ولو به اندازه‌ی سر مگسی) از چشمش خارج شود.»

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بعدالتحریر: یادم آمد قبلاً در این پست روایتی زیبا، در همین زمینه، ذکر کرده بودم.


[۱] لسان‌العرب، ج‏۱۴، ص۸۲.

[۲] لسان‌العرب، ج۹، ص۳۰۷.

[۳] لسان‌العرب، ج‏۱۲، ص۱۰۰.

[۴] مجمع‌البحرین، ج۱، ص۶۰.

[۵] مفردات‌الفاظ‌القرآن، ص۷۲۱.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۲ ، ۰۳:۳۹
ابوالفضل رهبر

چندروزپیش نشریه «عهد» را دست گرفته بودم به مرور. پرونده ویژه‌اش سومین سال‌روز سفر رهبر انقلاب بود به آشیانه آل‌محمد(ص) در پائیز۸۹. صفحه آخر گفتاری از آیت الله کعبی با عنوان «گعده‌های طلبگی» درج شده بود، پیرامون دیدارهای غیررسمی رهبری با علما و مراجع تقلید.

 

گوشه بالای صفحه، سمت چپ، عنوان جذابی داشت؛ «آیت‌الله صافی به رهبری چه گفت؟» در پاراگراف دوم، نکته قابل تأملی ذهن شلوغم را شلوغ‌تر کرد.

 

 

«آیت الله العظمی صافی گلپایگانی اقتدار نظام و سیاست استکبارستیزی نظام را ستودند. در مسائل داخلی هم بر تحکیم هویت اسلامی تأکید کردند. آقا هم گفتند که این عزت بین‌المللی از آثار تمسک به ارزش‌های اسلامی در داخل هست که آیت‌الله العظمی گلپایگانی نیز تأکید کردند که بله این‌ها به هم مربوط است.»

 

حقیقت این است که نمی‌توان آمار دقیقی از میزان تمسک مردم به ارزش‌های اسلامی به‌دست آورد، اما می‌توان گفت از عرصه‌های بروز هویت اسلامی یک ملت، انتخاب‌هایش است. و این‌جاست که ارتباط "عزت بین‌المللی" و "تمسک به ارزش‌های اسلامی در داخل" آشکار می‌شود.

 

مردم بر اساس بینش‌های خود دولتی را به وکالت می‌گیرند. دولتی که پیشانی وجهه بین‌المللی آن‌هاست. دولتی که می‌تواند برای موکلین خود عزت و اقتدار بین‌المللی بیافریند یا که نه. دولتی که می‌تواند مجسمه استکبارستیزی باشد یا نباشد. دولتی که...

 

دیشب، بعد از عزای قاسم بن الحسن(ع)، تماشای دل و قلوه‌هایی که روی میز میان ظریف و کری ریخته بود، آزاردهنده بود.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۲ ، ۰۴:۳۹
ابوالفضل رهبر

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:

«مَنْ ذُکِرَ الْحُسَیْنُ ع عِنْدَهُ،

فَخَرَجَ مِنْ عَیْنِهِ [عَیْنَیْهِ‏] مِنَ الدُّمُوعِ مِقْدَارُ جَنَاحِ ذُبَابٍ،

کَانَ ثَوَابُهُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ،

وَ لَمْ یَرْضَ لَهُ بِدُونِ الْجَنَّةِ»

 

 

امام صادق علیه السلام فرمودند:

«آن‌که نزدش یادی از حسین علیه‌السلام شود،

آن‌گاه از چشمش به قدر بال مگسی اشک خارج شود،

ثوابش بر عهده خداوند عزّوجلّ است،

و خداوند هرگز به کم‌تر از بهشت برای او راضی نمی‌شود»

[کامل‌الزیارات، ص۱۰۰]

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۲ ، ۰۳:۴۹
ابوالفضل رهبر