دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۶۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام حسین» ثبت شده است

 

۱- مختصری راجع به «ابوذر»

جُندب بن جُناده بن سفیان الغِفاری، بیست سال پیش از اسلام، در طایفه غِفار به دنیا آمد.

او را به واسطه نام فرزندش(ذَر)، «ابو ذر» می‌نامیدند.

وی را مردی بلندقامت، لاغراندام و قوی هیکل توصیف کرده‌اند.

 

ابوذر قبل از اسلام یکتاپرست بود و بعد از آن، چهارمین یا پنجمین نفری بود که اسلام آورد.

پس از رحلت پیامبر، از جانشینِ به حقش، حمایتِ کامل کرد.

او از اصحاب نزدیک اهل بیت بود، تا آن‌جا که در تشییع شبانه‌ی پیکر «سرور زنان اهل بهشت»، شرکت داشت.

 

ابوذر به صراحت در «بیان حق» معروف بود. وی به دستور غاصبان خلافت، مبنی بر منع نقل و نگارش حدیث، اعتنایی نداشت و می‌گفت:

«والله اگر شمشیری را بر دهانم نهند تا از پیامبر خدا نقل روایت نکنم، تحمل بُرندگی شمشیر را بر ترک سخن رسول خدا ترجیح خواهم داد.» [طبقات کبری، ج۲، ص۳۵۴]

این پایبندی به نقل حدیث تا آن جا بود که ابوذر در زمان عُمَر، به همین جرم، زندانی شد.

 

در پی بخشش مبالغ هنگفتی از بیت‌المال به مروان بن حکم، زید بن ثابت و دیگران توسط عثمان، ابوذر در کوچه و خیابان فریاد می‌زد و اعتراض می‌کرد، تا این که عثمان، او را به شام و بعدتر به ربذه تبعید کرد.

 

ابوذر در سال 32 هـ.ق و در دوره عثمان، در حالی در ربذه از دنیا رفت که در خانه اش چیزی نبود که او را کفن کنند.

 

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ابوذر را راستگوترین مردم توصیف می‌کند، در زهد و فروتنی، با عیسی بن مریم مقایسه‌‌اش می‌کند، هم‌چنین او را، مانند سلمان، از اهل‌بیت می‌داند.

 

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نیز ابوذر را دارای علمی می‌داند که مردم از آن عاجزند و از افرادی می داند که بهشت مشتاق آنان است.

 

امام صادق (علیه‌السلام) درباره عبادت ابوذر فرمود: بیش‌ترین عبادت ابوذر، تفکر بود ... آن قدر از ترس خدا گریه کرد تا چشمانش مجروح شد.

 

 

۲- حالا توجه کنید...

قیل للحسین علیه السلام انّ اباذر یقول:

«الفقر أحبّ إلىّ من الغِنى و السُقم أحبّ إلىّ من الصحة.»

فقال علیه السلام:

«رحم اللَّه تعالى اباذر، أمّا أَنا، فأقول: من اتّکل على حُسن اختیار اللَّه تعالى له، لَم یَتَمَنَّ غیر ما اختاره اللَّه عزّوجل له.»

 إحقاق‌الحق، ج۱۱، ص۵۹۱

 

به امام حسین (علیه‌السلام) گفته شد که ابوذر می‌گوید:

«فقر و تهیدستى براى من محبوب تر از بی‌نیازى است و مریضى و بیمارى برایم محبوب تر از تندرستى است.»

حضرت فرمود:

«خداوند ابوذر را رحمت کند، امّا من می‌گویم؛ هرکس بر "زیبایی و خوبیِ انتخابِ خدا برای خود" تکیه کرد، جز آن چه که خداوند عزّوجلّ برای او انتخاب نموده، تمنایی نخواهد داشت و چیز دیگری نخواهد خواست.»

 

...

 

نگاه ارباب را حال اومدید؟

 


یکی درد و یکی درمان پسندد

یکی وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران

پسندم آنچه را جانان پسندد

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۹:۵۸
ابوالفضل رهبر

 

آیا تباکی، یعنی اَدای «گریه کردن» را در آوردن؟

آیا معقول است که «اَدا در آوردن»، ثواب داشته باشد؟

...

در روایات متعددی، به مؤمنین توصیه شده است:

برای اهل‌بیت (علیهم السلام) و یا هنگام دعا، اشک بریزید، و اگر اشک نداشتید، «تباکی» کنید.

...

آن‌چه که در متن روایات آمده است، لفظ «تباکی» است.

معمولاً این لفظ را چنین معنا می‌کنند:

«حالت گریه کردن را به خود گرفتن»

یا «این که شخص حالت خود را شبیه کسی کند که گریه می‌کند»

 

اما با تحقیق در معنای لغویِ «تباکی»، و نیز با دقت در متن نورانی روایات، در می‌یابیم که این واژه غلط ترجمه می‌شود.

توجه کنید؛

 

الف) «تباکی» در کتب لغت:

۱- ابن‌منظور در «لسان‌العرب»، پس از ذکر این روایت که «اگر گریه‌ای نیفتید، تباکی کنید»، در معنای «تباکی» می‌گوید: «أَی: تَکَلَّفُوا البُکاء»[۱]

و در معنای «تکلّف» آورده است:

«تَکَلَّفْتَ‏ الشی‏ءَ: تَجَشَّمْتَه على مشقَّة و على خلاف عادتک.»[۲]

در معنای «تجشّم» نیز آورده است:

«تَجَشَّمْتَ کذا و کذا، أَی: فعلتَه على کُرْهٍ و مشقةٍٍ»[۳]

 

خلاصه این‌که:

«تباکی» یعنی: «گریه‌ی با تکلّف»،

و «تکلّف» نیز یعنی: «به سختی کاری را انجام دادن».

پس «تباکی» به‌معنای «با سختی و مشقت گریه کردن» است.

 

۲- فخرالدین طریحی در «مجمع‌البحرین» چنین آورده است:

«تَبَاکَى‏ الرجل: تکلّف البکاء.»[۴]

طریحی نیز «تکلّف» را مانند ابن منظور معنا کرده است.

 

۳- راغب اصفهانی در «مفردات الفاظ قرآن»، در معنای «کاری را با تکلّف انجام دادن» آورده است:

«تَکَلُّفُ‏ الشی‏ءِ: ما یفعله الإنسان بإظهار کَلَفٍ مع مشقّة تناله فی تعاطیه»[۵]

یعنی: کاری است که انسان با اظهار بر افروختگى چهره و با سختى و مشقتى که از آن کار به او می‌رسد  انجام می‌دهد.

بنابراین از کلام مرحوم راغب اصفهانی نیز همان برداشتی می‌شود، که از کلام صاحب «لسان‌العرب» شد.

 

ب) «تباکی» در لسان روایات:

به روایات زیر توجه کنید:

۱- ...عَنْ سَعِیدِ بْنِ یَسَارٍ بَیَّاعِ اَلسَّابِرِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: إِنِّی أَتَبَاکَى فِی اَلدُّعَاءِ وَ لَیْسَ لِی بُکَاءٌ قَالَ: «نَعَمْ وَ لَوْ مِثْلَ رَأْسِ اَلذُّبَابِ.»

 الکافی، ج۲، ص۴۸۳

 

سعید بن یسار گوید: به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

من در هنگام دعا تباکی می‌کنم، در حالی که گریه‌ای ندارم. [چه می‌فرمائید؟]

حضرت فرمودند:

«باشد [اشکالی ندارد]، ولو به اندازه‌ی سر مگسی باشد.»

 

۲- ...عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لِأَبِی بَصِیرٍ: «إِنْ خِفْتَ أَمْراً یَکُونُ أَوْ حَاجَةً تُرِیدُهَا فَابْدَأْ بِاللَّهِ وَ مَجِّدْهُ وَ أَثْنِ عَلَیْهِ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ صَلِّ عَلَى اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلْ حَاجَتَکَ وَ تَبَاکَ وَ لَوْ مِثْلَ رَأْسِ اَلذُّبَابِ إِنَّ أَبِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ کَانَ یَقُولُ إِنَّ أَقْرَبَ مَا یَکُونُ اَلْعَبْدُ مِنَ اَلرَّبِّ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ سَاجِدٌ بَاکٍ.»

 الکافی، ج۲، ص۴۸۳

 

امام صادق (علیه‌السلام) به ابوبصیر فرمودند:

«اگر از وقوع چیزی ترسیدی، یا حاجتی داشتی، [دعایت را] با نام الله شروع کن، و خدا را تمجید کن، و او را مدح کن آن گونه که سزاوارش است، و بر پیامبر صلوات فرست، و حاجتت را بخواه، و تباکی کن، ولو به اندازه بال مگسی باشد.»[۷]

 

۳- ...عَنْ إِسْمَاعِیلَ اَلْبَجَلِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«إِنْ لَمْ یَجِئْکَ اَلْبُکَاءُ فَتَبَاکَ فَإِنْ خَرَجَ مِنْکَ مِثْلُ رَأْسِ اَلذُّبَابِ فَبَخْ بَخْ.»

 الکافی، ج۲، ص۴۸۳

 

اسماعیل بجلی، از امام صادق (علیه‌السلام) نقل می‌کند که فرمودند:

«اگر گریه‌ات نیامد، تباکی کن، که اگر به اندازه‌ی سر مگسی [اشک] خارج شود، پس به‌به! [خوشا به حالت]»[۸]

 

همان‌طور که به وضوح از روایات بر می‌آید، «تباکی» در لسان روایات نیز به معنای «سعی کردن برای گریه کردن» است، ولو این که اشکی هم جاری نشود، و فقط به‌اندازه ناچیزی (سر مگسی) اشک خارج شود.

 

لذا می‌توان گفت:

«تباکی»، به معنای «ادا در آوردن» نیست،

و «حالت گریه کردن را به خود گرفتن» ثوابی ندارد،

بلکه آن‌چه در روایات به آن توصیه شده است، این است که:

«انسان، با مشقت، سعی کند گریه کند، و ذره‌ای اشک (ولو به اندازه‌ی سر مگسی) از چشمش خارج شود.»

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بعدالتحریر: یادم آمد قبلاً در این پست روایتی زیبا، در همین زمینه، ذکر کرده بودم.


[۱] لسان‌العرب، ج‏۱۴، ص۸۲.

[۲] لسان‌العرب، ج۹، ص۳۰۷.

[۳] لسان‌العرب، ج‏۱۲، ص۱۰۰.

[۴] مجمع‌البحرین، ج۱، ص۶۰.

[۵] مفردات‌الفاظ‌القرآن، ص۷۲۱.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۲ ، ۰۳:۳۹
ابوالفضل رهبر

چندروزپیش نشریه «عهد» را دست گرفته بودم به مرور. پرونده ویژه‌اش سومین سال‌روز سفر رهبر انقلاب بود به آشیانه آل‌محمد(ص) در پائیز۸۹. صفحه آخر گفتاری از آیت الله کعبی با عنوان «گعده‌های طلبگی» درج شده بود، پیرامون دیدارهای غیررسمی رهبری با علما و مراجع تقلید.

 

گوشه بالای صفحه، سمت چپ، عنوان جذابی داشت؛ «آیت‌الله صافی به رهبری چه گفت؟» در پاراگراف دوم، نکته قابل تأملی ذهن شلوغم را شلوغ‌تر کرد.

 

 

«آیت الله العظمی صافی گلپایگانی اقتدار نظام و سیاست استکبارستیزی نظام را ستودند. در مسائل داخلی هم بر تحکیم هویت اسلامی تأکید کردند. آقا هم گفتند که این عزت بین‌المللی از آثار تمسک به ارزش‌های اسلامی در داخل هست که آیت‌الله العظمی گلپایگانی نیز تأکید کردند که بله این‌ها به هم مربوط است.»

 

حقیقت این است که نمی‌توان آمار دقیقی از میزان تمسک مردم به ارزش‌های اسلامی به‌دست آورد، اما می‌توان گفت از عرصه‌های بروز هویت اسلامی یک ملت، انتخاب‌هایش است. و این‌جاست که ارتباط "عزت بین‌المللی" و "تمسک به ارزش‌های اسلامی در داخل" آشکار می‌شود.

 

مردم بر اساس بینش‌های خود دولتی را به وکالت می‌گیرند. دولتی که پیشانی وجهه بین‌المللی آن‌هاست. دولتی که می‌تواند برای موکلین خود عزت و اقتدار بین‌المللی بیافریند یا که نه. دولتی که می‌تواند مجسمه استکبارستیزی باشد یا نباشد. دولتی که...

 

دیشب، بعد از عزای قاسم بن الحسن(ع)، تماشای دل و قلوه‌هایی که روی میز میان ظریف و کری ریخته بود، آزاردهنده بود.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۲ ، ۰۴:۳۹
ابوالفضل رهبر

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:

«مَنْ ذُکِرَ الْحُسَیْنُ ع عِنْدَهُ،

فَخَرَجَ مِنْ عَیْنِهِ [عَیْنَیْهِ‏] مِنَ الدُّمُوعِ مِقْدَارُ جَنَاحِ ذُبَابٍ،

کَانَ ثَوَابُهُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ،

وَ لَمْ یَرْضَ لَهُ بِدُونِ الْجَنَّةِ»

 

 

امام صادق علیه السلام فرمودند:

«آن‌که نزدش یادی از حسین علیه‌السلام شود،

آن‌گاه از چشمش به قدر بال مگسی اشک خارج شود،

ثوابش بر عهده خداوند عزّوجلّ است،

و خداوند هرگز به کم‌تر از بهشت برای او راضی نمی‌شود»

[کامل‌الزیارات، ص۱۰۰]

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۲ ، ۰۳:۴۹
ابوالفضل رهبر