دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۷۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام صادق» ثبت شده است

 

...عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «یُسْتَحَبُّ لِلصَّائِمِ إِنْ قَوِیَ عَلَى ذَلِکَ أَنْ یُصَلِّیَ قَبْلَ أَنْ یُفْطِرَ.»

 تهذیب‌الأحکام، ج۴، ص۱۹۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«برای روزه‌دار مستحب است که اگر توان دارد، پیش از آن‌که افطار کند، نماز بخواند.»

 

 

 

...عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سُئِلَ عَنِ اَلْإِفْطَارِ قَبْلَ اَلصَّلاَةِ أَوْ بَعْدَهَا؟ قَالَ: «إِنْ کَانَ مَعَهُ قَوْمٌ یَخْشَى أَنْ یَحْبِسَهُمْ عَنْ عَشَائِهِمْ فَلْیُفْطِرْ مَعَهُمْ وَ إِنْ کَانَ غَیْرُ ذَلِکَ فَلْیُصَلِّ وَ لْیُفْطِرْ.»

 الکافی، ج۴، ص۱۰۱

 

از عبیدالله بن علی حلبی نقل شده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) درباره افطار کردن سؤال شد؛ که قبل از نماز باشد یا بعد از آن؟

ایشان فرمودند:

«اگر عده‌ای همراهش بودند که می‌ترسید مانع (خوردنِ) شامشان شود، با آن‌ها افطار کند و در غیر این‌صورت نماز بخواند و (بعد) افطار کند.»

 

 

 

...عَنْ زُرَارَةَ وَ فُضَیْلٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «فِی رَمَضَانَ تُصَلِّی ثُمَّ تُفْطِرُ إِلاَّ أَنْ تَکُونَ مَعَ قَوْمٍ یَنْتَظِرُونَ اَلْإِفْطَارَ فَإِنْ کُنْتَ مَعَهُمْ فَلاَ تُخَالِفْ عَلَیْهِمْ وَ أَفْطِرْ ثُمَّ صَلِّ وَ إِلاَّ فَابْدَأْ بِالصَّلاَةِ.» قُلْتُ: وَ لِمَ ذَلِکَ؟ قَالَ: «لِأَنَّهُ قَدْ حَضَرَکَ فَرْضَانِ اَلْإِفْطَارُ وَ اَلصَّلاَةُ فَابْدَأْ بِأَفْضَلِهِمَا وَ أَفْضَلُهُمَا اَلصَّلاَةُ.» ثُمَّ قَالَ: «تُصَلِّی وَ أَنْتَ صَائِمٌ فَتُکْتَبُ صَلاَتُکَ تِلْکَ فَتَخْتِمُ بِالصَّوْمِ أَحَبُّ إِلَیَّ.»

 تهذیب‌الأحکام، ج۴، ص۱۹۸

 

از زرارةبن‌أعیَن و فُضَیل‌بن‌یسار نقل شده است:

امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند:

«در ماه رمضان، (اول) نماز بخوان، بعد افطار کن، مگراین‌که با عده‌ای بودی که در انتظار افطار بودند. پس اگر با آن‌ها بودی، با آنان مخالفت نکن؛ (اول) افطار کن، بعد نماز بخوان. اما اگر چنین نبود، نماز را اول بخوان.»

عرض کردم:

چرا چنین کنم؟

ایشان فرمودند:

«زیرا [هنگام اذان مغرب] دو فریضه متوجه تو خواهد بود؛ افطار و نماز. دراین‌صورت باید از بافضیلت‌ترینِ این‌دو آغاز کنی و بافضیلت‌ترینشان نماز است.»

سپس فرمودند:

«اگر در حالی که روزه هستی، نماز بخوانی و این نمازت (در نامه اعمالت) نوشته شود و آن را با روزه مُهر بزنی، این برای من دوست‌داشتنی‌تر است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۰۰ ، ۱۴:۰۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ وَ غَیْرِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «لَا یُنْشَدُ الشِّعْرُ بِلَیْلٍ وَ لَا یُنْشَدُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ بِلَیْلٍ وَ لَا نَهَارٍ.» فَقَالَ لَهُ إِسْمَاعِیلُ: یَا أَبَتَاهْ فَإِنَّهُ فِینَا. قَالَ: «وَ إِنْ کَانَ فِینَا.»

 الکافی، ج۴، ص۸۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«در شب، شعر خوانده نشود و در ماه رمضان نه در شب و نه در روز شعر خوانده نشود.»

اسماعیل (فرزند بزرگ امام صادق) به ایشان عرض کرد:

پدر! به‌راستی که این (شعر خواندن) در مورد ما (اهل‌بیت) است.

حضرت فرمودند:

«هرچند در مورد ما اهل‌بیت باشد.»[۱]

 

 

 

...عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: «یُکْرَهُ رِوَایَةُ اَلشِّعْرِ لِلصَّائِمِ وَ لِلْمُحْرِمِ وَ فِی اَلْحَرَمِ وَ فِی یَوْمِ اَلْجُمُعَةِ وَ أَنْ یُرْوَى بِاللَّیْلِ.» قَالَ: قُلْتُ: وَ إِنْ کَانَ شِعْرَ حَقٍّ؟ قَالَ: «وَ إِنْ کَانَ شِعْرَ حَقٍّ.»

 تهذیب‌الأحکام، ج۴، ص۱۹۵

 

حماد بن عثمان گوید:

شنیدم که امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمودند:

«روایت کردنِ شعر (برای دیگران) کراهت دارد؛ برای روزه‌دار، برای مُحرِم[۲]، برای کسی که در حَرَم است[۳]، در روز جمعه و این‌که در شب خوانده شود.»

حماد گوید: عرض کردم:

اگر چه شعر حقّی باشد؟[۴]

حضرت فرمودند:

«هرچند شعر حقی باشد.»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] مرحوم علامه مجلسی در شرح این حدیث چنین بیان داشته‌اند: «این حدیث دلالت دارد بر این‌که شعر خواندن در شب، مطلقاً مرجوح است (بهتر است انجام نشود) و در ماه رمضان نیز چه در شب و چه در روز، بهتر است انجام نشود، هرچند در مدح ائمه (علیهم‌السلام) باشد. شاید شعر خواندن در مدح اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، برگردد به این‌که ثوابش نسبت به زمان‌های دیگر کم‌تر است.» [مرآةالعقول، ج۱۶، ص۲۴۹]

[۲] کسی که برای انجام اعمال حج یا عمره، مُحرِم شده است.

[۳] کسی که در محدوده حرم الهی (محدوده‌ی مشخص پیرامون مسجدالحرام) است، چه مُحرِم باشد و چه نباشد.

[۴] حق، ضد باطل است و «شعر حق»، شعری است که مضمون باطلی نداشته باشد.

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

آن‌چه از این دو حدیث صحیح‌السند برداشت می‌شود، این است که این زمان‌ها، زمان‌های مبارکی هستند که باید مغتنم دانسته شوند و بهتر است از این فرصت‌ها به بهترین‌شکل بهره جست؛ با خواندن نماز، قرائت قرآن، دعا، ذکر و...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۰۰ ، ۱۴:۳۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: «إِذَا صُمْتَ فَلْیَصُمْ سَمْعُکَ وَ بَصَرُکَ وَ شَعْرُکَ وَ جِلْدُکَ.» وَ عَدَّدَ أَشْیَاءَ غَیْرَ هَذَا وَ قَالَ: «لَا یَکُونُ یَوْمُ صَوْمِکَ کَیَوْمِ فِطْرِکَ.»

 الکافی، ج۴، ص۸۷

 

از محمد بن مسلم نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«هرگاه روزه گرفتی، گوشَت، چشمت، مویت و پوستت هم باید روزه باشند.»

محمد بن مسلم گوید:

حضرت غیر از این‌ها، اعضای دیگری را نیز برشمردند و (بعد) فرمودند:

«روزی که روزه‌دار هستی، نباید مثل روزی باشد که روزه نگرفته‌ای.»

 

 

 

...عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِجَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ: «یَا جَابِرُ هَذَا شَهْرُ رَمَضَانَ مَنْ صَامَ نَهَارَهُ وَ قَامَ وِرْداً مِنْ لَیْلِهِ وَ عَفَّ بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ وَ کَفَّ لِسَانَهُ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ کَخُرُوجِهِ مِنَ الشَّهْرِ.» فَقَالَ: جَابِرٌ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَحْسَنَ هَذَا الْحَدِیثَ! فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «یَا جَابِرُ وَ مَا أَشَدَّ هَذِهِ الشُّرُوطَ!»»

 الکافی، ج۴، ص۸۷

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به جابر بن عبدالله انصاری فرمودند:

«ای جابر! این ماه، ماه رمضان است. هرکس در روزهایش روزه بگیرد، بخشی از شب‌هایش را (به عبادت) برخیزد، شکم و عورتش (از کارهای ناروا) خودداری کنند و زبانش را (از گناه) باز دارد، از گناهانش خارج می‌شود، همان‌طور که از این ماه خارج می‌شود.»

جابر بن عبدالله عرض کرد:

ای رسول خدا! چه‌قدر این سخن زیباست!

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند:

«ای جابر! و چه‌قدر (رعایت) این شرط‌ها دشوار است!»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۰۰ ، ۱۲:۳۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ الصَّادِقِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) قَالَ:

«إِذَا اسْتَفْتَحَ الْعَبْدُ صَلَاتَهُ أَقْبَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ بِوَجْهِهِ الْکَرِیمِ وَ وَکَّلَ بِهِ مَلَکاً یَلْتَقِطُ الْقُرْآنَ مِنْ فِیهِ الْتِقَاطاً فَإِنْ أَعْرَضَ عَنْ صَلَاتِهِ أَعْرَضَ عَنْهُ وَ وَکَلَهُ إِلَى الْمَلَکِ وَ إِنْ أَقْبَلَ عَلَى صَلَاتِهِ بِکُلِّهِ أَقْبَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ بِوَجْهِهِ الْکَرِیمِ حَتَّى تُرْفَعَ صَلَاتُهُ کَامِلَةً وَ إِنْ سَهَا فِیهَا أَوْ غَفَلَ أَوْ شُغِلَ بِشَیْ‏ءٍ غَیْرِهَا رُفِعَ مِنْ صَلَاتِهِ بِقَدْرِ مَا أَقْبَلَ عَلَیْهِ مِنْهَا وَ لَا یُعْطَى الْقَلْبُ الْغَافِلُ شَیْئاً.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۳۰۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هنگامی که بنده نمازش را آغاز می‌کند، خداوند با چهره‌ی کریمش به او رو می‌کند و فرشته‌ای را وکیلِ (خود) می‌نماید تا قرآن را از دهان بنده‌اش برگیرد.

اما وقتی (آن بنده حواسش پرت شود و) از نمازش روی برگرداند، خداوند نیز از او روی برمی‌گرداند و او را به همان فرشته وامی‌گذارد.

اگر با تمام وجودش به نمازش متوجه شود، خداوند تا زمانی که نمازش به‌طور کامل بالا رود، با چهره‌ی کریمش به او توجه می‌نماید.

اما اگر در نمازش دچار سهو یا غفلت شود یا به چیزی غیر از نماز مشغول گردد، آن مقدار از نمازش بالا می‌رود (مقبول می‌شود) که به آن توجه داشته است و به قلب غافل چیزی داده نمی‌شود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۰۰ ، ۰۷:۵۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الصَّلَاةِ تَحْضُرُ وَ قَدْ وُضِعَ الطَّعَامُ قَالَ: «إِنْ کَانَ فِی أَوَّلِ الْوَقْتِ یُبْدَأُ بِالطَّعَامِ وَ إِنْ کَانَ قَدْ مَضَى مِنَ الْوَقْتِ شَیْ‏ءٌ وَ تَخَافُ أَنْ تَفُوتَکَ فَتُعِیدَ الصَّلَاةَ فَابْدَأْ بِالصَّلَاةِ.»

 الکافی، ج۶، ص۲۹۸

 

از سماعة بن مهران نقل شده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) درباره این (موقعیت) سؤال کردم که وقت نماز فرا رسیده و (سفره‌ی) غذا نیز پهن شده است.

حضرت فرمودند:

«اگر در اول وقتِ (نماز) است، اول غذا را بخور، اما اگر مدتی از وقتِ (نماز) گذشته و می‌ترسی نمازت قضا شود و لازم شود قضایش را به‌جا آوری، اول نماز را بخوان.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۰۰ ، ۰۷:۵۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«إِذَا أَکَلَ أَحَدُکُمْ فَلْیَأْکُلْ مِمَّا یَلِیهِ.»

 الکافی، ج۶، ص۲۹۷

 

از امام صادق از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«هرگاه یکی از شما (غذا) می‌خورد، باید از مقابل خودش (بردارد و) بخورد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۰۰ ، ۰۷:۴۹
ابوالفضل رهبر

 

آیات قرآن کریم، خطاب به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نازل شده است؛ به‌عنوان مثال، هرجا خداوند در قرآن می‌فرماید: «قُل...»؛ «بگو...»، خطابش به پیامبر است، هرجا می‌فرماید: «اُذکُر...»؛ «یاد کن...»، خطابش با پیامبر است و در کل، هرجا خداوند خطاب به یک «مفرد مذکر» سخنی می‌فرماید، همه، خطاب به پیامبر است.

اما روایات مهمی از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که نگاه جدیدی به‌دست می‌دهد. ملاحظه بفرمایید...

 

 

...عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«نَزَلَ اَلْقُرْآنُ بِإِیَّاکِ أَعْنِی وَ اِسْمَعِی یَا جَارَةُ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۳۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«قرآن به(روشِ ضرب‌المثلِ) «منظورم تو هستی، اما تو بشنو، ای همسایه!» نازل شده است.»

 

 

مشابهِ این ضرب‌المثل در فارسی، «به در می‌گویم که دیوار بشنود» است.

امام صادق (علیه‌السلام) در روایتی دیگر، این سخن خود را توضیح داده‌اند:

 

 

«مَعْنَاهُ مَا عَاتَبَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ عَلَى نَبِیِّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَهُوَ یَعْنِی بِهِ مَا قَدْ مَضَى فِی اَلْقُرْآنِ مِثْلُ قَوْلِهِ «وَ لَوْ لاٰ أَنْ ثَبَّتْنٰاکَ لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئاً قَلِیلاً» عَنَى بِذَلِکَ غَیْرَهُ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۳۱

 

«معنایش این است که: هرجا که خداوند (عزّوجل) در قرآن، به‌وسیله‌ی آن، پیامبرش (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را مورد سرزنش قرار داده است، مقصودش دیگری است؛ مثل این سخن خداوند:

«وَ لَوْ لاٰ أَنْ ثَبَّتْنٰاکَ لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئاً قَلِیلاً»[اسراء:۷۴]؛

«و اگر تو را ثابت‌قدم نکرده بودیم، نزدیک بود اندکی به آنان (مشرکان) اعتماد کنی»

خداوند به‌این‌وسیله، غیر از پیامبر را قصد کرده است.»

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

به همین‌خاطر گفته میشود: نماز، سخن ماست با خداوند، و قرآن، سخن خداوند است با ما.

خوب است با این نگاه، قرآن را باز کنیم، به معنای آیات توجه کنیم، خود را مخاطب این آیات فرض کنیم و پیغام پروردگار به خودمان را بخوانیم.

این‌گونه قرائت قرآن شیرین‌تر و اثرگذارتر نیز خواهد بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۹ ، ۰۷:۵۵
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَمَّارٍ اَلسَّابَاطِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلْإِمَامِ یَعْلَمُ اَلْغَیْبَ؟ فَقَالَ: «لاَ وَ لَکِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَعْلَمَ اَلشَّیْءَ أَعْلَمَهُ اَللَّهُ ذَلِکَ.»

 الکافی، ج۱، ص۲۵۷

 

از عمّار ساباطی نقل شده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) پرسیدم:

آیا امام غیب می‌داند؟

حضرت فرمودند:

«نه، اما هرگاه قصد کند که چیزی را بداند، خداوند او را به آن‌چیز آگاه می‌سازد.»

 

 

حال، سؤال این است که خداوند از چه طریق امام را آگاه می‌سازد؟

در حدیث زیر به بعضی از این طرق اشاره شده است...

 

 

...عَنِ اَلْحَارِثِ اَلنَّصْرِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): اَلَّذِی یُسْأَلُ عَنْهُ اَلْإِمَامُ وَ لَیْسَ عِنْدَهُ فِیهِ شَیْءٌ مِنْ أَیْنَ یَعْلَمُهُ؟ قَالَ: «یُنْکَتُ فِی اَلْقَلْبِ نَکْتاً أَوْ یُنْقَرُ فِی اَلْأُذُنِ نَقْراً.» وَ قِیلَ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): إِذَا سُئِلْتَ کَیْفَ تُجِیبُ؟ قَالَ: «إِلْهَامٌ وَ سَمَاعٌ وَ رُبَّمَا کَانَا جَمِیعاً.»

 الأمالی(للطوسی)، ج۱، ص۴۰۸

 

از حارث نصری نقل شده است:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

مطلبی که درباره آن از امام سؤال می‌شود و پاسخی در آن‌باره نزد امام نیست، ایشان از کجا علم پیدا می‌کند (تا بتواند پاسخش را دهد؟)

حضرت فرمودند:

«به شکل خاصی در دلِ (امام) الهام می‌شود یا به نحو خاصی در گوشِ (او) بیان می‌شود.»

از امام صادق (علیه‌السلام) سؤال شد:

وقتی از شما سؤال می‌شود، چه‌طور پاسخ می‌دهید؟

حضرت فرمودند:

«(از راهِ) الهام و (یا از راهِ) شنیدن و گاهی نیز از هر دو طریق.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۹ ، ۰۷:۵۷
ابوالفضل رهبر

 

در مطالب پیشین ملاحظه فرمودید که علم غیب مختص خداوند (عزّوجلّ) است، اما خداوند از این علم به بعضی افراد افاضه فرموده است.

در این مطلب، با استناد به آیه‌ای از قرآن کریم، ملاحظه می‌فرمایید که پنج مورد از علم غیب هست که احدی از آن‌ها اطلاع ندارد و فقط به خداوند اختصاص دارد...

 

 

...عَنْ أَبِی أُسَامَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «قَالَ لِی أَبِی: «أَ لَا أُخْبِرُکَ بِخَمْسَةٍ لَمْ یُطْلِعِ اللَّهُ عَلَیْهَا أَحَداً مِنْ خَلْقِهِ؟» قُلْتُ: «بَلَى.» قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ ما ذا تَکْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ»

 الخصال، ج۱، ص۲۹۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«پدرم (امام باقر علیه‌السلام) به من فرمودند:

«آیا تو را آگاه کنم از پنج چیزی که خداوند احدی از مخلوقاتش را هرگز از آن‌ها مطّلع نساخته؟»

عرض کردم:

«بله (بفرمایید.)»

ایشان [این آیه را تلاوت] فرمودند:

«إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ ما ذا تَکْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ»[لقمان:۳۴]؛

«به‌راستی که خداوند، نزد اوست علم به هنگام برپایی قیامت و او باران را نازل می‌فرماید و او می‌داند که در رَحِم‌ها چیست و هیچ‌کس نمی‌داند که فردا چه به‌دست می‌آورد و هیچ‌کس نمی‌داند که در کدام مکان می‌میرد. به‌راستی که خداوند دانا و آگاه است.»»

 

 

 

...عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: «إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَیْنِ عِلْمٌ اِسْتَأْثَرَ بِهِ فِی غَیْبِهِ فَلَمْ یُطْلِعْ عَلَیْهِ نَبِیّاً مِنْ أَنْبِیَائِهِ وَ لاَ مَلَکاً مِنْ مَلاَئِکَتِهِ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَى: «إِنَّ اَللّٰهَ عِنْدَهُ عِلْمُ اَلسّٰاعَةِ وَ یُنَزِّلُ اَلْغَیْثَ وَ یَعْلَمُ مٰا فِی اَلْأَرْحٰامِ وَ مٰا تَدْرِی نَفْسٌ مٰا ذٰا تَکْسِبُ غَداً وَ مٰا تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ» وَ لَهُ عِلْمٌ قَدِ اِطَّلَعَ عَلَیْهِ مَلاَئِکَتُهُ فَمَا اِطَّلَعَ عَلَیْهِ مَلاَئِکَتُهُ فَقَدِ اِطَّلَعَ عَلَیْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ وَ مَا اِطَّلَعَ عَلَیْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ فَقَدْ أَطْلَعَنِی عَلَیْهِ [یَعْلَمُهُ] اَلْکَبِیرُ مِنَّا وَ اَلصَّغِیرُ إِلَى أَنْ تَقُومَ اَلسَّاعَةُ.»

 بصائرالدرجات، ج۱، ص۱۱۱

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«به‌راستی که خداوند دو (دسته) علم دارد:

(۱) علمی که آن را در غیبش، برای خودش برگزیده، و هیچ پیامبری از پیامبران را و هیچ فرشته‌ای از فرشتگان را از آن مطّلع نفرموده است؛ این، همان سخن خداوند (تعالی) است که:

«إِنَّ اَللّٰهَ عِنْدَهُ عِلْمُ اَلسّٰاعَةِ وَ یُنَزِّلُ اَلْغَیْثَ وَ یَعْلَمُ مٰا فِی اَلْأَرْحٰامِ وَ مٰا تَدْرِی نَفْسٌ مٰا ذٰا تَکْسِبُ غَداً وَ مٰا تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ»[لقمان:۳۴]؛

«به‌راستی که خداوند، نزد اوست علم به هنگام برپایی قیامت و او باران را نازل می‌فرماید و او می‌داند که در رَحِم‌ها چیست و هیچ‌کس نمی‌داند که فردا چه به‌دست می‌آورد و هیچ‌کس نمی‌داند که در کدام مکان می‌میرد.»

(۲) همچنین خداوند علمی دارد که فرشتگانش را از آن مطّلع کرده است و چیزی که فرشتگانش از آن مطلع باشند، حتماً حضرت محمد و خاندانش (صلوات‌الله‌علیهم) از آن اطلاع دارند و چیزی که حضرت محمد و خاندانش (علیهم‌السلام) از آن مطلع باشند، حتماً مرا نیز مطلع ساخته است. بزرگ ما (اهل بیت) و کوچک ما، تا هنگام برپایی قیامت [به آن علم دارند.]»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۹ ، ۰۸:۲۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ سَدِیرٍ قَالَ: کُنْتُ أَنَا وَ أَبُو بَصِیرٍ وَ یَحْیَى اَلْبَزَّازُ وَ دَاوُدُ بْنُ کَثِیرٍ فِی مَجْلِسِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ إِذْ خَرَجَ إِلَیْنَا وَ هُوَ مُغْضَبٌ فَلَمَّا أَخَذَ مَجْلِسَهُ قَالَ: «یَا عَجَباً لِأَقْوَامٍ یَزْعُمُونَ أَنَّا نَعْلَمُ اَلْغَیْبَ مَا یَعْلَمُ اَلْغَیْبَ إِلاَّ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَقَدْ هَمَمْتُ بِضَرْبِ جَارِیَتِی فُلاَنَةَ فَهَرَبَتْ مِنِّی فَمَا عَلِمْتُ فِی أَیِّ بُیُوتِ اَلدَّارِ هِیَ.» قَالَ سَدِیرٌ: فَلَمَّا أَنْ قَامَ مِنْ مَجْلِسِهِ وَ صَارَ فِی مَنْزِلِهِ دَخَلْتُ أَنَا وَ أَبُو بَصِیرٍ وَ مُیَسِّرٌ وَ قُلْنَا لَهُ: جُعِلْنَا فِدَاکَ سَمِعْنَاکَ وَ أَنْتَ تَقُولُ کَذَا وَ کَذَا فِی أَمْرِ جَارِیَتِکَ وَ نَحْنُ نَعْلَمُ أَنَّکَ تَعْلَمُ عِلْماً کَثِیراً وَ لاَ نَنْسُبُکَ إِلَى عِلْمِ اَلْغَیْبِ: قَالَ: فَقَالَ: «یَا سَدِیرُ أَ لَمْ تَقْرَأِ اَلْقُرْآنَ قُلْتُ بَلَى قَالَ فَهَلْ وَجَدْتَ فِیمَا قَرَأْتَ مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «قٰالَ اَلَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ اَلْکِتٰابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ»؟» قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ قَدْ قَرَأْتُهُ. قَالَ: «فَهَلْ عَرَفْتَ اَلرَّجُلَ وَ هَلْ عَلِمْتَ مَا کَانَ عِنْدَهُ مِنْ عِلْمِ اَلْکِتَابِ؟» قَالَ: قُلْتُ: أَخْبِرْنِی بِهِ. قَالَ: «قَدْرُ قَطْرَةٍ مِنَ اَلْمَاءِ فِی اَلْبَحْرِ اَلْأَخْضَرِ. فَمَا یَکُونُ ذَلِکَ مِنْ عِلْمِ اَلْکِتَابِ؟» قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا أَقَلَّ هَذَا! فَقَالَ: «یَا سَدِیرُ مَا أَکْثَرَ هَذَا أَنْ یَنْسُبَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى اَلْعِلْمِ اَلَّذِی أُخْبِرُکَ بِهِ یَا سَدِیرُ فَهَلْ وَجَدْتَ فِیمَا قَرَأْتَ مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَیْضاً: «قُلْ کَفىٰ بِاللّٰهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ اَلْکِتٰابِ»؟» قَالَ: قُلْتُ: قَدْ قَرَأْتُهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ. قَالَ: «أَ فَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ اَلْکِتَابِ کُلُّهُ أَفْهَمُ أَمْ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ اَلْکِتَابِ بَعْضُهُ؟» قُلْتُ: لاَ بَلْ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ اَلْکِتَابِ کُلُّهُ. قَالَ: فَأَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ وَ قَالَ: «عِلْمُ اَلْکِتَابِ وَ اَللَّهِ کُلُّهُ عِنْدَنَا عِلْمُ اَلْکِتَابِ وَ اَللَّهِ کُلُّهُ عِنْدَنَا.»

 الکافی، ج۱، ص۲۵۷

 

از سَدیر بن حکیم نقل شده است:

من، ابوبصیر، یحیای بزّاز و داود بن کثیر، در جلسه‌ی امام صادق (علیه‌السلام) بودیم. ناگهان ایشان با حالتی خشمگین (از اندرونیِ منزلشان) خارج شدند و نزد ما آمدند.

امام وقتی در جای خود نشستند، فرمودند:

«چقدر تعجب می‌کنم از گروهی که گمان می‌کنند ما غیب می‌دانیم. هیچ‌کس غیب نمی‌داند جز خداوند (عزّوجلّ). من قصد داشتم کنیزم، فلانی را بزنم، اما او از من فرار کرد و من نمی‌دانستم در کدام‌یک از اتاق‌های خانه (پنهان شده) است.»

سَدیر گوید: وقتی ایشان از جای خود برخواستند و به (اندرونِ) منزلشان رفتند، من، ابوبصیر و مُیسِّر (بر ایشان) وارد شدیم و به ایشان عرض کردیم:

فدایتان شویم! به (سخنانِ) شما گوش می‌دادیم، وقتی آن چیزها را در مورد کنیزتان می‌فرمودید. ما می‌دانیم که شما علم فراوانی دارید اما به شما علم غیب نسبت نمی‌دهیم.

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«ای سَدیر! مگر قرآن نخوانده‌ای؟»

عرض کردم:

بله (خوانده‌ام.)

حضرت فرمودند:

«آیا در میان آیاتی که از کتاب خداوند (عزّوجلّ) خوانده‌ای، این آیه را دیده‌ای:

«قٰالَ اَلَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ اَلْکِتٰابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ»[نمل:۴۰]؛

«کسی که نزد او دانشی [مختصر] از کتاب بود، [به حضرت سلیمان علیه‌السلام] گفت: من آن [تخت بلقیس] را پیش از آن‌که چشمانت را بر هم بگذاری، نزد تو حاضر می‌کنم.»؟»

سدیر گوید: عرض کردم:

فدایتان شوم! این آیه را خوانده‌ام.

حضرت فرمودند:

«آیا آن مرد را می‌شناسی؟[۱] آیا آن‌چه نزد او از علم کتاب بود را می‌دانی؟»

عرض کردم:

مرا از آن آگاه کنید.

حضرت فرمودند:

«[دانسته‌ی او از کتاب] به‌قدر قطره‌ای از آب دریای اخضر[۲] بود. این مقدار، چقدر از علم کتاب است؟»

عرض کردم:

فدایتان شوم! چقدر این مقدار کم است!

حضرت فرمودند:

«ای سدیر! چه بسیار است این مقدار [همان قطره‌ای از دریا] که خداوند (عزّوجلّ) آن را به علمی منسوب کرده که به تو خبر می‌دهم.

ای سدیر! آیا در میان آیاتی که از کتاب خداوند (عزّوجلّ) خوانده‌ای، این آیه را نیز دیده‌ای:

«قُلْ کَفىٰ بِاللّٰهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ اَلْکِتٰابِ»[رعد:۴۳]؛

«[ای پیامبر! به کافرانی که منکر رسالت تو از جانب من هستند،] بگو: کافی است که خداوند میان من و شما گواه باشد و نیز کسی که علم کتاب نزد اوست.»؟»

عرض کردم:

این آیه را خوانده‌ام، فدایتان شوم!

حضرت فرمودند:

«آیا کسی که تمام علم کتاب نزد اوست، بیشتر می‌فهمد یا کسی که بخشی از علم کتاب نزد اوست؟»

عرض کردم:

نه، کسی که همه علم کتاب نزد اوست (بیشتر می‌فهمد.)

آن‌گاه حضرت با دست به سینه‌شان اشاره کردند[۳] و فرمودند:

«به خدا قسم، علم کتاب، همه‌اش نزد ماست. به خدا قسم، همه‌اش نزد ماست.»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] اشاره دارد به «آصف بن برخیا» که دوست، وزیر، کاتب و وصیّ حضرت سلیمان بوده است. او بود که تخت بلقیس را در کم‌تر از چشم بر هم زدن، از یمن تا بیت‌المقدس آورد. در مطلب بعد، به علم او و نسبتش با علم اهل‌بیت (علیهم‌السلام) اشاره خواهد شد، إن‌شاءالله.

[۲] یکی از هفت دریایی که در دوران قدیم برای کره زمین متصور بودند؛ دریای اخضر (سبز)، دریای احمر (سرخ)، دریای اسود (سیاه)، دریای بربر، دریای عمان، دریای اقیانوس و دریای روم.

[۳] چنان‌که ملاحظه کردید، امام برای نشان دادن محلی که این علم در آن قرار دارد، به سینه مبارکشان اشاره کردند، نه سرشان و به قلب مبارکشان، نه مغزشان. به خلاف آن‌چه رایج است، بر اساس روایات، همان‌طور که ایمان و عقل در ظرف قلب قرار می‌گیرند، محل استقرار علم نیز قلب است؛ به‌عنوان مثال از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرگاه علمی را شنیدید، آن را به کار گیرید. باید قلب‌هایتان را وسعت ببخشید؛ چراکه علم، هرگاه در قلب شخصی که تاب تحمل آن را ندارد، فراوان گردد، شیطان بر او مسلط خواهد شد.»

 الکافی، ج۱، ص۴۵

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

باید میان این‌که «علم اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بسیار بسیار فراوان و بیش از حد تصور ماست»، و این‌که «ایشان علم غیب دارند و علمشان با علم خداوند برابر است»، تفکیک نمود.

در مطالب آتی، احادیث بیشتری در مورد علم امام و چند و چون آن ذکر خواهد شد، إن‌شاءالله.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۹ ، ۲۰:۴۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ سُفْیَانَ بْنِ عُیَیْنَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ:

«وَجَدْتُ عِلْمَ النَّاسِ کُلَّهُ فِی أَرْبَعٍ أَوَّلُهَا أَنْ تَعْرِفَ رَبَّکَ وَ الثَّانِی أَنْ تَعْرِفَ مَا صَنَعَ بِکَ وَ الثَّالِثُ أَنْ تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْکَ وَ الرَّابِعُ أَنْ تَعْرِفَ مَا یُخْرِجُکَ مِنْ دِینِکَ.»

 الکافی ج ۱، ص ۵۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«تمام علم مردم را در چهار [موضوع] یافتم:

اول آن‌که پروردگارت را کاملاً بشناسی،

دوم آن‌که کاملاً بفهمی با تو چه [رفتاری] کرده است،

سوم آن‌که کاملاً بفهمی از [خلقتِ] تو چه قصدی داشته است،

و چهارم آن‌که کاملاً بفهمی چه‌چیز تو را از دینت بیرون می‌کند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۹ ، ۰۷:۲۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُوسَى بْنِ طَلْحَةَ عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ أَخِی یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ عَنْهُ قَالَ: کُنْتُ بِالْمَدِینَةِ فَاسْتَقْبَلَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ (عَلَیْهِ السَّلاَمُ) فِی بَعْضِ أَزِقَّتِهَا، قَالَ فَقَالَ: «اِذْهَبْ یَا یُونُسَ فَإِنَّ بِالْبَابِ رَجُلٌ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَیْتِ» قَالَ: فَجِئْتُ إِلَى اَلْبَابِ فَإِذَا عِیسَى بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْقُمِّیُّ جَالِسٌ، قَالَ فَقُلْتُ لَهُ: مَنْ أَنْتَ؟ فَقَالَ لَهُ: أَنَا رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ، قَالَ: فَلَمْ یَکُنْ بِأَسْرَعَ مِنْ أَنْ أَقْبَلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلاَمُ)، [عَلَى حِمَارٍ] قَالَ: فَدَخَلَ عَلَى اَلْحِمَارِ اَلدَّارَ، ثُمَّ اِلْتَفَتَ إِلَیْنَا فَقَالَ: «ادْخُلاَ!» ثُمَّ قَالَ: «یَا یُونُسَ بْنَ یَعْقُوبَ أَحْسَبُکَ أَنْکَرْتَ قَوْلِی لَکَ إِنَّ عِیسَى بْنَ عَبْدِ اَللَّهِ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَیْتِ.» قَالَ قُلْتُ: إِی وَ اَللَّهِ جُعِلْتُ فِدَاکَ لِأَنَّ عِیسَى بْنَ عَبْدِ اَللَّهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ، فَقَالَ: «یَا یُونُسُ عِیسَى بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ هُوَ مِنَّا حَیٌّ وَ هُوَ مِنَّا مَیِّتٌ.»

 اختیارمعرفةالرجال (رجال‌الکشی)، ج۱، ص۳۳۲

 

از یونس بن یعقوب [از راویان اهل کوفه] نقل شده است:

من در مدینه بودم که امام باقر (علیه‌السلام) در یکی از کوچه‌های مدینه به‌سوی من آمدند و فرمودند: «ای یونس! برو (جلوی) درب خانه که مردی از ما اهل بیت آن‌جاست.»

من به‌سوی خانه رفتم و دیدم «عیسی بن عبدالله قمی» آن‌جا نشسته است. به او گفتم: تو که هستی؟ گفت: من مردی از اهالی قم هستم.

چیزی نگذشته بود که امام صادق (علیه‌السلام) سوار بر الاغی آمدند و وارد خانه شدند. بعد رو به ما دو نفر کردند و فرمودند: «وارد شوید!»

بعد فرمودند: «ای یونس بن یعقوب! گمان می‌کنم این گفته مرا که «عیسی بن عبدالله» از ما اهل بیت است را [در دلت] انکار کردی.»

عرض کردم: بله به خدا قسم، فدایتان شوم؛ چون عیسی بن عبدالله مردی است از اهالی قم.

حضرت فرمودند: «ای یونس! عیسی بن عبدالله از ماست؛ چه زنده باشد و چه مرده باشد.»

 

 

در روایت دیگری که اتفاقاً خطاب به عیسی بن عبدالله است، امام صادق تصریح می‌کنند که چه کسانی به این مرتبه می‌رسند که از اهل بیت (علیهم‌السلام) باشند:

 

 

...عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی زَیْدٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَدَخَلَ عِیسَى بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْقُمِّیُّ فَرَحَّبَ بِهِ وَ قَرَّبَ مِنْ مَجْلِسِهِ ثُمَّ قَالَ: «یَا عِیسَى بْنَ عَبْدِ اَللَّهِ لَیْسَ مِنَّا وَ لاَ کَرَامَةَ مَنْ کَانَ فِی مِصْرٍ فِیهِ مِائَةُ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُونَ وَ کَانَ فِی ذَلِکَ اَلْمِصْرِ أَحَدٌ أَوْرَعَ مِنْهُ.»

 الکافی، ج۲، ص۷۸

 

علی بن ابوزید از پدرش نقل کرده است:

من نزد امام صادق (علیه‌السلام) بودم که «عیسی بن عبدالله قمی» وارد شد. حضرت برای او جا باز کردند، او را کنار خود نشاندند و بعد فرمودند:

«ای عیسی بن عبدالله! از ما (اهل بیت) نیست و شأن و کرامتی ندارد؛ کسی که در شهری باشد که در آن شهر صدهزار نفر یا بیشتر باشند و در آن شهر کسی باشد که از او پرهیزکارتر باشد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۹ ، ۰۷:۴۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: «یَمْلِکُ اَلْقَائِمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ تِسْعَ عَشْرَةَ سَنَةً وَ أَشْهُراً.»

 الغیبة(للنعمانی)، ج۱، ص۳۳۱

 

از عبدالله بن ابی‌یعفور نقل شده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«قائم (علیه‌السلام) نوزده سال و چند ماه [بر زمین] حکومت خواهد کرد.»[۱]

 

 

 

...عَنْ جَابِرٍ اَلْجُعْفِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: «وَ اَللَّهِ لَیَمْلِکَنَّ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَیْتِ رَجُلٌ بَعْدَ مَوْتِهِ ثَلاَثَمِائَةِ سَنَةٍ یَزْدَادُ تِسْعاً.» قُلْتُ: مَتَى یَکُونُ ذَلِکَ؟ قَالَ: «بَعْدَ اَلْقَائِمِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ.» قُلْتُ: وَ کَمْ یَقُومُ اَلْقَائِمُ فِی عَالَمِهِ؟ قَالَ: «تِسْعَ عَشْرَةَ سَنَةً ثُمَّ یَخْرُجُ اَلْمُنْتَصِرُ فَیَطْلُبُ بِدَمِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ دِمَاءِ أَصْحَابِهِ فَیَقْتُلُ وَ یَسْبِی حَتَّى یَخْرُجَ اَلسَّفَّاحُ.»

 الغیبة(للطوسی)، ص۴۷۸

 

از جابر بن یزید جُعفی نقل شده است:

از امام باقر (علیه‌السلام) شنیدم که می‌فرمودند:

«به خدا قسم، قطعاً مردی از ما اهل‌بیت، بعد از مرگش، سیصد و نُه سال [بر زمین] مسلط خواهد شد.»[۲]

عرض کردم:

این [حکومت جهانی] چه زمانی خواهد بود؟

حضرت فرمودند:

«بعد از قائم (علیه‌السلام).»

عرض کردم:

و [حکومتِ] حضرت قائم در عالَمِ خود، چه مدت برپا خواهد بود؟

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«نوزده سال. سپس آن دادگر خروج می‌کند و انتقام خون امام حسین (علیه‌السلام) و اصحابش را می‌گیرد. پس می‌کشد و به اسارت می‌گیرد تا زمانی که سفّاح خروج کند.»[۳] [۴]

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] نُعمانی در کتاب الغیبة، این روایت را با سه سند متفاوت ذکر کرده است تا بر اعتبار آن افزوده باشد.

[۲] با توجه به این‌که ایشان بعد از مرگشان حکومت خواهند کرد، مشخص می‌شود که امام باقر در این بخش از حدیث، به رجعت اهل بیت (علیهم‌السلام) اشاره دارند.

[۳] در بعضی نسخه‌ها، در ادامه ذکر شده است که مقصود از سفّاح، امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (علیهماالسلام) است. بنابراین بخش پایانی این حدیث، اشاره به رجعت ایشان دارد.

[۴] نُعمانی در کتاب الغیبة، روایت جابر را با تفاوت اندکی ذکر کرده است.

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] در خصوص مدت زندگانی امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه)، پس از قیام تا شهادتشان، در منابع روایی شیعی و سنی اعداد متفاوتی ذکر شده است؛ از پنج تا سیصدونُه سال. آن‌چه در این مطلب ذکر شد، روایاتی است که در معتبرترین منابع مرتبط نقل شده است. بر اساس روایات نقل‌شده در کتاب‌های الغیبة (نوشته شیخ طوسی متوفای ۳۸۵ق) و الغیبة (نوشته نعمانی متوفای ۳۶۰ق) این مدت «نوزده سال» خواهد بود.
[۲] اصل وجود دوره «رجعت» که در پاورقی‌ها به آن اشاره شد، با توجه وجود روایاتی که تواتر معنوی دارند، از اعتقاداتِ مسلّم شیعه است. رجعت، دوره‌ای است پس از قیام امام زمان (عجل‌الله‌فرجه) که در آن ائمه (علیهم‌السلام) یک‌به‌یک به دنیا برمی‌گردند (رجعت می‌کنند) و مؤمنان محض و کافران محض دوران امامتشان نیز حاضر می‌شوند تا بَدان روزگارشان توسط خوبانشان مجازات شوند.

[۳] امام زمان (عجل‌الله‌فرجه) دو حکومت خواهند داشت؛ یکی، حکومتِ بعد از قیامشان که بر اساس روایات مذکور نوزده سال به طول می‌انجامد و دیگری، حکومت ایشان در دوران رجعت خواهد بود. گویا دعاهای ما مبنی بر این‌که بعد از قیام ایشان زنده شویم و در رکاب ایشان بجنگیم، در دوره رجعتِ ایشان مستجاب خواهد شد؛ زیرا در این دوره است که مؤمنان راستینِ دوران امامت ایشان باز خواهند گشت.

[۴] احتمالاً شما هم از شنیدن عدد «نوزده» برای شمارش سالیان حکومت امام زمان (عجل‌الله‌فرجه) جا خورده باشید. گویی حسرتی بر دلمان می‌افتد که کاش بعد از قرن‌ها صبر شیعه، مدت طلایی و رویایی حکومت ایشان بسیار طولانی‌تر می‌بود. هرچند تصور دوران عجیب و شورانگیز رجعت از این حسرت می‌کاهد، اما جای تأمل هست که چرا خداوند چنین مقدر فرموده که این دوره فقط نوزده سال باشد؛ دوره‌ای که بخشی از آن به جنگ با مستکبران عالم نیز خواهد گذشت!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۹ ، ۰۸:۲۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِیفٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

«مِنَ الْقَوَاصِمِ الْفَوَاقِرِ الَّتِی تَقْصِمُ الظَّهْرَ جَارُ السَّوْءِ إِنْ رَأَى حَسَنَةً أَخْفَاهَا وَ إِنْ رَأَى سَیِّئَةً أَفْشَاهَا.»

 الکافی، ج۲، ص۶۶۸

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«از بلاهای بسیار شکننده‌ای که کمر را می‌شکند، همسایه بد است؛

اگر نیکی‌ای [از شما] ببیند، پنهانش می‌کند و اگر بدی‌ای [از شما] ببیند، افشایش می‌سازد.»

 

 

 

...عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ جَارِ السَّوْءِ فِی دَارِ إِقَامَةٍ تَرَاکَ عَیْنَاهُ وَ یَرْعَاکَ قَلْبُهُ إِنْ رَآکَ بِخَیْرٍ سَاءَهُ وَ إِنْ رَآکَ بِشَرٍّ سَرَّهُ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۶۹

 

از امام صادق از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«پناه می‌برم به خدا از همسایه بد در اقامت‌گاه؛

چشمانش تو را می‌بیند و دلش به تو توجه دارد، (اما) اگر تو را در حالتی خوب ببیند، این او را ناراحت می‌کند و اگر تو را در حالتی بد ببیند، این او را شاد می‌سازد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۹ ، ۰۸:۰۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی رَجَاءٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«حُسْنُ الْجِوَارِ یَزِیدُ فِی الرِّزْقِ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۶۶

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«زیبا همسایگی کردن، روزی را زیاد می‌کند.»

 

 

 

...عَنِ الْحَکَمِ الْخَیَّاطِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:

«حُسْنُ الْجِوَارِ یَعْمُرُ الدِّیَارَ وَ یَزِیدُ فِی الْأَعْمَارِ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۶۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«زیبا همسایگی کردن، خانه‌ها (شهرها) را آباد می‌سازد و بر عُمرها می‌افزاید.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۹ ، ۱۱:۰۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ اَلصَّیْرَفِیِّ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: «قَدْ کَانَ لِهَذَا اَلْأَمْرِ وَقْتٌ وَ کَانَ فِی سَنَةِ أَرْبَعِینَ وَ مِائَةٍ فَحَدَّثْتُمْ بِهِ وَ أَذَعْتُمُوهُ فَأَخَّرَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ.»

 الغیبة(للنعمانی)، ج۱، ص۲۹۲

 

از اسحاق بن عمار صیرفی نقل شده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) شنیدم که می‌فرمودند:

«به‌راستی برای این امر[۱] وقتِ [معین‌شده]ای بود و آن در سال ۱۴۰ بود.[۲]

اما شما [اصحاب] درباره آن سخن گفتید و آن را فاش نمودید، پس خداوند (عزّوجلّ) آن را به تأخیر انداخت.»

 

 

اما اصحاب از کجا می‌دانستند که قیام در زمان امامت امام صادق (علیه‌السلام) اتفاق خواهد افتاد؟

به روایت زیر توجه کنید...

 

 

...عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ اَلْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سُئِلَ عَنِ اَلْقَائِمِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَضَرَبَ بِیَدِهِ عَلَى أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ: «هَذَا وَ اَللَّهِ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ.» قَالَ عَنْبَسَةُ فَلَمَّا قُبِضَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَأَخْبَرْتُهُ بِذَلِکَ فَقَالَ: «صَدَقَ جَابِرٌ.» ثُمَّ قَالَ: «لَعَلَّکُمْ تَرَوْنَ أَنْ لَیْسَ کُلُّ إِمَامٍ هُوَ اَلْقَائِمَ بَعْدَ اَلْإِمَامِ اَلَّذِی کَانَ قَبْلَهُ.»

 الکافی، ج۱، ص۳۰۷

 

از حسن بن محبوب نقل شده است:

جابر بن یزید جُعفی روایت کرد:

از امام باقر درباره حضرت قائم سؤال شد.

حضرت با دستشان بر [شانه‌ی فرزندشان] امام صادق (علیهم‌السلام) زدند و فرمودند:

«به خدا قسم، این [فرزندم]، قائم آل محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است.»

حسن بن محبوب گوید:

[بعدها] عنبسة بن بِجاد گفت:

وقتی امام باقر وفات کردند، نزد امام صادق (علیهماالسلام) رفتم و روایتی که جابر بن یزید نقل کرده بود را به ایشان اطلاع دادم.

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«جابر راست گفته است.»

سپس فرمودند:

«شاید شما فکر می‌کنید چنین نیست که هر امامی قائم است، بعد از امامی که پیش از او بوده است.»

 

 

همچنین در روایات اشاره شده است که پس از قیام و شهادت امام صادق (علیه‌السلام)، برای امام بعدی گشایش حاصل می‌شود.

به روایات زیر توجه کنید...

 

 

...حَدَّثَنِی سَعِیدٌ اَلْمَکِّیُّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ کَانَتْ لَهُ مَنْزِلَةٌ مِنْهُ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: «یَا سَعِیدُ اَلْأَئِمَّةُ اِثْنَا عَشَرَ إِذَا مَضَى سِتَّةٌ فَتَحَ اَللَّهُ عَلَى اَلسَّابِعِ وَ یَمْلِکُ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَیْتِ خَمْسَةٌ وَ تَطْلُعُ اَلشَّمْسُ مِنْ مَغْرِبِهَا عَلَى یَدِ اَلسَّادِسِ.»

 الغیبة(للطوسی)، ج۱، ص۵۳

 

از سعید مکّی - که نزد امام صادق (علیه‌السلام) منزلتی داشت - نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«ای سعید! امامان، دوازده نفر هستند؛ وقتی شش نفرشان از دنیا رفتند، خداوند برای نفر هفتم گشایش ایجاد می‌کند

و پنج نفر از ما اهل بیت، مالک [صاحب حکومت جهانی] می‌شوند و خورشید به دست ششمین نفر، از غربش طلوع می‌کند.»

 

 

 

...عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: «عَلَى رَأْسِ اَلسَّابِعِ مِنَّا اَلْفَرَجُ.»

 الغیبة(للطوسی)، ج۱، ص۵۳

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«فَرَج (گشایش)، بر سرِ هفتمین نفر از ما (اهل بیت) است.»

 

 

 

...حَدَّثَنِی اَلْإِصْطَخْرِیُّ أَنَّهُ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: «کَأَنِّی بِابْنِ حَمِیدَةَ عَلَى أَعْوَادِهَا قَدْ دَانَتْ لَهُ شَرْقُ اَلْأَرْضِ وَ غَرْبُهَا.»

 الغیبة(للطوسی)، ج۱، ص۵۳

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«گویی بر شاخه‌ها (نسلِ) پسر حمیده[۳] می‌بینم که شرق و غرب زمین در برابرش خاضع و مطیع می‌گردند.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] مقصود، قیام امام و تحقق نظام ولایی است.

[۲] توجه داشته باشید که امام صادق (علیه‌السلام) متولد سال ۸۳ هجری قمری بوده‌اند، در سال ۱۱۴ به امامت رسیده‌اند و در سال ۱۴۸ به شهادت رسیده‌اند.

[۳] حمیده، نام همسر امام صادق و مادر امام کاظم (علیهماالسلام) است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۹ ، ۰۷:۵۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«جَاءَتْ فَاطِمَةُ ع تَشْکُو إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص بَعْضَ أَمْرِهَا فَأَعْطَاهَا رَسُولُ اللَّهِ ص کُرَیْسَةً وَ قَالَ: «تَعَلَّمِی مَا فِیهَا.» فَإِذَا فِیهَا: مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلَا یُؤْذِی جَارَهُ وَ مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیُکْرِمْ ضَیْفَهُ وَ مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیَقُلْ خَیْراً أَوْ لِیَسْکُتْ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۶۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«حضرت فاطمه (علیهاالسلام) از بعضی امورشان به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) شکایت کردند.

رسول خدا جزوه‌ای به ایشان دادند و فرمودند:

«آن‌چه در آن است را بیاموز.»

در آن جزوه [نوشته شده] بود:

هرکس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، نباید همسایه‌اش را اذیت کند،

هرکس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، باید مهمانش را تکریم کند

و هرکس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، باید یا حرف خوب بزند یا ساکت باشد.»

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

جا دارد که تأمل شود:

امور شخصی‌ای که حضرت زهرا از آن‌ها شکایت داشته‌اند، چه بوده؟ (شاید آن‌چه در مطلب بعدی ذکر می‌شود، ما را به پاسخ این سؤال راهنمایی کند.)

چرا پیامبر برای رفع ناراحتی دخترشان (صلوات‌الله‌علیهما) چنین به ایشان پاسخ دادند؟

و این دستورات اخلاقی-اجتماعی چه‌طور مشکلات ایشان را رفع می‌کرده یا تحملشان را برای ایشان آسان‌تر می‌نموده است؟

 

در روایت دیگری نیز نقل شده است حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) چنین شکایتی را نزد پدرشان (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بردند و ایشان هم نسخه‌ای عملی به دخترشان دادند که ان‌شاءالله در مطلب بعدی ذکر خواهد شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۹ ، ۰۸:۰۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«تَرْکُ الْعَشَاءِ مَهْرَمَةٌ وَ یَنْبَغِی لِلرَّجُلِ إِذَا أَسَنَّ أَلَّا یَبِیتَ إِلَّا وَ جَوْفُهُ مُمْتَلِئٌ مِنَ الطَّعَامِ.»

 الکافی، ج۶، ص۲۸۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«ترک وعده شام، موجب پیری است و برای انسان شایسته است که وقتی مسنّ شد، نخوابد، مگراین‌که شکمش از غذا پر باشد.»

 

 

 

...عَنْ سَعِیدِ بْنِ جَنَاحٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ:

«إِذَا اکْتَهَلَ الرَّجُلُ فَلَا یَدَعُ أَنْ یَأْکُلَ بِاللَّیْلِ شَیْئاً فَإِنَّهُ أَهْدَى لِلنَّوْمِ وَ أَطْیَبُ لِلنَّکْهَةِ.»

 الکافی، ج۶، ص۲۸۸

 

از امام رضا (علیه‌السلام) نقل شده است:

«وقتی انسان به سن کهولت (سی‌سالگی) رسید، خوردن چیزی در شب را ترک نکند؛ زیرا این کار، خواب را آرام و دهان را خوش‌بو می‌کند.»

 

 

 

...عَنِ الْوَلِیدِ بْنِ صَبِیحٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ:

«لَا خَیْرَ لِمَنْ دَخَلَ فِی السِّنِّ أَنْ یَبِیتَ خَفِیفاً بَلْ یَبِیتُ مُمْتَلِیاً خَیْرٌ لَهُ.»

 الکافی، ج۶، ص۲۸۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«خیری نیست در کسی که پا در سن گذاشته و سبک می‌خوابد. بلکه اگر با شکم پر بخوابد، برایش بهتر است.»

 

 

 

...عَنْ ذَرِیحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«الشَّیْخُ لَا یَدَعُ الْعَشَاءَ وَ لَوْ بِلُقْمَةٍ.»

 الکافی، ج۶، ص۲۸۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام‌) نقل شده است:

«شیخ (کسی که چهل سال را رد کرده است)، شام را ترک نکند، ولو با یک لقمه.»

 

 

 

...عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لَیْلَةً وَ هُوَ یَتَعَشَّى فَقَالَ: «یَا مُفَضَّلُ اُدْنُ فَکُلْ.» قُلْتُ: تَعَشَّیْتُ. فَقَالَ: «اُدْنُ فَکُلْ فَإِنَّهُ یُسْتَحَبُّ لِلرَّجُلِ إِذَا اِکْتَهَلَ أَلاَّ یَبِیتَ إِلاَّ وَ فِی جَوْفِهِ طَعَامٌ حَدِیثٌ.» فَدَنَوْتُ فَأَکَلْتُ.

 المحاسن، ج۲، ص۴۲۲

 

از مفضل بن عمر نقل شده است:

خدمت امام صادق (علیه‌السلام) رسیدم، درحالی‌که ایشان شام می‌خوردند.

فرمودند:

«ای مفضل! بنشین و بخور!»

عرض کردم:

شام خورده‌ام.

فرمودند:

«بنشین و بخور! زیرا مستحب است که انسان وقتی به کهولت (سی‌سالگی) رسید، نخوابد، مگراین‌که در شکم غدایی تازه باشد.»

پس نشستم و (شام) خوردم.

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

ترجمه «کهولت» به «سی‌سالگی» و «شیخوخت» به «چهل‌سالگی»، بر اساس روایتی است که از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده؛

«إِذَا زَادَ اَلرَّجُلُ عَلَى اَلثَّلاَثِینَ فَهُوَ کَهْلٌ وَ إِذَا زَادَ عَلَى اَلْأَرْبَعِینَ فَهُوَ شَیْخٌ.»

 تحف‌العقول، ج۱، ص۳۷۰

«وقتی انسان سی‌سالگی را پشت‌سر بگذارد، کَهل است و اگر چهل‌سالگی را رد کند، شیخ است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۹ ، ۰۸:۴۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع:

«عَشَاءُ الْأَنْبِیَاءِ ع بَعْدَ الْعَتَمَةِ فَلَا تَدَعُوهُ فَإِنَّ تَرْکَ الْعَشَاءِ خَرَابُ الْبَدَنِ.»

 الکافی، ج۶، ص۲۸۸

 

از امام صادق از امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) نقل شده است:

«شام پیامبران (علیهم‌السلام) بعد از عَتَمه (وقت نماز عشاء)[*] است.

شام را ترک نکنید؛ زیرا ترک شام (موجب) تخریبِ بدن است.»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] «عَتَمة» زمانی است که شفق (سرخی‌ای که پس از غروب آفتاب در افق غربی آسمان ظاهر می‌شود) ناپدید شود و اثری از نور خورشید در آسمان باقی نماند و آسمان تاریک شود. این زمان (که حدود یک ساعت و ده دقیقه بعد از غروب آفتاب است)، زمان فضیلت نماز عشاء است و بر اساس این حدیث بهتر است وعده غذایی شام پس از این زمان صرف شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۹ ، ۰۸:۲۰
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«أَصْلُ خَرَابِ الْبَدَنِ تَرْکُ الْعَشَاءِ.»

 الکافی، ج۶، ص۲۸۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«ریشه تخریب بدن، ترک کردن شام است.»

 

 

 

...عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ الْجَعْفَرِیِّ قَالَ: کَانَ أَبُو الْحَسَنِ ع لَا یَدَعُ الْعَشَاءَ وَ لَوْ بِکَعْکَةٍ وَ کَانَ یَقُولُ ع: «إِنَّهُ قُوَّةٌ لِلْجِسْمِ.» وَ قَالَ: وَ لَا أَعْلَمُهُ إِلَّا قَالَ: «وَ صَالِحٌ لِلْجِمَاعِ.»

 الکافی، ج۶، ص۲۸۸

 

از سلیمان بن جعفر جعفری نقل شده است:

امام کاظم (علیه‌السلام) هیچ‌گاه شام را ترک نمی‌کردند، ولو با نان خشک.

ایشان می‌فرمودند:

«به‌راستی که شام خوردن موجب قوت گرفتن جسم می‌شود.»

و یادم نمی‌رود که فرمودند:

«و برای نزدیکی خوب است.»

 

 

 

...عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ:

«مَنْ تَرَکَ الْعَشَاءَ لَیْلَةَ السَّبْتِ وَ لَیْلَةَ الْأَحَدِ مُتَوَالِیَتَیْنِ ذَهَبَتْ عَنْهُ قُوَّتُهُ فَلَمْ تَرْجِعْ إِلَیْهِ أَرْبَعِینَ یَوْماً.»

 الکافی، ج۶، ص۲۸۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«کسی که شام را در شب شنبه و شب یکشنبه، پشت‌سرهم ترک کند، قوّتش از بین می‌رود و چهل روز به او برنمی‌گردد.»

 

 

 

...عَنِ الْحَجَّالِ عَنْ ثَعْلَبَةَ عَنْ رَجُلٍ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«طَعَامُ اللَّیْلِ أَنْفَعُ مِنْ طَعَامِ النَّهَارِ.»

 الکافی، ج۶، ص۲۸۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«غذای شب از غذای روز (ناهار) سودمندتر است.»

 

 

 

...عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ بَعْضِ الْأَهْوَازِیِّینَ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ قَالَ:

«إِنَّ فِی الْجَسَدِ عِرْقاً یُقَالُ لَهُ الْعَشَاءُ فَإِنْ تَرَکَ الرَّجُلُ الْعَشَاءَ لَمْ یَزَلْ یَدْعُو عَلَیْهِ ذَلِکَ الْعِرْقُ إِلَى أَنْ یُصْبِحَ یَقُولُ أَجَاعَکَ اللَّهُ کَمَا أَجَعْتَنِی وَ أَظْمَأَکَ اللَّهُ کَمَا أَظْمَأْتَنِی فَلَا یَدَعَنَّ أَحَدُکُمُ الْعَشَاءَ وَ لَوْ بِلُقْمَةٍ مِنْ خُبْزٍ أَوْ شَرْبَةٍ مِنْ مَاءٍ.»

 الکافی، ج۶، ص۲۸۹

 

از امام رضا (علیه‌السلام) نقل شده است:

«به‌راستی که در بدن رگی است که به آن عَشاء (شام) گفته می‌شود و اگر انسان شام را ترک کند، آن رگ او را تا صبح پیوسته نفرین می‌کند؛ می‌گوید:

"خدا تو را گرسنه کند همان‌طور که مرا گرسنه کردی و تشنه‌ات کند همان‌طور که مرا تشنه کردی."

پس هیچ‌یک از شما شام را ترک نکند، ولو با لقمه‌ای نان یا جرعه‌ای آب.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

مطالب مرتبط:

نظر مخالف امام صادق با برخی اطباء قدیم و جدید!

ناهار ممنوع؛ فقط صبحانه و شام

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۹ ، ۰۷:۵۲
ابوالفضل رهبر