محققان، فوائد بسیاری برای پیادهروی میشمارند و آن را «موجب سلامتی» میدانند.
اما در منابع روائی از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نقل شده است که در شب معراج، بهشت و نعمتهای آن را مشاهده فرمودند، و دیدند که بهشت هشت درب دارد و بر هر دربی چهار جملهی ارزشمند نگاشته شده است.
طبق این حدیث، بر دربِ سوم چنین نوشته شده:
«لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِیٌّ وَلِیُّ اللَّهِ کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ، لِکُلِّ شَیْءٍ حِیلَةٌ وَ حِیلَةُ الصِّحَّةِ فِی الدُّنْیَا أَرْبَعُ خِصَالٍ؛ قِلَّةُ الْکَلَامِ وَ قِلَّةُ الْمَنَامِ وَ قِلَّةُ الْمَشْیِ وَ قِلَّةُ الطَّعَامِ»
الفضائل (لابن شاذان القمی)، ص۱۵۲
«...برای هر چیز حیلهای [۱] است و حیله ی سلامتی در دنیا، چهار خصلت است؛
کم سخن گفتن و کم خوابیدن و کم راه رفتن و کم غذا خوردن»
مترجمان، معمولاً «الْمَشْی» را «راه رفتن» و «پیادهروی» ترجمه کردهاند.
بنابراین ترجمه، یکی از چهار توصیهی مهم برای تندرستی، «کم راه رفتن» خواهد بود.
اما احتمال دیگری نیز درباره این واژه مطرح است؛
این که آن را «الْمَشِیّ» بخوانیم.
در این صورت، به معنای «داروی مُسهِل» خواهد بود، که در طب اسلامی، استفاده از آن از اصلیترین شیوههای درمانی محسوب میشود.[۱]
به حدیث زیر توجه کنید:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «الدَّاءُ ثَلَاثَةٌ وَ الدَّوَاءُ ثَلَاثَةٌ، فَأَمَّا الدَّاءُ فَالدَّمُ وَ الْمِرَّةُ وَ الْبَلْغَمُ، فَدَوَاءُ الدَّمِ الْحِجَامَةُ وَ دَوَاءُ الْبَلْغَمِ الْحَمَّامُ وَ دَوَاءُ الْمِرَّةِ الْمَشِیُ.»
کتابمنلایحضرهالفقیه، ج۱، ص۱۲۶
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند:
«[منشأ] بیماری سه چیز است و درمان سه چیز.
اما، [منشأ] بیماریها؛ [غلبهی خلطهای] دم، و مِرّه[۳] و بلغم است.
درمانِ دم؛ «حجامت»،
درمانِ بلغم؛ «حمّام»
و درمانِ مِرّه؛ «مَشِیّ» (داروی مُسهِل) است.» [۴]
* بنابراین، ممکن است مقصود از «قِلَّةُ الْمَشی» در حدیثِ مذکور، عدم افراط در استفاده از مُسهِلات باشد، چراکه دارو نیز اگر بیرویه مصرف شود، خود موجبِ بیماری خواهد شد.
* با تمام این اوصاف، امکان صحیح بودنِ معنای متداول (کم راه رفتن) منتفی نیست.
در این صورت، در توضیحِ این حدیث دو احتمال به ذهن میرسد:
(۱) این که مقصود، عدم افراط در پیاده روی باشد (و واضح است که افراط در هر کاری آسیب زاست).
این احتمال، با تصوّرِ شرائطِ زندگیِ آن عصر، تقویت می شود. پیاده روی های طولانی، برای رسیدن به مسجد، محل کار، خانه ی فلان دوست، و یا سفر به شهری دیگر، متداول بوده است. این حدیث می تواند توصیه ای باشد برای خودداری از پیاده روی های بیش از حد و بهره گیری از مَرکَب برای مسافت های طولانی.
(۲) این که محققان اشتباه کرده باشند، به این معنا که تاکنون به این فعالیت، تک بُعدی نگریسته باشند؛ پیاده رویِ زیاد از جهتی مفید و از جهات دیگری مُضرّ باشد. این دست اشتباهات کم نبوده و نیست.
بی توجهی به تمام آثار مادیِ یک امر و نیز غفلت از آثار روحی و به ویژه آثار اخرویِ امور، در مواردِ متعددی دانشمندان را به خطا دچار کرده است.
بنابراین چه بسا در پیاده روی طولانی مضراتی نهفته باشد که از چشم بشر دور مانده و خداوند، عزّ و جلّ، به آن اشاره فرموده باشد.
و الله العالم
پاورقیـــــــــــــــــــــــــ
[۱] حیله: مهارت، چاره، راهکار.
[۲] بزرگان طب سنتی، «یبوست» را «اُمُّ الأمراض» (منشأ بیماریها) مینامند، و درمان آن را مصرفِ مُسهِلات میدانند.
[۳] «مِرّة»؛ اعم است از خلط سوداء و خلط صفراء.
[۴] خلاصهوار میتوان گفت:
«دم»، «بلغم»، «صفراء» و «سوداء»، چهار خلطی هستند که به نسبتِ معینی در خون جریان دارند (مثلاً ۴۹ درصدِ خون را خلطِ دم، ۴۹ درصد آن را بلغم، ۱ درصد را صفراء و ۱ درصد را نیز خلطِ سوداء تشکیل می دهد). تا زمانی که این نسبت معین در حالتِ تعادل باشد، بدن سالم خواهد بود.
اما اگر به هر علتی، این تعادل به هم بخورد (به عنوان مثال اگر غددِ درون ریزِ تولیدکنندهی صفراء، تحریک شده، بیش از حد ترشح کنند و نسبت صفراء را در خون به ۲ درصد غلبه دهند)، سلامتِ انسان به خطر می افتد و بیماریِ مربوط به خلطِ غالب، فرصتِ بروز می یابد.
بنابراین، اصل کلی در پیشگیری؛ حفظ تعادلِ اخلاط، و راهکار کلی در درمان؛ بازگرداندنِ تعادلِ از دست رفته، خواهد بود.