...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
«دَخَلْتُ عَلَى أَبِی الْعَبَّاسِ بِالْحِیرَةِ فَقَالَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا تَقُولُ فِی الصِّیَامِ الْیَوْمَ فَقُلْتُ ذَاکَ إِلَى الْإِمَامِ إِنْ صُمْتَ صُمْنَا وَ إِنْ أَفْطَرْتَ أَفْطَرْنَا فَقَالَ یَا غُلَامُ عَلَیَّ بِالْمَائِدَةِ فَأَکَلْتُ مَعَهُ وَ أَنَا أَعْلَمُ وَ اللَّهِ أَنَّهُ یَوْمٌ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَکَانَ إِفْطَارِی یَوْماً وَ قَضَاؤُهُ أَیْسَرَ عَلَیَّ مِنْ أَنْ یُضْرَبَ عُنُقِی وَ لَا یُعْبَدَ اللَّهُ.»
الکافی، ج۴، ص۸۳
از امام صادق (علیهالسلام) نقل شدهاست که فرمودند:
«نزد ابوالعباس سفّاح[1] در حیره[2] رفتم.
(به من) گفت: ای اباعبدالله![3] نظرت درباره روزهی امروز چیست؟[4]
گفتم: این امر به امام (پیشوای مسلمانان) مربوط است؛ اگر روزه بگیری، من هم روزه میگیرم، اگر افطار کنی، من هم افطار میکنم!
(به غلامش) گفت: ای غلام! سفره را برایم پهن کن.
پس من هم با او غذا خوردم، درحالیکه ـ به خدا قسم ـ میدانستم که آن روز، یکی از روزهای ماه رمضان است. اما اینکه روزهی یک روز را بخورم و (بعداً) قضایش را بهجا آورم، برایم آسانتر بود از اینکه گردنم زدهشود و خداوند عبادت نشود.»[5]
پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] ابوالعباس عبداللهبنمحمد سفّاح: اولین خلیفه عباسی.
[2] حیره: شهری اطراف کوفه. (لازم به توضیح است که امام صادق (علیهالسلام) در ابتدای خلافت بنی عباس، که پایتخت خود را کوفه قرار دادهبودند، حدود دو سال ساکن شهر کوفه شدند و در این مدت به پرورش شاگرد و نشر علوم و معارف پرداختند.)
[3] ابوعبدالله: کنیه امام صادق (علیهالسلام).
[4] احتمالاً در مورد آن روز تردید بودهاست که آیا آخرین روز ماه مبارک رمضان است یا اولین روز ماه شوال.
[5] اشاره حضرت به این مسئله است که اگر در آن مقطع کشته میشدند، امکان حفظ اسلام ناب و پرورش انسانهایی که خداوند را عبادت کنند، نبود.