دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۲۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خواب» ثبت شده است

 

می‌دانید که با طهارت خوابیدن، توصیه شده‌است؛ به عنوان مثال:

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ کُرْدُوسٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«مَنْ‏ تَطَهَّرَ ثُمَ‏ أَوَى‏ إِلَى فِرَاشِهِ بَاتَ وَ فِرَاشُهُ کَمَسْجِدِه‏...»

 الکافی، ج‏۳، ص۴۶۸

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«هرکس طهارت[1] گیرد، سپس به بسترش برود، شب را صبح می‌کند، درحالی‌که بسترش، مسجدش است.»

 

حال اگر انسان به رختخواب رود و یادش بیاید که طهارت ندارد...

 

فی رِوَایَةِ حَفْصِ‏ بْنِ‏ غِیَاثٍ‏ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: 

«مَنْ آوَى إِلَى فِرَاشِهِ فَذَکَرَ أَنَّهُ عَلَى غَیْرِ طُهْرٍ وَ تَیَمَّمَ مِنْ دِثَارِ ثِیَابِهِ کَانَ فِی الصَّلَاةِ مَا ذَکَرَ اللَّهَ.»

 المحاسن، ج‏۱، ص۴۷

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«هرکس به بسترش برود، آن‌گاه یادش بیاید که طهارت ندارد و با لباس‌رو (یا رواندازش) تیمم کند،[2] تا زمانی که در یاد خدا است، در (حال) نماز خواهد بود.»[3]

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] مقصود از طهارت، فقط وضو نیست، بلکه مقصود، طهارت از هرگونه حَدَثی است؛ یعنی غسل واجبی به گردن انسان نباشد و وضو نیز داشته باشد.

[2] منظور این است که به‌جای تیمم با خاک، به لباس‌رو یا رواندازش دست بزند و تیمم کند.

[3] البته در کتب فقهی تأکید شده‌است که با این تیمم نمی‌توان نماز خواند (حتی نماز مستحب). بلکه تنهااثرش این است که خوابش با طهارت باشد و ثوابش به او برسد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۶ ، ۰۸:۵۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: 

«إِذَا أَخَذْتَ مَضْجَعَکَ فَکَبِّرِ اللَّهَ أَرْبَعاً وَ ثَلَاثِینَ وَ احْمَدْهُ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِینَ وَ سَبِّحْهُ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِینَ وَ تَقْرَأُ آیَةَ الْکُرْسِیِّ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ عَشْرَ آیَاتٍ مِنْ أَوَّلِ الصَّافَّاتِ وَ عَشْراً مِنْ آخِرِهَا.»

 الکافی، ج‏۲، ص۵۳۶

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«هرگاه به محل خوابت رفتی،

- ۳۴مرتبه «الله اکبر»، ۳۳مرتبه «الحمد لله» و ۳۳مرتبه «سبحان الله» بگو،

- «آیة الکرسی»،[1]

- «معوذتین»[2]

- و ۱۰آیه اول و ۱۰آیه آخر سوره «صافات»[3] را بخوان.»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] [آیه۲۵۵ سوره بقره:] « اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحیطُونَ بِشَیْ‏ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظیمُ»

[2] [سوره فلق و سوره ناس:] «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ (۱) مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ (۲) وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ (۳) وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِی الْعُقَدِ (۴) وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ (۵)» ... «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ (۱) مَلِکِ النَّاسِ (۲) إِلهِ النَّاسِ (۳) مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ (۴) الَّذی یُوَسْوِسُ فی‏ صُدُورِ النَّاسِ (۵) مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ (۶)»

[3] [۱۰آیه اول و ۱۰آیه آخر سوره صافات:] «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏ وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا (۱) فَالزَّاجِراتِ زَجْراً (۲) فَالتَّالِیاتِ ذِکْراً (۳) إِنَّ إِلهَکُمْ لَواحِدٌ (۴) رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ (۵) إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزینَةٍ الْکَواکِبِ (۶) وَ حِفْظاً مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ مارِدٍ (۷) لا یَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلى‏ وَ یُقْذَفُونَ مِنْ کُلِّ جانِبٍ (۸) دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ (۹) إِلاَّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ (۱۰)» ... «وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ (۱۷۳) فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حینٍ (۱۷۴) وَ أَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ یُبْصِرُونَ (۱۷۵) أَ فَبِعَذابِنا یَسْتَعْجِلُونَ (۱۷۶) فَإِذا نَزَلَ بِساحَتِهِمْ فَساءَ صَباحُ الْمُنْذَرینَ (۱۷۷) وَ تَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حینٍ (۱۷۸) وَ أَبْصِرْ فَسَوْفَ یُبْصِرُونَ (۱۷۹) سُبْحانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ (۱۸۰) وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلینَ (۱۸۱) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ (۱۸۲)»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۶ ، ۰۹:۰۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ «فَلا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى» قَالَ: «قَوْلُ الْإِنْسَانِ صَلَّیْتُ الْبَارِحَةَ وَ صُمْتُ أَمْسِ وَ نَحْوَ هَذَا.» ثُمَّ قَالَ ع: «إِنَّ قَوْماً کَانُوا یُصْبِحُونَ فَیَقُولُونَ صَلَّیْنَا الْبَارِحَةَ وَ صُمْنَا أَمْسِ‏ فَقَالَ عَلِیٌّ ع: «لَکِنِّی أَنَامُ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ وَ لَوْ أَجِدُ بَیْنَهُمَا شَیْئاً لَنِمْتُهُ.»»

 معانی‌الأخبار، ص۲۴۳

 

جمیل‌بن‌درّاج گوید: از امام صادق (علیه‌السلام) درباره این سخن خداوند سؤال کردم:

«فَلا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى»؛ «پس خودستایی نکنید، او(خداوند)، کسی که تقوا ورزیده‌است را بهتر می‌شناسد.»[1]

حضرت فرمدند:

«(منظور) این حرف انسان است که "دیشب نمازشب خواندم و دیروز روزه گرفتم" و مثل این حرف‌ها.»

سپس فرمودند:

«گروهی بودند که وقتی صبح می‌شد، می‌گفتند "دیشب نمازشب خواندیم و دیروز روزه گرفتیم."

امام علی (علیه‌السلام) فرمود:

«اما من شب و روز می‌خوابم و اگر دراین‌میان فرصتی پیدا کنم، باز هم می‌خوابم!»[2]»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] سوره نجم، آیه۳۲.

[2] واضح است که حضرت در این‌جا قصد شکستن این فضا را داشته‌اند؛ توضیح آن‌که ایشان زاهدترین و عابدترینِ زمانه‌ی خود بوده‌اند و احتمالاً افرادی برای خودنمایی جلوی ایشان از خود این‌گونه تعریف می‌کرده‌اند. احتمالاً حضرت هم از باب تواضع و هم برای شکستن فضای ریاکاری و چاپلوسی، این‌طور سخن گفته‌اند.

و مشخص است که (نعوذ بالله) دروغ هم نگفته‌اند؛ ایشان احتمالاً علاوه بر خواب سرشب، در میانه روز هم قیلوله‌ای داشته‌اند و فرموده‌اند اگر دراین‌میان فرصتی برای استراحت پیدا کنند، باز هم استراحت می‌کنند، که البته با توجه به برنامه فشرده‌شان در شبانه‌روز، احتمالاً چنین فرصتی نمی‌یافته‌اند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۶ ، ۱۳:۱۷
ابوالفضل رهبر

 

دم صبح بود. برعکس خیلی خواب‌­ها، همه‌چیز واضح بود؛ هوای نیمه‌ابری، دیوار سیمانی سفید، درب فلزی سفیدی که یک لنگه‌­اش باز بود، کفش­‌های رها شده‌­ی جلوی درب، باز هم بگم؟ بگم؟ (می‌­دانم به این کلمه حساسیت داری. اصلاً برای همین دو بار تکرارش کردم.)

یادت هست؟ کروبی زودتر از تو بیرون زد. با همان دست­پاچه­گیِ همیشگی، کفش­‌هایش را پیدا کرد، هول­‌هولی پوشید و بدون این‌که سلامی کند، راهش را گرفت و رفت.

او را کاری ندارم. کسی با او کاری ندارد. اصلاً فکر کنم اگر روزی برای سران داخلی فتنه (می‌­دانم با شنیدن این کلمه (فتنه) هم مور مورت می­‌شود. شنیدنش چیزی است در مایه‌­های کشیده شدن ناخن­‌های معلم شیمی­‌ات روی تخته سیاه)، داشتم می­‌گفتم؛ فکر کنم اگر روزی برای سران داخلی فتنه هم دادگاهی تشکیل شود، فراموش کنند نام او را در پرونده بیاورند.

سرت پائین بود. انگار می­‌ترسیدی تیزی نگاهم در چشم­‌هایت فرو برود. خب حق هم داشتی. بعد از چند سال رهایت کرده بودند، بدون محاکمه­‌ای، بدون تقاصی، بدون شلاقی، بدون دیده شدن در لباس راه‌­راه آبی با آرم ترازوهای عهد بوق، بدون.... و حالا قرار است راست‌راست در خیابان راه بروی. من هم بودم شرمنده بودم.

بیرون که آمدی، آن‌­قدر سلام نکردی که همسرت هم بیرون آمد. چرا؟، نمی­‌دانم. اما علت تأخیرت را می­‌شد فهمید. رویت نمی‌­شد سلام کنی. اصلاً سلام یعنی «تو از جانب من در امان و سلامتی»، یعنی «من با تو کاری ندارم، نمی­‌خواهم پاچه‌­ات را بگیرم»، و من دیگر به سلام تو را باور نداشتم. اگر سلام می­‌کردی، نمی­‌دانستم این‌­بار راست می­‌گویی یا از این سلام­ت هم مثل سلام­‌های بیانیه­‌هایت آتش و خون می­‌پاشد.

 

 

بالاخره دلت را یکی کردی و ناامید از شنیدن جواب، همان­‌طور که به بهانه پیدا کردن کفش سرت پائین بود، سلامی گفتی. از صدایت خجالت می­‌بارید.

جوابت را دادم. تنها گفت‌­وگوی رد و بدل شده بینمان همین بود، اما در لحنِ سلام و در بهتِ نگاهم یک دنیا حرف موج می‌­زد که نمی‌­دانم فهمیدی یا نه.

نمی‌­دانم این­‌که همان‌­طور که سرت پائین بود، رفتی، از نفهمی‌­ات بود، یا از فهمیده­‌گی‌­ات.

تو رفتی و من دیگر همسرت را ندیدم، که دنبال­ت آمد یا نه؟ شاید او جلوتر می‌­رفت و تو دنبالش بودی.

ندیدم، چون نگاهم به کفش‌­ها خیره شده بود. در فکر بودم که آیا در دادگاهی محاکمه خواهی شد؟ آیا مدعی­‌العموم علاوه بر جرم­‌های اجتماعی‌­ات[۱]، شکایت­‌های شخصی من را هم قرائت خواهد کرد؟ اگر محکوم شوی، چه‌­طور می­‌خواهی این خسارت‌­ها را جبران کنی؟

- فشار روحی و استرس گاه‌­وبی­‌گاهی که به لطف بیانیه­‌های احساسی و رفتار جنون‌­آمیز هواداران تحریک شده‌­ات به من وارد کردی.[۲]

- تپش قلب، فشار خون و عدم تمرکز برای درس خواندن و ...

- دقایق و ساعاتی که پای تلویزیون و اینترنت صرف شد، برای پی­گیری اخبار افتضاحی که بار آورده بودی.

- مهم‌­تر از همه، اختلافات جدی خانوادگی با کسانی که تا دیروز با دیدن یک­دیگر آرامش می­‌یافتیم و بعد از ظهور پدیده‌­ای چون تو، روزبه‌روز بر فاصله­‌مان افزوده ­شد. اختلافاتی که ضربه‌های جبران ناپذیری به خانواده‌­ام وارد کرد. اختلافاتی که هنوز محو نشده‌­اند.

- فشارهایی که جمعیت در راه­پیمایی­ بی­‌سابقه­‌ی مردم در ۹ دی ۱۳۸۸، به من و دختر دو ساله­‌ام وارد کرد. اضافه کن نگرانی‌­ام را از تخریب پلی که از قم‌­رود می­‌گذشت و در هیچ ۲۲ بهمنی، چنین جمعیتی را روی خود ندیده بود.[۳]

- باز هم بگم؟ بگم؟

حقیقتاً آدم به قیامت اعتقاد پیدا می­‌کند. خب معلوم است که در این دنیا ظرفیت تقاص «همین»ها هم نیست، چه رسد به تقاص «همین»های میلیون­‌ها آدم دیگر. چه رسد به آسیب‌های اجتماعی و بین‌­المللی‌­ای که وارد کردی.

پس دیدارمان به قیامت، میرحسین!

 

 

[۱] سیاهه­‌ی ۲۲گناهِ (بی­‌تعارف) نابخشودنی­‌ات را این‌­جا بخوان یا در این‌­جا تماشا کن.

[۲] دو سه سالی هست که ترجیح می­‌دهم گزارش‌­های تلویزیون در مناسبت­‌های مختلف راجع به فتنه را نبینم، که می­‌دانم باز اذیت خواهم شد.

[۳] این یکی را می­‌بخشم. به‌­خاطر لذتی که آن روز بردم!

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۲ ، ۰۶:۰۴
ابوالفضل رهبر