...عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سُلَیْمَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ:
«إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى وَسَّعَ فِی أَرْزَاقِ اَلْحَمْقَى لِیَعْتَبِرَ اَلْعُقَلاَءُ وَ یَعْلَمُوا أَنَّ اَلدُّنْیَا لَیْسَ یُنَالُ مَا فِیهَا بِعَمَلٍ وَ لاَ حِیلَةٍ.»
الکافی، ج۵، ص۸۲
از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است:
«بهراستی که خداوند (تعالی) روزیهای افراد کمعقل را وسعت داده است تا عاقلها عبرت گیرند و بدانند چیزهایی که در دنیا هست، با کار کردن و زرنگی نمودن حاصل نمیشود.»
...عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ کَانَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ کَثِیراً مَا یَقُولُ:
«اِعْلَمُوا عِلْماً یَقِیناً أَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یَجْعَلْ لِلْعَبْدِ وَ إِنِ اِشْتَدَّ جَهْدُهُ وَ عَظُمَتْ حِیلَتُهُ وَ کَثُرَتْ مُکَابَدَتُهُ أَنْ یَسْبِقَ مَا سُمِّیَ لَهُ فِی اَلذِّکْرِ اَلْحَکِیمِ وَ لَمْ یَحُلْ مِنَ اَلْعَبْدِ فِی ضَعْفِهِ وَ قِلَّةِ حِیلَتِهِ أَنْ یَبْلُغَ مَا سُمِّیَ لَهُ فِی اَلذِّکْرِ اَلْحَکِیمِ أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّهُ لَنْ یَزْدَادَ اِمْرُؤٌ نَقِیراً بِحِذْقِهِ وَ لَمْ یَنْتَقِصِ اِمْرُؤٌ نَقِیراً لِحُمْقِهِ فَالْعَالِمُ لِهَذَا اَلْعَامِلُ بِهِ أَعْظَمُ اَلنَّاسِ رَاحَةً فِی مَنْفَعَتِهِ وَ اَلْعَالِمُ لِهَذَا اَلتَّارِکُ لَهُ أَعْظَمُ اَلنَّاسِ شُغُلاً فِی مَضَرَّتِهِ...»
الکافی، ج۵، ص۸۱
از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است که امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) بسیار میفرمودند:
«یقین داشته باشید که قطعاً خداوند (عزّوجلّ)، علیرغم تلاش فراوانی که بنده میکند و زرنگی فراوانی که به خرج میدهد و رنج فراوانی که به جان میخرد، هرگز چنین برای آن بنده رقم نمیزند که از آنچه در «ذکر حکیم» (لوح محفوظ) برایش مشخص شده، پیشی گیرد و (همچنین) برای بندهای که ضعیف است و زرنگیاش کم است، هرگز اجازه نمیدهد که [در اختصاص روزی به او] از آنچه در «ذکر حکیم» مشخص شده، تجاوز گردد.
ای مردم! هیچکس بهخاطر زیرکیاش (بهاندازهی) هسته خرمایی (بر مالش) نیافزوده و هیچکس بهخاطر کمعقلیاش هسته خرمایی را از دست نداده است.
پس کسی که به این واقعیت آگاه است و به آگاهیاش عمل میکند، آسودهترین مردم در (رسیدن به) منفعتش است و کسی که این واقعیت را میداند و (در عمل) آن را رها کرده است، پرمشغلهترین مردم در ضرر کردنش است...»
پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ
[۱] اگر در احوالات اطرافیان خود دقت کنید، احتمالاً نمونههایی از این دست خواهید یافت؛ زرنگهایی که خیلی به ایندر و آندر زدهاند ولی هنوز باری نبستهاند و اندر خم یک کوچهاند، و کسانی را که خیلی بیخیال به نظر میرسند و کمی بهنظرمان احمق میآمدهاند، اما تقّی به توقّی خورده و بارشان را بستهاند و وضع مالی خوبی دارند.
[۲] مدتهاپیش پادکستی را میشنیدم که گزارشی بود از یک پژوهش با عنوان «اگر خیلی باهوشی، پس چرا پولدار نیستی؟ شاید همهاش شانس باشد». بر اساس این پژوهش، افراد بسیار موفق (ثروتمندان) آنهایی نیستند که بسیار باهوشاند، بلکه آنهایی هستند که بسیار خوششانس بودهاند.
همچنین پادکست دیگری را میشنیدم که گزارشی بود از کتابی با عنوان «استثناییها؛ داستان موفقیت». نویسنده با بررسی زندگی انسانهای موفق به نتایجی رسیده بود؛ از جمله اینکه نقش عوامل «تصادفی» در موفقیت این افراد، معمولاً دستکم گرفته میشود.
البته ما میدانیم که در عالم هستی، هر اتفاقی به تدبیر پروردگارِ حکیم و با ارادهی خالقِ قادر رخ میدهد و هیچ اتفاقی، بر اساس «شانس» یا «تصادف» رخ نمیدهد. اما گاهی انسان وقتی علت چیزی را نمیفهمد، آن را به «شانس» نسبت میدهد.
این پژوهشگران، بر اساس روشها و آزمایشهای تجربی، این را دریافتهاند که بر خلاف آنچه معمولاً تصور میشود، موفقیت در کارها از جمله در امور اقتصادی، ارتباط معناداری با عقل و هوش ندارد، اما چون نتوانستهاند علت اصلی را دریابد، آن را به «شانس» و «تصادف» نسبت دادهاند.
پروردگار قادر حکیم، بر اساس مصالحی که میداند، روزی مخلوقاتش را مقدّر فرموده است و آن را بهموقع، میان آنان تقسیم خواهد نمود. یکی از این مصالح، چیزی است که صادق آل محمد (صلواتاللهعلیهم) در حدیث مذکور فرمودهاند.