حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیُّ عَنْ أَبِیهِ یَرْفَعُهُ إِلَى زُرَارَةَ بْنِ أَوْفَى قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع فَقَالَ: «یَا زُرَارَةُ النَّاسُ فِی زَمَانِنَا عَلَى سِتِّ طَبَقَاتٍ أَسَدٍ وَ ذِئْبٍ وَ ثَعْلَبٍ وَ کَلْبٍ وَ خِنْزِیرٍ وَ شَاةٍ فَأَمَّا الْأَسَدُ فَمُلُوکُ الدُّنْیَا یُحِبُّ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ أَنْ یَغْلِبَ وَ لَا یُغْلَبَ وَ أَمَّا الذِّئْبُ فَتُجَّارُکُمْ یَذُمُّونَ إِذَا اشْتَرَوْا وَ یَمْدَحُونَ إِذَا بَاعُوا وَ أَمَّا الثَّعْلَبُ فَهَؤُلَاءِ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ بِأَدْیَانِهِمْ وَ لَا یَکُونُ فِی قُلُوبِهِمْ مَا یَصِفُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ أَمَّا الْکَلْبُ یَهِرُّ عَلَى النَّاسِ بِلِسَانِهِ وَ یُکْرِمُهُ النَّاسُ مِنْ شَرِّ لِسَانِهِ وَ أَمَّا الْخِنْزِیرُ فَهَؤُلَاءِ الْمُخَنَّثُونَ وَ أَشْبَاهُهُمْ لَا یُدْعَوْنَ إِلَى فَاحِشَةٍ إِلَّا أَجَابُوا وَ أَمَّا الشَّاةُ فَالْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ تُجَزُّ شُعُورُهُمْ وَ یُؤْکَلُ لُحُومُهُمْ وَ یُکْسَرُ عَظْمُهُمْ فَکَیْفَ تَصْنَعُ الشَّاةُ بَیْنَ أَسَدٍ وَ ذِئْبٍ وَ ثَعْلَبٍ وَ کَلْبٍ وَ خِنْزِیرٍ.»
الخصال، ج۱، ص۳۳۹
از زرارة بن اَوفَی از امام سجاد (علیهالسلام) نقل شده است:
«ای زراره! مردم در زمان ما شش طبقه هستند:
شیرها، گرگها، روباهها، سگها، خوکها و گوسفندها!
شیرها؛ پادشاهان دنیا هستند. همهشان دوست دارند که (بر همه چیز) غالب باشند و کسی بر آنها غلبه نداشته باشد.
گرگها؛ تاجران (دادوستدکنندگانِ) شما هستند. هنگامی که (کالایی را) میخرند، (از آن) بدگویی میکنند و هنگامی که میفروشند، (از آن) تعریف میکنند.
روباهها؛ کسانیاند که از دینهایشان نان میخورند و آنچه را با زبانشان توصیف میکنند، در دلهایشان نیست.
سگها؛ با زبانشان (مانند سگ خشمگینی که با ناشناسی روبهرو شده) به مردم میپرد و مردم برای اینکه از شرِّ زبانشان در امان باشند، به آنها احترام میگذارند.
خوکها؛ زنصفتها (مردانی که تمایلات زنانه دارند) و امثال آنها هستند. هرگاه به کار زشتی دعوت شوند، قبول میکنند.
گوسفندها؛ مؤمنان هستند. کسانی که مویشان را میچینند، گوشتشان را میخورند و استخوانهایشان را میشکنند.
(تصور کن که) گوسفندان در میان شیرها، گرگها، روباهها، سگها و خوکها چه میکنند؟!»