...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «إِنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ أَسَدٍ جَاءَتْ إِلَى أَبِی طَالِبٍ لِتُبَشِّرَهُ بِمَوْلِدِ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ أَبُو طَالِبٍ: «اِصْبِرِی سَبْتاً أُبَشِّرْکِ بِمِثْلِهِ إِلاَّ اَلنُّبُوَّةَ.»» وَ قَالَ: «اَلسَّبْتُ ثَلاَثُونَ سَنَةً وَ کَانَ بَیْنَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ثَلاَثُونَ سَنَةً.»
الکافی، ج۱، ص۴۵۲
از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است:
«بهراستی که فاطمه بنتاسد (مادر امیرالمؤمنین)، نزد (شوهرش) ابوطالب رفت تا او را به ولادت پیامبر (صلواتاللهعلیهم) بشارت دهد.
ابوطالب به او گفت: «بهاندازه یک ″سَبت″ صبر کن؛ که تو را به (مولودی) بشارت میدهم که مثل او است، جزاینکه نبوت ندارد.»»
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند:
«″سَبت″، سی سال است و (فاصلهی سنیِ) میان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) و امیرالمؤمنین (علیهالسلام) سی سال بود.»[*]
پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ
[*] حضرت ابوطالب چهار پسر داشت که فاصله سنی میان هریک از آنها با پسر بعدی، ده سال بوده است؛ «طالب» پسر اول بوده است و حضرت ابوطالب بهواسطهی او به این کنیه نامیده شده است. پسر دوم «عقیل» است که ماجراهایی از او شنیدهاید. پسر سوم «جعفر» بوده که نزدیکترین و شبیهترین برادر حضرت امیر به ایشان بوده و پسر چهارم نیز حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب بوده است.
پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ
اشارهی ایشان به اینکه فرزندشان امیرالمؤمنین «مثلِ» پیامبر (صلواتاللهعلیهم) است، شبیه این فرمایش خداوند در آیه شریفه مباهله است:
«فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ» [آلعمران:۶۱]؛
«(ای پیامبر!) هرکس بعد از اینکه علمی به تو داده شد، درباره او (حضرت عیسی) با تو محاجّه کرد، (به آنها) بگو: «بیایید. پسرانتان را و پسرانمان را، و زنانتان را و زنانمان را، و خودتان را و خودمان را (نیز) فرا بخوانیم. سپس (دو گروه) یکدیگر را نفرین کنیم. پس لعنت خداوند بر دروغگویان.»»
همانطور که میدانید این آیه در خصوص مسیحیان نجران نازل شده است که در برابر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) ادعای حقانیت داشتند و حضرت به دستور خداوند با آنها مباهله کردند.
مباهله، درخواست لعن و نفرین یکدیگر از خداوند است برای اثبات حقانیت، و بین دو گروه که هر دو ادعای حقانیت دارند، رخ میدهد.
شیعه و سنی نقل کردهاند که پیامبر در اجابت به فرمان خداوند، در این صحنه تاریخی، امیرالمؤمنین، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین (صلواتاللهعلیهما) را برای همراهی خود فرا خواندند.
بنابراین امام حسن و امام حسین، بهعنوان پسران رسول خدا، حضرت زهرا، بهعنوان زنان ایشان، و حضرت امیر بهعنوان نفس (جانِ) ایشان در این مواجهه حاضر شدند.
اینکه حضرت امیر، نفس و جان و خودِ پیامبر عنوان گرفتهاند، در میان شیعه و اهلسنت، از فضایل ایشان محسوب میشود و نشان از نزدیکی جایگاه ایشان به پیامبر (صلواتاللهعلیهما) دارد. همان مقام، با این تفاوت که ایشان پیامبر نیستند.
از فرزند احمد بن حنبل (چهارمین پیشوای مذهبی اهل سنت) نقل شده است که وقتی از پدرش پرسیدند برترین اصحاب پیامبر چه کسانی هستند، افرادی را نام برد، اما از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نامی به میان نیاورد. وقتی علت را جویا شدند، با استناد به همین آیه، پاسخ داد: علی بن ابیطالب از اصحاب نیست، او نفس پیغمبر است.