دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مدیریت» ثبت شده است

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«أَلَا کُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ فَالْأَمِیرُ عَلَى النَّاسِ رَاعٍ وَ هُوَ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ وَ الرَّجُلُ رَاعٍ عَلَى أَهْلِ بَیْتِهِ وَ هُوَ مَسْئُولٌ عَنْهُمْ فَالْمَرْأَةُ رَاعِیَةٌ عَلَى أَهْلِ بَیْتِ بَعْلِهَا وَ وُلْدِهِ وَ هِیَ مَسْئُولَةٌ عَنْهُمْ.»

 مجموعةورام، ج۱، ص۶

 

«آگاه باشید! همه شما سرپرست هستید و نسبت به افرادی که تحت سرپرستی‌تان هستند، مسؤول (مورد سؤال)اید؛

حکمران، سرپرست مردم است و نسبت به آن‌ها مسؤول است،

مرد، سرپرست خانواده‌اش است و نسبت به آن‌ها مسؤول است

و زن، سرپرست خانواده شوهر و فرزندانش است و نسبت به آن‌ها مسؤول است.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

همه‌ی ما در این دنیا سرپرست اشیاء یا افرادی هستیم و به‌تبَع نسبت به آن‌ها مسؤولیم؛ یعنی باید پاسخ‌گو باشیم که آیا سرپرست خوبی برایشان بوده‌ایم یا خیر؟

- آیا از دارایی‌هایمان (اعم از: استعدادها، اموال، موقعیت خانوادگی و اجتماعی و...) به بهترین شکل استفاده کرده‌ایم؟

- آیا سرپرست دانا، توانا و مهربانی برای افراد تحت سرپرستی‌مان بوده‌ایم؟

- آیا توانسته‌ایم استعدادهای بالقوه آن‌ها را شکوفا کنیم؟

- آیا با ندانم‌کاری‌هایمان به آن‌ها آسیبی وارد نساخته‌ایم؟

امید است به لطف پروردگار، در مسؤولیت‌های گوناگونمان موفق باشیم و در روز قیامت با سربلندی به این سؤال‌ها پاسخ گوییم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۰۱ ، ۱۳:۰۷
ابوالفضل رهبر

 

 

بسم الله
چند سال پیش مدیری داشتیم که دنبال یک مدیر میانی‌تر برای یکی از بخش‌های تحت مدیریتش بود.
آگهی زده بود و به این و آن سپرده بود تا کسی پیدا شود و آن بخش را به او بسپارد.
چند نفری آمدند و رفتند، اما چنگی به دل نزدند؛
یا تخصص کافی را نداشتند، یا توانمندی‌های لازم را.
 
تا این‌که یک‌روز آقای الف تماس گرفت و خواست برای مصاحبه بیاید.
من در جلسه‌ی مصاحبه بودم.
آقای الف سال‌ها مدیر بخشی بود، مشابه بخشی که ما برایش در نظر داشتیم، اما در سطحی بالاتر و خیلی حرفه‌ای‌تر.
کاملاً به کار مسلط بود.
خوش‌فکر و صاحب ایده بود.
با توجه به تخصص، تجربه و توانمندی‌هایی که داشت، احتمالاً می‌توانست آن بخش را از این‌رو به آن‌رو کند و رشد فوق‌العاده‌ای دهد.
علی‌القاعده باید به مدیریت بخش مذکور گماشته می‌شد.
 
اما در کمال تعجب، آقای الف برای آن جایگاه انتخاب نشد!
چرا؟
چون مدیر مربوطه ترسید آقای الف بیاید و شاخ شود
یا بیاید و در مدیریت خودش خللی ایجاد کند
یا بیاید و بزرگ‌تر شود از مقداری که برایش در نظر داشت
یا بیاید و کوچکی او را به رخ سایر کارکنان و مدیر ارشدش بکشد

یا...
 

 
بله، چنین است که بعضی مدیران، مجموعه‌ی خود را از نعمت افراد توانمند محروم می‌کنند.
 

 

البته بعضی مدیران هم هستند که دل به دریا می‌زنند؛
کسی مانند آقای الف را به کار می‌گیرند و مدت‌ها در سایه او مدیریت می‌کنند.
در این مدت، همه کارکنان متوجه کوچکی آقای مدیر و بزرگی آن‌دیگری هستند.
نه آقای مدیر دل خوشی از او دارد و نه او برای آقای مدیر تره خرد می‌کند.
 

 

 
اما بعد...
من، از پسِ فروتنی و کرنشی که در این تصاویر می‌بینم
و از پسِ آن توصیه‌ها - به تبعیت و تقویت - که در آن سخنرانی‌های شورانگیز و آن وصیت‌نامه‌ی نورانی می‌یابم،...
بعد از بزرگیِ سردار، بیش‌تر و بیش‌تر، بزرگیِ آقا را می‌بینم.
او که می‌تواند بزرگانی را زیر سایه خود گرد آورد
و آنان را به چنین تواضع خالصانه‌ای وا دارد.
رحمه الله
و حفظه الله
و غفر الله لی و لکم
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۰۰ ، ۱۶:۲۰
ابوالفضل رهبر