دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معاشرت» ثبت شده است

 

یکی از آسیب‌های اعتقادی در تربیت فرزندان، معاشرت آنان با افراد گمراه و منحرفین فکری است. امروزه به‌ویژه با رشد تکنولوژی و گسترش رسانه‌ها، افراد بیش‌ازپیش در معرض افکار و اعتقادات انحرافی قرار دارند.

هرچند والدین و مربیان، پیش از آن‌که فرزندان و متربیانشان در معرض این افکار قرار گیرند، باید آنان را طوری تربیت کنند که در برابر این هجمه‌ها مقاوم باشند، اما نباید از اثر مخرب هم‌نشینی و معاشرت با این افراد نیز غافل بود.

 

 

 

…عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ مَزْیَدٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلاَمُ) وَ ذَکَرَ أَصْحَابَ أَبِی اَلْخَطَّابِ وَ اَلْغُلاَةَ فَقَالَ لِی: «یَا مُفَضَّلُ! لَا تُقَاعِدُوهُمْ‏ وَ لَا تُؤَاکِلُوهُمْ‏ وَ لَا تُشَارِبُوهُمْ وَ لَا تُصَافِحُوهُمْ وَ لَا تُوَارِثُوهُمْ.»

 رجال‌الکشی، ص۲۹۷

 

از مفضل بن مزید نقل شده است:

زمانی که نزد امام صادق (علیه‌السلام) از یاران ابوالخطاب و غلوکنندگان [که از منحرفان اعتقادی محسوب می‌شدند،] سخن به میان آمد،

ایشان به من فرمودند:

«ای مفضل! با آنان هم‌نشین نشوید، هم‌غذا نشوید، با هم چیزی ننوشید، به آن‌ها دست ندهید و برای یکدیگر چیزی به ارث نگذارید.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۰۲ ، ۱۲:۱۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«إِنَّ مِنْ تَمَامِ التَّحِیَّةِ لِلْمُقِیمِ الْمُصَافَحَةَ وَ تَمَامِ التَّسْلِیمِ عَلَى الْمُسَافِرِ الْمُعَانَقَةَ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۶۴۶

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«به‌راستی که سلام‌واحوال‌پرسی با کسی که مسافر نیست، با «دست دادن» کامل می‌شود

و سلام‌وعلیک با کسی که مسافر است، با «در آغوش گرفتن» کامل می‌شود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۶ ، ۰۲:۲۳
ابوالفضل رهبر

 

مثلِ چنین حدیثی را بارها خوانده یا شنیده‌ایم.

این بار با دقت بیش‌تری ملاحظه فرمائید...

 

 

 

از امام موسی‌کاظم (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«اِجْتهِدُوا فِی أنْ یکُون زمانُکُمْ أرْبع ساعاتٍ ساعةً لِمُناجاةِ اللّهِ و ساعةً لِأمْرِ الْمعاشِ و ساعةً لِمُعاشرةِ الْإِخْوانِ و الثِّقاتِ الّذِین یُعرِّفُونکُمْ عُیُوبکُمْ و یُخْلِصُون لکُمْ فِی الْباطِنِ و ساعةً تخْلُون فِیها لِلذّاتِکُمْ فِی غیْرِ مُحرّمٍ و بِهذِهِ السّاعةِ تقْدِرُون على الثّلاثِ ساعاتٍ لا تُحدِّثُوا أنْفُسکُمْ بِفقْرٍ و لا بِطُولِ عُمُرٍ فإِنّهُ منْ حدّث نفْسهُ بِالْفقْرِ بخِل و منْ حدّثها بِطُولِ الْعُمُرِ یحْرِصُ اِجْعلُوا لِأنْفُسِکُمْ حظّاً مِن الدُّنْیا بِإِعْطائِها ما تشْتهِی مِن الْحلالِ و ما لا یثْلِمُ الْمُرُوّة و ما لا سرف فِیهِ و اِسْتعِینُوا بِذلِک على أُمُورِ الدِّینِ فإِنّهُ رُوِی لیْس مِنّا منْ ترک دُنْیاهُ لِدِینِهِ أوْ ترک دِینهُ لِدُنْیاهُ.»

 تحف‌العقول، ص۴۰۹

 

«بکوشید که وقت‌تان چهار بخش[۱] باشد:

(۱) ساعتی برای مناجات[۲] با خدا؛

(۲) و ساعتی برای امر معاش[۳]؛

(۳) و ساعتی برای معاشرت با برادران (ایمانی) و افراد مورد اعتمادی که شما را به عیب‌های‌تان آگاه می‌سازند و در باطن با شما خالص (یک‌رو) هستند؛

(۴) و ساعتی را نیز برای لذت‌های حلال خالی نمائید؛

و به‌واسطه‌ی همین (بخش چهارم) است که بر (انجام وظائفِ) سه بخش نخست قادر خواهید بود.»

 

[ممکن است به ذهنی خطور کند: "حال که صبح تا شب می‌دویم، وضع‌مان این است، اگر بخواهیم برای این امور هم وقتی اختصاص دهیم که..."

که امام (علیه‌السلام) در ادامه می‌فرمایند:]

 

«نه فقر را، و نه طول عمر را، به نفسِ خود تلقین نکنید؛

هرکه فقر را به خود تلقین کند، بخیل[۴] گردد،

و هرکه طول عمر را به خود تلقین کند، حریص[۵] گردد، 

برای نفسِ خود بهره‌ای از دنیا قرار دهید؛

به این نحو که اگر (نفس‌تان) به "چیزی که حلال بود و به مردانگی(تان) خللی وارد نمی‌کرد و در آن اسراف[۶] نبود"، اشتیاق شدید یافت، آن را در اختیارش قرار دهید،

و به این وسیله براى انجام امور دین (از نفسِ خود) یارى جوئید[۷]،

چرا که روایت شده است: هرکه دنیایش را به خاطر دینش، و یا دینش را به خاطر دنیایش ترک گوید، از ما(اهل بیت) نیست.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] این چهار بخشِ زمانی، لزوماً به معنای چهار قسم مساوی نیست.

[۲] مُناجات: گفت‌وگوی درِگوشی، ردّوبدل کردن اسرار، رازونیاز.

[۳] مَعاش: "زندگی و آن‌چه زندگی با آن ممکن شود"، اعم از تلاش برای به‌دست آوردن لقمه‌ای نان یا ظرفی آب، برای زنده ماندن.

‏[۴] بُخل: حبسِ اموالى که باید مصرف شوند.

[۵] حِرص: رغبتِ مُفرَط به چیزی، هم‌راه با فعالیتِ فراوان برای رسیدن به آن.

[۶] سَرف: تجاوزِ عمل از حد معقول یا معروف خود. اسراف، غیر از تبذیر(به‌معنای: ول‌خرجی و ریخت‌وپاش) است؛ به‌عنوان‌مثال اگر بعد از سیر شدن، غذای باقی‌مانده در ظرف را بخوریم(تا به‌قول خودمان اسراف نشود)، این کار تبذیر نیست، اما اسراف هست.

[۷] نمی‌شود همیشه با زبانِ «نکن نکن» با نفس سخن گفت و توقع داشت او نیز ما را در انجام امور دین هم‌راهی نماید. برای به راه آوردن‌اش باید کمی با او هم قدم شد و خواسته‌های مُجازش را اجابت نمود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۲۳:۲۹
ابوالفضل رهبر