مُوسَى بْنُ سَیَّارٍ قَالَ: کُنْتُ مَعَ الرِّضَا ع وَ قَدْ أَشْرَفَ عَلَى حِیطَانِ طُوسٍ وَ سَمِعْتُ وَاعِیَةً فَاتَّبَعْتُهَا فَإِذَا نَحْنُ بِجَنَازَةٍ فَلَمَّا بَصُرْتُ بِهَا رَأَیْتُ سَیِّدِی وَ قَدْ ثَنَى رِجْلَهُ عَنْ فَرَسِهِ ثُمَّ أَقْبَلَ نَحْوَ الْجَنَازَةِ فَرَفَعَهَا ثُمَّ أَقْبَلَ یَلُوذُ بِهَا کَمَا تَلُوذُ السَّخْلَةُ بِأُمِهَّا ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیَّ وَ قَالَ: «یَا مُوسَى بْنَ سَیَّارٍ مَنْ شَیَّعَ جَنَازَةَ وَلِیٍّ مِنْ أَوْلِیَائِنَا خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ کَیَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ لَا ذَنْبَ عَلَیْهِ.» حَتَّى إِذَا وُضِعَ الرَّجُلُ عَلَى شَفِیرِ قَبْرِهِ رَأَیْتُ سَیِّدِی قَدْ أَقْبَلَ فَأَفْرَجَ النَّاسُ عَنِ الْجَنَازَةِ حَتَّى بَدَا لَهُ الْمَیِّتُ فَوَضَعَ یَدَهُ عَلَى صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ: «یَا فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ أَبْشِرْ بِالْجَنَّةِ فَلَا خَوْفَ عَلَیْکَ بَعْدَ هَذِهِ السَّاعَةِ.» فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ هَلْ تَعْرِفُ الرَّجُلِ فَوَ اللَّهِ؟ إِنَّهَا بُقْعَةٌ لَمْ تَطَأْهَا قَبْلَ یَوْمِکَ هَذَا! فَقَالَ لِی: «یَا مُوسَى بْنَ سَیَّارٍ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّا مَعَاشِرَ الْأَئِمَّةِ تُعْرَضُ عَلَیْنَا أَعْمَالُ شِیعَتِنَا صَبَاحاً وَ مَسَاءً فَمَا کَانَ مِنَ التَّقْصِیرِ فِی أَعْمَالِهِمْ سَأَلْنَا اللَّهَ تَعَالَى الصَّفْحَ لِصَاحِبِهِ وَ مَا کَانَ مِنَ الْعُلُوِّ سَأَلْنَا اللَّهَ الشُّکْرَ لِصَاحِبِهِ.»
مناقب آلأبیطالب (لابنشهرآشوب)، ج۴، ص۳۴۱
از موسیبنسیّار نقل شده است:
من همراه امام رضا (علیهالسلام) بودم که ایشان به حومه طوس وارد شدند. صدای شیون و زاریای شنیدم. صدا را دنبال کردم تا به جنازهای رسیدیم.
وقتی چشمم به جنازه افتاد، دیدم که آقایم (امام رضا علیهالسلام) از اسب پیاده شدند. سپس به سوی جنازه رفتند، آن را بلند کردند و مثل برّهای که به مادرش میچسبد، آن را به خود چسباندند.
سپس رو به من کردند و فرمودند:
«ای موسیبنسیّار! کسی که جنازه یکی از یارانِ ما را تشییع کند، از گناهانش جدا میشود؛ مثل روزی که از مادرش او را زاییده، گناهانی به گردنش نخواهد بود.»
(جنازه را تشییع کردیم) تا اینکه آن مرد را کنار قبرش گذاشتند. دیدم مولایم (امام رضا علیهالسلام) جلو رفتند و مردم را که دور میّت جمع بودند، کنار زدند. دستشان را بر سینه او گذاشتند.
سپس (به میت) فرمودند:
«ای فلانی پسر فلانی! بهشت را به تو مژده میدهم. پس، از این ساعت به بعد، ترسی نخواهی داشت.»
موسیبنسیّار گوید: عرض کردم:
فدایتان شوم، مگر این مرد را میشناسید؟ به خدا قسم، شما تا امروز به این منطقه قدم نگذاشته بودید!
حضرت بن من فرمودند:
«ای موسیبنسیّار! مگر نمیدانی که همه ما امامان، اعمال شیعیانمان، هنگام طلوع آفتاب و غروب آن، بر ما عرضه میشود.
اگر کوتاهیای در اعمالشان باشد، از خداوندِ بلندمرتبه میخواهیم از گناهان صاحبش درگذرد و اگر نیکیای در آن باشد، از خداوند میخواهیم شاکرِ صاحبش باشد.»[*]
پاورقیــــــــــــــــــــــــــــ
[*] پیشتر یادداشتی درباره اینکه خداوند چگونه شاکرِ نیکیِ بندهاش است، نوشته بودم که علاقهمندان را به مطالعه آن دعوت میکنم.
پانوشتــــــــــــــــــــــــــ
حواسمان باشد که امام زمان (عجلاللهفرجه) تکتک شیعیانشان را بهخوبی میشناسند.
اول روز، اعمال شب گذشته و آخر روز، اعمال همان روزشان به حضرت عرضه میشود.
درست است که امام نسبت به شیعیانشان شدیداً مهرباناند، اما حیای گربه کجاست؟!