«کوهان»اش خوشمزه است، برادر؟!
«کوهان»خوریِ «محسن»!
با هم وارد حوزه شدیم. اسمش محسن بود. واقعاً طلبهی خوشفکری بود (و هست). فارغالتحصیل دانشگاه علم و صنعت بود (فکر میکنم برق). قبل از اینکه بیاید حوزه، خیلی از درسها را خوانده بود و حتی تدریس کرده بود. بهخاطر همین از شاگردخوبهای کلاس بود.
پنج، شش سال اول (که با هم بودیم)، بهخاطر مشغلههای زندگی، فرصت نمیکرد مثل بقیه دوستان به درس و بحثش برسد. اما همچنان در درسها وضعیت خوبی داشت.
خیلی هم بانمک بود. میگفت من فعلاً دارم از «کوهان» میخورم! یکی دو سال دیگر ذخیره کوهانم تمام میشود و...
«کوهان»خوری «حسن»!
امتیازاتی که در توافق ژنو دادیم، همهی آنچیزی بود که در هشت سال دولت احمدینژاد بهدست آمده بود؛ «غنیسازی بیست درصد»[۱]، «پیشرفت شتابان در اراک و نطنز و فردو و مراکز تحقیقاتی»[۲]، «مقاومت در برابر فشارها برای ارائه اطلاعات از مراکز هستهای و دانشمندان در معرض ترور»[۳]، «انگیزه یافتن دانشمندان جوان برای پیشرفت علمی در زمینه هستهای»[۴]، «شکلگیری تدریجی ارتباطات پیدا و پنهان علمی و تجاری میان سازمان انرژی اتمی با شرکتهای خارجی»[۵]، و مهمتر از همه «مقاومت مردم در برابر تحریمهای همهجانبه و یکجانبه»[۶].
بگذریم از «اعتبار جمهوری اسلامی ایران در میان مستضعفین جهان»[۷] که حاصل سی و پنج سال ایستادگی ملت ایران در برابر مستکبرین عالَم بوده است. که نمیگذریم!
در برابر، گوشهی ناچیزی از تحریمها رفع شد.
سؤال اینجاست:
دولت فعلی که در مرحله مقدماتی، بخش اعظم دستاوردهای دولت قبلی را خرج کرده است و ژست پیروزی گرفته[۸]، در مراحل بعدی قرار است چه امتیازاتی برای رفع باقیِ تحریمها بدهد؟
«کوهان» چاق و چلهای که حالا از آن تنها «ادامه غنیسازی پنج درصد» (آن هم بهصورت محدود[۹]) باقی مانده است، کفاف نخواهد داد، برادر!
[۱] که از آن دست کشیدیم.
[۲] که متوقفش کردیم.
[۳] که به آن تن دادیم.
[۴] که به ناامیدی و رکود نشاندیماش.
[۵] که قطعشان کردیم.
[۶] که به "امید به ترحم دشمن و رفع تحریمها" تبدیلش کردیم.
[۷] که با تماسها و دیدارهای کودکانه و مذاکرات منفعلانه، خدشهدار شد.
[۸] جالب اینجاست که چنین معدن نمکی را سر کشیدهاند، و آنچنان نمکدان میشکنند. جز تخریب و توهین و سرزنش چیزی نثار دولت قبلی نمیکنند.
[۹] تعهد کردهایم به همان سانترفیوژهای فعلی اکتفا کنیم. سانترفیوژ جدیدی نصب نکنیم، سانترفیوژهای موجود را اگر خراب شوند (که روزانه برای حدود پنجاه تا از آنها این اتفاق میافتد)، حق جایگزینی نداریم، ولو اینکه قابل تعمیر نباشند.