اگر بهجای عباس و عقیل، برادرهایشان زنده بودند...
...عَنْ سَدِیرٍ قَالَ: کُنَّا عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ ع فَذَکَرْنَا مَا أَحْدَثَ النَّاسُ بَعْدَ نَبِیِّهِمْ ص وَ اسْتِذْلَالَهُمْ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْقَوْمِ أَصْلَحَکَ اللَّهُ فَأَیْنَ کَانَ عِزُّ بَنِی هَاشِمٍ وَ مَا کَانُوا فِیهِ مِنَ الْعَدَدِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع:
«وَ مَنْ کَانَ بَقِیَ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ إِنَّمَا کَانَ جَعْفَرٌ وَ حَمْزَةُ فَمَضَیَا وَ بَقِیَ مَعَهُ رَجُلَانِ ضَعِیفَانِ ذَلِیلَانِ حَدِیثَا عَهْدٍ بِالْإِسْلَامِ عَبَّاسٌ وَ عَقِیلٌ وَ کَانَا مِنَ الطُّلَقَاءِ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ حَمْزَةَ وَ جَعْفَراً کَانَا بِحَضْرَتِهِمَا مَا وَصَلَا إِلَى مَا وَصَلَا إِلَیْهِ وَ لَوْ کَانَا شَاهِدَیْهِمَا لَأَتْلَفَا نَفْسَیْهِمَا.»
الکافی، ج۸، ص۱۸۹
سدیربنحکیم گوید: ما نزد امام باقر (علیهالسلام) بودیم، که یاد کارهایی که مردم بعد از پیامبرشان کردند و امیرالمؤمنین (صلواتاللهعلیهما) را خوار کردند، افتادیم.
مردی از میان حاضران، (به امام باقر) عرض کرد: اصلحکالله! پس عزتِ بنیهاشم و جمعیتی که داشتند، کجا رفت؟ (چرا بنیهاشم کاری نکردند؟)
امام باقر (علیهالسلام) فرمودند:
«مگر از بنیهاشم چه کسی باقی مانده بود؟
(مردانِ بنیهاشم،) جعفر[1] و حمزه[2] بودند که از دنیا رفتهبودند و دو مرد ضعیف و ذلیل و تازهاسلامآورده برای بنیهاشم ماندهبودند؛ عباس[3] و عقیل[4]، که از طُلَقاء[5] بودند.
بدانید که به خدا قسم، اگر حمزه و جعفر زنده بودند، آندونفر[6] به آنچه رسیدند، نمیرسیدند و اگر آندونفر را میدیدند، جانشان را میستاندند.»
پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] جعفر بن ابیطالب، برادر امیرالمؤمنین و معروف به جعفر طیار یا جعفر ذوالجناحین؛ کسی که از طرف پیامبر، سرپرست مسلمانانی شد که به حبشه هجرت کردند.
[2] حمزة بن عبدالمطلب، عموی پپامبر و معروف به سیدالشهداء، که در جنگ احد به شهادت رسید.
[3] عباس بن عبدالمطلب، عموی دیگر پیامبر و جدِ بزرگِ خلفای بنیعباس.
[4] عقیل بن ابیطالب، برادر دیگر امیرالمؤمنین و کسی که هرچند همواره از امیرالمؤمنین به بزرگی یاد میکرد، اما در اواخر عمرش، پس از اینکه حضرت حاضر نشد از بیتالمال به او ببخشد، پیش معاویه رفت تا از بخششهای معاویه بهرهمند شود.
[5] کسانی که در فتح مکه، دستگیر شدند و با منت رسول خدا، آزاد شدند.
[6] ظاهراً مقصود حضرت، غاصبان خلافت امیرالمؤمنین است.