اصرار امام باقر بر همراهی با جنازه
...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
«أَمِیرَانِ وَ لَیْسَا بِأَمِیرَیْنِ لَیْسَ لِمَنْ تَبِعَ جَنَازَةً أَنْ یَرْجِعَ حَتَّى یُدْفَنَ أَوْ یُؤْذَنَ لَهُ وَ رَجُلٌ یَحُجُّ مَعَ امْرَأَةٍ فَلَیْسَ لَهُ أَنْ یَنْفِرَ حَتَّى تَقْضِیَ نُسُکَهَا.»
الکافی، ج۳، ص۱۷۱
امام صادق از رسول خدا نقل فرمودهاند:
«کسی که به دنبال جنازهای میرود، حق ندارد برگردد، تاوقتیکه (جنازه) دفن شود، یا (از طرف صاحبعزا) به او اجازه دادهشود.»
حال، به روایت زیر توجه فرمایید:
...عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: حَضَرَ أَبُو جَعْفَرٍ ع جَنَازَةَ رَجُلٍ مِنْ قُرَیْشٍ وَ أَنَا مَعَهُ وَ کَانَ فِیهَا عَطَاءٌ فَصَرَخَتْ صَارِخَةٌ فَقَالَ عَطَاءٌ: لَتَسْکُتِنَّ أَوْ لَنَرْجِعَنَّ قَالَ فَلَمْ تَسْکُتْ فَرَجَعَ عَطَاءٌ قَالَ فَقُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع: إِنَّ عَطَاءً قَدْ رَجَعَ قَالَ: «وَ لِمَ؟» قُلْتُ: صَرَخَتْ هَذِهِ الصَّارِخَةُ فَقَالَ لَهَا لَتَسْکُتِنَّ أَوْ لَنَرْجِعَنَّ فَلَمْ تَسْکُتْ فَرَجَعَ. فَقَالَ: «امْضِ بِنَا فَلَوْ أَنَّا إِذَا رَأَیْنَا شَیْئاً مِنَ الْبَاطِلِ مَعَ الْحَقِّ تَرَکْنَا لَهُ الْحَقَّ لَمْ نَقْضِ حَقَّ مُسْلِمٍ» قَالَ: فَلَمَّا صَلَّى عَلَى الْجِنَازَةِ قَالَ وَلِیُّهَا لِأَبِی جَعْفَرٍ ع: ارْجِعْ مَأْجُوراً رَحِمَکَ اللَّهُ فَإِنَّکَ لَا تَقْوَى عَلَى الْمَشْیِ. فَأَبَى أَنْ یَرْجِعَ قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: قَدْ أَذِنَ لَکَ فِی الرُّجُوعِ وَ لِی حَاجَةٌ أُرِیدُ أَنْ أَسْأَلَکَ عَنْهَا. فَقَالَ: «امْضِ فَلَیْسَ بِإِذْنِهِ جِئْنَا وَ لَا بِإِذْنِهِ نَرْجِعُ إِنَّمَا هُوَ فَضْلٌ وَ أَجْرٌ طَلَبْنَاهُ فَبِقَدْرِ مَا یَتْبَعُ الْجَنَازَةَ الرَّجُلُ یُؤْجَرُ عَلَى ذَلِکَ.»
الکافی، ج۳، ص۱۷۱
از زراره نقل شده است: امام باقر (علیهالسلام) برای تشییعجنازهی مردی از قریش حاضر شدند. من نیز همراه ایشان بودم. در این تشییعجنازه، «عَطاء»[1] نیز بود.
زنی شروع به ناله و فریاد کرد. عطاء گفت: یا او را ساکت کنید یا ما برمیگردیم! آن زن ساکت نشد و عطاء (تشییعجنازه را ترک کرد و) برگشت.
زراره گوید:
به امام باقر (علیهالسلام) عرض کردم: عطاء برگشت.
امام فرمودند:
«چرا؟»
عرض کردم:
این زن ناله و فریاد کرد، او گفت یا ساکتش کنید یا ما برمیگردیم، ساکت نشد و او نیز برگشت.
امام فرمودند:
«با ما بیا! (تشییع را ادامه دهیم) ما اگر باطلی را ببینیم که همراهِ حق است[2] و بهخاطر ترک باطل، بخواهیم حق را ترک کنیم، دراینصورت حق مسلمان را ادا نکردهایم.»[3]
زراره گوید: وقتی نماز (میت) بر جنازه خواندهشد، صاحبعزا به امام باقر (علیهالسلام) عرض کرد:
برگردید، شما اجرتان را بردید، خداوند شما را رحمت کند. شما توان پیادهروی ندارید.[4]
امام از برگشتن خودداری کردند.
به حضرت عرض کردم:
او به شما اجازه داد که برگردید. من نیز حاجتی دارم که میخواهم از شما درخواست کنم.[5]
امام فرمودند:
«بیا! ما با اجازه او نیامدهایم و با اجازه او برنمیگردیم. ما فقط برای کسب فضل و اجر آمدهایم و انسان بهمقداری که دنبال جنازه برود، برای این کار اجر میگیرد.»
الکافی، ج۳، ص۱۷۱
پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] «عطاءبنابیرباح»؛ از علمای مورد احترام بنیامیه.
[2] از اینکه حضرت شیون و فریادِ زنان پشت جنازه را «باطل» دانستهاند، معلوم میشود اینکار (لااقل درصورتیکه به گوش نامحرم برسد) جایز نیست.
[3] این هم درسی است که انسان حق ندارد به بهانه وجود یک باطل، حقی که نسبت به برادر مؤمنش دارد را ادا نکند و در اینگونه موارد، ادای حق برادر مؤمن، ترجیح دارد.
[4] شاید به این خاطر باشد امام باقر (علیهالسلام) درشتهیکل بودهاند؛ چنانچه امام صادق (علیهالسلام) در ضمن حدیثی پدرشان را چنین توصیف کردهاند: «کَانَ رَجُلًا بَادِناً ثَقِیلًا»؛ «ایشان، مردی درشتهیکل و سنگینوزن بودند» (الکافی، ج۵، ص۷۳)
[5] «زراةبنأعیَن» از فقها و محدثانِ بزرگ شیعه بودهاست و احتمالاً از امام، سؤالی علمی داشتهاست.