معجزه صدقه برای یهودیای که آرزوی مرگ پیامبر را کرد
...عَنْ سَالِمِ بْنِ مُکْرَمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «مَرَّ یَهُودِیٌّ بِالنَّبِیِّ ص فَقَالَ: السَّامُ عَلَیْکَ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «عَلَیْکَ» فَقَالَ أَصْحَابُهُ: إِنَّمَا سَلَّمَ عَلَیْکَ بِالْمَوْتِ؛ قَالَ الْمَوْتُ عَلَیْکَ. قَالَ النَّبِیُّ ص: «وَ کَذَلِکَ رَدَدْتُ.» ثُمَّ قَالَ النَّبِیُّ ص: «إِنَّ هَذَا الْیَهُودِیَّ یَعَضُّهُ أَسْوَدُ فِی قَفَاهُ فَیَقْتُلُهُ.»» قالَ: «فَذَهَبَ الْیَهُودِیُّ فَاحْتَطَبَ حَطَباً کَثِیراً فَاحْتَمَلَهُ ثُمَّ لَمْ یَلْبَثْ أَنِ انْصَرَفَ. فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص: «ضَعْهُ.» فَوَضَعَ الْحَطَبَ فَإِذَا أَسْوَدُ فِی جَوْفِ الْحَطَبِ عَاضٌّ عَلَى عُودٍ. فَقَالَ: «یَا یَهُودِیُّ! مَا عَمِلْتَ الْیَوْمَ؟» قَالَ: مَا عَمِلْتُ عَمَلًا إِلَّا حَطَبِی هَذَا احْتَمَلْتُهُ فَجِئْتُ بِهِ وَ کَانَ مَعِی کَعْکَتَانِ فَأَکَلْتُ وَاحِدَةً وَ تَصَدَّقْتُ بِوَاحِدَةٍ عَلَى مِسْکِینٍ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «بِهَا دَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ.» وَ قَالَ: «إِنَّ الصَّدَقَةَ تَدْفَعُ مِیتَةَ السَّوْءِ عَنِ الْإِنْسَانِ.»»
الکافی، ج۴، ص۵
از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است که فرمودند:
«مردی یهودی از کنار پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) عبور کرد و گفت:
«سام علیک»
رسول خدا فرمودند:
«علیک»
یاران ایشان عرض کردند:
آن یهودی با مرگ به شما سلام کرد و گفت: «مرگ بر تو باد!»
پیامبر فرمودند:
«من نیز مثل خودش جواب دادم.»
سپس فرمودند:
«ماری سیاه این یهودی را از پشت گردن میگزد و میکشد.»»
امام صادق فرمودند:
«آن یهودی (به صحرا) رفت، مقدار زیادی هیزم جمع کرد، آنها را به دوش کشید و دیری نگذشت که (سالم به شهر) بازگشت.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) به او فرمودند:
«آن را زمین بگذار.»
مرد یهودی هیزمها را زمین گذاشت. ناگهان ماری سیاه از میان هیزمها بیرون آمد، درحالیکه شاخهای را به دندان گرفته بود.
پیامبر فرمودند:
«ای یهودی! امروز چه کردهای؟»
عرض کرد:
کاری نکردهام، جز اینکه این هیزمها را جمع کردم و بار زدم و آوردم. دو نان همراهم بود؛ یکی را خوردم و یکی را به یک مسکین (فقیر درمانده) صدقه دادم.
رسول خدا فرمودند:
«خداوند بهخاطر صدقهاش (بلاء) را از او دفع کرد.
و فرمودند:
«صدقه دادن، مرگِ بد را از انسان دور میکند.»»