سخاوت سرشار امام حسین
عَمْرُو بْنُ دِینَارٍ قَالَ: دَخَلَ الْحُسَیْنُ ع عَلَى أُسَامَةَ بْنَ زَیْدٍ وَ هُوَ مَرِیضٌ وَ هُوَ یَقُولُ: وَا غَمَّاهْ! فَقَالَ لَهُ الْحُسَیْنُ ع: «وَ مَا غَمُّکَ یَا أَخِی؟» قَالَ: دَیْنِی وَ هُوَ سِتُّونَ أَلْفَ دِرْهَمٍ. فَقَالَ الْحُسَیْنُ: «هُوَ عَلَیَّ.» قَالَ: إِنِّی أَخْشَى أَنْ أَمُوتَ. فَقَالَ الْحُسَیْنُ: «لَنْ تَمُوتَ حَتَّى أَقْضِیَهَا عَنْکَ.» قَالَ: فَقَضَاهَا قَبْلَ مَوْتِهِ.
مناقب آلأبیطالب (لابنشهرآشوب)، ج۴، ص۶۵
از عَمرو بن دینار نقل شده است:
(روزی) امام حسین (علیهالسلام) بر «اسامة بن زید» که در بستر بیماری بود، وارد شد.
اسامه میگفت: وای از این غم!
امام حسین (علیهالسلام) به او فرمودند: «غمت چیست برادرم؟»
عرض کرد: بدهیای دارم که شصتهزار درهم است.
حضرت فرمودند: «بدهیات با من.»
اسامه عرض کرد: میترسم بمیرم (و تا وقتی بدهیام پرداخت شود، در عذاب باشم.)
حضرت فرمودند: «قبل از اینکه بمیری، بدهیات را پرداخت میکنم.»
عَمرو بن دینار گوید: امام حسین (علیهالسلام) قبل از مرگ اسامه، بدهیاش را پرداخت کرد.