سه دوره هفتساله برای تربیت کودک، زیر ذرهبین
۱- مقدمه
یکی از مسائل اساسی در تربیت فرزند، توجه به مراحل رشد اوست. از آنجا که ویژگیهای انسان در مراحل مختلف عمر متفاوت است، باید در هر مرحلهای، روش خاص آن مرحله را در نیز پیش گرفت.
در میان احادیث تربیتیِ اهلبیت (علیهمالسلام)، گروهی از روایات راهبردهای کلانی در مورد مراحل مختلف رشد کودک بیان کردهاند و بههمینخاطر مورد توجه صاحبنظران قرار گرفتهاند.
در این دسته از روایات، سه مرحلهی شش یا هفت ساله برای کودک در نظر گرفته شده است، ویژگیهای کودک در هر یک از این مراحل بیان شده است و توصیههایی برای برخورد با او در هر مرحله ذکر گردیده است.
البته این احادیث بهلحاظ سندی نقلهای متعددی دارند و به لحاظ محتوایی نیز دارای تفاوتهایی هستند. بنابراین لازم است بررسی دقیقی در موردشان صورت گیرد.
پس از ذکر دو نمونهی متفاوت از این احادیث، در ادامه، هر دوره بهصورت جداگانه مورد بررسی قرار میگیرد و در نهایت یک جمعبندی ارائه میگردد.
...عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:
«الْغُلَامُ یَلْعَبُ سَبْعَ سِنِینَ وَ یَتَعَلَّمُ الْکِتَابَ سَبْعَ سِنِینَ وَ یَتَعَلَّمُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ سَبْعَ سِنِینَ.»
الکافی، ج۶، ص۴۷
از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است:
«فرزند، هفت سال بازی میکند، هفت سال کتاب (قرآن) میآموزد و هفت سال حلال و حرام را یاد میگیرد.»
قالَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:
«دَعِ ابْنَکَ یَلْعَبْ سَبْعَ سِنِینَ وَ یُؤَدَّبْ سَبْعَ سِنِینَ وَ أَلْزِمْهُ نَفْسَکَ سَبْعَ سِنِینَ فَإِنْ أَفْلَحَ وَ إِلَّا فَإِنَّهُ مِمَّنْ لَا خَیْرَ فِیهِ.»
منلایحضرهالفقیه، ج۳، ص۴۹۲
از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است:
«فرزندت را هفت سال رها کن تا بازی کند، هفت سال ادب بیاموزد و هفت سال او را همواره با خودت همراه کن.
آنگاه اگر در مسیر صلاح قرار گرفت، (که چه خوب) و الا از کسانی خواهد بود که خیری در آنها نیست.»
۲- هفت سال نخست
در مطلب پیشین، به گروهی از احادیث که مراحل رشد کودک را به سه دوره هفتساله تقسیم میکرد، اشاره شد و بیان گشت که این روایات نقلهای متعددی دارند و به لحاظ محتوایی نیز دارای تفاوتهایی هستند و لازم است بررسی دقیقی در موردشان صورت گیرد.
در این مطلب، به بررسی دوره هفتساله نخست میپردازیم.
عبارات متعددی در مورد هفتسال اول زندگی کودک بیان شده است که به طور خلاصه از این قرارند:
«دَعِ ابْنَکَ یَلْعَبُ سَبْعَ سِنِینَ...»
«فرزندت را هفت سال رها کن تا بازی کند.»
الکافی، ج۶، ص۴۶
«أَمْهِلْ صَبِیَّکَ حَتَّى یَأْتِیَ لَهُ سِتُّ سِنِینَ...»
«به فرزندت مهلت بده تا زمانی که ششساله شود.»
الکافی، ج۶، ص۴۷
«الْغُلَامُ یَلْعَبُ سَبْعَ سِنِینَ...»
«فرزند هفت سال بازی میکند.»
الکافی، ج۶، ص۴۷
«الْوَلَدُ سَیِّدٌ سَبْعَ سِنِینَ...»
«فرزند، هفت سال صاحباختیار (فرماندِه) است.»
مکارمالأخلاق، ص۲۲۲
«یُرْخَى الصَّبِیُّ سَبْعاً...»
«با فرزند هفت سال با انعطاف برخورد میشود.»
مکارمالأخلاق، ص۲۲۳
در مجموع، با توجه به معنای دقیق واژگانِ بهکاررفته در این احادیث، راهبرد کلان در برخورد با کودک در هفت سال نخست، عبارت است از:
- مهلت دادن، میدان دادن، رها کردن کودک برای بازی، شتاب نکردن در موظف کردن کودک به کاری غیر از بازی؛
- نرمی، انعطاف، برخوردِ همراه با سکون و وقار؛
- سیادت کودک و اطاعت از او؛
۳- هفت سال دوم
در مطالب پیشین، به گروهی از احادیث که مراحل رشد کودک را به سه دوره هفتساله تقسیم میکرد، اشاره شد و بیان گشت که این روایات نقلهای متعددی دارند و به لحاظ محتوایی نیز دارای تفاوتهایی هستند و لازم است بررسی دقیقی در موردشان صورت گیرد.
پیشتر دوره هفتساله نخست بررسی شد و در این مطلب، به بررسی دوره دوم میپردازیم.
عبارات متعددی در مورد هفتسال دوم زندگی کودک بیان شده است که به طور خلاصه از این قرارند:
«...وَ یُؤَدَّبْ سَبْعَ سِنِینَ...»
«و فرزندت هفتسال تأدیب میشود.»
منلایحضرهالفقیه، ج۳، ص۴۹۲
«...ثُمَّ أَدِّبْهُ فِی الْکِتَابِ سِتَّ سِنِینَ...»
«سپس فرزندت را هفت سال به کتاب (قرآن) ادب نما.»
مکارمالأخلاق، ص۲۲۲
«...وَ یَتَعَلَّمُ الْکِتَابَ سَبْعَ سِنِینَ...»
«و هفت سال باید کتاب (قرآن) را بیاموزد.»
الکافی، ج۶، ص۴۷ و تهذیبالأحکام، ج۸، ص۱۱۱
«...وَ عَبْدٌ سَبْعَ سِنِینَ...»
«و هفت سال عبد (فرمانبر) است.»
مکارمالأخلاق، ص۲۲۲
در مجموع، با توجه به دستورات ذکر شده در این احادیث، راهبرد کلان در برخورد با کودک در هفت سال دوم، عبارت است از:
- آزاد نبودن و مطیع و خاضع بودن؛
- آموختن قرآن؛
- ادبآموزی؛
۴- هفت سال سوم
در مطالب پیشین، به گروهی از احادیث که مراحل رشد کودک را به سه دوره هفتساله تقسیم میکرد، اشاره شد و بیان گشت که این روایات نقلهای متعددی دارند و به لحاظ محتوایی نیز دارای تفاوتهایی هستند و لازم است بررسی دقیقی در موردشان صورت گیرد.
پیشتر دوره هفتساله اول و دوم بررسی شد و در این مطلب، به بررسی دوره سوم میپردازیم.
عبارات متعددی در مورد هفتسال سوم زندگی کودک بیان شده است که به طور خلاصه از این قرارند:
«...وَ أَلْزِمْهُ نَفْسَکَ سَبْعَ سِنِینَ...»
«و او را هفت سال همواره با خودت همراه کن.»
منلایحضرهالفقیه، ج۳، ص۴۹۲
«...ثُمَّ ضُمَّهُ إِلَیْکَ سَبْعَ سِنِینَ فَأَدِّبْهُ بِأَدَبِکَ...»
«سپس هفت سال او را با خودت همراه کن تا به اخلاقت مؤدّب گردد.»
مکارمالأخلاق، ص۲۲۲
«...وَ یَتَعَلَّمُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ سَبْعَ سِنِینَ...»
«و هفت سال باید حلال و حرام را بیاموزد.»
الکافی، ج۶، ص۴۷
«...وَ وَزِیرٌ سَبْعَ سِنِینَ...»
«و هفت سال وزیر (کمککار) است.»
مکارمالأخلاق، ص۲۲۲
«...وَ یُسْتَخْدَمُ سَبْعاً...»
«و هفت سال به خدمت گرفته میشود.»
منلایحضرهالفقیه، ج۳، ص۴۹۳
در مجموع، با توجه به دستورات ذکر شده در این احادیث، راهبرد کلان در برخورد با کودک در هفت سال سوم، عبارت است از:
- همراهی و پیوستگی با والدین؛
- آموختنِ حلال و حرام؛
- پذیرش بار مسؤولیت و انجام کارهای محوّلشده؛
۵- جمعبندی
در مطالب پیشین، به گروهی از احادیث که مراحل رشد کودک را به سه دوره هفتساله تقسیم میکرد، اشاره شد و بیان گشت که این روایات نقلهای متعددی دارند و به لحاظ محتوایی نیز دارای تفاوتهایی هستند و لازم است بررسی دقیقی در موردشان صورت گیرد.
پیشتر هر سه دوره هفتساله به طور مستقل بررسی شد و در این مطلب، به جمعبندی راهبرد کلانی تربیتی در مراحل مختلف زندگی کودک میپردازیم.
با توجه به اینکه در این احادیث ویژگیهای هر دوره در کنار ویژگیهای دو دوره دیگر قرار گرفتهاند، میتوان نتیجه گرفت که حد و مرز شیوه برخورد در هر دوره، با توجه به بایستههای برخورد در دو دوره دیگر مشخص میگردد.
بنابراین با توجه به نکاتی که در مورد هر یک از سه دوره ذکر گردید، راهبرد کلان در برخورد با کودک در سه مرحله از رشدش، از این قرار است:
هفت سال اول؛ دوره بازی و رهایی
ویژگی اصلی دوره اول، آزاد بودن در بازی، نرمش تام با او و نافذ بودن خواست اوست. اگر ویژگیهای دو دوره بعد را از این دوره نفی کنیم، بدین معناست که اولاً لازم نیست مطیع خاضع باشد و کتاب و ادب بیاموزد، ثانیاً لازم نیست همواره کنار والدین باشد، حلال و حرام بیاموزد و بار مسؤولیتی را به دوش گیرد.
اگرچه این دوره، دوره بازی و رهایی است، اما این به معنای آزادی مطلق نیست، بلکه به این معناست که نیاز نیست مطیع باشد، آموزش رسمی ببیند و مسؤولیت بپذیرد؛ چراکه کودک در این سن هنوز برای این کارها آماده نیست.
هفت سال دوم؛ دوره اطاعت و آموزش
ویژگی اصلی دوره دوم، اطاعت و آموختن علم و قرآن و ادب است. اگر ویژگیهای دو دوره دیگر را از آن نفی کنیم، یعنی اولاً کودک را در این سن نباید آزاد گذاشت و نباید در این راه با نرمی تام با او برخورد نمود، ثانیاً درعینحال لازم نیست پیوسته همراه والدین باشد و حلال و حرام بیاموزد و مسؤولیتی تام بپذیرد.
کودک در این سن به حدی از رشد رسیده است که هم دستورپذیر است و هم برای آموختن، آمادگی کامل دارد. بنابراین باید از این فرصت استفاده کرد و بار او را برای موفقیتهای آینده بست.
هفت سال سوم؛ دوره همراهی و کارآموزی
ویژگی محوری دوره سوم، همراه بودن با والدین، آموختن حلال و حرام و پذیرش مسؤولیت است. اگر ویژگی دو دوره دیگر را از آن نفی کنیم، بدین معناست که اولاً کودک را نباید در بازی آزاد گذاشت و نباید با نرمی تام با او برخورد نمود، ثانیاً لازم نیست مطیع و خاضع باشد و کتاب و ادب بیاموزد.
در این دوره فرزند با همراهی والدین خود، یک دوره کارآموزی عملی میگذراند. او بازیگوشیهایش را کرده و آموختنیها را نیز به صورت تئوری آموخته است. حال مثل شاگردی که باید به دست استادش نگاه کند تا بتواند تئوریها را در عمل پیاده کند، باید با والدینش همراه شود در حین زندگی از آنان ادب و اخلاق و احکام بیاموزد.
لازمه موفقیت در این مرحله آن است که والدین صلاحیت انتقال این حالت و معارف را داشته باشند و این مستلزم آن است که از سالها پیش به خودسازی پرداخته باشند.
البته در صورت وجود نواقصی در والدین، چاره این است که فرد صالحی جایگزین آنها گردد؛ مربیِ دلسوز، پاک و کاردانی که فرزندشان با او همراه شود، از او بیاموزد و فضائلش به او منتقل شود.
پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای تهیه مطلب حاضر، از مقالهی ارزشمند استاد عباس پسندیده با عنوان «روایات «سبع سنین» در فرزندپروری، گونهها و تحلیل درونی آنها» که در سال ۱۳۹۵، در فصلنامه «علوم حدیث» به چاپ رسیده، بهره گرفته شده است.
متن کامل احادیث مذکور
...عَنْ یُونُسَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:
«دَعِ اِبْنَکَ یَلْعَبُ سَبْعَ سِنِینَ وَ أَلْزِمْهُ نَفْسَکَ سَبْعاً فَإِنْ أَفْلَحَ وَ إِلاَّ فَإِنَّهُ مِمَّنْ لاَ خَیْرَ فِیهِ.»
الکافی، ج۶، ص۴۶
...عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَمِّهِ یَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:
«الْغُلَامُ یَلْعَبُ سَبْعَ سِنِینَ وَ یَتَعَلَّمُ الْکِتَابَ سَبْعَ سِنِینَ وَ یَتَعَلَّمُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ سَبْعَ سِنِینَ.»
الکافی، ج۶، ص۴۷ و تهذیبالأحکام، ج۸، ص۱۱۱
...عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:
«أَمْهِلْ صَبِیَّکَ حَتَّى یَأْتِیَ لَهُ سِتُّ سِنِینَ ثُمَّ ضُمَّهُ إِلَیْکَ سَبْعَ سِنِینَ فَأَدِّبْهُ بِأَدَبِکَ فَإِنْ قَبِلَ وَ صَلَحَ وَ إِلاَّ فَخَلِّ عَنْهُ.»
الکافی، ج۶، ص۴۷ و تهذیبالأحکام، ج۸، ص۱۱۱
قالَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:
«دَعِ ابْنَکَ یَلْعَبْ سَبْعَ سِنِینَ وَ یُؤَدَّبْ سَبْعَ سِنِینَ وَ أَلْزِمْهُ نَفْسَکَ سَبْعَ سِنِینَ فَإِنْ أَفْلَحَ وَ إِلَّا فَإِنَّهُ مِمَّنْ لَا خَیْرَ فِیهِ.»
منلایحضرهالفقیه، ج۳، ص۴۹۲
قالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ :
«یُرَبَّى اَلصَّبِیُّ سَبْعاً وَ یُؤَدَّبُ سَبْعاً وَ یُسْتَخْدَمُ سَبْعاً وَ مُنْتَهَى طُولِهِ فِی ثَلاَثٍ وَ عِشْرِینَ سَنَةً وَ عَقْلِهِ فِی خَمْسٍ وَ ثَلاَثِینَ سَنَةً وَ مَا کَانَ بَعْدَ ذَلِکَ فَبِالتَّجَارِبِ.»
منلایحضرهالفقیه، ج۳، ص۴۹۳
قالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:
«اَلْوَلَدُ سَیِّدٌ سَبْعَ سِنِینَ وَ عَبْدٌ سَبْعَ سِنِینَ وَ وَزِیرٌ سَبْعَ سِنِینَ فَإِنْ رَضِیتَ أَخْلاَقَهُ لِإِحْدَى وَ عِشْرِینَ وَ إِلاَّ فَاضْرِبْ عَلَى جَنْبِهِ فَقَدْ أَعْذَرْتَ إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى.»
مکارمالأخلاق، ص۲۲۲
...عَنِ اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:
«اِحْمِلْ صَبِیَّکَ حَتَّى یَأْتِیَ عَلَیْهِ سِتُّ سِنِینَ ثُمَّ أَدِّبْهُ فِی اَلْکِتَابِ سِتَّ سِنِینَ ثُمَّ ضُمَّهُ إِلَیْکَ سَبْعَ سِنِینَ فَأَدِّبْهُ بِأَدَبِکَ فَإِنْ قَبِلَ وَ صَلَحَ وَ إِلاَّ فَخَلِّ عَنْهُ.»
مکارمالأخلاق، ص۲۲۲
...عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:
«یُرْخَى اَلصَّبِیُّ سَبْعاً وَ یُؤَدَّبُ سَبْعاً وَ یُسْتَخْدَمُ سَبْعاً وَ یَنْتَهِی طُولُهُ فِی ثَلاَثٍ وَ عِشْرِینَ وَ عَقْلُهُ فِی خَمْسٍ وَ ثَلاَثِینَ وَ مَا کَانَ بَعْدَ ذَلِکَ فَبِالتَّجَارِبِ.»
مکارمالأخلاق، ص۲۲۳