دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۷۷۰ مطلب با موضوع «اخلاقی» ثبت شده است

 

کسی که در نمازهایش بیش‌ازحد شک می‌کند، «کثیرالشک» نامیده می‌شود. چنین کسی نباید به شک خود اعتنا کند، بلکه باید فرض کند نمازش صحیح است و به آن ادامه دهد.

امام صادق (علیه‌السلام) فلسفه این حکم را برای دو تن از شاگردانشان توضیح داده‌اند:

 

...عَنْ زُرَارَةَ وَ أَبِی بَصِیرٍ قَالا قُلْنَا لَهُ: الرَّجُلُ‏ یَشُکُ‏ کَثِیراً فِی‏ صَلَاتِهِ‏ حَتَّى لَا یَدْرِیَ کَمْ صَلَّى وَ لَا مَا بَقِیَ عَلَیْهِ.

قَالَ: «یُعِیدُ.»

قُلْنَا لَهُ: فَإِنَّهُ یَکْثُرُ عَلَیْهِ ذَلِکَ کُلَّمَا عَادَ شَکَّ.

قَالَ: «یَمْضِی فِی شَکِّهِ.» ثُمَّ قَالَ: «لَا تُعَوِّدُوا الْخَبِیثَ مِنْ أَنْفُسِکُمْ بِنَقْضِ الصَّلَاةِ فَتُطْمِعُوهُ فَإِنَّ الشَّیْطَانَ خَبِیثٌ یَعْتَادُ لِمَا عُوِّدَ فَلْیَمْضِ أَحَدُکُمْ فِی الْوَهْمِ وَ لَا یُکْثِرَنَّ نَقْضَ الصَّلَاةِ فَإِنَّهُ إِذَا فَعَلَ ذَلِکَ مَرَّاتٍ لَمْ یَعُدْ إِلَیْهِ الشَّکُّ.»

قَالَ زُرَارَةُ ثُمَّ قَالَ: «إِنَّمَا یُرِیدُ الْخَبِیثُ أَنْ یُطَاعَ فَإِذَا عُصِیَ لَمْ یَعُدْ إِلَى أَحَدِکُمْ.»

 الکافی، ج۳، ص۳۵۸

 

زراره و ابوبصیر گویند: به امام صادق (علیه‌السلام)‌ عرض کردیم:

مردی در (تعداد رکعاتِ) نمازش زیاد شک می‌کند؛ به‌طوری‌که نمی‌داند چه‌قدر خوانده است و چه‌قدر باقی مانده‌است. (تکلیفش چیست؟)

حضرت فرمودند:

«(نمازش را) دوباره بخواند.»

 

به ایشان عرض کردیم:

این اتفاق زیاد برایش می‌افتد؛ به‌طوری‌که هربار که (نمازش را)‌ دوباره می‌خواند، (باز هم) شک می‌کند.

 

حضرت فرمودند:

«به شکش پایان دهد (به آن اعتنا نکند).»

 

سپس فرمودند:

«با شکستن نماز، آن خبیث را به خودتان عادت ندهید؛ که به نفستان طمع می‌کند (تا دائم وسوسه‌اش کند).

به‌راستی که شیطان خبیث است و به آن‌چه عادتش دهند، عادت می‌کند.

پس هریک از شما باید به وهمش پایان دهد و نباید نمازش را بشکند؛ چراکه اگر این کار (بی‌اعتنایی به وهم و شک) را چندبار انجام دهد، دیگر دچار شک نخواهد شد.»

 

زراره گوید: حضرت سپس فرمودند:

«تنها خواسته‌ی آن خبیث، این است که از او اطاعت شود. پس اگر از او نافرمانی شود، نزد هیچ‌یک از شما باز نخواهدگشت.»

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] حضرت صادق (سلام‌الله‌علیه و روحی‌فداه) در این حدیث، ضمن بیان حکم مسأله و فلسفه‌ی حکم، راه‌کاری برای درمان ابتلاءِ بیمارگونه به شک و وسواس و ترفندی برای شکست شیطان را نیز ارائه فرموده‌اند.

[2]‌ کاش رساله‌های عملیه ما، از این ظرائف شیرین، جذاب و مفید روایی تهی نمی‌شدند و به جملاتی خشک و مغلق بدل نمی‌گشتند!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۶ ، ۰۷:۲۱
ابوالفضل رهبر

 

یکی از احکام وصیت،‌ این است که انسان می‌تواند برای حداکثر یک‌سوم دارایی‌هایش تصمیم بگیرد؛ مثلاً بگوید پس از مرگم فلان مقدار از پول‌هایم یا فلان‌مِلکم را به فلانی بدهید یا صرف فلان کار خیر کنید.

دراین‌صورت او بخشی از اموالش را که علی‌القاعده باید به ورثه‌اش می‌رسید به دیگران اختصاص می‌دهد.

هرچند انسان حق چنین‌کاری را دارد، اما...

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«مَنْ‏ أَوْصَى‏ بِالثُّلُثِ‏ فَقَدْ أَضَرَّ بِالْوَرَثَةِ وَ الْوَصِیَّةُ بِالْخُمُسِ وَ الرُّبُعِ أَفْضَلُ مِنَ الْوَصِیَّةِ بِالثُّلُثِ وَ مَنْ أَوْصَى بِالثُّلُثِ فَلَمْ یَتَّرِکْ.»

 الکافی ج۷، ص۱۱

 

...از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«کسی که به یک‌سوم (دارایی‌اش) وصیت کند، به ورثه‌اش زیان رسانده‌است.

وصیت کردن به یک‌پنجم یا یک‌چهارم (از دارایی)، از وصیت کردن به یک‌سوم بهتر است.

کسی که به یک‌سوم وصیت کند، چیزی (برای ورثه) باقی نگذاشته‌است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۶ ، ۰۷:۱۷
ابوالفضل رهبر

 

قالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ:

«وَ اللَّهِ مَا سَأَلْتُ رَبِّی وَلَداً نَضِیرَ الْوَجْهِ وَ لَا سَأَلْتُ وَلَداً حَسَنَ الْقَامَةِ وَ لَکِنْ سَأَلْتُ‏ رَبِّی‏ وُلْداً مُطِیعِینَ‏ لِلَّهِ‏ خَائِفِینَ وَجِلِینَ مِنْهُ حَتَّى إِذَا نَظَرْتُ إِلَیْهِ وَ هُوَ مُطِیعٌ لِلَّهِ قَرَّتْ بِهِ عَیْنِی‏.»

 مناقب‌آل‌أبی‌طالب، ج‏۳، ص۳۸۰

 

امیر مؤمنان (علیه‌السلام) فرمودند:

«به خدا قسم، من از پروردگارم، نه فرزندی زیبارو خواسته‌ام و نه فرزندی بلندقد،

بلکه از پروردگارم فرزندانی خواسته‌ام که فرمان‌بردار خداوند باشند و از او بترسند؛ تا هرگاه به او نگاه کردم که در حال فرمان‌برداری از خداوند است، چشمم روشن شود (آرامش یابم).»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۶ ، ۰۷:۱۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا عَصَانِی مَنْ عَرَفَنِی‏ سَلَّطْتُ‏ عَلَیْهِ‏ مَنْ‏ لَا یَعْرِفُنِی‏.»

 الکافی، ج‏۲، ص۲۷۶

 

از امام صادق (علیه‌السلام)‌ نقل شده‌است که فرمودند:

«خداوند (عزّوجلّ) می‌فرماید:

«اگر کسی که مرا می‌شناسد، نافرمانی‌ام کند، کسی که مرا نمی‌شناسد را بر او مسلط خواهم‌کرد.»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۶ ، ۰۷:۱۲
ابوالفضل رهبر

 

امیر مؤمنان (علیه‌السلام) فرموده‌اند:

 

«مَا أَحْسَنَ‏ تَوَاضُعَ‏ الْأَغْنِیَاءِ لِلْفُقَرَاءِ طَلَباً لِمَا عِنْدَ اللَّهِ وَ أَحْسَنُ مِنْهُ تِیهُ الْفُقَرَاءِ عَلَى الْأَغْنِیَاءِ اتِّکَالًا عَلَى اللَّهِ.»

 نهج‌البلاغة، ص۵۴۷، الحکمة۴۰۶

 

«چه زیباست فروتنیِ توان‌گران در برابر تهی‌دستان، به‌قصد رسیدن به آن‌چه نزد خداوند است (رضایت خداوند)

و چه زیباست غرورِ تهی‌دستان در برابر توان‌گران، به‌خاطر اعتماد به خداوند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۶ ، ۰۷:۰۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ ع قَال‏:

«أَنَّ عَلِیّاً ع مَرَّ عَلَى بَهِیمَةٍ وَ فَحْلٍ یَسْفَدُهَا عَلَى ظَهْرِ الطَّرِیقِ فَأَعْرَضَ عَنْهُ بِوَجْهِهِ فَقِیلَ لَهُ لِمَ فَعَلْتَ ذَلِکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ إِنَّهُ لَا یَنْبَغِی أَنْ تَصْنَعُوا مَا یَصْنَعُونَ وَ هُوَ مِنَ الْمُنْکَرِ إِلَّا أَنْ تُوَارُوهُ حَیْثُ لَا یَرَاهُ رَجُلٌ وَ لَا امْرَأَةٌ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۴۷۳

 

امام صادق از پدرشان (علیهماالسلام) نقل فرمودند:

«امام علی (علیه‌السلام) در راهشان به چهارپایان نر و ماده‌ای برخورد کردند که وسط جاده، جفت‌گیری می‌کردند.

حضرت از صحنه روی برگرداندند.

به ایشان عرض شد: چرا چنین کردید، ای امیر مؤمنان؟

فرمودند: «شایسته نیست شما نیز (مانند صاحبان این چهارپایان) چنین کنید. این کار زشت است. مگر این‌که پنهانشان کنید، طوری که هیچ مرد و زنی آن‌ها را نبینند.»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۶ ، ۰۷:۰۵
ابوالفضل رهبر

 

برخی تصور می‌کنند خواهرزن یا برادرشوهر تاحدودی مَحرَم حساب می‌شوند و می‌توانند نسبت به سایرین، با هم راحت‌تر باشند.

گویا این تصور غلط، در زمان اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نیز بوده است:

 

أحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا عَلَیْهِ السَّلَامُ: أَ یَحِلُّ لَهُ أَنْ‏ یَنْظُرَ إِلَى‏ شَعْرِ أُخْتِ‏ امْرَأَتِهِ‏؟ فَقَالَ: «لَا، إِلَّا أَنْ تَکُونَ مِنَ الْقَوَاعِدِ.» قُلْتُ لَهُ: أُخْتُ امْرَأَتِهِ وَ الْغَرِیبَةُ سَوَاءٌ؟ قَالَ: «نَعَمْ.» قُلْتُ: فَمَا لِی مِنَ النَّظَرِ إِلَیْهِ مِنْهَا؟ فَقَالَ: «شَعْرُهَا وَ ذِرَاعُهَا.»

 قرب الإسناد، ص۳۶۳

 

احمد بن محمد بن ابی‌نصر گوید:

از امام رضا (علیه‌السلام) پرسیدم:

آیا برای مرد جایز است که به موی خواهرزنش نگاه کند؟

امام فرمودند:

«خیر، مگراین‌که خواهرزنش پیرزنی ازپاافتاده باشد.»

 

پرسیدم:

خواهرزن و زنان غریبه (از نظر مَحرمیت) مثل هم هستند؟

فرمودند:

«بله.»

 

پرسیدم:

برای من تا چه حد جایز است به پیرزن ازپاافتاده نگاه کنم؟ 

فرمودند:

«موها و ساعدش.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۶ ، ۱۹:۴۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«لَا یَنْبَغِی لِلْمَرْأَةِ أَنْ تَنْکَشِفَ بَیْنَ یَدَیِ الْیَهُودِیَّةِ وَ النَّصْرَانِیَّةِ فَإِنَّهُنَّ یَصِفْنَ ذَلِکَ لِأَزْوَاجِهِنَّ.»

 الکافی، ج‏۵، ص۵۱۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«شایسته نیست زن (مسلمان) در مقابل زن یهودی و زن مسیحی بی‌حجاب باشد‌؛ چراکه آنان اوصاف او را برای همسرانشان بیان می‌کنند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۶ ، ۱۹:۳۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِک قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«یا أَنَسُ أَکثِرْ مِنَ الطَّهُورِ یزِدِ اللَّهُ فِی عُمُرِک وَ إِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَکونَ بِاللَّیلِ وَ النَّهَارِ عَلَی طَهَارَةٍ فَافْعَلْ فَإِنَّک تَکونُ إِذَا مِتَّ عَلَی الطَّهَارَةِ شَهِیداً»

 الأمالی (للمفید)، ص۶۰

 

انس‌بن‌مالک از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل کرده‌است که فرمودند:

«ای انس! زیاد طهارت بگیر؛ تا خداوند بر عمرت بیفزاید.

اگر توانستی شبانه‌روز با طهارت باشی، این کار را بکن؛ زیرا اگر در حال طهارت بمیری، شهید خواهی بود.»

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مقصود از طهارت، پاکی از حَدَث اکبر (آن‌چه غسل را واجب می‌کند) و حَدَث اصغر (آن‌چه وضو را باطل می‌کند) است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۶ ، ۱۹:۲۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

«لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ ص رَجُلًا یَنْظُرُ إِلَى‏ فَرْجِ‏ امْرَأَةٍ لَا تَحِلُ‏ لَهُ‏ وَ رَجُلًا خَانَ أَخَاهُ فِی امْرَأَتِهِ وَ رَجُلًا یَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَى نَفْعِهِ فَسَأَلَهُمُ الرِّشْوَةَ.»

 الکافی، ج‏۵، ص۵۵۹

 

از امام باقر (علیه‌السلام)‌ نقل شده‌است که فرمودند:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله سه گروه را) لعنت کردند:

مردی که به عورت زنی که بر او حرام است، نگاه کند

مردی که به برادر (ایمانی)اش در مورد زنش خیانت کند

مردی که مردم به خدمتش نیاز داشته‌باشند و او از آنان رشوه بخواهد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۶ ، ۱۹:۲۵
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَی ع:

«إِذَا وَعَدْتُمُ الصِّغَارَ فَأَوْفُوا لَهُمْ فَإِنَّهُمْ یرَوْنَ أَنَّکمْ أَنْتُمُ الَّذِینَ تَرْزُقُونَهُمْ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیسَ یغْضَبُ لِشَی‌ءٍ کغَضَبِهِ لِلنِّسَاءِ وَ الصِّبْیانِ.»

 عدةالداعی‌ونجاح‌الساعی، ص۸۴

 

از امام کاظم (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:‌

«هرگاه به کودکان وعده‌ای دادید، به آن عمل کنید؛

زیرا آن‌ها گمان می‌کنند این شما هستید که به آن‌ها روزی می‌رسانید.

به‌راستی که خداوند به‌اندازه‌ای که به‌خاطر زنان و کودکان خشمگین می‌شود، برای چیزی خشمگین نمی‌شود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۶ ، ۱۹:۲۳
ابوالفضل رهبر

 

انسان هرچه بزرگ‌تر می‌شود، اشتباهاتش بزرگ‌تر و خطرناک‌تر می‌شوند.

کمی پیش‌تر، مطلبی با عنوان «شیعیانی که در قتل اهل‌بیت دست داشتند» منتشر شد. در آن مطلب، این حدیث از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شد: «کسی که سخن ما (اهل‌بیت) را افشاء کند، ما را به‌اشتباه نکشته‌است، بلکه به‌عمد کشته‌است!»

خیلی پیش‌تر نیز در مطلبی با عنوان «وقتی امام از مناظره شاگرد جوانش کیف می‌کند» به تبحّر فوق‌العاده «هشام بن حکم» در فن مناظره و نیز علاقه امام صادق (علیه‌السلام) به وی اشاره شد.

 

هشام بن حکم،‌ از کودکی جویای حقیقت بود و در فن مناظره در شهر خود رقیبی نداشت. در نوجوانی از عمویش (که با امام صادق علیه‌السلام در ارتباط بود) می‌خواهد که او را نزد امام ببرد تا با ایشان مناظره کند! هشام، پس از چند برخورد دقیق و حساب‌شده امام، شیعه می‌شود و ازآن‌پس، مهارت خدادادی‌اش در فن مناظره را در جهت دفاع از اهل‌بیت و نشر اعتقادات صحیح به‌کار می‌گیرد.

با وجود احادیث مدح‌کننده‌ای که از امامان شیعه در مورد هشام بن حکم صادر شده‌است، جلالت قدر او، در میان علمای شیعه، ثابت‌شده است.

 

اما این «عالم بزرگ»، یک «اشتباه بزرگ» انجام داده‌است؛

او در شرایطی که باید طبق دستور امام کاظم (علیه‌السلام)، علی‌رغم تحریک بدخواهان و خواسته نفسش، دندان روی جگر می‌گذاشت و از دفاع از اهل‌بیت خودداری می‌کرد و وارد بحث و مناظره نمی‌شد، نتوانست خود را کنترل کند و آن‌قدر بی‌احتیاطی کرد که مقدمه شهادت امام کاظم (علیه‌السلام) را فراهم آورد و خود نیز آواره گشت.

هرچند هشام‌بن‌حکم، به‌خاطر نیت خیری که داشت، به تصریح روایات، عاقبت‌به‌خیر شد و مورد رحمت قرار گرفت، اما ماجرای این اشتباه او، خواندنی و عبرت‌آموز است:

 

... عَنْ أَبِی یَحْیَى وَ هُوَ إِسْمَاعِیلُ بْنُ زِیَادٍ الْوَاسِطِیُّ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ، قَالَ: سَمِعْتُهُ یُؤَدِّی إِلَى هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ رِسَالَةَ أَبِی الْحَسَنِ (ع) قَالَ لَا تَتَکَلَّمْ فَإِنَّهُ قَدْ أَمَرَنِی أَنْ آمُرَکَ أَنْ لَا تَتَکَلَّمَ، قَالَ: فَمَا بَالُ هِشَامٍ یَتَکَلَّمُ وَ أَنَا لَا أَتَکَلَّمُ، قَالَ: أَمَرَنِی أَنْ آمُرَکَ أَنْ لَا تَتَکَلَّمَ وَ أَنَا رَسُولُهُ إِلَیْکَ. قَالَ أَبُو یَحْیَى: أَمْسَکَ هِشَامُ بْنُ الْحَکَمِ عَنِ الْکَلَامِ شَهْراً لَمْ‏ یَتَکَلَّمْ‏ ثُمَ‏ تَکَلَّمَ‏، فَأَتَاهُ‏ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ الْحَجَّاجِ، فَقَالَ لَهُ: سُبْحَانَ اللَّهِ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ تَکَلَّمْتَ وَ قَدْ نُهِیتَ عَنِ الْکَلَامِ! قَالَ مِثْلِی لَا یُنْهَى عَنِ الْکَلَامِ، قَالَ أَبُو یَحْیَى: فَلَمَّا کَانَ مِنْ قَابِلٍ، أَتَاهُ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ الْحَجَّاجِ، فَقَالَ لَهُ: یَا هِشَامُ قَالَ لَکَ أَ یَسُرُّکَ أَنْ تَشْرَکَ فِی دَمِ امْرِئٍ مُسْلِمٍ قَالَ لَا، قَالَ وَ کَیْفَ تَشْرَکُ فِی دَمِی فَإِنْ سَکَتَ وَ إِلَّا فَهُوَ الذَّبْحُ فَمَا سَکَتَ حَتَّى کَانَ مِنْ أَمْرِهِ مَا کَانَ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ).

 رجال‌‌الکشی، ص۲۷۰

 

ابویحیی (اسماعیل‌بن‌زیاد) گوید: از عبدالرحمان‌بن‌حجّاج شنیدم که نامه‌ی امام کاظم (علیه‌السلام) را به هشام‌بن‌حکم تحویل داد و به او گفت: «مناظره نکن؛ که امام به من دستور داده‌است به تو دستور دهم مناظره نکنی!»

هشام هم‌چنان مناظره می‌کرد ولی من مناظره نمی‌کردم.

عبدالرحمان (مجدداً برای یادآوری) به هشام گفت: «حضرت به من دستور داده‌است به تو دستور دهم مناظره نکنی! من پیام‌آور ایشان به سوی تو هستم.»

ابویحیی گوید: هشام یک ماه از مناظره خودداری کرد، سپس شروع به مناظره نمود.

پس عبدالرحمان‌بن‌حجاج نزد هشام رفت و به او گفت: «سبحان الله! ای ابامحمد! باز که مناظره کردی، درحالی‌که من تو را از مناظره باز داشته‌بودم!»

هشام گفت: «کسی مثل من را، نمی‌توان از مناظره باز داشت!»

ابویحیی گوید: سال بعد، عبدالرحمان‌بن‌حجاج (که احتمالاً به حج رفته‌بود و خدمت امام رسیده‌بود و دستورات جدید را دریافت کرده‌بود و به عراق بازگشته‌بود) به هشام گفت:

حضرت فرمودند به تو بگویم:‌ «ای هشام! آیا خوش‌حال می‌شوی که در ریختن خون مسلمانی شریک شوی؟»

هشام گفت: نه.

فرمودند: «پس چه‌طور می‌خواهی در ریختن خون من شریک شوی؟! اگر سکوت کردی، که هیچ، وگرنه، این کار تو (مناظره و بحث علمی با مخالفان)، ذبحِ من است.»

ابویحیی گوید: هشام سکوت نکرد، تا این‌که آن اتفاقات برای امام رخ داد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۶ ، ۱۹:۲۱
ابوالفضل رهبر

 

امام صادق، از پدرشان، از پدرانشان نقل کرده‌اند که امیر مؤمنان (علیهم‌السلام) در یک جلسه، چهارصد نکته به یارانشان آموختند که به صلاح دین و دنیای هر مسلمانی است. فرمودند:

 

«...إِذَا رَأَی أَحَدُکمُ امْرَأَةً تُعْجِبُهُ فَلْیأْتِ أَهْلَهُ فَإِنَّ عِنْدَ أَهْلِهِ مِثْلَ مَا رَأَی وَ لَا یجْعَلَنَّ لِلشَّیطَانِ إِلَی قَلْبِهِ سَبِیلًا وَ لْیصْرِفْ بَصَرَهُ عَنْهَا فَإِنْ لَمْ تَکنْ لَهُ زَوْجَةٌ فَلْیصَلِّ رَکعَتَینِ وَ یحْمَدُ اللَّهَ کثِیراً وَ یصَلِّی عَلَی النَّبِی وَ آلِهِ ص ثُمَّ لْیسْأَلِ اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنَّهُ یبِیحُ لَهُ بِرَأْفَتِهِ مَا یغْنِیه...»

 الخصال، ج۲، ص۶۳۷

 

«...هرگاه یکی از شما زنی را دید که او را سخت به شگفتی واداشت، نزد همسرش برود؛ زیرا مانندِ آن‌چه دیده‌است، نزد همسرش نیز هست. شیطان را به قلبش راه ندهد و چشمش را از آن زن برگرداند.

اگر همسری ندارد، دو رکعت نماز بخواند، خداوند را بسیار حمد کند و بر پیامبر و خاندانش صلوات فرستد، آن‌گاه از خداوند بخواهد از فضلش به او بدهد. خداوند از روی محبتش، او را بی‌نیاز می‌گرداند...»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۶ ، ۱۹:۱۲
ابوالفضل رهبر

 

امیر مؤمنان (علیه‌السلام) فرمودند:

«یَا ابْنَ آدَمَ إِذَا رَأَیْتَ رَبَّکَ سُبْحَانَهُ یُتَابِعُ عَلَیْکَ نِعَمَهُ وَ أَنْتَ تَعْصِیهِ فَاحْذَرْهُ‏.»

 نهج‌البلاغة، ص۴۷۲، الحکمة۲۵

 

«ای فرزند آدم! هرگاه دیدی پروردگارت نعمت‌هایش را پی‌درپی بر تو نازل می‌کند، درحالی‌که تو نافرمانی‌اش می‌کنی، از این وضعیت سخت بترس.»

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

این هشدار حضرت امیر، اشاره به قانون «استدراج» دارد که در قرآن (آل‌عمران:۱۷۸، قلم:۴۵، أعراف:۱۸۲ و أنعام:۴۴) و بسیاری احادیث به آن اشاره شده‌است؛

وقتی کسی علی‌رغم این‌که حق را می‌شناسد و حجت بر او تمام شده، اما خود را به آن‌راه می‌زند، انکار می‌نماید و سرکشی می‌کند، خداوند نعمت‌هایش را یکی‌پس‌ازدیگری بر او نازل می‌کند تا به آن‌ها مشغول گردد، از توبه و بازگشت به سوی خداوند غافل شود، پله‌پله نزول کند و به عذابی شدید گرفتار آید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۶ ، ۱۹:۰۹
ابوالفضل رهبر

 

معمولاً این حدیث را شنیده‌ایم که «کونوا لنا زیناً و لا تکونوا علینا شیناً»؛ «زینت ما باشید، نه مایه ننگمان».

اما ادامه حدیث را کمتر شنیده‌ایم که چگونه می‌توانیم چنین باشیم؟

 

...قَالَ سُلَیمَانُ بْنُ مِهْرَانَ: دَخَلْتُ عَلَی الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع وَ عِنْدَهُ نَفَرٌ مِنَ الشِّیعَةِ فَسَمِعْتُهُ وَ هُوَ یقُولُ:

«مَعَاشِرَ الشِّیعَةِ کونُوا لَنَا زَیناً وَ لَا تَکونُوا عَلَینَا شَیناً قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً احْفَظُوا أَلْسِنَتَکمْ وَ کفُّوهَا عَنِ الْفُضُولِ وَ قَبِیحِ الْقَوْلِ.»

 الأمالی(للصدوق)، ص۴۰۰

 

سلیمان‌بن‌مهران گوید: خدمت امام صادق جعفربن‌‌محمد (علیه‌السلام) رسیدم. جمعی از شیعیان نزدشان بودند. شنیدم که می‌فرمودند:

«ای گروه شیعه! زینت ما باشید و موجب زشتیِ ما نباشید؛

با مردم زیبا سخن بگویید. مراقب زبان‌هایتان باشید و آن‌ها را از زیاده‌گویی و سخن زشت باز دارید.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۶ ، ۰۱:۱۵
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع قَالَ:

«الْمُؤْمِنُ‏... لَا یَعْمَلُ شَیْئاً مِنَ الْخَیْرِ رِیَاءً وَ لَا یَتْرُکُهُ حَیَاءً.»

 الکافی، ج‏۲، ص۲۳۱

 

ابوحمزه‌ثمالی از امام سجاد (علیه‌السلام) نقل کرده‌است:

«مؤمن... هیچ کار خیری را نه از روی ریاء انجام می‌دهد و نه به‌خاطر حیاء ترک می‌کند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۶ ، ۰۱:۱۱
ابوالفضل رهبر

 

روی عن الإمام الباقر ع فی وصیته لجابر بن یزید الجعفی أنّه قال:

«یَا جَابِرُ... اعْلَمْ بِأَنَّکَ لَا تَکُونُ لَنَا وَلِیّاً حَتَّى لَوِ اجْتَمَعَ عَلَیْکَ أَهْلُ مِصْرِکَ وَ قَالُوا إِنَّکَ رَجُلُ سَوْءٍ لَمْ یَحْزُنْکَ ذَلِکَ وَ لَوْ قَالُوا إِنَّکَ رَجُلٌ صَالِحٌ لَمْ یَسُرَّکَ ذَلِکَ وَ لَکِنِ اعْرِضْ نَفْسَکَ عَلَى کِتَابِ اللَّهِ فَإِنْ کُنْتَ سَالِکاً سَبِیلَهُ زَاهِداً فِی تَزْهِیدِهِ رَاغِباً فِی تَرْغِیبِهِ خَائِفاً مِنْ تَخْوِیفِهِ فَاثْبُتْ وَ أَبْشِرْ فَإِنَّهُ لَا یَضُرُّکَ مَا قِیلَ فِیکَ وَ إِنْ کُنْتَ مُبَایِناً لِلْقُرْآنِ فَمَا ذَا الَّذِی یَغُرُّکَ مِنْ نَفْسِکَ.»

 تحف العقول، ص۲۸۴

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده‌است که در وصیتشان به جابربن‌یزیدجُعفی فرمودند:

«ای جابر!... بدان که تو ولیّ(دوستِ) ما نخواهی بود، مگر این‌که اگر اهالی شَهرت علیه تو هم‌داستان شوند و بگویند تو مرد بدی هستی، این (حرفشان) تو را اندوهگین نسازد و اگر گفتند تو مرد خوبی هستی، این (حرفشان) تو را شادمان نگرداند.

بلکه خودت را بر کتاب خدا (قرآن) عرضه کن؛

اگر راه آن را می‌روی، به آن‌چه بازمی‌دارد، بی‌رغبتی، به آن‌چه فرامی‌خواند، رغبت داری و از آن‌چه از آن می‌ترساند، می‌ترسی، (دراین‌صورت) خیالت راحت باشد و خوش‌حال باش که هرچه درباره‌ات می‌گویند، ضرری به تو نمی‌رساند.

اما اگر از قرآن جدا بودی، پس چرا فریب نفست را بخوری؟!»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۶ ، ۰۱:۱۰
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع قَالَ:

«الْمُؤْمِنُ‏... إِنْ زُکِّیَ خَافَ مِمَّا یَقُولُونَ وَ یَسْتَغْفِرُ اللَّهَ لِمَا لَا یَعْلَمُونَ لَا یَغُرُّهُ قَوْلُ مَنْ جَهِلَهُ وَ یَخَافُ إِحْصَاءَ مَا عَمِلَهُ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۲۳۱

 

ابوحمزه‌ثمالی از امام سجاد (علیه‌السلام) نقل کرده‌است:

«مؤمن... اگر به‌نیکی از او تعریف شود؛

از آن‌چه می‌گویند می‌ترسد،

به‌خاطر بدی‌هایی که (دیگران از او) نمی‌دانند، از خداوند آمرزش می‌طلبد،

گفته‌ی کسانی که او را نمی‌شناسند، فریبش نمی‌دهد

و از برشمردن اعمالش (در دنیا یا آخرت) می‌ترسد.»

 

 

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نیز نقل شده‌است که وقتی عده‌ای ایشان را در حضورشان ستایش کردند، فرمودند:

«اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعْلَمُ بِی مِنْ نَفْسِی وَ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْهُمْ اللَّهُمَّ [اجْعَلْنِی‏] اجْعَلْنَا خَیْراً مِمَّا یَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لَنَا مَا لَا یَعْلَمُونَ.»

 نهج البلاغة، ص۴۸۵، الحکمة۱۰۰

 

«خداوندا، تو مرا بهتر از خودم می‌شناسی و من خود را بهتر از آنان می‌شناسم.

خداوندا، ما را بهتر از آن‌چه آنان می‌پندارند، بگردان و آن‌چه را که درباره ما نمی‌دانند، بر ما ببخشای.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۶ ، ۰۱:۰۷
ابوالفضل رهبر

 

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در اواخر سال هشتم هجری از همسرشان «ماریه قبطیه» (که از طرف حاکم قبط[1] به ایشان اهداء شده بود) صاحب فرزندی به نام ابراهیم شدند. در این هنگام، یکی دیگر از همسرانشان، ماریه را به کاری زشت متهم کرد.[2] در تفسیر علی‌بن‌ابراهیم‌قمی، ماجرا از زبان امام صادق (علیه‌السلام) چنین نقل شده است:

 

...و قوله: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى‏ ما فَعَلْتُمْ نادِمینَ» [فإنها نزلت فی ماریة القبطیة أم إبراهیم ع] «وَ کَانَ‏ سَبَبُ‏ ذَلِکَ‏ أَنَ‏ عَائِشَةَ قَالَتْ‏ لِرَسُولِ اللَّهِ ص إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لَیْسَ هُوَ مِنْکَ وَ إِنَّمَا هُوَ مِنْ جَرِیحٍ الْقِبْطِیِّ فَإِنَّهُ یَدْخُلُ إِلَیْهَا فِی کُلِّ یَوْمٍ، فَغَضِبَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ قَالَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع: خُذِ السَّیْفَ وَ أْتِنِی بِرَأْسِ جَرِیحٍ فَأَخَذَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع السَّیْفَ ثُمَّ قَالَ: بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّکَ إِذَا بَعَثْتَنِی فِی أَمْرٍ أَکُونُ فِیهِ کَالسَّفُّودِ الْمُحْمَاةِ فِی الْوَبَرِ فَکَیْفَ تَأْمُرُنِی أَثْبُتُ فِیهِ أَوْ أَمْضِی عَلَى ذَلِکَ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص: بَلْ تَثَبَّتْ، فَجَاءَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع إِلَى مَشْرَبَةِ أُمِّ إِبْرَاهِیمَ فَتَسَلَّقَ عَلَیْهَا فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهِ جَرِیحٌ هَرَبَ مِنْهُ وَ صَعِدَ النَّخْلَةَ فَدَنَا مِنْهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ قَالَ لَهُ انْزِلْ، فَقَالَ لَهُ یَا عَلِیُّ! اتَّقِ اللَّهَ مَا هَاهُنَا أُنَاسٌ، إِنِّی مَجْبُوبٌ ثُمَّ کَشَفَ عَنْ عَوْرَتِهِ، فَإِذَا هُوَ مَجْبُوبٌ، فَأَتَى بِهِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص: مَا شَأْنُکَ یَا جَرِیحُ! فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ الْقِبْطَ یَجُبُّونَ حَشَمَهُمْ وَ مَنْ یَدْخُلُ إِلَى أَهْلِیهِمْ وَ الْقِبْطِیُّونَ لَا یَأْنَسُونَ إِلَّا بِالْقِبْطِیِّینَ فَبَعَثَنِی أَبُوهَا لِأَدْخُلَ إِلَیْهَا وَ أَخْدُمَهَا وَ أُونِسَهَا- فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ» الْآیَة.»

 تفسیر القمی، ج‏۲، ص۳۱۸

 

عایشه به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) گفت: ابراهیم فرزند تو نیست، بلکه فرزند جریح قبطی است. او هرروز نزد ماریه می‌رود.

رسول خدا خشمگین شدند و به امیر مؤمنان (علیهماالسلام) فرمودند: «این شمشیر را بگیر و سر جریح را برایم بیاور.»

امیر مؤمنان شمشیر را گرفتند و فرمودند: «پدر و مادرم به فدایتان، ای رسول خدا. شما اگر مرا دنبال کاری بفرستید، سخت و سریع عمل می‌کنم. دستورتان چه‌گونه است؛ آیا (تحقیق کنم و) وقتی برایم ثابت شد، اقدام کنم یا (بدون تحقیق) کار را به سرانجام رسانم؟»

رسول خدا فرمودند: (تحقیق کن تا) برایت ثابت شود.

امیر مؤمنان به مکان سرسبزی که مادر ابراهیم (ماریه) آن‌جا بود، رفتند و خود را از دیوار بالا کشیدند.

وقتی جریح ایشان را دید، (از ترس) پا به فرار گذاشت و از درخت نخلی بالا رفت.

امیر مؤمنان نزدیک او رفتند و به او گفتند: «پایین بیا.»

جریح به حضرت عرض کرد: ای علی، از خدا بترس، این‌جا کسی نیست، من اخته‌ام. سپس عورتش را آشکار نمود و مشخص شد که او اخته است.

امیر مؤمنان او را نزد رسول خدا بردند.

رسول خدا به او فرمودند: «وضعیتت چطور است، ای جریح؟»

جریح عرض کرد: ای رسول خدا، قبطی‌ها خدمت‌کارانشان و کسانی که در میان خانواده‌شان رفت‌وآمد دارند را اخته می‌کنند. قبطی‌ها فقط با قبطی‌ها انس می‌گیرند. به‌همین‌خاطر، پدر ماریه مرا فرستاد تا نزد او روم، به او خدمت کنم و با او انس گیرم.

در این هنگام، این آیه نازل شد: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اگر فاسقی به شما خبری داد، تحقیق کنید تا گروهی را ناآگاهانه متهم نسازید و به خاطر کارتان پشیمان گردید.»[3]»

 

سؤال این است که چرا رسول خدا با آن‌که از بی‌پایه بودن این تهمت آگاه بودند، خشمگین شدند و دستور قتل متهم را صادر نمودند؟! این سؤال برای عبدالله‌بن‌بکیر، یکی از یاران امام صادق (علیه‌السلام) نیز پیش آمده‌است؛

 

...عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ قَالَ‏ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: جُعِلْتُ فِدَاکَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَمَرَ بِقَتْلِ الْقِبْطِیِّ وَ قَدْ عَلِمَ‏ أَنَّهَا قَدْ کَذَبَتْ‏ عَلَیْهِ‏، أَوْ لَمْ یَعْلَمْ وَ إِنَّمَا دَفَعَ اللَّهُ عَنِ الْقِبْطِیِّ الْقَتْلَ بِتَثَبُّتِ عَلِیٍّ ع فَقَالَ: «بَلَى قَدْ کَانَ وَ اللَّهِ أَعْلَمَ وَ لَوْ کَانَتْ عَزِیمَةً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص الْقَتْلُ مَا رَجَعَ عَلِیٌّ ع حَتَّى یَقْتُلَهُ، وَ لَکِنْ إِنَّمَا فَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِتَرْجِعَ عَنْ ذَنْبِهَا، فَمَا رَجَعَتْ وَ لَا اشْتَدَّ عَلَیْهَا قَتْلُ رَجُلٍ مُسْلِمٍ بِکَذِبِهَا.»

 تفسیر القمی، ج‏۲، ص۳۱۹

 

عبدالله‌بن‌بکیر گوید به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم: فدایتان شوم، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) دستور به قتل آن مرد قبطی دادند، با آن‌که حتماً می‌دانستند عایشه به او دروغ بسته است! یا ایشان نمی‌دانستند و خداوند با تحقیقی که امام علی (علیه‌السلام) کردند، از کشته شدنِ مرد قبطی جلوگیری کرد؟

حضرت فرمودند:

«به خدا قسم، ایشان می‌دانستند و اگر دستور قاطع به قتل او می‌دادند، امام علی قبل از کشتن او بازنمی‌گشتند.

اما رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) این کار را کردند تا عایشه (بترسد و) از گناهش منصرف شود، اما برای او سخت نبود که یک مرد مسلمان با دروغ او کشته شود!»

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] یکی از اقوام اصیل مصر که مسیحی بوده‌اند.

[2] خداوند در آیات ۱۱ الی ۲۰ سوره نور (که به آیات «اِفک» مشهور است)، به ماجرای این تهمت ناروا اشاره فرموده است.

[3] سوره حجرات، آیه۶.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۶ ، ۰۱:۰۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

«لَمَّا أُسْرِیَ بِالنَّبِیِّ ص قَالَ: «یَا رَبِّ مَا حَالُ الْمُؤْمِنِ عِنْدَکَ»؟ قَالَ: «یَا مُحَمَّدُ! ...إِنَ‏ مِنْ‏ عِبَادِیَ‏ الْمُؤْمِنِینَ‏ مَنْ‏ لَا یُصْلِحُهُ إِلَّا الْغِنَى وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَى غَیْرِ ذَلِکَ لَهَلَکَ وَ إِنَ‏ مِنْ‏ عِبَادِیَ‏ الْمُؤْمِنِینَ‏ مَنْ‏ لَا یُصْلِحُهُ إِلَّا الْفَقْرُ وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَى غَیْرِ ذَلِکَ لَهَلَکَ...»»

 الکافی، ج‏۲، ص۳۵۲

 

از امام باقر (علیه‌السلام)‌ نقل شده‌است که فرمود:

«وقتی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به معراج بُرده‌شد، (به خداوند) عرض کرد:

«پروردگارا! جای‌گاه مؤمن نزد تو چگونه است؟»

(خداوند) فرمود:

«ای محمد! ...به‌راستی، بعضی بندگان مؤمنم را چیزی جز غنا(توان‌گری) اصلاح نمی‌کند و اگر آنان را به وضعی دیگر درآورم، هلاک خواهندشد

و به‌راستی، بعضی بندگان مؤمنم را چیزی جز فقر(تهی‌دستی) اصلاح نمی‌کند و اگر آنان را به وضعی دیگر درآورم،‌ هلاک خواهندشد...»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۶ ، ۰۰:۵۲
ابوالفضل رهبر